آیا امام باقر معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا امام باقر معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۲۰
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[پرونده:Pic259.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالمجید زهادت]]]] | [[پرونده:Pic259.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالمجید زهادت]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«از [[امام باقر]] {{ع}} [[امور خارق العاده]] و [[کرامات]] و معجزاتی در منابع معتبر [[نقل]] شده که علاوه بر [[نصوص]] میتواند [[شاهد]] و گواهی بر [[امامت]] آن [[حضرت]] باشد<ref>ر.ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.</ref>. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده میشود: | |||
:::::#'''خبردادن از سرانجام [[زید]]''': [[زید بن علی بن الحسین]] خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسید و نامههائی از [[اهل کوفه]] همراه داشت که او را بطرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست [[نهضت]] داده بودند. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[شئون]] و [[مسئولیتهای امام]] در قبال وقایع و حوادث [[اجتماعی]] مفصلا برای توضیح دادند و در پایان، خطاب به [[زید]] سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو میخواهی [[ملت]] و آئین مردمی را زنده کنی که به [[آیات]] [[خدا]] [[کافر]] شدند و [[نافرمانی]] پیامبرش کردند و بدون [[رهبری]] [[خدا]] پیرو [[هوای نفس]] خود شدند و بدون دلیلی از جانب [[خدا]] و فرمانی از پیغمبرش ادعای [[خلافت]] کردند؟ برادرم ترا در [[پناه]] [[خدا]] میبرم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان [[حضرت]] جوشید و اشکش جاری شد<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶. و اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.</ref>. فرجام [[زید]] و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی [[فریقین]] به [[تواتر]] ثبت و [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.</ref>. | :::::#'''خبردادن از سرانجام [[زید]]''': [[زید بن علی بن الحسین]] خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسید و نامههائی از [[اهل کوفه]] همراه داشت که او را بطرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست [[نهضت]] داده بودند. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[شئون]] و [[مسئولیتهای امام]] در قبال وقایع و حوادث [[اجتماعی]] مفصلا برای توضیح دادند و در پایان، خطاب به [[زید]] سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو میخواهی [[ملت]] و آئین مردمی را زنده کنی که به [[آیات]] [[خدا]] [[کافر]] شدند و [[نافرمانی]] پیامبرش کردند و بدون [[رهبری]] [[خدا]] پیرو [[هوای نفس]] خود شدند و بدون دلیلی از جانب [[خدا]] و فرمانی از پیغمبرش ادعای [[خلافت]] کردند؟ برادرم ترا در [[پناه]] [[خدا]] میبرم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان [[حضرت]] جوشید و اشکش جاری شد<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶. و اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.</ref>. فرجام [[زید]] و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی [[فریقین]] به [[تواتر]] ثبت و [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.</ref>. | ||
:::::#'''[[آگاهی از کارهای پنهانی]]''': [[ابوبصیر]] میگوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد میدادم و گاهی هم با او مزاح میکردم وقتی که خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{عربی|"مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ"}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. [[حضرت]] به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>. | :::::#'''[[آگاهی از کارهای پنهانی]]''': [[ابوبصیر]] میگوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد میدادم و گاهی هم با او مزاح میکردم وقتی که خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{عربی|"مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ"}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. [[حضرت]] به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>. |