پرش به محتوا

استدلال عقلی قائلان به علم تام امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::* +*))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۹۹: خط ۹۹:


«متکلمان شیعه برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} با دلایل فراوانی تمسک کرده و گفته‌اند: "وظیفه سنگین [[امامت]]، تربیت و هدایت نفوس بشری و فراهم سازی وسایل کمال و سعادت مردم است، پس باید نسبتبه سایر مردم، مقام برتری داشته باشدو به تمامی امور دین و دنیای مردم آگاهی کامل داشته باشد."<ref>فصول، ص۴۱، و [[رسالة الإمامة (کتاب)|رسالة الإمامة]]، ص۴۳۰.</ref> (...)
«متکلمان شیعه برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} با دلایل فراوانی تمسک کرده و گفته‌اند: "وظیفه سنگین [[امامت]]، تربیت و هدایت نفوس بشری و فراهم سازی وسایل کمال و سعادت مردم است، پس باید نسبتبه سایر مردم، مقام برتری داشته باشدو به تمامی امور دین و دنیای مردم آگاهی کامل داشته باشد."<ref>فصول، ص۴۱، و [[رسالة الإمامة (کتاب)|رسالة الإمامة]]، ص۴۳۰.</ref> (...)
:::::*'''[[شیخ طوسی]]''' در بیان اثبات [[علم امام]]{{ع}} می‌نویسد: "امام باید عالم به تمام موازین شرع باشد؛ چرا که امام حافظ شرع است و اگر عالم به تمام مسائل و احکام نباشد نمی‌تواند حافظ واقعی آن باشد؛ زیرا در صورت جهل، امکان اخلال به بعضی از موازین شرع، یا ترک برخی مصالح وجود دارد."<ref>الاقتصاد، ص ۱۹۳.</ref>
*'''[[شیخ طوسی]]''' در بیان اثبات [[علم امام]]{{ع}} می‌نویسد: "امام باید عالم به تمام موازین شرع باشد؛ چرا که امام حافظ شرع است و اگر عالم به تمام مسائل و احکام نباشد نمی‌تواند حافظ واقعی آن باشد؛ زیرا در صورت جهل، امکان اخلال به بعضی از موازین شرع، یا ترک برخی مصالح وجود دارد."<ref>الاقتصاد، ص ۱۹۳.</ref>
:::::*'''[[ابن میثم بحرانی]]''' برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} می‌گوید: "امام ناچار است که به آن علومی که در امامتش به آنها نیازمند است؛ علم داشته باشد؛ چه علوم دینی و چه دنیایی مانند: امور شرعی  و سیاسی و آداب آنها و فصل حکومات و نزاع‌ها و دشمنی‌ها، برای اینکه اگر به چیزی از این مورد جاهل باشد، با اینکه در امامتش به آن محتاج است، همانا به آن وظایفی که در عهده او است، اخلال به وجود خواهد آمد، مانند آنچه بر او واجب است که به دیگران تعلیم دهد. در این صورت اخلال به واجب لازم می‌آید و این با عصمتش منافات خواهد داشت."<ref>قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۷۹.</ref>  
*'''[[ابن میثم بحرانی]]''' برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} می‌گوید: "امام ناچار است که به آن علومی که در امامتش به آنها نیازمند است؛ علم داشته باشد؛ چه علوم دینی و چه دنیایی مانند: امور شرعی  و سیاسی و آداب آنها و فصل حکومات و نزاع‌ها و دشمنی‌ها، برای اینکه اگر به چیزی از این مورد جاهل باشد، با اینکه در امامتش به آن محتاج است، همانا به آن وظایفی که در عهده او است، اخلال به وجود خواهد آمد، مانند آنچه بر او واجب است که به دیگران تعلیم دهد. در این صورت اخلال به واجب لازم می‌آید و این با عصمتش منافات خواهد داشت."<ref>قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۷۹.</ref>  
:::::*[[امامت]] به مفهوم صحیح و با درک مسئولیت‌های آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکان‌پذیر و نه قابل قبول و شایسته جامعه اسلامی است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیت‌های اجرایی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم می‌داند.<ref>«از باب نمونه پیامبر گرامی اسلام{{صل}} می‌فرماید: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد در حالی‌که می‌داند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایسته‌تر و عالم‌تر به کتاب خدا و سنت رسول است؛ او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است». کنزالعمال، ج۶، ص۲۵.</ref> قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟»؛ سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند»؛ سوره زمر، آیه۹.</ref>
*[[امامت]] به مفهوم صحیح و با درک مسئولیت‌های آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکان‌پذیر و نه قابل قبول و شایسته جامعه اسلامی است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیت‌های اجرایی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم می‌داند.<ref>«از باب نمونه پیامبر گرامی اسلام{{صل}} می‌فرماید: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد در حالی‌که می‌داند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایسته‌تر و عالم‌تر به کتاب خدا و سنت رسول است؛ او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است». کنزالعمال، ج۶، ص۲۵.</ref> قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟»؛ سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند»؛ سوره زمر، آیه۹.</ref>
:::::*'''[[سید مرتضی]]''' می‌نویسد: «دلیلی که بر اعلم بودن امام در احکام شریعت نسبت به دیگر مردم می‌توان مطرح کرد آن است که امام و رهبر و پیشوا در احکام شریعت و رئیس در شرع است، از این رو، عقل، رئیس دانستن مفضول را بر کسی که افضل از اوست در دانستن احکام شریعت قبیح می‌داند."<ref>الذخیرة فی علم الکلام ، ص۴۳۲ و ۴۳۳.</ref> (...)
*'''[[سید مرتضی]]''' می‌نویسد: «دلیلی که بر اعلم بودن امام در احکام شریعت نسبت به دیگر مردم می‌توان مطرح کرد آن است که امام و رهبر و پیشوا در احکام شریعت و رئیس در شرع است، از این رو، عقل، رئیس دانستن مفضول را بر کسی که افضل از اوست در دانستن احکام شریعت قبیح می‌داند."<ref>الذخیرة فی علم الکلام ، ص۴۳۲ و ۴۳۳.</ref> (...)
:::::*'''[[شیخ طوسی]]''' بر اثبات اعلم بودن امام می‌نویسد: "بر امام واجب است که به تمامی احکام شریعت عالم باشد؛ چرا که وی در جمیع امور شرع حاکم است. دلیل بر مطلب آن است که بر هیچ حکیمی از حکمای مملکت، شایسته نیست که امر وزارت و نظر در مملکتش را به کسی بسپارد که آگاهی به انجام آن امور مملکت نداشته باشد. هرگاه آن حکم چنین کند، مملکتش را ضایع کرده است و از طرف عقلا مستحق ذم است."<ref>الاقتصاد الهادی الی الطریق الرشاد، ص ۱۹۲ و تلخیص الشافی، ج۲، ص ۲۴۵-۲۴۶ و تمهید الاصول، ص۸۱۱.</ref> (...)
*'''[[شیخ طوسی]]''' بر اثبات اعلم بودن امام می‌نویسد: "بر امام واجب است که به تمامی احکام شریعت عالم باشد؛ چرا که وی در جمیع امور شرع حاکم است. دلیل بر مطلب آن است که بر هیچ حکیمی از حکمای مملکت، شایسته نیست که امر وزارت و نظر در مملکتش را به کسی بسپارد که آگاهی به انجام آن امور مملکت نداشته باشد. هرگاه آن حکم چنین کند، مملکتش را ضایع کرده است و از طرف عقلا مستحق ذم است."<ref>الاقتصاد الهادی الی الطریق الرشاد، ص ۱۹۲ و تلخیص الشافی، ج۲، ص ۲۴۵-۲۴۶ و تمهید الاصول، ص۸۱۱.</ref> (...)
:::::*پس وقتی قرآن کریم، احکام ومقررات اسلامی را به طور کلی بیان کرده و پیامبر اسلام هم به جهت عمر کوتاه و شرایط ویژه نتوانسته، همه جزئیات را برای مردم بیان نمایند و وقتی همه مردم در کشف احکام و معارف دین مثل یکدیگرند و ترجیحی نسبت به هم ندارند و در کشف ناسخ و منسوخ، تأویل و تشبیه، عام و خاص، مجمل و مبین دین ناتوانند؛ پس حکمت الهی اقتضا می‌کند وجود و تعیین امامان عالم و اعلمی را که جلوگیری مردم از گمراهی و تأمین هدایت آنها را تضمین کنند. اگر امام اعلم از دیگران نباشد لازمه‌اش این است که برای فهمیدن پاره‌ای از مسائل به امام دیگر رجوع کند و اگر امام دیگر، اعلم نباشد؛ وجود امام اعلمی دیگر ضرورت پیدا می‌کند و مشکل دور و تسلسل یا تقدم مفضول بر فاضل لازم می‌آید. عقل بشر نیز در کشف قطعی دین ناتوان است؛ پس اگر امام اعلمی جهت کشف و بیان احکام و معارف قطعی دین نباشد؛ باید از طریق راه‌های ظنی که نزد شارع معتبر نیستند؛ به احکام و معارف اسلام دست یافت. این دسته از معارف و احکام نه تنها دینی نیستند؛ بلکه حجیت دینی نیز ندارند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص ۳۷۴-۳۷۷.</ref>.
*پس وقتی قرآن کریم، احکام ومقررات اسلامی را به طور کلی بیان کرده و پیامبر اسلام هم به جهت عمر کوتاه و شرایط ویژه نتوانسته، همه جزئیات را برای مردم بیان نمایند و وقتی همه مردم در کشف احکام و معارف دین مثل یکدیگرند و ترجیحی نسبت به هم ندارند و در کشف ناسخ و منسوخ، تأویل و تشبیه، عام و خاص، مجمل و مبین دین ناتوانند؛ پس حکمت الهی اقتضا می‌کند وجود و تعیین امامان عالم و اعلمی را که جلوگیری مردم از گمراهی و تأمین هدایت آنها را تضمین کنند. اگر امام اعلم از دیگران نباشد لازمه‌اش این است که برای فهمیدن پاره‌ای از مسائل به امام دیگر رجوع کند و اگر امام دیگر، اعلم نباشد؛ وجود امام اعلمی دیگر ضرورت پیدا می‌کند و مشکل دور و تسلسل یا تقدم مفضول بر فاضل لازم می‌آید. عقل بشر نیز در کشف قطعی دین ناتوان است؛ پس اگر امام اعلمی جهت کشف و بیان احکام و معارف قطعی دین نباشد؛ باید از طریق راه‌های ظنی که نزد شارع معتبر نیستند؛ به احکام و معارف اسلام دست یافت. این دسته از معارف و احکام نه تنها دینی نیستند؛ بلکه حجیت دینی نیز ندارند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص ۳۷۴-۳۷۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
| پاسخ‌دهنده = حسن مهدی‌فر
| پاسخ‌دهنده = حسن مهدی‌فر
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::*«'''از نظر عقل گسترده بودن علم [[اهل بیت]]{{عم}} منعی ندارد:''' همان‌گونه که در بخش قبلی نیز مطرح شد از نظر عقل، دلیلی بر نفی امکان چنین گستردگی وجود ندارد. خصوصا با توجه به این که چنین علمی موهوبی بوده و افاضه از جانب پروردگار است منعی وجود ندارد که خداوند علم گسترده‌ای در اختیار بندگان شایسته و برگزیده خود قرار دهد. از طرف دیگر وقوع چیزی بهترین دلیل بر امکان آن است و سیره و تاریخ [[اهل بیت]]{{عم}} به خوبی علم گسترده و همه‌جانبه آنان را اثبات می‌کند.  
*«'''از نظر عقل گسترده بودن علم [[اهل بیت]]{{عم}} منعی ندارد:''' همان‌گونه که در بخش قبلی نیز مطرح شد از نظر عقل، دلیلی بر نفی امکان چنین گستردگی وجود ندارد. خصوصا با توجه به این که چنین علمی موهوبی بوده و افاضه از جانب پروردگار است منعی وجود ندارد که خداوند علم گسترده‌ای در اختیار بندگان شایسته و برگزیده خود قرار دهد. از طرف دیگر وقوع چیزی بهترین دلیل بر امکان آن است و سیره و تاریخ [[اهل بیت]]{{عم}} به خوبی علم گسترده و همه‌جانبه آنان را اثبات می‌کند.  
:::::*'''عصمت، مقتضی گستردگی علم [[اهل بیت]]{{عم}} است:''' در جای خود ثابت شد که پیامبر و امام باید معصوم باشند و این عصمت باید همه جانبه باشد یعنی هم در مورد وحی و احکام و معارف دینی و هم در موضوعات کلی و جزئی گرچه تفکیک مصونیت در امر وحی و دین با امور دیگر عقلا ممکن است، ولی این امر فقط برای انسان‌های واقع‌بین و صاحب‌نظر آسان است و عامه مردم، که بیشتر مخاطبان انبیای الهی را تشکیل می‌دهند، نمی‌توانند این دو مجال را جدا از هم نگاه کرده و خطا در یکی را به دیگری سرایت ندهند. پس عقل حکم می‌کند که، پیامبر و امام باید از هر اشتباهی - چه در حکم و چه در موضوعات - مصون باشند. و این امر در صورتی ممکن است که علم نبی و امام همه جانبه و گسترده باشد و این امر، جز اتصال با منبع علم الهی، امکان‌پذیر نخواهد بود.   
*'''عصمت، مقتضی گستردگی علم [[اهل بیت]]{{عم}} است:''' در جای خود ثابت شد که پیامبر و امام باید معصوم باشند و این عصمت باید همه جانبه باشد یعنی هم در مورد وحی و احکام و معارف دینی و هم در موضوعات کلی و جزئی گرچه تفکیک مصونیت در امر وحی و دین با امور دیگر عقلا ممکن است، ولی این امر فقط برای انسان‌های واقع‌بین و صاحب‌نظر آسان است و عامه مردم، که بیشتر مخاطبان انبیای الهی را تشکیل می‌دهند، نمی‌توانند این دو مجال را جدا از هم نگاه کرده و خطا در یکی را به دیگری سرایت ندهند. پس عقل حکم می‌کند که، پیامبر و امام باید از هر اشتباهی - چه در حکم و چه در موضوعات - مصون باشند. و این امر در صورتی ممکن است که علم نبی و امام همه جانبه و گسترده باشد و این امر، جز اتصال با منبع علم الهی، امکان‌پذیر نخواهد بود.   
:::::*'''لازمه آگاهی به قرآن، گستردگی آن است:''' یکی از مهم‌ترین وظیفه [[اهل بیت]]{{عم}} تبیین قرآن است.  بدین منظور باید به تمامی قرآن علم و وقوف داشته باشند از سوی دیگر در قرآن بسیاری از موضوعات مربوط به آسمان، زمین، گیاهان و ...  وجود دارد لذا [[اهل بیت]]{{عم}} باید به تمامی موضوعات قرآنی و تفاصیل آنها علم داشته باشند»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]؛ ص۱۸۱.</ref>.
*'''لازمه آگاهی به قرآن، گستردگی آن است:''' یکی از مهم‌ترین وظیفه [[اهل بیت]]{{عم}} تبیین قرآن است.  بدین منظور باید به تمامی قرآن علم و وقوف داشته باشند از سوی دیگر در قرآن بسیاری از موضوعات مربوط به آسمان، زمین، گیاهان و ...  وجود دارد لذا [[اهل بیت]]{{عم}} باید به تمامی موضوعات قرآنی و تفاصیل آنها علم داشته باشند»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]؛ ص۱۸۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:


*'''دلیل سوم :''' '''خلافت‌ [[امام‌]]{{ع}}''': [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}}، خلیفه ‌و جانشین ‌خدا در زمین ‌هستند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>بقره ۳۰ زمانی‌ که ‌پروردگارت ‌به ‌فرشتگان ‌گفت‌ : من ‌در زمین ‌جانشین ‌قرار می‌دهم‌.</ref>؛ و جانشین‌ او [[حضرت‌ آدم‌]]{{ع}} بود که‌ پیامبر خدا است‌ و تمام‌ پیامبران‌ جانشینان ‌خدا اند. جانشینی‌ [[پیامبر]]{{صل}} واسطه‌ بودن‌ او است‌ میان‌ مردم‌ و خدا و فیض‌ رسانی‌ از طرف‌ خدا او است‌. چون‌ پس‌ از آفرینش‌ جهان، خداوند خواست‌ جهانیان‌ او را بشناسند تا با او ارتباط‌ برقرار کنند "و با چشم‌ دیدن‌ او ممکن‌ نبود" و نمی‌شد که‌ ذات‌ خود را آشکار کند تا او را ببینند، افرادی‌ از بشر را برگزید و آنان‌ را مظهر صفات‌ خویش‌ قرار داد تا صفات ‌او را بنمایانند و نقش ‌واسطه ‌را ایفا کنند. یکی‌ از صفات‌ خدا علم‌ او به‌ هر چیز و در هر حال‌ است‌، و چون‌ [[پیامبر]]{{صل}} مظهر صفات‌ خدا است‌ باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خدا باشد. بر مظهر نبودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} در علم‌ دلیلی‌ وجود ندارد، بلکه‌ همان‌ دلیل‌ بر خلافت‌ و جانشینی‌ که‌ مظهر بودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} در تمام‌ صفات‌ است، علم‌ خدایی‌ را نیز برای‌ او ثابت‌ می‌کند. روشن‌ است‌ که‌ مقصود از مظهر صفات‌ بودن، همانندی‌ [[پیامبر]]{{صل}} و خدا در تمام ‌صفات‌ از جهت‌ چگونگی‌ و مقدار نیست‌؛ زیرا این‌ باور شرک‌ است، بلکه‌ مقصود این‌ است‌ که‌ خداوند بهره سرشاری‌ از علم‌ و دانش‌ خود را به‌ پیامبران‌ داده، که‌ دیگر مردم‌ از آن‌ بی‌بهره‌ هستند و علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران‌ داده، افراد عادی‌ بشر به ‌آن ‌دسترسی ‌ندارند. پس‌ از ثبوت‌ این‌ دانش‌ خدایی‌ برای‌ پیامبران، همین‌ علم‌ برای‌ [[امام‌]]{{ع}} نیز ثابت ‌می‌شود؛ زیرا امامت، خلافت‌ نبوت‌ و [[امام‌هه{{ع}} جانشین‌ [[پیامبر]]{{صل}} است‌ و تمام‌ ویژگی‌های‌ رهبری ‌[[پیامبر]] را [[امام‌]] نیز دارد به‌ جز صفات‌ ویژه [[پیامبر]]، مانند؛ [[وحی‌]].
*'''دلیل سوم :''' '''خلافت‌ [[امام‌]]{{ع}}''': [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}}، خلیفه ‌و جانشین ‌خدا در زمین ‌هستند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>بقره ۳۰ زمانی‌ که ‌پروردگارت ‌به ‌فرشتگان ‌گفت‌ : من ‌در زمین ‌جانشین ‌قرار می‌دهم‌.</ref>؛ و جانشین‌ او [[حضرت‌ آدم‌]]{{ع}} بود که‌ پیامبر خدا است‌ و تمام‌ پیامبران‌ جانشینان ‌خدا اند. جانشینی‌ [[پیامبر]]{{صل}} واسطه‌ بودن‌ او است‌ میان‌ مردم‌ و خدا و فیض‌ رسانی‌ از طرف‌ خدا او است‌. چون‌ پس‌ از آفرینش‌ جهان، خداوند خواست‌ جهانیان‌ او را بشناسند تا با او ارتباط‌ برقرار کنند "و با چشم‌ دیدن‌ او ممکن‌ نبود" و نمی‌شد که‌ ذات‌ خود را آشکار کند تا او را ببینند، افرادی‌ از بشر را برگزید و آنان‌ را مظهر صفات‌ خویش‌ قرار داد تا صفات ‌او را بنمایانند و نقش ‌واسطه ‌را ایفا کنند. یکی‌ از صفات‌ خدا علم‌ او به‌ هر چیز و در هر حال‌ است‌، و چون‌ [[پیامبر]]{{صل}} مظهر صفات‌ خدا است‌ باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خدا باشد. بر مظهر نبودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} در علم‌ دلیلی‌ وجود ندارد، بلکه‌ همان‌ دلیل‌ بر خلافت‌ و جانشینی‌ که‌ مظهر بودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} در تمام‌ صفات‌ است، علم‌ خدایی‌ را نیز برای‌ او ثابت‌ می‌کند. روشن‌ است‌ که‌ مقصود از مظهر صفات‌ بودن، همانندی‌ [[پیامبر]]{{صل}} و خدا در تمام ‌صفات‌ از جهت‌ چگونگی‌ و مقدار نیست‌؛ زیرا این‌ باور شرک‌ است، بلکه‌ مقصود این‌ است‌ که‌ خداوند بهره سرشاری‌ از علم‌ و دانش‌ خود را به‌ پیامبران‌ داده، که‌ دیگر مردم‌ از آن‌ بی‌بهره‌ هستند و علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران‌ داده، افراد عادی‌ بشر به ‌آن ‌دسترسی ‌ندارند. پس‌ از ثبوت‌ این‌ دانش‌ خدایی‌ برای‌ پیامبران، همین‌ علم‌ برای‌ [[امام‌]]{{ع}} نیز ثابت ‌می‌شود؛ زیرا امامت، خلافت‌ نبوت‌ و [[امام‌هه{{ع}} جانشین‌ [[پیامبر]]{{صل}} است‌ و تمام‌ ویژگی‌های‌ رهبری ‌[[پیامبر]] را [[امام‌]] نیز دارد به‌ جز صفات‌ ویژه [[پیامبر]]، مانند؛ [[وحی‌]].
:::::*'''دلیل چهارم''': '''لازمه عصمت [[پیامبر]] و [[امام‌]] از باورهای‌ شیعیان‌''': درباره [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}}، عصمت‌ و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، سهو، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ عمر خود در یک‌ لحظه‌ و در یک‌ بار نیز خطا، اشتباه‌ و گناه‌ از او سر نمی ‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشد و اگر یک‌ مورد را نداند، مقام‌ عصمت‌ را نمی‌‌یابد، زیرا آن‌ چه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ و... از نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است ، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دارد.
*'''دلیل چهارم''': '''لازمه عصمت [[پیامبر]] و [[امام‌]] از باورهای‌ شیعیان‌''': درباره [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}}، عصمت‌ و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، سهو، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ عمر خود در یک‌ لحظه‌ و در یک‌ بار نیز خطا، اشتباه‌ و گناه‌ از او سر نمی ‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشد و اگر یک‌ مورد را نداند، مقام‌ عصمت‌ را نمی‌‌یابد، زیرا آن‌ چه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ و... از نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است ، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دارد.


*'''دلیل پنجم:''' ضرورت علم یک سفیر و شهید از احوال مردم در بسیاری‌ از آیات‌ قرآن‌ آمده‌ است‌ که‌ [[پیامبر]]{{صل}} شاهد و گواه‌ بر امت‌ است‌ و چون ‌شاهد بودن‌ و گواهی‌ دادن، دانش‌ و آگاهی‌ را در هر حالی‌ لازم‌ دارد، پس‌ پیامبر{{صل}} باید به ‌تمام‌ احوال‌ امت‌ از ظاهر و باطن‌ و افعال‌ آنان‌ آگاه‌ باشد تا بتواند در روز قیامت‌ شاهد و گواهی‌شان‌ باشد، زیرا اگر چنین‌ دانشی‌ را نداشت، نمی‌تواند شهادت‌ و گواهی‌ را درباره آنان‌ ادا کند. نمونه‌ای‌ از آیات‌ قرآن‌ که‌ شاهد و گواه‌ بودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} را بر امت‌ بیان‌ کرده، چنین‌ است‌: {{متن قرآن|وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا}}؛ <ref> نسا ۴۱ تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم</ref>.{{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا}} <ref> نسا ۱۵۹؛ در روز رستخیز بر آنان گواه است.</ref>{{متن قرآن|وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ}}<ref> مائده ۱۱۷، تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم</ref>{{متن قرآن|لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref> حج ۷۸، تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید</ref> چنان‌ که‌ عقل‌ نه‌ فقط‌ مانعی‌ در امکان‌ این‌ علم‌ ندارد بلکه‌ وجود آن‌ را در [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}} لازم‌ می‌داند. بزرگی‌ و عظمت‌ این ‌دانش‌ سبب‌ نپذیرفتن‌ آن‌ نمی‌شود و چنین‌ باوری‌ غلو و زیاده‌ روی‌ نیست ، زیرا اگر [[امام]]{{ع}} ‌دارای‌ این‌ ویژگی‌ نباشد و گستره‌ دانش‌ او همانند دیگر افراد عادی‌ باشد، سزاوار امامت‌ و رهبری‌ نخواهد بود و گزینش‌ وی‌ برای‌ امامت‌ و بی‌ بهره‌ کردن‌ دیگران ‌از آن ، ستم ‌در حق‌ دیگران ‌خواهد بود. اگر [[امامت‌]] را منصب‌ خدایی‌ بدانیم‌ و آن‌ را خلافت‌ و جانشینی‌ از طرف‌ خدا بپنداریم‌ و [[امام‌]]{{ع}} را بیان‌ کننده‌ و مظهر صفات‌ الهی‌ بدانیم‌، باور دانش‌ وسیع‌ او را زیاده‌ روی‌ و غلوّ نمی‌پنداریم‌ و آن‌ را از لوازم‌ مقام‌ امامت‌ می‌شمریم‌.
*'''دلیل پنجم:''' ضرورت علم یک سفیر و شهید از احوال مردم در بسیاری‌ از آیات‌ قرآن‌ آمده‌ است‌ که‌ [[پیامبر]]{{صل}} شاهد و گواه‌ بر امت‌ است‌ و چون ‌شاهد بودن‌ و گواهی‌ دادن، دانش‌ و آگاهی‌ را در هر حالی‌ لازم‌ دارد، پس‌ پیامبر{{صل}} باید به ‌تمام‌ احوال‌ امت‌ از ظاهر و باطن‌ و افعال‌ آنان‌ آگاه‌ باشد تا بتواند در روز قیامت‌ شاهد و گواهی‌شان‌ باشد، زیرا اگر چنین‌ دانشی‌ را نداشت، نمی‌تواند شهادت‌ و گواهی‌ را درباره آنان‌ ادا کند. نمونه‌ای‌ از آیات‌ قرآن‌ که‌ شاهد و گواه‌ بودن‌ [[پیامبر]]{{صل}} را بر امت‌ بیان‌ کرده، چنین‌ است‌: {{متن قرآن|وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا}}؛ <ref> نسا ۴۱ تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم</ref>.{{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا}} <ref> نسا ۱۵۹؛ در روز رستخیز بر آنان گواه است.</ref>{{متن قرآن|وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ}}<ref> مائده ۱۱۷، تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم</ref>{{متن قرآن|لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref> حج ۷۸، تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید</ref> چنان‌ که‌ عقل‌ نه‌ فقط‌ مانعی‌ در امکان‌ این‌ علم‌ ندارد بلکه‌ وجود آن‌ را در [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}} لازم‌ می‌داند. بزرگی‌ و عظمت‌ این ‌دانش‌ سبب‌ نپذیرفتن‌ آن‌ نمی‌شود و چنین‌ باوری‌ غلو و زیاده‌ روی‌ نیست ، زیرا اگر [[امام]]{{ع}} ‌دارای‌ این‌ ویژگی‌ نباشد و گستره‌ دانش‌ او همانند دیگر افراد عادی‌ باشد، سزاوار امامت‌ و رهبری‌ نخواهد بود و گزینش‌ وی‌ برای‌ امامت‌ و بی‌ بهره‌ کردن‌ دیگران ‌از آن ، ستم ‌در حق‌ دیگران ‌خواهد بود. اگر [[امامت‌]] را منصب‌ خدایی‌ بدانیم‌ و آن‌ را خلافت‌ و جانشینی‌ از طرف‌ خدا بپنداریم‌ و [[امام‌]]{{ع}} را بیان‌ کننده‌ و مظهر صفات‌ الهی‌ بدانیم‌، باور دانش‌ وسیع‌ او را زیاده‌ روی‌ و غلوّ نمی‌پنداریم‌ و آن‌ را از لوازم‌ مقام‌ امامت‌ می‌شمریم‌.
خط ۲۲۶: خط ۲۲۶:
| پاسخ‌دهنده = مهدی مقامی
| پاسخ‌دهنده = مهدی مقامی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[مهدی مقامی]]''' در کتاب ''«[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[مهدی مقامی]]''' در کتاب ''«[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::*«'''[[دلیل]] یکم: [[حفظ شریعت]]:''' [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، [[حافظ شریعت]] باید [[عالم به شریعت]] باشد، [[امام]] باید [[عالم به شریعت]] باشد<ref>توضیح این برهان در بحث ضرورت امام، ص۲۸ گذشت.</ref>.
*«'''[[دلیل]] یکم: [[حفظ شریعت]]:''' [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، [[حافظ شریعت]] باید [[عالم به شریعت]] باشد، [[امام]] باید [[عالم به شریعت]] باشد<ref>توضیح این برهان در بحث ضرورت امام، ص۲۸ گذشت.</ref>.
:::::*'''[[دلیل]] دوم: [[تسلسل]]:''' یکی از اهداف مهم [[وجود امام]]، جلوگیری از خطای در [[احکام شریعت]] است؛ حال چنان‌چه [[امام]] به [[احکام شریعت]] [[آگاه]] نباشد، برای دست‌یابی به [[هدف]] یادشده، باید شخص دیگری باشد که [[امام]] را [[آگاه]] نماید این شخص دوم نیز از دو حال بیرون نیست: یا [[عالم به احکام شریعت]] است یا عالم نیست؛ اگر عالم باشد ترجیح مرجوح است و اگر عالم نباشد باز به شخص سومی‌نیاز خواهد بود و این سلسله سرانجام نخواهد داشت. از این رو، برای جلوگیری از محذور [[عقلی]] [[تسلسل]]، باید [[امام]] به [[شریعت]] عالم باشد.
*'''[[دلیل]] دوم: [[تسلسل]]:''' یکی از اهداف مهم [[وجود امام]]، جلوگیری از خطای در [[احکام شریعت]] است؛ حال چنان‌چه [[امام]] به [[احکام شریعت]] [[آگاه]] نباشد، برای دست‌یابی به [[هدف]] یادشده، باید شخص دیگری باشد که [[امام]] را [[آگاه]] نماید این شخص دوم نیز از دو حال بیرون نیست: یا [[عالم به احکام شریعت]] است یا عالم نیست؛ اگر عالم باشد ترجیح مرجوح است و اگر عالم نباشد باز به شخص سومی‌نیاز خواهد بود و این سلسله سرانجام نخواهد داشت. از این رو، برای جلوگیری از محذور [[عقلی]] [[تسلسل]]، باید [[امام]] به [[شریعت]] عالم باشد.
:::::*'''[[دلیل]] سوم: [[حجیت]] [[امام]]:''' [[برهان]] [[حجیت]]، بر چند مقدمه [[استوار]] است:
*'''[[دلیل]] سوم: [[حجیت]] [[امام]]:''' [[برهان]] [[حجیت]]، بر چند مقدمه [[استوار]] است:
:::::#[[امام]] بر همه [[مکلفان]]، در همه زمان‌ها، [[حجت]] است.
:::::#[[امام]] بر همه [[مکلفان]]، در همه زمان‌ها، [[حجت]] است.
:::::#اگر در همه زمان‌ها، در میان [[مکلفان]] ([[انس]] و [[جن]]) کسی باشد که بتواند در [[دین]] شبهه‌ای پدید آوررد و [[امام]] نتواند به آن پاسخ دهد [[حجیت]] [[امام]] بر او لغو خواهد بود.
:::::#اگر در همه زمان‌ها، در میان [[مکلفان]] ([[انس]] و [[جن]]) کسی باشد که بتواند در [[دین]] شبهه‌ای پدید آوررد و [[امام]] نتواند به آن پاسخ دهد [[حجیت]] [[امام]] بر او لغو خواهد بود.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش