آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۰
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
«در این باره همین بس، که [[حضرت]] [[سید الساجدین]] {{ع}} در دعای [[عرفه]] بر [[منتظران]] [[درود]] فرستاده و برای آنان [[دعا]] کرده، بعد از [[دعا کردن]] برای مولایشان [[امام زمان]]{{ع}} و اضافه بر آن [[روایات]] بسیاری بر این مقصود دلالت دارد، از جمله؛ | «در این باره همین بس، که [[حضرت]] [[سید الساجدین]] {{ع}} در دعای [[عرفه]] بر [[منتظران]] [[درود]] فرستاده و برای آنان [[دعا]] کرده، بعد از [[دعا کردن]] برای مولایشان [[امام زمان]]{{ع}} و اضافه بر آن [[روایات]] بسیاری بر این مقصود دلالت دارد، از جمله؛ | ||
#در "[[کمال الدین]]" از [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]] {{ع}} آمده که فرمود: هر کس از شما بر این امر در حال [[انتظار]] آن بمیرد، همچون کسی است که در [[خیمه]] [[قائم]] {{ع}} بوده باشد<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۴ باب ۵۵ ح ۱.</ref>. | |||
#از [[حضرت]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]]{{ع}} آمده که فرمود: چقدر خوب است [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! آیا نشنیدهای فرموده خدای - عزوجل - را که: {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>. بنابراین بر شما [[باد]] [[صبر]]، به درستی که [[گشایش]] پس از [[ناامیدی]] میآید، البته آنان که پیش از شما بودند صبورتر از شما بودند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۵ باب ۵۵ ح ۵.</ref>. | |||
#در "[[بصائر الدرجات]]" به [[سند]] خود از [[حضرت]] [[امام]] [[ابوعبدالله]] [[صادق]] {{ع}} آورده که فرمود:[[امیرمؤمنان]] {{ع}} به سوی [[صفین]] میرفت، تا این که از [[رود]] [[فرات]] عبور کرد و به نزدیکی کوه سرزمین [[صفین]] رسید که هنگام [[نماز]] [[مغرب]] شد، مدتی در [[اندیشه]] فرو رفت، سپس وضو گرفت و [[اذان]] گفت و چون از [[اذان]] گفتن فراغت یافت، کوه شکافته شد و سر و صورتی سپید نمودار گردید و گفت: [[سلام]] بر تو ای [[امیر المؤمنین]] و [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] بر تو [[باد]]. خوش [[آمدی]] ای [[جانشین]] [[پیغمبران]] و پیشوای روسفیدان و عزیزترین چیزی که به [[مردم]]] رسیده! و ای نایل آمده به [[ثواب]] [[صدیقین]]! و ای [[سید]] [[اوصیا]]! [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به او فرمود: بر تو نیز [[سلام]] [[باد]]، ای برادرم [[شمعون]]! [[جانشین]] [[عیسی بن مریم]] [[روح القدس]]، حال تو چگونه است؟ گفت: خیر است، خدای بر تو [[رحمت]] آرد. من [[منتظر]] [[حضرت]] [[روح الله]] هستم که از [[آسمان]] فرود آید، پس هیچ کس را نمیشناسم که در [[راه خدا]] بیشتر از تو دچار [[بلا]] گشته و فردا [ی [[قیامت]]] ثوابش فزونتر و مقامش [[برتر]] از تو باشد...<ref>بصائر الدرجات، ۲۸۰ ح ۱۶.</ref>. میگویم: جهت [[شاهد]] آوردن این [[حدیث]]، آن است که دلالت دارد بر [[منتظر]] بودن جناب [[شمعون]] نسبت به این [[ظهور]] [[مبارک]] و با میمنت. و البته شباهت یافتن به [[اولیای خدا]] و [[پیروی]] کردن از ایشان چیزی است که نزد [[خداوند]] - عزوجل - [[پسندیده]] است، اضافه بر سایر آنچه در [[فضیلت انتظار]] رسیده است<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>. | |||
و از آنچه بر [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت میکند، روایتی است که [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین]]" به [[سند]] خود، از [[عبد العظیم حسنی]] آورده که گفت: بر سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]]{{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷ باب ۳۶ ح ۱.</ref>. | و از آنچه بر [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت میکند، روایتی است که [[شیخ صدوق]] در کتاب "[[کمال الدین]]" به [[سند]] خود، از [[عبد العظیم حسنی]] آورده که گفت: بر سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]]{{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷ باب ۳۶ ح ۱.</ref>. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
*«یک دسته از [[روایات]] [[انتظار]] احادیثی هستند که [[مسلمانان]] را به [[انتظار]] امر فرمودهاند چنان که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} میفرمایند: [[منتظر فرج]] باشید و از [[گشایش]] [[الهی]] مایوس نگردید، به درستی که محبوبترین [[اعمال]] نزد [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است<ref>{{متن حدیث|"انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین]] به [[سند]] خود از [[عبدالعظیم حسنی]] آورده که گفت: "به سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب]]{{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز به سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]] از ماست و اوست [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش انتظارش کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین از [[فرزندان]] من است"<ref>{{متن حدیث|"عَن عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} الْحَسَنِيُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى{{ع}} إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ{{ع}} أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}} (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۷، ح ۱)</ref>.[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که روزی آن [[حضرت]] فرمود: "آیا شما را خبر ندهم از چیزی که [[خداوند]] هیچ عملی را از [[بندگان]] بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله بفرمائید. [[حضرت]] فرمود: [[گواهی]] دادن بر این که معبودی جز [[الله]] نیست و اینکه [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به هر آنچه [[خداوند]] به او [[فرمان]] داده است و [[دوستی]] از برای ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] شدن ([[پیروی]] از ما) و کوشش و [[اطمینان]] داشتن و [[منتظر]] [[قائم]] بودن سپس فرمود: ما را دولتی در پیش است که هر وقت [[خدا]] بخواهد آن را پیش خواهد آورد و..."<ref>{{متن حدیث|"عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}} ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}} (النعمانی، ابوزنیب، الغیبة، ص ۲۰۷).</ref>.[[غیبت]] [[علامه مجلسی]] در ذیل روایتی که امر به [[مرزبانی]] در [[زمان غیبت]] میکند چنین میفرماید: {{عربی|یجب علی الشعیة أن یربطوا أنفسهم علی طاعة امام الحق و انتظار فرجه ویتهیؤا لنصرته}}<ref>حکیمی، محمد، عصر زندگی، ص ۲۸۸ به نقل از مکیال المکارم، ج ۲، ص ۴۲۴.</ref>. بر [[شیعه]] [[واجب]] است که حاضر و یراق و [[گوش به فرمان]] [[امام]] بر [[حق]] بوده، و در [[انتظار]] فرجش به سر برد و برای [[یاری]] او آماده باشد»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص73-79.</ref>. | *«یک دسته از [[روایات]] [[انتظار]] احادیثی هستند که [[مسلمانان]] را به [[انتظار]] امر فرمودهاند چنان که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} میفرمایند: [[منتظر فرج]] باشید و از [[گشایش]] [[الهی]] مایوس نگردید، به درستی که محبوبترین [[اعمال]] نزد [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است<ref>{{متن حدیث|"انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین]] به [[سند]] خود از [[عبدالعظیم حسنی]] آورده که گفت: "به سرورم [[حضرت]] [[محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب]]{{عم}} وارد شدم و میخواستم که درباره [[قائم]]{{ع}} از آن [[حضرت]] سؤال کنم که آیا همان [[مهدی]] است یا غیر او؟ پس خود آن [[حضرت]] آغاز به سخن کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]] از ماست و اوست [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش انتظارش کشیده شود و در ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین از [[فرزندان]] من است"<ref>{{متن حدیث|"عَن عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} الْحَسَنِيُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى{{ع}} إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ{{ع}} أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}} (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۷، ح ۱)</ref>.[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که روزی آن [[حضرت]] فرمود: "آیا شما را خبر ندهم از چیزی که [[خداوند]] هیچ عملی را از [[بندگان]] بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله بفرمائید. [[حضرت]] فرمود: [[گواهی]] دادن بر این که معبودی جز [[الله]] نیست و اینکه [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به هر آنچه [[خداوند]] به او [[فرمان]] داده است و [[دوستی]] از برای ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] شدن ([[پیروی]] از ما) و کوشش و [[اطمینان]] داشتن و [[منتظر]] [[قائم]] بودن سپس فرمود: ما را دولتی در پیش است که هر وقت [[خدا]] بخواهد آن را پیش خواهد آورد و..."<ref>{{متن حدیث|"عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}} ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}} (النعمانی، ابوزنیب، الغیبة، ص ۲۰۷).</ref>.[[غیبت]] [[علامه مجلسی]] در ذیل روایتی که امر به [[مرزبانی]] در [[زمان غیبت]] میکند چنین میفرماید: {{عربی|یجب علی الشعیة أن یربطوا أنفسهم علی طاعة امام الحق و انتظار فرجه ویتهیؤا لنصرته}}<ref>حکیمی، محمد، عصر زندگی، ص ۲۸۸ به نقل از مکیال المکارم، ج ۲، ص ۴۲۴.</ref>. بر [[شیعه]] [[واجب]] است که حاضر و یراق و [[گوش به فرمان]] [[امام]] بر [[حق]] بوده، و در [[انتظار]] فرجش به سر برد و برای [[یاری]] او آماده باشد»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص73-79.</ref>. | ||
*«[[دلایل]] و عوامل متعددی [[بشریت]] را به داشتن حالت [[انتظار]] و [[ضرورت]] [[امید]] به آیندهای درخشان به دست [[با کفایت]] طلایهداری [[الهی]] ترغیب میکند که عبارتند از: | *«[[دلایل]] و عوامل متعددی [[بشریت]] را به داشتن حالت [[انتظار]] و [[ضرورت]] [[امید]] به آیندهای درخشان به دست [[با کفایت]] طلایهداری [[الهی]] ترغیب میکند که عبارتند از: | ||
#'''[[انتظار]] در [[ادیان]] و [[ملل]]:''' همه [[ادیان]] و اکثر [[ملل]] در [[انتظار]] شخصی به سر میبرند که با [[قیام]] خود [[جهان]] را از [[ظلم]] و [[فساد]] و [[گناه]] [[پاک]]، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در [[زمین]] [[حاکم]] خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان [[پیروان ادیان]] گذشته و اکثر [[ملتها]] و [[اقوام]] و نیز نوابغ و [[فلاسفه]] [[غرب]] ـ با وجود تعدد [[ادیان]] و فاصله بسیار میان باورها و [[اختلاف]] افکار آنان ـ بر اصل ایده [[منجی]] باوری و [[انتظار]] [[منجی]] هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانهای [[استوار]] و اصیل باشد. زیرا نظایر چنین [[وحدت]] نظر [[جهان]] شمولی عادة بدون وجود [[سند]] و [[دلیل]] عقلپسند و معتبر صورت نمیپذیرد. | |||
#'''[[فلسفه بعثت]] [[انبیاء]]:''' [[هدف]] اساسی [[بعثت پیامبران]]، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسانهاست که با قرار گرفتن [[وحی]] در دسترس [[مردم]]، تحقق مییابد. [[تاریخ]] دراز دامن بشری و نیز منابع [[دینی]]، [[گواه]] تلاش جدی و [[خالص]] [[پیامبران]] در [[انجام وظیفه]] [[تبلیغ]] و [[تعلیم]] و [[هدایت]] است، لکن اوضاع [[جامعه بشری]] نشان میدهد آنان در دستیابی به مقصد [[رسالت]] [[توفیق]] چندانی نیافتهاند. و نیز به [[گواهی]] [[قرآن]] [[مأموریت]] بنیادین [[پیامبران]]، اشاعه [[توحید]] و [[پرستش]] خداست، برای نیل به این [[هدف]] [[مقدس]]، [[انبیای الهی]] باید [[نبرد]] [[سختی]] را علیه همه موانع [[یکتاپرستی]] آغاز میکردند، آنان در ازاله این موانع و بسط [[اندیشه]] [[توحیدی]] زحمات طاقتفرسایی را متحمل شدند و هر یک به تناسب شرایط زمانی و مکانی و نوع مخاطبان و امکانات و غلظت موانع موجود، به توفیقاتی دست یافتند، اما برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق [[جامعه]] [[توحیدی]] فراهم نگردیده و در نتیجه، [[غایت]] [[خلقت انسان]] و [[بعثت انبیا]] تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی [[تاریخ]] قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنان که برخی میپندارند [[بشر]] [[آینده]] با [[قدرت]] فوقالعاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفته خویش، [[سعادت]] و [[زندگی]] [[انسان]] را در معبد [[خودپرستی]] و [[هوای نفس]] [[قربانی]] خواهد کرد، که در این صورت [[بعثت انبیا]] لغو خواهد بود، و یا این که سرانجام [[تاریخ]]، با [[اراده]] [[قاهره ]] [[خداوند]] بزرگ و با [[مشیت]] او رقم خواهد خورد و برای همیشه، [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود، و این [[اراده]] با دست [[با کفایت]] [[وارث]] [[انبیا]] و [[ذخیره الهی]] و [[منجی]] [[آخرالزمان]] محقق خواهد شد. آری [[امتها]] باید [[منتظر]] باشند تا موعودشان به [[هدف]] [[انبیا]] جامه عمل بپوشاند و [[مأموریت الهی]] که ایشان موفق به انجام آن نشدند، تتمیم و تکمیل نماید، پس از منظری خاص میتوان حرکت [[انبیا]] را بستر ساز [[قیام]] [[دادگستر]] غایب از نظر دانست. | |||
#'''بشارتهای [[قرآن]]:''' [[قرآن کریم]] با بشارتهای متعددی که درباره [[آینده جهان]] داده است همه تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایدهآل [[جهان]] که از آن [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] مینماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگهای [[بشریت]] به جریان انداخته است و [[انسانها]] را از رکود و [[یأس]] و [[ناامیدی]] در آورده و به حرکت و تلاش و [[امیدواری]] سوق داده است. در [[قرآن کریم]] [[وعده]] روزی داده شده است که [[حق]] پرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. [[قدرت]] و [[حکومت]] [[جهان]] را به دست خواهند گرفت و [[اسلام]] بر همه [[ادیان]] چیره خواهد شد. این [[وعده]] در آیاتی چند از جمله در [[آیات]] زیر به چشم میخورد: | |||
##{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این بیان [[نورانی]] [[قرآن کریم]] به همه [[صالحان]] [[بشارت]] میدهد که از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم مأیوس نگردید و [[منتظر]] باشید که [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آن [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد. | |||
##{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>.[[خداوند]] در این [[آیه شریفه]] به طور صریح [[وعده]] داده که [[مؤمنان]] [[صالح]] را که تحت انواع [[ظلمها]] و شکنجهها در طول [[تاریخ]] بوده و از خود فداکاریهای زیادی داشتهاند در روی کره [[زمین]] [[حاکم]] گرداند. | |||
#'''بحرانها و بنبستها:''' [[بشریت]] امروزه، به هر محوری که در [[زندگی]] پیش روی دارد نظر میافکند خود را در حصار ناکامی و [[سرخوردگی]] میبیند، و برای [[نجات]] از این گرفتاری به هر سوی سر میکشد و به [[فکر]] چارهای میافتد. چون این راه چارهها و [[تدابیر]] به منبع [[فیض الهی]] متّصل نیستند نه تنها عطش روحی او را برطرف نمیسازند بلکه بر بیماریهای روحی و جسمیاش افزوده میشود و بیشتر به بیکفایتی گردانندگان دنیای کنونی پی میبرد. بنبستهایی که [[بشریت]] را [[مضطر]] میکند تا به [[ظهور]] یک [[منجی]] و [[مصلح جهانی]] [[دل]] ببندد بدین قرار است: | |||
##'''بنبست [[علم]] و [[صنعت]]:''' [[بشر]] با [[انقلاب]] صنعتی در این [[خیال]] بود که بر همه مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و [[رفاه]] و [[آسایش]] خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد [[علم]] و [[صنعت]] بدون توجه به ارزشهای انسانی، تولید سلاحهای [[کشتار]] جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر [[جهان]] سرمست از این تجهیزات ویرانگر با محور قرار دادن [[منافع]] خویش هر از چند گاهی آهنگ نقطهای از [[جهان]] را میکنند و در این بین آنچه [[شکست]] میخورد [[انسانیت]] است<ref>بیان مشکلات پیشرفت علوم طبیعی و صنعت بیانگر این مطلب نیست که اسلام با پیشرفت علم و صنعت مخالف است بلکه در آموزههای دینی اسلام به طور شگفتانگیزی به تحصیل و ترویج و پیشرفت علم توصیه شده است سخن ما این است که این نوع پیشرفتها چون همراه با تعهد نیست و همانطور که در ابتدای این گفتار اشاره نمودیم به منبع فیض الهی متصل نیستند موجب بدبختی و سرخوردگی انسانها شدهاند و بشر در این زمینه به بنبست رسیده.</ref>. | |||
##'''بنبست [[سیاسی]]:''' [[بشر]] برای [[اصلاح]] [[حاکمیت سیاسی]] و [[نجات]] از گرفتاری حکومتهای [[ملوک]] الطوایفی به حکومتهای [[پادشاهی]] و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع [[حکومتها]] به دیکتاتورهای [[خون]] آشامی تبدیل شدهاند که [[حق آزادی]] و [[حیات]] را از [[انسانها]] سلب میکنند و برای رهایی از این مشکل به چارهاندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد [[اندیشه]] بشری حکومتهای مبتنی بر [[دموکراسی]] بود که در تجربه ثابت گشت [[مردم]] از این نوع مترقی [[حکومت]] نیز سرخورده و [[دل]] سرد شدهاند. | |||
#'''[[احادیث]]:''' یکی دیگر از دلایل [[مذهب]] [[انتظار]]، سخنان و [[احادیث]] مروی از [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] طاهرین آن [[حضرت]]{{عم}} است. [[معصومین]]{{عم}} این انسانهای [[پاک]] و [[وارسته]] که [[دل]] در گرو [[سعادت]] [[بشریت]] دارند و از خود [[انسانها]] به آنان مشفقترند<ref>{{متن حدیث|"قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"}} به خدا سوگند من از خودتان به شما مهربانترم، (بحارالانوار ، چاپ اسلامیه تهران، ۱۳۸۴) ج ۴، ص ۳۴۳.</ref>. در بیانات و [[تعالیم]] [[نورانی]] خود به [[بشریت]] آموختهاند که [[یأس]] و [[ناامیدی]] به خود راه ندهند و بدانند پایان این شب سیه روز سپید است. | |||
#'''ارتباط [[انسان]] با هستی:''' مطلب دیگری که [[ظهور منجی]] و [[لزوم انتظار]] آن را ثابت میکند این است که [[انسان]] با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچکترین حرکتهایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار میکند<ref>پل لانژون فیزیکدان مشهور میگوید: «چمدانم را روی میز حرکتی بدهم این حرکت در همه کهکشانهای اثری خواهد گذاشت، شدت ارتباط میان اجزای [[طبیعت]] به حدی است که شما باید از نظر [[علمی]] بپذیرید». (حیدری، عزیزالله، [[مهدی]] تجسم [[امید]] و [[نجات]] به [[نقل]] از [[شرح نهج البلاغه]] [[علامه]] [[جعفری]]، ج ۲، ص ۹۵).</ref>. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ [[انسان]] را به جستجوی ضابطهای میکشاند و در این مسیر آشکار میشود که نه [[علم]] و نه غریزه [[کفایت]] لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند. و از طرفی دیگر، حرکت [[آدمی]] با آن بلند پروازیهای بیحسابش بدون عکسالعمل نمیماند و هستی نظاممند به وسیله انعکاس رفتارها [[انسان]] را نبیه میکند چه بسا در لحظاتی کوتاهمدت، ضربهای را تجربه نکنیم ولی [[انحراف]] از [[نظام هستی]] در نهایت و درازمدت صدمهاش را خواهد زد آن هم صدمهای نه در محدوده [[زندگی]] [[دنیا]] بلکه با نگاهی [[دینی]] بر تمام [[زندگی]] [[انسان]] استمرار دارد. حتی بعد از [[مرگ]] نیز این ضرر و زیان دامنگیر [[انسان]] خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده [[انسان]] با [[جهان]] و هستی ناچار باید [[انتظار]] طلایهداری [[الهی]] را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را [[رهبری]] کند. | |||
#'''[[عنایات]] و [[کرامات]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}:''' [[امام زمان]]{{ع}} با توجهات و کراماتش در [[حق]] [[انسانها]]، موجب تقویت ریشههای [[انتظار]] در عصر [[حاکمیت]] [[غفلت]] میگردد. آن [[رحمت]] واسعه [[حق]]، با [[هدایت]] اشخاص، حل مشکلات [[علمی]] [[علماء]]، [[پیام]] دادن، [[ملاقات]]، [[نصیحت]] و [[موعظه]]، شفای مریضها، راهیابی گمشدگان [[تعلیم]] [[ادعیه]]، دستگیری درماندگان، [[رفع گرفتاریها]] و [[بلاها]]<ref>برای مطالعه در این زمینه میتوانید به کتب النجم الثاقب علامه نوری، باب هفتم، عنایات حضرت مهدی به علماء و طلاب، عبدالرحمن باقی زاده، سیمای آفتاب حبیب الله طاهری و... مراجعه کنید.</ref> و... این نکته را تذکر میدهد که [[غم]] مخورید [[یار]] مهر خواهد آمد. آن [[امام]] رئوف با این [[عنایات]] و [[کرامات]] خود مدام کام تشنه [[عاشقان]] را آبیاری میکند، شاید در [[انتظار]] [[محبوب]] [[عارفان]] به خود آیند و با تلاش و و ایجاد [[آمادگی]] و کوشش فراوان [[لیاقت]] بهرهمندی از حضرتش [[حکومت]] جهانیاش را بیابند»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص64-82.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
«از روایاتی میتوان استفاده کرد که ثابت میکند [[انتظار]] برای [[ظهور امام عصر]]، لازم و [[واجب]] است. این [[روایات]] هم با توضیحی که پس از [[نقل]] آن از نظر خواهد گذشت، بر [[لزوم زمینهسازی]] دلالت میکند. اکنون چند [[روایت]] را به عنوان نمونه ذکر میکنیم | «از روایاتی میتوان استفاده کرد که ثابت میکند [[انتظار]] برای [[ظهور امام عصر]]، لازم و [[واجب]] است. این [[روایات]] هم با توضیحی که پس از [[نقل]] آن از نظر خواهد گذشت، بر [[لزوم زمینهسازی]] دلالت میکند. اکنون چند [[روایت]] را به عنوان نمونه ذکر میکنیم | ||
# {{عربی|عَنْهُ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِي لَكُمْ وَ انْقِطَاعِي إِلَيْكُمْ وَ مُوَالاتِي إِيَّاكُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّي أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةً تُجِيبُنِي فِيهَا فَإِنِّي مَكْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِيلُ الْمَشْيِ وَ لَا أَسْتَطِيعُ زِيَارَتَكُمْ كُلَّ حِينٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَكَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِي بِدِينِكَ الَّذِي تَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَيْتِكَ لِأَدِينَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ كُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ الَّذِي نَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةَ لِوَلِيِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.</ref>. در این [[روایت]]، [[امام باقر]]{{ع}} به ابیجارود فرمود که [[دین]] من و [[دین]] [[پدران]] من، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[پیامبر مکرم اسلام]] و [[اقرار]] به آنچه از نزد [[خدای متعال]] آمده است و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] امر ما عبارت است از [[انتظار قائم]] و تلاش و [[پرهیزکاری]]. | |||
# {{عربی| عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ، قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلى أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} وَ مَعَهُ صَحِيفَةٌ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: هذِهِ صَحِيفَةُ مُخَاصِمٍ يَسْأَلُ عَنِ الدِّينِ الَّذِي يُقْبَلُ فِيهِ الْعَمَلُ. فَقَالَ: رَحِمَكَ اللَّهُ، هذَا الَّذِي أُرِيدُ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: شَهَادَةُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تُقِرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ الْوَلَايَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا، وَ الْوَرَعُ، وَ التَّوَاضُعُ، وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا؛ فَإِنَّ لَنَا دَوْلَةً إِذَا شَاءَ اللَّهُ جَاءَ بِهَا}}<ref>همان، ج ۲، ح ۱۳.</ref>. [[اسماعیل]] جعفی میگوید: [[امام باقر]] علیه به شخصی که از [[دینی]] سؤال میکرد که آن [[دین]] موجب قبولی عمل است، فرمود: بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت]] [[نبی]] مکرم [[اسلام]] و [[ولایت]] برای ما [[اهلبیت]] و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[تواضع]] عبارت است از [[انتظار]] برای [[قائم]]؛ چون برای ما دولتی است که هرگاه [[خدا]] بخواهد، تشکیل خواهد شد. | |||
# {{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ؟ فَقُلْتُ: بَلَى. فَقَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ}}<ref> نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۱۰۶، باب التمحیص.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: آنچه [[خدای متعال]] به وسیله آن، عمل [[بندگان]] را قبول خواهد کرد، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت پیامبر]] و [[اقرار]] به [[امر الهی]] و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] از برای ایشان بودن و [[پرهیزکاری]] و تلاش و [[طمأنینه]]، عبارت است از [[انتظار]] برای [[قائم]]. در این سه [[روایت]] ملاحظه میشود که [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} در کنار [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[نبوی]]، مسئله [[انتظار]] را مطرح میفرمایند که اینکار بر اهمیت و [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت میکند. علاوه بر این، مسئله [[انتظار]] در کنار مسائلی ذکر شده است که از آن به عنوان مایه قبول [[اعمال]] [[بندگان]] یاد شد. | |||
# {{متن حدیث| عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ{{ع}} وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ، فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ: يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ...}}<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ص ۳۵۱.</ref>. در این [[روایت]] ملاحظه میشود که [[امام جواد]]{{ع}} تصریح میفرماید که [[انتظار]] در [[زمان غیبت]]، [[واجب]] است و در کنار [[وجوب اطاعت]] در [[زمان ظهور]]، از آن یاد شد»<ref>[[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینهسازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
«در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]] [[موعود]] به عنوان [[اصل مسلّم]] [[اعتقادی]] مطرح بوده و در بسیاری از [[روایات]] بر [[ضرورت انتظار]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} تصریح شده است که از جمله میتوان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: | «در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]] [[موعود]] به عنوان [[اصل مسلّم]] [[اعتقادی]] مطرح بوده و در بسیاری از [[روایات]] بر [[ضرورت انتظار]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} تصریح شده است که از جمله میتوان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: | ||
#[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] در [[الغیبة ۱ (کتاب)|کتاب الغیبة]] [[روایت]] کرده است که روزی [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمود: آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای [[صاحب]] [[عزت و جلال]]، هیچ عملی را جز به آن از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ گفتم: آری، فرمود: [[گواهی]] دادن به اینکه هیچ [[شایسته]] پرستشی جز [[خداوند]] نیست و اینکه [[محمد]] {{ع}} [[بنده]] و فرستاده او است و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما، و بیزاری از دشمنانمان - یعنی [[دشمنان]] [[امامان]] - و [[تسلیم]] شدن به آنان و [[پرهیزکاری]] و تلاش و [[اطمینان]] و [[انتظار قائم]] {{ع}}<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>. | |||
#[[ثقة الاسلام کلینی]] در کتاب [[الکافی]] [[روایت]] میکند روزی مردی بر [[حضرت]] [[ابوجعفر]] [[امام باقر]] {{ع}} وارد شد و صفحهای در دست داشت. [[حضرت]] به او فرمود: "این نوشته، مناظرهکنندهای است که پرسش دارد از [[دینی]] که عمل در آن مورد قبول است. آن مرد عرض کرد: [[رحمت]] [[خداوند]] بر تو باد. همین را خواسته ام. پس [[حضرت]] [[ابوجعفر]] [[باقر]] {{ع}} فرمود: [[گواهی]] دادن به اینکه [[خدا]] یکی است و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و اینکه [[محمد]] [[بنده]] و [[رسول]] او است و اینکه [[اقرار]] کنی به آنچه از سوی [[خداوند]] آمده و [[ولایت]] ما [[خاندان]] و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] به امر ما و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما که ما را دولتی است که هر وقت [[خداوند]] بخواهد آن را خواهد آورد<ref>الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، چاپ چهارم: تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۲۲، ح ۱۳.</ref>. | |||
#[[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین]] از [[عبدالعظیم حسنی]] [[روایت]] میکند که روزی بر آقایم، [[محمد بن علی]] بن [[موسی بن جعفر بن محمد]] بن [[علی بن الحسین]] بن [[ابی طالب]] {{ع}} وارد شدم. میخواستم که درباره [[قائم]] از آن [[حضرت]] بپرسم که آیا همان [[مهدی]] است با غیر او. پس خود آن [[حضرت]] سخن آغاز کرد و به من فرمود: ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که قانم از ماست و او است [[مهدی]] که [[واجب]] است در زمان غیبتش [[انتظار]] کشیده شود و در [زمان] ظهورش [[اطاعت]] گردد و او سومین [[امام]] از [[فرزندان]] من است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۷، ح ۱.</ref>. | |||
::::::[[روایات]] یاد شده و بسیاری [[روایات]] دیگر که در اینجا مجال طرح آنها نیست، همگی بر [[لزوم انتظار]] [[حضرت قائم]] در [[دوران غیبت]] دلالت میکنند. با این حال، باید دید [[انتظار]] که این همه بر آن تأکید شده و یکی از شرایط اساسی [[اعتقاد]] [[اسلامی]] شمرده میشود، چه فضیلتی دارد و در [[کلام]] [[معصومین]] {{عم}} از چه جایگاهی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۸.</ref>. | ::::::[[روایات]] یاد شده و بسیاری [[روایات]] دیگر که در اینجا مجال طرح آنها نیست، همگی بر [[لزوم انتظار]] [[حضرت قائم]] در [[دوران غیبت]] دلالت میکنند. با این حال، باید دید [[انتظار]] که این همه بر آن تأکید شده و یکی از شرایط اساسی [[اعتقاد]] [[اسلامی]] شمرده میشود، چه فضیلتی دارد و در [[کلام]] [[معصومین]] {{عم}} از چه جایگاهی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۸.</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
«[[انتظار]] [[موعود]]، یک [[اصل مسلّم]] [[اعتقادی]] است. برخی از [[علماء]] بر این باورند که به استناد بسیاری از [[روایات]]، [[انتظار]] [[موعود]] امری [[واجب]] میباشد<ref>موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ۲ / ۱۳۵.</ref>. برخی از این مستندات از این قرار است: | «[[انتظار]] [[موعود]]، یک [[اصل مسلّم]] [[اعتقادی]] است. برخی از [[علماء]] بر این باورند که به استناد بسیاری از [[روایات]]، [[انتظار]] [[موعود]] امری [[واجب]] میباشد<ref>موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ۲ / ۱۳۵.</ref>. برخی از این مستندات از این قرار است: | ||
#[[امام جواد]]{{ع}} در روایتی به [[عبدالعظیم حسنی]] فرمود: [[قائم]] از ما همان [[مهدی]] است که به [[انتظار]] او ماندن در زمان غیبتش و [[اطاعت]] از وی در زمان ظهورش، [[واجب]] است. ایشان در ادامه فرموده است: [[بهترین]] [[اعمال شیعیان]] ما [[انتظار فرج]] میباشد<ref>صدوق، الخصال، ۲ / ۳۷۷؛ طبرسی، إعلام الوری..، ۴۳۵.</ref>. | |||
#[[امام باقر]]{{ع}} در روایتی برخی از امور [[دین]] که به واسطه آنها [[اعمال]] نزد [[خداوند]] قبول میشود را نام بردند که این امور عبارتند از شهادتین، [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{ع}}، [[تسلیم]] بودن در برابر امر ایشان، [[برائت]] از [[دشمنان]] ایشان، [[ورع]]، [[تواضع]] و [[انتظار]] [[قائم اهل بیت]]{{عم}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۲ / ۲۳.</ref>. | |||
#[[امام صادق]]{{ع}} نیز در روایتی به [[ابوبصیر]] امور مذکور در [[روایت]] پیشین را از اموری دانسته است که [[خداوند]] هیچ عملی را بدون آنها نمیپذیرد<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ۲۰۰.</ref>. | |||
#[[امام صادق]]{{ع}} در [[روایت]] دیگری [[مؤمنان]] را به [[انتظار فرج]] در [[زمان غیبت]] [[حجت خدا]] امر نموده است {{متن حدیث|فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱ / ۳۳۳؛ صدوق، الخصال، ۲ / ۳۳۹.</ref>. [[علامه مجلسی]] در شرح [[الکافی]] "توقعوا" را به معنی "انتظروا" دانسته است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۴ / ۱۹.</ref>»<ref>[[عباس گوهری|گوهری، عباس]]''' و '''[[محسن دیمه کار گراب|دیمه کار گراب، محسن ]]، [[رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه (مقاله)|رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه]]، ص 92-93.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} با ویژگیهایی که برای آن بیان شده همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح بوده و در [[روایات]] [[امامان شیعه]]{{عم}} بر [[ضرورت]] آن تصریح و تأکید شده است. ذیلاً به برخی از [[روایات]] به عنوان نمونه اشاره میشود. | در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} با ویژگیهایی که برای آن بیان شده همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح بوده و در [[روایات]] [[امامان شیعه]]{{عم}} بر [[ضرورت]] آن تصریح و تأکید شده است. ذیلاً به برخی از [[روایات]] به عنوان نمونه اشاره میشود. | ||
#[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] معروف به [[شیخ مفید]] از [[علما]] و [[محدثین]] قرن چهارم در کتاب "[[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]]" به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[روایت]] نموده است که روزی [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[اصحاب]] خود فرمودند: "...آیا شما را خبر ندهم به چیزی که [[خداوند عزوجل]] هیچ عملی را جز به وسیله آن از [[بندگان]] قبول نمیکند؟! گفتم: آری. فرمود: [[گواهی]] دادن به این که هیچ کس [[شایسته]] [[پرستش]]، جز [[خداوند]] نیست و این که [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] کردن به آنچه [[خداوند]] به آن امر فرموده، و [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما - [[اهل بیت]]{{عم}} - و [[تسلیم]] شدن در برابر [[دستورات]] آنان و [[پرهیزگاری]] و [[اجتهاد]] (کوشش) و [[صبر]] و [[انتظار]] برای آمدن [[قائم]]{{ع}}..."<ref> {{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [الْأَئِمَّةَ] خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِم{{ع}}..."}}؛ الغیبه، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>. همان طور که ملاحظه میفرمایید، [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} از مواردی شمرده شده که [[اعمال]] [[بندگان]] بدون آن پذیرفته نمیشود. | |||
#[[شیخ صدوق]] در کتاب "[[ کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]" به [[سند]] خود از "[[عبدالعظیم حسنی]]" [[روایت]] میکند که گفت: بر مولای خود [[امام جواد]]{{ع}} وارد شدم و میخواستم از ایشان در باره [[قائم]] سؤال کنم که آیا [[مهدی]]{{ع}} خود اوست یا کسی غیر اوست؟! پس آن [[حضرت]]، خود شروع به سخن گفتن کرده و به من فرمودند:"ای [[ابوالقاسم]]! به درستی که [[قائم]]{{ع}} از ماست و اوست [[مهدی]]؛ کسی که [[واجب]] است [[انتظار]] کشیدن او در زمان غیبتش، و [[واجب]] است اطاعتش وقتی که [[ظهور]] فرمود، و او سومین ([[نسل]]) از [[فرزندان]] من است" <ref>{{متن حدیث|"يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي…"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۷۰، ح ۱، باب ۳۶.</ref>؛ [[روایت]] یاد شده و بسیاری از [[روایات]] دیگر که در این مقاله جای طرح آن نیست، بر [[لزوم]] و [[ضرورت]] بلکه [[وجوب]] [[انتظار حضرت مهدی]] [[موعود]]{{ع}} در [[دوران غیبت]] دلالت میکنند»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 16-18.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پرسمان انتظار فرج}} | {{پرسمان انتظار فرج}} |