پرش به محتوا

آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:1130809.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی قائمی]]]]
[[پرونده:1130809.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی قائمی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«اصل وجود مسأله [[انتظار]] در [[ادیان]] و مکاتب امری [[مسلم]] گرفته شده، فقط استبعادی ذهنی در جنبه تحقق آن وجود دارد و ما ذیلاً سعی داریم این استبعاد را از میان برداریم و اما این کار از دیدگاه‌های مختلف بشرح ذیل:
 
«اصل وجود مسأله [[انتظار]] در [[ادیان]] و مکاتب امری [[مسلم]] گرفته شده، فقط استبعادی ذهنی در جنبه تحقق آن وجود دارد و ما ذیلاً سعی داریم این استبعاد را از میان برداریم و اما این کار از دیدگاه‌های مختلف بشرح ذیل:
:::::#'''از نظر [[عقلی]]:''' اساس استبعاد درباره این امر آنست که [[بشر]] چگونه می‌تواند بر مسائل و مشکلات فائق آید؟ با توجه به این که [[قدرت]] تخریبی [[بشر]] فوق‌العاده بسیار شده است. در گذشته کار ویرانگری و نابسامانی تا بدین حد نبوده و امروزه امر بسی دشوار شده است. نابسامانی‌های [[جامعه]] بسیار و سردرگمی‌ها فراوان است. [[بشریت]] راه سر به هوائی را در پیش گرفته و در [[آشفتگی]] [[فکری]] عظیمی به سر می‌برد، بحث این است که چگونه می‌تواند بر مشکلات فائق آید و نابسامانی‌های حاصله از [[جهل]] و [[غفلت]] [[بشر]] را از میان بردارد؟ در بررسی این نظر باید بدانیم که [[عقول]] تحقق آن را منکر نیستند زیرا [[عقول]] [[انسان‌ها]] را مجبور به [[اتحاد]] و پیوند و [[صلاح]] همگانی می‌دانند اصل بر [[اتحاد]] و هم‌خونی انسان‌هاست. همه از یک [[پدر]] و [[مادر]] و یک ریشه و یک اصلند. در صفات و ویژگی‌های کلی [[انسان‌ها]] با هم مشترکند و [[اختلافات]] زائیده [[تربیت]] و محیط و امری عارضی و قابل [[اصلاح]] است. از دید دیگر [[عقول]] از دیدن این اوضاع سرخورده‌اند دلیلش به دنبال این [[مکتب]] و آن [[مکتب]] دویدن و [[متوسل]] به این حزب و آن حزب شدن است. بر این اساس هیچ اشکالی ندارد که آنچه در گذشته عجیب می‌آمد و عمل می‌شد امری عملی و با گذشت زمان از مسائل عادی روز شود. با توجه به این امر که تحقق آن در طول [[تاریخ]] در هر روز به سوی عملی نزدیک می‌شد و راه‌های ناهموار هموار می‌گشت می‌توان گفت امروزه راه به سوی همواری است. به ویژه آنکه [[اعتقاد]] به [[خودسازی]] و محیط‌سازی هم زمینه این امکان را بالاتر می‌برد.
:::::#'''از نظر [[عقلی]]:''' اساس استبعاد درباره این امر آنست که [[بشر]] چگونه می‌تواند بر مسائل و مشکلات فائق آید؟ با توجه به این که [[قدرت]] تخریبی [[بشر]] فوق‌العاده بسیار شده است. در گذشته کار ویرانگری و نابسامانی تا بدین حد نبوده و امروزه امر بسی دشوار شده است. نابسامانی‌های [[جامعه]] بسیار و سردرگمی‌ها فراوان است. [[بشریت]] راه سر به هوائی را در پیش گرفته و در [[آشفتگی]] [[فکری]] عظیمی به سر می‌برد، بحث این است که چگونه می‌تواند بر مشکلات فائق آید و نابسامانی‌های حاصله از [[جهل]] و [[غفلت]] [[بشر]] را از میان بردارد؟ در بررسی این نظر باید بدانیم که [[عقول]] تحقق آن را منکر نیستند زیرا [[عقول]] [[انسان‌ها]] را مجبور به [[اتحاد]] و پیوند و [[صلاح]] همگانی می‌دانند اصل بر [[اتحاد]] و هم‌خونی انسان‌هاست. همه از یک [[پدر]] و [[مادر]] و یک ریشه و یک اصلند. در صفات و ویژگی‌های کلی [[انسان‌ها]] با هم مشترکند و [[اختلافات]] زائیده [[تربیت]] و محیط و امری عارضی و قابل [[اصلاح]] است. از دید دیگر [[عقول]] از دیدن این اوضاع سرخورده‌اند دلیلش به دنبال این [[مکتب]] و آن [[مکتب]] دویدن و [[متوسل]] به این حزب و آن حزب شدن است. بر این اساس هیچ اشکالی ندارد که آنچه در گذشته عجیب می‌آمد و عمل می‌شد امری عملی و با گذشت زمان از مسائل عادی روز شود. با توجه به این امر که تحقق آن در طول [[تاریخ]] در هر روز به سوی عملی نزدیک می‌شد و راه‌های ناهموار هموار می‌گشت می‌توان گفت امروزه راه به سوی همواری است. به ویژه آنکه [[اعتقاد]] به [[خودسازی]] و محیط‌سازی هم زمینه این امکان را بالاتر می‌برد.
:::::#'''از نظر مکاتب:''' مکاتب و فلسفه‌های مادی و [[الهی]] نیز در این زمینه با هم اشتراک نظر دارند. چند قرن قبل دانته، آن [[الهی]] بزرگ و آن دانشمند ایتالیائی می‌گفت: تمام [[مردم]] کره [[زمین]] باید و می‌توانند [[تسلیم]] یک [[فرمانده]] شوند و این امکان وجود دارد که [[صلح]] برقرار و [[مردم]] نسبت به هم [[برادر]] شوند... انعکاس این [[عقیده]]، یعنی [[عقیده]] به [[انتظار]] و [[ظهور]] و تحقق [[عدل]] و [[حق]] در نزد [[فلاسفه]] ماتریالیست نیز به چشم می‌خورد. آنها هم [[عقیده]] دارند که روزی می‌رسد که تضادها از میان برود و [[سازش]] و آشتی بر [[جهان]] [[حاکم]] گردد. [[فلاسفه]] ماتریالیست می‌گویند [[ناموس]] [[طبیعت]] بر حسب [[فلسفه]] رشد و ارتقاء در سیر تکاملی است. [[آدمی]] از مرحله جماد و حیوان به مرحله انسانی راه یافته و نیز از مرحله بهره‌برداری سنگ و چوب به مرحله استفاده از [[قوه]] بخار و رسیده ارتقاء است. این [[تکامل]] اگر چه مادی است، می‌تواند نردبانی برای تصاعد و در نتیجه جنبه‌های روانی و [[عقلانی]] باشد که نتیجه آن [[تکامل]] [[اخلاق]] و [[انسانیت]] رسیدن به [[صلح]] و صفاست. بر این اساس صاحبان اندیشه‌اند و مکتب‌ها هم همین سخن را دارند اگر چه درباره مصداق آن بحثی نکرده‌اند، اصولاً تلاش صاحبان و طرفداران مکاتب در نشر و اشاعه تعلیمات‌شان خود گویای وجود همین [[فکر]] و نظر است. اگر آنان را [[امید]] و انتظاری به [[آینده]] روشن و تحقق آن نباشد چگونه به خود جرات می‌دهند که [[مردم]] را به گرد خود جمع کنند و با [[وعده]] و وعیدها آنان را به [[آینده]] خوشبین سازند.
:::::#'''از نظر مکاتب:''' مکاتب و فلسفه‌های مادی و [[الهی]] نیز در این زمینه با هم اشتراک نظر دارند. چند قرن قبل دانته، آن [[الهی]] بزرگ و آن دانشمند ایتالیائی می‌گفت: تمام [[مردم]] کره [[زمین]] باید و می‌توانند [[تسلیم]] یک [[فرمانده]] شوند و این امکان وجود دارد که [[صلح]] برقرار و [[مردم]] نسبت به هم [[برادر]] شوند... انعکاس این [[عقیده]]، یعنی [[عقیده]] به [[انتظار]] و [[ظهور]] و تحقق [[عدل]] و [[حق]] در نزد [[فلاسفه]] ماتریالیست نیز به چشم می‌خورد. آنها هم [[عقیده]] دارند که روزی می‌رسد که تضادها از میان برود و [[سازش]] و آشتی بر [[جهان]] [[حاکم]] گردد. [[فلاسفه]] ماتریالیست می‌گویند [[ناموس]] [[طبیعت]] بر حسب [[فلسفه]] رشد و ارتقاء در سیر تکاملی است. [[آدمی]] از مرحله جماد و حیوان به مرحله انسانی راه یافته و نیز از مرحله بهره‌برداری سنگ و چوب به مرحله استفاده از [[قوه]] بخار و رسیده ارتقاء است. این [[تکامل]] اگر چه مادی است، می‌تواند نردبانی برای تصاعد و در نتیجه جنبه‌های روانی و [[عقلانی]] باشد که نتیجه آن [[تکامل]] [[اخلاق]] و [[انسانیت]] رسیدن به [[صلح]] و صفاست. بر این اساس صاحبان اندیشه‌اند و مکتب‌ها هم همین سخن را دارند اگر چه درباره مصداق آن بحثی نکرده‌اند، اصولاً تلاش صاحبان و طرفداران مکاتب در نشر و اشاعه تعلیمات‌شان خود گویای وجود همین [[فکر]] و نظر است. اگر آنان را [[امید]] و انتظاری به [[آینده]] روشن و تحقق آن نباشد چگونه به خود جرات می‌دهند که [[مردم]] را به گرد خود جمع کنند و با [[وعده]] و وعیدها آنان را به [[آینده]] خوشبین سازند.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش