منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۵
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[پرونده:5784577.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا پناهیان]]]] | [[پرونده:5784577.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا پناهیان]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«'''قیامی خارج از [[سنن الهی]]''': بخشی از نگاه عامیانه به [[ظهور منجی]] به این تلقی مربوط میشود که عملیات [[نجات]] را خارج از سنتهای تغییرناپدیر [[الهی]] بدانیم؛ سنتهایی که [[تاریخ]] حیات [[بشر]] بر آن مبتنی بوده است و هیچگاه دچار کمترین تغییر یا تبدیلی نشده است: {{متن قرآن|فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا"}}<ref>«هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref> در یک نگاه عوامانه وقتی گفته میشود: "انشاءالله آقا [[امام زمان]]{{ع}} میآیند و اوضاع را درست خواهند کرد"، طوری این عبارت در ذهنها معنا میشود که گویی این [[اصلاح]] اوضاع عالم، خارج از قواعدی است که تاکنون بر تمامی رخدادها [[حاکم]] بوده است. مانند این قاعده طلایی که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ"}}<ref>«بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. اگر [[منجی]]، خارج از اینگونه قواعد، عملیات [[نجات]] را به انجام برساند، نقش [[آگاهی]] و [[اراده]] [[انسانها]] در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و [[ارزش]] [[سنتهای الهی]] و اساساً [[ارزش]] حیات [[بشر]] و این همه امتحانات و شکستها و پیروزیها زیر سؤال خواهد رفت. | |||
*'''شانه خالی کردن از زیر بار [[مسؤولیت]]، نتیجه این تلقی عوامانه''': نتیجه این تلقی آن خواهد بود که نه مسؤولیتی در ایجاد مقدمات [[فرج]] به عهده ما قرار میگیرد و نه مسؤولیتی پس از آن بر دوش ما خواهد بود. چون بناست کسی بیاید و ما را [[نجات]] دهد که همه [[مسئولیتها]] و فعالیتها به عهده اوست. دیگر ما [[نیاز]] به تلاش و تکاپویی قبل و بعد از آن نخواهیم داشت. با این تلقی، شاید این تصور [[باطل]] شکل بگیرد که [[یاران]] [[حضرت]] هم خارج از حیات طبیعیِ ما زیست میکنند و از ما بهترانی هستند که با برخورداری از قدرتهای [[خارقالعاده]]، مانند فرشتههای [[الهی]]، آمادهاند تا به [[خدمت]] آن [[حضرت]] در آیند و با [[قدرت]] [[خارقالعاده]] خود [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نمایند. | |||
در نتیجه [[حضرت]] با ۳۱۳ نفر، به جای همه [[مردم]] عالم احساس [[مسؤولیت]] میکنند، عالمِ به امور هستند، [[دینداری]] میکنند، و احیاناً بقیه [[مردم]] را هم به شکل اجباری و یا غیر اختیاری به سوی [[خدا]] راهی میکنند. چون اگر به [[اختیار]] [[مردم]] باشد، که میبینیم در طول حیات [[بشر]]، این [[اختیار]] اکثراً منجر به ظلمهای فراوان و دوری آنها از [[خدا]] شده است. پس لابد باید خارج از [[اراده]] [[انسانها]] و بدون [[نیاز]] به احساس [[مسؤولیت]] انها و تکیه بر این احساس [[مسؤولیت]]، کسی بیاید و عالم را آباد نماید. در این نگاه، انگار آدمها بدون [[اختیار]] و [[لیاقت]] هم میتوانند [[سعادتمند]] شوند و کمال یابند. گویی با یک اَبَر [[فرمانده]] خیلی خوب و تعدادی [[یار وفادار]]، میتوان جبراً همه [[انسانها]] را خوب [[سعادتمند]] کرد.(...) | در نتیجه [[حضرت]] با ۳۱۳ نفر، به جای همه [[مردم]] عالم احساس [[مسؤولیت]] میکنند، عالمِ به امور هستند، [[دینداری]] میکنند، و احیاناً بقیه [[مردم]] را هم به شکل اجباری و یا غیر اختیاری به سوی [[خدا]] راهی میکنند. چون اگر به [[اختیار]] [[مردم]] باشد، که میبینیم در طول حیات [[بشر]]، این [[اختیار]] اکثراً منجر به ظلمهای فراوان و دوری آنها از [[خدا]] شده است. پس لابد باید خارج از [[اراده]] [[انسانها]] و بدون [[نیاز]] به احساس [[مسؤولیت]] انها و تکیه بر این احساس [[مسؤولیت]]، کسی بیاید و عالم را آباد نماید. در این نگاه، انگار آدمها بدون [[اختیار]] و [[لیاقت]] هم میتوانند [[سعادتمند]] شوند و کمال یابند. گویی با یک اَبَر [[فرمانده]] خیلی خوب و تعدادی [[یار وفادار]]، میتوان جبراً همه [[انسانها]] را خوب [[سعادتمند]] کرد.(...) | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که همین الان هم اگر شرایطی فراهم شود که گروهی از که [[مؤمنان]] همین [[لیاقت]] الان تفقّد [[حضرت]] را پیدا کنند، مورد [[عنایت]] او قرار خواهند گرفت<ref>نگاه کنید به توقیع امام زمان{{ع}} خطاب به شیخ مفید که در پاورقی ۴۹ آمده است.</ref> و با [[لطف]] خاص [[حضرت]]، [[عقول]] آنها بیش از سایرین رشد خواهد کرد.(...) | نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که همین الان هم اگر شرایطی فراهم شود که گروهی از که [[مؤمنان]] همین [[لیاقت]] الان تفقّد [[حضرت]] را پیدا کنند، مورد [[عنایت]] او قرار خواهند گرفت<ref>نگاه کنید به توقیع امام زمان{{ع}} خطاب به شیخ مفید که در پاورقی ۴۹ آمده است.</ref> و با [[لطف]] خاص [[حضرت]]، [[عقول]] آنها بیش از سایرین رشد خواهد کرد.(...) | ||
*'''[[حکومتی]] متکی به [[شمشیر]]''': همچنین بعضی تصور عامیانهای دارند که وقتی [[امام زمان]]{{ع}} بیاید، با [[شمشیر]] همه مسائل را حل میکند! البته دارد در جریان [[قیام]] [[حضرت]]، قطعاً [[شمشیر]] ([[سلاح]]) به کار گرفته خواهد شد، اما هم مقدمات بسیاری میخواهد و هم با لوازم بسیاری همراه خواهد بود. آن روز هم که دستهای علیابنابیطالب{{ع}} را بسته بودند، [[شمشیر]] بود ولی به [[دلیل]] نبودن آن مقدمات و لوازم، به کار گرفته نشد. این [[شمشیر]] همان [[شمشیر]] است که تنها موقعیت بیرون آمدن از نیام را خواهد داشت. به این ترتیب در یک نگاه عامیانه ممکن است [[رفتار]] و منش [[منجی موعود]]، خارج از [[شریعت]] و [[نظام]] [[تکالیف الهی]] تلقی شود؛ همان تکالیفی که محدودیتهایی برای استفاده از [[قوه]] قهریه توسط [[حاکمان]] را وضع کرده است. گویی - نعوذ بالله - [[خداوند]] به [[حضرت]] خواهند فرمود: "دیگر حوصلهمان سر رفته است، هرچه [[صبر]] و [[مدارا]] کردیم، نشد، حالا دیگر بروید با [[شمشیر]] مسائل را حل کنید!" | |||
::::::لذا این تصور هم که [[امام زمان]]{{ع}} صرفاً با [[شمشیر]] عالم را [[نجات]] خواهد داد، یک برداشت سطحی و عامیانه است. بله، [[شمشیر]] هم در کار هست، از اول هم در کار بود، اما شرایطی دارد که در آن زمان فراهم نبود، ولی در [[زمان ظهور]] فراهم خواهد شد. یکی از آن شرایط "[[اتمام حجت]]" و "روشنبینی" [[مردم]] است، که در آن زمان به [[قدر]] کافی موجود خواهد بود؛ و [[حضرت]] بیتأمل با [[شمشیر]] به رفع موانع [[سعادت]] [[مردم]] [[اقدام]] خواهند فرمود<ref>نگاه کنید به احادیثی که در پاورقی صفحه ۱۷۱ آمده است.</ref>. وقتی استفاده از [[شمشیر]] با شرایط و لوازم خاص خودش [[درک]] شود، دیگر نگاه عامیانه به موضوع [[انتظار]] از میان خواهد رفت و جای خود را به سعی و تلاش برای فراهم آوردن آن شرایط خواهد داد. | ::::::لذا این تصور هم که [[امام زمان]]{{ع}} صرفاً با [[شمشیر]] عالم را [[نجات]] خواهد داد، یک برداشت سطحی و عامیانه است. بله، [[شمشیر]] هم در کار هست، از اول هم در کار بود، اما شرایطی دارد که در آن زمان فراهم نبود، ولی در [[زمان ظهور]] فراهم خواهد شد. یکی از آن شرایط "[[اتمام حجت]]" و "روشنبینی" [[مردم]] است، که در آن زمان به [[قدر]] کافی موجود خواهد بود؛ و [[حضرت]] بیتأمل با [[شمشیر]] به رفع موانع [[سعادت]] [[مردم]] [[اقدام]] خواهند فرمود<ref>نگاه کنید به احادیثی که در پاورقی صفحه ۱۷۱ آمده است.</ref>. وقتی استفاده از [[شمشیر]] با شرایط و لوازم خاص خودش [[درک]] شود، دیگر نگاه عامیانه به موضوع [[انتظار]] از میان خواهد رفت و جای خود را به سعی و تلاش برای فراهم آوردن آن شرایط خواهد داد. | ||
اگر بهره گیری از [[شمشیر]] بدون توجه به قواعدش بیان میشود آن وقت تصویری که [[دشمنان]] [[امام زمان]]{{ع}} از ایشان به [[جهان]] ارائه میدهند و [[مردم]] را از ایشان میترسانند، تأیید میشود؛ تصویر یک [[سلطان]] [[ستمگر]] و بیتدبیر که وقتی بیاید، میخواهد همه مسائل را صرفاً با تکیه به [[شمشیر]] حل کند.(...) | اگر بهره گیری از [[شمشیر]] بدون توجه به قواعدش بیان میشود آن وقت تصویری که [[دشمنان]] [[امام زمان]]{{ع}} از ایشان به [[جهان]] ارائه میدهند و [[مردم]] را از ایشان میترسانند، تأیید میشود؛ تصویر یک [[سلطان]] [[ستمگر]] و بیتدبیر که وقتی بیاید، میخواهد همه مسائل را صرفاً با تکیه به [[شمشیر]] حل کند.(...) | ||
*'''[[نجات]] از [[ظلم]] و دیگر هیچ''': یکی از این ویژگیها و [[شرایط ظهور]]، مطلب مشهور "[[ظهور]] [[عدل]] پس از [[فراگیری ظلم]] و [[جور]]" است. در [[روایات]] هم داریم که "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] میکنند که [[زمین]] پر از [[ظلم و جور]] شده باشد"<ref>رسول خدا{{صل}}: {{متن حدیث|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تُمْلَأَ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً، ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي- أَوْ قَالَ: مِنْ أَهْلِ بَيْتِي- يَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً"}}؛ قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه زمین از ظلم و دشمنی پر شود، آنگاه مردی از نسل من خروج کند و زمین را از عدل و داد پر کند همانگونه که از ظلم و دشمنی پر شده بود". کنز العمال، حدیث ۳۸۶۹۱ و میزانالحکمه، حدیث ۱۲۷۶ و نیز امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|"... الَّذِي يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کسی که زمین را از عدل پر میکند، همان طور که از ظلم و جور پر خواهد شد". کافی، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref>. ولی میتوان از همین [[حقیقت]] روشن و مسلّم هم تصوری عامیانه داشت. تصور عامیانه از این [[حقیقت]]، آن است که [[فکر]] کنیم صرف به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و یا به اوج رسیدن [[جور]]، برای تحقق [[فرج]] کافی است؛ و دیگر نیازی به [[آمادگی مردم]] برای "پذیرش [[عدالت]]" نیست. در حالی که در میان مردمی که صرفاً از [[ظلم]] خسته شدهاند، ولی [[تحمل]] [[عدالت]] را هم ندارند، تشکیل یک [[حکومت]] عادلانه اصلاً [[حکومت]] ماندگاری نخواهد بود. برای [[درک]] بهتر این مطلب میتوان نگاهی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] و [[حکومت]] [[حضرت علی]]{{ع}} انداخت: بعد از ۲۰ سال دوران [[غربت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، پس از آنکه [[نارضایتی]] [[مردم]] از [[ظلم]] و جورِ عوامل [[حکومت]] به اوج خود رسیده بود (تا جایی که در اثر همین نارضایتیها و با وجود ممانعت و [[مخالفت]] شدید [[حضرت علی]]{{ع}}، خلیفة سوم به [[قتل]] رسید) [[مردم]] برای [[انتخاب]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه مسلمین]] به در خانه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[هجوم]] آوردند. [[مردم]] به شدت [[اصرار]] میکردند که "[[یا علی]]! شما باید [[حکومت]] را به عهده بگیرید"، اما [[حضرت]] میفرمودند: "نه، من را رها کنید"<ref>از جمله فرمایشات حضرت هنگامی که مردم میخواستند با او بیعت کنند، این بود که فرمود: {{متن حدیث|"دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي..."}} نهج البلاغه، خطبه ۹۲؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۳۴؛ الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۱۹۳.</ref>. | |||
چرا در مقابل این همه [[اصرار]] برای [[خلافت]] [[حضرت]] امتناع میکردند؟ آیا ایشان تعارف داشتند؟ در حالی که [[حضرت]] اساساً اهل تعارف نبودند، چه رسد به تعارف در چنین اموری. پس [[علت]] این امتناع چه بود؟ مگر ایشان بیست و پنج سال [[منتظر]] نبودند که [[مردم]] بیایند؟ حالا که [[مردم]] آمدهاند، چرا امتناع میکنند؟ جای [[ترس]] از اینکه دیگران هم بخواهند [[حضرت]] را متهم به جاهطلبی کنند هم نبود؛ و اساساً چنین ترسی در مورد شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی{{ع}} معنا ندارد. وقتی پای "انجام [[تکلیف]]" به میان بیاید، دیگر چه جای اینگونه امور است؟<ref>امام سجاد{{ع}}: {{متن حدیث|"الْمُؤْمِن... لَا يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً"}}؛ "مؤمن چنین است که کار خیر را نه به دلیل ریا انجام میدهد و نه به خاطر حیاء ترک میکند"، کافی، ج ۲، ص ۲۳۱؛ همچنین در کتاب ثوابالاعمال شیخ صدوق آمده است که یکی از اصحاب امام صادق{{ع}} به نام اسحاق در کوفه به گونهای بوده که مؤمنین بسیاری به او مراجعه میکردند و مسائل دینی از او میپرسیدند. او هم برای پرهیز از شهرت در دین، تدبیری اندیشید تا کمتر به او مراجعه شود. در همان سال به حج میرود و با برخورد سرد امام صادق{{ع}} مواجه میشود. وقتی علت را میپرسد حضرت به نادرستی کار او در پراکندن مؤمنین از اطراف خود اشاره میکنند؛ {{متن حدیث|"عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَيَأْتِينِي إِخْوَانٌ كَثِيرَةٌ وَ كَرِهْتُ الشُّهْرَةَ فَتَخَوَّفْتُ أَنْ أَشْتَهِرَ بِدِينِي فَأَمَرْتُ غُلَامِي كُلَّمَا جَاءَنِي رَجُلٌ مِنْهُمْ يَطْلُبُنِي قَالَ لَيْسَ هُو هَاهُنَا قَالَ فَحَجَجْتُ تِلْكَ السَّنَةَ فَلَقِيتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}فَرَأَيْتُ مِنْهُ ثِقْلًا وَ تَغَيُّراً فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَه..."}}، ثواب الأعمال صدوق، ص ۱۴۶.</ref> | چرا در مقابل این همه [[اصرار]] برای [[خلافت]] [[حضرت]] امتناع میکردند؟ آیا ایشان تعارف داشتند؟ در حالی که [[حضرت]] اساساً اهل تعارف نبودند، چه رسد به تعارف در چنین اموری. پس [[علت]] این امتناع چه بود؟ مگر ایشان بیست و پنج سال [[منتظر]] نبودند که [[مردم]] بیایند؟ حالا که [[مردم]] آمدهاند، چرا امتناع میکنند؟ جای [[ترس]] از اینکه دیگران هم بخواهند [[حضرت]] را متهم به جاهطلبی کنند هم نبود؛ و اساساً چنین ترسی در مورد شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی{{ع}} معنا ندارد. وقتی پای "انجام [[تکلیف]]" به میان بیاید، دیگر چه جای اینگونه امور است؟<ref>امام سجاد{{ع}}: {{متن حدیث|"الْمُؤْمِن... لَا يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً"}}؛ "مؤمن چنین است که کار خیر را نه به دلیل ریا انجام میدهد و نه به خاطر حیاء ترک میکند"، کافی، ج ۲، ص ۲۳۱؛ همچنین در کتاب ثوابالاعمال شیخ صدوق آمده است که یکی از اصحاب امام صادق{{ع}} به نام اسحاق در کوفه به گونهای بوده که مؤمنین بسیاری به او مراجعه میکردند و مسائل دینی از او میپرسیدند. او هم برای پرهیز از شهرت در دین، تدبیری اندیشید تا کمتر به او مراجعه شود. در همان سال به حج میرود و با برخورد سرد امام صادق{{ع}} مواجه میشود. وقتی علت را میپرسد حضرت به نادرستی کار او در پراکندن مؤمنین از اطراف خود اشاره میکنند؛ {{متن حدیث|"عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَيَأْتِينِي إِخْوَانٌ كَثِيرَةٌ وَ كَرِهْتُ الشُّهْرَةَ فَتَخَوَّفْتُ أَنْ أَشْتَهِرَ بِدِينِي فَأَمَرْتُ غُلَامِي كُلَّمَا جَاءَنِي رَجُلٌ مِنْهُمْ يَطْلُبُنِي قَالَ لَيْسَ هُو هَاهُنَا قَالَ فَحَجَجْتُ تِلْكَ السَّنَةَ فَلَقِيتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}فَرَأَيْتُ مِنْهُ ثِقْلًا وَ تَغَيُّراً فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَه..."}}، ثواب الأعمال صدوق، ص ۱۴۶.</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
::::::میدانیم که [[امام عصر]]{{ع}} زمانی [[ظهور]] خواهد کرد که [[ظلم فراگیر]] شده باشد، [[مردم]] از [[ظلم]] خسته شده باشند و [[منتظر]] کسی باشند که آنها را از این [[ظلم]] برهاند، اما باید [[مردم]] [[آمادگی]] پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن را هم داشته باشند. همچنین باید ریشههای [[مظالم]] را هم، هرچند به صورت اجمالی، بشناسند. تنها در این صورت است که اگر [[امام زمان]]{{ع}} [[ظهور]] کنند، موجی از [[اقبال]] به ایشان به وجود خواهد آمد و [[مردم]] [[دنیا]] از ایشان [[تبعیت]] کرده، و [[حکومت حق]] به سهولت در [[جهان]] مستقر خواهد شد. اما نگاه عامیانه این است که تصور کنیم که تشدید [[ظلم]]، "موجی" را در [[اقبال]] به [[حضرت]] ایجاد خواهد کرد و بدون [[آمادگی عمومی]] برای پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن، [[حکومت]] [[حضرت]] تنها بر آن موج [[استوار]] خواهد شد. این یک تصور سطحی است. مگر [[خدا]] دنبال موج میگردد که بخواهد [[حکومت حق]] را بر روی موج "[[نارضایتی]] [[مردم]] از [[ظلم]]" سوار کند؟ | ::::::میدانیم که [[امام عصر]]{{ع}} زمانی [[ظهور]] خواهد کرد که [[ظلم فراگیر]] شده باشد، [[مردم]] از [[ظلم]] خسته شده باشند و [[منتظر]] کسی باشند که آنها را از این [[ظلم]] برهاند، اما باید [[مردم]] [[آمادگی]] پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن را هم داشته باشند. همچنین باید ریشههای [[مظالم]] را هم، هرچند به صورت اجمالی، بشناسند. تنها در این صورت است که اگر [[امام زمان]]{{ع}} [[ظهور]] کنند، موجی از [[اقبال]] به ایشان به وجود خواهد آمد و [[مردم]] [[دنیا]] از ایشان [[تبعیت]] کرده، و [[حکومت حق]] به سهولت در [[جهان]] مستقر خواهد شد. اما نگاه عامیانه این است که تصور کنیم که تشدید [[ظلم]]، "موجی" را در [[اقبال]] به [[حضرت]] ایجاد خواهد کرد و بدون [[آمادگی عمومی]] برای پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن، [[حکومت]] [[حضرت]] تنها بر آن موج [[استوار]] خواهد شد. این یک تصور سطحی است. مگر [[خدا]] دنبال موج میگردد که بخواهد [[حکومت حق]] را بر روی موج "[[نارضایتی]] [[مردم]] از [[ظلم]]" سوار کند؟ | ||
::::::اساساً [[خدا]] به امواج گذرا اهمیت نمیدهد و همیشه [[دین]] را بر روی امواج جلو نمیبرد. اگر هم زمانی از امواج [[اجتماعی]] برای پیشبرد بخشی از امور [[دین]] بهره بگیرد، خودش زمینههای شکستن آن امواج را با امتحانات سهمگین فراهم خواهد آورد.(...) | ::::::اساساً [[خدا]] به امواج گذرا اهمیت نمیدهد و همیشه [[دین]] را بر روی امواج جلو نمیبرد. اگر هم زمانی از امواج [[اجتماعی]] برای پیشبرد بخشی از امور [[دین]] بهره بگیرد، خودش زمینههای شکستن آن امواج را با امتحانات سهمگین فراهم خواهد آورد.(...) | ||
*'''[[نعمت]]، بیدلیل فراوان میشود''': نگاه عوامانه دیگری که به مفاهیم [[مهدویت]] وجود دارد مربوط به این [[حقیقت]] است که [[پس از ظهور]]، [[نعمت]] فراوان خواهد شد، [[برکات]] نازل میشوند، مریضها شفا پیدا میکنند، بیخانهها خانهدار میشوند، [[امنیت]] کامل بر قرار میشود و خلاصه همه امور سامان مییابند. همه این گزارهها درست و مطابق با [[روایات]] مربوط به [[دوران ظهور]] است<ref>رسول [[الله]]{{صل}}: "... پس در آن هنگام [[مهدی]] من [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند و از [[آسمان]] بارانی میبارد که [[زمین]] گیاهان خود را میرویاند و [[امت]] من در [[ولایت]] او چندان [[نعمت]] و [[رفاه]] خواهند و داشت که قبل از آن هیچگاه مانند آن نبوده باشد؛ {{متن حدیث|"فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، وَ تُمْطِرَ السَّمَاءَ مَطَراً، وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا، وَ تُنْعِمُ أُمَّتِي فِي وَلَايَتِهِ نِعْمَةٍ لَمْ تُنْعِمُ بِمِثْلِهَا قَطُّ"}}، [[ملاحم]] [[سید ابن طاووس]]، ص ۱۳۹. و در [[روایت]] دیگر آمده است: "[[امت]] من در زمان او ([[مهدی]]) چنان [[زندگی]] خواهند داشت که قبل از آن، هیچگاه مانند آن [[زندگی]] نکرده باشند؛ {{متن حدیث|"وَ تَعِيشُ أُمَّتِي فِي زَمَانِهِ عَيْشاً لَمْ تعشه قَبْلَ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ قَطُّ"}} [[ملاحم]] [[سید ابن طاووس]]، ص ۱۶۵. همچنین بنابر [[روایات]]، [[فقر]] در [[جامعه مهدوی]] ریشهکن میشود تا جایی که دارنده [[زکات]]، [[نیازمندی]] پیدا نمیکند که [[زکات]] او را قبول کند ([[امام صادق]]{{ع}}: {{متن حدیث|"وَ يَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ مَنْ يَصِلُهُ بِمَالِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْهُ زَكَاتَهُ فَلَا يَجِدُ أَحَداً يَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِكَ اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ"}}؛ [[ارشاد]] مفید، ج ۲، ص ۳۸۱. برای دیدن [[روایات]] مربوطه نگاه کنید به: [[نجمالدین طبسی]]، نشانههایی از [[دولت]] [[موعود]]، بوستان کتاب، ۱۳۸۵، ص ۲۵۲، ذیل عنوان: "ریشهکن شدن [[فقر]] از [[جامعه]]") در خصوص [[امنیت]] کامل و گسترده در آن زمان نیز [[روایات]] بسیار [[زیبایی]] در این زمینه وجود دارد که تعدادی از آنها در فصل سوم منبع پیشین، با عنوان "[[امنیت]]" آمده است. | |||
[[روایات]] دیگری که به تفصیل و [[زیبایی]]، [[نعمتهای فراوان]] دوران [[حضرت]] را ذکر کرده و کیفیت آنها را برشمردهاند در کتابهای مربوطه آمده است. از آن جمله میتوانید نگاه کنید به بخش سوم کتاب نشانههایی از [[دولت]] [[موعود]] نوشته [[آیت الله]] [[نجمالدین طبسی]]، که [[احادیث]] مربوط به: "[[شکوفایی]] [[دانش]] و [[صنعت]]، رشد [[معنویت]] و [[اخلاق]]، [[امنیت]]، [[شکوفایی]] [[اقتصادی]] و [[رفاه]] [[اجتماعی]]، بهداشت و درمان" را جمعآوری، طبقهبندی و توضیح داده است. ([[نجمالدین طبسی]]، نشانههایی از [[دولت]] [[موعود]]، بوستان کتاب، ۱۳۸۵) همچنین نگاه کنید به فصل بیست و یکم کتاب ارزنده "[[امام مهدی]]{{ع}} از [[تولد]] تا [[بعد از ظهور]]" نوشته [[سید محمد کاظم قزوینی]] موسوی، ترجمه [[لطیف راشدی]]، انتشارات [[مسجد مقدس جمکران]].</ref>، اما اگر نگاه ما به همین آثار، یک نگاه عامیانه باشد، کار به تلقیهای نادرستی خواهد کشید. | [[روایات]] دیگری که به تفصیل و [[زیبایی]]، [[نعمتهای فراوان]] دوران [[حضرت]] را ذکر کرده و کیفیت آنها را برشمردهاند در کتابهای مربوطه آمده است. از آن جمله میتوانید نگاه کنید به بخش سوم کتاب نشانههایی از [[دولت]] [[موعود]] نوشته [[آیت الله]] [[نجمالدین طبسی]]، که [[احادیث]] مربوط به: "[[شکوفایی]] [[دانش]] و [[صنعت]]، رشد [[معنویت]] و [[اخلاق]]، [[امنیت]]، [[شکوفایی]] [[اقتصادی]] و [[رفاه]] [[اجتماعی]]، بهداشت و درمان" را جمعآوری، طبقهبندی و توضیح داده است. ([[نجمالدین طبسی]]، نشانههایی از [[دولت]] [[موعود]]، بوستان کتاب، ۱۳۸۵) همچنین نگاه کنید به فصل بیست و یکم کتاب ارزنده "[[امام مهدی]]{{ع}} از [[تولد]] تا [[بعد از ظهور]]" نوشته [[سید محمد کاظم قزوینی]] موسوی، ترجمه [[لطیف راشدی]]، انتشارات [[مسجد مقدس جمکران]].</ref>، اما اگر نگاه ما به همین آثار، یک نگاه عامیانه باشد، کار به تلقیهای نادرستی خواهد کشید. |