پرش به محتوا

سیره اجتماعی معصومان در برابر مسلمانان چه بوده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:13681125.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر ذاکری]]]]
[[پرونده:13681125.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر ذاکری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر ذاکری]]''' در کتاب ''«[[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر ذاکری]]''' در کتاب ''«[[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«طبق آموزهای [[اسلامی]]، [[مسلمانان]] با یکدیگر برادرند و باید [[رفتار]] و [[منش]] آنان برادرانه باشد، به همدیگر کمک کنند و در [[ناملایمات]] به [[یاری]] هم بشتابند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] برای اینکه از [[مشکلات]] مسلمانان بکاهد، طبق آیۀ شریفه، بین [[مهاجران]] و [[انصار]] [[عقد اخوت]] بست و هر [[مسلمانی]] [[برادری]] همتای خود داشت<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> که در صورت [[غیبت]] برادرش، به امور وی رسیدگی می‌کرد و احیاناً کارهای بیرونی [[خانواده]] وی مانند خرید را انجام می‌داد. [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به عنوان [[برادر]] خود [[انتخاب]] کرد<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۳۴۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> و بین [[ابوذر]] و [[سلمان]] عقد اخوت بست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۱.</ref> و با ابوذر شرط کرد که با سلمان [[مخالفت]] نکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲.</ref>. این عقد اخوت از مشکلات مسلمانان کاست؛ زیرا هر کس همدم و [[همدلی]] داشت که می‌توانست به او تکیه کند. اهمیت این موضوع آن [[قدر]] زیاد بود که رسول خدا{{صل}} در [[خطبه]] معروف خود در [[مسجد]] خیف، بر برادری مسلمانان تکیه کرد و فرمود: «[[مؤمنان]] برادر یکدیگرند؛ خونشان همانند هم است و آنان دستی واحد علیه دیگران‌اند. [[حرمت]] گذاشته می‌شود به [[ذمه]] کمترین آنان»<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳.</ref>؛ یعنی اگر یک برده [[مسلمان]] در [[جنگ]] به کسی [[پناه]] دهد، ذمه و [[تعهد]] او مورد [[احترام]] دیگر مسلمانان است.
 
«طبق آموزهای [[اسلامی]]، [[مسلمانان]] با یکدیگر برادرند و باید [[رفتار]] و [[منش]] آنان برادرانه باشد، به همدیگر کمک کنند و در [[ناملایمات]] به [[یاری]] هم بشتابند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] برای اینکه از [[مشکلات]] مسلمانان بکاهد، طبق آیۀ شریفه، بین [[مهاجران]] و [[انصار]] [[عقد اخوت]] بست و هر [[مسلمانی]] [[برادری]] همتای خود داشت<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> که در صورت [[غیبت]] برادرش، به امور وی رسیدگی می‌کرد و احیاناً کارهای بیرونی [[خانواده]] وی مانند خرید را انجام می‌داد. [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به عنوان [[برادر]] خود [[انتخاب]] کرد<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۳۴۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> و بین [[ابوذر]] و [[سلمان]] عقد اخوت بست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۱.</ref> و با ابوذر شرط کرد که با سلمان [[مخالفت]] نکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲.</ref>. این عقد اخوت از مشکلات مسلمانان کاست؛ زیرا هر کس همدم و [[همدلی]] داشت که می‌توانست به او تکیه کند. اهمیت این موضوع آن [[قدر]] زیاد بود که رسول خدا{{صل}} در [[خطبه]] معروف خود در [[مسجد]] خیف، بر برادری مسلمانان تکیه کرد و فرمود: «[[مؤمنان]] برادر یکدیگرند؛ خونشان همانند هم است و آنان دستی واحد علیه دیگران‌اند. [[حرمت]] گذاشته می‌شود به [[ذمه]] کمترین آنان»<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳.</ref>؛ یعنی اگر یک برده [[مسلمان]] در [[جنگ]] به کسی [[پناه]] دهد، ذمه و [[تعهد]] او مورد [[احترام]] دیگر مسلمانان است.


[[امام صادق]]{{ع}} مؤمنان را مانند [[بدن]] واحد می‌داند که درد بخشی از بدن، بقیه اعضا را نیز دچار مشکل می‌کند<ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ؛ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. حفص بن [[بختری]] گوید: نزد امام صادق{{ع}} بودم که مردی وارد شد. [[حضرت]] فرمود: او را [[دوست]] داری؟ گفتم: آری؛ فرمود: چرا دوست نداشته باشی درحالی که او [[برادر]] تو و [[شریک]] تو در دینت و یاری‌کننده تو بر [[ضد]] دشمنت است و روزی او بر عهدۀ غیر توست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۷.</ref>.
[[امام صادق]]{{ع}} مؤمنان را مانند [[بدن]] واحد می‌داند که درد بخشی از بدن، بقیه اعضا را نیز دچار مشکل می‌کند<ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ؛ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. حفص بن [[بختری]] گوید: نزد امام صادق{{ع}} بودم که مردی وارد شد. [[حضرت]] فرمود: او را [[دوست]] داری؟ گفتم: آری؛ فرمود: چرا دوست نداشته باشی درحالی که او [[برادر]] تو و [[شریک]] تو در دینت و یاری‌کننده تو بر [[ضد]] دشمنت است و روزی او بر عهدۀ غیر توست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۷.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش