آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۱۱
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
[[پرونده:1368242.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین امینی|امینی]]]] | [[پرونده:1368242.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین امینی|امینی]]]] | ||
::::::علامه '''[[عبدالحسین امینی]]''' در کتاب ''«[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب]»'' در اینباره گفته است: | ::::::علامه '''[[عبدالحسین امینی]]''' در کتاب ''«[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[علم غیب]] یعنی آگاهی بر چیزهائی که بیرون از دید و حواس ظاهری ما قرار دارند خواه مربوط به حوادث کنونی و یا آینده باشد، حقیقتی است که همانند آگاهی بر امور ظاهری برای تمام افراد بشر ممکن و مقدار است. هر گاه کسی از حوادث کنونی و یا آینده که فعلا قابل رویت نیستند تنها از رهگذر دانائی که از سرچشمه غیب و شهادت خبر می دهد آگاهی حاصل کند و یا از طریق دانش و خرد مطلع گردد چنین علمی نیز از [[علم غیب]] به شمار میرود و هیچ مانعی از تحقق آن وجود ندارد»<ref>[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب، ص ۸۰].</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۱: | ||
| پاسخدهنده = جعفر سبحانی | | پاسخدهنده = جعفر سبحانی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[جعفر سبحانی]]''' در دو کتاب ''«[[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]»'' و ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[جعفر سبحانی]]''' در دو کتاب ''«[[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]»'' و ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است: | ||
{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار میدهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref>از این آیه بر میآید که [[آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی از آینده او و از این که خدا او را حفظ میکند]] و به مادر، بر میگرداند آگاه شد آیا اینها جز آگاهی از غیب است؟ با دقت در این آیات جای هیچ شک و تردیدی در این مسأله باقی نمیماند و روشن میشود که امکان آگاهی [[پیامبران]] و برخی دیگر از بندگان خدا، از [[غیب]] و نیز فعلیت و تحقق آن، یکی از مسائل مسلم قرآن مجید است. بنابراین کسی که به قرآن [[ایمان]] داشته باشد نمیتواند آگاهی از [[غیب]] را برای بشر، غیر ممکن بداند و بگوید آگاهی از [[غیب]] اختصاص به خدا دارد، وبرای اثبات این حرف نادرست، به آیاتی که ظاهراً [[علم غیب]] را به خدا اختصاص می دهد استدلال کند»<ref>[http://lib.eshia.ir/26678/10/64 منشور جاوید، ج۱۰، ص۶۴- ۷۶. ]</ref><ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=3#id85_p85 آگاهی سوم یا علم غیب، ص۸۵.]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۷: | خط ۳۹: | ||
| پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | | پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در ''«[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D درس تفسیر]»'' و در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در ''«[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D درس تفسیر]»'' و در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم]»'' در اینباره گفته است: | ||
«وحی الهی به جمادات: در جریان مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} فرمود ما مستقیماً به او وحی فرستادیم چه اینکه به دریا دستور دادیم چه اینکه به زمین هم گاهی دستور میدهیم {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا* بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}.<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید*زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است»؛ سوره زلزله، آیه ۴و۵.</ref> این وحی به زمین هم میرسد برای اینکه بر اساس آن پنج طایفه آیات الهی همه موجودات آگاهاند بنده خدایند مطیع خدایند ساجد خدایند مُسلِم و منقادند مسبّحاند یک سلسله آیاتی است که از اسلامِ موجودات دم میزند طایفه دوم آیاتی بودند که از تسبیح موجودات سخن میگویند طایفه سوم آیات سجدهاند که {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ}}.<ref>سوره نحل، آیه ۴۹.</ref> طایفه چهارم آیه تسبیح همراه با تمحید است که {{متن قرآن|إِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}}.<ref>سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref> طایفه پنجم طایفه اطاعت و فرمانبرداری است {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}.<ref>سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref> خب این طوایف خمسه نشان میدهد که هر موجودی مسلم است و مسبّح است و ساجد است و منقاد است و مطیع چنین موجودی صلاحیّت آن را دارد در حدّ خود که وحی الهی که مناسب با اوست دریافت کند فرمود: {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}.<ref>سوره زلزال، آیه۵.</ref> این نازلترین مرحله وحی است که به جمادات هم میرسد حالا آن {{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ}}.<ref>سوره نحل، آیه۶۸.</ref> در سورهٴ مبارکه نحل گذشت. | |||
تأثیر وحی الهی در مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}: اما این وحی برتر است که به مادر موسی رسید هم بخش عملی او را بالاصاله تأمین کرد هم بخش آگاهی او را تأمین کرد و طوری فضای نفس او را روشن کرده است که سهمگینترین خطر را با مِیل خود استقبال کرده است خب چه کسی است که آن بچه نازپرورده خودش را بیندازد در دریا برای اینکه به دست دشمن نیفتد فرمود ما گفتیم او هم گفت چشم! بدون معطّلی این کار را کرد دیگر فکر نکرد که دریا انداختن یعنی چه، تا آنجا که ممکن است بچه را شیر بدهد همین که احساس خطر کردی احساس کردی که مأموران آلفرعون در راهند، این را بینداز در صندوق بینداز در دریا تو بینداز به دریا این امر حاضر، دریا باید بیندازد به ساحل، آن امر غایب، آلفرعون باید بگیرند، آن هم یک مأموریت، این مجموعه را خدای سبحان مرتب دارد امر و نهی میکند این آن کار را بکند او آن کار را بکند در سورهٴ مبارکه طه گذشت که {{متن قرآن|فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ}} این امر حاضر، {{متن قرآن|فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}} تو این کار را بکن او این کار را بکند خب این امر غایب به چه کسی متوجه است؟ در سورهٴ مبارکهٴ طه که ملاحظه فرمودید این بود {{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّكَ ما يُوحَى أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}}.<ref>«آن هنگام که به مادرت آنچه بایست وحی میشد وحی کردیم که او را در صندوقی بگذار و در دریا بیفکن! آنگاه دریا باید او را به ساحل اندازد تا دشمن من و دشمن او [[فرعون]] او را بر دارد و بر تو از خویش مهری افکندم و خواستم تا زیر نظر من پرورده شوی»سوره طه، آیه ۳۸و۳۹.</ref> تو این کار را بکن دریا این کار را بکند خب اینها امر و نهی است این امر و نهی از طرف ذات اقدس الهی یک امر تشریعی که نیست این امر از راه وحی وقتی وارد صحنه قلب مادر موسی شد هم فضای عزم و اراده و طلب و نیّت و اخلاص او را تقویت کرد هم بخشهای علمی او را. | تأثیر وحی الهی در مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}: اما این وحی برتر است که به مادر موسی رسید هم بخش عملی او را بالاصاله تأمین کرد هم بخش آگاهی او را تأمین کرد و طوری فضای نفس او را روشن کرده است که سهمگینترین خطر را با مِیل خود استقبال کرده است خب چه کسی است که آن بچه نازپرورده خودش را بیندازد در دریا برای اینکه به دست دشمن نیفتد فرمود ما گفتیم او هم گفت چشم! بدون معطّلی این کار را کرد دیگر فکر نکرد که دریا انداختن یعنی چه، تا آنجا که ممکن است بچه را شیر بدهد همین که احساس خطر کردی احساس کردی که مأموران آلفرعون در راهند، این را بینداز در صندوق بینداز در دریا تو بینداز به دریا این امر حاضر، دریا باید بیندازد به ساحل، آن امر غایب، آلفرعون باید بگیرند، آن هم یک مأموریت، این مجموعه را خدای سبحان مرتب دارد امر و نهی میکند این آن کار را بکند او آن کار را بکند در سورهٴ مبارکه طه گذشت که {{متن قرآن|فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ}} این امر حاضر، {{متن قرآن|فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}} تو این کار را بکن او این کار را بکند خب این امر غایب به چه کسی متوجه است؟ در سورهٴ مبارکهٴ طه که ملاحظه فرمودید این بود {{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّكَ ما يُوحَى أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}}.<ref>«آن هنگام که به مادرت آنچه بایست وحی میشد وحی کردیم که او را در صندوقی بگذار و در دریا بیفکن! آنگاه دریا باید او را به ساحل اندازد تا دشمن من و دشمن او [[فرعون]] او را بر دارد و بر تو از خویش مهری افکندم و خواستم تا زیر نظر من پرورده شوی»سوره طه، آیه ۳۸و۳۹.</ref> تو این کار را بکن دریا این کار را بکند خب اینها امر و نهی است این امر و نهی از طرف ذات اقدس الهی یک امر تشریعی که نیست این امر از راه وحی وقتی وارد صحنه قلب مادر موسی شد هم فضای عزم و اراده و طلب و نیّت و اخلاص او را تقویت کرد هم بخشهای علمی او را. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۳: | ||
| پاسخدهنده = رضا استادی | | پاسخدهنده = رضا استادی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[رضا استادی]]''' در مقالهای با عنوان ''«[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[رضا استادی]]''' در مقالهای با عنوان ''«[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در مورد ارتباط انسانهاى وارسته کامل با [[عالم غیب]]، ارتباط اینها با فرشتگان یا ارتباط فرشتگان با اینها ما ادلّه قرآنى و غیر قرانى داریم که همان گونه که [[پیغمبر]] با [[عالم غیب]] تماس دارد، [[امام]] نیز با آن عالم تماس دارد، حتى غیر [[پیغمبر]] و [[امام]] نیز گاهى تماس دارد. در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. اسم این ارتباط را [[الهام]] یا هر چیز دیگرى بگذاریم، در هر صورت، وجودش ثابت است؛ اصل ارتباط انسان با [[عالم غیب]] دلیل دارد. ولى این ارتباط ها گوناگون است و در تعبیرات دینى، براى این ارتباطها نامهاى متفاوتى گذاشتهاند. ما بر اصل ارتباط دلیل داریم و به آن معتقدیم، اما چگونگى این ارتباط براى ما روشن نیست و ما باید به همین بسنده کنیم». | |||
«ما منکر نمىشویم که ممکن است بعضى [[علم غیب]] داشته باشند، ولى علمهایى که افراد معمولى به غیب دارند، دایرهاش نمىتواند مطلق باشد؛ یعنى نمىتوانند بگویند که ما همه چیز را مىدانیم، علم آنها به تعبیر ما موجبه جزئیه است، مىتوانند بگویند بعضى از مطالبى که شما نمىدانید و براى شما غیب است، ما مىدانیم، وگرنه [[غیب مطلق]] براى خداى متعال و کسى است که دلیل اثباتى داشته باشیم که خدا آن را در اختیار او گذاشته است؛ مثل مسأله [[عصمت]]»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت، نشریه معرفت شماره ۰۳۷ - آذر و دی ۱۳۷۹]</ref>. | «ما منکر نمىشویم که ممکن است بعضى [[علم غیب]] داشته باشند، ولى علمهایى که افراد معمولى به غیب دارند، دایرهاش نمىتواند مطلق باشد؛ یعنى نمىتوانند بگویند که ما همه چیز را مىدانیم، علم آنها به تعبیر ما موجبه جزئیه است، مىتوانند بگویند بعضى از مطالبى که شما نمىدانید و براى شما غیب است، ما مىدانیم، وگرنه [[غیب مطلق]] براى خداى متعال و کسى است که دلیل اثباتى داشته باشیم که خدا آن را در اختیار او گذاشته است؛ مثل مسأله [[عصمت]]»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت، نشریه معرفت شماره ۰۳۷ - آذر و دی ۱۳۷۹]</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۷۱: | ||
| پاسخدهنده = محسن غرویان | | پاسخدهنده = محسن غرویان | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«با نظر در آیات [[قرآن کریم]] میبینیم که مسئله [[وحی]] در رابطه با افرادی غیر از [[انبیاء]] نیز مطرح شده است و این خود حاکی از امکان [[علم غیب]] در حق این گونه افراد است. به عنوان نمونه در مورد مادر [[حضرت موسی]] آمده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ٧ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ...]]}}<ref>سوره قصص، آیه ٧.</ref> <sub>ما به مادر حضرت موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر ده و هرگاه که بر جان او ترسیدی، او را به دریا بیانداز... | |||
</sub> | </sub> | ||
::::::در مورد [[حضرت مریم]] اگر چه کلمه [[وحی]] به کار گرفته نشده، اما در آیات ۴۵ و ۴۶ آل عمران چنین میخوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ]]}}<ref>چون فرشتگان مریم را گفتند که خداوند ترا به کلمهای که نامش مسیح (عیسی) پسر مریم است بشارت میدهد که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه الهی است و با مردم در گهواره - چونان ایام بزرگی- سخن میگوید و از جمله صالحان است؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵ و ۴۶.</ref> این آیات نظیر آیات ۴۲ و ۴۳ همین سوره به خوبی میرسانند که خداوند به وسیله [[فرشتگان]] خویش بعضی [[امور غیبی]] را به [[حضرت مریم]] تعلیم داده، او را نسبت به آینده – که دیگران هرگز از آن اطلاعی نداشتهاند – آگاه میساخته است»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص٢٨</ref>. | ::::::در مورد [[حضرت مریم]] اگر چه کلمه [[وحی]] به کار گرفته نشده، اما در آیات ۴۵ و ۴۶ آل عمران چنین میخوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ]]}}<ref>چون فرشتگان مریم را گفتند که خداوند ترا به کلمهای که نامش مسیح (عیسی) پسر مریم است بشارت میدهد که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه الهی است و با مردم در گهواره - چونان ایام بزرگی- سخن میگوید و از جمله صالحان است؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵ و ۴۶.</ref> این آیات نظیر آیات ۴۲ و ۴۳ همین سوره به خوبی میرسانند که خداوند به وسیله [[فرشتگان]] خویش بعضی [[امور غیبی]] را به [[حضرت مریم]] تعلیم داده، او را نسبت به آینده – که دیگران هرگز از آن اطلاعی نداشتهاند – آگاه میساخته است»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص٢٨</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۸۱: | ||
| پاسخدهنده = سید مرتضی مهری | | پاسخدهنده = سید مرتضی مهری | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مرتضی مهری]]''' در مقاله ''«[[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مرتضی مهری]]''' در مقاله ''«[[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در داستان [[حضرت یعقوب]]{{ع}} آمده است که چون کاروان از مصر حرکت کرد و پیراهن یوسف را همراه داشتند ایشان فرمودند: من بوی یوسف به مشامم میرسد و در مورد [[حضرت یوسف]]{{ع}} آمده است که به دو زندانی همراه خود فرمود: خوراکی برای شما آورده نمیشود مگر این که من شما را از نتیجه آن آگاه میسازم و از آینده آنها طبق خوابی که دیده بودند خبر داد و همچنین آینده وضع اقتصادی کشور مصر را بر اساس خواب پادشاه پیشبینی کرد. گرچه این هر دو، تعبیر خواب بود ولی بیان قطعی آن حضرت بخصوص در مورد دوم که بسیار مهم و حساس بود حکایت از آگاهی او از غیب دارد و تعبیر خواب چیزی جز حدس و گمان نیست و [[حضرت عیسی]]{{ع}} فرمود: و شما را از آنچه میخورید یا در خانه ذخیره میکنید آگاه میسازم. | |||
راههای دیگری همان گونه که اشاره شد برای دستیابی به غیب و آینده جهان وجود دارد؛ راههایی که میتوان گفت طبیعی و معمولی نیستند مانند اِخبار بعضی از مرتاضان و منجّمان و کاهنان که در زمان [[انبیا]] بودهاند و اکنون نیز هستند، و بعضی از گفتههای آنها راست میآید»<ref>[http://daftarmags.ir/Journal/Text/PasdarEslam/Article/index.aspx?ArticleNumber=39089 مقاله آگاهیهای غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵.]</ref>. | راههای دیگری همان گونه که اشاره شد برای دستیابی به غیب و آینده جهان وجود دارد؛ راههایی که میتوان گفت طبیعی و معمولی نیستند مانند اِخبار بعضی از مرتاضان و منجّمان و کاهنان که در زمان [[انبیا]] بودهاند و اکنون نیز هستند، و بعضی از گفتههای آنها راست میآید»<ref>[http://daftarmags.ir/Journal/Text/PasdarEslam/Article/index.aspx?ArticleNumber=39089 مقاله آگاهیهای غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵.]</ref>. | ||
خط ۸۵: | خط ۹۱: | ||
| پاسخدهنده = اسدالله کرد فیروزجایی | | پاسخدهنده = اسدالله کرد فیروزجایی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«پایان یافتن پیامبری ملازم با قطع ارتباط انسان با عالم بالا نیست؛ به تعبیر دیگر میتوان تصور کرد افرادی به مقام نبوت نرسیدهاند اما با غیب در ارتباطند؛ چنان که قرآن شاهد است بر وجود افرادی که [[پیامبر]]{{صل}} نبودند ولی با عالم غیب ارتباط داشتند؛ از جمله میتوان به [[حضرت مریم]]{{س}} اشاره کرد که [[پیامبر]]{{صل}} نبود اما ملائکه با او سخن میگفتند: {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ]]}}<ref>هنگامی که فرشتگان به [[مریم]]{{س}} گفتند:ای مریم خدا تو را به فرزندی نوید میدهد که نام وی مسیح، عیسی فرزند مریم، در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربین درگاه الهی است؛ سوره آل عمران، آیه:۴۵.</ref>. و نیز قرآن درباره مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}}<ref>و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه:۷.</ref>. در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از [[اهل سنت]] و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود [[علم غیب]] هستند؛ مرحوم [[ملاصدرا]] در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|«إنَّ لِلّهِ عباداً لَیسُُوا بأنبیاء یغبطُهُمُِ النُّبوُّةَ»}}<ref>ملاصدرا، تفسیر ملا صدرا، ج۷، ص۱۵۵.</ref>. برای خداوند بندگانی هستند که آنها [[پیامبر]]{{صل}} نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. اگر نیمنگاهی به نهجالبلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]]{{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته<ref>{{عربی|«إِنَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِم»}}؛ شهیدی، ترجمه نهج البلاغه،ص: ۲۵۵.</ref>. | |||
آنچه از آیات و روایات و همچنین کلمات حکما میتوان برداشت نمود آن است که آگاهی از غیب برای بشر امری ممکن بلکه واقع شده است و جای هیچ شک و تردیدی نیست. نکته اساسی و قابل توجهی که به عنوان سخن آخر میتوان گفت آن است که باید توجه داشت [[علم غیب]] ذاتی از آن خدای متعال است و کسی را به آن مقام راهی نیست جز کسانی که خدا به آنان اذن داده باشد. بنابراین بدون رضایت خدا کسی نمیتواند با غیب ارتباط داشته باشد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰، ص ۱۳۷.</ref>. | آنچه از آیات و روایات و همچنین کلمات حکما میتوان برداشت نمود آن است که آگاهی از غیب برای بشر امری ممکن بلکه واقع شده است و جای هیچ شک و تردیدی نیست. نکته اساسی و قابل توجهی که به عنوان سخن آخر میتوان گفت آن است که باید توجه داشت [[علم غیب]] ذاتی از آن خدای متعال است و کسی را به آن مقام راهی نیست جز کسانی که خدا به آنان اذن داده باشد. بنابراین بدون رضایت خدا کسی نمیتواند با غیب ارتباط داشته باشد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰، ص ۱۳۷.</ref>. | ||
خط ۹۴: | خط ۱۰۱: | ||
| پاسخدهنده = سید علی هاشمی ۱ | | پاسخدهنده = سید علی هاشمی ۱ | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در پایاننامه دکتری خود ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایاننامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در پایاننامه دکتری خود ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایاننامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«چنانکه روشن شد، خداوند به [[پیامبران]] خود، از [[غیب]] خبر داده است و [[تعالیم]] [[قرآن]] و [[سنت]] از نمونههای روشن [[علوم غیبی]] است که خداوند به پیامبرش آموخته است. همچنین تردیدی نیست که [[پیروان پیامبران]] و سایر انسانها به واسطه [[پیامبران]] از [[امور غیبی]] مانند صفات خداوند، [[حیات]] پس از مرگ و... آگاه شدهاند؛ آنچه بیشتر مورد تأمل است، پاسخ این پرسش است که آیا افراد دیگری غیر از [[پیامبران]] [[علم به غیب]] دارند؟ شواهد قرآنی نشان میدهد، افزون بر [[پیامبران]]، خداوند به غیر پیامبران نیز در مواردی [[علم به غیب]] عطا کرده است. نمونهای از [[علم غیب غیر پیامبران]]، [[علم ائمه]]{{عم}} به اعمال مردم است که به کمک [[روایات]] میتوان از آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت»؛ سوره توبه آیه۱۰۵.</ref>استنباط کرد. افزون بر آن، آگاهی [[حضرت مریم]]{{س}} از تولد و مقام [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[خبرهای غیبی]] است که خداوند به آن حضرت عطا کرد. آگاهی [[مادر حضرت موسی]]{{ع}} نیز از بازگشت نوزادش به او و [[پیامبری]] او از [[خبرهای غیبی]] خداوند به ایشان است. آگاهی [[حضرت ساره]]{{س}} از فرزنددار شدن نیز از [[خبرهای غیبی]] است که خداوند به وسیله [[فرشتگان]] به ایشان ابلاغ کرد. همه این [[آگاهیهای غیبی]] به شیوهای غیر متعارف و [[خارق العاده]] در اختیار این [[برگزیدگان]] قرار گرفته است. قرآن خبر میدهد که [[جناب آصف]]، وزیر [[حضرت سلیمان]]{{ع}} به بخشی از [[علم الکتاب]]، آگاه بود. این [[دانش]] به او توانایی ویژهای داد که توانست در چشم برهم زدنی، تخت بزرگ بلقیس، ملکه سرزمین سبا را به نزد [[حضرت سلیمان]]{{ع}} بیاورد. در برخی [[روایات]] این مطلب بیان شده است که [[اسم اعظم]] هفتاد و سه حرف دارد. [[جناب آصف]] تنها یک حرف از این ۷۳ حرف را میدانست و به وسیله آن توانست که تخت بلقیس را در یک چشم برهم زدن جابجا کند. [[جناب آصف]] از [[پیامبران]] نبوده، بلکه [[وصی حضرت سلیمان]]{{ع}} بوده است. گویا او این [[دانش]] را از [[حضرت سلیمان]]{{ع}} فراگرفته بوده است. از آنجا که چنین دانشی از دسترس عموم مردم خارج است، [[علم به غیب]] به شمار میآید که خداوند در اختیار غیر [[پیامبران]] نیز گذارده است. | |||
خداوند در آیهای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ* في كِتَابٍ مَّكْنُونٍ* لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>سوره واقعه، آیه ۷۷و۷۸و۷۹.</ref> ضمیر "لَّا یمَسُّهُ" اگر به مرجع نزدیکتر بازگردد، به [[کتاب مکنون]] اشاره دارد و اگر آن را به مرجع دورتر بازگردانیم، به [[قرآن کریم]] از آن جهت که در [[کتاب مکنون]] سرچشمه دارد، اشاره دارد. [[کتاب مکنون]] یا همان [[لوح محفوظ]] منبع و سرچشمه تمام علوم الهی است. بنابر تفسیر اول، عدهای از انسانها که از آنها با عنوان "[[مطهرون]]" یعنی [[پاکیزگان]] یاد شده است، به [[کتاب مکنون]] یا همان [[لوح محفوظ]] دسترسی دارند. با توجه به محتوای آیه، مقصود از [[پاکیزگی]] در این آیه، [[پاکیزگی معنوی]] و برخورداری از [[کمالات الهی]] است. به شهادت [[آیه تطهیر]]، [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}}، از [[پاکان]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> چنانکه میدانیم، مقصود از [[اهل بیت]]{{عم}} در این آیه، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[حضرت فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} میباشند که البته [[علوم]] آنان به سایر [[ائمه]]{{عم}} منتقل شده است. بنابراین، از این آیات این گونه استنباط میشود که این بزرگواران به علومی ویژه از [[لوح محفوظ]] دسترسی داشتهاند که از [[علوم غیبی]] به شمار میآید و دیگران از آن محرومند. قابل توجه است که حتی اگر ضمیر "لَّا یمَسُّهُ" را به قرآن بازگردانیم، این آیه به [[علوم ظاهری قرآن]] اشاره ندارد، بلکه به [[علوم غیبی]] آن اشاره دارد که سرچشمه در [[لوح محفوظ]] داشته و غیر از عدهای خاص ([[پاکیزگان]]) به آن دسترسی ندارند. این نمونهها، نه تنها نشان میدهد که [[آگاهی از غیب]] از طریق عطای خداوند ممکن است، بلکه اختصاص به [[پیامبران]] نداشته و حتی افرادی مانند [[حضرت مریم]]، [[مادر موسی]]، همسر [[حضرت ابراهیم]] و [[جناب آصف]]{{عم}} به عنایت الهی به برخی از علوم غیبی دست یافته بودند که خبرهای آن در قرآن کریم آمده است. همچنین میتوان با استدلال به برخی از آیات یاد شده، ثابت نمود که [[اهلبیت پیامبر]]{{عم}} نیز به [[علوم غیبی]] به معنای یاد شده دسترسی داشتهاند»<ref>[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایاننامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]].</ref>. | خداوند در آیهای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ* في كِتَابٍ مَّكْنُونٍ* لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>سوره واقعه، آیه ۷۷و۷۸و۷۹.</ref> ضمیر "لَّا یمَسُّهُ" اگر به مرجع نزدیکتر بازگردد، به [[کتاب مکنون]] اشاره دارد و اگر آن را به مرجع دورتر بازگردانیم، به [[قرآن کریم]] از آن جهت که در [[کتاب مکنون]] سرچشمه دارد، اشاره دارد. [[کتاب مکنون]] یا همان [[لوح محفوظ]] منبع و سرچشمه تمام علوم الهی است. بنابر تفسیر اول، عدهای از انسانها که از آنها با عنوان "[[مطهرون]]" یعنی [[پاکیزگان]] یاد شده است، به [[کتاب مکنون]] یا همان [[لوح محفوظ]] دسترسی دارند. با توجه به محتوای آیه، مقصود از [[پاکیزگی]] در این آیه، [[پاکیزگی معنوی]] و برخورداری از [[کمالات الهی]] است. به شهادت [[آیه تطهیر]]، [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}}، از [[پاکان]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> چنانکه میدانیم، مقصود از [[اهل بیت]]{{عم}} در این آیه، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[حضرت فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} میباشند که البته [[علوم]] آنان به سایر [[ائمه]]{{عم}} منتقل شده است. بنابراین، از این آیات این گونه استنباط میشود که این بزرگواران به علومی ویژه از [[لوح محفوظ]] دسترسی داشتهاند که از [[علوم غیبی]] به شمار میآید و دیگران از آن محرومند. قابل توجه است که حتی اگر ضمیر "لَّا یمَسُّهُ" را به قرآن بازگردانیم، این آیه به [[علوم ظاهری قرآن]] اشاره ندارد، بلکه به [[علوم غیبی]] آن اشاره دارد که سرچشمه در [[لوح محفوظ]] داشته و غیر از عدهای خاص ([[پاکیزگان]]) به آن دسترسی ندارند. این نمونهها، نه تنها نشان میدهد که [[آگاهی از غیب]] از طریق عطای خداوند ممکن است، بلکه اختصاص به [[پیامبران]] نداشته و حتی افرادی مانند [[حضرت مریم]]، [[مادر موسی]]، همسر [[حضرت ابراهیم]] و [[جناب آصف]]{{عم}} به عنایت الهی به برخی از علوم غیبی دست یافته بودند که خبرهای آن در قرآن کریم آمده است. همچنین میتوان با استدلال به برخی از آیات یاد شده، ثابت نمود که [[اهلبیت پیامبر]]{{عم}} نیز به [[علوم غیبی]] به معنای یاد شده دسترسی داشتهاند»<ref>[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایاننامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]].</ref>. | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۶۱: | ||
| پاسخدهنده = محمد تقی شاکر | | پاسخدهنده = محمد تقی شاکر | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«آیاتی که گذشت به مواضعی از آگاهی [[انبیا]] الهی به غیب دلالت مینمود. اما آیاتی دیگر دلالت میکند غیر [[انبیاء]] نیز آگاه و مطلع از غیب شدهاند. این آیات میفهماند که آگاهی و شناختِ نسبت به غیب، منحصر به طبقۀ انبیاء نیست بلکه این نوع آگاهی فضلی است الهی که خداوند به هر کدام از بندگان صالح خود که بخواهد اختصاص میدهد. اینک نمونههایی از این آیات: | |||
:::::#اطلاع یافتن مریم به غیب. آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ]]* [[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ]]}}<ref>«و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵و۴۹.</ref> دلالت میکند مریم با وجود ازدواج نکردن، به سبب صحبت فرشته با او از فرزنددار شدن و نام او و شخصیت و خصوصیاتش مطلع شده بود. | :::::#اطلاع یافتن مریم به غیب. آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ]]* [[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ]]}}<ref>«و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵و۴۹.</ref> دلالت میکند مریم با وجود ازدواج نکردن، به سبب صحبت فرشته با او از فرزنددار شدن و نام او و شخصیت و خصوصیاتش مطلع شده بود. | ||
:::::#همسر ابراهیم و آگاهی از غیب. آیات ۶۹ تا ۷۳ سورۀ مبارکۀ هود از بشارت یافتن همسر ابراهیم به فرزندی پسر به نام اسحاق و نوهای به نام یعقوب توسط ملائکه خبر میدهد. | :::::#همسر ابراهیم و آگاهی از غیب. آیات ۶۹ تا ۷۳ سورۀ مبارکۀ هود از بشارت یافتن همسر ابراهیم به فرزندی پسر به نام اسحاق و نوهای به نام یعقوب توسط ملائکه خبر میدهد. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۷۴: | ||
| پاسخدهنده = داوود خوشباور | | پاسخدهنده = داوود خوشباور | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]]{{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]]{{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آن را برمیگردانیم بهسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]]{{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۷]</ref>. | |||
«داستان [[حضرت مریم]]، مادر موسی ، و ساره، همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که هرسه از زنان بزرگوار تاریخ هستند، نمونههای روشنی است که نشان میدهد، خداوند به برخی از غیر پیامبران نیز از امور پنهان آینده خبر داده بود. خداوندی که آگاه به غیب است، در صورتی که نیاز باشد، به دیگر برگزیدگان خود نیز همانند پیامبران از حقایق پنهان، خبر میدهد. در قرآن کریم آمده است: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ }} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref>. خبر از بازگشت [[موسی]]{{ع}} به دامن مادرش و [[نبوت]] آن حضرت، اخباری شگرف است که به مادرش [[الهام]] شد. و همچنین قرآن کریم در آیاتی از سخن گفتن فرشتگان با [[حضرت مریم]]{{س}} و بشارت دادن او به [[حضرت عیسی]]{{ع}} سخن گفته است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ }} <ref> آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۵.</ref>. نمونه دیگر خبر دادن از آینده، گفت و گوی فرشتگان با [[حضرت ساره]]{{س}}، همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است که فرشتگان به او و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بشارت فرزند دار شدن دادند: {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ }} <ref> و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم؛ گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند استسوره هود، آیه: ۷۱ - ۷۳.</ref> نمونههای یاد شده، برخی از نمونههای علم به آینده است که در موارد خاص، خداوند متعال به طور ویژه به برخی از غیر پیامبران عطا کرده است. روشن است که در این مسأله فرقی بین خبر از گذشته یا آینده نیست. بنابراین میتوان گفت خداوند متعال اگر صلاح بداند برگزیدگان خود از غیر پیامبران را نیز از علوم گذشته یا آینده آگاه میسازد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]؛ ص۲۶.</ref>. | «داستان [[حضرت مریم]]، مادر موسی ، و ساره، همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که هرسه از زنان بزرگوار تاریخ هستند، نمونههای روشنی است که نشان میدهد، خداوند به برخی از غیر پیامبران نیز از امور پنهان آینده خبر داده بود. خداوندی که آگاه به غیب است، در صورتی که نیاز باشد، به دیگر برگزیدگان خود نیز همانند پیامبران از حقایق پنهان، خبر میدهد. در قرآن کریم آمده است: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ }} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref>. خبر از بازگشت [[موسی]]{{ع}} به دامن مادرش و [[نبوت]] آن حضرت، اخباری شگرف است که به مادرش [[الهام]] شد. و همچنین قرآن کریم در آیاتی از سخن گفتن فرشتگان با [[حضرت مریم]]{{س}} و بشارت دادن او به [[حضرت عیسی]]{{ع}} سخن گفته است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ }} <ref> آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۵.</ref>. نمونه دیگر خبر دادن از آینده، گفت و گوی فرشتگان با [[حضرت ساره]]{{س}}، همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است که فرشتگان به او و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بشارت فرزند دار شدن دادند: {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ }} <ref> و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم؛ گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند استسوره هود، آیه: ۷۱ - ۷۳.</ref> نمونههای یاد شده، برخی از نمونههای علم به آینده است که در موارد خاص، خداوند متعال به طور ویژه به برخی از غیر پیامبران عطا کرده است. روشن است که در این مسأله فرقی بین خبر از گذشته یا آینده نیست. بنابراین میتوان گفت خداوند متعال اگر صلاح بداند برگزیدگان خود از غیر پیامبران را نیز از علوم گذشته یا آینده آگاه میسازد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]؛ ص۲۶.</ref>. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۸۴: | ||
| پاسخدهنده = محمد صادق عظیمی | | پاسخدهنده = محمد صادق عظیمی | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«امکان [[علم غیب]] برای بشر: دانشمندان بزرگ اسلامی و غیر اسلامی، امکان [[علم غیب]] برای بشر را مورد تأکید قرار دادهاند و آن را امر ممکن و بلکه واقع شده تلقی کردهاند. شیخ الرئیس [[ابو علی سینا]] در این باره میگوید: اگر عارفی از غیب خبر داد و آینده درستی آن را ثابت کرد او را تصدیق کن و به او ایمان بیاور؛ زیرا چنین آگاهی یک رشته اسباب طبیعی دارد. سپس به برهان این مطلب اشاره کرده میگوید: وقتی اشتغالات و گرفتاریهای روح از طریق حواس کم شد، برای روح انسان، فرصتی دست میدهد که خود را از دست قوای طبیعی رهانیده و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی را در آنجا ببیند و این حالت گاهی در خواب و در حال بیماری به انسانهای عادی نیز رخ میدهد. شیخ [[شهابالدین سهروردی]] نیز میگوید: هرگاه وابستگیهای حواس ظاهری کاهش یافت، نفس انسان از دست قوای طبیعی رهایی یافته و بر یک رشته امور غیبی تسلط مییابد و شاهد آن خوابهای صادق است که انسان در زندگیاش تجربه میکند. سپس میگوید: اگر انسانهای کامل مانند پیامبران و اولیا از غیب خبر میدهند به خاطر نوشتههایی است که میبینند و یا امواج و صداهای دلانگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صورتهایی است که مشاهده میکنند و با آنان سخن میگویند، سپس از غیب خبر میدهند. [[الکسیس کارل]] از دانشمندان غربی، برای [[الهام]] مقام و منزلتی ویژه قائل است و معتقد است که روشن بینان بدون استفاده از اعضای حسی خود، افکار دیگران را درک میکنند و حوادث دور از جهت مکان و زمان را تا حدودی میبینند و گاهی از فاصله دور شخص یا صحنهای را میبینند و آن را با دقت ترسیم و توصیف میکنند. وی آن را یک موهبت استثنایی میداند که جز افراد معدودی از آن برخوردار نیستند.<ref> الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، صفحه ۱۴۰ و ۱۴۱ ترجمه پرویز دبیری.</ref>. | |||
'''خلاصه:''' دانشمندان فراوانی اعتراف نمودهاند که امکان دارد بشر دانشی را از راه [[الهام]] و اشراق و کشف و شهود به دست آورد که هیچ یک از عوامل ظاهری در آن دخالت نداشته باشد. بدیهی است جایی که آگاهی از غیب برای بشر معمولی ممکن و بلکه واقع شده باشد در امکان آن برای پیامبران و امامان تردیدی نیست.<ref> ص۱۵۶.</ref>. | '''خلاصه:''' دانشمندان فراوانی اعتراف نمودهاند که امکان دارد بشر دانشی را از راه [[الهام]] و اشراق و کشف و شهود به دست آورد که هیچ یک از عوامل ظاهری در آن دخالت نداشته باشد. بدیهی است جایی که آگاهی از غیب برای بشر معمولی ممکن و بلکه واقع شده باشد در امکان آن برای پیامبران و امامان تردیدی نیست.<ref> ص۱۵۶.</ref>. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۹۷: | ||
| پاسخدهنده = عین الله زرین جویی | | پاسخدهنده = عین الله زرین جویی | ||
| پاسخ = آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«علاوه بر معارفی که قرآن و روایات در اختیار ما میگذارند فیلسوفان اسلامی متفقند در این که انسان امکان اطلاع بر غیب را دارا میباشد و این مطلب حتی برای غیر معصوم نیز صادق است. [[ابن سینا]] در کتاب الاشارات و التنبيهات میگوید: تجربه و آزمایش به روشنی ثابت کرده است که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج تماس بگیرد و اطلاعاتی کسب کند اکنون چه مانعی دارد که انسان در بیداری دارای چنین قدرتی باشد و تجربه و آزمایش نیز آن را اثبات کرده است<ref>ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref>. | |||
این قبیل تجربهها به قدری فراوان است و حتی اختصاص به مذهب خاصی ندارد که هر کدام از ما بارها خود آن را تجربه کردهایم. فیلسوفان تجربه این حالت را در بیداری کاملاً ممکن میدانند. و آن بدین صورت است که اگر حواس انسان از اشتغالات بیرونی باز داشته شود و نفس از این عالم انصراف پیدا کند همان تجربهای که در خواب هست در بیداری به وجود میآید. این انصراف میتواند بر اساس اراده انسان باشد یا بواسطه غلبه درد و مریضی و یا حالت سکرات موت. مطابق کریمه قرآنی این حالت حتی برای فرعون زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}} پیش آمد که تعبیر آن را از حضرت خواست و بعد از این قضیه بود که موقعیت ایشان تغییر کرد و منزلتی پیدا نمود. چنانکه همین آیه قرآنی که میفرماید به [[حضرت یوسف]]{{ع}} تأويل الأحاديث یا همان تعبیر خواب دادیم خود بیانگر این واقعیت است که رویای صادق یکی از راههای اطلاع از [[غیب]] است و فلسفه تعبير خواب نیز همین است. روایت نیز هست که رویای صادق جزئی از [[نبوت]] است<ref>سیده نصرت امین، مخزن العرفان، ج ۶، ص۳۳۳.</ref>. ریشه این واقعیت که انسان امکان اطلاع از غیب را دارا میباشد به مسأله تجرد نفس باز میگردد. بخش عمدهای از علم فلسفه به مسائل علمالنفس پرداخته، به تعاریف مختلف ماهیت نفس انسانی، قوا و مدارک و مشاعر ظاهری و باطنی و مراتب تجرد آن میپردازد»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۱۱۷.</ref>. | این قبیل تجربهها به قدری فراوان است و حتی اختصاص به مذهب خاصی ندارد که هر کدام از ما بارها خود آن را تجربه کردهایم. فیلسوفان تجربه این حالت را در بیداری کاملاً ممکن میدانند. و آن بدین صورت است که اگر حواس انسان از اشتغالات بیرونی باز داشته شود و نفس از این عالم انصراف پیدا کند همان تجربهای که در خواب هست در بیداری به وجود میآید. این انصراف میتواند بر اساس اراده انسان باشد یا بواسطه غلبه درد و مریضی و یا حالت سکرات موت. مطابق کریمه قرآنی این حالت حتی برای فرعون زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}} پیش آمد که تعبیر آن را از حضرت خواست و بعد از این قضیه بود که موقعیت ایشان تغییر کرد و منزلتی پیدا نمود. چنانکه همین آیه قرآنی که میفرماید به [[حضرت یوسف]]{{ع}} تأويل الأحاديث یا همان تعبیر خواب دادیم خود بیانگر این واقعیت است که رویای صادق یکی از راههای اطلاع از [[غیب]] است و فلسفه تعبير خواب نیز همین است. روایت نیز هست که رویای صادق جزئی از [[نبوت]] است<ref>سیده نصرت امین، مخزن العرفان، ج ۶، ص۳۳۳.</ref>. ریشه این واقعیت که انسان امکان اطلاع از غیب را دارا میباشد به مسأله تجرد نفس باز میگردد. بخش عمدهای از علم فلسفه به مسائل علمالنفس پرداخته، به تعاریف مختلف ماهیت نفس انسانی، قوا و مدارک و مشاعر ظاهری و باطنی و مراتب تجرد آن میپردازد»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۱۱۷.</ref>. | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۱۴: | ||
| پاسخدهنده = سیده رابیل | | پاسخدهنده = سیده رابیل | ||
| پاسخ = خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | | پاسخ = خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | ||
«زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق [[علم غیب]] برای غیر [[انبیا]] نیز دارد. اگر حتی حکایت های نقل شده دراین باره را نیز نپذیریم، قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند، دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم، مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء الهی نبودند، اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است. {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار می دهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> مطابق با این آیه میتوان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن، بازگشت حضرت موسی به دامان مادر، به مادر موسی اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی در آینده به مقام رسالت میرسد، نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد. خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}<ref>«کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر می کنم»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> | |||
::::::پیشتر راجع به دلالت این آیه بر وجود علم غیب نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است، میتوان مدعی شد، که ثبوت علم غیب منحصر به شخص آصف بن برخیا نیست، بلکه خداوند حکیم، هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد، از امور غیبی آگاه میسازد. امامان معصوم شیعه، که از بالاترین اولیاء الهی هستند، مطابق با باورهای شیعه از جمله بهرهمندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: [[امام باقر]]{{ع}} راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما امامان ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در علم غیب خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را آگاه می کند. از این روایات روشن میشود که امامان معصوم نیز به عنوان انسانهای برگزیده خداوند، عالم به غیب بودهاند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی]</ref>. | ::::::پیشتر راجع به دلالت این آیه بر وجود علم غیب نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است، میتوان مدعی شد، که ثبوت علم غیب منحصر به شخص آصف بن برخیا نیست، بلکه خداوند حکیم، هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد، از امور غیبی آگاه میسازد. امامان معصوم شیعه، که از بالاترین اولیاء الهی هستند، مطابق با باورهای شیعه از جمله بهرهمندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: [[امام باقر]]{{ع}} راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما امامان ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در علم غیب خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را آگاه می کند. از این روایات روشن میشود که امامان معصوم نیز به عنوان انسانهای برگزیده خداوند، عالم به غیب بودهاند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی]</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۲۳: | ||
| پاسخدهنده = اعلا تورانی | | پاسخدهنده = اعلا تورانی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[ملاصدرا]] مبدأ تمامی علوم را از عالم قدس میداند. دروازه عالم ملکوت بر هیچکس بسته نیست، مگر به جهت مانعی از نفس خود و حجابی از غلظت طبع خویش. برای انسان این امکان هست که از نفس خودش تعلیم و آموزش یابد که این امر را حدس گویند، ولی این استعداد قریب در افراد مردم تفاوت دارد، و چون درجات متفاوت است و قلبها از حیث صفا و کدورت و قوه و ضعف در تیزهوشی و کمی و زیادی در حدس مختلفأند، پس وجود نفسی عالی در جانب بالا بعید نیست که نور یا بیش از نور ملکوت قوی باشد و در پذیرش و قبول افاضه از کانون خیر و رحمت سریع باشد، پس چنین انسانی به سبب شدت استعدادش بیشتر حقایق را در کمترین زمان ادراک میکند و از حیث علم، به حقایق اشیاء بدون طلب و شوقی از جانب او احاطه پیدا میکند، بلکه ذهن نافذ و تابناک او - بدون مباشرت حدود وسطای آنها به نتایج پیشی میگیرد، و همینطور از این نتایج به نتایج دیگری تا آنکه به غایات مطلوب انسانی و نهایات درجات بشری احاطه پیدا میکند، و این قوه به نام قوه قدسی نامیده میشود که مرتبه کامل آن در انبیاء و اولیاء که از نفوس قوی و شدید برخوردارند وجود دارد<ref>صدرالمتألهین، اسفار اربعه، ج۳، ص۳۲۲-۴۲۰ ،۳۸۱ ،۳۱۹.</ref> نفس با ادراک معارف جزئی و محسوس که به واسطه حواس پنجگانه ظاهری و قوه متخیله حاصل شده و قیام صدوری به نفس دارند، با مراتبی از هستی و با ادراک معارف غیرمادی و معقولات کلی و تشدید مراتب وجودی خویش، با مرتبههای دیگر متحد میشود. در این مرتبه است که نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد و مشاهده آنها نائل میشود. این مرتبه، مرتبه کمال عقل نظری یا عقل المستفاد و اتصال با عقل فعال است <ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> که [[ملاصدرا]] تنها خاص بعضی از انسانها میداند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶.</ref>. در این حالت، نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد نائل میشود و میتواند بر همه اسرار در عالم قضا، یا به تعبیر [[ملاصدرا]]، خزاین الهی واقف شود و با چشم ملکوتی و دید و شهود عقلانی قلم و لوح را مشاهده کند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> به این ترتیب، اتحاد نفس با هر مرتبه از مراتب هستی که در اثر فرایند حرکت استکمالی جوهری نفس و اتحاد مدرِک و مدرَک حاصل میشود، إکتشاف آن مرتبه از هستی را نیز در پی خواهد داشت<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ج۹، ص۱۸۰ ،۹۳ و اسفار اربعة، ج۸، ص۲۲۳ ،۱۳۶ </ref> [[ملاصدرا]] معتقد است که بعضی از نفوس چنان قوی و شدید میشوند که تصورات آنها میتواند باعث ایجاد موجوداتی در خارج از ذهن شود. این نفوس با تأیید ملکوتی و طرب معنوی میتوانند مریض را شفا دهند و اشرار را بیمار کنند و جسمی را حرکت دهند که از قدرات عادی بشر خارج است<ref>همان: ۱ /۲۷۵ .(ملاصدرا قائل به علم حضوری نسبت به ذات حق تعالی به اندازه سعه وجودی مدرِک است) همو، ۱۳۸۳ :۱ /۱۳۵.</ref> با این توضیح که علم حضوری سه گونه است: علم علت به معلول خود، علم شیء مجرد به ذات خویش و علم معلول به علت خود. علم حضوری نسبت به ذات حق از دو قسم اول نیست، چون در نوع اول عالم احاطه بر معلوم دارد و در نوع دوم، عالم و معلوم یکسان است، اما هر یک از ممکنات از آن جهت که معلول واجب تعالی و شأنی از شئون علت خودند، ذات واجب را به مقدار استعداد خود درک میکنند <ref>جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>. طبق تحلیل [[ملاصدرا]]، علم انسان به همه حقایق، اسرار و خزاین الهی منع عقلی ندارد، در صورت رسیدن نفس به مرتبه کمالی آن حقیقت و متحد شدن با او، علم حضوری به آن حقیقت حاصل میشود. تنها حقیقتی که علم به او مورد بحث است ذات مقدس الهی است که در این مورد نیز [[ملاصدرا]] علم انسان را مقید به استعداد او کرده است. طبق این قید گرچه علم به ذات الهی به مقدار استعداد ممکن دانسته شده، ولی اکتناه ذات و درک کنه ذات الهی ممتنع خواهد بود، چراکه استعداد هیچ انسانی به اندازه ای نیست که بتواند به مرتبه احاطه بر ذات الهی دست یابد. از این رو، اکتناه ذات برای معصومان و اولیای الهی نیز محال خواهد بود، اما اکتناه مخلوقات الهی مبتلا به این منع و اشکال عقلی نیست، علم امام{{ع}} به جمیع ماسویالله هیچگونه محذور عقلی نخواهد داشت»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۶۱.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۳۱: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/20378 مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/20378 مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«نفس انسان از شأن و استعدادی برخوردار است که میتواند به مقام و منزلتی برسد که با خزائن علم الهی اتصال و ارتباط پیدا کند. در پی اتصال با خزائن علم الهی از بخشی از امور ثبت شده در آن جا آگاه شود. معتقدیم که انسان کامل مانند پیامبر و امام دارای چنین مقام و مرتبتی است؛ دلیل این مطلب علاوه بر براهین عقلی روایات متواتری است که در منابع روایی وجود دارد. اما فارغ از افراد متعددی که ادعای واهی پیشگویی یا خبر از غیب را دارند، افرادی هم هستند که این علم را دارند. این گونه افراد به چند بخش تقسیم میشوند: برخی به واسطه پیروی از مسیر [[انبیا]] و تهذیب نفس خویش امکان درک برخی حقایق عالم را پیدا میکنند، مانند بعضی از علما و بزرگان دین؛ در این موارد وضوح و شفافیت و درستی نظر آنها بیشتر از سایر موارد است. اینان به نوعی قدرت درک برخی امور غیبی را دارند. در این مرتبه از علم غیب و پیشگویی آینده، سایر افراد راهی نداشته، از آن بهرهمند نیستند، گروهی دیگر هم هستند که از کودکی دارای امتیازات خاص روحی بوده و در برخی مسایل قدرت درک برخی حوادث آینده را دارند؛ در مورد این افراد معدود که نام برخی در تاریخ آمده، این حالت همانند ذکاوت ذاتی برخی افراد عنایتی خدادادی است، اما بسیار محدود و غیر قابل اعتماد و غیر منتظره است. تنها در برخی حالات و موارد ناخواسته چنین حالتی به فرد دست میدهد و مطابق با واقع در میآید. | |||
اما افراد دیگری هم هستند که به واسطه ارتباط با موجوداتی نظیر اجنه که قابلیت درک امور مخفی و ناشناخته شان بیش از انسانهاست، از پارهای از امور مخفی مانند اشیای گم شده و مانند آن مطلع میگردند که خبر از آینده و پیشگویی در این نوع یا ناممکن و یا بسیار نادر و محدود است؛ شاخصه مهم این موارد، محدودیت این نوع علم و ادراکهاست که تنها در خصوص امور نازل مادی و مانند آن است، زیرا جنیان و شیاطین از دسترسی به اسرار عالم غیب و ملکوت بازداشته شدهاند. | اما افراد دیگری هم هستند که به واسطه ارتباط با موجوداتی نظیر اجنه که قابلیت درک امور مخفی و ناشناخته شان بیش از انسانهاست، از پارهای از امور مخفی مانند اشیای گم شده و مانند آن مطلع میگردند که خبر از آینده و پیشگویی در این نوع یا ناممکن و یا بسیار نادر و محدود است؛ شاخصه مهم این موارد، محدودیت این نوع علم و ادراکهاست که تنها در خصوص امور نازل مادی و مانند آن است، زیرا جنیان و شیاطین از دسترسی به اسرار عالم غیب و ملکوت بازداشته شدهاند. |