پرش به محتوا

علائم و نشانه‌های ظهور چند قسم‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۷۴: خط ۷۴:
:::::##امور تکوینی نزدیک به زمان [[ظهور]]، همچون [[کسوف]] و خسوفی که بدان اشاره شد.
:::::##امور تکوینی نزدیک به زمان [[ظهور]]، همچون [[کسوف]] و خسوفی که بدان اشاره شد.
:::::##امور تکوینی دور از زمان [[ظهور]]، همچون پیدایش آب‌های جاری و سیلاب‌ها، و [[هجوم]] گروه‌های ملخ و [[قحطی]] و [[خشکسالی]] در دوران [[غیبت کبری]].
:::::##امور تکوینی دور از زمان [[ظهور]]، همچون پیدایش آب‌های جاری و سیلاب‌ها، و [[هجوم]] گروه‌های ملخ و [[قحطی]] و [[خشکسالی]] در دوران [[غیبت کبری]].
::::::بررسی دقیق درباره خود این [[علائم]] از یک طرف و از طرف دیگر ارتباط و وابستگی اینها با [[ظهور]] و اینکه به چه جهت اینها را به عنوان علامت ذکر کرده‏اند در اینجا لازم و ضروری است. اما علائمی که به‌طور عموم مربوط به [[برنامه‏‌ریزی الهی]] است، از آنجا که واضح است که [[هدف]] این برنامه‏ریزی آماده ساختن و زمینه‌‏سازی دوران [[ظهور]] است، از این جهت وقتی یک [[انسان]] این مطلب را فهمید و روش این برنامه‏ریزی را دانست، می‏‌تواند بفهمد که کدامیک از این رویدادها مربوط به [[ظهور]] است و کدامیک مربوط نیست، و حوادثی که بار مقدماتی [[ظهور]] را دارا است و زمینه‌‏ساز [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] می‌‏باشد از نظر [[اندیشه]] یک [[انسان]] متفکر بناچار همگی جزو نشانه‌‏ها و کاشف از روز [[ظهور]] خواهد بود. و این علامت با قواعد عمومی اولیه مطابق بوده و می‏‌بایست آن را پذیرفت؛ چه اینکه در [[روایات]] آمده باشد یا نیامده باشد، زیرا با [[دلیل]] و [[برهان]] صحت برنامه‏ریزی [[الهی]] را فهمیدیم و این خود یک مزیت و [[ویژگی]] است در اینگونه [[روایات]] نسبت به دیگر [[روایات]]. بعلاوه که در [[احادیث]] هم عملا [[نقل]] شده و شامل [[اخبار]] و روایاتی است که دال بر [[انحراف]] زمان و [[مردم]] آن بود، چه آنها که در رابطه با زمان [[ظهور]] است و چه آنها که مربوط به [[قیامت]] است و یا اینکه بدون‏ ارتباط به هیچ‏یک ذکر شده است (چنانکه در جهت اول درباره آن بحث کردیم).
 
::::::و اما نسبت به رویدادهای تکوینی که [[بشارت]] وقوع آنها و لو در فاصله زمانی بسیار دور پیش از [[ظهور]] داده شده است، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه آنها را به عنوان علامت ذکر کرده‏‌اند، آن است که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} برخی از حوادث بزرگی را که در آینده اتفاق خواهد افتاد و جلب نظر می‌‏کرده است، از [[طریق وحی]] و یا [[الهام]] فهمیده و به [[مردم]] می‏‌گفتند، و آن را مرتبط به [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] می‌‏کردند تا مردمی که در زمان وقوع آن حوادث بسر می‏‌برند، [[صداقت]] گفتار [[ائمه]] را درباره آن حوادث ببینند و نسبت به [[اخبار]] مربوط به [[حضرت]] [[بقیة الله]] نیز اعتقادشان محکمتر شود، و آنها را نیز درست بدانند. پس از این جهت این حوادث نشانه [[ظهور]]ند که [[دلیل]] بر [[صدق]] [[اعتقاد]] و [[روایات]] مربوط به [[حضرت]] [[بقیة الله]] می‌‏باشند. و از اینجا می‏‌فهمیم که این حوادث را وقتی می‏‌توانیم علامت [[ظهور]] بدانیم که در [[روایات]] اسمی از آنها برده شده باشد و آنها را به عنوان نشانه و علامت ذکر کرده باشند؛ ولی اگر در [[روایات]] نیامده بود این گونه رویدادهای تکوینی را که در دوران پیش از [[ظهور]] واقع می‌‏شوند نمی‌‏توان گفت ارتباطی با [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] {{ع}} دارند.
بررسی دقیق درباره خود این [[علائم]] از یک طرف و از طرف دیگر ارتباط و وابستگی اینها با [[ظهور]] و اینکه به چه جهت اینها را به عنوان علامت ذکر کرده‏اند در اینجا لازم و ضروری است. اما علائمی که به‌طور عموم مربوط به [[برنامه‏‌ریزی الهی]] است، از آنجا که واضح است که [[هدف]] این برنامه‏ریزی آماده ساختن و زمینه‌‏سازی دوران [[ظهور]] است، از این جهت وقتی یک [[انسان]] این مطلب را فهمید و روش این برنامه‏ریزی را دانست، می‏‌تواند بفهمد که کدامیک از این رویدادها مربوط به [[ظهور]] است و کدامیک مربوط نیست، و حوادثی که بار مقدماتی [[ظهور]] را دارا است و زمینه‌‏ساز [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] می‌‏باشد از نظر [[اندیشه]] یک [[انسان]] متفکر بناچار همگی جزو نشانه‌‏ها و کاشف از روز [[ظهور]] خواهد بود. و این علامت با قواعد عمومی اولیه مطابق بوده و می‏‌بایست آن را پذیرفت؛ چه اینکه در [[روایات]] آمده باشد یا نیامده باشد، زیرا با [[دلیل]] و [[برهان]] صحت برنامه‏ریزی [[الهی]] را فهمیدیم و این خود یک مزیت و [[ویژگی]] است در اینگونه [[روایات]] نسبت به دیگر [[روایات]]. بعلاوه که در [[احادیث]] هم عملا [[نقل]] شده و شامل [[اخبار]] و روایاتی است که دال بر [[انحراف]] زمان و [[مردم]] آن بود، چه آنها که در رابطه با زمان [[ظهور]] است و چه آنها که مربوط به [[قیامت]] است و یا اینکه بدون‏ ارتباط به هیچ‏یک ذکر شده است (چنانکه در جهت اول درباره آن بحث کردیم).
::::::و اما نسبت به رویدادهای تکوینی نزدیک به زمان [[ظهور]] بر طبق دلالت [[اخبار]] و [[احادیث]]، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه اینها را علامت [[ظهور]] دانسته‌‏اند آن است که انگیزه ایجاد آنها در نظر [[خداوند متعال]] همان است که اینها را نشانه‏‌ای برای [[ظهور]] قرار دهد، و نظر [[مردم]] را نسبت به [[ظهور]] جلب کرده، و مخصوصا افراد با [[اخلاص]] و [[آزمایش]] شده را که همیشه در حال [[انتظار]] به سر می‌‏برده‌‏اند آماده [[ظهور]] گرداند. بنابراین، اینگونه [[روایات]] نشانه بودن برای [[ظهور]] را در برنامه‏ریزی [[الهی]] از آن جهت دارا می‌‏باشند که نظر [[مردم]] را به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} جلب می‏‌کنند. لکن باید بدانیم که رویدادهای مذکور همچون رویدادهای سابق، در صورتی‏ می‌‏توانند نشانی برای [[ظهور]] [[حضرت]] باشند که [[روایات]] متذکر آنها شده باشند؛ زیرا این مطلب واضح است که هر حادثه‌‏ای را و لو نزدیک به زمان [[ظهور]] و باعث جلب نظر [[مردم]] باشد، نمی‌‏شود علامت [[ظهور]] بدانیم»<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۵۴۹، ۵۵۲.</ref>.
 
و اما نسبت به رویدادهای تکوینی که [[بشارت]] وقوع آنها و لو در فاصله زمانی بسیار دور پیش از [[ظهور]] داده شده است، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه آنها را به عنوان علامت ذکر کرده‏‌اند، آن است که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} برخی از حوادث بزرگی را که در آینده اتفاق خواهد افتاد و جلب نظر می‌‏کرده است، از [[طریق وحی]] و یا [[الهام]] فهمیده و به [[مردم]] می‏‌گفتند، و آن را مرتبط به [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] می‌‏کردند تا مردمی که در زمان وقوع آن حوادث بسر می‏‌برند، [[صداقت]] گفتار [[ائمه]] را درباره آن حوادث ببینند و نسبت به [[اخبار]] مربوط به [[حضرت]] [[بقیة الله]] نیز اعتقادشان محکمتر شود، و آنها را نیز درست بدانند. پس از این جهت این حوادث نشانه [[ظهور]]ند که [[دلیل]] بر [[صدق]] [[اعتقاد]] و [[روایات]] مربوط به [[حضرت]] [[بقیة الله]] می‌‏باشند. و از اینجا می‏‌فهمیم که این حوادث را وقتی می‏‌توانیم علامت [[ظهور]] بدانیم که در [[روایات]] اسمی از آنها برده شده باشد و آنها را به عنوان نشانه و علامت ذکر کرده باشند؛ ولی اگر در [[روایات]] نیامده بود این گونه رویدادهای تکوینی را که در دوران پیش از [[ظهور]] واقع می‌‏شوند نمی‌‏توان گفت ارتباطی با [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] {{ع}} دارند.
 
و اما نسبت به رویدادهای تکوینی نزدیک به زمان [[ظهور]] بر طبق دلالت [[اخبار]] و [[احادیث]]، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه اینها را علامت [[ظهور]] دانسته‌‏اند آن است که انگیزه ایجاد آنها در نظر [[خداوند متعال]] همان است که اینها را نشانه‏‌ای برای [[ظهور]] قرار دهد، و نظر [[مردم]] را نسبت به [[ظهور]] جلب کرده، و مخصوصا افراد با [[اخلاص]] و [[آزمایش]] شده را که همیشه در حال [[انتظار]] به سر می‌‏برده‌‏اند آماده [[ظهور]] گرداند. بنابراین، اینگونه [[روایات]] نشانه بودن برای [[ظهور]] را در برنامه‏ریزی [[الهی]] از آن جهت دارا می‌‏باشند که نظر [[مردم]] را به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} جلب می‏‌کنند. لکن باید بدانیم که رویدادهای مذکور همچون رویدادهای سابق، در صورتی‏ می‌‏توانند نشانی برای [[ظهور]] [[حضرت]] باشند که [[روایات]] متذکر آنها شده باشند؛ زیرا این مطلب واضح است که هر حادثه‌‏ای را و لو نزدیک به زمان [[ظهور]] و باعث جلب نظر [[مردم]] باشد، نمی‌‏شود علامت [[ظهور]] بدانیم»<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۵۴۹، ۵۵۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۴: خط ۸۷:
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[محمد محمدی ری‌شهری]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[محمد محمدی ری‌شهری]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«برای [[نشانه‌های ظهور]]، تقسیم‌های گوناگونی ذکر کرده‌اند. از مهم‌ترین آنها، تقسیم به علامت متصل (نزدیک) و منفصل (دور)، همچنین تقسیم به حتمی و غیر حتمی است. تقسیمات دیگری مانند [[علائم]] طبیعی و [[غیر طبیعی]]، عادی و [[خارق العاده]]، کلی یا جزئی، [[عام و خاص]]، مجمل و کنایی، [[مقید]] یا مشروط، قطعی یا مشکوک، در کتاب‌هایی که از [[نشانه‌های ظهور]] سخن گفته‌اند، به چشم می‌خورد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که از این همه تقسیم‌بندی‌ها، فقط یک مورد آن در [[احادیث]] وجود دارد و آن حتمی بودن و غیر حتمی بودن است که از آن دو به محتوم و موقوف هم تعبیر می‌شود.
::::::«برای [[نشانه‌های ظهور]]، تقسیم‌های گوناگونی ذکر کرده‌اند. از مهم‌ترین آنها، تقسیم به علامت متصل (نزدیک) و منفصل (دور)، همچنین تقسیم به حتمی و غیر حتمی است. تقسیمات دیگری مانند [[علائم]] طبیعی و [[غیر طبیعی]]، عادی و [[خارق العاده]]، کلی یا جزئی، [[عام و خاص]]، مجمل و کنایی، [[مقید]] یا مشروط، قطعی یا مشکوک، در کتاب‌هایی که از [[نشانه‌های ظهور]] سخن گفته‌اند، به چشم می‌خورد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که از این همه تقسیم‌بندی‌ها، فقط یک مورد آن در [[احادیث]] وجود دارد و آن حتمی بودن و غیر حتمی بودن است که از آن دو به محتوم و موقوف هم تعبیر می‌شود.
::::::'''[[علائم حتمی]] و غیر حتمی‌:''' در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} چهار نشانه ذکر شده و آنها را محتوم دانسته است<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۷۲، ح ۲۶ باب ۱۴.</ref>. در دو [[حدیث]] دیگر، ایشان چندین نشانه ذکر کرده و در هر کدام، کلمه "محتوم" را تکرار فرموده است<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۶۲ و ۲۶۵، ح ۱۱ و ۱۵ باب ۱۴.</ref>. البته به [[نشانه‌های غیر حتمی]]، تصریح نشده، ولی می‌توان غیر از این موارد را جزء غیر حتمی‌ها دانست.
 
::::::'''نشانه‌های حتمی‌:''' گفته شد که مهم‌ترین تقسیم [[علائم]]، مربوط به حتمی یا غیر حتمی بودن آنهاست. احادیثی وجود دارد که تعدادی از رویدادها را به عنوان نشانه حتمی [[ظهور]] قلمداد کرده و از آنها نام می‌برد. گویا تعبیر از حتمی بودن برخی [[علائم]]، برای اولین بار در [[احادیث]] [[امام باقر]]{{ع}} [[بیان]] شده است. از سوی دیگر، تا آن جا که جستجو شده، حتمی یا غیر حتمی بودن [[نشانه‌ها]] در منابع [[اهل سنت]] یافت نشد. نشانه‌هایی که در [[احادیث]] از حتمی بودن آنها خبر داده شده، فراوان نیستند. این موارد، عبارت اند از: [[ندای آسمانی]]، [[خروج سفیانی]]، [[خسف بیداء]] و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]<ref>الغیبة، طوسی، ص۴۳۵، کمال الدین، ص۶۸۰.</ref>. در بعضی [[احادیث]]، از [[طلوع خورشید از مغرب]]، آشکار شدن دستی در [[آسمان]]، [[ظهور]] [[یمانی]] و [[اختلاف]] [[بنی عباس]] هم به عنوان امری حتمی یاد شده است. نمونه‌ای از این [[روایات]] چنین است: [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[ندای آسمانی]]، از امور حتمی است و [[قیام سفیانی|خروج‌ سفیانی]]، حتمی است و [[قیام یمانی|خروج‌ یمانی]] هم حتمی است و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]] نیز حتمی است، و پدیدار شدن‌ کف‌ دستی از [[آسمان]] نیز حتمی است و نیز [[آیه‌]] هراسناک و سهمگین ماه [[رمضان]] که خوابیده را بیدار می‌کند و بیدار را می‌ترساند و دخترکان را از پس پرده بیرون می‌کشد"<ref>{{متن حدیث|" عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ‏ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ {{ع}} وَ فَزْعَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ‏ الْيَقْظَانَ‏ وَ تُخْرِجُ‏ الْفَتَاةَ مِنْ‏ خِدْرِهَا‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}الغیبة، نعمانی، ص۲۶۲.</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۲۹-۴۳۱.</ref>.
'''[[علائم حتمی]] و غیر حتمی‌:''' در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} چهار نشانه ذکر شده و آنها را محتوم دانسته است<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۷۲، ح ۲۶ باب ۱۴.</ref>. در دو [[حدیث]] دیگر، ایشان چندین نشانه ذکر کرده و در هر کدام، کلمه "محتوم" را تکرار فرموده است<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۶۲ و ۲۶۵، ح ۱۱ و ۱۵ باب ۱۴.</ref>. البته به [[نشانه‌های غیر حتمی]]، تصریح نشده، ولی می‌توان غیر از این موارد را جزء غیر حتمی‌ها دانست.
 
'''نشانه‌های حتمی‌:''' گفته شد که مهم‌ترین تقسیم [[علائم]]، مربوط به حتمی یا غیر حتمی بودن آنهاست. احادیثی وجود دارد که تعدادی از رویدادها را به عنوان نشانه حتمی [[ظهور]] قلمداد کرده و از آنها نام می‌برد. گویا تعبیر از حتمی بودن برخی [[علائم]]، برای اولین بار در [[احادیث]] [[امام باقر]]{{ع}} [[بیان]] شده است. از سوی دیگر، تا آن جا که جستجو شده، حتمی یا غیر حتمی بودن [[نشانه‌ها]] در منابع [[اهل سنت]] یافت نشد. نشانه‌هایی که در [[احادیث]] از حتمی بودن آنها خبر داده شده، فراوان نیستند. این موارد، عبارت اند از: [[ندای آسمانی]]، [[خروج سفیانی]]، [[خسف بیداء]] و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]<ref>الغیبة، طوسی، ص۴۳۵، کمال الدین، ص۶۸۰.</ref>. در بعضی [[احادیث]]، از [[طلوع خورشید از مغرب]]، آشکار شدن دستی در [[آسمان]]، [[ظهور]] [[یمانی]] و [[اختلاف]] [[بنی عباس]] هم به عنوان امری حتمی یاد شده است. نمونه‌ای از این [[روایات]] چنین است: [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[ندای آسمانی]]، از امور حتمی است و [[قیام سفیانی|خروج‌ سفیانی]]، حتمی است و [[قیام یمانی|خروج‌ یمانی]] هم حتمی است و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]] نیز حتمی است، و پدیدار شدن‌ کف‌ دستی از [[آسمان]] نیز حتمی است و نیز [[آیه‌]] هراسناک و سهمگین ماه [[رمضان]] که خوابیده را بیدار می‌کند و بیدار را می‌ترساند و دخترکان را از پس پرده بیرون می‌کشد"<ref>{{متن حدیث|" عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ‏ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ {{ع}} وَ فَزْعَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ‏ الْيَقْظَانَ‏ وَ تُخْرِجُ‏ الْفَتَاةَ مِنْ‏ خِدْرِهَا‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}الغیبة، نعمانی، ص۲۶۲.</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۲۹-۴۳۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۸: خط ۱۰۳:
:::::##علایم غیر حتمی- که [[علائم]] قطعی نیستند- و ممکن است، واقع شود و ممکن است، واقع نشود.
:::::##علایم غیر حتمی- که [[علائم]] قطعی نیستند- و ممکن است، واقع شود و ممکن است، واقع نشود.
:::::##[[علایم حتمی]] که شکی در وقوع آنها وجود ندارد و قطعا اتفاق خواهند افتاد.
:::::##[[علایم حتمی]] که شکی در وقوع آنها وجود ندارد و قطعا اتفاق خواهند افتاد.
::::::در مجموع از این علایم، چنین به دست می‌آید که: بعضی از این علایم، روشن و منظور از آنها واضح است و بعضی در نهایت ابهام، اجمال و پیچیدگی هستند»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۸۲-۲۸۳.</ref>.
 
در مجموع از این علایم، چنین به دست می‌آید که: بعضی از این علایم، روشن و منظور از آنها واضح است و بعضی در نهایت ابهام، اجمال و پیچیدگی هستند»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۸۲-۲۸۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۵: خط ۱۳۱:
:::::*«'''[[نشانه‌های ظهور]]''': آنچه از [[روایات]] استفاده می‌شود این است که نشانه‌های [[ظهور]] [[حضرت]] بر دو قسم است: [[نشانه‌های حتمی]] و غیرحتمی:
:::::*«'''[[نشانه‌های ظهور]]''': آنچه از [[روایات]] استفاده می‌شود این است که نشانه‌های [[ظهور]] [[حضرت]] بر دو قسم است: [[نشانه‌های حتمی]] و غیرحتمی:
:::::*'''[[نشانه‌های حتمی]]:''' منظور از این [[نشانه‌ها]] آن است که تحقق و پدیدار شدن آنها بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود به گونه‌ای که تا آنها واقع نگردد، [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] نخواهد کرد و اگر کسی پیش از واقع شدن این [[نشانه‌ها]] ادعای [[ظهور]] نماید، ادعای نادرستی کرده است.
:::::*'''[[نشانه‌های حتمی]]:''' منظور از این [[نشانه‌ها]] آن است که تحقق و پدیدار شدن آنها بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود به گونه‌ای که تا آنها واقع نگردد، [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] نخواهد کرد و اگر کسی پیش از واقع شدن این [[نشانه‌ها]] ادعای [[ظهور]] نماید، ادعای نادرستی کرده است.
::::::چند نمونه از این [[علائم]] به شرح ذیل می‌باشد:
 
چند نمونه از این [[علائم]] به شرح ذیل می‌باشد:
::::::'''۱. [[قیام سفیانی]]''': [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "[[خروج]] [[سفیانی]] از [[علائم حتمی]] است و [[قیام]] او در [[ماه رجب]] خواهد بود."<ref>غیبت نعمانی، ص ۴۱۶ ترجمه محمد جواد غفاری، نشر، صدوق. {{متن حدیث|"أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ: السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ..."}}؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۲۹۶؛ درباره وثاقت محمد بن فضل، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۲۶۸؛ درباره وثاقت حسن بن علی، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۴؛ درباره وثاقت ثعلبة بن میمون، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۴۰۸؛ درباره وثاقت عیسی بن اعین، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۷۹.</ref>  
::::::'''۱. [[قیام سفیانی]]''': [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "[[خروج]] [[سفیانی]] از [[علائم حتمی]] است و [[قیام]] او در [[ماه رجب]] خواهد بود."<ref>غیبت نعمانی، ص ۴۱۶ ترجمه محمد جواد غفاری، نشر، صدوق. {{متن حدیث|"أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ: السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ..."}}؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۲۹۶؛ درباره وثاقت محمد بن فضل، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۲۶۸؛ درباره وثاقت حسن بن علی، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۴؛ درباره وثاقت ثعلبة بن میمون، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۴۰۸؛ درباره وثاقت عیسی بن اعین، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۷۹.</ref>  
::::::یکی از [[علائم حتمی]] که [[پیشوایان]] [[معصوم]] ما بر آن بسیار تأکید کرده و به طور صریح [[بیان]] فرموده‌اند [[خروج]] [[سفیانی]] است این شخص، که طبق پاره‌ای از [[روایات]] مردی [[اموی]] و از [[نسل]] [[یزید]] بن [[معاویه]] بن [[ابی‌سفیان]] است و از پلیدترین [[مردم]] است با [[خاندان]] [[نبوت]] و [[امامت]] و [[شیعیان]] [[دشمنی]] ویژه‌ای دارد و در شهرهای [[عراق]] به ویژه در [[نجف]] و [[کوفه]]، جنایات بزرگی مرتکب می‌شود... [[سفیانی]] بعد از مدتی از [[عراق]] به [[شام]] و [[دمشق]] فرار می‌کند؛ [[امام]] سپاهی را به تعقیب او می‌فرستد و سرانجام او را در "[[بیت المقدس]]" هلاک کرده و سرش را جدا می‌کنند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۷.</ref>.
::::::یکی از [[علائم حتمی]] که [[پیشوایان]] [[معصوم]] ما بر آن بسیار تأکید کرده و به طور صریح [[بیان]] فرموده‌اند [[خروج]] [[سفیانی]] است این شخص، که طبق پاره‌ای از [[روایات]] مردی [[اموی]] و از [[نسل]] [[یزید]] بن [[معاویه]] بن [[ابی‌سفیان]] است و از پلیدترین [[مردم]] است با [[خاندان]] [[نبوت]] و [[امامت]] و [[شیعیان]] [[دشمنی]] ویژه‌ای دارد و در شهرهای [[عراق]] به ویژه در [[نجف]] و [[کوفه]]، جنایات بزرگی مرتکب می‌شود... [[سفیانی]] بعد از مدتی از [[عراق]] به [[شام]] و [[دمشق]] فرار می‌کند؛ [[امام]] سپاهی را به تعقیب او می‌فرستد و سرانجام او را در "[[بیت المقدس]]" هلاک کرده و سرش را جدا می‌کنند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۷.</ref>.
::::::'''۲. [[خسف بیداء]]''': از جمله [[علائم حتمی]]، فرو رفتن لشگر [[سفیانی]] در "[[بیداء]]" است. بعد از [[قتل]] و [[غارت]] در [[مدینه]]، سپاهی از طرف [[سفیانی]] به سوی [[مکه]] می‌رود و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] به [[فرمان]] [[خدای متعال]] به [[زمین]] فرو می‌روند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۸.</ref>.
 
::::::[[امام باقر]] {{ع}} در [[حدیث]] معتبری می‌فرمایند: به [[فرمانده]] لشگر [[سفیانی]] گزارش می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  به سوی [[مکه]] حرکت کرده است. او سپاهی را به دنبال آن [[حضرت]] روانه می‌کند. آنها به وی دست نمی‌یابند و [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  داخل [[مکه]] می‌شود... [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] با سپاهش در "[[بیداء]]" فرود می‌آیند. در این هنگام، ندا دهنده‌ای از [[آسمان]] ندا می‌دهد: "ای زمینِ "[[بیداء]]" اینان را نابود کن!" پس [[زمین]] آنها را در خود فرو می‌برد...<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۹۲، باب ۱۴، ح ۶۷. درباره وثاقت این حدیث احمد بن محمد، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص ۲۹۶، احمد بن حسین، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص۹۷، حسن بن محبوب معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۷۲، عمرو بن ابی القوام، جابر بن یزید جعفی، ج ۴، ص ۱۷.</ref> و همچنین از [[امام صادق]] {{ع}} حکایت شده: "از [[علائم حتمی]] که پیش از [[قیام]] اتفاق خواهد افتاد [[قیام]] [[سفیانی]] و فرو رفتن در [[زمین]] "[[بیداء]]" است."<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۷۲.</ref>  
'''۲. [[خسف بیداء]]''': از جمله [[علائم حتمی]]، فرو رفتن لشگر [[سفیانی]] در "[[بیداء]]" است. بعد از [[قتل]] و [[غارت]] در [[مدینه]]، سپاهی از طرف [[سفیانی]] به سوی [[مکه]] می‌رود و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] به [[فرمان]] [[خدای متعال]] به [[زمین]] فرو می‌روند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۸.</ref>.
 
[[امام باقر]] {{ع}} در [[حدیث]] معتبری می‌فرمایند: به [[فرمانده]] لشگر [[سفیانی]] گزارش می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  به سوی [[مکه]] حرکت کرده است. او سپاهی را به دنبال آن [[حضرت]] روانه می‌کند. آنها به وی دست نمی‌یابند و [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  داخل [[مکه]] می‌شود... [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] با سپاهش در "[[بیداء]]" فرود می‌آیند. در این هنگام، ندا دهنده‌ای از [[آسمان]] ندا می‌دهد: "ای زمینِ "[[بیداء]]" اینان را نابود کن!" پس [[زمین]] آنها را در خود فرو می‌برد...<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۹۲، باب ۱۴، ح ۶۷. درباره وثاقت این حدیث احمد بن محمد، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص ۲۹۶، احمد بن حسین، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص۹۷، حسن بن محبوب معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۷۲، عمرو بن ابی القوام، جابر بن یزید جعفی، ج ۴، ص ۱۷.</ref> و همچنین از [[امام صادق]] {{ع}} حکایت شده: "از [[علائم حتمی]] که پیش از [[قیام]] اتفاق خواهد افتاد [[قیام]] [[سفیانی]] و فرو رفتن در [[زمین]] "[[بیداء]]" است."<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۷۲.</ref>  
::::::'''۳. [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]]''': براساس [[روایات]] متعدد، پس از [[ظهور]] [[امام]] در [[مکه]] بانگی بسیار مهیب و رسا از [[آسمان]] شنیده می‌شود که [[امام]] را با اسم و [[نسب]] به همگان معرفی می‌کند و به [[مردم]] توصیه می‌کند که با [[امام]] [[بیعت]] کنند تا [[هدایت]] یابند و با او [[مخالفت]] نکنند که [[گمراه]] می‌شوند. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که می‌فرمایند: {{متن حدیث|"عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ. "}}؛ "قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] پنج علامت حتمی است: [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]] و [[قتل]] [[نفس زکیه]] و [[خسف]] [[بیداء]]"<ref>کافی، ج۸، ص ۲۱۰؛ کمال الدین، صدوق، ص ۶۵۰، ج ۲، عربی؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۲، باب ۱۴، ح ۹؛ غیبت طوسی، ص ۲۶۷ ناشر مکتبه بصیرتی قم، چاپ غدیر، مضمون روایت.</ref>.
::::::'''۳. [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]]''': براساس [[روایات]] متعدد، پس از [[ظهور]] [[امام]] در [[مکه]] بانگی بسیار مهیب و رسا از [[آسمان]] شنیده می‌شود که [[امام]] را با اسم و [[نسب]] به همگان معرفی می‌کند و به [[مردم]] توصیه می‌کند که با [[امام]] [[بیعت]] کنند تا [[هدایت]] یابند و با او [[مخالفت]] نکنند که [[گمراه]] می‌شوند. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که می‌فرمایند: {{متن حدیث|"عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ. "}}؛ "قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] پنج علامت حتمی است: [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]] و [[قتل]] [[نفس زکیه]] و [[خسف]] [[بیداء]]"<ref>کافی، ج۸، ص ۲۱۰؛ کمال الدین، صدوق، ص ۶۵۰، ج ۲، عربی؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۲، باب ۱۴، ح ۹؛ غیبت طوسی، ص ۲۶۷ ناشر مکتبه بصیرتی قم، چاپ غدیر، مضمون روایت.</ref>.
::::::'''۴. [[قتل نفس زکیه]]''': [[انسان]] [[جوان]] و [[پاکی]] بین [[رکن و مقام]] توسط اهل [[مکه]] کشته می‌شود.
 
::::::'''۵. [[خروج یمانی]]''': [[قیام]] سرداری از سرزمین [[یمن]] یکی از [[علائم حتمی]] است که اندکی پیش از [[ظهور]] رخ خواهد داد وی که مردی [[صالح]] و [[مؤمن]] است علیه [[بدی‌ها]] و [[انحرافات]] [[قیام]] می‌کند و با تمام توان با [[بدی‌ها]] و [[تباهی‌ها]] [[مبارزه]] می‌کند. از [[امام باقر]] {{ع}} در این باره حکایت شده: در میان بیرق‌هایی [که قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} بلند می‌شود] پرچمی هدایت‌کننده‌تر از [[پرچم]] [[یمانی]] وجود ندارد که آن [[پرچم هدایت]] است<ref>غیبت نعمانی، ج ۱۳، ص ۲۶۴ ناشر مدین؛ نگین آفرینش، ص ۱۵۷؛ تاریخ غیبت کبری، سید محمد، صدر، ص ۶۵۳ ترجمه افتخارزاده.</ref>.
'''۴. [[قتل نفس زکیه]]''': [[انسان]] [[جوان]] و [[پاکی]] بین [[رکن و مقام]] توسط اهل [[مکه]] کشته می‌شود.
 
'''۵. [[خروج یمانی]]''': [[قیام]] سرداری از سرزمین [[یمن]] یکی از [[علائم حتمی]] است که اندکی پیش از [[ظهور]] رخ خواهد داد وی که مردی [[صالح]] و [[مؤمن]] است علیه [[بدی‌ها]] و [[انحرافات]] [[قیام]] می‌کند و با تمام توان با [[بدی‌ها]] و [[تباهی‌ها]] [[مبارزه]] می‌کند. از [[امام باقر]] {{ع}} در این باره حکایت شده: در میان بیرق‌هایی [که قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} بلند می‌شود] پرچمی هدایت‌کننده‌تر از [[پرچم]] [[یمانی]] وجود ندارد که آن [[پرچم هدایت]] است<ref>غیبت نعمانی، ج ۱۳، ص ۲۶۴ ناشر مدین؛ نگین آفرینش، ص ۱۵۷؛ تاریخ غیبت کبری، سید محمد، صدر، ص ۶۵۳ ترجمه افتخارزاده.</ref>.
:::::*'''[[نشانه‌های غیر حتمی]]:''' اموری هستند که در صورت فراهم بودن شرایط به عنوان نشانه پدید می‌آید»<ref>[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، [[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]، ص ۱۰۱-۱۰۹.</ref>.
:::::*'''[[نشانه‌های غیر حتمی]]:''' اموری هستند که در صورت فراهم بودن شرایط به عنوان نشانه پدید می‌آید»<ref>[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، [[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]، ص ۱۰۱-۱۰۹.</ref>.
}}
}}
خط ۱۶۶: خط ۱۷۷:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«چنان‏که پیشتر [[بیان]] شد، [[وقت ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} برای هیچ‏کس جز [[خداوند متعال]] معلوم نیست، و کسانی که [[وقت ظهور]] را تعیین نمایند، [[دروغگو]] شمرده شده‏‌اند. ولی علایم و نشانه‏‌های بسیاری برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] در کتاب‌های [[حدیث]] ثبت شده است که ذکر تمام آنها از حوصله این کتاب خارج می‌‏‏باشد.
::::::«چنان‏که پیشتر [[بیان]] شد، [[وقت ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} برای هیچ‏کس جز [[خداوند متعال]] معلوم نیست، و کسانی که [[وقت ظهور]] را تعیین نمایند، [[دروغگو]] شمرده شده‏‌اند. ولی علایم و نشانه‏‌های بسیاری برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] در کتاب‌های [[حدیث]] ثبت شده است که ذکر تمام آنها از حوصله این کتاب خارج می‌‏‏باشد.
::::::[[علایم ظهور]] به دو دسته کلّی تقسیم می‌‏‏شوند: [[علایم حتمی]] و علایم غیرحتمی. چنانکه [[فضیل]] بن یسار از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: نشانه‌‏های [[ظهور]] دو دسته است: یکی نشانه‏‌های غیرحتمی و دیگر نشانه‌‏های حتمی، [[خروج سفیانی]] از نشانه‌‏های حتمی است که راهی جز آن نیست<ref> غیبت نعمانی، با ترجمه غفّاری، باب ۱۸، ص ۴۲۹</ref> منظور از [[علایم حتمی]] آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از [[ظهور]] باید واقع شود. و مقصود از علایم غیرحتمی آن است که حوادثی به‏‌طور مطلق و حتم از نشانه‌‏های [[ظهور]] نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقّق یابد مشروط نیز متحقّق می‌‏شود، و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقّق نمی‌‏یابد. و لذا مسلّم است علایمی که در مورد حتمی بودن آنها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آنها نیز وجود دارد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۷۰ تا ۱۷۸.</ref>.
 
[[علایم ظهور]] به دو دسته کلّی تقسیم می‌‏‏شوند: [[علایم حتمی]] و علایم غیرحتمی. چنانکه [[فضیل]] بن یسار از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: نشانه‌‏های [[ظهور]] دو دسته است: یکی نشانه‏‌های غیرحتمی و دیگر نشانه‌‏های حتمی، [[خروج سفیانی]] از نشانه‌‏های حتمی است که راهی جز آن نیست<ref> غیبت نعمانی، با ترجمه غفّاری، باب ۱۸، ص ۴۲۹</ref> منظور از [[علایم حتمی]] آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از [[ظهور]] باید واقع شود. و مقصود از علایم غیرحتمی آن است که حوادثی به‏‌طور مطلق و حتم از نشانه‌‏های [[ظهور]] نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقّق یابد مشروط نیز متحقّق می‌‏شود، و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقّق نمی‌‏یابد. و لذا مسلّم است علایمی که در مورد حتمی بودن آنها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آنها نیز وجود دارد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۷۰ تا ۱۷۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۴: خط ۱۸۶:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در کتاب‌هایی که از [[نشانه‌های ظهور]] بحث می‌شود، اقسام گوناگونی برای [[علائم]] ذکر می‌شود که غیر از یک مورد، در [[روایات]] به آن تصریح نشده است؛ مثلا یکی از تقسیم‌های رایج همان متصل یا نزدیک و منفصل یا دور است. تقسیم دیگر به [[نشانه‌های حتمی|حتمی]] و [[نشانه‌های غیر حتمی|غیرحتمی]] بودن نشانه‌هاست که این در [[روایات]] آمده است. تقسیم دیگر به طبیعی و [[غیر طبیعی]] یا عادی و [[خارق العاده]] است. تقسیم‌های دیگری که در کتاب‌ها به چشم می‌خورد، عبارت‌اند از: کلی و جزئی یا [[عام و خاص]]، مجمل و کنایی، [[مقید]] یا مشروط، قطعی یا مشکوک، واقع شده یا غیر آن و تقسیم به لحاظ زمان و نوع رویداد<ref>درباره این تقسیم‌‌بندی‌‌ها بنگرید به کتاب‌‌هایی که درباره نشانه‌‌های ظهور نوشته شده یا فصلی از آنها که مربوط به علائم است، مانند: [[سید محمد صدر]]، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۵۲۷ به بعد، مقاله بررسی نشانه‌‌های ظهور در کتاب چشم به راه مهدی، ص ۲۶۳.</ref>. بسیاری از این تقسیم‌بندی‌ها پرورده افکار و سلیقه نویسندگان است که به مرور زمان افزوده شده است. البته برخی از آنها مانند طبیعی و [[غیر طبیعی]] قابل توجه و بعضی از اقسام قابل نقد است؛ مانند نشانه‌های نزدیک و دور که بعضی، حوادثی از زمان [[ائمه]] {{عم}} را به عنوان [[علائم ظهور]] معرفی کرده می‌گویند اینها از نشانه‌های دور است<ref>علت این‌‌گونه تقسیم‌‌بندی آن است که در روایات زیادی از سقوط بنی امیه یا بنی عباس یا اختلاف آنان یا حوادث دیگری سخن به میان آمده و این رویدادها جزء علائم ظهور معرفی می‌‌شوند؛ به خصوص که در منابع قدیمی ذیل عنوان علامات ظهور ذکر شده‌‌اند.</ref>. چون علامت نمی‌تواند با فاصله دور واقع شود و خواهیم گفت که این‌گونه [[نشانه‌ها]] در [[اخبار]] [[اهل بیت]] {{عم}} به عنوان علامت [[ظهور]] معرفی نشده است، بلکه در صورت درستی [[روایت]]، بر [[پیش‌گویی]] حمل می‌شود. تنها تقسیمی که در [[روایات]] به آن تصریح شده [[نشانه‌های حتمی|حتمی]] بودن و [[نشانه‌های غیر حتمی|غیر حتمی]] بودن نشانه‌هاست که از آن دو به [[محتوم]] و [[موقوف]] تعبیر می‌شود. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} چهار نشانه ذکر شده و فرموده اینها [[محتوم]] است<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۲، باب ۱۴، ح ۲۶.</ref>. در دو [[روایت]] دیگر، آن [[امام صادق|حضرت]] چندین نشانه ذکر کرده و در هرکدام کلمه "[[محتوم]]" را تکرار فرموده است<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۶۲ و ۲۶۵، باب ۱۴، ح ۱۱ و ۱۵.</ref>. البته به [[نشانه‌های غیر حتمی]] تصریح نشده است ولی می‌توان غیر از این موارد را جزء [[نشانه‌های غیر حتمی|غیر حتمی]]‌ها دانست. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[تفسیر]] [[آیه]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ}}<ref> اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست آنگاه شما تردید می‌کنید؛ سوره انعام، آیه: ۲.</ref> می‌فرماید: مقصود از [[آیه]]، اجل [[محتوم]] و [[موقوف]] است. [[محتوم]] آن است که غیر آن نمی‌شود و [[موقوف]] آن است که به [[مشیت]] [[الهی]] بستگی دارد<ref>نعمانی، الغیبة، باب ۱۸، ح ۵؛ این حدیث در چاپ موردنظر ما کامل چاپ نشده است. بنابراین بنگرید به چاپ‌‌های دیگر یا بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۴۹ و معجم احادیث المهدی، ج ۵، ص ۹۶.</ref>.
::::::«در کتاب‌هایی که از [[نشانه‌های ظهور]] بحث می‌شود، اقسام گوناگونی برای [[علائم]] ذکر می‌شود که غیر از یک مورد، در [[روایات]] به آن تصریح نشده است؛ مثلا یکی از تقسیم‌های رایج همان متصل یا نزدیک و منفصل یا دور است. تقسیم دیگر به [[نشانه‌های حتمی|حتمی]] و [[نشانه‌های غیر حتمی|غیرحتمی]] بودن نشانه‌هاست که این در [[روایات]] آمده است. تقسیم دیگر به طبیعی و [[غیر طبیعی]] یا عادی و [[خارق العاده]] است. تقسیم‌های دیگری که در کتاب‌ها به چشم می‌خورد، عبارت‌اند از: کلی و جزئی یا [[عام و خاص]]، مجمل و کنایی، [[مقید]] یا مشروط، قطعی یا مشکوک، واقع شده یا غیر آن و تقسیم به لحاظ زمان و نوع رویداد<ref>درباره این تقسیم‌‌بندی‌‌ها بنگرید به کتاب‌‌هایی که درباره نشانه‌‌های ظهور نوشته شده یا فصلی از آنها که مربوط به علائم است، مانند: [[سید محمد صدر]]، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۵۲۷ به بعد، مقاله بررسی نشانه‌‌های ظهور در کتاب چشم به راه مهدی، ص ۲۶۳.</ref>. بسیاری از این تقسیم‌بندی‌ها پرورده افکار و سلیقه نویسندگان است که به مرور زمان افزوده شده است. البته برخی از آنها مانند طبیعی و [[غیر طبیعی]] قابل توجه و بعضی از اقسام قابل نقد است؛ مانند نشانه‌های نزدیک و دور که بعضی، حوادثی از زمان [[ائمه]] {{عم}} را به عنوان [[علائم ظهور]] معرفی کرده می‌گویند اینها از نشانه‌های دور است<ref>علت این‌‌گونه تقسیم‌‌بندی آن است که در روایات زیادی از سقوط بنی امیه یا بنی عباس یا اختلاف آنان یا حوادث دیگری سخن به میان آمده و این رویدادها جزء علائم ظهور معرفی می‌‌شوند؛ به خصوص که در منابع قدیمی ذیل عنوان علامات ظهور ذکر شده‌‌اند.</ref>. چون علامت نمی‌تواند با فاصله دور واقع شود و خواهیم گفت که این‌گونه [[نشانه‌ها]] در [[اخبار]] [[اهل بیت]] {{عم}} به عنوان علامت [[ظهور]] معرفی نشده است، بلکه در صورت درستی [[روایت]]، بر [[پیش‌گویی]] حمل می‌شود. تنها تقسیمی که در [[روایات]] به آن تصریح شده [[نشانه‌های حتمی|حتمی]] بودن و [[نشانه‌های غیر حتمی|غیر حتمی]] بودن نشانه‌هاست که از آن دو به [[محتوم]] و [[موقوف]] تعبیر می‌شود. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} چهار نشانه ذکر شده و فرموده اینها [[محتوم]] است<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۲، باب ۱۴، ح ۲۶.</ref>. در دو [[روایت]] دیگر، آن [[امام صادق|حضرت]] چندین نشانه ذکر کرده و در هرکدام کلمه "[[محتوم]]" را تکرار فرموده است<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۶۲ و ۲۶۵، باب ۱۴، ح ۱۱ و ۱۵.</ref>. البته به [[نشانه‌های غیر حتمی]] تصریح نشده است ولی می‌توان غیر از این موارد را جزء [[نشانه‌های غیر حتمی|غیر حتمی]]‌ها دانست. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[تفسیر]] [[آیه]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ}}<ref> اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست آنگاه شما تردید می‌کنید؛ سوره انعام، آیه: ۲.</ref> می‌فرماید: مقصود از [[آیه]]، اجل [[محتوم]] و [[موقوف]] است. [[محتوم]] آن است که غیر آن نمی‌شود و [[موقوف]] آن است که به [[مشیت]] [[الهی]] بستگی دارد<ref>نعمانی، الغیبة، باب ۱۸، ح ۵؛ این حدیث در چاپ موردنظر ما کامل چاپ نشده است. بنابراین بنگرید به چاپ‌‌های دیگر یا بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۴۹ و معجم احادیث المهدی، ج ۵، ص ۹۶.</ref>.
::::::گروهی از نویسندگان معتقدند که بعضی از نشانه‌های ذکر شده برای [[ظهور]] معنای ظاهری خود را ندارند بلکه [[مظهر]] یک پدیده و سمبل آن هستند. [[سید محمد صدر]] در کتاب دوم و سوم از موسوعه [[غیبت]] این بحث را مطرح کرده و درباره احتمال رمزی بودن [[دجال]]، [[سفیانی]] و [[یأجوج و مأجوج]] سخن گفته است. وی [[دجال]] را سمبل حرکت‌های ضد [[اسلامی]] و [[انحرافات]] عمومی از جمله مظاهر [[فریبنده]] [[تمدن]] غربی، [[سفیانی]] را سمبل [[انحراف]] در میان [[مسلمانان]] و [[یأجوج و مأجوج]] را گونه‌هایی از همان [[دجال]] یا [[تمدن]] مادی می‌داند<ref>ر.ک: سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۶۴۰ تا ۶۴۷؛ همو، تاریخ ما بعد الظهور، ص ۱۴۹ و ۱۷۳ و ر.ک: اسماعیلی، مقاله "بررسی نشانه‌‌های ظهور".</ref>. از آن‌جا که در [[روایات]] متعدد، [[نشانه‌های ظهور]] غالبا با تعبیر واحدی آمده است سمبلیک دانستن آنها به راحتی ممکن نیست؛ مثلا اگر قرار بود مراد از [[سفیانی]]، طرز [[تفکر]] [[اموی]] و [[ابوسفیان]] و مقابله با [[اسلام]] باشد می‌توانست از آن تعبیرهای دیگری هم بشود یا دست‌کم در یکی دو [[روایت]] ردپایی از رمزی بودن و سمبل بودن آن باشد و حال آن‌که چنین نیست. علاوه بر این، اگر قرار باشد همه [[نشانه‌ها]] را سمبل [[انحراف]]، [[رفتار]] [[اجتماعی]] یا ... بدانیم راه برای چنین برداشتی در سایر موضوعات هم باز خواهد شد. این دیدگاه با اشکال‌های دیگری نیز روبه‌روست از جمله آن‌که: حمل [[نشانه‌ها]] به رمز بودن خلاف ظاهر [[روایات]] و ذهنیت عرفی مخاطبان آن است؛ تعبیر [[یأجوج و مأجوج]] در [[قرآن]] هم به کار رفته و معنای ظاهری آن مراد است؛ حمل بسیاری از [[نشانه‌های ظهور]] به معنای سمبلیک امکان‌پذیر نیست ضمن این‌که نیاز به قرینه دارد، یعنی از معنای اصلی خارج و مجاز خواهد شد؛ اگر چنین باشد هرکس طبق سلیقه خود [[علائم]] را [[تفسیر]] و توجیه خواهد کرد و به‌طور کلی مفهوم علامت و این [[ویژگی]] که موجب [[شناخت]] موضوع دیگر می‌شود، با سمبلیک بودن نمی‌سازد»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۵۶- ۵۹.</ref>.
 
گروهی از نویسندگان معتقدند که بعضی از نشانه‌های ذکر شده برای [[ظهور]] معنای ظاهری خود را ندارند بلکه [[مظهر]] یک پدیده و سمبل آن هستند. [[سید محمد صدر]] در کتاب دوم و سوم از موسوعه [[غیبت]] این بحث را مطرح کرده و درباره احتمال رمزی بودن [[دجال]]، [[سفیانی]] و [[یأجوج و مأجوج]] سخن گفته است. وی [[دجال]] را سمبل حرکت‌های ضد [[اسلامی]] و [[انحرافات]] عمومی از جمله مظاهر [[فریبنده]] [[تمدن]] غربی، [[سفیانی]] را سمبل [[انحراف]] در میان [[مسلمانان]] و [[یأجوج و مأجوج]] را گونه‌هایی از همان [[دجال]] یا [[تمدن]] مادی می‌داند<ref>ر.ک: سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۶۴۰ تا ۶۴۷؛ همو، تاریخ ما بعد الظهور، ص ۱۴۹ و ۱۷۳ و ر.ک: اسماعیلی، مقاله "بررسی نشانه‌‌های ظهور".</ref>. از آن‌جا که در [[روایات]] متعدد، [[نشانه‌های ظهور]] غالبا با تعبیر واحدی آمده است سمبلیک دانستن آنها به راحتی ممکن نیست؛ مثلا اگر قرار بود مراد از [[سفیانی]]، طرز [[تفکر]] [[اموی]] و [[ابوسفیان]] و مقابله با [[اسلام]] باشد می‌توانست از آن تعبیرهای دیگری هم بشود یا دست‌کم در یکی دو [[روایت]] ردپایی از رمزی بودن و سمبل بودن آن باشد و حال آن‌که چنین نیست. علاوه بر این، اگر قرار باشد همه [[نشانه‌ها]] را سمبل [[انحراف]]، [[رفتار]] [[اجتماعی]] یا ... بدانیم راه برای چنین برداشتی در سایر موضوعات هم باز خواهد شد. این دیدگاه با اشکال‌های دیگری نیز روبه‌روست از جمله آن‌که: حمل [[نشانه‌ها]] به رمز بودن خلاف ظاهر [[روایات]] و ذهنیت عرفی مخاطبان آن است؛ تعبیر [[یأجوج و مأجوج]] در [[قرآن]] هم به کار رفته و معنای ظاهری آن مراد است؛ حمل بسیاری از [[نشانه‌های ظهور]] به معنای سمبلیک امکان‌پذیر نیست ضمن این‌که نیاز به قرینه دارد، یعنی از معنای اصلی خارج و مجاز خواهد شد؛ اگر چنین باشد هرکس طبق سلیقه خود [[علائم]] را [[تفسیر]] و توجیه خواهد کرد و به‌طور کلی مفهوم علامت و این [[ویژگی]] که موجب [[شناخت]] موضوع دیگر می‌شود، با سمبلیک بودن نمی‌سازد»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۵۶- ۵۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۸۱: خط ۲۹۴:
| پاسخ = آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«برای [[نشانه‌های ظهور]]، تقسیم‌های گوناگونی ذکر کرده‌اند، مانند: متصل (نزدیک) و منفصل (دور)، حتمی و غیر حتمی، طبیعی و [[غیر طبیعی]]، عادی و [[خارق العاده]]، کلی و جزئی، [[عام و خاص]]، مجمل و کنایی، [[مقید]] یا مشروط، قطعی و مشکوک.
::::::«برای [[نشانه‌های ظهور]]، تقسیم‌های گوناگونی ذکر کرده‌اند، مانند: متصل (نزدیک) و منفصل (دور)، حتمی و غیر حتمی، طبیعی و [[غیر طبیعی]]، عادی و [[خارق العاده]]، کلی و جزئی، [[عام و خاص]]، مجمل و کنایی، [[مقید]] یا مشروط، قطعی و مشکوک.
::::::بررسی‌ها نشان می‌دهد که فقط تقسیم‌بندی [[نشانه‌های ظهور]] به حتمی (محتوم) و غیر حتمی (موقوف) در [[احادیث]] وجود دارد.
 
::::::گویا تعبیر از حتمی بودن برخی [[نشانه‌ها]]، برای اولین بار در [[احادیث]] [[امام باقر]]{{ع}} [[بیان]] شده است.
بررسی‌ها نشان می‌دهد که فقط تقسیم‌بندی [[نشانه‌های ظهور]] به حتمی (محتوم) و غیر حتمی (موقوف) در [[احادیث]] وجود دارد.
::::::مهم‌ترین نشانه‌هایی که حتمی شمرده شده‌اند، عبارت‌اند از: [[ندای آسمانی]]، [[خروج دجال]]، [[خروج سفیانی]]، [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، [[خسف در بیداء]]، [[خروج یمانی]]، [[خروج خراسانی]] و [[خروج]] [[سید حسنی|حسنی]]<ref>یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای [[ظهور]] شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.</ref>
 
گویا تعبیر از حتمی بودن برخی [[نشانه‌ها]]، برای اولین بار در [[احادیث]] [[امام باقر]]{{ع}} [[بیان]] شده است.
 
مهم‌ترین نشانه‌هایی که حتمی شمرده شده‌اند، عبارت‌اند از: [[ندای آسمانی]]، [[خروج دجال]]، [[خروج سفیانی]]، [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، [[خسف در بیداء]]، [[خروج یمانی]]، [[خروج خراسانی]] و [[خروج]] [[سید حسنی|حسنی]]<ref>یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای [[ظهور]] شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.</ref>
::::::البته در [[احادیث]]، به [[نشانه‌های غیر حتمی]]، تصریح نشده است؛ ولی می‌توان نشانه‌هایی را که حتمی خوانده نشده‌اند، جزو [[نشانه‌های غیر حتمی]] شمرد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۷، ص۴۲۹–۴۳۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۷۱، ۷۲.</ref>.
::::::البته در [[احادیث]]، به [[نشانه‌های غیر حتمی]]، تصریح نشده است؛ ولی می‌توان نشانه‌هایی را که حتمی خوانده نشده‌اند، جزو [[نشانه‌های غیر حتمی]] شمرد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۷، ص۴۲۹–۴۳۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۷۱، ۷۲.</ref>.
}}
}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش