فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
«سازندهترین [[دستورات]] و عالیترین مفاهیم هر گاه به دست افراد ناوارد، یا نالایق، یا سوء استفادهچی بیفتد ممکن است آن را چنان [[مسخ]] کنند که درست نتیجهای بر خلاف [[هدف]] اصلی بدهد و در مسیر بر ضدّ آن حرکت کند؛ و این نمونههای بسیار دارد و مسأله "[[انتظار]]" بهطوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است. به هر حال، برای رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه، در این گونه مباحث، باید به اصطلاح [[آب]] را از سرچشمه گرفت تا آلودگیهای احتمالی نهرها و کانالهای میان راه در آن اثر نگذارد. به همین [[دلیل]]، ما در بحث [[انتظار]] مستقیماً به سراغ متون اصلی اسلامی رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روی مسأله "[[انتظار]]" تأکید میکند مورد بررسی قرار میدهیم تا از [[هدف]] اصلی [[آگاه]] شویم. اکنون با دقّت به این چند [[روایات]] توجّه کنید: کسی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید چه میگویید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[امامان]]{{عم}} است؛ و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را میکشد و در این حال از [[دنیا]] میرود؟ [[امام]]{{ع}} در پاسخ فرمود: او همانند کسی است که با [[رهبر]] این [[انقلاب]] در [[خیمه]] او (ستاد [[ارتش]] او) بوده باشد سپس کمیسکوت کرد و فرمود مانند کسی است که با [[پیامبر اسلام]] (در مبارزاتش) همراه بوده است<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}"}}</ref>. این مضمون در [[روایات]] زیادی با تعبیرات مختلفی [[نقل]] شده است: در بعضی {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بِسَيْفِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ"}} <ref>همانند شمشیر زنی در راه خدا.</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِه"}} <ref>همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد</ref> در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ "}}<ref>همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بمنزلة المجاهد بين يدي رسول اللّه{{صل}}"}} <ref>همانند کسی است که پیش روی [[پیامبر]]{{صل}} جهاد کند</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}"}} <ref>همانند کسی است که با پیامبر شهید شود</ref> این تشبیهات که در مورد [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} در این [[روایات]] وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر این واقعیّت است که یک نوع رابطه و تشابه در میان مسأله "[[انتظار]]" و "[[جهاد]]" و [[مبارزه]] با [[دشمن]]، در آخرین شکل خود، وجود دارد. در [[روایات]] متعدّدی نیز [[انتظار]] چنین حکومتی را داشتن، به عنوان بالاترین [[عبادت]] معرفی شده است. این مضمون در بعضی از [[احادیث]]، از [[پیامبر]]{{صل}} و در بعضی از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} [[نقل]] شده است؛ از جمله در حدیثی میخوانیم که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|" أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}} <ref>بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است</ref> و در [[حدیث]] دیگری از [[پیامبر]]{{صل}} میخوانیم:{{عربی|" أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}} این [[حدیث]] اعم از این که [[انتظار فرج]] را به معنی وسیع کلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] باشد، اهمّیّت [[انتظار]] را در مورد بحث ما روشن میسازد. | «سازندهترین [[دستورات]] و عالیترین مفاهیم هر گاه به دست افراد ناوارد، یا نالایق، یا سوء استفادهچی بیفتد ممکن است آن را چنان [[مسخ]] کنند که درست نتیجهای بر خلاف [[هدف]] اصلی بدهد و در مسیر بر ضدّ آن حرکت کند؛ و این نمونههای بسیار دارد و مسأله "[[انتظار]]" بهطوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است. به هر حال، برای رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه، در این گونه مباحث، باید به اصطلاح [[آب]] را از سرچشمه گرفت تا آلودگیهای احتمالی نهرها و کانالهای میان راه در آن اثر نگذارد. به همین [[دلیل]]، ما در بحث [[انتظار]] مستقیماً به سراغ متون اصلی اسلامی رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روی مسأله "[[انتظار]]" تأکید میکند مورد بررسی قرار میدهیم تا از [[هدف]] اصلی [[آگاه]] شویم. اکنون با دقّت به این چند [[روایات]] توجّه کنید: کسی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید چه میگویید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[امامان]]{{عم}} است؛ و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را میکشد و در این حال از [[دنیا]] میرود؟ [[امام]]{{ع}} در پاسخ فرمود: او همانند کسی است که با [[رهبر]] این [[انقلاب]] در [[خیمه]] او (ستاد [[ارتش]] او) بوده باشد سپس کمیسکوت کرد و فرمود مانند کسی است که با [[پیامبر اسلام]] (در مبارزاتش) همراه بوده است<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}"}}</ref>. این مضمون در [[روایات]] زیادی با تعبیرات مختلفی [[نقل]] شده است: در بعضی {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بِسَيْفِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ"}} <ref>همانند شمشیر زنی در راه خدا.</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِه"}} <ref>همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد</ref> در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ "}}<ref>همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بمنزلة المجاهد بين يدي رسول اللّه{{صل}}"}} <ref>همانند کسی است که پیش روی [[پیامبر]]{{صل}} جهاد کند</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}"}} <ref>همانند کسی است که با پیامبر شهید شود</ref> این تشبیهات که در مورد [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} در این [[روایات]] وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر این واقعیّت است که یک نوع رابطه و تشابه در میان مسأله "[[انتظار]]" و "[[جهاد]]" و [[مبارزه]] با [[دشمن]]، در آخرین شکل خود، وجود دارد. در [[روایات]] متعدّدی نیز [[انتظار]] چنین حکومتی را داشتن، به عنوان بالاترین [[عبادت]] معرفی شده است. این مضمون در بعضی از [[احادیث]]، از [[پیامبر]]{{صل}} و در بعضی از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} [[نقل]] شده است؛ از جمله در حدیثی میخوانیم که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|" أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}} <ref>بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است</ref> و در [[حدیث]] دیگری از [[پیامبر]]{{صل}} میخوانیم:{{عربی|" أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}} این [[حدیث]] اعم از این که [[انتظار فرج]] را به معنی وسیع کلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] باشد، اهمّیّت [[انتظار]] را در مورد بحث ما روشن میسازد. | ||
*این تعبیرات همگی حاکی از این است که [[انتظار]] چنان انقلابی همیشه توأم با یک [[جهاد]] وسیع دامنه دار است. و اگر [[اعتقاد]] و [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]] به صورت ریشهدار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد (زیرا [[اعتقادات]] سطحی ممکن است اثر آن از گفتار و سخن [[تجاوز]] نکند امّا [[اعتقادات]] عمیق همیشه آثار عملی گستردهای به دنبال خواهد داشت)؛ این دو رشته اعمال عبارتند از: ترک هرگونه همکاری و هماهنگی با عوامل [[ظلم]] و [[فساد]]، و حتّی [[مبارزه]] و درگیری با آنها از یک سو؛ و [[خودسازی]] و خودیاری و جلب [[آمادگیهای جسمی]] و روحی و مادّی و معنوی برای شکل گرفتن آن [[حکومت]] واحد جهانی و مردمی، از سوی دیگر. و خوب که دقّت کنیم میبینیم هر دو قسمت آن کاملا سازنده و عامل تحرّک و [[آگاهی]] و [[بیداری]] است. | |||
*با توجّه به مفهوم اصلی "[[انتظار]]"، معنی [[روایات]] متعدّدی که درباره [[پاداش]] و نتیجه کار [[منتظران]] [[نقل]] شده بخوبی [[درک]] میشود. اکنون میفهمیم چرا [[منتظران واقعی]] گاهی همانند کسانی شمرده شدهاند که در [[خیمه]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} یا زیر [[پرچم]] او است، یا کسی که در [[راه خدا]] [[شمشیر]] میزند یا به [[خون]] آغشته شده یا [[شهید]] گشته است. | |||
*همانطور که [[میزان]] [[فداکاری]] مجاهدان [[راه خدا]] و نقش آنها با هم متفاوت است، [[انتظار]] و [[خودسازی]] و [[آمادگی]] نیز درجات کاملا مختلفی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر "مقدّمات" و "نتیجه" شباهت دارد؛ هر دو جهادند و هر دو [[آمادگی]] میخواهند و [[خودسازی]]. کسی که در [[خیمه]] [[رهبر]] چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد [[فرماندهی]] یک [[حکومت جهانی]] است، نمیتواند یک فرد غافل و بیخبر و بیتفاوت بوده باشد؛ آنجا جای هر کس نیست؛ جای افرادی است که بحق [[شایستگی]] چنان موقعیّت پر اهمّیّتی را دارند. همچنین کسی که [[سلاح]] در دست دارد و در کنارِ [[رهبر]] این [[انقلاب]] با [[مخالفان]] [[حکومت]] [[صلح]] و عدالتش میجنگد، [[آمادگی]] فراوان روحی و [[فکری]] و رزمی باید داشته باشد. | |||
*اکنون [[فکر]] کنید آنها که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح بزرگ جهانی]] را میکشند در واقع [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحوّلی را دارند که وسیعترین و اساسیترین انقلابهای انسانی در طول [[تاریخ]] [[بشر]] است. انقلابی که بر خلاف انقلابهای اصلاحی پیشین جنبه منطقهای نداشته و نه اختصاص به یک جنبه از جنبههای مختلف زندگی دارد؛ بلکه علاوه بر این که عمومی و همگانی است، تمام [[شؤون]] و جوانب زندگی [[انسانها]] را شامل میشود؛ انقلابی است [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]]. | |||
*"[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر "نفی" و "اثبات" تشکیل میشود؛ ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. و در اینجا اضافه میکنیم که در هر [[انقلاب]] و تحوّل بنیادی نیز دو جنبه وجود دارد؛ جنبه نفی و جنبه اثبات. جنبه نخستین [[انقلاب]] که همان جنبه "نفی" است، از میان بردن عوامل اختلال و [[فساد]] و [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقشهای مخالف است. | |||
*پس از انجام یافتن این مرحله، نوبت به جنبه اثبات یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] میرسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" آنچه را قبلا گفتیم کاملا روشن میکند؛ یعنی، کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر میبرند اگر در دعوی خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) بهطور مسلم آثار زیر در آنها آشکار خواهد شد: | |||
::::#'''[[خودسازی فردی]]:''' [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظریها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه، و بهطور کلّی هر گونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیّت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجاست که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان واقعی قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است. من اگر ناپاک و آلودهام چگونه میتوانم [[منتظر]] تحوّل و انقلابی باشم که شعله اوّلش دامان مرا میگیرد! من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بنشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه میتوانم در [[انتظار]] نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم! آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من از لوث آلودگیها کافی نیست! ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادیبخش به سر میبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در میآید؛ سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست میآورد؛ سلاحهای موجود را [[اصلاح]] میکند؛ سنگرهای لازم را میسازد؛ [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا میبرد؛ روحیه افراد خود را تقویت میکند؛ و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنان [[مبارزه]]ای را در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه میدارد؛ ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد و اگر بگوید [[دروغ]] میگوید؛ [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنی آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادّی و معنوی، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است! [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانیها شوخی نیست! کار سادهای نمیتواند باشد! آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و [[شکست ناپذیر]]، فوق العاده، [[پاک]] و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق، لازم است؛ و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههای [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است؛ این است معنی [[انتظار]] واقعی؛ آیا هیچ کس میتواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست! | ::::#'''[[خودسازی فردی]]:''' [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظریها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه، و بهطور کلّی هر گونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیّت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجاست که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان واقعی قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است. من اگر ناپاک و آلودهام چگونه میتوانم [[منتظر]] تحوّل و انقلابی باشم که شعله اوّلش دامان مرا میگیرد! من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بنشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه میتوانم در [[انتظار]] نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم! آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من از لوث آلودگیها کافی نیست! ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادیبخش به سر میبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در میآید؛ سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست میآورد؛ سلاحهای موجود را [[اصلاح]] میکند؛ سنگرهای لازم را میسازد؛ [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا میبرد؛ روحیه افراد خود را تقویت میکند؛ و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنان [[مبارزه]]ای را در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه میدارد؛ ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد و اگر بگوید [[دروغ]] میگوید؛ [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنی آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادّی و معنوی، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است! [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانیها شوخی نیست! کار سادهای نمیتواند باشد! آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و [[شکست ناپذیر]]، فوق العاده، [[پاک]] و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق، لازم است؛ و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههای [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است؛ این است معنی [[انتظار]] واقعی؛ آیا هیچ کس میتواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست! | ||
::::#'''[[خودیاریهای اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، [[وظیفه]] دارند که علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند یک برنامه فردی نیست؛ برنامهای است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دستهجمعی و همگانی باشد؛ کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستجمعی هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند [[اصلاح]] کند؛ و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهای امکان پذیر نیست. بنابراین [[منتظران واقعی]] علاوه بر این که به [[اصلاح]] خویش میکوشند، [[وظیفه]] خود میدانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر برای [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]]! و این است [[فلسفه]] آن همه افتخارات و [[فضیلتها]] که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است. | ::::#'''[[خودیاریهای اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، [[وظیفه]] دارند که علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند یک برنامه فردی نیست؛ برنامهای است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دستهجمعی و همگانی باشد؛ کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستجمعی هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند [[اصلاح]] کند؛ و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهای امکان پذیر نیست. بنابراین [[منتظران واقعی]] علاوه بر این که به [[اصلاح]] خویش میکوشند، [[وظیفه]] خود میدانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر برای [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]]! و این است [[فلسفه]] آن همه افتخارات و [[فضیلتها]] که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است. | ||
::::#'''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی که [[فساد]] فراگیر میشود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار میگیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه میگیرد. گاهی آنها [[فکر]] میکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که میتواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر میبینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفهاش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمیبیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریدهام؛ دیگر از چه چیز میترسم! امّا هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا میشود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] مینماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ::::#'''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی که [[فساد]] فراگیر میشود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار میگیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه میگیرد. گاهی آنها [[فکر]] میکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که میتواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر میبینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفهاش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمیبیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریدهام؛ دیگر از چه چیز میترسم! امّا هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا میشود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] مینماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ||
*نتیجه این که، [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر میشود [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه میکند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوستر نمیشوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبینند و کوششهایشان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب میگردد»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ -۱۰۴.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
| پاسخدهنده = حبیبالله طاهری | | پاسخدهنده = حبیبالله طاهری | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیبالله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیبالله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
*« کسی که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] را میکشد، در واقع، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارد که وسیعترین و اساسیترین انقلابهای انسانی درطول [[تاریخ]] [[بشر]] است؛ انقلابی که برخلاف همه انقلابها، جنبه منطقهای نداشته و اختصاص به یک جنبه از جنبههای مختلف زندگی نیز ندارد، بلکه علاوه بر اینکه عمومی و همگانی است تمام [[شئون]] و جوانب زندگی انسانها را شامل میشود و انقلابی است [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]]. سابقاً در ضمن بررسی مفهوم [[انتظار]] گفتیم که "[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر نفی و اثبات تشکیل میشود. ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. در اینجا اضافه میکنیم که در هر [[انقلاب]] و تحول بنیادین نیز دو جنبه نفی و اثبات وجود دارد، جنبه نخستین [[انقلاب]] همان جنبه نفی است؛ یعنی از میان بردن عوامل ختلال [[فساد]]، [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقشهای مخالف. پس از انجام این مرحله، نوبت به جنبه اثبات، یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] میرسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" برای ما روشن میسازد که کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر میبرند، اگر در ادعای خود [[صادق]] باشند ( نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به طور مسلم آثار ذیل در آنها آشکار خواهد شد<ref> برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی [[مهدی]]، مبحث انتظار. </ref>: | |||
::::#'''[[خودسازی فردی]]:'''کسی که [[انتظار]] چنان [[انقلاب]] و تحولی را میکشد باید خود ساخته و آماده باشد، زیرا چنان تحول و انقلابی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتواند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشد. این مسأله در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم دارد. تنگنظریها، کوتهبینیها، کجفکریها، [[حسادت]]، [[اختلاف]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی، هر گونه اتفاق و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجا است که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحول هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز نیاز به داشتن اعمال [[پاک]] و روحی پاکتر و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی دارد. من اگر ناپاک و آلودهام چگونه میتوانم [[منتظر]] تحول و انقلابی باشم که شعله اولش دامان مرا میگیرد؟ من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بینشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه میتوانم در [[انتظار]] نظامی باشم که افراد فاسد و نادرست در آن هیچگونه نفشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من ز لوث آلودگیها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادیبخش به سر میبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در میآید و برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است سلاحی به دست بیاورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] کند، سنگرهای لازم را بسازد، [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا ببرد، روحیه افراد خود را تقویت کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] را برای چنان مبارزهای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد و اگر چنین بگوید، [[دروغ]] گفته است. [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانیها شوخی نبوده و کار سادهای نمیتواند باشد، آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، نیرومند، شکستناپذیر، فوقالعاده [[پاک]] و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههای [[اخلاقی]]، [[فکری]] و [[اجتماعی]] است. این است معنای [[انتظار واقعی]]، آیا هیچ کس میتواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟ | ::::#'''[[خودسازی فردی]]:'''کسی که [[انتظار]] چنان [[انقلاب]] و تحولی را میکشد باید خود ساخته و آماده باشد، زیرا چنان تحول و انقلابی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتواند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشد. این مسأله در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم دارد. تنگنظریها، کوتهبینیها، کجفکریها، [[حسادت]]، [[اختلاف]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی، هر گونه اتفاق و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجا است که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحول هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز نیاز به داشتن اعمال [[پاک]] و روحی پاکتر و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی دارد. من اگر ناپاک و آلودهام چگونه میتوانم [[منتظر]] تحول و انقلابی باشم که شعله اولش دامان مرا میگیرد؟ من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بینشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه میتوانم در [[انتظار]] نظامی باشم که افراد فاسد و نادرست در آن هیچگونه نفشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من ز لوث آلودگیها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادیبخش به سر میبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در میآید و برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است سلاحی به دست بیاورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] کند، سنگرهای لازم را بسازد، [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا ببرد، روحیه افراد خود را تقویت کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] را برای چنان مبارزهای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد و اگر چنین بگوید، [[دروغ]] گفته است. [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانیها شوخی نبوده و کار سادهای نمیتواند باشد، آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، نیرومند، شکستناپذیر، فوقالعاده [[پاک]] و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههای [[اخلاقی]]، [[فکری]] و [[اجتماعی]] است. این است معنای [[انتظار واقعی]]، آیا هیچ کس میتواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟ | ||
::::#'''خود [[یاری]] [[اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، نباید تنها به خویش بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامهای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دست جمعی و همگانی باشد کوششها و تلاشها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دست جمعی، هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه، موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر ببیند [[اصلاح]] کند، هر موضع آسیبپذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهای امکان پذیر نیست. بنابراین، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه در [[اصلاح]] خویش میکوشند، [[وظیفه]] خود میدانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] و فسلفه آن همه افتخارات و فضیلتها که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است. | ::::#'''خود [[یاری]] [[اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، نباید تنها به خویش بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامهای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دست جمعی و همگانی باشد کوششها و تلاشها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دست جمعی، هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه، موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر ببیند [[اصلاح]] کند، هر موضع آسیبپذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهای امکان پذیر نیست. بنابراین، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه در [[اصلاح]] خویش میکوشند، [[وظیفه]] خود میدانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] و فسلفه آن همه افتخارات و فضیلتها که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
«بعضی از ناآگاهان چنین پنداشتهاند که [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}، ممکن است سبب رکود و عقب ماندگی، یا فرار از زیر بار مسؤولیتها و [[تسلیم]] در برابر [[ظلم]] و [[ستم]] گردد. چراکه [[اعتقاد]] به این [[ظهور]] بزرگ مفهومش قطع [[امید]] از [[اصلاح]] [[جهان]] قبل از او و حتّی کمک کردن به گسترش [[ظلم]] و [[فساد]] است تا [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم گردد! در صورتی که چنین نیست و [[انتظار]] این [[ظهور]] بزرگ آثار و [[برکات]] بسیار سازندهای دارد، که در ذیل به چند نمونه اشاره میکنیم: | «بعضی از ناآگاهان چنین پنداشتهاند که [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}، ممکن است سبب رکود و عقب ماندگی، یا فرار از زیر بار مسؤولیتها و [[تسلیم]] در برابر [[ظلم]] و [[ستم]] گردد. چراکه [[اعتقاد]] به این [[ظهور]] بزرگ مفهومش قطع [[امید]] از [[اصلاح]] [[جهان]] قبل از او و حتّی کمک کردن به گسترش [[ظلم]] و [[فساد]] است تا [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم گردد! در صورتی که چنین نیست و [[انتظار]] این [[ظهور]] بزرگ آثار و [[برکات]] بسیار سازندهای دارد، که در ذیل به چند نمونه اشاره میکنیم: | ||
*'''[[خودسازی فردی]]''': چنین تحوّلی قبل از هرچیز نیازمند عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند، و این در درجه اوّل محتاج به بالاترین سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ نظریها، کوتهبینیها، کجفکریها، حسادتها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و بهطور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیت [[منتظران]] سازگار نیست. نکته مهم این است که [[منتظر واقعی]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد، باید از هماکنون حتما در صف انقلابیون قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است. | |||
من اگر فاسد و نادرستم چگونه میتوانم در [[انتظار]] نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچگونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] از لوث آلودگیها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] اسلامی و آزادیبخش به سر میبرد حتما به حالت آماده باش کامل درمیآید. سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست میآورد و سنگرهای لازم را میسازد. [[آمادگی]] رزمی افراد خود را بالا میبرد، روحیه افراد خود را تقویت میکند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنین مبارزهای را، در [[دل]] فردفرد سربازانش زنده نگاه میدارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست، هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد، و اگر بگوید [[دروغ]] میگوید. | من اگر فاسد و نادرستم چگونه میتوانم در [[انتظار]] نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچگونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] از لوث آلودگیها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] اسلامی و آزادیبخش به سر میبرد حتما به حالت آماده باش کامل درمیآید. سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست میآورد و سنگرهای لازم را میسازد. [[آمادگی]] رزمی افراد خود را بالا میبرد، روحیه افراد خود را تقویت میکند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنین مبارزهای را، در [[دل]] فردفرد سربازانش زنده نگاه میدارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست، هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد، و اگر بگوید [[دروغ]] میگوید. | ||
[[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آمادهباش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آمادهباشی چقدر سازنده است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکستناپذیر، فوقالعاده [[پاک]] و بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است. و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههای [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است، این است معنای [[انتظار]] واقعی، آیا هیچکس میتواند بگوید که چنین انتظاری سازنده نیست؟! | [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آمادهباش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آمادهباشی چقدر سازنده است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکستناپذیر، فوقالعاده [[پاک]] و بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است. و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههای [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است، این است معنای [[انتظار]] واقعی، آیا هیچکس میتواند بگوید که چنین انتظاری سازنده نیست؟! | ||
*'''[[خودیاریهای اجتماعی]]''': [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند، و علاوهبر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند یک برنامه فردی نیست، برنامهای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، باید کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد، و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. | |||
در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستهجمعی، هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هرکجا ببیند [[اصلاح]] کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهای امکانپذیر نیست. [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه به [[اصلاح]] خویش میکوشند، [[وظیفه]] خود میدانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگری برای [[انتظار]] [[قیام]] [[مصلح جهانی]]. | در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستهجمعی، هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هرکجا ببیند [[اصلاح]] کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهای امکانپذیر نیست. [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه به [[اصلاح]] خویش میکوشند، [[وظیفه]] خود میدانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگری برای [[انتظار]] [[قیام]] [[مصلح جهانی]]. | ||
*'''[[منتظران]] [[راستین]] در [[فساد]] محیط حلّ نمیشوند''': اثر مهمّ دیگری که [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]] دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر میشود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بنبست سخت روانی قرار میگیرند، بنبستی که از [[یأس]] [[اصلاحات]] سرچشمه میگیرد. گاهی آنها [[فکر]] میکنند که کار از کار گذشته و دیگر امیدی به [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگاه داشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند! | |||
::::::تنها چیزیکه میتواند در آنان [[روح]] [[امید]] بدمد، و به [[مقاومت]] و خویشتنداری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران برنخواهند داشت. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره بهعنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد و گرفتارند، هرگز بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ::::::تنها چیزیکه میتواند در آنان [[روح]] [[امید]] بدمد، و به [[مقاومت]] و خویشتنداری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران برنخواهند داشت. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره بهعنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد و گرفتارند، هرگز بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
«اگر به [[راستی]] به تمام شرایط و ویژگیهای [[انتظار]] و [[منتظران]] توجه شود، آثار تربیتی مثبتی را به دنبال خواهد داشت که برخی از آنها چنین است: "گسترش امیدهای واقعی؛ همانگونه که پیش از این یاد شد [[انسان]] برای تداوم زندگی و [[تحمل]] دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدهای با نام "[[امید]] به آینده" تجلی مییابد؛ آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد؛ این مسئله بهویژه برای [[جوانان]]، دارای اهمیت است؛ زیرا آنان میتوانند در پرتو "[[امید]] به فردایی بهتر" به نیروی فراوان خود جهت و معنا بخشند. از [[روایات اسلامی]] استفاده میشود که [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، موجب گسترش [[امید]] [[راستین]] میشود. | «اگر به [[راستی]] به تمام شرایط و ویژگیهای [[انتظار]] و [[منتظران]] توجه شود، آثار تربیتی مثبتی را به دنبال خواهد داشت که برخی از آنها چنین است: "گسترش امیدهای واقعی؛ همانگونه که پیش از این یاد شد [[انسان]] برای تداوم زندگی و [[تحمل]] دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدهای با نام "[[امید]] به آینده" تجلی مییابد؛ آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد؛ این مسئله بهویژه برای [[جوانان]]، دارای اهمیت است؛ زیرا آنان میتوانند در پرتو "[[امید]] به فردایی بهتر" به نیروی فراوان خود جهت و معنا بخشند. از [[روایات اسلامی]] استفاده میشود که [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، موجب گسترش [[امید]] [[راستین]] میشود. | ||
*مهندس [[مهدی بازرگان]] حکایتی را در باب امیدبخشی این [[اعتقاد]] سترگ [[نقل]] کرده که خالی از [[لطف]] نیست. وی در این باره میگوید: در یک جلسه هفتگی که با یک استاد فرانسوی محقق در [[تشیع]] "[[هانری کربن]]" تشکیل میشد از پروفسور سؤال شد: آیا راست است که بعد از [[جنگ]]، بازگشت محسوس در اروپا به معنویات و [[دینداری]] پیدا شده است؟ | |||
*پاسخ داد: کاتولیکها خیلی فعالیت میکنند، ولی فایده ندارد! [[مسیحیت]] [[دین]] گذشته و مرده است و جواب سؤال روز و انتظارات آینده را نمیتواند بدهد. [[اسلام]] با آنکه [[دین]] تازهتری است، برای [[اهل تسنن]] که پا از زمان [[پیغمبر]] جلو نگذاشته اند، با "[[خاتمیت]]" باب [[معنویت]] و [[تربیت]] بسته میشود و ناظر به آینده نیست. فقط [[اقلیت]] "[[شیعه]]" هستند که با [[اعتقاد]] و [[انتظار]] "[[امام]] [[غایب]]"، به آینده [[دنیا]] امیدوارند و مسایل فلسفی و مشکلات زندگی را با نظر و [[اعتقاد]] و [[امید]] دیگری طرح میکنند. [[شیعه]] نه فقط برای آینده، مهره [[معجزه]] آسایی در چنته دارد، بلکه در گذشته نیز مایههای افتخار و اتکای فراوان دارد؛ پیش رویش [[امام علی|علی]]{{ع}} است که مادر دهر مانند او نزاییده و نخواهد زایید!<ref> شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۲۵۹، به نقل از: مرجعیت و روحانیت، ص ۱۶۰.</ref> | |||
*[[پویایی]] در جهت رسیدن به [[هدف]]؛ زندگی [[انسان]] آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، [[پویایی]] و [[شادابی]] در تمام زوایای آن به چشم بخورد. آن گاه که [[انسان]] به وضعیت موجود [[راضی]] نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است. همانا در [[انتظار]] به سر میبرد. | |||
*ایجاد [[وحدت]] و همگرایی؛ [[انتظار]] افزون بر آثار فردی دارای آثار [[اجتماعی]] نیز است که از مهمترین آنها میتوان به [[وحدت]] و [[همدلی]] بین [[منتظران]] اشاره کرد. این [[همدلی]] به خاطر توجه به [[هدف]] مشترکی است که در مسئله [[انتظار]] به روشنی تمام در چشمانداز آن قابل رؤیت است. | |||
*احساس حضور؛ یکی از آثار غیر قابل [[تردید]] در [[انتظار]] [[راستین]]، احساس حضور در محضر آن [[امام]] [[غایب]] است. یک [[منتظر]] [[راستین]] همواره بر این باور است که تمام [[رفتار]] و اعمال او در نظرگاه آن [[امام]] پنهان است و این خود در [[اصلاح]] [[رفتار]] وی بسیار مؤثر است. این مهم نه فقط به [[اصلاح]] فرد منجر میگردد که رفته رفته به [[اصلاح]] و [[سلامت]] [[اخلاقی]] [[جامعه]] میانجامد که خود در [[زمینهسازی]] [[ظهور]]، نقشی بس مهم و [[انکار]] ناپذیر خواهد داشت. | |||
*[[امام علی]]{{ع}} فرمود: "هیچ مؤمنی در شرق [[زمین]] و غیر آن از ما پنهان نیست"<ref>{{عربی|" لَيْسَ يَغِيبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا فِي غَيْرِهَا "}}؛ بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۴۰.</ref> و نیز [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: "همانا اهل [[زمان غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} که به امامتش معتقدند و در [[انتظار]] ظهورش هستند، از [[مردم]] همه زمانها بهترند، زیرا [[خداوند]] چنان [[عقلی]] و [[فهم]] و معرفتی به آنان [[عنایت]] فرموده که [[غیبت]] برای آنها به منزله دیدن و حضور وی است"<ref>{{عربی|" إِنَ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ {{ع}} أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ "}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref>. | |||
*بنابراین [[انتظار]] یک "[[مصلح جهانی]]" به طور قطع به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام کره [[زمین]] و پایان دادن به همه [[ظلمها]] و نابسامانیها، شوخی نیست و نمیتواند کار سادهای باشد. آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی، باید به گستردگی و عمق آن باشد. افزون بر آن، اینکه [[منتظران]] [[راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یکدیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگین- که انتظارش را میکشند- یک برنامه فردی نیست»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۶۹-۱۷۲.</ref>. | |||
در [[انتظار]] و [[امید]] به آیندهای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسانها پاسخ داده میشود. [[آدمی]] در پرتو [[انتظار]] و [[امید]]، رنجها و گرفتاریها را [[تحمل]] میکند و با کشتی [[امید]] و [[آرزو]] در دریای پرتلاطم و طوفانزای زندگی، به [[سلامت]] به سیر خود ادامه میدهد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. اگر کسی به [[راستی]] به همه شرایط [[انتظار]]، پایبند باشد و بایستههای آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است: | در [[انتظار]] و [[امید]] به آیندهای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسانها پاسخ داده میشود. [[آدمی]] در پرتو [[انتظار]] و [[امید]]، رنجها و گرفتاریها را [[تحمل]] میکند و با کشتی [[امید]] و [[آرزو]] در دریای پرتلاطم و طوفانزای زندگی، به [[سلامت]] به سیر خود ادامه میدهد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. اگر کسی به [[راستی]] به همه شرایط [[انتظار]]، پایبند باشد و بایستههای آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است: | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۰: | ||
«برخی از ره آوردهای [[انتظار]] را بر میشمریم: | «برخی از ره آوردهای [[انتظار]] را بر میشمریم: | ||
*'''[[صبر]]''': [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}<ref>از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی (بحارالأنوار، ج ۵، ص ۱۲۲).</ref>. شرایط بسیار دشوار [[عصر غیبت]]، مستلزم آن است که هر [[شیعه]] منتظری، در برابر مشکلات و [[گرفتاریها]] بایستد و از موجودیت و [[هویت]] خویش [[دفاع]] کند. | |||
کسی که برای آیندهاش برنامه میریزد و برای رسیدن به اهدافش، نیازها را میشناسد و برای به دست آوردن آنها، راههایی را [[پیش بینی]] میکند، به خوبی میداند که با داشتن نقشه و برنامه، [[کارها]]، سریعتر و بهتر شکل میگیرد. چون موانع را در طرح و برنامه کلی، میتوان [[شناخت]] و برای از میان برداشتن آنها، چارهای اندیشید. آنان، در رویارویی با مشکلات، غافلگیر نمیشوند و کاسه صبرشان لبریز نمیگردد و به جزع و فزع یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی نمیآورند. مواجهه با [[ترس]]، طبیعی است و هر انسانی، در طول زندگیاش، با آن روبه رو میشود، اما مهم این است که چگونه از آن بهره ببرد.(...) | کسی که برای آیندهاش برنامه میریزد و برای رسیدن به اهدافش، نیازها را میشناسد و برای به دست آوردن آنها، راههایی را [[پیش بینی]] میکند، به خوبی میداند که با داشتن نقشه و برنامه، [[کارها]]، سریعتر و بهتر شکل میگیرد. چون موانع را در طرح و برنامه کلی، میتوان [[شناخت]] و برای از میان برداشتن آنها، چارهای اندیشید. آنان، در رویارویی با مشکلات، غافلگیر نمیشوند و کاسه صبرشان لبریز نمیگردد و به جزع و فزع یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی نمیآورند. مواجهه با [[ترس]]، طبیعی است و هر انسانی، در طول زندگیاش، با آن روبه رو میشود، اما مهم این است که چگونه از آن بهره ببرد.(...) | ||
*'''ذکر''': دوران [[انتظار]]، دوران [[هجوم]] [[فتنهها]] و مشکلات و گرفتاریهاست. آنچه سبب [[آرامش]] قلبی و [[قدرت روحی]] [[شیعه]] [[منتظر]] میشود و وی را از [[غفلت]] و زینت و [[وسوسه]]، [[نجات]] میدهد، ذکر و هوشیاری است. | |||
آدمیت [[آدمی]]، در گروِ دو دستاورد بزرگ، یعنی [[علم]] و ذکر است. با [[علم]]، از جهلها آزاد میشویم و با ذکر، از [[غفلت]] ها. [[انسان]] در یک مرحله، [[جاهل]] است و در این مرحله، محتاج دانستن است. پس باید به دنبالش برود، در هر جا باشد. از طرفی، تأکید فراوان برفراگیری [[علم]] و [[دانش]]، اهمیت آن را دو چندان میکند، ولی باید توجه داشت که دانستن، شرط لازم برای موفقیت و [[سعادت آدمی]] است، اما شرط کافی برای این مهم نیست. چون، پس از یافتن و فهمیدن، خطر دیگری بر سر راه است و آن، [[غفلت]] و بی خبری است. در این مرحله، [[علم]] کارساز نیست، بلکه ذکر و تذکر، کارگر است و چاره درد. | آدمیت [[آدمی]]، در گروِ دو دستاورد بزرگ، یعنی [[علم]] و ذکر است. با [[علم]]، از جهلها آزاد میشویم و با ذکر، از [[غفلت]] ها. [[انسان]] در یک مرحله، [[جاهل]] است و در این مرحله، محتاج دانستن است. پس باید به دنبالش برود، در هر جا باشد. از طرفی، تأکید فراوان برفراگیری [[علم]] و [[دانش]]، اهمیت آن را دو چندان میکند، ولی باید توجه داشت که دانستن، شرط لازم برای موفقیت و [[سعادت آدمی]] است، اما شرط کافی برای این مهم نیست. چون، پس از یافتن و فهمیدن، خطر دیگری بر سر راه است و آن، [[غفلت]] و بی خبری است. در این مرحله، [[علم]] کارساز نیست، بلکه ذکر و تذکر، کارگر است و چاره درد. | ||
مؤمنِ [[منتظر]] نیز از این امر، مستثنا نیست. زیرا [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ}}<ref>«بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در داراییها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آنگاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آ» سوره حدید، آیه ۲۰.</ref>(...) | مؤمنِ [[منتظر]] نیز از این امر، مستثنا نیست. زیرا [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ}}<ref>«بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در داراییها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آنگاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آ» سوره حدید، آیه ۲۰.</ref>(...) | ||
*'''[[اصلاح]]''': یکی از آثاری که در هر [[شیعه]] [[منتظر]] پدیدار میگردد، [[اصلاح]] و پیراستن خود از خصائص [[ناپسند]]، و آراستن خود به [[اخلاق نیکو]] است. این، نتیجه طبیعی [[انتظار واقعی]] است. او، در [[تاریخ]] کسانی را دیده است که در بحرانیترین شرایط، زیر شانه [[ولی خدا]] را خالی کردهاند! او، [[طلحه]] و زبیرهای [[تاریخ]] را دیده است! او، [[عمر]] سعدها را دیده است! از این رو او نقطه ضعفهایش را شناسایی میکند و در پی [[اصلاح]] خود بر میآید. [[شیعه]] [[منتظر]]، دریافته که با [[اصلاح]] خود، به تنهایی [[کارها]] درست نمیشود. چون او با [[جامعه]] مرتبط است. او میداند که [[جامعه]] [[فاسد]]، فرد [[صالح]] را هم به [[فساد]] میکشاند. [[درک]] این [[ضرورت]]، او را به [[اصلاح جامعه]] میکشاند. | |||
این دو، همان علامتهایی هستند که [[پیامبر]] {{صل}} از سالیان دور، در گوش [[تاریخ]] گفته است. [[مسلمان]] باید [[صالح]] باشد؛ {{متن حدیث|الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۸.</ref>؛ نیز باید [[مصلح]] باشد؛ {{متن حدیث|مَن أصبَحَ وَلَم يَهتَمَّ بِأُمورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}<ref>کافی، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۱ و ص ۱۶۴، ح ۵.</ref>(...) | این دو، همان علامتهایی هستند که [[پیامبر]] {{صل}} از سالیان دور، در گوش [[تاریخ]] گفته است. [[مسلمان]] باید [[صالح]] باشد؛ {{متن حدیث|الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۸.</ref>؛ نیز باید [[مصلح]] باشد؛ {{متن حدیث|مَن أصبَحَ وَلَم يَهتَمَّ بِأُمورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}<ref>کافی، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۱ و ص ۱۶۴، ح ۵.</ref>(...) | ||
*'''[[امید]]''': [[انتظار فرج]]، از آن جهت مورد تأکید و توصیه [[اهل بیت]] {{عم}} قرار گرفته است که در [[شیعه]] [[منتظر]]، [[امید]] به [[آینده]] پدید میآورد و همین [[امید]]، نقش بزرگی در [[زندگی]] او دارد. چون اگر [[پندار]] کسی این باشد که هیچ تلاشی برای [[اصلاح]] امور به نتیجه نمیرسد، انگیزهای برای [[مبارزه]] با [[طاغیان]] و [[مقاومت]] در برابر دشواریها نخواهد داشت؛ اما اگر کسی به [[آینده]] [[امیدوار]] باشد و بداند که دیر یا زود، [[حکومت]] [[زمین]] به [[صالحان]] خواهد رسید و امور [[جامعه]] [[اصلاح]] خواهد شد و [[ستم]] و [[بیداد]] رخت بر خواهد بست و… برای رسیدن به چنان جامعهای میکوشد تا با دگر سازی، زمینه تشکیل آن [[دولت کریمه]] را فراهم آورد. | |||
حالت [[انتظار]] و [[اعتقاد]] به حضور [[رهبر]]، اثر عمیقی در اجتماع دارد. هر گاه این [[رهبر]]، در [[دل]] اجتماع باشد، مداخله او در [[رهبری]] [[امت]] و نظارت بر سازمانها، لازم و ضروری است، ولی هر گاه این [[رهبر]]، به عللی زندانی یا [[تبعید]] [[بیمار]] شود، باز هم [[مردم]] به [[امید]] وجود آن [[رهبر]]، دست به دست هم داده، [[کارها]] را ادامه میدهند.(...) | حالت [[انتظار]] و [[اعتقاد]] به حضور [[رهبر]]، اثر عمیقی در اجتماع دارد. هر گاه این [[رهبر]]، در [[دل]] اجتماع باشد، مداخله او در [[رهبری]] [[امت]] و نظارت بر سازمانها، لازم و ضروری است، ولی هر گاه این [[رهبر]]، به عللی زندانی یا [[تبعید]] [[بیمار]] شود، باز هم [[مردم]] به [[امید]] وجود آن [[رهبر]]، دست به دست هم داده، [[کارها]] را ادامه میدهند.(...) | ||
*'''[[همراهی]]''': [[شیعه]] [[منتظر]]، تلاش دارد که در [[رفتار]] و گفتار و [[پندار]]، خود را به خصیصههای نیکوی امامش نزدیک کند. بگوید، آن چه او میپسندد و انجام دهد کاری را که او خوش میدارد و… از این رو، [[اخلاق]] او، [[مردم]] را به یاد آن [[غایب]] از نظر میاندازد تا جایی که [[بهترین]] افراد اهل زمان خود به شمار میرود. [[فرزندان]] [[انتظار]]، در مناسبات [[اجتماعی]]، چنان پابند عدالتاند که [[مردم]]، طَعم [[عدالت اجتماعی]] را به سبب ایشان تجربه میکنند. [[فرزندان]] [[انتظار]]، این هشدار را شنیدهاند که «منفورترین [[مردم]] نزد [[پروردگار]]، کسی است که [[سیره]] امامی را برگزیند، ولی از کارهای او [[پیروی]] نکند»<ref>کافی، ج ۸، ص ۲۳۴.</ref>. | |||
*'''[[بصیرت]]''': مؤمنِ [[منتظر]]، در تمامی اَبعاد، [[آمادگی]] پیدا میکند. یکی از آنها، [[آمادگی فکری]] است. نتیجه تلاش [[فکری]] مؤمنِ [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است. [[فتنهها]]، افزون بر این که [[غفلت]] میآورند، [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[آدمی]] ایجاد میکنند و این [[فرزند]] [[انتظار]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده، بیدار است و آماده شده است. او از زبان [[مهربان]] [[علی]] {{ع}} شنیده: {{متن حدیث|فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ}}<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.</ref>. او میداند که [[آیین]] [[تشیع]]، از آغاز گسترش، هماره مورد تاخت و تاز [[دشمنان]] قرار داشته و در [[عصر غیبت]]، به شدت آن افزوده شده است. آنان، عرصه را با [[غیبت]] [[صاحب]] [[دین]]، خالی دیده و در این [[فرصت]]، به [[گمراهی]] کردن [[مردم]] رو میآورند. او میداند که [[وظیفه]] دارد با تمام وجود به [[دفاع]] از [[آیین]] و [[آرمان]] آن [[حضرت]] برخیزد و به [[شبهات]] والقائات [[شیطانی]] [[دشمن]] پاسخ دهد. | |||
[[شیعه]] [[منتظر]]، همراه [[تاریخ]] است و از آن درس میگیرد. او، قهرمان با وفای [[کربلا]] [[حضرت ابوالفضل]] {{ع}} را که به [[بصیرت]] رسیده بود<ref>{{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...}} (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).</ref>، سرمشق خود قرار میدهد»<ref>[[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>. | [[شیعه]] [[منتظر]]، همراه [[تاریخ]] است و از آن درس میگیرد. او، قهرمان با وفای [[کربلا]] [[حضرت ابوالفضل]] {{ع}} را که به [[بصیرت]] رسیده بود<ref>{{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...}} (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).</ref>، سرمشق خود قرار میدهد»<ref>[[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>. | ||
خط ۲۷۵: | خط ۲۷۵: | ||
«[[انتظار]] و آماده باش، «[[صبر]]» در برابر مشکلات و برخوردها و “ذکر” در برابر فتنههای غفلتزا و «[[بصیرت]]» در برابر «[[شبهات]]» مهاجم را فراهم میآورد<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>. | «[[انتظار]] و آماده باش، «[[صبر]]» در برابر مشکلات و برخوردها و “ذکر” در برابر فتنههای غفلتزا و «[[بصیرت]]» در برابر «[[شبهات]]» مهاجم را فراهم میآورد<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>. | ||
*'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل، جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافلگیر نمیشود و صبرش را از دست نمیدهد. این طبیعی است که اهداف، به نسبت [[عظمت]] و اهمیتشان، مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات، به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]]، با ترسها، به [[قدرت]] رسیده و با عشقها، کوهها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چهگونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل کند و چه گونه برای مشکلات، راهحلهایی بیابد. و طبیعی است که راه حلهای دوره [[انتظار]]، از بحرانهای [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند. [[پیامبر اکرم]] میفرماید: {{متن حدیث|طُوبی لِلصَّابِرینَ فِی غَیبته...}}<ref>بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰</ref>. خوشا به حال [[صابران]] و شکیبایان [[دوران غیبت]] آن [[حضرت]]... | |||
*'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همینطور [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها هم در میان هست و ناچار، هرکدام از این [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها، [[دل]] را میلرزاند و [[غفلت]] را میپروراند. در نتیجه، مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] میشوند و با جرعهای گلوگیری از پای میافتند. آنچه باعث امن و [[رضایت]] میشود و آنچه که از غفلتها و چنبره [[فتنهها]] و جلوهها و زینتها و وسوسهها میرهاند، همین «ذکر» است که از [[هجوم]] و وساوس و [[فتنهها]]، پی به [[ارزشها]] ببری و به جای «[[غفلت]]»، به «[[بصیرت]]» برسی. در [[سوره اعراف]]، [[آیه]] دویست و یک آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران چون دمدمهای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد میکنند و ناگاه دیدهور میشوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref> کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیدهاند و در کلاس [[اطاعت]] نشستهاند، آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه را تنگ کند و [[شیاطین]]، آنان را محاصره کنند، در این هنگام، «متذکر» میشوند و از «[[هجوم]] [[شیاطین]]» به خود میآیند و به «[[بصیرت]]» میرسند و راه را در میان «[[شبهات]]» مییابند. [[راستی]] که [[خدا]]، چهگونه [[هدایت]] میکند و از [[هجوم]] [[شیاطین]]، به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] میفرماید و آنان را در میان «[[شبهات]]» [[راهنمایی]] میکند. این، بهره کسانی است که [[آمادگی]] داشتهاند و “انتظار” میکشیدهاند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷</ref>. | |||
*'''[[بصیرت]]:''' [[فتنهها]]، همانطور که در [[دل]]، «[[غفلت]] و تعلق» میآورند، در ذهن هم «[[شبهه]]» سبز میکنند و تو میمانی که با این همه [[قدرت]]، چهگونه میتوان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چه گونه میتوان برپا ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر [[منتظران]]، اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، [[ظلم]] مملو، خود، زمینهساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی، زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغها بارور میشوند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۸</ref>. در سوره [[یوسف]] میخوانیم: {{متن قرآن|قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا میکنم، براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف</ref>. با بصیرتبخشی است که میتوان [[شیعیان]] [[منتظر]] را از [[طوفان]] [[فتنهها]] و [[شبههها]] رهایی بخشید و تواصی به [[حق]] کرد و توضیح داد که از مدار [[حق]] و [[صاحب]] زمان [[غفلت]] نورزند و جدا نشوند. اینجا است که [[امام هادی]] {{ع}} میفرماید: | |||
اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهانهای خدایی، از دیناش پاسداری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکههای [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دامهای [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفتهاند، همچون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای نمیماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار میآیند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و اینگونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینهسازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهرهمند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»، تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگترین [[فرج]] است. بهکارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمهاش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمهاش درآییم]]، ص؟.</ref>. | اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهانهای خدایی، از دیناش پاسداری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکههای [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دامهای [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفتهاند، همچون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای نمیماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار میآیند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و اینگونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینهسازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهرهمند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»، تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگترین [[فرج]] است. بهکارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمهاش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمهاش درآییم]]، ص؟.</ref>. | ||
خط ۳۹۶: | خط ۳۹۶: | ||
آری! [[امام مهدی]]{{ع}} در چنین انتظاری به سر میبرد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی، استوار و تزلزل ناپذیر [[ایستاده]] است و [[جامعه]] [[منتظر]] و [[امت]] چشم به راه نیز باید این ویژگیها را در [[امام]] [[موعود]] و [[منتظر]] خویش، نیک بشناسد، و تا حد امکان مانند خود او در [[انتظار]] باشد»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳-۸۵.</ref>. | آری! [[امام مهدی]]{{ع}} در چنین انتظاری به سر میبرد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی، استوار و تزلزل ناپذیر [[ایستاده]] است و [[جامعه]] [[منتظر]] و [[امت]] چشم به راه نیز باید این ویژگیها را در [[امام]] [[موعود]] و [[منتظر]] خویش، نیک بشناسد، و تا حد امکان مانند خود او در [[انتظار]] باشد»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳-۸۵.</ref>. | ||
*«[[اهل سنت]] گرچه اصل [[انتظار فرج]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} را قبول دارند، ولی [[اعتقاد]] به ولادت او ندارند، ولی [[شیعه]] [[امامیه]] و برخی دیگر از [[مذاهب اسلامی]] و غیر اسلامی به [[انتظار ظهور]] شخصی به عنوان [[منجی]] نشسته اند که او موجود است و ناظر اعمال و [[رفتار]] و گرفتاریهای [[مسلمانان]] است. این نوع [[انتظار]] به طور قطع و حتم، اثرات بیشتری در زنده نگه داشتن [[جامعه]] و ایجاد [[روح]] و [[امید]] بیشتر دارد؛ زیرا کسی که [[معتقد]] به اصل [[فرج]] است بدون آنکه [[نجات دهنده]] را در قید حیات و در کنار خود ببیند و او را احساس کند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثیری در وجود او ندارد، بر خلاف کسی که [[معتقد]] است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاریهای شدید به فریاد او خواهد رسید. به طور حتم [[اعتقاد]] به چنین [[منجی]] و [[انتظار]] چنین شخصی تأثیر بسزایی در روحیه [[انسان]] [[منتظر]] دارد، تأثیری که قابل مقایسه با تأثیر نوع اول نیست. لذا [[شیعه]] به جهت [[اعتقاد]] به این چنین انتظاری همیشه در طول [[تاریخ]] خود زنده بوده و هیچ گاه با این همه فشارها که بر او وارد شده [[امید]] خود را از دست نداده است. [[شیعه]] همیشه خویش را در کنار [[منجی]] و [[مصلح]] خود احساس میکند و این نوع احساس آثار تربیتی و ایمانی بیشتری دارد.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۹۵، ۹۶.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۳۶: | خط ۴۳۶: | ||
«یکی از مباحث مهم در [[فلسفه انتظار]] مسئله آثار و نتایجی است که برای [[منتظران]] مطرح است. انتظار فرج نتایج و برکات دنیوی و اخروی فراوانی برای [[منتظران]] خواهد داشت. بخشی دیگر از [[روایات انتظار فرج]] به [[ثواب]] [[منتظران]] پرداخته است که با توجه به آنها [[حقیقت انتظار]] و [[عظمت]] و بزرگی منتظران شناخته میشود. | «یکی از مباحث مهم در [[فلسفه انتظار]] مسئله آثار و نتایجی است که برای [[منتظران]] مطرح است. انتظار فرج نتایج و برکات دنیوی و اخروی فراوانی برای [[منتظران]] خواهد داشت. بخشی دیگر از [[روایات انتظار فرج]] به [[ثواب]] [[منتظران]] پرداخته است که با توجه به آنها [[حقیقت انتظار]] و [[عظمت]] و بزرگی منتظران شناخته میشود. | ||
*'''[[انتظار]] فرج به مثابه محبوبترین [[اعمال]]''': در روایتی، [[حضرت علی]] [[انتظار فرج]] را محبوبترین [[اعمال]] نزد [[خداوند متعال]] دانسته است: {{متن حدیث|انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ منتظر [[فرج]] باشید و از [[روح الله]] [[ناامید]] نشوید که همانا محبوبترین [[اعمال]] در نزد خداوند عز و جل [[انتظار فرج]] است<ref>شیخ صدوق، خصال، ج ٢، ص ۶١۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ١٢٣.</ref>. | |||
*'''مساوی با اجر هزار [[شهید]]''': در روایتی از [[امام سجاد]]، اجر [[منتظران واقعی]] با هزار [[شهید]] همانند شهدای [[بدر]] و أحد مقایسه شده است: {{متن حدیث|مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ}}<ref>اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.</ref>؛ کسی که بر ولایت ما در زمان [[غیبت امام زمان]] ثابت قدم باشد، خداوند اجر و ثواب هزار [[شهید]] – آن هم مانند شهدای [[بدر]] و [[احد]] – به آنان عطا خواهد کرد. | |||
*'''معیت [[منتظران]] با [[پیامبر]] و [[امام زمان]]''': در [[ثواب]] [[منتظران]]، آنان همانند کسانی که در [[خیمه]] امام زمان به سر میبرند توصیف شدهاند: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} مَا تَقُولُ فِيمَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.</ref>؛ به [[امام صادق]] عرض کردم: "در ارتباط با کسی که بر این امر از [[دنیا]] برود و [[منتظر]] امر شما باشد، چه میفرمایید؟" آن [[حضرت]] فرمود: "او همانند کسی است که زیر [[خیمه امام زمان]] باشد". سپس، آن [[حضرت]] مکثی نموده و فرمود: "او همانند کسی است که با [[پیامبر]] باشد. همانطوری که مشخص است، این [[حدیث]] از [[عظمت]] و بزرگی [[منتظران]] حکایت میکند به گونهای که آنان را در زیر [[خیمه امام زمان]] جای میدهد یا، بالاتر، آنان را با توفیق معیت [[پیامبر اکرم]] توصیف میکند. این همه از اوج ترقی روحی [[منتظران واقعی]] [[امام زمان]] حکایت دارد؛ چه [[ثواب]] و توفیقی بالاتر از اینکه [[انسان]] در [[خیمه امام زمان]] قرار گیرد. | |||
*'''برترین اعمال بودن [[انتظار]]''': در [[حدیث]] دیگر، که به شکلهای گوناگون در لسان [[معصومین]] تکرار شده، [[انتظار فرج]] [[برترین]] [[اعمال]] نامیده شده است. [[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.</ref>. با توجه به آنچه تاکنون بیان شد، سر این مطلب تا حدودی آشکار است. سر مطلب این است که مهدیباوران [[عصر غیبت]]، در شب دیجور و در [[سختیها]]، [[ایمان]] گرانسنگ خویش را پایهگذاری میکنند و [[ثابت قدم]] میمانند و از [[برترین]] [[اعمال]]، با وجود سختتر بودنش، بهره میبرند، زیرا {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.</ref>؛ [[برترین]] [[اعمال]] سختترین آنهاست. از سوی دیگر، با [[انتظار فرج]] است که [[انسان]] میتواند خود را آماده [[فرج]] سازد و از [[یأس]] و [[ناامیدی]] به دور باشد و در این مسیر است که از [[خدا]] ناامید و مأیوس نمیگردد، چراکه محبوبترین [[اعمال]] نزد [[خدا]] [[انتظار فرج]]، و [[کسب آمادگی]] برای [[فرج]] و [[حکومت حضرت مهدی]] است، تا اینکه [[طولانی بودن غیبت]] و مشکلات آن دوران [[توان]] را از [[منتظران]] نرباید و آنان را در صف [[منتظران]] پابرجا بدارد<ref>موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.</ref>. همچنین، [[انتظار فرج]] یک حالت روحی صرف نیست بلکه احوال روحی جریان یافته و شکل گرفتهای است که به اقدام و عمل میانجامد و از همین روست که آن را "[[افضل الاعمال]] و احب الأعمال" فرمودهاند و آن در سایه [[صبر]] و [[استقامت]] باید باشد<ref>ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.</ref>. در [[زمان غیبت]]، [[دشمنان]] تمامی نقشهها و طراحیهای [[شیطانی]] خود را به میدان میآورند تا رهزنی کنند و [[ایمان]] [[پیروان]] آن [[عزیز]] را نشانه روند؛ تنها کسانی میتوانند به دام آنان گرفتار نیایند که [[ناامید]] نگشته، صبر پیشه کنند، چراکه در صورت [[یأس]]، همه چیز آنان در معرض زوال قرار میگیرد؛ با [[انتظار فرج]]، [[روحیه امید]] و [[مقاومت]] در آنان زنده میماند و راه برای [[پیروزی]] و [[غلبه]] بر مشکلات فراهم میشود. | |||
*'''[[پاداش]] [[شهادت]] به [[منتظران]]''': منتظر در ثواب به کسی که در [[خون]] خودش در [[راه خدا]] بغلتد [[تشبیه]] شده است، چنان که [[حضرت علی]] فرمود: {{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>همان، ص ۶۴۵.</ref>. | |||
*'''در جوار [[الهی]]''': در حدیثی دیگر، [[امام رضا]] [[صبر]] و [[انتظار فرج]] را ستوده است و با توجه به [[آیات قرآن]]، به معیت [[خداوند]] با منتظران استشهاد نموده است: {{متن حدیث| مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.</ref>؛ چه نیکوست صبر و انتظار فرج! آیا قول [[خداوند متعال]] را نشنیدهاید که میفرماید: "[[منتظر]] باشید که من با شما منتظرم". و همچنین، قول [[خداوند متعال]] که میفرماید: "پس، [[منتظر]] باشید که من با شما از منتظرانم". | |||
نیکویی [[انتظار فرج]] از آن جهت است که [[خداوند]] خود را از منتظران خوانده و اینکه با همه [[منتظران]] همراه است. لذا، چه نیکوست انتظاری که [[انسان]] خود را همراه [[خداوند متعال]] احساس کند»<ref>[[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶.</ref>. | نیکویی [[انتظار فرج]] از آن جهت است که [[خداوند]] خود را از منتظران خوانده و اینکه با همه [[منتظران]] همراه است. لذا، چه نیکوست انتظاری که [[انسان]] خود را همراه [[خداوند متعال]] احساس کند»<ref>[[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶.</ref>. | ||
}} | }} |