پرش به محتوا

اگر امام حسن علم غیب داشت چرا از ظرف زهر خورد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۷۵: خط ۷۵:


«در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد:
«در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد:
:::::#[[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} در مسائل عادی، فردی و امور اجتماعی، موظّف به استفاده از علم عادی بوده‌اند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولی تحقیق و کسب آگاهی نموده و بر اساس آن عمل می‌کردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوی بشریت‌اند و اگر در مسیر زندگی و حرکت‌های اجتماعی، راهی غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنی عمل می‌کرده‌اند، از حرکت‌های سازنده، انقلابی و اصلاحی باز خواهند ایستاد.
#[[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} در مسائل عادی، فردی و امور اجتماعی، موظّف به استفاده از علم عادی بوده‌اند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولی تحقیق و کسب آگاهی نموده و بر اساس آن عمل می‌کردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوی بشریت‌اند و اگر در مسیر زندگی و حرکت‌های اجتماعی، راهی غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنی عمل می‌کرده‌اند، از حرکت‌های سازنده، انقلابی و اصلاحی باز خواهند ایستاد.
:::::#برخی بر این عقیده‌اند که [[علم غیب]] برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان قرار خواهد داد. روایاتی دراین باب از [[امامان]] وارد شده است و در اصول کافی این روایات آمده است. در هر صورت [[امام]] و [[پیامبر]] انسان است و خدا نیستند. این خداست که هیچگونه مجهولی ندارد و اگر کسی در باره امامان و پیابر چنین بیندیشد اشکالی پیش نمی‌آید. آنچه مهم است این است که آنچه را که برای هدایت انسان لازم است [[امام]] و[[ پیامبر]] می‌دانند و در هیچ موردی حیران نمی‌مانند.  
#برخی بر این عقیده‌اند که [[علم غیب]] برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان قرار خواهد داد. روایاتی دراین باب از [[امامان]] وارد شده است و در اصول کافی این روایات آمده است. در هر صورت [[امام]] و [[پیامبر]] انسان است و خدا نیستند. این خداست که هیچگونه مجهولی ندارد و اگر کسی در باره امامان و پیابر چنین بیندیشد اشکالی پیش نمی‌آید. آنچه مهم است این است که آنچه را که برای هدایت انسان لازم است [[امام]] و[[ پیامبر]] می‌دانند و در هیچ موردی حیران نمی‌مانند.  
:::::#[[علم غیب]] گاهی به واقعه حتمی و تغییر ناپذیر تعلق می‌گیرد. بنابراین بعضی از چیزهایی که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} از طریق غیبی می‌دانند، همان چیزی است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسی که از عمارت بسیار بلندی پرتاب گردیده و در بین راه می‌داند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد نمود و سرنوشت چیزی را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهی علم به صورت تعلیقی و شرطی است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیه‌ای شرطی است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولی اگر بداند که در روز معینی فلان حادثه برای او اتفاق خواهد افتاد و چیزی اختیاری در دگرونی آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیری نماید؟ علم [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} به کیفیت مرگ خود می‌تواند از این نوع نیز تفسیر شود. توجه به این مطلب هم داشته باشیم که امامان مانند ما نیستند که از مرگ بترسند بلکه آنان مرگ را آغاز زندگی بسیار بهتر از این زندگی می‌دانند و برای رسیدن به آن انتظار می‌کشند. اگر خداوند روز مرگ آنان را به آنان اطلاع بدهد نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه خوشحال هم می‌شوند.
#[[علم غیب]] گاهی به واقعه حتمی و تغییر ناپذیر تعلق می‌گیرد. بنابراین بعضی از چیزهایی که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} از طریق غیبی می‌دانند، همان چیزی است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسی که از عمارت بسیار بلندی پرتاب گردیده و در بین راه می‌داند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد نمود و سرنوشت چیزی را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهی علم به صورت تعلیقی و شرطی است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیه‌ای شرطی است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولی اگر بداند که در روز معینی فلان حادثه برای او اتفاق خواهد افتاد و چیزی اختیاری در دگرونی آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیری نماید؟ علم [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} به کیفیت مرگ خود می‌تواند از این نوع نیز تفسیر شود. توجه به این مطلب هم داشته باشیم که امامان مانند ما نیستند که از مرگ بترسند بلکه آنان مرگ را آغاز زندگی بسیار بهتر از این زندگی می‌دانند و برای رسیدن به آن انتظار می‌کشند. اگر خداوند روز مرگ آنان را به آنان اطلاع بدهد نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه خوشحال هم می‌شوند.


نکته دیگر آن که بین [[علم لدنی]] و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که علم لدنی معیار و میزان تکلیف نمی‌باشد، آنچه را که [[ائمه|ائمه طاهرین]] {{عم}} در مسایل مختلف از جمله شهادت خود می‌دانند از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و معمولی که زمینه‌اش برای همه مردم وجود دارد معیار تکلیف پذیری است که [[ائمه اطهار]]{{ع}} براساس همین علم گاهی به کاری دست می‌زدند و گاهی از کارهایی پرهیز می‌کردند. بنابر این پیامبران گرچه باطن افراد را بدانند ولی با این حال باید با مردم به صورت متعارف رفتار کنند»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129492 وبگاه پرسمان.]</ref>.
نکته دیگر آن که بین [[علم لدنی]] و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که علم لدنی معیار و میزان تکلیف نمی‌باشد، آنچه را که [[ائمه|ائمه طاهرین]] {{عم}} در مسایل مختلف از جمله شهادت خود می‌دانند از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و معمولی که زمینه‌اش برای همه مردم وجود دارد معیار تکلیف پذیری است که [[ائمه اطهار]]{{ع}} براساس همین علم گاهی به کاری دست می‌زدند و گاهی از کارهایی پرهیز می‌کردند. بنابر این پیامبران گرچه باطن افراد را بدانند ولی با این حال باید با مردم به صورت متعارف رفتار کنند»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129492 وبگاه پرسمان.]</ref>.
خط ۹۰: خط ۹۰:


آیات قران نیز بر [[علم غیب]] [[پیغمبر]] و [[امام]] دلالت دارد. سه آیه در قرآن مجید است که اگر کنار هم ملاحظه گردد مسئله [[]علم غیب]] [[پیغمبر]]{{صل}} و امامان روشن می‌گردد.
آیات قران نیز بر [[علم غیب]] [[پیغمبر]] و [[امام]] دلالت دارد. سه آیه در قرآن مجید است که اگر کنار هم ملاحظه گردد مسئله [[]علم غیب]] [[پیغمبر]]{{صل}} و امامان روشن می‌گردد.
:::::#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ]]}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل آیه ۴۰.</ref>
#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ]]}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل آیه ۴۰.</ref>
:::::#در آیه دیگر می خوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«آنها که کافر شدند می‏‌گویند: تو پیامبر نیستی! بگو: کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره نمل آیه ۴۰.</ref>
#در آیه دیگر می خوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«آنها که کافر شدند می‏‌گویند: تو پیامبر نیستی! بگو: کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره نمل آیه ۴۰.</ref>
::::::از سوی دیگر در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین می‌خوانیم که: ابو سعید خدری می‌گوید از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب}} را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب}} کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است. با توجه به اینکه {{متن قرآن|علْمٌ مِنَ الْکِتاب}} که در مورد آصف آمده علم جزئی است، و {{متن قرآن|عِلْمُ الْکِتاب}} که در مورد [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی آصف و [[علی]]{{ع}} روشن می‌گردد.
::::::از سوی دیگر در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین می‌خوانیم که: ابو سعید خدری می‌گوید از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب}} را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب}} کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است. با توجه به اینکه {{متن قرآن|علْمٌ مِنَ الْکِتاب}} که در مورد آصف آمده علم جزئی است، و {{متن قرآن|عِلْمُ الْکِتاب}} که در مورد [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی آصف و [[علی]]{{ع}} روشن می‌گردد.


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش