منظور از ذاتی بودن عدالت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
منظور از ذاتی بودن عدالت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۲
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید کاظم سیدباقری]]''' در کتاب ''«[[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید کاظم سیدباقری]]''' در کتاب ''«[[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«چون به دقت بنگریم، آنسان که در [[اندیشه]] و [[فلسفه]] کلاسیک تأکید میشد، [[عدالت]]، امری پیشینی و نظمی نهفته در هستی است و [[وظیفه]] و [[هنر]] [[انسان]] عدالتگرا [[کشف]] آن است؛ امری که در فلسفه یونان با [[عقل]] آشکار میشد و در [[ادیان ابراهیمی]] با [[نصوص دینی]]، قابل ردیابی است. اصل وجوهره عدالت با عقل [[سلیم]]، قابل [[فهم]] و دریافت است؛ [[حکم عقل]]، فرازمان و فرامکان است و [[ثابت]]؛ پس عدالت نیز ثابت و همیشگی است. طبیعی است که راهکارهای دستیابی به آن در [[جوامع]] مختلف، شاید متفاوت باشد. به تعبیر دیگر گرچه مشکل به نظر میرسد، اما معضل [[تأسیس دولت]] یا [[نظام اجتماعی]] عادلانه، حتی برای [[جامعه]] [[شیاطین]] نیز قابل حل است، مشروط بر اینکه آنها دارای عقل باشند<ref>لئو اشتراوس، فلسفه سیاسی چیست؟، ص۲۶۷.</ref>. | ::::::«چون به دقت بنگریم، آنسان که در [[اندیشه]] و [[فلسفه]] کلاسیک تأکید میشد، [[عدالت]]، امری پیشینی و نظمی نهفته در هستی است و [[وظیفه]] و [[هنر]] [[انسان]] عدالتگرا [[کشف]] آن است؛ امری که در فلسفه یونان با [[عقل]] آشکار میشد و در [[ادیان ابراهیمی]] با [[نصوص دینی]]، قابل ردیابی است. اصل وجوهره عدالت با عقل [[سلیم]]، قابل [[فهم]] و دریافت است؛ [[حکم عقل]]، فرازمان و فرامکان است و [[ثابت]]؛ پس عدالت نیز ثابت و همیشگی است. طبیعی است که راهکارهای دستیابی به آن در [[جوامع]] مختلف، شاید متفاوت باشد. به تعبیر دیگر گرچه مشکل به نظر میرسد، اما معضل [[تأسیس دولت]] یا [[نظام اجتماعی]] عادلانه، حتی برای [[جامعه]] [[شیاطین]] نیز قابل حل است، مشروط بر اینکه آنها دارای عقل باشند<ref>لئو اشتراوس، فلسفه سیاسی چیست؟، ص۲۶۷.</ref>. | ||
در اینکه عدالت، فضیلتی ذاتی است و از گذشتههای دور بر آن تأکید شده است، به این معنا که امری همیشگی و هموارگی است و در گذر [[زمان]]، رنگ نمیبازد. مطلوبیت آن نیز به دلیل آن نیست که در جامعه، نقش [[بازی]] میکند یا برای آن مطلوب است که موجب میگردد تا دیگران نسبت به فرد [[عادل]]، عادلانه برخورد کنند. هیچ کدام از این موارد، در مطلوبیت عدالت، نقشی ندارد؛ همچنان که سودآوری آن نیز تأثیری ندارد. به تعبیر [[افلاطون]]، [[فضیلت]] [[عدل]]، ذاتی است؛ یعنی مربوط به [[اجر]] و پاداشی که عایدشخص عادل میشود نیست؛ حتی برای [[اثبات]] این مطلب باید چنین فرض کرد که اگر عمل به عدل، اجر و مزدی برای انسان نمیآورد و موجب نیکنامی نمیشود، بلکه به [[منافع]] مادی و [[اجتماعی]] انسان زیان میرساند؛ با این حال، انسان [[شریف]] باید همواره عدل را پیشه خود سازد<ref>افلاطون، جمهور، ص۵۵۰.</ref>؛ البته غالباً چنین است که عدالت، مطلوبیت فرایند امور و [[رشد]] آوری و سودبخشی برای جامعه را به دنبال میآورد»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۱۳۱.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |