وجوب و ضرورت عقلی انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
وجوب و ضرورت عقلی انتظار چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۶
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
«مهمترین [[دلایل عقلی]] بر [[اعتقاد به منجی]] [[موعود]] بدین قرار است: | «مهمترین [[دلایل عقلی]] بر [[اعتقاد به منجی]] [[موعود]] بدین قرار است: | ||
*'''محال بودن قسر دائم یا قسر اکثری<ref>علامه طباطبایی در مورد محال بودن آن میگوید: بطلان قسر دائم از ضروریات است (طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۳۱۳). قسر در اصطلاح به معنای منع کردن و ممنوع شدن موجودی است از ظهور و بروز اثر طبیعی خود که طبعاً طالب اوست و به حسب فطرتِ وجود الهی روی به او دارد یا در غالب اوقات از آن اثر محروم است. حال اگر بخواهد این قوه و جوهر همیشه یا در بیشتر اوقات از کمال خود محروم و اثرش در عرصه عالم کبیر نمایان نشود لغو و عبث محض خواهد بود. مثلاً حرارت و سوزانندگی که از لوازم ذاتی و طبیعی آتش است از آن گرفته شود و آتش هیچگاه حرارت نداشته باشد و در جهان نیرویی باشد که از آغاز پیدایشِ آتش تا هنگامی که آتش در این جهان وجود دارد از حرارت آن جلوگیری کند. منظور از قسر اکثری نیز آن است که در طبیعت در اکثر دوره عمرش از اقتضای ذاتی خود محروم شود. پس هر طبیعتی در بیشتر دوره عمر به خواسته طبیعیاش میرسد و از اقتضای طبیعتاش محروم نخواهد شد. (صدر، رضا، راه مهدی، ص۲۵).</ref> از راه [[ظلم و ستم]]''': [[بشر]] در طول [[تاریخ]] تا به امروز با [[ظلم و ستم]] دست و پنجه نرم کرده و تحت [[ظلم و ستم]] [[ظالمان]] و [[ستمگران]] به سر برده است. از طرفی بر اساس [[دلیل عقلی]]، قسر [[انسان]] در تمام [[عمر]] یا در اکثر عمرش تحت [[ظلم و ستم]] محال خواهد بود؛ بنابراین باید روزگاری فرا رسد که [[ظلم و ستم]] با همه انواعش از [[جامعه بشری]] رخت بربندد و روزگار [[عدل و داد]] از راه برسد و آن روزگاری است که [[انسانیت]] و ارزشهای والای انسانی و کرامتهای [[اخلاقی]] [[حاکمیت]] مییابد که همان عصر طلایی [[ظهور]] [[منجی موعود]] و [[حکومت جهانی امام مهدی]]{{ع}} است. | |||
*'''محال بودن قسر دائم یا قسر اکثری از راه استخدام شهوات نسبت به [[عقل]]''': [[خداوند]] از سر [[حکمت]] خویش نیروی [[عقل]] را در [[انسان]] قرار داده تا [[راهنما]] و [[دلیل]] او به سوی [[خوبیها]] و [[ارزشها]] باشد و او را از ارتکاب پلیدیها و [[زشتیها]] باز دارد. از طرف دیگر [[انسان]] دارای قوای شهوانی و نفسانی است که او را به سوی تجاوزگری و خودکامگی و [[بدیها]] سوق میدهد؛ بنابراین همواره [[نزاع]] و کشمکشی بین [[تمایلات نفسانی]] و [[عقل]] وجود. کسی که [[عقل]] او بر قوای نفسانیاش غالب و چیره گردد، به مقامی بلند و [[کمالات انسانی]] خواهد رسید. در [[حقیقت]] [[حکمت]] وجود [[عقل]] در [[انسان]] ایجاد تعدیل در قوای مختلف انسانی و تشخیص خوبی و [[بدی]] [[افعال]] است. اما میدانیم که تا به امروز [[عقل]] نتوانسته در [[جایگاه]] اصلی خود بنشیند و به کار واقعیاش که [[تدبیر]] و [[فرماندهی]] وجود [[انسان]] است، به طور کامل بپردازد؛ زیرا همواره در [[خدمت]] شهوات و قوای نفسانی بوده است و آن از مسیر طبیعیاش باز داشتهاند. این در واقع بر خلاف اقتضای طبیعی [[عقل]] در وجود [[انسان]] است و گفتیم که قسر دائم یا اکثری عقلاً محال است؛ پس باید روزی فرا رسد تا [[عقل]] [[بشر]] از [[اسارت]] و [[بردگی]] قوای نفسانی [[نجات]] یابد و [[رسالت]] خویش را به نحو اتم به انجام رساند. [[وعده]] فرارسیدن چنین روزی در [[اسلام]] در [[اندیشه مهدویت]] متبلور شده است. یعنی با آمدن [[امام مهدی]]{{ع}} و [[ظهور]] ایشان طوق [[بردگی]] و [[اسارت]] از گردن [[عقل]] برگرفته میشود و به [[مجد]] و [[عظمت]] واقعی میرسد و در [[جایگاه]] واقعی خود قرار میگیرد. | |||
::::::[[شهید مطهری]] در این زمینه مینویسد: "ریشه [[فسادها]] و [[تباهیها]] [[نقص]] روحی و [[معنوی]] [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز [[دوره جوانی]] و ناپختگی را طی میکند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر او و [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و [[معنوی]] پیش میرود. نه [[شر]] و [[فساد]] لازم لاینفک [[طبیعت]] [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دستهجمعی را پیش خواهد آورد. آیندهای بس روشن و سعادتبخش و انسانی که در آن [[شر]] و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد، در [[انتظار]] [[بشریت]] است. این نظریه الهامی است که [[دین]] میکند. نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است"<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۴۳۵.</ref>. بنابراین [[عصر ظهور]]، عصر [[عقلانیت]] و [[حاکمیت]] ارزشهای [[عقلانی]] و انسانی است. [[مردم]] در سایه رشد و کمال [[عقلانی]] به [[سعادت]] خواهند رسید و شاید [[کمال عقل]] بشری که در [[عصر ظهور]] رخ میدهد و در روایتی<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ}} (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵). ملاصالح مازندرانی در شرح این حدیث گوید: {{عربی|و المراد بکمال أحلامهم کمال عقل کل واحد واحد بحیث ینقاد له القوة الشهویة و الغضبیة ویحصل فضیلة العدل فی جوهر البدن، و الأمران یتحققان فی عهد صاحبنا{{ع}}...}} (مازندرانی، محمدصالح بن احمد، شرح الکافی، ج۱، ص۳۹۹).</ref> بدان اشاره شده، ناظر به همین نکته باشد. | ::::::[[شهید مطهری]] در این زمینه مینویسد: "ریشه [[فسادها]] و [[تباهیها]] [[نقص]] روحی و [[معنوی]] [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز [[دوره جوانی]] و ناپختگی را طی میکند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر او و [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و [[معنوی]] پیش میرود. نه [[شر]] و [[فساد]] لازم لاینفک [[طبیعت]] [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دستهجمعی را پیش خواهد آورد. آیندهای بس روشن و سعادتبخش و انسانی که در آن [[شر]] و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد، در [[انتظار]] [[بشریت]] است. این نظریه الهامی است که [[دین]] میکند. نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است"<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۴۳۵.</ref>. بنابراین [[عصر ظهور]]، عصر [[عقلانیت]] و [[حاکمیت]] ارزشهای [[عقلانی]] و انسانی است. [[مردم]] در سایه رشد و کمال [[عقلانی]] به [[سعادت]] خواهند رسید و شاید [[کمال عقل]] بشری که در [[عصر ظهور]] رخ میدهد و در روایتی<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ}} (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵). ملاصالح مازندرانی در شرح این حدیث گوید: {{عربی|و المراد بکمال أحلامهم کمال عقل کل واحد واحد بحیث ینقاد له القوة الشهویة و الغضبیة ویحصل فضیلة العدل فی جوهر البدن، و الأمران یتحققان فی عهد صاحبنا{{ع}}...}} (مازندرانی، محمدصالح بن احمد، شرح الکافی، ج۱، ص۳۹۹).</ref> بدان اشاره شده، ناظر به همین نکته باشد. | ||
*'''[[فلسفه تاریخ]] و [[هدفمندی]] آن در پرتو [[ظهور]] [[منجی موعود]]''': یکی دیگر از [[دلایل عقلی]] بر [[اندیشه]] [[منجی موعود]] و [[مهدویت]]، معنا داشتن [[تاریخ]] در سایه [[اعتقاد]] به [[منجی آخرالزمان]] است؛ زیرا بر اساس "معناداری و [[فلسفه تاریخ]]" روند طولانی [[تاریخ]] [[هدف]] و [[غایت]] و معنای مشخصی دارد و آن تحقق [[جامعه موعود]] [[الهی]] و رسیدن [[بشر]] به اوج [[سعادت]] و کمال مادی و [[معنوی]] است. در [[حقیقت]] [[ظهور]] [[منجی موعود]]، سر منزل متعالی و متکامل [[تاریخ]] بشری است. بر این اساس این معناداری [[تاریخ]]، در [[فکر]] و ذهن [[بشر]] سایه انداخته و او را متوجه فرجام متعالی [[تاریخ]] ساخته است. این ایده در دورانی از [[تاریخ]] به کمال و تمام تحقق خواهد یافت و آن "[[عصر ظهور]] [[منجی موعود]]" است. پس معناداری [[تاریخ]] و [[کشف]] [[غایت]] و [[هدف]] آن، میتواند منشأ توجه [[انسانها]] به [[ظهور]] [[مصلح بزرگ]] باشد. گفتنی است از راه [[دلیل عقلی]]، [[ضرورت]] وجود [[منجی موعود]] اثبات میشود؛ اما هرگز نمیتوان مصداق و فرد [[منجی]] را با [[عقل]] مشخص و تعیین کرد؛ یعنی [[عقل]]، ما را تا مرز وجود [[منجی]] و [[ضرورت]] وجود او در [[جهان هستی]] سوق میدهد؛ ولی هرگز [[قادر]] نیست فرد و مصداق [[منجی]] را تعیین کند؛ بنابراین برای تشخیص فرد [[منجی]] در [[اسلام]] باید دید [[نصوص دینی]] در این زمینه چه دیدگاهی دارند و چگونه [[امام مهدی]]{{ع}} را معرفی کردهاند»<ref>[[سید جعفر موسوینسب|موسوینسب، سید جعفر]]، [[محمود ملکی راد|ملکی راد، محمود]]، [[خانواده و زمینهسازی ظهور (کتاب)|خانواده و زمینهسازی ظهور]]، ص ۱۷۸-۱۸۲</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |