ماجرای خسف بیدا چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
::::::«[[مرحوم مجلسی]] در لوامع<ref>این کتاب همان اللوامع القدسیه است که آقا بزرگ تهرانی در دو جای الذریعه اشاره دارد. در یکجا فقط اشاره دارد به لوامع و توضیح نمیدهد؛ اما در لوامع القدسیه توضیح میدهد و میگوید: این شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه است که شامل کتاب طهارت و کتاب صلاة، زکات، حج و زیارات تا آخر ابواب حقوق و فروض الجوارح میباشد و در سه جلد از چاپ خارج شده (فرغ منها ۱۰۶۶ ه -) میفرماید تا اینجا نصف مَن لا یحضر را شرح دادهاند. بعد فرمودند: ربع جلد سوم (از کتاب قضا تا آخر کبائر) را برای شاه عباس الموسوی الصفوی شرح دادند (بعد عرضه الشرح العربی علیه) که همان روضة المتقین است که بر شاه عباس صفوی عرضه میکنند و ایشان خیلی خوشش میآید و به علامه پیشنهاد میکند که شرح فارسی بر آن بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند. در سال (۱۰۶۶). بیست سال بعد، لوامع را مینویسند (شرح فارسی من لا یحضر) و صاحبقرانی لقب شاه عباساست.</ref> و روضه المتقین ذیل [[روایات]] [[سفیانی]] بیاناتی دارند. در مورد جیش الخسف، محل [[خسف]] و فاصله آن تا [[مدینه]]: {{متن حدیث|يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ}}؛ چه کسانیاند و از [[روایات]] چه استفاده میشود؟ [[مرحوم مجلسی]] اول در لوامع<ref>اللوامع القدسیه، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref> بیان مفصلی دارند که در [[حدیث صحیح]] از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: «در سه موضع [[نماز خواندن]] مکروه است...»<ref>کافی، ج ۳، ص ۳۹۰.</ref>، یکی [[سرزمین بیداء]] است. [[بیداء]] را ذات الجیش هم میگویند که [[لشکر سفیانی]] همانجا به [[زمین]] فرو میروند؛ اما این [[خسف]] چه موقع است؟ آیا در زمان [[ظهور امام زمان]] است (که در اینصورت جیش الخسف از علامات [[ظهور]] نمیشود) یا قبل [[ظهور]] است؟ | ::::::«[[مرحوم مجلسی]] در لوامع<ref>این کتاب همان اللوامع القدسیه است که آقا بزرگ تهرانی در دو جای الذریعه اشاره دارد. در یکجا فقط اشاره دارد به لوامع و توضیح نمیدهد؛ اما در لوامع القدسیه توضیح میدهد و میگوید: این شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه است که شامل کتاب طهارت و کتاب صلاة، زکات، حج و زیارات تا آخر ابواب حقوق و فروض الجوارح میباشد و در سه جلد از چاپ خارج شده (فرغ منها ۱۰۶۶ ه -) میفرماید تا اینجا نصف مَن لا یحضر را شرح دادهاند. بعد فرمودند: ربع جلد سوم (از کتاب قضا تا آخر کبائر) را برای شاه عباس الموسوی الصفوی شرح دادند (بعد عرضه الشرح العربی علیه) که همان روضة المتقین است که بر شاه عباس صفوی عرضه میکنند و ایشان خیلی خوشش میآید و به علامه پیشنهاد میکند که شرح فارسی بر آن بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند. در سال (۱۰۶۶). بیست سال بعد، لوامع را مینویسند (شرح فارسی من لا یحضر) و صاحبقرانی لقب شاه عباساست.</ref> و روضه المتقین ذیل [[روایات]] [[سفیانی]] بیاناتی دارند. در مورد جیش الخسف، محل [[خسف]] و فاصله آن تا [[مدینه]]: {{متن حدیث|يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ}}؛ چه کسانیاند و از [[روایات]] چه استفاده میشود؟ [[مرحوم مجلسی]] اول در لوامع<ref>اللوامع القدسیه، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref> بیان مفصلی دارند که در [[حدیث صحیح]] از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: «در سه موضع [[نماز خواندن]] مکروه است...»<ref>کافی، ج ۳، ص ۳۹۰.</ref>، یکی [[سرزمین بیداء]] است. [[بیداء]] را ذات الجیش هم میگویند که [[لشکر سفیانی]] همانجا به [[زمین]] فرو میروند؛ اما این [[خسف]] چه موقع است؟ آیا در زمان [[ظهور امام زمان]] است (که در اینصورت جیش الخسف از علامات [[ظهور]] نمیشود) یا قبل [[ظهور]] است؟ | ||
::::::[[علامه]] میگوید: در آنجا ([[بیداء]]) این لشکر به [[زمین]] فرو میرود و این، در [[زمان ظهور]] حضرت [[صاحب الامر]] است. این یک بیان که روایتش نیز صحیح است. باز میفرماید: بر اساس برخی [[روایات]]، [[خسف]] قبل از [[ظهور]] حضرت است<ref>باید متعرض این مبحث هم بشویم که خسف از علامات حتمیست یا نه. اگر حتمی است کجاست و چطور مقارنت دارد با ظهورکه در این صورت از علامات نیست.</ref>. سپس میفرماید: در این [[بیداء]] (محل [[خسف]]) [[نماز]] مکروه است و ده روز قبل از [[ظهور]] آن حضرت [[دجال]] [[ظهور]] میکند. پس، طبق این بیان [[دجال]] میشود از علامات [[ظهور]] و اکثر لشکر او از [[یهود]] خواهند بود. حضرت [[صاحب الامر]] که در [[مکه]] [[ظهور]] میفرماید، ابتدا جمعی با آن حضرت [[بیعت]] خواهند کرد (۳۱۳ نفر از [[اولیاء]] الله که از خاص الخواص هستند) اینها پیشقدم هستند و با آن حضرت [[بیعت]] میکنند. قوام [[دنیا]]، بلکه عالَم به اینهاست (نه [[زمین]]، بلکه کل عالَم). دقت کنید: [[دجّال]]، ده روز قبل از [[ظهور]] [[امام]]، [[ظهور]] میکند<ref>طبق بیان مرحوم مجلسی اول.</ref> و [[امام زمان]] را [[هدف]] قرار میدهد و به سمت [[مکه]] میآید؛ ایشان بیاناتی دارد که در نگاه ابتدایی برخلاف روایاتی است که در ذهنمان بوده است. | ::::::[[علامه]] میگوید: در آنجا ([[بیداء]]) این لشکر به [[زمین]] فرو میرود و این، در [[زمان ظهور]] حضرت [[صاحب الامر]] است. این یک بیان که روایتش نیز صحیح است. باز میفرماید: بر اساس برخی [[روایات]]، [[خسف]] قبل از [[ظهور]] حضرت است<ref>باید متعرض این مبحث هم بشویم که خسف از علامات حتمیست یا نه. اگر حتمی است کجاست و چطور مقارنت دارد با ظهورکه در این صورت از علامات نیست.</ref>. سپس میفرماید: در این [[بیداء]] (محل [[خسف]]) [[نماز]] مکروه است و ده روز قبل از [[ظهور]] آن حضرت [[دجال]] [[ظهور]] میکند. پس، طبق این بیان [[دجال]] میشود از علامات [[ظهور]] و اکثر لشکر او از [[یهود]] خواهند بود. حضرت [[صاحب الامر]] که در [[مکه]] [[ظهور]] میفرماید، ابتدا جمعی با آن حضرت [[بیعت]] خواهند کرد (۳۱۳ نفر از [[اولیاء]] الله که از خاص الخواص هستند) اینها پیشقدم هستند و با آن حضرت [[بیعت]] میکنند. قوام [[دنیا]]، بلکه عالَم به اینهاست (نه [[زمین]]، بلکه کل عالَم). دقت کنید: [[دجّال]]، ده روز قبل از [[ظهور]] [[امام]]، [[ظهور]] میکند<ref>طبق بیان مرحوم مجلسی اول.</ref> و [[امام زمان]] را [[هدف]] قرار میدهد و به سمت [[مکه]] میآید؛ ایشان بیاناتی دارد که در نگاه ابتدایی برخلاف روایاتی است که در ذهنمان بوده است. | ||
ایشان میفرماید: [[دجال]] قصد [[مکه]] میکند و [[حضرت عیسی]] از [[آسمان]] فرود میآید. (در روز [[خروج]] آن حضرت) [[امام]]، به [[حضرت عیسی]] [[تکلیف]] میکند که پیش بایست تا به تو [[اقتدا]] کنم! [[حضرت عیسی]] میگوید: «من [[امت]] جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید!» پس حضرت پیش میایستد و [[حضرت عیسی]] [[نماز]] [[جمعه]] را به [[امام]] در [[مکه]]، در [[مسجدالحرام]] [[اقتدا]] میکند و [[اهل مکه]] همه با [[امام]] [[بیعت]] میکنند (جمعی با میل و جمعی به کراهت) بعد متوجه [[مدینه]] مشرفه میشود که در این حال، [[دجال]] در نزدیکی [[مدینه منوره]] به [[امام]] میرسد و در همان ذات الجیش، [[دجال]] دعوی [[الوهیت]] میکند. حضرت [[صاحب الامر]] [[حضرت عیسی]] را که پیشقراول لشکر آن حضرتاست به [[دعوت]] نزد [[دجال]] میفرستد و او را به [[اسلام]] میخواند؛ امّا [[دجال]] قبول نمیکند؛ لذا حضرت او را به قتل میرساند<ref>بحثی نیست که دجال به دست حضرت عیسی {{ع}}، به امر امام زمان کشته میشود.</ref> و [[زمین]] [[بیداء]] که دو فرسخ است (که قبلاً [[لشکر سفیانی]] را فرو برده است) [[دجال]]<ref>مرکب دجال در جای دیگر ندیدم؛ مگر در کلمات مرحوم مجلسی اول.</ref> و مرکب و لشکرش را فرو میبرد. | |||
نکته: گفته شد که [[حضرت عیسی]] او را میکشد آیا [[زمین]] کشته او را فرو میبرد یا خودش را؟ ظاهر این [[نقل]] جسدش میباشد. منطقه [[بیداء]] و ذات الجیش دو [[خسف]] دارد: یکی [[خسف]] [[سفیانی]] و دیگری [[خسف]] [[دجال]]، که باید این مطلب مطالعه و بررسی شود. براساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] سه جا [[نماز]] مکروه است که ذات الجیش یکی از آنها بود (که آبستن دو حادثه است). دوم، ذات السلاسل و سوم، وادی ضَجنان که معروف است و درگیریهایی در آنجا بوده است. | |||
این دو وادی که به [[بیداء]] نزدیک است، لشکر [[دجال]] را فرو گرفته است. این دو نقطه، سلاسل و ضجنان ظاهراً نزدیک [[بیداء]] هستند و لشکر [[دجال]] و تمام آن مناطق را فراگرفتهاند. بعد میفرماید این هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ چنانکه ظاهر [[حدیث]] است و ممکن است [[خسف]] جمع دیگر در این دو وادی باشد. اینکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند در این سه موضع [[نماز]] مکروه است، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] [[خدا]] هستند؛ یعنی [[انتقام]] الهی در این منطقه است؛ یا ممکن است به لشکر [[دجال]] کاری نداشته باشد و عده دیگری فرو روند. پس در این سه وادی [[نماز]] مکروه است»<ref>[[نجمالدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی ]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۹: | خط ۷۲: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بر اساس [[روایات]] [[اخبار]] [[ملاحم]]، یکی از علامتهای [[ظهور]]، شورش و [[خروج]] فردی معروف به [[سفیانی]] است. وی اندکی قبل از [[ظهور امام زمان]] {{ع}}، در سرزمین [[شام]] شورش میکند و لشکری را برای خود فراهم میکند و جنایات فراوان نیز مرتکب میشود. او پس از تسلط بر منطقه [[شام]]، به طرف [[عراق]] و [[حجاز]] حرکت میکند و به [[کشتار]] گسترده دست میزند. از [[روایات]] استفاده میشود که ورود [[سفیانی]] به [[عراق]] و [[حجاز]]، مصادف با [[ظهور حضرت مهدی]] است و لذا لشکری از طرف آن حضرت برای مقابله با [[سفیانی]] حرکت میکند. هنگامی که [[لشکر سفیانی]] به منطقه بین [[مدینه]] و [[مکه]] به نام [[بیداء]]<ref>(بیداء) در لغت به معنای بیابان وسیع میباشد، و نام منطقهای میان مکه و مدینه است. لسان العرب، جلد ۳، صفحه ۹۷؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref> میرسد، به [[امر الهی]] تمامی لشکر او به استثنا چند نفر محدود، در [[زمین]] فرو رفته و نابود میشوند. از این واقعه در [[روایت]] به نام [[خسف بیداء]] نام برده شده است<ref>غیبه نعمانی، صفحه ۲۷۹؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref>. | ::::::«بر اساس [[روایات]] [[اخبار]] [[ملاحم]]، یکی از علامتهای [[ظهور]]، شورش و [[خروج]] فردی معروف به [[سفیانی]] است. وی اندکی قبل از [[ظهور امام زمان]] {{ع}}، در سرزمین [[شام]] شورش میکند و لشکری را برای خود فراهم میکند و جنایات فراوان نیز مرتکب میشود. او پس از تسلط بر منطقه [[شام]]، به طرف [[عراق]] و [[حجاز]] حرکت میکند و به [[کشتار]] گسترده دست میزند. از [[روایات]] استفاده میشود که ورود [[سفیانی]] به [[عراق]] و [[حجاز]]، مصادف با [[ظهور حضرت مهدی]] است و لذا لشکری از طرف آن حضرت برای مقابله با [[سفیانی]] حرکت میکند. هنگامی که [[لشکر سفیانی]] به منطقه بین [[مدینه]] و [[مکه]] به نام [[بیداء]]<ref>(بیداء) در لغت به معنای بیابان وسیع میباشد، و نام منطقهای میان مکه و مدینه است. لسان العرب، جلد ۳، صفحه ۹۷؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref> میرسد، به [[امر الهی]] تمامی لشکر او به استثنا چند نفر محدود، در [[زمین]] فرو رفته و نابود میشوند. از این واقعه در [[روایت]] به نام [[خسف بیداء]] نام برده شده است<ref>غیبه نعمانی، صفحه ۲۷۹؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref>. | ||
[[علامه]] در چند جا از جمله در [[تفسیر]] [[آیات]] {{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ * وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ * وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}<ref>«و اگر ببینی هنگامی که کفار به فزع میافتند، پس هیچ راه فراری ندارند و هیچ چیز از خدا فوت نمیشود، بلکه از مکانی نزدیک گرفتار میشوند. و گفتند: به قرآن ایمان آوردم، ولی چگونه از مکانی دور به ایمان توانند رسید؟ با این که قبلا به آن کفر ورزیدند و از مکانی دور آن را نادیده رها میکردند. میان ایشان و آرزوهایشان مانعی افکند، چنانکه با نظایر ایشان از پیش همین رفتار را نمود، همانا آنها در شکی سخت بودند.» سبأ: ۵۱ تا ۵۴.</ref> معترض موضوع [[سفیانی]] میشود و بعد از بیان معنای [[آیات]] مذکور، میگوید: آنچه در معنا و [[تفسیر]] این چهار [[آیه]] گذشت ظاهر [[آیات]] مزبور بود و [[روایات]] بسیار از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] رسیده که [[آیات]] مورد بحث ناظر به فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در بیابان [[بیداء]] که یکی از علامتهای [[ظهور مهدی]] {{ع}} و متصل به آن است میباشد<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۱.</ref>. | |||
ایشان پس از اتمام مباحث تفسیری به [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[سفیانی]] و سرانجام او و لشکر [[ستمکار]] اش میپردازد؛<ref>همان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۲.</ref> این [[روایات]] عبارتند از: در [[الدر المنثور]] است که [[حاکم]] -وی [[حدیث]] را صحیح دانسته- از ابی هریره [[روایت]] کرده که در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا...}} گفته است [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «در آینده مردی در عمق [[دمشق]] [[خروج]] میکند که او را [[سفیانی]] میگویند و عموم پیروانش از [[قبیله کلب]] هستند، دست به [[کشتار]] میزند، و حتی شکم زنان را پاره میکند، و کودکان را به قتل میرساند، تا آنکه قبیله [[قیس]] علیه او [[قیام]] کند و او [[قیس]] را بکشد و جایی را از [[ستم]] خود خالی نگذارد و در این هنگام مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] میکند، تا به [[سفیانی]] میرسد، و ستونی از لشکر خود را به سرکوبی وی میفرستد و ایشان را منهزم نموده شکست میدهند، [[سفیانی]] با همراهان خود راه میافتد تا به [[بیداء]] میرسد در آن سرزمین دچار [[خسف]] میشوند و در [[زمین]] فرو میروند و احدی از ایشان باقی نمیماند مگر کسی که سرگذشت آنان را برای [[مردم]] خبر دهد.»<ref>الدر المنثور، جلد ۵، صفحه ۲۴۱.</ref> | |||
::::::[[علامه]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]] میگوید: این [[روایت]] از طریق [[اهل سنت]] بسیار [[نقل]] شده است، بعضی مختصر و بعضی مفصل؛ و آن را از طریق مختلف از [[ابن عباس]]، ابن مسعود، حذیفه، ابی هریره، جد عمرو بن شعیب، [[ام سلمه]]، صفیه، عائشه و حفصه، همسران [[رسول خدا]] {{صل}} و صفیره همسر قعقاع، و نیز از سعید بن جبیر [[روایت]] کردهاند<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۳.</ref>. | ::::::[[علامه]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]] میگوید: این [[روایت]] از طریق [[اهل سنت]] بسیار [[نقل]] شده است، بعضی مختصر و بعضی مفصل؛ و آن را از طریق مختلف از [[ابن عباس]]، ابن مسعود، حذیفه، ابی هریره، جد عمرو بن شعیب، [[ام سلمه]]، صفیه، عائشه و حفصه، همسران [[رسول خدا]] {{صل}} و صفیره همسر قعقاع، و نیز از سعید بن جبیر [[روایت]] کردهاند<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۳.</ref>. | ||
هم چنین روایتی را از [[تفسیر قمی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] میکند که در بخشی از آن آمده است: «وقتی [[قائم]] {{ع}} به [[سرزمین بیداء]] برسد، [[لشکر سفیانی]] در برابرش صف آرایی میکند، پس [[خدای عزوجل]] [[زمین]] را [[دستور]] میدهد، تا پاهای ایشان را در خود فرو ببرد و بگیرد و در باره همین مورد است، که [[خدای عزوجل]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ...}} یعنی میگویند: اینک ما به [[قائم آل محمد]] {{ع}} [[ایمان]] آوردهایم؛ {{متن قرآن|وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ... وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ}} یعنی بین آنان و [[عذاب]] نشدن، حائل ایجاد میشود، {{متن قرآن|كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم}} یعنی آنها که قبل از ایشان مکذبین بودند و هلاک شدند، {{متن قرآن|مِن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵.</ref> | |||
::::::در جای دیگری<ref>المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.</ref> نیز روایتی را از [[تفسیر برهان]] [[نقل]] میکند که [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] آورده که در ضمن حدیثی طولانی در [[وصف]] [[خروج سفیانی]] فرموده است: در [[آخرالزمان]] وقتی [[سفیانی]] [[خروج]] میکند با لشکرش در [[بیداء]] -بیابانی گسترده- لشکرگاه میسازد؛ پس صدایی از [[آسمان]] ندا میدهد:ای [[بیداء]] این [[مردم]] را با [[خسف]] (فرو بردن در [[زمین]]) نابود کن! پس زمینه میشکافد و به جز سه نفر که [[خدا]] صورت هایشان را به پشت برگردانده باقی نمیماند، و این سه نفر از کلابند، و [[آیه]] زیر درباره آنان نازل شده که میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا...}}<ref>تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.</ref> ایشان در ذیل [[آیه]] ۵۳ سوره مبارکه فصلت<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟</ref> نیز به روایتی درباره آیاتی که [[خداوند]] در زمان [[قیام]] [[مردم]] نشان میدهد، اشاره میکند که در آن نیز از [[خسف]] و فرو رفتن در [[زمین]] سخن گفته شده، و به نظر میرسد، منظور همین [[خسف بیداء]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] باشد<ref>المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.</ref>. [[روایت]] مذکور از شخصی به نام طیار است که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که درباره {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}} میفرماید: {{متن حدیث|قَالَ خَسْفٌ وَ مَسْخٌ وَ قَذْفٌ قَالَ قُلْتُ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ قَالَ دَعْ ذَا ذَاکَ [[قیام]] القائم}}»؛ [[امام]] فرمود: منظور از فرو رفتن در [[زمین]] و [[مسخ]] شدن و [[هدف]] سنگهای آسمانی قرار گرفتن است. [[راوی]] میگوید پرسیدم: {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}} یعنی چه؟ فرمود: این را فعلا رها کن، این مربوط به [[قیام قائم]] {{ع}} است<ref>کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۱۸۶-۱۹۰.</ref>. | ::::::در جای دیگری<ref>المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.</ref> نیز روایتی را از [[تفسیر برهان]] [[نقل]] میکند که [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] آورده که در ضمن حدیثی طولانی در [[وصف]] [[خروج سفیانی]] فرموده است: در [[آخرالزمان]] وقتی [[سفیانی]] [[خروج]] میکند با لشکرش در [[بیداء]] -بیابانی گسترده- لشکرگاه میسازد؛ پس صدایی از [[آسمان]] ندا میدهد:ای [[بیداء]] این [[مردم]] را با [[خسف]] (فرو بردن در [[زمین]]) نابود کن! پس زمینه میشکافد و به جز سه نفر که [[خدا]] صورت هایشان را به پشت برگردانده باقی نمیماند، و این سه نفر از کلابند، و [[آیه]] زیر درباره آنان نازل شده که میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا...}}<ref>تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.</ref> ایشان در ذیل [[آیه]] ۵۳ سوره مبارکه فصلت<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟</ref> نیز به روایتی درباره آیاتی که [[خداوند]] در زمان [[قیام]] [[مردم]] نشان میدهد، اشاره میکند که در آن نیز از [[خسف]] و فرو رفتن در [[زمین]] سخن گفته شده، و به نظر میرسد، منظور همین [[خسف بیداء]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] باشد<ref>المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.</ref>. [[روایت]] مذکور از شخصی به نام طیار است که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که درباره {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}} میفرماید: {{متن حدیث|قَالَ خَسْفٌ وَ مَسْخٌ وَ قَذْفٌ قَالَ قُلْتُ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ قَالَ دَعْ ذَا ذَاکَ [[قیام]] القائم}}»؛ [[امام]] فرمود: منظور از فرو رفتن در [[زمین]] و [[مسخ]] شدن و [[هدف]] سنگهای آسمانی قرار گرفتن است. [[راوی]] میگوید پرسیدم: {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}} یعنی چه؟ فرمود: این را فعلا رها کن، این مربوط به [[قیام قائم]] {{ع}} است<ref>کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۱۸۶-۱۹۰.</ref>. | ||
}} | }} |