تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| پاسخ = آیتالله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان میشود: | ::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان میشود: | ||
#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست. | |||
#علم خدا به نحو علیت و معلولیت است و [[علم امام]]{{ع}} به نحو انکشاف است. | |||
#علم خدا عین ذات اوست، [[علم امام]]{{ع}} زائد بر ذات اوست. | |||
#علم خدا ازلی است، [[علم امام]]{{ع}} در ازل نبود مسبوق به عدم است. | |||
#علم خدا محتاج به توجه نیست، [[علم امام]]{{ع}} محتاج به توجه است. | |||
#علم خدا لایتناهی و غیر محدود است، [[علم امام]]{{ع}} متناهی و محدود است. | |||
بلی؛ نسبت به علم سایر بشر اگر از [[علم امام]]{{ع}} لایتناهی تعبیر شود مانع ندارد و ممکن است فرقهای دیگری نیز وجود داشته باشد ولی پس از دقت تمامی آنها به فرقهایی که ذکر شد بر میگردد. با در نظر گرفتن آنچه از فرق میان علم خدا و امام نگارش یافت شرک و غلوی در بین تصور کردن ناشی از عدم فهم مطلب و بی علمی و از نقطه نظر به واقع نرسیدن است» <ref>[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]</ref>. | بلی؛ نسبت به علم سایر بشر اگر از [[علم امام]]{{ع}} لایتناهی تعبیر شود مانع ندارد و ممکن است فرقهای دیگری نیز وجود داشته باشد ولی پس از دقت تمامی آنها به فرقهایی که ذکر شد بر میگردد. با در نظر گرفتن آنچه از فرق میان علم خدا و امام نگارش یافت شرک و غلوی در بین تصور کردن ناشی از عدم فهم مطلب و بی علمی و از نقطه نظر به واقع نرسیدن است» <ref>[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]</ref>. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
«[[علم امام]] با علم الهی از چند جهت تفاوت دارد: | «[[علم امام]] با علم الهی از چند جهت تفاوت دارد: | ||
#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم]] [[امام]] اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسانها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند. | |||
#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم]] [[امام]] حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش مییابد. | |||
#[[علم]] [[امام]] مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت میگیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات امام به اموری که در آن بدا رخ میدهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: اگر آیه {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند؛ سوره رعد: ۳۹.</ref> نبود، تمام آنچه تا قیامت رخ خواهد داد را میگفتم. در حالی که علم خدا قطعا شامل این امور هم میشود. همچنین عقلا محال است که امام به ذات حق تعالی علم داشته باشد. پس چند دسته از علوم از گستره علم امام خارج میشود و علم امام به همین دلیل مقید خواهد بود»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
«فرقهای علم خداوند و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}: | «فرقهای علم خداوند و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}: | ||
#علم خدا از خودش است و موهوبی نیست و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} موهوبی و از جانب خداوند است. | |||
#علم خدا عین ذات است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} زائد بر ذات است. | |||
#علم خداوند ازلی است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در ازل نبوده و مسبوق به عدم است. | |||
#علم خدا متحاج به توجه نیست علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} علیهم محتاج به توجه است. | |||
#علم خداوند نامحدود است و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} محدود است»<ref> علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۱۰.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
«[[ائمه]]{{عم}} مظهر اسماء و صفاتند. اگر علم را از صفات ذاتی خداوند بدانیم و پروردگار را عالم مطلق به همه هستی بپذیریم، چه تفاوتی بین علم خداوند و علم [[ائمه]]{{عم}}وجود دارد؟ | «[[ائمه]]{{عم}} مظهر اسماء و صفاتند. اگر علم را از صفات ذاتی خداوند بدانیم و پروردگار را عالم مطلق به همه هستی بپذیریم، چه تفاوتی بین علم خداوند و علم [[ائمه]]{{عم}}وجود دارد؟ | ||
::::::گفتنی است که: | ::::::گفتنی است که: | ||
#علم خداوند مطلق است؛ یعنی اکتسابی نیست و محدود نمیشود. | |||
#این علم از جنس دانش بشری نیست، بلکه مخصوص آن فرمانفروای بیرقیب و بیبدیل، پروردگار متعال است. | |||
#این علم دایمی و بلاشرط است. یعنی عاملی و حاجبی نمیتواند این علم گسترده را محدود کند. | |||
اما علم [[ائمه]]{{عم}} به رغم گستردگی و ویژگی: | اما علم [[ائمه]]{{عم}} به رغم گستردگی و ویژگی: | ||
#تماماً از ناحیه خداست. | |||
#گستره علم آنها در چارچوب اصول و ضوابط خاص است. | |||
#دایمی و همیشگی نیست. | |||
در مورد سوم در کتاب، شر یف کافی آمده است از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدند آیا [[امام]] دارای [[علم غیب]] است؟ [[امام]] در پاسخ فرمودند: خیر؛ اما [[امام]] هرگاه بخواهد برچیزی آگاهی یابد خداوند او را به آن آگاه میکند<ref>{{عربی|"وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. بدیهی است این موضوع با بیان {{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي"}} سازگار است. زیرا اگر از [[امام علی|امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و یا هر یک از [[ائمه]]{{عم}} چیزی پرسیده میشد، اگر جواب نزدشان بود، بلافاصله پاسخ میدادند و گرنه با یک لحظه مکث، پاسخ دقیق را مطرح میکردند»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۱.</ref>. | در مورد سوم در کتاب، شر یف کافی آمده است از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدند آیا [[امام]] دارای [[علم غیب]] است؟ [[امام]] در پاسخ فرمودند: خیر؛ اما [[امام]] هرگاه بخواهد برچیزی آگاهی یابد خداوند او را به آن آگاه میکند<ref>{{عربی|"وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. بدیهی است این موضوع با بیان {{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي"}} سازگار است. زیرا اگر از [[امام علی|امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و یا هر یک از [[ائمه]]{{عم}} چیزی پرسیده میشد، اگر جواب نزدشان بود، بلافاصله پاسخ میدادند و گرنه با یک لحظه مکث، پاسخ دقیق را مطرح میکردند»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۱.</ref>. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
در هر کدام از موارد فوق که در آیات و روایات رد آن موجود است، مشاهده میکنیم که علم مطلقا در اختیار خداست؛ این فقط و فقط خداست که تصمیم میگیرد که: | در هر کدام از موارد فوق که در آیات و روایات رد آن موجود است، مشاهده میکنیم که علم مطلقا در اختیار خداست؛ این فقط و فقط خداست که تصمیم میگیرد که: | ||
#از وقوع فعل دیگران هم مطلع شوند. | |||
#چه کسانی مطلع شوند. | |||
#تا چه اندازه از ماجرا با اطلاع گردند. | |||
این البته علم به فعل افراد است. حال آن که علوم دیگر غیر از اطلاع از پنهانیهای دیگران در اختیار [[ائمه]]{{عم}} است. ناگفته نماند که در مورد همه علوم هم مطلقیت متعلق به خداست، ولی اگر [[ائمه]]{{عم}} بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۱۸۱.</ref>. | این البته علم به فعل افراد است. حال آن که علوم دیگر غیر از اطلاع از پنهانیهای دیگران در اختیار [[ائمه]]{{عم}} است. ناگفته نماند که در مورد همه علوم هم مطلقیت متعلق به خداست، ولی اگر [[ائمه]]{{عم}} بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۱۸۱.</ref>. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
«آگاهی و علم به غیب داشتن [[ائمه]]{{عم}} بر دو گونه تصور میشود: | «آگاهی و علم به غیب داشتن [[ائمه]]{{عم}} بر دو گونه تصور میشود: | ||
#بدون تعلیم الهی آگاه باشند | |||
#خداوند آگاه به [[امامان]]{{عم}} تعلیم کرده باشد توسط [[پیامبر|پیامبر گرامی]]{{صل}} یا از راه دیگر به آنان تعلیم کرده باشد. | |||
دانشمندان شیعه همگی تصریح کردهاند که آگاهی [[امامان]]{{عم}} از غیب ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست. | دانشمندان شیعه همگی تصریح کردهاند که آگاهی [[امامان]]{{عم}} از غیب ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست. | ||
'''الف) تفاوت از دیدگاه متفکران مسلمان''' "اقوال دانشمندان شیعه درباره تصریح این که [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} ذاتی نیست": | '''الف) تفاوت از دیدگاه متفکران مسلمان''' "اقوال دانشمندان شیعه درباره تصریح این که [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} ذاتی نیست": | ||
#[[علی طبرسی]] در تفسیرش "مجمع البیان": من یک نفر از علماء شیعه سراغ ندارم که به جز خدای تعالی کسی را عالم به غیب ذاتی بداند زیرا [[علم غیب]] مخصوص آن خدایی است که به علم ذاتی همه معلومات را میداند و این صفات قدیم خدای سبحان است که عالم به ذات است هیچ یک از خلق او در این علم با وی شریک نیست و کسی که چنین عقیدهای داشته باشد از ملت اسلام خارج است اما آن چه از اخبار غیبه از شیعه و سنی از [[امام علی|امیر المومنین]]{{ع}} نقل کردهاند... "در این جا [[شیخ طبرسی]] از [[ائمه]]{{عم}} که احادیث که در آن ذکر غیب است ذکر فرمودند" همگی خبرهایی است از [[پیامبر]]{{صل}} به آنها رسیده است و [[پیامبر]]{{صل}} را نیز خداوند متعال بر آن مطلع ساخته است. | |||
#[[بهاء الدین شریف لاهیجی]] در تفسیر خودش: علم آن چه غایب است در آسمانها و زمین یعنی علم به امور غائبه که مستفاد از غیر نشود مخصوص جناب الهی است و اما اخبار [[ائمه]]{{عم}} به امور مخفی و غیبی آن علمیاست که از [[پیامبر|حضرت رسالت]]{{صل}} پناه که منبع [[وحی]] است استفاده کردهاند. | |||
#[[مکارم شیرازی]] در تفسیر نمونه: آگاهی در اسرار گذشته و آینده مخصوص خداوند است، آیات مختلف قرآن نیز بر این حقیقت گواهی او در این صفت تنها است و هیچ کس شبیه و مانند او نیست. و اگر میبینید در پارهای از آیات قرآن بخشی از [[علم غیب]] به پیامبران نسبت داده شده و یا در آیات و روایات فراوانی درباره [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} میخوانیم که آنها آگاهی از حوادث آینده و از اسرار نهان خبر میدادند باید دانست که آن هم به تعلیم الهی است. | |||
#[[علامه امینی]] در کتاب غدیر: انبیا و اولیا همه به نص قرآنی غیب را میداند و برای هر یکی سهم مخصوص است علم آنها عارضی است ذاتی نیست و حادث است. | |||
#یکی از علما [[اهل سنت]] [[ابن ابی الحدید معتزلی]] در شرح [[نهج البلاغه]] مینویسد: ما انکار نمیکنیم در بین مردم افرادی باشند که از غیب خبر دهند ولی این هم منسوب به خداوند میشود که او را قادر ساخته است اما اگر خبر غیب دهند مدعی [[نبوت]] نباشند باید بررسی کنیم که مخبر کیست اگر او صالح و متقی از صالحین و متقین باشد باور میکنیم که این اخبار کرامت است که خداوند ظاهر کرده است تا از دیگران او را جدا و ممیز کند مانند این که در حق [[امام علی|علی]]{{ع}} همین طور است. | |||
پس کسی که به پیروان مکتب [[اهل بیت]] تهمتی میزنند که [[امامان]]{{عم}} یا پیروان آنان در صفت قدیم علم خداوند [[امامان]]{{عم}} خود را شریک میدانند به سبب عناد این کار را کردهاند یا درک صحیح از مطالب اسلام و قرآن ندارند. | پس کسی که به پیروان مکتب [[اهل بیت]] تهمتی میزنند که [[امامان]]{{عم}} یا پیروان آنان در صفت قدیم علم خداوند [[امامان]]{{عم}} خود را شریک میدانند به سبب عناد این کار را کردهاند یا درک صحیح از مطالب اسلام و قرآن ندارند. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۸: | ||
'''آیات دسته اول''' | '''آیات دسته اول''' | ||
::::::آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان میکند. | ::::::آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان میکند. | ||
#{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلید خزائن غیب نزد خداست کسی جز به آن آگاه نیست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>(ای رسول ما) بگو که در همه آسمان ها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست؛ سوره نمل، آیه ۶۵</ref>. | |||
#{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ]]}}<ref>و اگر من از غیب (جز آن چه بوحی میدانم) آگاه بودن بر خیر خود همیشه میافزودم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref>. و غیر از این آیات دیگر بیانگر این مطلب است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند متعال است. | |||
'''آیات دسته دوم''' | '''آیات دسته دوم''' | ||
::::::آیاتی بیانگر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان میکند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است. | ::::::آیاتی بیانگر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان میکند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است. | ||
#گفتار [[حضرت عیسی]]{{ع}} با بنی اسرائیل: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ]]}}<ref>بعد از من رسولی میآید نامش احمد است؛ سوره صف، آیه: ۶.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء]]}}<ref>خلق هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند کرد مگر به آن چه او خواهد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}<ref>این از اخبار غیب است که وحی میکنیم به سوی تو؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}} <ref> وقتی رسول به آن زن این خبر راداد آن زن گفت رسول تو را کی واقف ساخت رسول گفت خدا علیم و خبیر مراا واقف ساخت؛ سوره تحریم؛ آیه: ۳.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref> به شما از غیب خبر میدهم که در خانه هاتان چه میخورید و چه ذخیره میکنید؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>. | |||
در تفسیر قمی در ذیل آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}} از [[امام باقر]]{{ع}} روایت آورده که فرمود: [[حضرت عیسی]]{{ع}} همواره به بنی اسرائیل میگفت من فرستاده خدا به سوی شمایم و من برایتان از گل چیزی به شکل مرغ میسازم و سپس در آن میدمم به اذن خدا مرغ میشود و من اکمه و ابرص را شفا میدهم بنی اسرائیل گفتند به نظر ما این کارها که میکنی جز سحر نمیباشد اگر میخواهی تو را در دعوت تصدیق کنیم معجزهای بیاور تا برای ما یقین به نبوت حاصل شود فرمود: به من بگویید اگر شما را خبر دهم که بدان چه خوردهاید و به آن چه در خانههای خود ذخیره کردهاید، آن گاه صدق دعوی من یقین میکنید، گفتند: آری، آن گاه یک یک آنان میفرمود: تو فلان و فلان چیزی را خوردی و فلان و فلان نوشیدهای و فلان و فلان چیز را برداشتی بعضی قبول میکردند و ایمان میآوردند و بعضی دیگر همچنان کفر میورزیدند. | در تفسیر قمی در ذیل آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}} از [[امام باقر]]{{ع}} روایت آورده که فرمود: [[حضرت عیسی]]{{ع}} همواره به بنی اسرائیل میگفت من فرستاده خدا به سوی شمایم و من برایتان از گل چیزی به شکل مرغ میسازم و سپس در آن میدمم به اذن خدا مرغ میشود و من اکمه و ابرص را شفا میدهم بنی اسرائیل گفتند به نظر ما این کارها که میکنی جز سحر نمیباشد اگر میخواهی تو را در دعوت تصدیق کنیم معجزهای بیاور تا برای ما یقین به نبوت حاصل شود فرمود: به من بگویید اگر شما را خبر دهم که بدان چه خوردهاید و به آن چه در خانههای خود ذخیره کردهاید، آن گاه صدق دعوی من یقین میکنید، گفتند: آری، آن گاه یک یک آنان میفرمود: تو فلان و فلان چیزی را خوردی و فلان و فلان نوشیدهای و فلان و فلان چیز را برداشتی بعضی قبول میکردند و ایمان میآوردند و بعضی دیگر همچنان کفر میورزیدند. | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۱: | ||
«احمد رضا قادری بریلوی در این باره میگوید: | «احمد رضا قادری بریلوی در این باره میگوید: | ||
#[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|اینکه علم خدا ذاتی و علم خلق دادنی است]]. | |||
#علم خدا واجب لذاته و علم خلق ممکن لذاته است. | |||
#علم خدا ازلی سرمدی و قدیم حقیقی و علم مخلوق حادث است؛ زیرا تمام مخلوقات حادث میباشند، و صفت بر موصوفش مقدم نمیگردد. | |||
#علم خدا غیر مخلوق و علم خلق مخلوق است. | |||
#علم خدا غیر مقدور و علم خلق مقدور و مغلوب میباشد. | |||
#علم خدا واجب البقاء و علم خلق جایز الفناست. | |||
#در علم خدا تغییر ممتنع است ولی در علم خلق تبدّل ممکن میباشد»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۲: | ||
| پاسخدهنده = منصف علی مطهری | | پاسخدهنده = منصف علی مطهری | ||
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#علم خداوند از خودش است و موهوبی نیست و علم امام موهوبی و از جانب خداوند است. | |||
#علم خداوند به نحو علیت و معلولیت است و [[علم امام]] به نحو انکشاف است. | |||
#علم خداوند عین ذات است و [[علم امام]] زائد بر ذات است. | |||
#علم خداوند ازلی است و [[علم امام]] ازلی نبوده و مسبوق به عدم است. | |||
#علم خدا محتاج به توجه نیست [[علم امام]] محتاج به توجه است. | |||
#علم خداوند نامحدود است و [[علم امام]] محدود است»<ref>[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۵.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |