پرش به محتوا

ضرورت تشکیل حکومت در جامعه چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۱۹: خط ۱۹:
::::::آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و آقای دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و آقای دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«اغلب فسادهای [[اجتماعی]] از [[ستم]] افراد [[فاسد]] آن [[جامعه]] نشأت می‌گیرد و لذا جامعه محتاج قانونی برای [[حفظ]] [[سلامت]] خود و گرفتن [[حقّ]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] و کنترل حدود افراد است. پس طبعاً هر [[نظام اجتماعی]]، [[نیازمند]] [[حاکم]] و رئیسی برای حلّ و فصل امور و اداره [[اجتماع]] است. رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] [[منافع]] [[انسان‌ها]] در جامعه، وجود [[حکومت]] و مدیریّت در جامعه را ایجاب می‌کند و مسلماً عدم استقرار حکومت، موجب [[هرج و مرج]] و رواج [[ظلم]] و [[فساد]] در جامعه می‌گردد.
::::::«اغلب فسادهای [[اجتماعی]] از [[ستم]] افراد [[فاسد]] آن [[جامعه]] نشأت می‌گیرد و لذا جامعه محتاج قانونی برای [[حفظ]] [[سلامت]] خود و گرفتن [[حقّ]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] و کنترل حدود افراد است. پس طبعاً هر [[نظام اجتماعی]]، [[نیازمند]] [[حاکم]] و رئیسی برای حلّ و فصل امور و اداره [[اجتماع]] است. رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] [[منافع]] [[انسان‌ها]] در جامعه، وجود [[حکومت]] و مدیریّت در جامعه را ایجاب می‌کند و مسلماً عدم استقرار حکومت، موجب [[هرج و مرج]] و رواج [[ظلم]] و [[فساد]] در جامعه می‌گردد.
::::::از سوی دیگر، حکومت [[شؤون]] دیگری نیز دارد که اختلال در آنها، همه اقشار جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ اموری از قبیل خدمات شهری، آب و برق، [[حمل و نقل]]، [[بهداشت]]، [[امنیت]] و... نتیجه آنکه، جامعه در هر صورت نیازمند حکومت است و حکومت نیز نیازمند رئیسی است که آن را اداره کند. [[حضرت علی]]{{ع}} این مطلب [[عقلی]] را با این بیان مطرح کرده‌اند: {{متن حدیث|مَكَانُ‏ الْقَيِّمِ‏ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ‏ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۲۰۳، خطبه ۱۴۶.</ref>.
 
::::::لذا انقراض حکومت و عدم استقرار هرگونه [[حکومتی]] در جامعه، به منزله [[مرگ]] و زوال آن جامعه است<ref>بیان برهانی این استدلال در بیان نورانی امام هشتم{{ع}} به این ترتیب ذکر شده: {{متن حدیث|... أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَيِّمٍ وَ رَئِيسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِي‏ أَمْرِ الدِّينِ‏ وَ الدُّنْيَا فَلَمْ‏ يَجُزْ فِي‏ حِكْمَةِ الْحَكِيمِ أَنْ يَتْرُكَ الْخَلْقَ مِمَّا يَعْلَمُ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ مِنْهُ وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ إِلَّا بِهِ فَيُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ يَقْسِمُونَ فَيْئَهُمْ وَ يُقِيمُ لَهُمْ جَمَّهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ يَمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ وَ مِنْهَا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَيِّماً أَمِيناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّينُ وَ غُيِّرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ لَزَادَ فِيهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِكَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ لِأَنَّا وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِينَ مُحْتَاجِينَ غَيْرَ كَامِلِينَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ أَنْحَائِهِمْ فَلَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ قَيِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ{{صل}} لَفَسَدُوا عَلَى نَحْوِ مَا بَيَّنَّا وَ غُيِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ الْإِيمَانُ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ}} (عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۰۱، باب ۳۴).</ref>(...)
از سوی دیگر، حکومت [[شؤون]] دیگری نیز دارد که اختلال در آنها، همه اقشار جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ اموری از قبیل خدمات شهری، آب و برق، [[حمل و نقل]]، [[بهداشت]]، [[امنیت]] و... نتیجه آنکه، جامعه در هر صورت نیازمند حکومت است و حکومت نیز نیازمند رئیسی است که آن را اداره کند. [[حضرت علی]]{{ع}} این مطلب [[عقلی]] را با این بیان مطرح کرده‌اند: {{متن حدیث|مَكَانُ‏ الْقَيِّمِ‏ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ‏ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۲۰۳، خطبه ۱۴۶.</ref>.
 
لذا انقراض حکومت و عدم استقرار هرگونه [[حکومتی]] در جامعه، به منزله [[مرگ]] و زوال آن جامعه است<ref>بیان برهانی این استدلال در بیان نورانی امام هشتم{{ع}} به این ترتیب ذکر شده: {{متن حدیث|... أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَيِّمٍ وَ رَئِيسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِي‏ أَمْرِ الدِّينِ‏ وَ الدُّنْيَا فَلَمْ‏ يَجُزْ فِي‏ حِكْمَةِ الْحَكِيمِ أَنْ يَتْرُكَ الْخَلْقَ مِمَّا يَعْلَمُ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ مِنْهُ وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ إِلَّا بِهِ فَيُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ يَقْسِمُونَ فَيْئَهُمْ وَ يُقِيمُ لَهُمْ جَمَّهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ يَمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ وَ مِنْهَا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَيِّماً أَمِيناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّينُ وَ غُيِّرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ لَزَادَ فِيهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِكَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ لِأَنَّا وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِينَ مُحْتَاجِينَ غَيْرَ كَامِلِينَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ أَنْحَائِهِمْ فَلَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ قَيِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ{{صل}} لَفَسَدُوا عَلَى نَحْوِ مَا بَيَّنَّا وَ غُيِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ الْإِيمَانُ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ}} (عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۰۱، باب ۳۴).</ref>(...)


::::::[[انسان]] موجودی [[اجتماعی]] است که محیط [[جامعه]] و نیز [[حاکم]] بر او تأثیرگذار هستند.
::::::[[انسان]] موجودی [[اجتماعی]] است که محیط [[جامعه]] و نیز [[حاکم]] بر او تأثیرگذار هستند.
::::::'''اجتماعی زیستن انسان''': [[قرآن]] به [[زندگی اجتماعی]] انسان تأکید دارد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا...}}<ref>«و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌شد» سوره یونس، آیه ۱۹.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.
 
::::::خطاب‌های اجتماعی قرآن و بیان جمعی بودن انسان، اشاره به اصل اولی در [[زندگی]] او دارد. همچنین شعبه و [[قبیله]] شدن [[انسان‌ها]] – علی‌رغم [[خلقت]] از یک [[والدین]]- اشاره به آثار تربیت‌های محیطی و قومی، از رهگذر گسترش زندگی اجتماعی انسان‌ها در شرایط گوناگون اقلیمی و [[فرهنگی]] دارد.
'''اجتماعی زیستن انسان''': [[قرآن]] به [[زندگی اجتماعی]] انسان تأکید دارد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا...}}<ref>«و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌شد» سوره یونس، آیه ۱۹.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.
::::::'''تأثیر [[صلاح]] و [[فساد]] جامعه بر [[آحاد]] [[امّت]]''': جامعه بستر [[رشد]] آحاد افراد است و [[بدیهی]] است که صلاح و فساد بستر [[تربیتی]]، تأثیر مستقیم بر روحیّات آحاد امّت دارد. {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>.
 
::::::'''تأثیر [[رهبری]] بر صلاح و فساد امّت''': [[جامعه انسانی]]، در پی [[ارتباط]] روحیّات افراد گوناگون آن باهم، واجد خلقیّات و گرایش‌های متّحدی می‌شود؛ که افراد برجسته جامعه، نقشی اساسی در شکل‌گیری آنها دارند. از همین رو، رابطه تنگاتنگی میان [[مدیریت]] [[صالح]] و یا [[فاسد]] [[جامعه]] با [[صلاح]] و [[فساد]] [[آحاد]] [[امّت]] وجود دارد. {{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>.
خطاب‌های اجتماعی قرآن و بیان جمعی بودن انسان، اشاره به اصل اولی در [[زندگی]] او دارد. همچنین شعبه و [[قبیله]] شدن [[انسان‌ها]] – علی‌رغم [[خلقت]] از یک [[والدین]]- اشاره به آثار تربیت‌های محیطی و قومی، از رهگذر گسترش زندگی اجتماعی انسان‌ها در شرایط گوناگون اقلیمی و [[فرهنگی]] دارد.
::::::{{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ}}<ref>«و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref>.
 
::::::توضیح: [[آیه]] اخیر در [[سیاق]] بیان خصوصیات [[منافقین]] است؛ ایشان قبل از رسیدن به [[حکومت]]، افرادی ظاهرالصلاح هستند؛ ولی هنگامی که به [[قدرت]] می‌رسند، دست به فساد و [[تباهی]] می‌برند و [[اقتصاد]] و نسل‌های [[انسانی]] را نابود می‌نمایند. {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>.
'''تأثیر [[صلاح]] و [[فساد]] جامعه بر [[آحاد]] [[امّت]]''': جامعه بستر [[رشد]] آحاد افراد است و [[بدیهی]] است که صلاح و فساد بستر [[تربیتی]]، تأثیر مستقیم بر روحیّات آحاد امّت دارد. {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>.
::::::هر دو آیه فوق، اشاره به فساد رهبرانی دارد که اگر [[اولیاء الهی]]{{عم}} با آنان نمی‌جنگیدند و حکومت برای مدت طولانی در [[اختیار]] ایشان قرار می‌گرفت، همه آثار [[خداپرستی]] را نابود می‌کردند و نسل‌های بشریّت را به تباهی می‌کشیدند؛ چنان‌که درباره [[فرعون]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«کارهای کسانی را که به جهان واپسین ایمان ندارند در نظرشان آراسته‌ایم از این‌رو آنان سرگشته‌اند» سوره نمل، آیه ۴.</ref>. {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref>.
 
'''تأثیر [[رهبری]] بر صلاح و فساد امّت''': [[جامعه انسانی]]، در پی [[ارتباط]] روحیّات افراد گوناگون آن باهم، واجد خلقیّات و گرایش‌های متّحدی می‌شود؛ که افراد برجسته جامعه، نقشی اساسی در شکل‌گیری آنها دارند. از همین رو، رابطه تنگاتنگی میان [[مدیریت]] [[صالح]] و یا [[فاسد]] [[جامعه]] با [[صلاح]] و [[فساد]] [[آحاد]] [[امّت]] وجود دارد. {{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>.
 
{{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ}}<ref>«و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref>.
 
توضیح: [[آیه]] اخیر در [[سیاق]] بیان خصوصیات [[منافقین]] است؛ ایشان قبل از رسیدن به [[حکومت]]، افرادی ظاهرالصلاح هستند؛ ولی هنگامی که به [[قدرت]] می‌رسند، دست به فساد و [[تباهی]] می‌برند و [[اقتصاد]] و نسل‌های [[انسانی]] را نابود می‌نمایند. {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>.
 
هر دو آیه فوق، اشاره به فساد رهبرانی دارد که اگر [[اولیاء الهی]]{{عم}} با آنان نمی‌جنگیدند و حکومت برای مدت طولانی در [[اختیار]] ایشان قرار می‌گرفت، همه آثار [[خداپرستی]] را نابود می‌کردند و نسل‌های بشریّت را به تباهی می‌کشیدند؛ چنان‌که درباره [[فرعون]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«کارهای کسانی را که به جهان واپسین ایمان ندارند در نظرشان آراسته‌ایم از این‌رو آنان سرگشته‌اند» سوره نمل، آیه ۴.</ref>. {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref>.
:::::*'''[[نیازمندی]] [[جامعه]] به امامِ بر [[حق]]''': مقدماتی که بیان شد، به این اصل [[عقلی]] منتهی می‌گردد که [[مدیریت جامعه]] باید در دست افرادی [[الهی]] باشد تا [[امت]] را به [[صلاح]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[هدایت]] نمایند.
:::::*'''[[نیازمندی]] [[جامعه]] به امامِ بر [[حق]]''': مقدماتی که بیان شد، به این اصل [[عقلی]] منتهی می‌گردد که [[مدیریت جامعه]] باید در دست افرادی [[الهی]] باشد تا [[امت]] را به [[صلاح]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[هدایت]] نمایند.
::::::'''هدایت جامعه''': هدایت جامعه، از جمله [[اهداف بعثت]] [[انبیاء]]{{عم}} است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
 
::::::این [[آیه]]، به اصولی در اداره [[توحیدی]] [[اجتماع]] اشاره می‌نماید؛ به این ترتیب که [[وظیفه]] اصلی انبیاء{{عم}}، فراهم آوردن شرایطی در جامعه است که بنا بر [[لطف مقرّب]]، [[مردم]] با [[اختیار]] خود بتوانند [[قسط و عدل]] را در جامعه برپا دارند و انبیاء{{عم}} با [[تشکیل حکومت الهی]]، [[قوانین]] [[خدا]] را [[اجرا]] نمایند.
'''هدایت جامعه''': هدایت جامعه، از جمله [[اهداف بعثت]] [[انبیاء]]{{عم}} است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
::::::'''مقابلۀ [[قاطع]] با [[دشمنان]]''': [[خداوند]] در ادامه آیه ۲۵ [[سوره حدید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
 
::::::در این فراز از آیه، به دو اصل دیگر در [[اداره جامعه]] اشاره گردیده است. با توجّه به آنکه مراد از [[حدید]] در آیه، آهن و مشتقّات آن است که نقش به‌سزایی در [[صنعت]] و ساخت [[آلات جنگی]] دارد، پس می‌توان گفت که [[انبیاء]]{{عم}} می‌باید از یک سو در [[جهت]] ایجاد ساختار مناسب [[اجتماعی]] و [[پیشرفت]] و توسعه [[امّت]] گام بردارند و از سوی دیگر، با [[مخالفین]] و کسانی که سرتسلیم در برابر [[احکام الهی]] فرود نمی‌آورند، با قاطعیّت برخورد کنند؛ چنان که در [[سوره]] [[مبارکه]] [[انفال]]، به [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] می‌دهد که تا محکم نشدن پایه‌های [[حکومت دینی]] با [[دشمن]] بجنگد و هیچ گونه مماشاتی با آنان نداشته باشد: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref>.
این [[آیه]]، به اصولی در اداره [[توحیدی]] [[اجتماع]] اشاره می‌نماید؛ به این ترتیب که [[وظیفه]] اصلی انبیاء{{عم}}، فراهم آوردن شرایطی در جامعه است که بنا بر [[لطف مقرّب]]، [[مردم]] با [[اختیار]] خود بتوانند [[قسط و عدل]] را در جامعه برپا دارند و انبیاء{{عم}} با [[تشکیل حکومت الهی]]، [[قوانین]] [[خدا]] را [[اجرا]] نمایند.
::::::ترجمه [[آیه شریفه]] چنین است: “از نظر تأسیس و دوام [[حکومت الهی]]) هیچ [[پیامبری]] [[حق]] ندارد که او را [[اسیران]] ([[جنگی]]) باشد؛ (بلکه باید دشمن را به کلّی نابود کند تا آنگاه که حکومتش را در روی [[زمین]] قوام و [[استحکام]] بخشد.
 
'''مقابلۀ [[قاطع]] با [[دشمنان]]''': [[خداوند]] در ادامه آیه ۲۵ [[سوره حدید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
 
در این فراز از آیه، به دو اصل دیگر در [[اداره جامعه]] اشاره گردیده است. با توجّه به آنکه مراد از [[حدید]] در آیه، آهن و مشتقّات آن است که نقش به‌سزایی در [[صنعت]] و ساخت [[آلات جنگی]] دارد، پس می‌توان گفت که [[انبیاء]]{{عم}} می‌باید از یک سو در [[جهت]] ایجاد ساختار مناسب [[اجتماعی]] و [[پیشرفت]] و توسعه [[امّت]] گام بردارند و از سوی دیگر، با [[مخالفین]] و کسانی که سرتسلیم در برابر [[احکام الهی]] فرود نمی‌آورند، با قاطعیّت برخورد کنند؛ چنان که در [[سوره]] [[مبارکه]] [[انفال]]، به [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] می‌دهد که تا محکم نشدن پایه‌های [[حکومت دینی]] با [[دشمن]] بجنگد و هیچ گونه مماشاتی با آنان نداشته باشد: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref>.
 
ترجمه [[آیه شریفه]] چنین است: “از نظر تأسیس و دوام [[حکومت الهی]]) هیچ [[پیامبری]] [[حق]] ندارد که او را [[اسیران]] ([[جنگی]]) باشد؛ (بلکه باید دشمن را به کلّی نابود کند تا آنگاه که حکومتش را در روی [[زمین]] قوام و [[استحکام]] بخشد.
:::::*'''[[ضرورت حکومت]] برای [[مردم]]''': [[حضرت علی]]{{ع}} در مقابله با [[خوارج]]، که منکر اصل [[حکومت]] بودند و شعارشان {{عربی|لا لحکم إلا لله}} بود، با بیان‌های گوناگون، به تشریح [[ضرورت وجود حکومت]] می‌پرداختند: {{متن حدیث|لَا يُصْلِحُ‏ النَّاسَ‏ إِلَّا أَمِیرٌ؛ بَرٌّ أَوْ فَاجِرٌ}}<ref>کنزالعمال، ح۱۴۲۸۶.</ref>. {{متن حدیث|لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‏ءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ}}<ref>بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۵۸، ح۷۲.</ref>.
:::::*'''[[ضرورت حکومت]] برای [[مردم]]''': [[حضرت علی]]{{ع}} در مقابله با [[خوارج]]، که منکر اصل [[حکومت]] بودند و شعارشان {{عربی|لا لحکم إلا لله}} بود، با بیان‌های گوناگون، به تشریح [[ضرورت وجود حکومت]] می‌پرداختند: {{متن حدیث|لَا يُصْلِحُ‏ النَّاسَ‏ إِلَّا أَمِیرٌ؛ بَرٌّ أَوْ فَاجِرٌ}}<ref>کنزالعمال، ح۱۴۲۸۶.</ref>. {{متن حدیث|لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‏ءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ}}<ref>بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۵۸، ح۷۲.</ref>.
::::::توضیح آن‌که: در این بیان، [[حضرت]] به بیان ضرورت وجود حکومت و وجود امیری در رأس [[نظام]] می‌پردازند. حضرت تصریح می‌کنند که در هر صورت، [[جامعه]] بدون [[قانون]] و مجری قانون دوام نمی‌آورد و در سایه آن است که ضروریّات نیازهای مردمی، از [[حفظ مرزها]] گرفته تا [[جمع‌آوری مالیات]] و هزینه کردن آن در [[رفاه عمومی]] و سایر [[امور حکومتی]]، برطرف می‌شود. در این راستا، هر مقدارکه [[دولت]] صالح‌تر باشد، [[عدل و داد]] بر [[جامعه]] بیشتر سایه می‌افکند و طبعاً زمینه [[هدایت]] بیشتر فراهم می‌شود. به همین دلیل است که اگر هدایت [[امّت]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] از اهم [[واجبات]] است و اگر بنا بر [[قاعده لطف]]، وجود دولت [[عادل]]، از لوازم حتمی چنین اموری است، پس [[تشکیل حکومت دینی]] به [[رهبری امام]]، از اوجب واجبات است. {{متن حدیث|قَالَ عَلِیٌّ{{ع}}: دَوْلَةُ الْعَادِلِ‏ مِنَ‏ الْوَاجِبَاتِ‏، دَوْلَةُ الْجَائِرِ مِنَ الْمُمْكِنَاتِ}}<ref>غرر الحکم، ح۵۱۱۰-۵۱۱۱.</ref>.
 
توضیح آن‌که: در این بیان، [[حضرت]] به بیان ضرورت وجود حکومت و وجود امیری در رأس [[نظام]] می‌پردازند. حضرت تصریح می‌کنند که در هر صورت، [[جامعه]] بدون [[قانون]] و مجری قانون دوام نمی‌آورد و در سایه آن است که ضروریّات نیازهای مردمی، از [[حفظ مرزها]] گرفته تا [[جمع‌آوری مالیات]] و هزینه کردن آن در [[رفاه عمومی]] و سایر [[امور حکومتی]]، برطرف می‌شود. در این راستا، هر مقدارکه [[دولت]] صالح‌تر باشد، [[عدل و داد]] بر [[جامعه]] بیشتر سایه می‌افکند و طبعاً زمینه [[هدایت]] بیشتر فراهم می‌شود. به همین دلیل است که اگر هدایت [[امّت]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] از اهم [[واجبات]] است و اگر بنا بر [[قاعده لطف]]، وجود دولت [[عادل]]، از لوازم حتمی چنین اموری است، پس [[تشکیل حکومت دینی]] به [[رهبری امام]]، از اوجب واجبات است. {{متن حدیث|قَالَ عَلِیٌّ{{ع}}: دَوْلَةُ الْعَادِلِ‏ مِنَ‏ الْوَاجِبَاتِ‏، دَوْلَةُ الْجَائِرِ مِنَ الْمُمْكِنَاتِ}}<ref>غرر الحکم، ح۵۱۱۰-۵۱۱۱.</ref>.
:::::*'''تأثیر [[حکومت]] بر هدایت یا [[ضلالت]] [[مردم]]''': امّت و [[امام]] برحق و یا [[باطل]]، دو امر جدا از هم نیستند؛ بلکه امام هر امّتی برخاسته از مجموعه گرایش‌های او است. از سوی دیگر، چون [[هیئت حاکمه]] صاحب [[قدرت]] در [[اداره جامعه]] است، [[فرهنگ]] و خواست‌های آشکار و پنهان خود را بر جامعه [[تحمیل]] می‌کند و آرام آرام جامعه را به آن سمت شکل می‌دهد. متقابلاً خواست‌های اکثریّت مردم، در امامی که برای خود [[انتخاب]] می‌کنند تبلور می‌یابد.
:::::*'''تأثیر [[حکومت]] بر هدایت یا [[ضلالت]] [[مردم]]''': امّت و [[امام]] برحق و یا [[باطل]]، دو امر جدا از هم نیستند؛ بلکه امام هر امّتی برخاسته از مجموعه گرایش‌های او است. از سوی دیگر، چون [[هیئت حاکمه]] صاحب [[قدرت]] در [[اداره جامعه]] است، [[فرهنگ]] و خواست‌های آشکار و پنهان خود را بر جامعه [[تحمیل]] می‌کند و آرام آرام جامعه را به آن سمت شکل می‌دهد. متقابلاً خواست‌های اکثریّت مردم، در امامی که برای خود [[انتخاب]] می‌کنند تبلور می‌یابد.
::::::'''رابطه [[اخلاق]] [[حاکم]] با اخلاق مردم''': آثار فرهنگ حکومت بر خصوصیات [[روحی]] و [[رفتاری]] مردم به حدّی است که در کتب [[اخلاقی]]، [[توده]] مردم هر [[زمان]] را بر [[دین]] [[پادشاه]] آن زمانه خوانده‌اند<ref>{{متن حدیث|فإن‏ الناس‏ على‏ دين‏ ملوكهم‏ فأخذ كل مؤمن من ذلك حظه و حاز منه قسطه}} (بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۸: خطبة الکتاب).</ref>. این اصل در بیان‌های [[قرآنی]] و [[روایی]] با تعابیر گوناگون بیان شده است. {{متن حدیث|‏الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ}}<ref>تحف العقول، ص۲۰۸.</ref>. {{متن حدیث|‏الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ‏ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح)، الکتاب ۳۱.</ref>.
 
::::::بنابراین برای [[شناخت]] هر دولتی به [[قضاوت]] و بیانات آنان نباید اکتفا کرد بلکه بر جو حاکم در [[اخلاقیات]] و صفات توده مردم باید توجه نمود. {{متن حدیث|الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: دَوْلَةُ الْأَكَابِرِ مِنْ أَفْضَلِ الْمَغَانِمِ، دَوْلَةُ اللِّئَامِ مَذَلَّةُ الْكِرَامِ‏}}<ref>غرر الحکم، ح۵۱۱۲- ۵۱۱۳.</ref>. {{متن حدیث|الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: دَوْلَةُ الْكَرِيمِ‏ تُظْهِرُ مَنَاقِبَهُ‏، دَوْلَةُ اللَّئِيمِ تَكْشِفُ‏ مَسَاوِيَهُ‏ وَ مَعَايِبَهُ‏}}<ref>غرر الحکم، ح۵۱۰۶- ۵۱۰۷.</ref>.
'''رابطه [[اخلاق]] [[حاکم]] با اخلاق مردم''': آثار فرهنگ حکومت بر خصوصیات [[روحی]] و [[رفتاری]] مردم به حدّی است که در کتب [[اخلاقی]]، [[توده]] مردم هر [[زمان]] را بر [[دین]] [[پادشاه]] آن زمانه خوانده‌اند<ref>{{متن حدیث|فإن‏ الناس‏ على‏ دين‏ ملوكهم‏ فأخذ كل مؤمن من ذلك حظه و حاز منه قسطه}} (بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۸: خطبة الکتاب).</ref>. این اصل در بیان‌های [[قرآنی]] و [[روایی]] با تعابیر گوناگون بیان شده است. {{متن حدیث|‏الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ}}<ref>تحف العقول، ص۲۰۸.</ref>. {{متن حدیث|‏الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ‏ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح)، الکتاب ۳۱.</ref>.
::::::'''تناسب [[حاکم]] و [[مردم]]''': بر اساس آنچه در بند اول گذشت، تنها [[فضائل]] و یا [[رذائل]] [[امام]] هر قومی نیست که جهت‌دهنده خصوصیات مردم است؛ بلکه مطالبات قاطبه [[امّت]] نیز بیانگر سطح [[لیاقت]] ایشان در برخورداری از [[رهبری]] ارجمند یا غیر آن است. ظرافت [[هماهنگی]] ریشه‌های لغوی [[امت]] و [[امام در قرآن]]، بیانگر تناسب آنان در [[نظامات اجتماعی]] است؛ به این ترتیب که سطح لیاقت هر امّتی، متناسب با امامی که برای خود [[انتخاب]] می‌کند. {{متن حدیث|قال رسول الله{{صل}}: كما تكونوا يولّى عليكم‏}}<ref>کنزالعمال، ح۱۴۹۷۲.</ref>.
 
::::::به همین دلیل است که [[خداوند]]، هر قومی را با رهبرانش [[محشور]] می‌نماید؛ مثلاً درباره [[فرعون]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ}}<ref>«او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند» سوره هود، آیه ۹۸.</ref>.
بنابراین برای [[شناخت]] هر دولتی به [[قضاوت]] و بیانات آنان نباید اکتفا کرد بلکه بر جو حاکم در [[اخلاقیات]] و صفات توده مردم باید توجه نمود. {{متن حدیث|الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: دَوْلَةُ الْأَكَابِرِ مِنْ أَفْضَلِ الْمَغَانِمِ، دَوْلَةُ اللِّئَامِ مَذَلَّةُ الْكِرَامِ‏}}<ref>غرر الحکم، ح۵۱۱۲- ۵۱۱۳.</ref>. {{متن حدیث|الْإمَامُ عَلِیٌّ{{ع}}: دَوْلَةُ الْكَرِيمِ‏ تُظْهِرُ مَنَاقِبَهُ‏، دَوْلَةُ اللَّئِيمِ تَكْشِفُ‏ مَسَاوِيَهُ‏ وَ مَعَايِبَهُ‏}}<ref>غرر الحکم، ح۵۱۰۶- ۵۱۰۷.</ref>.
::::::او عذر کسانی را که [[فریب]] بزرگان و [[ائمّه]] [[باطل]] خود را خوردند نمی‌پذیرد: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) می‌فرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمی‌دانید * و پیشوایان به پیروان می‌گویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای می‌آوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>.
 
::::::[[حضرت علی]]{{ع}} درباره [[قوم صالح]]{{ع}} و عمومیّت [[عذاب الهی]] بر آنان، علی‌رغم آنکه تنها یک نفر از ایشان به [[معجزه الهی]] [[جسارت]] نموده بود، فرمودند: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ‏ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>«پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند. ترجمه قرآن ۴۱۱» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.</ref>}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۳۱۹، حکمت ۲۰۱.</ref>»<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۵۶-۷۷.</ref>
'''تناسب [[حاکم]] و [[مردم]]''': بر اساس آنچه در بند اول گذشت، تنها [[فضائل]] و یا [[رذائل]] [[امام]] هر قومی نیست که جهت‌دهنده خصوصیات مردم است؛ بلکه مطالبات قاطبه [[امّت]] نیز بیانگر سطح [[لیاقت]] ایشان در برخورداری از [[رهبری]] ارجمند یا غیر آن است. ظرافت [[هماهنگی]] ریشه‌های لغوی [[امت]] و [[امام در قرآن]]، بیانگر تناسب آنان در [[نظامات اجتماعی]] است؛ به این ترتیب که سطح لیاقت هر امّتی، متناسب با امامی که برای خود [[انتخاب]] می‌کند. {{متن حدیث|قال رسول الله{{صل}}: كما تكونوا يولّى عليكم‏}}<ref>کنزالعمال، ح۱۴۹۷۲.</ref>.
 
به همین دلیل است که [[خداوند]]، هر قومی را با رهبرانش [[محشور]] می‌نماید؛ مثلاً درباره [[فرعون]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ}}<ref>«او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند» سوره هود، آیه ۹۸.</ref>.
 
او عذر کسانی را که [[فریب]] بزرگان و [[ائمّه]] [[باطل]] خود را خوردند نمی‌پذیرد: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) می‌فرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمی‌دانید * و پیشوایان به پیروان می‌گویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای می‌آوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>.
 
[[حضرت علی]]{{ع}} درباره [[قوم صالح]]{{ع}} و عمومیّت [[عذاب الهی]] بر آنان، علی‌رغم آنکه تنها یک نفر از ایشان به [[معجزه الهی]] [[جسارت]] نموده بود، فرمودند: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ‏ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>«پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند. ترجمه قرآن ۴۱۱» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.</ref>}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۳۱۹، حکمت ۲۰۱.</ref>»<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۵۶-۷۷.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش