آیا امامت موروثی است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[شیعه]] هیچ وقت مدعی نیست که چون [[حضرت علی]]{{ع}} داماد یا پسر عموی [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و از همه به وی نزدیکتر است به همین علت باید [[امام]] و [[خلیفه]] آن حضرت باشد. بلکه علت واقعی نیل [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مقام امامت]]، [[فضایل]] و [[صفات]] [[برتر]] آن حضرت مانند مقامات معنوی، تدبیر امور، شجاعت و از همه مهمتر تربیت و پرورش یافتن از کودکی در دامن [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است که موجب شده [[ایمان]] حضرت به نقطه اوج برسد که در پرتو آن [[حضرت علی]]{{ع}} [[انسان کامل|انسانی کامل]] و دارای [[صفت]] [[عصمت]] و [[علم الهی]] و جامع به [[شریعت]] گردد، بهگونهای که هنگام [[نزول جبرئیل]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن حضرت [[جبرئیل]] را رؤیت میکرد. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نیز به این نکته تصریح فرمودند: "من [[نور وحی]] و [[رسالت]] را میدم و بوی نبود و پیغمبری را میبوییدم، و هنگامی که [[وحی]] بر آن حضرت نازل شد، صدای شیطان را شنیدم، گفتم: ای [[رسول]] خدا، این چه صدایی است؟ فرمود: این شیطان است که او را از پرستش نمودن نویدی روی داده، تو میشنوی آنچه من میشنوم و میبینی آنچه من میبینم مگر اینکه پیغمبر نیستی، ولکن وزیری و تو بر خیر و نیکویی هستی"<ref>{{عربی|"أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُ رِيحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ "}} نهج البلاغه، خطبه؛ فیضاسلام، ص ۸۱۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۵۶. </ref>. | [[شیعه]] هیچ وقت مدعی نیست که چون [[حضرت علی]]{{ع}} داماد یا پسر عموی [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و از همه به وی نزدیکتر است به همین علت باید [[امام]] و [[خلیفه]] آن حضرت باشد. بلکه علت واقعی نیل [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مقام امامت]]، [[فضایل]] و [[صفات]] [[برتر]] آن حضرت مانند مقامات معنوی، تدبیر امور، شجاعت و از همه مهمتر تربیت و پرورش یافتن از کودکی در دامن [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است که موجب شده [[ایمان]] حضرت به نقطه اوج برسد که در پرتو آن [[حضرت علی]]{{ع}} [[انسان کامل|انسانی کامل]] و دارای [[صفت]] [[عصمت]] و [[علم الهی]] و جامع به [[شریعت]] گردد، بهگونهای که هنگام [[نزول جبرئیل]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن حضرت [[جبرئیل]] را رؤیت میکرد. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نیز به این نکته تصریح فرمودند: "من [[نور وحی]] و [[رسالت]] را میدم و بوی نبود و پیغمبری را میبوییدم، و هنگامی که [[وحی]] بر آن حضرت نازل شد، صدای شیطان را شنیدم، گفتم: ای [[رسول]] خدا، این چه صدایی است؟ فرمود: این شیطان است که او را از پرستش نمودن نویدی روی داده، تو میشنوی آنچه من میشنوم و میبینی آنچه من میبینم مگر اینکه پیغمبر نیستی، ولکن وزیری و تو بر خیر و نیکویی هستی"<ref>{{عربی|"أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُ رِيحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ "}} نهج البلاغه، خطبه؛ فیضاسلام، ص ۸۱۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۵۶. </ref>. | ||
نکته دیگر اینکه مطابق [[نصوص]] [[قرآن|قرآنی]] و [[روایت|روایی]] منقول در منابع [[فریقین]] [[حضرت علی]]{{ع}} و سایر اهلبیت النبوة [[افضل]] و برترین [[انسان]]ها از زمان خلقت تا قیامت هستند و این افضیلت شامل [[پیامبران]] جز [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز میگردد. دلیل [[قرآن|قرآنی]] و [[روایت|روایی]] این دیدگاه [[شیعه]] در تحلیل [[شبهه]] ادعای [[برتری]] و [[افضلیت]] [[امامان]] [[شیعه]] بر [[پیامبران]] در صفحات آینده خواهد آمد، و قسمتی نیز در فصل کلیات ذیل [[فلسفه]] ششم [[امامت]] "[[امامان]] [[واسطه فیض الهی]]" گذشت. | |||
::::::پس در [[تعیین امام]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[امامت]] مسئله [[ارث]] و نسب هیچ دخالتی نداشته و معیار تنها [[صفات کمالی]] حضرت بوده است، به سخن دقیقتر، [[آیات]] و [[روایات]] دال بر [[نصب]] حضرت به [[مقام امامت]] در واقع نه [[نصب]] بلکه کاشف از واقع هستند و به نوعی جنبه [[تعلیم]] و اعلام به [[مردم]] دارد که [[امام]] و [[خلیفه]] واقعی [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن حضرت میباشد<ref>«مسئله غدیر، مسئله ای نیست که به نفسه برای [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت [[امیر]] مسئله [[غدیر]] را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده که [[غدیر]] پیش بیاید... [[نصب]] [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} به خلافت اینطور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که [[غدیر]] پیدا شود» صحیفه امام، ج۲، ص ۱۱۱.</ref> | ::::::پس در [[تعیین امام]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[امامت]] مسئله [[ارث]] و نسب هیچ دخالتی نداشته و معیار تنها [[صفات کمالی]] حضرت بوده است، به سخن دقیقتر، [[آیات]] و [[روایات]] دال بر [[نصب]] حضرت به [[مقام امامت]] در واقع نه [[نصب]] بلکه کاشف از واقع هستند و به نوعی جنبه [[تعلیم]] و اعلام به [[مردم]] دارد که [[امام]] و [[خلیفه]] واقعی [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن حضرت میباشد<ref>«مسئله غدیر، مسئله ای نیست که به نفسه برای [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت [[امیر]] مسئله [[غدیر]] را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده که [[غدیر]] پیش بیاید... [[نصب]] [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} به خلافت اینطور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که [[غدیر]] پیدا شود» صحیفه امام، ج۲، ص ۱۱۱.</ref> | ||
::::::عین این نکته که در [[تعیین امام]]ان دیگر از [[امام حسن]] و حسین{{عم}} گرفته تا [[امام دوازدهم]] جاری و ساری است، آن [[امامان]] هر کدام در عصر خود برترین و کاملترین [[انسان]]ها بودند. این نکته مورد اعتراف خلفای وقت [[امامان]] و [[عالمان]] [[اهل سنت]] قرار گرفته که اینک به برخی اشاره میشود. | ::::::عین این نکته که در [[تعیین امام]]ان دیگر از [[امام حسن]] و حسین{{عم}} گرفته تا [[امام دوازدهم]] جاری و ساری است، آن [[امامان]] هر کدام در عصر خود برترین و کاملترین [[انسان]]ها بودند. این نکته مورد اعتراف خلفای وقت [[امامان]] و [[عالمان]] [[اهل سنت]] قرار گرفته که اینک به برخی اشاره میشود. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۷: | ||
'''اعترافات [[سه خلیفه اول]] :''' با وجود آنکه [[سه خلیفه اول]] با توجیهات مختلف - که در فصل توجیهات ذکر خواهد شد - به کنار گذاشتن [[حضرت علی]]{{ع}} از مسند [[امامت]] و [[خلافت]] روی آوردند؛ لکن بارها به [[فضایل]] علمی، دینی و حتّی به اصل [[نصب]] آن حضرت توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[منصب]] [[خلافت]] اعتراف کردند<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد مهدی الأیمانی، الأمام [[امام علی|علی]]{{ع}} فی آراء الخلفا. </ref>. اعتراف به اصل [[نصب]] خود ملازم اعتراف به [[صفات]] و کمالات [[حضرت علی]]{{ع}} میباشد. وگرنه باید بپذیرند که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} - العیاذ بالله - بدون لحاظ [[فضایل]] به [[نصب]] آن حضرت پرداخته است. | '''اعترافات [[سه خلیفه اول]] :''' با وجود آنکه [[سه خلیفه اول]] با توجیهات مختلف - که در فصل توجیهات ذکر خواهد شد - به کنار گذاشتن [[حضرت علی]]{{ع}} از مسند [[امامت]] و [[خلافت]] روی آوردند؛ لکن بارها به [[فضایل]] علمی، دینی و حتّی به اصل [[نصب]] آن حضرت توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[منصب]] [[خلافت]] اعتراف کردند<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد مهدی الأیمانی، الأمام [[امام علی|علی]]{{ع}} فی آراء الخلفا. </ref>. اعتراف به اصل [[نصب]] خود ملازم اعتراف به [[صفات]] و کمالات [[حضرت علی]]{{ع}} میباشد. وگرنه باید بپذیرند که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} - العیاذ بالله - بدون لحاظ [[فضایل]] به [[نصب]] آن حضرت پرداخته است. | ||
::::::'''[[ابوحنیفه]]:''' وی دو سال از محضر [[امام صادق]]{{ع}} خوشهچینی نمود، این دو سال پایه علمی او را تشکیل داد، چنانکه در وصف آن دو سال گفت:{{عربی|"لولا السنتان لهلک النعمان"}}<ref>«اگر آن دو سال كه از خدمت جعفر بن محمد بهره مىبردم نبود هر آينه نعمان هلاک مىشد» نقل از: آلوسی، مختصر التحفة الأثنی عشریه، ص۸.</ref>. وی به دستور [[منصور دوانیقی]] [[خلیفه]] وقت برای تضعیف موقعیت [[امام صادق]]{{ع}} چهل مسئله را از حضرت سؤال نمود، بعد از شنیدن جواب دقیق سؤالاتش گفت:{{عربی|"ما رأیت افقه من جعفر محمد"}} <ref>«من هرگز فقيه تر از جعفر بن محمّد نديدهام»؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۵۸۶.</ref>. | ::::::'''[[ابوحنیفه]]:''' وی دو سال از محضر [[امام صادق]]{{ع}} خوشهچینی نمود، این دو سال پایه علمی او را تشکیل داد، چنانکه در وصف آن دو سال گفت:{{عربی|"لولا السنتان لهلک النعمان"}}<ref>«اگر آن دو سال كه از خدمت جعفر بن محمد بهره مىبردم نبود هر آينه نعمان هلاک مىشد» نقل از: آلوسی، مختصر التحفة الأثنی عشریه، ص۸.</ref>. وی به دستور [[منصور دوانیقی]] [[خلیفه]] وقت برای تضعیف موقعیت [[امام صادق]]{{ع}} چهل مسئله را از حضرت سؤال نمود، بعد از شنیدن جواب دقیق سؤالاتش گفت:{{عربی|"ما رأیت افقه من جعفر محمد"}} <ref>«من هرگز فقيه تر از جعفر بن محمّد نديدهام»؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۵۸۶.</ref>. | ||
'''[[مالک بن انس]]:''' در وصف [[امام صادق]]{{ع}} میگوید:{{عربی|"ما رأت عین ولا سمعت اذن و لا خطر علی قلب [[بشر]] [[افضل]] من [[جعفر بن محمد]] علما و عبادة و ورعا"}}<ref>«هيچ ديدهاى نديده است و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ [[انسان]]ى خطور نكرده است، كسى كه در [[علم]] و [[عبادت]] و ورع بالاتر از جعفر ابن محمد الصادق{{ع}} باشد»؛ نقل از: محمد [[حسین]] مظفر، ال[[امام صادق]]{{ع}} و المذاهب الأربعة، ج ۱ و ۲، ص ۵۳. </ref> | |||
::::::'''[[شافعی]]:''' برای او نقل کردند که برخی از اخل سنت تحمل شنیدن [[فضایل]] [[اهل البیت]] را ندارند و اگر کسی در این خصوص [[فضیلت|فضیلتی]] ذکر کند، او را به [[رافضی]] متهم میکنند. [[شافعی]] در پاسخ آن شعر بسیار معروف خود را سرود که: | ::::::'''[[شافعی]]:''' برای او نقل کردند که برخی از اخل سنت تحمل شنیدن [[فضایل]] [[اهل البیت]] را ندارند و اگر کسی در این خصوص [[فضیلت|فضیلتی]] ذکر کند، او را به [[رافضی]] متهم میکنند. [[شافعی]] در پاسخ آن شعر بسیار معروف خود را سرود که: | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
:::::: إن كان رفضا حبّ آل محمد********فليشهد الثقلان أنّي رافض<ref>«به درگاه الهى برائت مىجويم از مردمى كه دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مىدانند / صلوات [[خداوند]] بر خاندان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] ص باد و لعنت او بر جاهلانِ به آن خاندان باد / اگر دوستى آل محمّد ص، رافضىگرى است جنّ و انس،گواهى دهند كه من رافضىام»؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۹۸ و ۹۹، باب ۶۲. </ref> | :::::: إن كان رفضا حبّ آل محمد********فليشهد الثقلان أنّي رافض<ref>«به درگاه الهى برائت مىجويم از مردمى كه دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مىدانند / صلوات [[خداوند]] بر خاندان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] ص باد و لعنت او بر جاهلانِ به آن خاندان باد / اگر دوستى آل محمّد ص، رافضىگرى است جنّ و انس،گواهى دهند كه من رافضىام»؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۹۸ و ۹۹، باب ۶۲. </ref> | ||
::::::'''[[احمد بن حنبل]]:''' وی تصریح کرده که برای احدی مانند [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} وارد نشده است<ref>ینابیع المودة، ج ۲، ص ۳۸۵، باب ۷۹.</ref>. | ::::::'''[[احمد بن حنبل]]:''' وی تصریح کرده که برای احدی مانند [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} وارد نشده است<ref>ینابیع المودة، ج ۲، ص ۳۸۵، باب ۷۹.</ref>. | ||
'''اعترافات [[معتزله]]:''' اکثر [[معتزله]] افضیلت [[حضرت علی]]{{ع}} را بر همه [[صحابه]] از جمله [[سه خلیفه اول]] قبول دارند، چنانکه [[ابو جعفر اسکافی]] برای اثبات این ادعا کتابی به نام المعیار و الموازنة به رشته تحریر درآورد. | |||
::::::سخن شارح معروف [[نهجالبلاغه]]، [[ابن ابی الحدید]] در مقدمه شرحش شنیدنی است:{{عربی|"الحمد الله الذی قدّم المفضول علی الفاضل"}} <ref>«سپاس خدائى را كه مفضول را بر فاضل (يعنى جاهل را بر عالم) مقدم داشت» ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱، [[خطبه]] کتاب برای توضیح بیشتر از موضع [[ابن ابی الحدید]] ر.ک: سید ابو الفضل میرلوحی، تجلی [[فضیلت]]؛ اعترافات [[ابن ابی الحدید]])، ج ۱ و ۲.</ref> | ::::::سخن شارح معروف [[نهجالبلاغه]]، [[ابن ابی الحدید]] در مقدمه شرحش شنیدنی است:{{عربی|"الحمد الله الذی قدّم المفضول علی الفاضل"}} <ref>«سپاس خدائى را كه مفضول را بر فاضل (يعنى جاهل را بر عالم) مقدم داشت» ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱، [[خطبه]] کتاب برای توضیح بیشتر از موضع [[ابن ابی الحدید]] ر.ک: سید ابو الفضل میرلوحی، تجلی [[فضیلت]]؛ اعترافات [[ابن ابی الحدید]])، ج ۱ و ۲.</ref> | ||
::::::'''[[جاحظ]]:''' وی در وصف [[امام صادق]]{{ع}} میگوید:{{عربی|"جعفر بن محمد الذی ملا الدنیا علمه و فقه"}} <ref>«اما جعفر صادق، [[علم]] و فقهش دنيا را پر كرده است؛ رسایل جاحظ، ص ۱۰۶.</ref> | ::::::'''[[جاحظ]]:''' وی در وصف [[امام صادق]]{{ع}} میگوید:{{عربی|"جعفر بن محمد الذی ملا الدنیا علمه و فقه"}} <ref>«اما جعفر صادق، [[علم]] و فقهش دنيا را پر كرده است؛ رسایل جاحظ، ص ۱۰۶.</ref> |