پرش به محتوا

چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


[[منتظر فرج]] (از جانب [[خدا]]) باشید. و از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] نباشید. همانا [[دوست]] داشتنی‌ترین کارها در پیشگاه [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است تا وقتی که [[مؤمن]] این حالت خود را حفظ کند. "[[فرج]]" یعنی [[گشایش]] و راحتی و در گرفتاری‌ها معنا دارد. کسی که گرفتاری ندارد، [[فرج]] برایش بی‌معناست، چون [[فرج]] به معنای رفع گرفتاری است. [[انتظار فرج]] یعنی [[امید]] به [[رحمت]] [[خداوند]] در گرفتاری‌ها. هر [[قدر]] [[اعتقاد]] به [[توحید]] در [[انسان]] قویتر باشد، [[انتظار فرج]] در او بیشتر و شدیدتر می‌شود. به همان اندازه که [[یأس]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، مبغوض ذات مقدسش می‌باشد، [[انتظار فرج]]، [[محبوب]] اوست. چون آن [[یأس]] به [[شرک]] منتهی می‌شود که مبغوض‌ترین عمل در پیشگاه [[خداوند]] است، [[انتظار فرج]] – که ضد آن می‌باشد – محبوب‌ترین اعمال نزد او به شمار می‌آید. سخن دیگری از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} "[[انتظار فرج]]" را بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]] دانسته است: {{متن حدیث|":أفضلُ عبادةِ المؤمنِ انتظارُ فَرَجِ اللّ"}}<ref>«[[برترین]] [[عبادت]] [[مؤمن]] [[انتظار فرج]] از جانب [[خداوند]] است» بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، ح ۳۲.</ref>. "[[فرج]] [[الله]]" یعنی "[[فرج]] من [[الله]]" گشایشی از جانب [[خداوند]]. بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]]، [[انتظار فرج]] از جانب [[خداوند]] است. این [[عبادت]] یک عمل قلبی می‌باشد که [[ارزش]] آن از همه [[عبادات]] دیگر بیشتر است. ممکن است [[انسان]] عبادت‌های زیادی انجام دهد، ولی [[روح]] و اساس همه عبادت‌ها "[[توحید]]" و [[اعتقاد]] قوی به [[خداوند]] است که در گرفتاری‌ها عمق آن روشن می‌شود. تا وقتی کسی گرفتار نشده است، معلوم نیست اعتقادش به [[خداوند]] – به عنوان تنها نقطه [[امید]] – چقدر است و حتی خودش هم نمی‌داند. در گرفتاری‌ها – به خصوص گرفتاری‌های سخت – خودش و دیگران، قوت اعتقادش دست و پنجه نرم کند، ولی هیچ گاه [[صبر]] خود را از دست ندهد و رضای قلبی خود را نسبت به [[قضای الهی]] حفظ کند، آن گاه معلوم می‌شود که [[مؤمن]] واقعی است. وقتی کسی از [[امام صادق]] {{ع}} می‌پرسد: {{متن حدیث|"بِأَيِّ شَيْ ءٍ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ"}}: به چه چیزی معلوم می‌شود که شخص [[مؤمن]] است؟ [[حضرت]] در پاسخ می‌فرمایند: {{متن حدیث|"بِالتَّسْلیمِ للّهِ، وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرورٍ أَوْ سَخَطٍ"}}<ref>«به [[تسلیم]] [[خدا]] بودن و [[راضی]] بودن به آن چه برایش پیش می‌آید اعم از شادی با ناراحتی» اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الرضا بالقضاء، ح ۱۲.</ref>. اگر آن چه در زندگی برای [[انسان]] پیش می‌آید، همیشه شادی بخش باشد، [[راضی]] بودن از [[قضای الهی]] کار [[سختی]] نیست. ولی اگر اموری باعث ناراحتی [[انسان]] گردند، آن وقت حفظ [[رضا]] بسیار مشکل می‌شود.  
[[منتظر فرج]] (از جانب [[خدا]]) باشید. و از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] نباشید. همانا [[دوست]] داشتنی‌ترین کارها در پیشگاه [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است تا وقتی که [[مؤمن]] این حالت خود را حفظ کند. "[[فرج]]" یعنی [[گشایش]] و راحتی و در گرفتاری‌ها معنا دارد. کسی که گرفتاری ندارد، [[فرج]] برایش بی‌معناست، چون [[فرج]] به معنای رفع گرفتاری است. [[انتظار فرج]] یعنی [[امید]] به [[رحمت]] [[خداوند]] در گرفتاری‌ها. هر [[قدر]] [[اعتقاد]] به [[توحید]] در [[انسان]] قویتر باشد، [[انتظار فرج]] در او بیشتر و شدیدتر می‌شود. به همان اندازه که [[یأس]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، مبغوض ذات مقدسش می‌باشد، [[انتظار فرج]]، [[محبوب]] اوست. چون آن [[یأس]] به [[شرک]] منتهی می‌شود که مبغوض‌ترین عمل در پیشگاه [[خداوند]] است، [[انتظار فرج]] – که ضد آن می‌باشد – محبوب‌ترین اعمال نزد او به شمار می‌آید. سخن دیگری از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} "[[انتظار فرج]]" را بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]] دانسته است: {{متن حدیث|":أفضلُ عبادةِ المؤمنِ انتظارُ فَرَجِ اللّ"}}<ref>«[[برترین]] [[عبادت]] [[مؤمن]] [[انتظار فرج]] از جانب [[خداوند]] است» بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، ح ۳۲.</ref>. "[[فرج]] [[الله]]" یعنی "[[فرج]] من [[الله]]" گشایشی از جانب [[خداوند]]. بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]]، [[انتظار فرج]] از جانب [[خداوند]] است. این [[عبادت]] یک عمل قلبی می‌باشد که [[ارزش]] آن از همه [[عبادات]] دیگر بیشتر است. ممکن است [[انسان]] عبادت‌های زیادی انجام دهد، ولی [[روح]] و اساس همه عبادت‌ها "[[توحید]]" و [[اعتقاد]] قوی به [[خداوند]] است که در گرفتاری‌ها عمق آن روشن می‌شود. تا وقتی کسی گرفتار نشده است، معلوم نیست اعتقادش به [[خداوند]] – به عنوان تنها نقطه [[امید]] – چقدر است و حتی خودش هم نمی‌داند. در گرفتاری‌ها – به خصوص گرفتاری‌های سخت – خودش و دیگران، قوت اعتقادش دست و پنجه نرم کند، ولی هیچ گاه [[صبر]] خود را از دست ندهد و رضای قلبی خود را نسبت به [[قضای الهی]] حفظ کند، آن گاه معلوم می‌شود که [[مؤمن]] واقعی است. وقتی کسی از [[امام صادق]] {{ع}} می‌پرسد: {{متن حدیث|"بِأَيِّ شَيْ ءٍ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ"}}: به چه چیزی معلوم می‌شود که شخص [[مؤمن]] است؟ [[حضرت]] در پاسخ می‌فرمایند: {{متن حدیث|"بِالتَّسْلیمِ للّهِ، وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرورٍ أَوْ سَخَطٍ"}}<ref>«به [[تسلیم]] [[خدا]] بودن و [[راضی]] بودن به آن چه برایش پیش می‌آید اعم از شادی با ناراحتی» اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الرضا بالقضاء، ح ۱۲.</ref>. اگر آن چه در زندگی برای [[انسان]] پیش می‌آید، همیشه شادی بخش باشد، [[راضی]] بودن از [[قضای الهی]] کار [[سختی]] نیست. ولی اگر اموری باعث ناراحتی [[انسان]] گردند، آن وقت حفظ [[رضا]] بسیار مشکل می‌شود.  
:::::*'''[[انتظار فرج]] همراه با [[رضا]] و [[تسلیم]] به [[قضای الهی]]''': بی جهت نیست که در [[مذهب اهل بیت]] {{عم}} بالاترین [[عبادت]] [[خدا]]، [[صبر]] و [[رضا]] نسبت به [[قضای الهی]] می‌باشد. [[امام صادق]] {{ع}} در این باره فرموده‌اند: {{متن حدیث|"رَأْسُ طَاعَةِ اَللَّهِ اَلصَّبْرُ وَ اَلرِّضَا عَنِ اَللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ اَلْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ"}}<ref>«شر [[طاعت]] [[خداوند]]، [[صبر]] و [[خشنودی]] از خداست در آن چه [[بنده]] [[دوست]] می‌دارد یا ناپسند می‌شمارد» اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الرضا بالقضاء، ح ۱.</ref>. "سر" در [[انسان]] شریف‌ترین و مهم‌ترین عضو است، زیرا حیات و بقای بقیه اعضاء، به بقا و حیات سر او بستگی دارد. اگر سر در [[بدن]] کسی نباشد، او مرده‌ای بیش نیست و دیگر اعضا و جوارحش فایده‌ای به حال او ندارند. حیات معنوای [[انسان]] نیز همین طور است. زندگی واقعی [[انسان]]، به [[ایمان]] و [[بندگی]] کردن او در پیشگاه [[خداوند]] می‌باشد. [[هدف]] از [[خلقت انسان]]، [[بندگی]] کردن اوست. [[روح]] [[بندگی]] – که حیات معنوی [[انسان]] به وجود آن بستگی دارد – همانا [[صبر]] در گرفتاری‌ها و [[رضا]] نسبت به [[خداوند]] به خصوص در اموری است که برای [[انسان]] [[مکروه]] و ناپسند می‌باشد. [[مؤمن]] موحد با همه وجودش [[معتقد]] است که سر نخ همه گرفتاری‌ها به دست خداست و او خود بنده‌اش را به گرفتاری مبتلا می‌کند تا [[میزان]] [[بندگی]] او را بیازماید. همه ما باید [[امتحان]] [[بندگی]] [[خدا]] را بدهیم. باید معلوم شود که هر کس چقدر واقعاً [[بنده]] است. [[بهترین]] نشانه [[بنده]] بودن این است که [[انسان]] درهر حالی فقط و فقط به خدای خود متکی و امیدوار باشد، نه خوشی‌ها [[انسان]] را از این که خود را حقیقتاً [[بنده]] [[خدا]] بداند خارج کند و نه ناخوشی‌ها [[صبر]] و [[رضا]] را از کف او برباید. [[بهترین]] [[بندگی]] [[خدا]] به این است که در گرفتاری‌ها [[انتظار فرج]] را از دست ندهیم بلکه هر چه گرفتاری شدیدتر می‌شود، [[انتظار فرج]] در ما بیشتر و شدیدتر گردد. [[روح]] [[بندگی]] [[خدا]] و رأس [[طاعات]]، همین [[عبادت]] قلبی است که ریشه در [[اعتقاد]] عمیق و قوی به [[توحید]] [[پروردگار]] دارد. پس می‌توانیم [[تصدیق]] کنیم که [[برترین]] و بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]]، [[انتظار]] فرجی است که در گرفتاری‌ها از [[خدای متعال]] دارد و این [[عبادت]] قلبی، [[روح]] همه [[عبادات]] دیگر می‌باشد»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۴۰-۴۴.</ref>.
*'''[[انتظار فرج]] همراه با [[رضا]] و [[تسلیم]] به [[قضای الهی]]''': بی جهت نیست که در [[مذهب اهل بیت]] {{عم}} بالاترین [[عبادت]] [[خدا]]، [[صبر]] و [[رضا]] نسبت به [[قضای الهی]] می‌باشد. [[امام صادق]] {{ع}} در این باره فرموده‌اند: {{متن حدیث|"رَأْسُ طَاعَةِ اَللَّهِ اَلصَّبْرُ وَ اَلرِّضَا عَنِ اَللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ اَلْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ"}}<ref>«شر [[طاعت]] [[خداوند]]، [[صبر]] و [[خشنودی]] از خداست در آن چه [[بنده]] [[دوست]] می‌دارد یا ناپسند می‌شمارد» اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الرضا بالقضاء، ح ۱.</ref>. "سر" در [[انسان]] شریف‌ترین و مهم‌ترین عضو است، زیرا حیات و بقای بقیه اعضاء، به بقا و حیات سر او بستگی دارد. اگر سر در [[بدن]] کسی نباشد، او مرده‌ای بیش نیست و دیگر اعضا و جوارحش فایده‌ای به حال او ندارند. حیات معنوای [[انسان]] نیز همین طور است. زندگی واقعی [[انسان]]، به [[ایمان]] و [[بندگی]] کردن او در پیشگاه [[خداوند]] می‌باشد. [[هدف]] از [[خلقت انسان]]، [[بندگی]] کردن اوست. [[روح]] [[بندگی]] – که حیات معنوی [[انسان]] به وجود آن بستگی دارد – همانا [[صبر]] در گرفتاری‌ها و [[رضا]] نسبت به [[خداوند]] به خصوص در اموری است که برای [[انسان]] [[مکروه]] و ناپسند می‌باشد. [[مؤمن]] موحد با همه وجودش [[معتقد]] است که سر نخ همه گرفتاری‌ها به دست خداست و او خود بنده‌اش را به گرفتاری مبتلا می‌کند تا [[میزان]] [[بندگی]] او را بیازماید. همه ما باید [[امتحان]] [[بندگی]] [[خدا]] را بدهیم. باید معلوم شود که هر کس چقدر واقعاً [[بنده]] است. [[بهترین]] نشانه [[بنده]] بودن این است که [[انسان]] درهر حالی فقط و فقط به خدای خود متکی و امیدوار باشد، نه خوشی‌ها [[انسان]] را از این که خود را حقیقتاً [[بنده]] [[خدا]] بداند خارج کند و نه ناخوشی‌ها [[صبر]] و [[رضا]] را از کف او برباید. [[بهترین]] [[بندگی]] [[خدا]] به این است که در گرفتاری‌ها [[انتظار فرج]] را از دست ندهیم بلکه هر چه گرفتاری شدیدتر می‌شود، [[انتظار فرج]] در ما بیشتر و شدیدتر گردد. [[روح]] [[بندگی]] [[خدا]] و رأس [[طاعات]]، همین [[عبادت]] قلبی است که ریشه در [[اعتقاد]] عمیق و قوی به [[توحید]] [[پروردگار]] دارد. پس می‌توانیم [[تصدیق]] کنیم که [[برترین]] و بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]]، [[انتظار]] فرجی است که در گرفتاری‌ها از [[خدای متعال]] دارد و این [[عبادت]] قلبی، [[روح]] همه [[عبادات]] دیگر می‌باشد»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۴۰-۴۴.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:


«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش چند نکته اساسی را باید مورد توجه قرار داد:  
«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش چند نکته اساسی را باید مورد توجه قرار داد:  
:::::*ارتباط [[امام]] [[معصوم]] با [[حجت خدا]]: "[[ولایت]]" و "[[امامت]]" رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است و [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از سایر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]] پذیریش [[ولایت]] [[معصومین]]{{عم}} و به طور کلی [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه فضلیت‌ها و شرط اساسی قبولی همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکات در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و عدم [[حضور ظاهری امام]] در [[جامعه]] به نوعی اعلام پذیریش [[ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است و همین [[انتظار]] موجب می‌شود که ارتباط [[شیعیان]] با امامشان، اگرچه به صورت ارتباط قبلی و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.  
*ارتباط [[امام]] [[معصوم]] با [[حجت خدا]]: "[[ولایت]]" و "[[امامت]]" رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است و [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از سایر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]] پذیریش [[ولایت]] [[معصومین]]{{عم}} و به طور کلی [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه فضلیت‌ها و شرط اساسی قبولی همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکات در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و عدم [[حضور ظاهری امام]] در [[جامعه]] به نوعی اعلام پذیریش [[ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است و همین [[انتظار]] موجب می‌شود که ارتباط [[شیعیان]] با امامشان، اگرچه به صورت ارتباط قبلی و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.  
::::::در روایتی که از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده، آن [[حضرت]] ضمن [[پیش‌بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم{{صل}} کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کنند و [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌دانند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: «[[غیبت]] دوازهمین [[ولی خدا]] - [[صاحب]] [[عزت و جلال]] - از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - و [[امامان]] بعد از او، به درازا می‌کشد. ای ابا خالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند [[برترین]] [[مردم]] در همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] - که گرامی و بلندمرتبه است - چنان [[خرد]]، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] {و عدم [[حضور امام]]} برای آنها همانند مشاهده {و [[حضور امام]]} است. [[خداوند]] [[مردم]] این زمان را به مانند کسانی قرار داده که با [[شمشیر]] در پیشگاه [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - [[جهاد]] ‌می کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند»<ref>{{متن حدیث|"ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً"}} شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۲۰؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.  
::::::در روایتی که از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده، آن [[حضرت]] ضمن [[پیش‌بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم{{صل}} کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کنند و [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌دانند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: «[[غیبت]] دوازهمین [[ولی خدا]] - [[صاحب]] [[عزت و جلال]] - از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - و [[امامان]] بعد از او، به درازا می‌کشد. ای ابا خالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند [[برترین]] [[مردم]] در همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] - که گرامی و بلندمرتبه است - چنان [[خرد]]، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] {و عدم [[حضور امام]]} برای آنها همانند مشاهده {و [[حضور امام]]} است. [[خداوند]] [[مردم]] این زمان را به مانند کسانی قرار داده که با [[شمشیر]] در پیشگاه [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - [[جهاد]] ‌می کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند»<ref>{{متن حدیث|"ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً"}} شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۲۰؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.  
::::::بنابراین اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکاتب باقی نخواهد ماند؛ البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید به ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم{{صل}}؛ هم او که در حال حاضر [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] و ناملایمات است.  
::::::بنابراین اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکاتب باقی نخواهد ماند؛ البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید به ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم{{صل}}؛ هم او که در حال حاضر [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] و ناملایمات است.  
:::::*[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسانها]]: [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]] معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست؛ تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری تا بگویم کیستی". آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند حکایت از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها می‌کند. به عکس آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد.  
*[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسانها]]: [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]] معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست؛ تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری تا بگویم کیستی". آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند حکایت از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها می‌کند. به عکس آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد.  
::::::[[آرزوها]] [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمند‌تر باشد حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخودار خواهد بود. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: {{متن حدیث|"قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ"}}<ref>«"[[ارزش]] مرد به اندازه همیت اوست"» سید شریف رضی، نهج البلاغه، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیرالمؤمنان{{ع}} ترجمه: مرحوم دشتی، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>.   
::::::[[آرزوها]] [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمند‌تر باشد حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخودار خواهد بود. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: {{متن حدیث|"قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ"}}<ref>«"[[ارزش]] مرد به اندازه همیت اوست"» سید شریف رضی، نهج البلاغه، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیرالمؤمنان{{ع}} ترجمه: مرحوم دشتی، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>.   
::::::و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|"قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ"}}<ref>«"مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"» همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. پس از این مقدمه می‌توان گفت که چون [[انسان]] [[منتظر]] بر‌ترین و ارزشمند‌ترین [[آمال]] و آرزوهای نهایی [[انسان]] منتظ، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه شدن دست [[ظالمان]] و [[مستکبران]] از گوشه گوشه [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در جای جای کره [[خاک]] است؛ یعنی آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. قطعاً چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضلیتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
::::::و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|"قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ"}}<ref>«"مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"» همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. پس از این مقدمه می‌توان گفت که چون [[انسان]] [[منتظر]] بر‌ترین و ارزشمند‌ترین [[آمال]] و آرزوهای نهایی [[انسان]] منتظ، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه شدن دست [[ظالمان]] و [[مستکبران]] از گوشه گوشه [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در جای جای کره [[خاک]] است؛ یعنی آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. قطعاً چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضلیتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
:::::*[[انتظار]] عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع: [[انتظار]] نقش مهمی در [[سازندگی]]، [[پویایی]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]] دارد، و اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که در بخش آخر این رساله بر شمرده خواهد شد عمل کند به الگوی مطلوب [[انسان]] دیندار دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخودار می‌شوند. و به عبارت دیگر [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به همان ‌شأن و منزلتی که مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] است، رسیده و به بالاترین نقطه کامل نائل می‌شود"<ref>ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نباید‌ها، ص ۲۴.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۶۸.</ref>.
*[[انتظار]] عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع: [[انتظار]] نقش مهمی در [[سازندگی]]، [[پویایی]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]] دارد، و اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که در بخش آخر این رساله بر شمرده خواهد شد عمل کند به الگوی مطلوب [[انسان]] دیندار دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخودار می‌شوند. و به عبارت دیگر [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به همان ‌شأن و منزلتی که مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] است، رسیده و به بالاترین نقطه کامل نائل می‌شود"<ref>ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نباید‌ها، ص ۲۴.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۶۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۷۳: خط ۲۷۳:


«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش باید به چند نکته اساسی توجه کرد:  
«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش باید به چند نکته اساسی توجه کرد:  
:::::*'''[[انتظار]]، حلقه پیوند [[شیعه]] با [[امام]] [[معصوم]]''': چنان‌که می‌دانید، "[[ولایت]]" و "[[امامت]]"، رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است. [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان، از مهم‌ترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از دیگر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]]، [[پذیرش ولایت]] [[معصومین]] {{عم}} و به طور کلی، [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه [[فضیلت‌ها]] و شرط اساسی پذیرش همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکته‌ها در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و حضور نداشتن ظاهری [[امام]] در [[جامعه]]، به نوعی اعلام [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است. همین [[انتظار]] موجب می‌شود ارتباط [[شیعیان]] با امام‌شان، هر چند به صورت [[ارتباط قلبی]] و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.  
*'''[[انتظار]]، حلقه پیوند [[شیعه]] با [[امام]] [[معصوم]]''': چنان‌که می‌دانید، "[[ولایت]]" و "[[امامت]]"، رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است. [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان، از مهم‌ترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از دیگر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]]، [[پذیرش ولایت]] [[معصومین]] {{عم}} و به طور کلی، [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه [[فضیلت‌ها]] و شرط اساسی پذیرش همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکته‌ها در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و حضور نداشتن ظاهری [[امام]] در [[جامعه]]، به نوعی اعلام [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است. همین [[انتظار]] موجب می‌شود ارتباط [[شیعیان]] با امام‌شان، هر چند به صورت [[ارتباط قلبی]] و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.  
::::::بر همین اساس است که برخی صاحب‌نظران فرموده‌اند: [[انسان]] در [[عصر غیبت]] یا [[منتظر]] است یا گرفتار [[جاهلیت]]. ما در [[عصر غیبت]]، قسم سوم نداریم. یا [[مردم]] [[منتظران راستین]] [[ظهور ولی عصر]] {{ع}} ‌اند یا اگر [[منتظر]] نشدند، در [[جاهلیت]] به سر می‌برند<ref>عبدالله جوادی آملی، "امام زمان {{ع}} خلیفه خداست نه وکیل مردم"، موعود، سال دوازدهم، شماره ۸٤، بهمن ۱۳۸۶.</ref>.  
::::::بر همین اساس است که برخی صاحب‌نظران فرموده‌اند: [[انسان]] در [[عصر غیبت]] یا [[منتظر]] است یا گرفتار [[جاهلیت]]. ما در [[عصر غیبت]]، قسم سوم نداریم. یا [[مردم]] [[منتظران راستین]] [[ظهور ولی عصر]] {{ع}} ‌اند یا اگر [[منتظر]] نشدند، در [[جاهلیت]] به سر می‌برند<ref>عبدالله جوادی آملی، "امام زمان {{ع}} خلیفه خداست نه وکیل مردم"، موعود، سال دوازدهم، شماره ۸٤، بهمن ۱۳۸۶.</ref>.  
::::::در روایتی که از [[امام سجاد]] {{ع}} [[نقل]] شده است، آن [[حضرت]] با [[پیش بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم {{عم}}، کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] این [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کند. [[امام سجاد]] {{ع}}، [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌داند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی ندارد و همسان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند، در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: [[غیبت]] دوازدهمین ولی [[خداوند]] [[صاحب]] [[عزت و جلال]] از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - و [[امامان]] پس از او به درازا می‌کشد. ای اباخالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] که گرامی و بلندمرتبه است، چنان خرَد، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] [و حضور نداشتن [[امام]]] برای آنها همانند مشاهده [و [[حضور امام]]] است. [[خداوند]]، [[مردم]] این زمان را مانند کسانی قرار داده است که با [[شمشیر]] در پیش‌گاه [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - [[جهاد]] می‌کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.  
::::::در روایتی که از [[امام سجاد]] {{ع}} [[نقل]] شده است، آن [[حضرت]] با [[پیش بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم {{عم}}، کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] این [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کند. [[امام سجاد]] {{ع}}، [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌داند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی ندارد و همسان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند، در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: [[غیبت]] دوازدهمین ولی [[خداوند]] [[صاحب]] [[عزت و جلال]] از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - و [[امامان]] پس از او به درازا می‌کشد. ای اباخالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] که گرامی و بلندمرتبه است، چنان خرَد، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] [و حضور نداشتن [[امام]]] برای آنها همانند مشاهده [و [[حضور امام]]] است. [[خداوند]]، [[مردم]] این زمان را مانند کسانی قرار داده است که با [[شمشیر]] در پیش‌گاه [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - [[جهاد]] می‌کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.  
::::::بنابراین، اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم، تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکتب‌ها باقی نخواهد ماند. البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید]] داشتن به [[ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم {{صل}}، همو که در حال حاضر، [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] است.  
::::::بنابراین، اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم، تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکتب‌ها باقی نخواهد ماند. البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید]] داشتن به [[ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم {{صل}}، همو که در حال حاضر، [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] است.  
:::::*'''[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسان‌ها]]''': [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]]، معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری، تا بگویم کیستی." آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها حکایت می‌کند. به عکس، آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش، نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد. [[آرزوها]]، [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی، هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمندتر باشد، حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخوردار خواهد بود. [[امام علی]] {{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: "[[ارزش]] مرد به اندازه [[همت]] اوست"<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیر مؤمنان علی {{ع}}، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>. و در جای دیگر می‌فرماید: "مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"<ref>همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. بدین ترتیب، می‌توان گفت چون [[انسان]] [[منتظر]]، [[برترین]] و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی، از [[بهترین]] و والاترین [[ارزش‌ها]] نیز برخوردار است.  
*'''[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسان‌ها]]''': [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]]، معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری، تا بگویم کیستی." آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها حکایت می‌کند. به عکس، آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش، نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد. [[آرزوها]]، [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی، هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمندتر باشد، حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخوردار خواهد بود. [[امام علی]] {{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: "[[ارزش]] مرد به اندازه [[همت]] اوست"<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیر مؤمنان علی {{ع}}، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>. و در جای دیگر می‌فرماید: "مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"<ref>همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. بدین ترتیب، می‌توان گفت چون [[انسان]] [[منتظر]]، [[برترین]] و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی، از [[بهترین]] و والاترین [[ارزش‌ها]] نیز برخوردار است.  
::::::آرزوی نهایی [[انسان]] [[منتظر]]، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] {{عم}} بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه‌شدن دست ستم‌کاران و [[مستکبران]] از [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در همه جای کره خاکی است؛ آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. به [[یقین]]، چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضیلتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود، از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
::::::آرزوی نهایی [[انسان]] [[منتظر]]، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] {{عم}} بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه‌شدن دست ستم‌کاران و [[مستکبران]] از [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در همه جای کره خاکی است؛ آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. به [[یقین]]، چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضیلتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود، از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
:::::*'''[[انتظار]]، عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع''': چنان‌که از مطالب بعدی و در بحث از "[[وظایف منتظران]]" و "[[نقش سازنده انتظار]]" روشن خواهد شد، [[انتظار]] در [[سازندگی]]، [[پویایی]] و [[اصلاح]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]]، نقش مهمی دارد. اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که برای او شمرده شده است، عمل کند، به الگوی مطلوب [[انسان]] [[دین‌دار]] دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخوردار می‌شود. به عبارت دیگر، [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به [[شأن]] و [[منزلت]] مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] می‌رسد و به بالاترین نقطه کمال دست می‌یابد.  
*'''[[انتظار]]، عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع''': چنان‌که از مطالب بعدی و در بحث از "[[وظایف منتظران]]" و "[[نقش سازنده انتظار]]" روشن خواهد شد، [[انتظار]] در [[سازندگی]]، [[پویایی]] و [[اصلاح]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]]، نقش مهمی دارد. اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که برای او شمرده شده است، عمل کند، به الگوی مطلوب [[انسان]] [[دین‌دار]] دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخوردار می‌شود. به عبارت دیگر، [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به [[شأن]] و [[منزلت]] مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] می‌رسد و به بالاترین نقطه کمال دست می‌یابد.  
::::::با توجه به آنچه گفته شد، به رمز برشمردن [[فضایل]] بی‌شمار برای [[منتظران]] پی می‌بریم و درمی‌یابیم که چرا از نظر [[اسلام]]، [[انسان]] [[منتظر]] از چنین [[مقام]] و مرتبه بلندی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۵۱-۵۵.</ref>.
::::::با توجه به آنچه گفته شد، به رمز برشمردن [[فضایل]] بی‌شمار برای [[منتظران]] پی می‌بریم و درمی‌یابیم که چرا از نظر [[اسلام]]، [[انسان]] [[منتظر]] از چنین [[مقام]] و مرتبه بلندی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۵۱-۵۵.</ref>.
}}
}}
خط ۳۵۰: خط ۳۵۰:


«[[انتظار فرج]]، به معنای [[امید]] به آینده روشن و تحقّق [[ارزش‌ها]] و خوبی‌ها است. چنین نگاهی به [[انسان]]، شور و [[نشاط]] و حرکت می‌دهد؛ به گونه‌ای که هم برای [[اصلاح]] خود [[اقدام]] می‌کند و هم محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد. [[منتظر]]، ساکت و ساکن نمی‌ماند، بلکه کارها و تلاش‌های خود را در جهت [[زمینه‌سازی]] برای تحقّق [[ظهور]] انجام می‌دهد. چنین فردی در [[جامعه]]، نه تنها خود را از [[انحرافات اعتقادی]] و عملی به دور نگه می‌دارد؛ بلکه سعی در ساختن و [[اصلاح]] کردن [[جامعه]] دارد؛ بنابراین، [[انتظار]]، نه تنها یک عمل فردی که یک کار جمعی و تشکیلاتی است که به طور مداوم، [[جامعه]] و افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند ضامن [[سلامت]] [[فکری]] و عملی فرد و [[جامعه]] باشد. نیز [[انتظار]]، سبب [[استقامت]] و [[پایداری]] [[مسلمانان]] برابر فشارها و سختی‌ها می‌شود و از [[یأس]] و [[ناامیدی]] آنان، جلوگیری می‌کند و به این شکل، راه را برای [[غلبه]] و [[پیروزی]] آنان هموار می‌کند.
«[[انتظار فرج]]، به معنای [[امید]] به آینده روشن و تحقّق [[ارزش‌ها]] و خوبی‌ها است. چنین نگاهی به [[انسان]]، شور و [[نشاط]] و حرکت می‌دهد؛ به گونه‌ای که هم برای [[اصلاح]] خود [[اقدام]] می‌کند و هم محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد. [[منتظر]]، ساکت و ساکن نمی‌ماند، بلکه کارها و تلاش‌های خود را در جهت [[زمینه‌سازی]] برای تحقّق [[ظهور]] انجام می‌دهد. چنین فردی در [[جامعه]]، نه تنها خود را از [[انحرافات اعتقادی]] و عملی به دور نگه می‌دارد؛ بلکه سعی در ساختن و [[اصلاح]] کردن [[جامعه]] دارد؛ بنابراین، [[انتظار]]، نه تنها یک عمل فردی که یک کار جمعی و تشکیلاتی است که به طور مداوم، [[جامعه]] و افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند ضامن [[سلامت]] [[فکری]] و عملی فرد و [[جامعه]] باشد. نیز [[انتظار]]، سبب [[استقامت]] و [[پایداری]] [[مسلمانان]] برابر فشارها و سختی‌ها می‌شود و از [[یأس]] و [[ناامیدی]] آنان، جلوگیری می‌کند و به این شکل، راه را برای [[غلبه]] و [[پیروزی]] آنان هموار می‌کند.
:::::*با این [[وصف]]، [[انتظار]]، ظرفیّت و [[توانایی]] فراوانی برای تحقق [[جامعه آرمانی]] و اسلامی‌ [[موعود]]، ایجاد می‌کند که در سایه اعمال فردی و جمعی، کمتر به چشم می‌خورد؛ به همین سبب، با فضیلت‌ترین عمل‌ها شمرده شده است»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۲ - ۸۳.</ref>.
*با این [[وصف]]، [[انتظار]]، ظرفیّت و [[توانایی]] فراوانی برای تحقق [[جامعه آرمانی]] و اسلامی‌ [[موعود]]، ایجاد می‌کند که در سایه اعمال فردی و جمعی، کمتر به چشم می‌خورد؛ به همین سبب، با فضیلت‌ترین عمل‌ها شمرده شده است»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۲ - ۸۳.</ref>.
}}
}}


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش