آیا پیامبر خاتم علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا پیامبر خاتم علم غیب داشت؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۶
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
«علامه شعرانی، بیست و هفت خبر غیبی که قرائن بر صحت آنها بسیار است را نقل و از آنها دفع شبهه نمودهاند. برخی از این موارد عبارتند از: | «علامه شعرانی، بیست و هفت خبر غیبی که قرائن بر صحت آنها بسیار است را نقل و از آنها دفع شبهه نمودهاند. برخی از این موارد عبارتند از: | ||
#خبر دادن از مرگ نجاشی پادشاه حبشه و نماز خواندن بر او با جماعت بسیاری از صحابه؛ | |||
#خبر فتح عراق، شام، بیت المقدس، مصر، ایران و ... و سفارشاتی در چگونگی برخورد با ساکنان آن دیارها در زمانی که هرگز تصور چنین فتح گستردهای نمیرفت؛ | |||
#خبر از شکست دولت عرب در برابر هلاکو که در قرن سوم هجری رخ داد؛ | |||
#خبر برآمدن آتش از زمین حجاز که در سال ۶۵۴ تحقق یافت؛ | |||
#خبر از خروج عایشه در برابر [[امام علی]] {{ع}} و سفارش به [[امام علی]] {{ع}} نسبت به مدارا با او؛ | |||
#خبر از جنگ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با مارقان، ناکثان و قاسطان؛ | |||
#خبر از انحراف ذوالخویصره و جنگ او با [[امیر مؤمنان]]{{ع}}؛ | |||
#خبر از کشته شدن کسرا توسط پسرش شیرویه که موجب اسلام آوردن بازان پادشاه یمن پس از اثبات صدق آن شد؛ | |||
#خبر از خورده شدن عهدنامه قریش توسط موریانه و باقی ماندن نام خدا در آن که سبب رفع محاصره در شعب ابی طالب شد».<ref>[[راه سعادت (کتاب)|راه سعادت]] ص ۸۶ - ۱۱۳.</ref><ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۱۸۲</ref>». | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
*در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگری قبل از [[پیامبر]]{{صل}} برای مردم مکه معاصر [[پیامبر]]{{صل}} نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح {{ع}} میگذشت و در مکه پیامبری مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرک شده بودند. در نتیجه: | *در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگری قبل از [[پیامبر]]{{صل}} برای مردم مکه معاصر [[پیامبر]]{{صل}} نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح {{ع}} میگذشت و در مکه پیامبری مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرک شده بودند. در نتیجه: | ||
#اخبار غیبی [[پیامبر]]{{صل}} دلیل حقانیّت او و قرآن است. | |||
#اخبار غیبی و هشدارگری پیامبران، رحمتی از جانب خداست؛ از آنها برای غفلتزدایی و بیداری استفاده کنید»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۳۰۹.]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::« [[پیامبر]]{{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دستهای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]]{{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد.[[پیامبر| پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست میآید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار میکردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده میکردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بوده است. | ::::::« [[پیامبر]]{{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دستهای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]]{{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد.[[پیامبر| پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست میآید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار میکردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده میکردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بوده است. | ||
#خبر کشته شدن [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} در حال نماز [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} پیش از ماه رمضان خطبهای پیرامون این ماه و برتریهای آن ایراد کردند. در پایان [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و گفت : ای [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با ارزش ترین کار در این ماه چیست؟ [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقیترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند. [[امام علی|علی]]{{ع}} عرض کرد: آیا هنگامی که کشته میشوم از سلامت دین برخوردارم؟ فرمود: آری! [[پیامبر]]{{صل}} در این سخن، از کشته شدن [[امام علی|علی]]{{ع}} و این که این حادثه در ماه رمضان پیش میآید و نیز در حال نماز واقع خواهد شد خبر داد و هر کدام از اینها یک خبر غیبی مستقل به شمار میآید. | |||
#در جنگ تبوک شتر ابوذر از راه رفتن باز ماند و ابوذر از ارتش اسلام عقب افتاد. مقداری معطل شتر شد اما دید اگر بخواهد بیش از این معطل شتر شود بیشتر عقب میماند این بود که شتر را رها کرد و اثاث سفر را برداشت و به راه افتاد تا خود را به ارتش اسلام برساند. ارتش در نقطهای برای استراحت فرود آمده بودند ناگهان سیمای شخصی که پیاده و تنها میآمد، نمایان شد، کسی از مسلمانان به [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} گفت: ببینید شخصی از دور تنها و پیاده میآید، حضرت فرمود: امید است ابوذر باشد. هنگامی که خوب نگاه کردند دیدند ابوذر است با خوشحالی زیاد گفتند: ای [[رسول خدا]]{{صل}}! به خدا سوگند ابوذر است؛ [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: خدا ابوذر را رحمت کند تنها راه میرود و تنها میمیرد و تنها برانگیخته میشود. سالیان درازی گذشت، حوادث نامطلوبی برای اسلام و مسلمین پیش آمد از جمله این که همه مسلمین شاهد بودند که ابوذر به دستور عثمان به بیابان "ربذه" دور از اجتماع و آبادی تبعید شد و در همان جا با وضع رقت باری جان سپرد. کاروانی از آنجا عبور میکرد. از مرگ ابوذر مطلع شدند. یکی از یاران [[پیامبر]]{{صل}} عبداالله بن مسعود در آن کاروان بود. همین که آن منظره را دید گریه کنان گفت: راست گفت [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} که فرمود: ای ابوذر! تنها راه میروی و تنها میمیری و تنها زنده میشوی و سرانجام ابوذر با کوشش آن کاروان در همان بیابان به خاک سپرده شد. | |||
#[[پیامبر]]{{صل}} به همسرش عایشه گفت: گویا میبینم که به قصد جنگ با [[امام علی|علی]]{{ع}} از "حوأب" عبور میکنی و سگهای آنجا در برابر تو پارس میکنند. تو با [[امام علی|علی]]{{ع}} نبرد میکنی در حالی که در این نبرد ستمگری. ای عایشه! مبادا چنین کنی.. | |||
#نبرد [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} با سه گروه در آینده: [[پیامبر]]{{صل}} از آینده تاریک امت آگاه بود و از پیدایش فرقههای پیمانشکن و ستمگر و مرتد خبر داد و به [[امام علی|علی]]{{ع}} یادآوری کرد که تو با این سه گروه نبرد خواهی کرد، تو با گروه پیمانشکن و گروه ستمگر و گروه منحرف نبرد خواهی کرد. مورخین در تاریخ ثبت نمودهاند که بعد از حدود سیسال، [[امام علی]]{{ع}} با ناکثین اهل جمل، به اغوای طلحه و زبیر و به رهبری عایشه، قاسطین اتباع معاویه و عمرو عاص در واقعه صفین و مارقین خوارج نهروان جنگید. | |||
#کشته شدن عمار یاسر به دست گروهی ستمگر. عمار یاسر، جوان نیرومند مسلمان برای ساختن مسجد با آوردن سنگ، به مسلمین کمک میکرد، دیگران از سادگی او سوء استفاده کرده و بیش از مقدار تحمل وی بر او بار میکردند. عمار نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و گفت: ای [[پیامبر|رسول خدا]] اینان مرا کشتند و بیش از تواناییم به من تحمیل میکنند. [[پیامبر]]{{صل}} با دست خود خاکهایی که بر پشت او بود پاک کرد و از این راه، به او اظهار لطف نمود و سپس فرمود: اینان تو را نمیکشند. گروه ستمگری تو را خواهند کشت: این خبر غیبی [[پیامبر|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در جنگ صفین جامه تحقق پوشید و همان طور که حضرت خبرداده بود عمار در رکاب [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} به دست هواداران معاویه که گروه ستمگر و "فئه باغیه" بودند به شهادت رسید. و پس از کشته شدن عمار ولوله عجیبی در لشکر معاویه افتاد، زیرا این خبر غیبی [[پیامبر]]{{صل}} را همه شنیده بودند و با کشته شدن عمار به دست ارتش معاویه، واضح شد که ارتش او همان گروهی هستند که [[پیامبر]]{{صل}} آنان را به عنوان " گروه ستمگر " یاد کرده است و نیز روشن شد که [[امام علی]]{{ع}} و یاران او بر حق هستند و همین پیشآمد موجب شد که برخی از آنان که حاضر نبودند به [[امام علی|علی]]{{ع}} در این جنگ کمک کنند از تردید و دو دلی به در آمده و به ارتش آن حضرت پیوستند. | |||
#نبرد زبیر با [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} از روی ستمگری در جنگ جمل [[امام علی|علی]] به زبیر گفت: آیا به خاطر داری که یک روز من و تو در سقیفه با گروهی از انصار بودیم و [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} به تو گفت: آیا [[امام علی|علی]]{{ع}} را دوست داری؟ پاسخ دادی چه چیز مانع دوستی من نسبت به علی است؟ حضرت فرمود: به زودی بر او شورش میکنی و با او میجنگی در حالی که تو ستمگری ... زبیر کلام [[امام علی|علی]]{{ع}} را تصدیق کرد. | |||
#مسلط شدن بنی امیه بر جان و مال و مردم: [[پیامبر]]{{صل}} از آینده تاریک جامعه اسلامی و تسلط فرزندان امیه بر مردم، خبر میدهد و میفرماید: "هنگامی که بنی امیه به سی تن برسند سرزمینهای اسلامی را از آن خود میسازند و ولایت و حکومت بین آنان دست به دست میگردد و بندگان خدا را برده خود قرار میدهند و آیین الهی راتخریب میکنند " وقتی ابوذر غفاری این خبر را برای عثمان نقل کرد وی به خود لرزید و کسی را دنبال [[امام عل|علی]]{{ع}} فرستاد تا از صحت و استواری این خبر آگاه گردد. [[امام علی|علی]]{{ع}} در مجلس عثمان، ابوذر را تصدیق کرد و فرمود: این خبر را از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدهام. این گفتار [[پیامبر]]{{صل}} در زمان زمامداری عثمان و پس از وی در زمان معاویه و یزید و دیگران به روشنی تحقق یافت و حکومت اموی در دورانهای مختلف چه در زمان عثمان و چه در زمان معاویه و چه در زمان آل مروان چهره تاریخ اسلام و انسانیت را سیاه کرد. حاکمان اموی اموال عمومی و بیت المال را غارت کرده و دارای کاخهای وسیع و مزرعههای فراوان و نقدینههای حیرتزا بودند و با مسلمانان به همچون برده معامله میکردند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۱۰۶ - ۱۰۹]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |