ویژگیهای حاکم اسلامی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
«[[حاکم]] در [[حکومت دینی]]، بنا به وظایفی که بر عهده دارد، باید شرایط و اوصافی متفاوت با [[حاکمان]] سایر [[حکومتها]] داشته باشد. در نظامهایی که [[مذهب]] بر [[سیاست]] حاکم نیست و عمدتاً [[رفاه]] [[دنیوی]] مدّ نظر قرار دارد، ملاک صلاحیّت و مطلوب بودن [[دولت]]، [[میزان]] ارائه [[خدمات اجتماعی]] و رفاهی به [[مردم]] است. مسلماً انتظارات از این دولتمردان و شرایط آنان، با شرایط حاکمان و دولتمردان در [[حکومت اسلامی]] متفاوت است. وقتی [[هدف]] و به تبع آن، [[وظیفه]] حکومت اسلامی، [[تربیت اخلاقی]] و [[رشد معنوی]] [[جامعه]] است، مسلماً لازمه آن، وجود شرایطی خاص در [[حاکم اسلامی]] است. | «[[حاکم]] در [[حکومت دینی]]، بنا به وظایفی که بر عهده دارد، باید شرایط و اوصافی متفاوت با [[حاکمان]] سایر [[حکومتها]] داشته باشد. در نظامهایی که [[مذهب]] بر [[سیاست]] حاکم نیست و عمدتاً [[رفاه]] [[دنیوی]] مدّ نظر قرار دارد، ملاک صلاحیّت و مطلوب بودن [[دولت]]، [[میزان]] ارائه [[خدمات اجتماعی]] و رفاهی به [[مردم]] است. مسلماً انتظارات از این دولتمردان و شرایط آنان، با شرایط حاکمان و دولتمردان در [[حکومت اسلامی]] متفاوت است. وقتی [[هدف]] و به تبع آن، [[وظیفه]] حکومت اسلامی، [[تربیت اخلاقی]] و [[رشد معنوی]] [[جامعه]] است، مسلماً لازمه آن، وجود شرایطی خاص در [[حاکم اسلامی]] است. | ||
*'''[[ضرورت]] [[اعلم بودن]] حاکم به [[دین خدا]]''': [[خداوند]] به [[رسول اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. | |||
لازمه [[حکومت]] بر مردم، داشتن [[قدرت]] و [[بسط ید]] در اجرای [[فرامین الهی]] است. بنابراین، وظیفه مقدّمی [[انبیاء]] و اوصیای آنان{{عم}}، [[تشکیل حکومت]] در میان مردم و [[نجات]] آنان از عمّال [[غاصب]] است. اما از سوی دیگر، میدانیم که در جامعه، [[عالمان]] فراوانی هستند که مدّعی [[فهم]] [[دین]] و شریعتاند؛ پس باید [[برتری]] و اولویّت این [[اولیاء الهی]]{{عم}} بر دیگران [[محرز]] و مسلّم باشد تا همگان نسبت به ایشان [[تمکین]] کنند. بنابراین، آنان باید در چنان مرتبهای از [[علم]] قرار داشته باشند که در [[جدال احسن]] با [[مخالفان]]، تفوق علمیشان محرز باشد. نتیجه آنکه، این [[مقام]] تنها با مؤید بودن به [[تأییدات الهی]] برای [[مؤمنین]] یقینآور است و سایر مدّعیان توان چنین امری را ندارند. خصوصاً میدانیم که در [[جامعه دینی]]، به مرور قرائتهای مختلف و برداشتهای گوناگون از [[دین]] رواج مییابد که علاوه بر ایجاد تشتّت وسرگردانی، موجب [[اختلاف]] و [[تعارض]] با نظرات [[حاکم]] میگردد. | لازمه [[حکومت]] بر مردم، داشتن [[قدرت]] و [[بسط ید]] در اجرای [[فرامین الهی]] است. بنابراین، وظیفه مقدّمی [[انبیاء]] و اوصیای آنان{{عم}}، [[تشکیل حکومت]] در میان مردم و [[نجات]] آنان از عمّال [[غاصب]] است. اما از سوی دیگر، میدانیم که در جامعه، [[عالمان]] فراوانی هستند که مدّعی [[فهم]] [[دین]] و شریعتاند؛ پس باید [[برتری]] و اولویّت این [[اولیاء الهی]]{{عم}} بر دیگران [[محرز]] و مسلّم باشد تا همگان نسبت به ایشان [[تمکین]] کنند. بنابراین، آنان باید در چنان مرتبهای از [[علم]] قرار داشته باشند که در [[جدال احسن]] با [[مخالفان]]، تفوق علمیشان محرز باشد. نتیجه آنکه، این [[مقام]] تنها با مؤید بودن به [[تأییدات الهی]] برای [[مؤمنین]] یقینآور است و سایر مدّعیان توان چنین امری را ندارند. خصوصاً میدانیم که در [[جامعه دینی]]، به مرور قرائتهای مختلف و برداشتهای گوناگون از [[دین]] رواج مییابد که علاوه بر ایجاد تشتّت وسرگردانی، موجب [[اختلاف]] و [[تعارض]] با نظرات [[حاکم]] میگردد. | ||
*'''[[دولت اسلامی]]، الگوی [[مردم]] در [[دینداری]]''': [[رفتار]] و [[منش]] دولتمردان، با توجّه به [[قدرت]] و جایگاهشان، زیر ذرّهبین [[توده]] مردم است. در نتیجه خوبی یا [[بدی]] آنان، الگوی سایر اقشار [[امّت]] قرار میگیرد. به همین دلیل است که [[خداوند]] از دولتمردان و یا افراد متنفّذ [[اقتصادی]] و [[علمی]] در [[اقوام]] گذشته، به “ملأ قوم” تعبیر میفرماید؛ مثلاً [[قرآن]] از [[فرعون]] و اعضای [[هیئت]] [[دولت]] او چنین یاد میکند: {{متن قرآن|وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«و مردی از دورترین جای شهر شتابان آمد؛ گفت: ای موسی! سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref>. | |||
و در مورد هیئت دولت [[بلقیس]] میفرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ}}<ref>«(آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامهای ارزشمند افکندهاند» سوره نمل، آیه ۲۹.</ref>. | و در مورد هیئت دولت [[بلقیس]] میفرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ}}<ref>«(آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامهای ارزشمند افکندهاند» سوره نمل، آیه ۲۹.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
از سوی دیگر، [[امر به معروف و نهی از منکر]] از اهمّ [[واجبات]] [[دینی]] است؛ تا به آنجا که اهمیت [[امتثال]] این [[فریضه]] [[اجتماعی]] در مقایسه با سایر [[فرایض]]، نسبت قطره به دریا دارد<ref>{{متن حدیث|وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍ}} (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۵۴۲، حکمت ۳۷۴).</ref>. در این میان، هر مقدار که آمر به معروف، [[ولایت]] بیشتری بر [[رعیّت]] داشته باشد، [[وظیفه]] [[امر به معروف]] او، به دلیل [[قدرت]] و [[ولایتی]] که دارد، بیشتر میشود. از همین رو، [[دولت]] در [[جامعه دینی]]، به [[دلیل ولایت]] و قدرتی که دارد، بیشترین [[مسئولیّت]] را در امر به [[معروفها]] و [[نهی]] از منکرهای اجتماعی بر عهده دارد. طبعاً چون [[بهترین]] نوع امر به معروف و نهی از منکر، شکل عملی آن است، تا شکل زبانی یا [[تعزیرات]] [[حکومتی]] و جبری، پس بنابراین، [[رئیس حکومت]] میباید آگاهترین فرد از میان [[مردم]] به [[دین الهی]] و [[پرهیزگارترین]] شخص از میان آنان در انجام واجبات و [[پرهیز]] از [[محرّمات]] و متحلّی به [[فضائل اخلاقی]] باشد. | از سوی دیگر، [[امر به معروف و نهی از منکر]] از اهمّ [[واجبات]] [[دینی]] است؛ تا به آنجا که اهمیت [[امتثال]] این [[فریضه]] [[اجتماعی]] در مقایسه با سایر [[فرایض]]، نسبت قطره به دریا دارد<ref>{{متن حدیث|وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍ}} (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۵۴۲، حکمت ۳۷۴).</ref>. در این میان، هر مقدار که آمر به معروف، [[ولایت]] بیشتری بر [[رعیّت]] داشته باشد، [[وظیفه]] [[امر به معروف]] او، به دلیل [[قدرت]] و [[ولایتی]] که دارد، بیشتر میشود. از همین رو، [[دولت]] در [[جامعه دینی]]، به [[دلیل ولایت]] و قدرتی که دارد، بیشترین [[مسئولیّت]] را در امر به [[معروفها]] و [[نهی]] از منکرهای اجتماعی بر عهده دارد. طبعاً چون [[بهترین]] نوع امر به معروف و نهی از منکر، شکل عملی آن است، تا شکل زبانی یا [[تعزیرات]] [[حکومتی]] و جبری، پس بنابراین، [[رئیس حکومت]] میباید آگاهترین فرد از میان [[مردم]] به [[دین الهی]] و [[پرهیزگارترین]] شخص از میان آنان در انجام واجبات و [[پرهیز]] از [[محرّمات]] و متحلّی به [[فضائل اخلاقی]] باشد. | ||
*'''[[عصمت]] یا [[پیروی از معصوم]]؛ شرط لازم برای [[حکومت دینی]]''': بنا بر [[برهان لطف]]، اصل اولی در تعریف و [[هدف از تشکیل حکومت]] دینی، استقرار و [[اجرای احکام]] و [[شریعت الهی]] است. طبعاً [[حاکم]] چنین جامعهای باید از یک سو [[اعلم]] به [[احکام]] و [[قوانین الهی]] باشد و از سوی دیگر، چون اسوه و مقتدای مردم در [[هدایت]] به [[توحید]] و شریعت الهی است، باید اورع و اتقای مردم در عمل به آن باشد تا بتواند چنین [[هدف]] والایی را در عمل و نظر محقّق سازد. | |||
[[خداوند]] خطاب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره چگونگی [[زمامداری]] [[مردم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. | [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره چگونگی [[زمامداری]] [[مردم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. |