آیا امام علی علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
«خبرهای غیبی فراوانی از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است، به طوری که [[ابن ابی الحدید]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} اخبار غیبی بسیار فرموده و همگی صحیح بوده و اگر ما بخواهیم همه آنها را بیان کنیم باید جزوههای بسیاری به آن اختصاص دهیم و کتابهای سیره آن اخبار را به صورت مشروح آوردهاند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۵۰.</ref> که همه آنها حکایت از آگاهی گسترده و احاطه آن حضرت بر امور غیبی است و در بسیاری از این موارد روی جزئیات تکیه شده است که این به خوبی نشان از آن است که این خبرها از آگاهی به [[علم غیب]] سرچشمه گرفته است. در [[نهج البلاغه]] در خطبههای متعددی اخبار غیبی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بیان شده است از جمله: | «خبرهای غیبی فراوانی از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است، به طوری که [[ابن ابی الحدید]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} اخبار غیبی بسیار فرموده و همگی صحیح بوده و اگر ما بخواهیم همه آنها را بیان کنیم باید جزوههای بسیاری به آن اختصاص دهیم و کتابهای سیره آن اخبار را به صورت مشروح آوردهاند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۵۰.</ref> که همه آنها حکایت از آگاهی گسترده و احاطه آن حضرت بر امور غیبی است و در بسیاری از این موارد روی جزئیات تکیه شده است که این به خوبی نشان از آن است که این خبرها از آگاهی به [[علم غیب]] سرچشمه گرفته است. در [[نهج البلاغه]] در خطبههای متعددی اخبار غیبی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بیان شده است از جمله: | ||
#خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از آمدن تعداد نیرو در جنگ جمل از کوفه همراه [[امام حسن]]{{ع}} [[ابو طفیل]] گوید: [[علی]]{{ع}} فرمود: از کوفه دوازده هزار و یک نفر به سوی شما میآید. به تپه ذیقار نشستم و آنها را شمارش کردم. یکی بیش و کم نبود<ref>تاریخ طبری، ابی جعفر محمد بن جریر طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref> | |||
#'''اخبار [[حضرت علی]]{{ع}} درباره خوارج در جنگ نهروان:''' [[حضرت علی]]{{ع}} در جنگ نهروان به باقی نماندن دو نفر از خوارج و به شهادت نرسیدن، بیش از ده نفر از لشکریانش خبر دادند که این خبر دادن [[علی]]{{ع}} با سندها وعبارتهای مختلف در کتابهای گوناگون نقل شده است. در خطبه ۵۹ درباره هلاکت خوارج فرموده است: {{عربی|« مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَة»}}<ref>کشتنگاه آنان این سوی نطفه (نهر) است. به خدا، که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن هلاک نشود؛ نهجالبلاغه، خطبه ۵۹، ص ۴۸.</ref>. [[ابی سلیمان مرعشی]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} به سوی نهروان حرکت کرد و من هم همراه او حرکت میکردم. او فرمود: قسم به خداوندی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، از شما دو تن کشته نمیشود و از آنها ده نفر باقی نمیماند<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۳۵. تاریخ بغدادی، احمد خطیب بغدادی، ج۱۴، ص۳۶۴.</ref>. [[ابن ابی الحدید معتزلی]] گوید: این خبر غیبی از معجزات آن حضرت به شمار میرود، زیرا خبر تفصیلی دادن از شمار کشتگان ارتباط با عالم ورای حس را به خوبی مینمایاند و این گونه پیشگویی فراتر از توان بشری است<ref>شرح نهجالبلاغه، ج۵، ص۴.</ref>. در خطبه ۶۰ هنگامی که به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: {{عربی|« كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ وَ كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِين»}}<ref>هرگز به خدا که نطفه-هایند در پشتهای مردان و زهدانهای مادران. هرگاه مهمتری از آنان سر برآورد، از پایش در اندازند، چندان که آخرِ کار مالِ مردم ربایند و دست به دزدی یازند.</ref>. در این جا، به سرکوبی خوارج در حکومتهای مختلف و نیز پایان کار آنها اشاره فرموده است، و به گفته [[ابن ابی الحدید]] "این مسئله عیناً واقع شد، زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعال آنها از بین رفتند و سرانجام اخلاف آنها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد" <ref>شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج۵، ص۷۳.</ref>. | |||
#'''اخبار از شهادت خودش:'''احادیث خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از شهادت خود، گاهی اخبار از خضاب شدن محاسنش به خون سرش و گاهی به خبر دادن از قاتلش [[ابن ملجم]] با اسناد و تعابیر گوناگون بیان شده است؛ در این جا از باب نمونه برخی از آن روایات نقل میشود: [[ابن سعد]] از [[ابو نعیم]] و او از [[ابو طفیل]] نقل میکند که [[علی]]{{ع}} مردم را به بیعت کردن با خود فراخواند. [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی]] برای بیعت آمد و [[علی]]{{ع}} دو مرتبه او را برگرداند و بیعتش را نپذیرفت، سپس فرمود: چه چیزی از شقیترین امت جلوگیری میکند، هر آینه محاسن مرا با خون سرم رنگین خواهد کرد. [[ابن سعد]] گوید: راوی دیگری هم غیر از [[ابو نعیم]] به همین اسناد از [[علی]]{{ع}} نقل میکند، که در دنباله این مطلب فرمود: بخدا سوگند این عهدی است که [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص ۲۴.</ref>. [[سالم بن ابی جعد]] از [[عبدالله بن سبع]] نقل میکند که شنیدم [[علی]]{{ع}} میفرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد و شقیترین مردم منتظر چیست؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین بگو آن کیست؟ تا جانش را بستانیم؟ فرمود: در این صورت به خدا سوگند در قبال خون من کسی غیر از قاتل مرا کشتهاید. [[عبدالله بن موسی]] از اسرائیل از [[سنان بن حبیب]] از نبل از دختر بدر، از قول شوهرش نقل میکند که میگفته است: خودم شنیدم [[علی]]{{ع}} میفرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد. | |||
#'''اخبار [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} از چگونگی به شهادت رسیدن [[میثم تمار]]:''' [[میثم تمار]] یکی از اصحاب خاص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که اسرار بسیاری از آن جناب شنیده بود. روزی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به او فرمود: همانا تو پس از من گرفتار خواهی شد و به دار آویخته شوی و حربه به تو خواهند زد، و چون سومین روز شود، از سوراخهای بینی و دهانت خون باز شود که ریشت را رنگین نماید، پس چشم به راه آن خضاب باش، و به درب خانه عمرو بن حریث به دار آویخته خواهی شد. تو دهمین نفری که در آنجا به دار آویخته میشوی و چوبه دار تو از همه آنان کوتاهتر میباشد، و از آنها به آستانه خانه نزدیکتر خواهی بود. برو تا آن درخت خرمایی که بر تنه آن به دار کشیده شوی به تو نشان دهم، و نشانش داد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۰۶ - ۲۱۰.]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
نتیجه اینکه گرچه آیه شریف {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}} <ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] اولیاء و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و اولیاء بیش از سایر مؤمنین است. | نتیجه اینکه گرچه آیه شریف {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}} <ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] اولیاء و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و اولیاء بیش از سایر مؤمنین است. | ||
::::::و در عین حال [[علم غیب]] آنان دارای چند ویژگی است: | ::::::و در عین حال [[علم غیب]] آنان دارای چند ویژگی است: | ||
# به هر اندازهای که باشد باز هم به لحاظ «کمی و کیفی» محدود به حدود خاصی است. | |||
#اکتسابی و عارضی است و ذاتی نیست. | |||
#مسبوق به عدم است و ازلی نیست، و دارای انتها است، و سرمدی نمیباشد. | |||
# نشات گرفته از فیض خود الهی است و مطابق واقع و حقیقت است. | |||
::::::البته [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و وارثان علمش [[ائمه معصومین]]{{عم}} در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله ۱. علم به غیبت، ۲. عمل بر طبق آن، ۳. اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. | ::::::البته [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و وارثان علمش [[ائمه معصومین]]{{عم}} در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله ۱. علم به غیبت، ۲. عمل بر طبق آن، ۳. اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. | ||
::::::لازم به ذکر است چونکه مسأله [[علم غیبت]] داشتن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه معصومین]]{{ع}} یکی از مسائل اعتقادی بسیار مهم است لذا نیاز به توضیح بیشتری دارد پس میگوئیم: کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref> ولی این منافات ندارد که خدا بخشی از [[علم غیب]] را که مصلحت میداند و برای تکمیل رهبری رهبران الهی لازم است در اختیار آنان بگذارد، و این [[علم غیب]] مستقل و بالذات نیست بلکه [[علم غیب]] بالعوض است یعنی یادگیری و تعلم از علام الغیوب آیاتی از قرآن نیز بر این معنی دلالت دارد که قبلا به آنها اشاره شد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>« جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، ۲۷.</ref>. | ::::::لازم به ذکر است چونکه مسأله [[علم غیبت]] داشتن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه معصومین]]{{ع}} یکی از مسائل اعتقادی بسیار مهم است لذا نیاز به توضیح بیشتری دارد پس میگوئیم: کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref> ولی این منافات ندارد که خدا بخشی از [[علم غیب]] را که مصلحت میداند و برای تکمیل رهبری رهبران الهی لازم است در اختیار آنان بگذارد، و این [[علم غیب]] مستقل و بالذات نیست بلکه [[علم غیب]] بالعوض است یعنی یادگیری و تعلم از علام الغیوب آیاتی از قرآن نیز بر این معنی دلالت دارد که قبلا به آنها اشاره شد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>« جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، ۲۷.</ref>. | ||
خط ۳۴۷: | خط ۳۴۷: | ||
«بنابر ادله نقلی و عقلی که در جای خود اثبات شده است از آنجا که [[امام علی|امام علی بن ابی طالب]] جانشین تعیین شده پس از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] است، پس خداوند سبحان به امام نیز [[علم غیب]] بخشیده است، همانگونه که به پیامبر عطا فرمود تا توانایی ایفای مسئولیتهای رسالت خود را داشته باشد. در این راستا، برخی از آیات و روایات که [[علم غیب]] امام را تأیید میکند میآوریم: | «بنابر ادله نقلی و عقلی که در جای خود اثبات شده است از آنجا که [[امام علی|امام علی بن ابی طالب]] جانشین تعیین شده پس از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] است، پس خداوند سبحان به امام نیز [[علم غیب]] بخشیده است، همانگونه که به پیامبر عطا فرمود تا توانایی ایفای مسئولیتهای رسالت خود را داشته باشد. در این راستا، برخی از آیات و روایات که [[علم غیب]] امام را تأیید میکند میآوریم: | ||
#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}؛<ref>« و کسی که دانش کتاب نزد اوست»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> که همه (شیعه و سنی) گفتهاند منظور [[علی بن ابی طالب]] است.<ref>شواهد التتریل: ج ۱، ص ۳۰۷؛ حاکم حسکانى: توضیح الدلائل، ص ۱۶۳، علامه [[شهابالدین شیرازی]]؛ النور المشتعل: ص ۱۲۵، [[حافظ ابى نعیم احمد بن عبدالله شافعی]]؛ تتریل الایات: ص ۱۵، حافظ حسین حبرى، نسخه خطی؛ ینابیع المودة: ص ۱۰۳، علامه قندوزى حنفى، چاپ استانبول؛ ارجح المطالب: ص ۸۶ و ۱۱۱، چاپ لاهور، علامه شیخ عبیدالله حنفی؛ الجامع لاحکام القرآن: ج ۹، ص ۳۳۶، علامه ابىعبدالله محمد بن احمد انصاری؛ الاتقان: ج ۱، ص ۱۳، سیوطى.</ref> | |||
#{{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}؛<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم»؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> | |||
و در روایات آمده است که منظور علی است<ref>مراجعه شود به شواهد التتریل؛ ج ۱، ص ۱۰۳. و ینابیع المودة؛ ص ۱۰۳، چاپ استانبول.</ref> که از روشنترین مصادیق بندگان برگزیده خداوند است. | و در روایات آمده است که منظور علی است<ref>مراجعه شود به شواهد التتریل؛ ج ۱، ص ۱۰۳. و ینابیع المودة؛ ص ۱۰۳، چاپ استانبول.</ref> که از روشنترین مصادیق بندگان برگزیده خداوند است. | ||
#{{متن قرآن|وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ}}؛<ref>« و گوشهای شنونده آن را به گوش گیرند»؛ سوره حاقه، آیه ۱۲.</ref>همه شیعه و سنی گفتهاند که این آیه نیز درباره حضرت علی<ref>التفسیر الکبیر: ج ۳۰، ص ۱۰۷؛ تفسیر طبرى: ج ۲۹، ص ۳۱؛ اسباب الترول: ص ۲۴۹؛ تفسیر ابن کثیر: ج ۴، ص ۴۱۳؛ الدر المنثور: ج ۶، ص ۲۶۰؛ روح المعانى: ج ۲۹، ص ۴۳؛ ینابیع المودة: ص ۱۲۰؛ نور الابصار: ص ۱۰۵؛ کنزالعمال: ج ۶، ص ۴۰۸.</ref> نازل شده است و همچنین روایت کردهاند که حضرت علی فرمود: "هیچ یک از سخنانی که از پیامبر شنیدم فراموش نکردهام"<ref>مجمع البیان: طبرسى، ج ۱۰، ص ۳۴۵، که آن را از شیعه و سنى نقل کرده است.</ref> آن کسی که علم کتاب دارد و جزء برگزیدگانی است که کتاب را به ارث بردهاند، درب علم پیامبر است و این علم، علوم غیبی و غیر آن را در بر دارد و بر طبق این آیات و روایات به امام علی داده شده است. | |||
#حضرت [[علی]]{{ع}} درباره حوادث غیبی فرموده است: "سوگند به خدا اگر بخواهم میتوانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم، اما از آن میترسم که با این گونه خبرها نسبت به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] کافر شوید، آگاه باشید که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود میسپارم. سوگند به خدایی که محمد را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستی سخن نگویم. پیامبر اسلام همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک میشود و جای نجات کسی که نجات مییابد و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است، هیچ حادثهای بر من نگذشت جز آن که در گوشم نجوا کرد و مرا از آن مطلع ساخت<ref>نهج البلاغه: خطبه ۱۷۵</ref> | |||
# هم چنین از کارهایی که قرامطه<ref>فرقهاى از شیعیان تندرو (غلاة)</ref> مرتکب شدند خبر داد و فرمود: "آنها در ظاهر و به دروغ به ما عشق میورزند در حالی که کینه و دشمنی ما را در دل دارند و نشانهاش این است که وارثان ما را میکشند و از کودکان ما روی میگردانند". ابن ابی الحدید میگوید: "پیشگویی آن حضرت درست بود زیرا قرامطه افراد بسیاری از خاندان ابیطالب را کشتند"<ref>شرح نهج البلاغه: ج ۱۰، ص ۱۴.</ref> | |||
#در یکی از خطبههای [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} آمده است: "از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید، به خدا سوگند نمیپرسید از گروهی که صد نفر را گمراه یا هدایت میسازد جز آنکه شما را آگاه میسازم از آن کسی که مردم را بدان میخواند و آنها که از آنان پیروی میکنند تا روز قیامت" در این هنگام مردی برخاست و گفت چند تار مو در سر و صورت من وجود دارد؟ حضرت فرمود: "به خدا سوگند رسول خدا از آنچه پرسیدی با من سخن گفته بود بدان که بر هر تار مویی از سر تو فرشتهای است که تو را لعن میکند و بر هر تار مویی از ریش تو شیطانی است که تو را تحریک میکند و در خانه تو کودکی است که پسر [[رسول خدا]] را خواهد کشت، اگر اثبات جواب سؤال تو تعداد موها دشوار نبود تو را از آن آگاه میکردم اما نشانه آن علم غیب دانستن من لعن شدن تو و پسر ملعون توست که از آن خبر دادم". در آن هنگام پسر او کوچک بود و همو بعدها کشتن امام حسین را به عهده گرفت.<ref>شرح نهج البلاغه: ج ۲، ص ۴۴۸، و ج ۱، ص ۲۰۸، که این روایت را از کتاب «الغارات» از [[ابن هلال ثقفى]] روایت کرده است. و سنان بن انس نخعى (که همان کودک | |||
مذکور در روایت است) از کسانى بود که در قتل [[امام حسین]]{{ع}} شرکت کرد. مراجعه شود به تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۳۷؛ کنزالعمال: ج ۱، ص ۲۲۸؛ ینابیع الموده: ص ۷۳.</ref> | مذکور در روایت است) از کسانى بود که در قتل [[امام حسین]]{{ع}} شرکت کرد. مراجعه شود به تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۳۷؛ کنزالعمال: ج ۱، ص ۲۲۸؛ ینابیع الموده: ص ۷۳.</ref> | ||
#امام [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} حکمهای شگفتانگیزی صادر کرده که بیش از حد شمارش است و به نوبه خود نشانه علم خدادای امام است. زیرا ایشان احکام الهی را که دیگران از پاسخ به آن عاجز میماندند بیان فرموده است، مانند ماجرای دعوای دو زن بر سر یک کودک که حضرت دستور داد کودک را با شمشیر دو نیمه کنند و مادر واقعی برای نجات جان کودک خود از ادعایش دست برداشت و بدین ترتیب حق روشن گردید.<ref>کنزالعمال: ج ۳، ص ۱۷۹.</ref> یا مانند تقسیم درهمها بین صاحبان نان<ref>ذخائر العقبى: ص ۸۴؛ الصواعق المحرقة: ص ۷۷.</ref> و بیان حکم خنثی<ref>نور الابصار: ص ۷۱؛ مناقب احمد الخوارزمى: ص ۶۰؛ مطالب السؤول: ص ۱۳.</ref> و احکام اهل بغی (مفسدین فی الارض) به طوری که شافعی گفته است حکم اهل بغی را از علی آموختیم.<ref>کتاب الام: ج ۴، ص ۲۳۳، فى باب الخلاف، فى قتال اهل البغى.</ref> | |||
#در کتاب "اسد الغابة" در معرفی "غرفة الازدی" آمده است: او از یاران پیامبر و از اصحاب صفه که پیامبر برای او دعا کرد تا معامله و خرید و فروش او برکت پیدا کند. وی میگوید: در مورد علی دچار شک شده بودم، روزی در ساحل فرات همراه آن حضرت میرفتیم، حضرت راه خود را کج کرد و در نقطهای ایستاد و ما نیز اطراف آن حضرت ایستادیم. ایشان با دستش اشاره کرد و فرمود: "اینجا سرزمین رحلتشان و منزلگاه سوارکارانشان و محل ریختن خونهایشان است، پدرم به فدای کسی که در زمین و آسمان یاوری جز خدا ندارد". هنگامی که [[امام حسین]]{{ع}} به شهادت رسید، به محل شهادت او آمدم همانگونه بود که علی گفته بود بدون هیچ اشتباهی پس از خدا به خاطر شک درباره علی طلب بخشش کردم و دریافتم که علی به سبب ویژگیها و صفاتی که در او هست، از دیگران برتر و بر آنها مقدم است.<ref>مراجعه شود به اسد الغابه: ج ۴، ص ۱۶۹.</ref> | |||
::::::۹. امام [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} از کشته شدن "ذی الثدیة" که از خوارج بود خبر داد و وقتی شایعه عبور خوارج از نهر به امام رسید، فرمود: "نه، آنها از رود عبور نکردهاند".<ref>مروج الذهب: ج ۲، ص ۴۰۵؛ الکامل لابن الاثیر: ج ۳،ص ۱۷۴ و ۱۷۵.</ref> | ::::::۹. امام [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} از کشته شدن "ذی الثدیة" که از خوارج بود خبر داد و وقتی شایعه عبور خوارج از نهر به امام رسید، فرمود: "نه، آنها از رود عبور نکردهاند".<ref>مروج الذهب: ج ۲، ص ۴۰۵؛ الکامل لابن الاثیر: ج ۳،ص ۱۷۴ و ۱۷۵.</ref> | ||
#امام از شهادت خویش خبر داده است.<ref>لسان المیزان: ج ۳، ص ۴۳۹؛ اسد الغابه: ج ۴، ص ۳۵؛ منتخب کنز العمال: ج ۵، ص ۵۹؛ مسند احمد: ج ۱، ص ۱۵۶.</ref> | |||
#امام پیش بینی کرد که مغولان حکومت را از بنی عباس خواهند گرفت. <ref>شرح نهج البلاغه: ج ۲، ص ۱۲۵ و ۲۴۱؛ تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۵۸.</ref> | |||
#همچنین از به صلیب کشیدن [[میثم تمار]] و اینکه دهمین نفر نیزه در بدن او فرو میکند خبر داد و نخلی را که بعدها میثم را بر ساقه آن دار زدند به او نشان داد. این جنایت را عبیدالله بن زیاد (لعنت خدا بر هر دوی آنها مرتکب شد).<ref>شرح نهج البلاغه: ج ۱، ص ۲۱۰؛ مناقب المرتضوى: ص ۲۷۸.</ref>»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۶۷-۷۳.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۶۸: | خط ۴۶۸: | ||
'''پیشگوییهای کلّی:''' در برخی از سخنان گهربار [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} پارهای از ویژگیهای آینده و اوصاف آخرالزمان به روشنی ترسیم شده است که قابل تطبیق بر زمانه و روزگار ما نیز هست؛ در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: | '''پیشگوییهای کلّی:''' در برخی از سخنان گهربار [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} پارهای از ویژگیهای آینده و اوصاف آخرالزمان به روشنی ترسیم شده است که قابل تطبیق بر زمانه و روزگار ما نیز هست؛ در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
#در آن زمانی که در پیش است آخرالزمان، نجات پیدا نمیکند از فتنه و فساد مگر مؤمن گمنام و بی نام و نشان که اگر در میان مردم باشد شناخته نمیشود، و اگر در میان جمع نباشد به جستجویش برنخیزند. آنان چراغهای هدایتند و نشانههای روشناند برای کسانیکه در تاریکی ره میسپارند. اینان سخن چینی نمیکنند، و عیوب نهان دیگران را فاش نمیسازند و سخن بیهوده بر زبان جاری نمیسازند. | |||
#ای مردم! به زودی زمانی بر شما خواهد آمد که اسلام در آن همچون ظرفی واژگون، سرازیر شود از اسلام جز اسم و از قرآن جز درس و از ایمان جز رسم باقی نماند. | |||
#پس از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن چیزی پوشیدهتر از حق، و آشکارتر از باطل، و رایجتر از دروغ بر خدا و پیامبرش نباشد. نزد مردم آن زمان کالایی کسادتر از قرآن نیست اگر به درستی تلاوت شود، و کالایی رایجتر از آن نیست اگر آن را واژگونه معنا کنند، چیزی در شهرها ناشناختهتر و بدتر از معروف، و شناخته شدهتر و بهتر از منکر نباشد. آن مردم بر پراکندگی اتفاق کرده، از وحدت روی گردانند. گویا آنان پیشوای قرآنند نه قرآن پیشوای آنان. | |||
#روزگاری مردم را فرا رسد که جز سخن چین ارجمند نگردد، جز بدکار را هنرمند نخوانند و جز منصف را ناتوان ندانند و تضعیف نکنند، کمک به نیازمندان را زیان شمارند، و رسیدگی به خویشاوندان را منّت گذارند، و عبادت خداوند را وسیله برتری خود بر مردم قرار دهند در این هنگام امور حکومت با مشورت زنان و فرمانروایی کودکان و تدبیر خواجگان انجام پذیرد. | |||
#مردم را زمانی فرا رسد که از قرآن در میان آنها جز خطوطش و از اسلام جز نامش بر جای نماند. در آن روز مسجدهایشان از جهت ساختمان (و زینت و زیبایی) آباد است و از جهت هدایت و رستگاری ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمیناند، که از آنها فتنه برخیزد و در آنها گناه و خطا لانه گیرد»<ref>[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین].</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۹۱: | خط ۴۹۱: | ||
«گزیدهای از خبرهای غیبی [[نهج البلاغه]]: | «گزیدهای از خبرهای غیبی [[نهج البلاغه]]: | ||
#'''سقوط شهر بصره؛''' وقتی جنگ جمل به پایان رسید و بصره فتح شد. [[حضرت علی]]{{ع}} در بصره خطبهای ایراد کرد که بخشی از آن از خبرهای غیبی آن حضرت محسوب میشود: {{عربی|« وَ ايْمُ اللَّهِ لَتُغْرَقَنَّ بَلْدَتُكُمْ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى جَامِعِهَا كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَة»}}<ref>سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می کند، گویا مسجد شما را می نگرم که چون سینه کشتی یا چونان شترمرغی که بر سینه خوابیده باشد بر روی آب مانده باشد؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳، ترجمه محمد دشتی.</ref>. | |||
#'''حکومت کوتاه مروان بن حکم:''' "مگر پس از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟ مرا به بیعت او نیازی نیست دست او دست یهودی است اگر با دست خود بیعت کند، در نهان بیعت را میشکند{{عربی|« أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ وَ هُوَ أَبُو الْأَكْبُشِ الْأَرْبَعَةِ وَ سَتَلْقَى الْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وُلْدِهِ مَوْتاً أَحْمَر»}}<ref>آگاه باشید او حکومت کوتاه مدتی خواهد داشت مانند فرصت کوتاه سگی که با زبان بینی خود را پاک میکند. او پدر چهار فرمانرواست. و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونینی خواهند داشت؛ نهج البلاغه، ۷۳، ترجمه محمد دشتی.</ref>. | |||
#'''خبر از سلطه ستمگری بیباک:''' "آگاه باشید! پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ بر شما مسلط خواهد شد که هرچه بیابد میخورد و تلاش میکند آنچه ندارد به دست آورد، او را بکشید! ولی هرگز نمیتوانید او را بکشید.{{عربی|« إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِسْلَامِ وَ الْهِجْرَة»}}<ref> آگاه باشید! بهزودی معاویه شما را به بیزاری و بدگویی من وادار میکند. بدگویی را به هنگام اجبار دشمن اجازه میدهم که مایه بلندی درجات من و نجات شماست. اما هرگز در دل از من بیزاری نجویید که من بر فطرت توحید تولد یافتهام و در ایمان و هجرت پیشقدم همه بودهام؛ نهج البلاغه، ۵۷، ترجمه محمد دشتی.</ref>. | |||
#'''خبر از قتلگاه خوارج:''' به هنگام حرکت برای جنگ با خوارج، شخصی گفت خوارج از پل نهروان عبور کردند [[امام]]{{ع}} فرمود: "قتلگاه خوارج این سوی نهر است، به خدا سوگند از آنها جز ده نفر باقی نمیماند و از شما نیز ده نفر کشته میشود<ref>نهج البلاغه، ۵۹، ترجمه محمد دشتی.</ref> [[شیخ طبرسی]] نوشته: به عقیده شیعه کسی را میتوان عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد. و هیچ کس جز خدا این چنین نیست. اما خبرهای فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از [[حضرت علی]]{{ع}} و سایر [[امامان]] نقل کردهاند همه از [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان رسیده و [[رسول اکرم]]{{صل}} از خداوند آموخته است | |||
#'''خبر از خونریزی حجاج:''' "آگاه باشید! به خدا سوگند پسرکی از طایفه ثقیف "[[حجاج بن یوسف]]" بر شما مسلط میشود که هوسباز و گردنکش و ستمگر است سبزهزارهای شما را میچرد و چربی شما را آب میکند"<ref>نهج البلاغه، ۱۱۶، ترجمه محمد دشتی.</ref> | |||
#'''خبر از ظهور حکومت [[حضرت مهدی]]{{ع}}:''' [[حضرت مهدی]]{{ع}} خواستهها را تابع هدایت [[وحی]] میکند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار میدهند، در حالی که به نام تفسیر نظریههای گوناگون خود را بر قرآن تحمیل میکنند، او نظریهها و اندیشهها را تابع قرآن میسازد<ref>نهج البلاغه، ۱۳۸، ترجمه محمد دشتی.</ref>. | |||
#'''خبر از آینده شوم خوارج:''' آگاه باشید! بهزودی پس از من به خواری و ذلت گرفتار می شوید و شمشیر برنده بر شما مسلط میگردد و به [[استبدادی]] دچار خواهد شد که برای دیگر ستمگران راه و رسم حکومت قرار خواهد گرفت<ref>نهج البلاغه، ۵۸، ترجمه محمد دشتی.</ref>. | |||
#'''خبر از آینده بنی امیه:''' تا آنکه برخی از شما گمان میبرند که دنیا به کام بنیامیه شد. و همه خوبیها را افزون به آنها سپرده و آنها را از سر چشمه خود سیراب کرده و تازیانه و شمشیرشان از سر این امت کنار نخواهد رفت. کسانی که چنین میاندیشند در اشتباهاند زیرا سهم بنیامیه تنها جرعهای از زندگی لذتبخش است که مدتی آن را می مکند سپس همه آنچه را که نوشیدند بیرون میریزند<ref>نهج البلاغه، ۸۷، ترجمه محمد دشتی.</ref>. | |||
#'''خبر از آینده کوفه:''' ای کوفه تو را مینگرم گویا چنان چرمهای بازار عکاظ کشیده میشوی، زیر پای حوادث لگدکوب میگردی و حوادث فراوان تو را دربر میگیرد. من به خوبی میدانم. ستمگری نسبت به تو قصد بد نمیکند مگر آنکه خداوند او را به بلایی گرفتار سازد یا قاتلی بر او مسلط گرداند<ref>نهج البلاغه، ۴۷، ترجمه محمد دشتی.</ref>. | |||
#'''خبر از فتنههای آینده:''' این حوادث هنگامی رخ نشان میدهد که جنگ در میان شما طولانی و دنیا چون بر شما تنگ شود که ایام بلا را طولانی پندارید تا روزی که خداوند پرچم فتح و پیروزی را برای باقیمانده نیکان شما به اهتراز درآورد<ref>نهج البلاغه، ۹۳، ترجمه محمد دشتی.</ref>»<ref>[https://article.tebyan.net/230231/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8 وبگاه تبیان].</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |