وراثت علوم انبیا به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
وراثت علوم انبیا به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۲
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
::::::«'''جهات وراثت [[ائمه]]{{عم}} از [[انبیا]]{{عم}}:''' | ::::::«'''جهات وراثت [[ائمه]]{{عم}} از [[انبیا]]{{عم}}:''' | ||
::::::۱. '''وراثت اعتباری:''' حضرات [[ائمه]]{{عم}} از پیامبران گذشته اموری را که مربوط به آثار ظاهری نبوت است و بیشتر برای ابراز حق در مواردی که مسئله امامت ایشان مشتبه میشده و داشتن آثار ظاهری انبیاء نشانه حقانیت ایشان معرفی شده است به ارث بردهاند چنانکه در روایات آمده است، پیراهن [[حضرت یوسف]]{{ع}} و عصای [[حضرت موسی]]{{ع}} و انگشتری [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و... در نزد حضرات [[ائمه]]{{عم}} موجود است. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که: الواح موسی در نزد ما است و عصای موسی پیش ماست و ما ورثه پیامبران هستیم<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، روایت ۲.</ref>. در روایتی دیگر آمده است که [[حضرت على]]{{ع}} در شبی از منزل خارج شد و فرمود: امامی بر شما خارج شد که بر تن او پیراهن [[حضرت آدم]]{{ع}} و در دستش انگشتری سلیمان و عصای موسی است<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، روایت ۴.</ref>. | ::::::۱. '''وراثت اعتباری:''' حضرات [[ائمه]]{{عم}} از پیامبران گذشته اموری را که مربوط به آثار ظاهری نبوت است و بیشتر برای ابراز حق در مواردی که مسئله امامت ایشان مشتبه میشده و داشتن آثار ظاهری انبیاء نشانه حقانیت ایشان معرفی شده است به ارث بردهاند چنانکه در روایات آمده است، پیراهن [[حضرت یوسف]]{{ع}} و عصای [[حضرت موسی]]{{ع}} و انگشتری [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و... در نزد حضرات [[ائمه]]{{عم}} موجود است. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که: الواح موسی در نزد ما است و عصای موسی پیش ماست و ما ورثه پیامبران هستیم<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، روایت ۲.</ref>. در روایتی دیگر آمده است که [[حضرت على]]{{ع}} در شبی از منزل خارج شد و فرمود: امامی بر شما خارج شد که بر تن او پیراهن [[حضرت آدم]]{{ع}} و در دستش انگشتری سلیمان و عصای موسی است<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، روایت ۴.</ref>. | ||
۲. '''وراثت حقیقی:''' علوم و حکمتها و كمالات و سجایای اخلاقی که در هر پیامبری به صورتی ظهور نموده است. این وراثت شاید به لحاظ نشان دادن خدایی بودن منصب [[امامت]] ایشان به دیگران باشد که اساس آن بر کمالات روحی است؛ به عنوان مثال: اگر در یکی از آن حضرات صفت کلام الهی ظهور نموده است همچون موسای کلیم، در حضرات [[ائمه]]{{عم}} این صفت به نحو اتم و اکمل ظهور داشته است و اگر در زیارات مختلف به آن حضرات خطاب کرده و میگوییم: {{عربی|"السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ"}} و...: همگی به این معنا اشاره دارد، این وراثت نیز به لحاظ عالم بشریّت ایشان است و منافات ندارد که [[ائمه]]{{عم}} به لحاظ عوالم گذشته خود و نیز پیمودن کاملترین راه بندگی، از [[انبیاء]]{{عم}} "غیر از [[رسول خدا]]" افضل باشند. از اینرو در روایتی ابن عباس نقل میکند: که نزد [[پیامبر]]{{صل}} نشسته بودیم که حضرت فرمود: {{عربی|"مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ وَ إِلَى نُوحٍ فِي سِلْمِهِ وَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي حِلْمِهِ وَ إِلَى مُوسَى فِي فِطْنَتِهِ وَ إِلَى دَاوُدَ [فِي] زُهْدِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا فَنَظَرْنَا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} قَدْ أَقْبَلَ"}}<ref>«کسی که بخواهد به آدم در علمش و به نوح در تسلیم بودنش و به ابراهیم در حلمش و به موسی در زیرکیاش و به داوود در زهدش نظر کند پس به سوی این شخص نظر کند، و ما به سوی [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نظر افکندیم در حالی که پیش میآمد»؛بحارالانوار، ج ۳۹، ص۳۵، روایت ۳.</ref>و از همین باب است وراثت کتب انبیاء سابق چنانکه در روایتی از امام صادق{{ع}} سؤال میشود: آیا تورات و انجیل و کتب انبیاء نزد شما است؟ حضرت فرمود: {{عربی|"هِيَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَؤُهَا كَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا كَمَا قَالُوهَا إِنَّ اَللَّهَ لاَ يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْءٍ فَيَقُولُ: لاَ أَدْرِي"}}<ref>«آنها در نزد ما به صورت وراثت از ایشان به ما رسیده است و همانگونه که آنها قرائت میکردند ما نیز آنها را میخوانیم و همانگونه که آنها از آن کتابها سخن میگفتند ما نیز از آنها سخن میگوییم، به راستی خداوند حجتی را در زمینش قرار نمیدهد که از او چیزی سؤال شود و او بگوید: نمیدانم»؛ توحید صدوق، ص۲۷۵.</ref>»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص ۳۶۳-۳۶۵.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۴: | خط ۶۵: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' و مقاله ''«[[بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' و مقاله ''«[[بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
:::::*«از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است علمی که با [[آدم]]{{ع}} نازل شد به آسمان برنگشته، بلکه به ارث میرود و هرگز عالمی از ما خانواده نمیرد تا به جای او نشیند از اهل او کسی که مثل علم او را بداند یا آنچه خدا خواهد و عالمی نمیرد که علمش از دست برود، بلکه علم ارث برده میشود<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۲۹.</ref> اینگونه روایات این اصل را اثبات میکنند که کمالی که بر روی زمین ایجاد شد از آن کاسته نمیشود، بلکه همواره هستند کسانی که به دنبال هم میآیند و این شایستگی را مییابند که آن کمال را به ارث برند و این علم ارثی مانند علوم اکتسابی نیست، بلکه قانون دیگری دارد و از سوی خداوند متعال نازل میشود. شاید این امر در راستای کمال است که انسانها هرگز از آنچه در گذشته بوده است محروم نمیشوند و علوم حقیقی نقصان نمییابد. | :::::*«از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است علمی که با [[آدم]]{{ع}} نازل شد به آسمان برنگشته، بلکه به ارث میرود و هرگز عالمی از ما خانواده نمیرد تا به جای او نشیند از اهل او کسی که مثل علم او را بداند یا آنچه خدا خواهد و عالمی نمیرد که علمش از دست برود، بلکه علم ارث برده میشود<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۲۹.</ref> اینگونه روایات این اصل را اثبات میکنند که کمالی که بر روی زمین ایجاد شد از آن کاسته نمیشود، بلکه همواره هستند کسانی که به دنبال هم میآیند و این شایستگی را مییابند که آن کمال را به ارث برند و این علم ارثی مانند علوم اکتسابی نیست، بلکه قانون دیگری دارد و از سوی خداوند متعال نازل میشود. شاید این امر در راستای کمال است که انسانها هرگز از آنچه در گذشته بوده است محروم نمیشوند و علوم حقیقی نقصان نمییابد. | ||
[[امام باقر]]{{ع}} میفرمود: خداوند عزوجل علم و دانش همه پیامبران را از [[آدم]]{{ع}} تا [[پیامبر|محمد]]{{صل}} برای آن [[پیامبر|حضرت]]{{صل}} گردآورد و [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} آن را به [[علی]]{{ع}} منتقل کرد. مردی پرسید یابن رسول الله، امیرالمؤمنین داناتر بود یا یکی از پیغمبران؟ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: خدا علم همه [[پیامبران]] را برای [[پیامبر|محمد]]{{صل}} جمع کرده، او هم همه را به علی تحویل داد، پس علی داناتر است<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۲۹.</ref>. این روایت دلالت دارد که نه تنها علوم حقیقی انسانهای کامل به ارث میرسد، بلکه در راستای همان اصل کمال که بیان شد این علوم به تدریج افزایش مییابد، به گونهای که پیامبران بعدی علوم انبیای گذشته را نزد خود جمع میکنند تا این که مجموع آنها به [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} میرسد و حتی بعد از [[پیامبر]]{{صل}} نیز انتقال مییابد، البته جای سؤال است که چه منطق و حکمتی این اقتضا را دارد و آیا حکمت آن همان اصل تکامل است که در هر چیز از جمله در علوم واقعی نیز جاری است؟ | |||
::::::قرآن این ارث را درباره [[انبیا]]{{عم}} بیان میکند و میفرماید: {{متن قرآن| وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ}}<ref>و سلیمان از داود میراث برد؛ سوره نمل، آیه ۱۶.</ref> یعنی [[سلیمان]]{{ع}} تمام اسرار و معارفی که نزد داوود جمع شده بود را به ارث برد و طبق اصل بالا خود [[حضرت سلیمان]]{{ع}} نیز میباید علوم مزبور را به ارث بگذارد تا نقصانی در این علوم در هر دوره در روی زمین ایجاد نشود. البته با توجه به این که این علوم در واقع از یک فرد به فرد دیگر انتقال نمییابد، بلکه از سوی خداوند متعال اعطا میگردد، این که ارث بر آن اطلاق شده است جای سؤال و بررسی دارد. قرآن همچنین از زبان [[زکریا]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن| فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا}}<ref>از نزد خویش به من وارثی ببخش! همان که از من و از خاندان یعقوب میراث میبرد و پروردگارا! او را پسندیده گردان؛ سوره مریم، آیه ۵ - ۶.</ref> و منظور به ارث بردن علم حقیقی او بود. این آیه دلالت را دارد که هر یک از انبیا نگران این بودهاند که مبادا علومشان بعد از ایشان بیوارث بماند؛ از اینرو، این دعا را نوشتهاند وگرنه چه دلیلی اقتضا میکرد که ایشان چنین دعایی داشته باشند. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز این سنت مستمر را برقرار نمود و از خداوند خواست که در ذریّهاش امامانی قرار دهد و منظور از امام کسی بود که وارث علوم حقیقی او باشد که بیتردید بدون آن علوم امامت نیز شکل نمیگرفت. این سنت حتی بعد از ختم نبوت نیز همچنان استمرار مییابد، به گونهای که [[پیامبر|رسول اکرم]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|«أنت أخی و أهلی و وارثی و قاضی دینی و عیبة علمی و خازن سرّی»}}<ref>یعنی، تو برادر من، خویشاوند من، وارث من، مجری دین من، ظرف علم من و گنجینهی سرّ من هستی.</ref> | ::::::قرآن این ارث را درباره [[انبیا]]{{عم}} بیان میکند و میفرماید: {{متن قرآن| وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ}}<ref>و سلیمان از داود میراث برد؛ سوره نمل، آیه ۱۶.</ref> یعنی [[سلیمان]]{{ع}} تمام اسرار و معارفی که نزد داوود جمع شده بود را به ارث برد و طبق اصل بالا خود [[حضرت سلیمان]]{{ع}} نیز میباید علوم مزبور را به ارث بگذارد تا نقصانی در این علوم در هر دوره در روی زمین ایجاد نشود. البته با توجه به این که این علوم در واقع از یک فرد به فرد دیگر انتقال نمییابد، بلکه از سوی خداوند متعال اعطا میگردد، این که ارث بر آن اطلاق شده است جای سؤال و بررسی دارد. قرآن همچنین از زبان [[زکریا]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن| فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا}}<ref>از نزد خویش به من وارثی ببخش! همان که از من و از خاندان یعقوب میراث میبرد و پروردگارا! او را پسندیده گردان؛ سوره مریم، آیه ۵ - ۶.</ref> و منظور به ارث بردن علم حقیقی او بود. این آیه دلالت را دارد که هر یک از انبیا نگران این بودهاند که مبادا علومشان بعد از ایشان بیوارث بماند؛ از اینرو، این دعا را نوشتهاند وگرنه چه دلیلی اقتضا میکرد که ایشان چنین دعایی داشته باشند. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز این سنت مستمر را برقرار نمود و از خداوند خواست که در ذریّهاش امامانی قرار دهد و منظور از امام کسی بود که وارث علوم حقیقی او باشد که بیتردید بدون آن علوم امامت نیز شکل نمیگرفت. این سنت حتی بعد از ختم نبوت نیز همچنان استمرار مییابد، به گونهای که [[پیامبر|رسول اکرم]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|«أنت أخی و أهلی و وارثی و قاضی دینی و عیبة علمی و خازن سرّی»}}<ref>یعنی، تو برادر من، خویشاوند من، وارث من، مجری دین من، ظرف علم من و گنجینهی سرّ من هستی.</ref> | ||
::::::[[امام صادق]]{{ع}} درباره این ارث میفرماید:{{عربی|«وراثتی من امیرالمؤمنین خیر من ولادتی منه»}}<ref>آنچه از علوم حقیقی از [[علی]]{{ع}} به ارث بردهام برای من بهتر از آن است که فرزند او میباشم.</ref> بخشی از این علوم در اشکال دیگری غیر از [[امامت]] و [[نبوت]] و یا وصایت نیز انتقال مییافته است؛ چنان که [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید:{{عربی|«سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت»}}<ref> سلمان از ما اهل بیت میباشد.</ref>، چون سلمان وارث برخی علوم حقیقی [[پیامبر]]{{صل}} بوده است و در همین راستا، وراثت [[ائمه]]{{عم}} از [[پیامبر]]{{صل}} معنا میشود و همچنین است حال علمای واقعی که علوم حقیقی را به ارث میبرند. | ::::::[[امام صادق]]{{ع}} درباره این ارث میفرماید:{{عربی|«وراثتی من امیرالمؤمنین خیر من ولادتی منه»}}<ref>آنچه از علوم حقیقی از [[علی]]{{ع}} به ارث بردهام برای من بهتر از آن است که فرزند او میباشم.</ref> بخشی از این علوم در اشکال دیگری غیر از [[امامت]] و [[نبوت]] و یا وصایت نیز انتقال مییافته است؛ چنان که [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید:{{عربی|«سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت»}}<ref> سلمان از ما اهل بیت میباشد.</ref>، چون سلمان وارث برخی علوم حقیقی [[پیامبر]]{{صل}} بوده است و در همین راستا، وراثت [[ائمه]]{{عم}} از [[پیامبر]]{{صل}} معنا میشود و همچنین است حال علمای واقعی که علوم حقیقی را به ارث میبرند. | ||
[[سید حیدر آملی]] درباره به ارث رسیدن به معنایی که ارائه شد مینویسد: خداوند درباره وارثان علوم حقیقی میفرماید: {{متن قرآن| وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه ۵.</ref> و نیز میفرماید: {{متن قرآن| وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> که به طور اخص درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} تحقق مییابد که وارث تمام علومی است که از سوی خداوند به [[انبیا]] و اولیا داده شده است و از این آیات در مییابیم که امامت از فعل خدای تعالی است نه غیر او و این که [[امامت]] باید به نص خداوند متعال باشد و امری است که به ارث میرسد، چرا که علوم حقیقی از سوی خداوند متعال اعطا میشود و [[امامت]] نیز در جایی قرار مییابد که آن علوم حقیقی در آنجا ثبات یافتهاند. چنانکه خداوند درباره [[ابراهیم]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن| إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> و او را خود به عنوان [[امام]] تعیین نمود و از همین روست که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میخواهد در ذریه او نیز امامانی از سوی خداوند تعیین شود، چون میداند که این امری است که تنها در انحصار خداوند متعال است و معلوم است علمی که از سوی خداوند متعال به ارث میرسد، متوقف بر استحقاق معنوی است <ref>سید حیدر آملی، المقدمات من نص النصوص، ص ۴۹۴ - ۴۹۹.</ref>. حدیث شریف نبوی [[العلماء ورثة الأنبیاء]] نیز میفرماید: علمای حقیقی کسانی هستند که علوم آنان مانند علوم انبیاست و این علوم ارثی است نه کسبی، و حدیث شریف [[علما امتی کأنبیاء بنی اسرائیل]] نیز بر این مسئله دلالت دارد، زیرا علمای امت [[پیامبر]]{{صل}} که علوم حقیقی دارند، به خاطر ارثی بودن علومشان با انبیای بنی اسرائیل مشابهاند<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/1080696/%D8%A7%D8%B1%D8%AB%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/ وبگاه راسخون]</ref>. | |||
:::::*«هر علمی که با [[حضرت آدم]]{{ع}} و دیگر انبیای الهی نازل شد، به آسمان برنگشت و به ارث رسید. هر پیامبر، علوم انبیای گذشته را نزد خود جمع میکند تا مجموع آنها به پیامبر گرامی اسلام میرسد و پس از ایشان نیز انتقال مییابد. چونان که [[حضرت سلیمان]]{{ع}} تمامی اسرار و معارف [[حضرت داوود]]{{ع}} را به ارث برد. [[حضرت زکریا]]{{ع}} دعا میکرد ولیای از نسل خودش وارث علم او باشد. [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} از خدای متعال درخواست میکرد. این سنت پس از ختم نبوت نیز استمرار یافت»<ref>[[بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام]]، فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره ۲۰</ref>. | :::::*«هر علمی که با [[حضرت آدم]]{{ع}} و دیگر انبیای الهی نازل شد، به آسمان برنگشت و به ارث رسید. هر پیامبر، علوم انبیای گذشته را نزد خود جمع میکند تا مجموع آنها به پیامبر گرامی اسلام میرسد و پس از ایشان نیز انتقال مییابد. چونان که [[حضرت سلیمان]]{{ع}} تمامی اسرار و معارف [[حضرت داوود]]{{ع}} را به ارث برد. [[حضرت زکریا]]{{ع}} دعا میکرد ولیای از نسل خودش وارث علم او باشد. [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} از خدای متعال درخواست میکرد. این سنت پس از ختم نبوت نیز استمرار یافت»<ref>[[بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام]]، فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره ۲۰</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۹۱: | خط ۹۴: | ||
| پاسخ = آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«درباره اینکه علوم [[ائمه]]{{عم}} ارث از [[پیغمبر]]{{صل}} است روایات متعدد وجود دارد. مجموعهای از این روایات در [[علم غیب ۲ (کتاب)|کتاب علم غیب]] آقای [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] از مجامع حدیثی مثل کافی، بصائر الدرجات، کمال الدين، خصال و عيون الاخبار الرضا{{ع}} نقل شده است. در روایات مربوطه و همچنین در آیات قرآن این مسئله واضح شده است که پیامبران علوم خود را به ارث میگذارند و آن را در اختیار نبی و یا وصی بعد از خود قرار میدهند، چنانچه در قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن| وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ }}<ref> و سلیمان از داود میراث برد؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref>. | ::::::«درباره اینکه علوم [[ائمه]]{{عم}} ارث از [[پیغمبر]]{{صل}} است روایات متعدد وجود دارد. مجموعهای از این روایات در [[علم غیب ۲ (کتاب)|کتاب علم غیب]] آقای [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] از مجامع حدیثی مثل کافی، بصائر الدرجات، کمال الدين، خصال و عيون الاخبار الرضا{{ع}} نقل شده است. در روایات مربوطه و همچنین در آیات قرآن این مسئله واضح شده است که پیامبران علوم خود را به ارث میگذارند و آن را در اختیار نبی و یا وصی بعد از خود قرار میدهند، چنانچه در قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن| وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ }}<ref> و سلیمان از داود میراث برد؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref>. | ||
در اینکه منظور از "ارث" در اینجا ارث چه چیز است؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است. بعضی آن را منحصر به میراث علم و دانش دانستهاند، چرا که به پندار آنها پیامبران ارثی از اموال خود نمیگذارند. بعضی دیگر منحصراً میراث مال و حکومت را ذکر کردهاند، چرا که این کلمه قبل از هر چیز آن مفهوم را به ذهن تداعی میکند. و بعضی علم سخن گفتن با پرندگان را {{متن قرآن| مَنطِقَ الطَّيْرِ }}<ref> زبان مرغان؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref>. | |||
ولی با توجه به اینکه آیه مطلق است و در جملههای بعد هم سخن از علم به میان آمده و هم از تمام مواهب {{متن قرآن| أُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ }}<ref> و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref> دلیلی ندارد که مفهوم آیه را محدود کنیم، بنا بر این سليمان وارث همه مواهب پدرش داود شد<ref>(ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج ۱۵ ص ۱۷.</ref>. یا از زبان زکریا میگوید : {{متن قرآن| فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ }}<ref> بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!همان که از من و از خاندان یعقوب میراث میبرد؛ سوره مریم، آیه: ۵ - ۶.</ref> در اصول کافی نیز روایت شده است: "از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} علمی که با [[حضرت آدم]]{{ع}} نازل شد به آسمان بر نگشته است بلکه به ارث میرود و هرگز عالمی نمیمیرد از خانواده ما مگر اینکه از اهل او کسی جایگزینش شود که مثل علم او را بداند یا آنچه خدا خواهد و عالمی نمیرد که علمش از دست برود بلکه به ارث برده میشود<ref>کلینی، کافی، ص ۴۲۹.</ref> بر همین اساس علوم جمیع انبیای گذشته به [[پیغمبر]] رسیده و از [[پیغمبر]] نیز به اوصیای ایشان میرسد. [[علم غیب]] [[امام]] بالوراثه از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و علم [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به تعلیم [[وحی]] و تعلیم خداوند و علم خداوند ذاتی است. در روایات به دو طریق برای این انتقال اشاره شده است»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۷۶- ۷۷.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۵: | ||
| پاسخ = آقای '''[[حسن صادقی]]''' در مقاله ''«[[مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا (مقاله)|مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[حسن صادقی]]''' در مقاله ''«[[مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا (مقاله)|مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«از آیات و روایات استفاده میشود که پیامبران علم الهی دارند و علوم آنان به [[امامان معصوم]]{{عم}} انتقال یافته است. خدای متعال در آیه ۳۱ سوره بقره از یاد دادن اسمای الهی به [[حضرت آدم]]{{ع}} گزارش میدهد و میفرماید: {{متن قرآن| وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا }}<ref> و همه نامها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه:۳۱.</ref>. | ::::::«از آیات و روایات استفاده میشود که پیامبران علم الهی دارند و علوم آنان به [[امامان معصوم]]{{عم}} انتقال یافته است. خدای متعال در آیه ۳۱ سوره بقره از یاد دادن اسمای الهی به [[حضرت آدم]]{{ع}} گزارش میدهد و میفرماید: {{متن قرآن| وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا }}<ref> و همه نامها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه:۳۱.</ref>. | ||
منظور از {{متن قرآن|الأَسْمَاء}} مسمَّیات اسماء، یعنی خود موجودات است و با توجه به اینکه {{متن قرآن|الأَسْمَاء}} جمع محلی به "ال" است، استفاده میشود که [[حضرت آدم]]{{ع}} دانا به حقیقت همه موجودات بود<ref>سید محمد حسین طباطباییی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۱۶.</ref> این علم اختصاص به [[حضرت آدم]]{{ع}} نداشت، بلکه خدای متعال این علم را در انسانها به ودیعه سپرده، به گونهای که آثار آن، به تدریج و به طور دایم، از این نوع موجود سر بزند و هر وقت انسان به راه راست هدایت شود، انسان بتواند آن ودیعه را از قوه به فعلیت درآورد<ref>سید محمد حسین طباطباییی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۱۶.</ref> بنابراین، افرادی که شایستگی پیامبری داشته باشند، از این علم بهرهمند میشوند، همان گونه که از روایات استفاده میشود علمی که با [[حضرت آدم]]{{ع}} فرود آمد، بالا نرفت و به ارث منتقل میشود و [[ائمه]]{{عم}} نیز آن علم را از یکدیگر به ارث میبرند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۲۱ ـ ۲۴۲.</ref>. | |||
برخی از روایاتی که از [[امام رضا]]{{ع}} درباره علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} نقل شده، چنین است: | |||
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} میفرمایند: "به راستی خداوند پیامبران و امامان{{عم}} را موفق میکند و از مخزون علم و حکمتش به آنان میدهد. علمی را که به غیر آنان نمیدهد. پس علم آنان فوق هر علم اهل زمانشان است<ref>محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۹۹.</ref>. | :::::#[[امام رضا]]{{ع}} میفرمایند: "به راستی خداوند پیامبران و امامان{{عم}} را موفق میکند و از مخزون علم و حکمتش به آنان میدهد. علمی را که به غیر آنان نمیدهد. پس علم آنان فوق هر علم اهل زمانشان است<ref>محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۹۹.</ref>. | ||
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} از پدرشان از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکنند که فرمودند: "برای خدای عزوجل علم مخزون مکنونی است که نمیداند آن را جز او. از آن علم، [[بداء]] است و علمی که به فرشتگان و پیامبرانش یاد داده است. پس علمای از [[اهل بیت]] پیامبرمان آن را میدانند<ref>محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۶۰.</ref>. | :::::#[[امام رضا]]{{ع}} از پدرشان از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکنند که فرمودند: "برای خدای عزوجل علم مخزون مکنونی است که نمیداند آن را جز او. از آن علم، [[بداء]] است و علمی که به فرشتگان و پیامبرانش یاد داده است. پس علمای از [[اهل بیت]] پیامبرمان آن را میدانند<ref>محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۶۰.</ref>. | ||
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} به [[عبداللّه بن جندب]] نوشتند: اما بعد، به راستی [[محمد]]{{صل}} امین خدا بود در خلقش و چون وفات کرد ما خانواده وارثانش بودیم و ما امنای خداییم در زمین خدا. نزد ماست علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب، و علم پیدایش اسلام "یا زایش بر اسلام" نزد ماست و به راستی ما هر مردی را ببینیم میشناسیم که از روی حقیقت مؤمن است یا منافق. شیعیان ما به نام خودشان و پدرشان ثبت شده اند، خدا از ما و آنها تعهد گرفته است. شیعیان ما از سرچشمه ما آب نوشند و به راه ما میروند. جز ما و آنها کسی در کیش اسلام نیست. ما نجیب و ناجی هستیم و ما بازماندگان پیغمبرانیم و ما زادگاه اوصیاییم و ما برگزیده شده در کتاب خدای عزوجل هستیم. ما از همه مردم به کتاب خدا شایستهتریم و ما از همه مردم به [[رسول خدا]] نزدیکتریم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۴.</ref>. | :::::#[[امام رضا]]{{ع}} به [[عبداللّه بن جندب]] نوشتند: اما بعد، به راستی [[محمد]]{{صل}} امین خدا بود در خلقش و چون وفات کرد ما خانواده وارثانش بودیم و ما امنای خداییم در زمین خدا. نزد ماست علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب، و علم پیدایش اسلام "یا زایش بر اسلام" نزد ماست و به راستی ما هر مردی را ببینیم میشناسیم که از روی حقیقت مؤمن است یا منافق. شیعیان ما به نام خودشان و پدرشان ثبت شده اند، خدا از ما و آنها تعهد گرفته است. شیعیان ما از سرچشمه ما آب نوشند و به راه ما میروند. جز ما و آنها کسی در کیش اسلام نیست. ما نجیب و ناجی هستیم و ما بازماندگان پیغمبرانیم و ما زادگاه اوصیاییم و ما برگزیده شده در کتاب خدای عزوجل هستیم. ما از همه مردم به کتاب خدا شایستهتریم و ما از همه مردم به [[رسول خدا]] نزدیکتریم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۴.</ref>. | ||
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} علم را یکی از نشانههای [[امام]] میشمارند: دلالت [[امام]] در دو ویژگی است: علم و استجابت دعا<ref>محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۹۳.</ref>. | :::::#[[امام رضا]]{{ع}} علم را یکی از نشانههای [[امام]] میشمارند: دلالت [[امام]] در دو ویژگی است: علم و استجابت دعا<ref>محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۹۳.</ref>. | ||
از این روایت استفاده میشود که [[اهل بیت]]{{عم}} پس از [[رسول خدا]]{{صل}} وارثان ایشان هستند و روشن است که یکی از ابعاد مهم وراثت، وراثت علمی است که در جملههای بعدی آن را تفسیر میکند و میفرماید: "علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب و... نزد ماست... همچنین در ادامه، [[اهل بیت]]{{عم}} را بازماندگان پیغمبران معرفی میکند: {{عربی|" وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ"}} و روشن است که یکی از جلوههای بارز وراثت پیامبران، وارثت علمی آنهاست»<ref>[[مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا (مقاله)|مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا]]؛ ص۸۳.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |