شرایط ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
بنابراین از این شرط سه مطلب به دست میآید: | بنابراین از این شرط سه مطلب به دست میآید: | ||
#در [[حقیقت]] [[هدف]] نهائی، پیاده شدن نقشه [[کامل]] [[عدل]] جهانی است که در آن هیچ [[ظلم]] و ستمی وجود ندارد. | |||
#این نقشه فقط به هنگام [[ظهور]] حضرت عملی میشود. و اگر بخواهد در آن روز هم قابل پیاده شدن نباشد دیگر در هیچ زمانی پیاده نخواهد شد، و گسترش [[عدالت]] در روز [[موعود]] محال و ممتنع میشود. | |||
#پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای [[مردم]] روشن باشد و از آن اطلاع داشته باشند. زیرا قبلا گفتیم که تطبیق و پیاده کردن نقشه خدائی وابسته به آن است که [[انسانها]] در طول زمان تجربیاتی به دست آورند و آزمایشاتی بدهند، تا در پذیرش [[عدالت]] واقعی قبلا تمرین کرده و بر ایشان بیسابقه نباشد، و از آن [[وحشت]] نکنند، و عمل بدان بر ایشان دشوار و سخت نباشد و موفقیت و [[پیروزی]] آن ناممکن نشود. | |||
*'''شرط دوم: وجود [[رهبر]] و پیشوائی [[شایسته]]''' و بزرگ که [[شایستگی]] [[رهبری]] همه جانبه آن روز را داشته باشد. در این باره در ضمن دو نکته به بحث میپردازیم: | *'''شرط دوم: وجود [[رهبر]] و پیشوائی [[شایسته]]''' و بزرگ که [[شایستگی]] [[رهبری]] همه جانبه آن روز را داشته باشد. در این باره در ضمن دو نکته به بحث میپردازیم: | ||
#نکته اول: این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم میشود: | |||
*'''اول:''' وجود [[رهبر]] برای این [[نهضت]] جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمیافتد. | *'''اول:''' وجود [[رهبر]] برای این [[نهضت]] جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمیافتد. | ||
*'''دوم''' این [[رهبر]] باید [[شایستگی]] [[رهبری]] در سطح جهانی را داشته باشد. | *'''دوم''' این [[رهبر]] باید [[شایستگی]] [[رهبری]] در سطح جهانی را داشته باشد. | ||
یک [[جامعه]] را در یکی از سه حالت ذیل میتوانیم در نظر گیریم: | یک [[جامعه]] را در یکی از سه حالت ذیل میتوانیم در نظر گیریم: | ||
#هر فردی به تنهائی [[شایسته]] [[رهبری]] باشد، تا چه رسد به صورت جمعی. | |||
#فرد به تنهائی نتواند [[وظائف]] [[رهبری]] را انجام دهد، بلکه [[رأی]] و نظریه متفق علیه عموم را اتخاذ کند. | |||
#هم فرد و هم [[جامعه]] ناقص بوده و [[شایستگی]] [[رهبری]] نداشته باشند. | |||
صورت اول از درجه اعتبار ساقط است. زیرا هیچگاه و در هیچ زمانی نه در گذشته و نه در آینده این وضعیت قابل تحقق نیست و هیچ قانونگذار و [[فیلسوف]] و جامعهشناسی مدعی آن نمیتواند بشود که چنین وضعی پیش آید که تمام افراد، [[شایسته]] [[رهبری]] باشند و هر کس به تنهائی [[رهبر]] باشد. و اگر بخواهد روز [[موعود]] متوقف بر چنین حالتی باشد، هیچگاه فرا نخواهد رسید و این [[انتظار]] بیهوده خواهد بود و هیچیک از [[ادیان]] آسمانی که نوید چنان روزی را دادهاند، چنین مطلبی را نگفتهاند. علاوه بر آن چنین تلازمی بین این دو مسأله نیست که اگر فردی در صورت انفرادی [[شایستگی]] [[رهبری]] را داشته باشد، در صورت اجتماعی هم [[شایستگی]] خواهد داشت. زیرا در صورت انفرادی برخورد تضاد آراء و اندیشهها چندان نیست و لذا [[رهبری]] آسانتر انجام میگیرد، ولی در صورت [[رهبری]] جمعی به جهت برخورد و تضاد اندیشهها، [[رهبری]] دشوار میگردد. بنابراین هرگونه [[شایستگی]] [[رهبری]] فردی همراه [[شایستگی]] [[رهبری]] جمعی نخواهد بود، و اگر گفته شود که بر طبق [[موازین]] [[دموکراسی]] جدید، برخی از اشخاص و یا گروه [[اقلیت]] نظریه خود را پس گرفته و یا به نظر آنها اعتنا نشده و ملاک [[رأی]] [[اکثریت]] است، در این صورت زیان جبرانناپذیر و ظلمی ناروا انجام گرفته است. و اما صورت سوم؛ بدیهی است که این حالت نیز بیاعتبار است. زیرا اجتماع ناقصها هیچگاه کمال آفرین نخواهد بود. اگر [[اندیشه]] جمعشده آنها ناقص باشد، خواه ناخواه [[رهبری]] آنان نیز ناقص بوده و از پیاده کردن نقشه [[عدالت جهانی]] ناتوان خواهند بود. | صورت اول از درجه اعتبار ساقط است. زیرا هیچگاه و در هیچ زمانی نه در گذشته و نه در آینده این وضعیت قابل تحقق نیست و هیچ قانونگذار و [[فیلسوف]] و جامعهشناسی مدعی آن نمیتواند بشود که چنین وضعی پیش آید که تمام افراد، [[شایسته]] [[رهبری]] باشند و هر کس به تنهائی [[رهبر]] باشد. و اگر بخواهد روز [[موعود]] متوقف بر چنین حالتی باشد، هیچگاه فرا نخواهد رسید و این [[انتظار]] بیهوده خواهد بود و هیچیک از [[ادیان]] آسمانی که نوید چنان روزی را دادهاند، چنین مطلبی را نگفتهاند. علاوه بر آن چنین تلازمی بین این دو مسأله نیست که اگر فردی در صورت انفرادی [[شایستگی]] [[رهبری]] را داشته باشد، در صورت اجتماعی هم [[شایستگی]] خواهد داشت. زیرا در صورت انفرادی برخورد تضاد آراء و اندیشهها چندان نیست و لذا [[رهبری]] آسانتر انجام میگیرد، ولی در صورت [[رهبری]] جمعی به جهت برخورد و تضاد اندیشهها، [[رهبری]] دشوار میگردد. بنابراین هرگونه [[شایستگی]] [[رهبری]] فردی همراه [[شایستگی]] [[رهبری]] جمعی نخواهد بود، و اگر گفته شود که بر طبق [[موازین]] [[دموکراسی]] جدید، برخی از اشخاص و یا گروه [[اقلیت]] نظریه خود را پس گرفته و یا به نظر آنها اعتنا نشده و ملاک [[رأی]] [[اکثریت]] است، در این صورت زیان جبرانناپذیر و ظلمی ناروا انجام گرفته است. و اما صورت سوم؛ بدیهی است که این حالت نیز بیاعتبار است. زیرا اجتماع ناقصها هیچگاه کمال آفرین نخواهد بود. اگر [[اندیشه]] جمعشده آنها ناقص باشد، خواه ناخواه [[رهبری]] آنان نیز ناقص بوده و از پیاده کردن نقشه [[عدالت جهانی]] ناتوان خواهند بود. | ||
*'''شرط سوم: وجود [[یاران]] همکار و همفکر و پایدار در کنار آن [[رهبر]] واحد.''' [[دلیل]] و [[برهان]] بر [[لزوم]] این مطلب را بعد از ابطال دو فرض میتوان اقامه کرد: | *'''شرط سوم: وجود [[یاران]] همکار و همفکر و پایدار در کنار آن [[رهبر]] واحد.''' [[دلیل]] و [[برهان]] بر [[لزوم]] این مطلب را بعد از ابطال دو فرض میتوان اقامه کرد: | ||
#اینکه بگوئیم آن [[رهبر]] واحد به تنهائی با [[دنیا]] بجنگد و به مقابله برخیزد. بطلان این نظریه واضح است، زیرا آن شخص هر چند توانائی جسمی و روحی داشته باشد، باز به تنهائی نخواهد توانست با تمامی [[دشمنان]] بستیزد و همه را از بین ببرد؛ البته با ابطال نظریه دوم که اظهار [[معجزه]] باشد، و الا به صورت [[اعجاز]] امکان آن [[پیروزی]] وجود دارد. اگر کسی بگوید که این [[رهبر]] واحد ابتدا به تنهائی کارش را شروع میکند و به تدریج [[یاران]] و همکارانی [[تربیت]] کرده و کارش را پیش میبرد، چنانکه [[رسول خدا]] این چنین عمل کرد؛ میگوئیم: معنای این مطلب آن است که این شخص به تمام عالم نمیپردازد مگر بعد از آنکه به تعداد کافی یار و یاور داشته باشد، نه اینکه خود به تنهائی با تمامی نیروهای [[دنیا]] بجنگد. | |||
#این [[رهبر]] از طریق [[معجزه]] با جهانیان بجنگد.در این مطلب مناقشه است و حاصل آن در دو جواب خلاصه میشود: | |||
:::::'''*پاسخ اول:''' اگر [[دعوت]] الهی در طول [[تاریخ]] بر اساس ایجاد [[معجزات]] برای [[یاری]] و [[پیروزی]] آن، پایهگذاری شده بود، از آغاز [[آفرینش]] بر روی کره [[زمین]] هیچگونه [[انحراف]] و ضلالتی پدیدار نمیگشت و دیگر نیازی به پیکار و [[جهاد]] [[انبیاء]] و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز [[موعود]] نیز نیازمند برنامهریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمیافتاد. زیرا از همان آغاز تولد [[بشریت]] تا پایان [[عمر]] [[بشر]] میتوانست موجود باشد. | :::::'''*پاسخ اول:''' اگر [[دعوت]] الهی در طول [[تاریخ]] بر اساس ایجاد [[معجزات]] برای [[یاری]] و [[پیروزی]] آن، پایهگذاری شده بود، از آغاز [[آفرینش]] بر روی کره [[زمین]] هیچگونه [[انحراف]] و ضلالتی پدیدار نمیگشت و دیگر نیازی به پیکار و [[جهاد]] [[انبیاء]] و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز [[موعود]] نیز نیازمند برنامهریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمیافتاد. زیرا از همان آغاز تولد [[بشریت]] تا پایان [[عمر]] [[بشر]] میتوانست موجود باشد. | ||
*'''پاسخ دوم:''' [[دعوت]] الهی همواره بر پایه [[تربیت]] اختیاری فرد و [[امت]] قرار داشته است. چرا که [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[عقل]] و [[اختیار]] عطا فرموده و راه [[حق]] و [[باطل]] را به او نشان داده و [[مسئولیت]] اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است. و در چنین شرایطی است که تمحیص و [[امتحان]] الهی آغاز گشته و معنی مییابد. و روشن است [[ایمان]] آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشهدارتر از [[ایمان]] قهری و اضطراری است. و با فرض به کار برده شدن [[معجزات]] مورد بحث، آنچه میتواند به دست آید، همین [[ایمان]] قهری است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۹۵-۵۰۲.</ref>. | *'''پاسخ دوم:''' [[دعوت]] الهی همواره بر پایه [[تربیت]] اختیاری فرد و [[امت]] قرار داشته است. چرا که [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[عقل]] و [[اختیار]] عطا فرموده و راه [[حق]] و [[باطل]] را به او نشان داده و [[مسئولیت]] اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است. و در چنین شرایطی است که تمحیص و [[امتحان]] الهی آغاز گشته و معنی مییابد. و روشن است [[ایمان]] آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشهدارتر از [[ایمان]] قهری و اضطراری است. و با فرض به کار برده شدن [[معجزات]] مورد بحث، آنچه میتواند به دست آید، همین [[ایمان]] قهری است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۹۵-۵۰۲.</ref>. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
از این [[روایت]] و سایر [[احادیث]] استفاده میشود [[یاران]] حضرت را سه گروه تشکیل میدهند: | از این [[روایت]] و سایر [[احادیث]] استفاده میشود [[یاران]] حضرت را سه گروه تشکیل میدهند: | ||
#[[یاوران]] ویژه که ۳۱۳ نفرند و با اجتماع آنان [[ظهور]] به [[اذن]] [[خدا]] واقع میشود؛ | |||
#یاروانی که [[حدود]] ده هزار نفرند و با اجتماع آنان [[قیام]] و [[خروج]] به [[اذن]] [[خدا]] صورت میگیرد؛ | |||
#یاورانی که در طول [[قیام]] به صفوف سربازان حضرت ملحق میشوند. | |||
این شرط از شرایطی است که توسط [[انسانها]] باید محقق شود. اکنون جای این سؤال است که آیا [[یاوران]] حضرت فراهم شدهاند؟ آیا گروهی از [[انسانها]] با ایجاد ویژگیها و صفات [[یاران]] در [[جان]] خویش، خود را برای [[یاری]] و همراهی [[امام]] آماده کردهاند؟ | این شرط از شرایطی است که توسط [[انسانها]] باید محقق شود. اکنون جای این سؤال است که آیا [[یاوران]] حضرت فراهم شدهاند؟ آیا گروهی از [[انسانها]] با ایجاد ویژگیها و صفات [[یاران]] در [[جان]] خویش، خود را برای [[یاری]] و همراهی [[امام]] آماده کردهاند؟ | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
**پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای [[مردم]] روشن باشد و از آن [[آگاهی]] داشته باشند<ref>سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص۴۹۶.</ref>. | **پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای [[مردم]] روشن باشد و از آن [[آگاهی]] داشته باشند<ref>سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص۴۹۶.</ref>. | ||
:::::۲.'''وجود [[رهبر]] و [[هدایتگری]] [[شایسته]] و [[معصوم]]''': [[ظهور]] و [[قیام جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}، همچون همه حرکتهای [[اجتماعی]] و گروهی، [[نیازمند]] [[رهبری]] است که بتواند با بهره مندی از تواناییهای روحی و جسمی، سکان این [[کشتی]] بزرگ را در دست گیرد و آن را تا ساحل [[نجات]] [[رهبری]] کند. از آنجایی که این [[انقلاب]] و [[قیام]] در نوع خود بیمانند است، [[رهبر]] آن نیز میبایست دارای ویژگیهای برجسته و متناسب با آن باشد. گفتنی است انسا نها ناگزیر از [[زندگی]] اجتماعیاند که در آن برای برپایی [[قانون]]، [[نیازمند]] [[رهبر]] و [[حاکم]] هستند<ref>امیر مؤمنان علی{{ع}}، درباره اهمیت وجود رهبر در هر جامعه فرمود: {{متن حدیث|"…وَ إِنهُ لَا بُد لِلناسِ مِنْ أَمِیرٍ بَر أَوْ فَاجِر…"}}؛ "… و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار…": سید رضی، نهج البلاغه، خطبه۴۰.</ref>. البته اگر در [[زندگی]] به دنبال [[سعادت]] باشند، ناگزیر این [[رهبر]] باید دارای ویژگیها و شایستگیهایی باشد. بنابراین، این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم میشود: | :::::۲.'''وجود [[رهبر]] و [[هدایتگری]] [[شایسته]] و [[معصوم]]''': [[ظهور]] و [[قیام جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}، همچون همه حرکتهای [[اجتماعی]] و گروهی، [[نیازمند]] [[رهبری]] است که بتواند با بهره مندی از تواناییهای روحی و جسمی، سکان این [[کشتی]] بزرگ را در دست گیرد و آن را تا ساحل [[نجات]] [[رهبری]] کند. از آنجایی که این [[انقلاب]] و [[قیام]] در نوع خود بیمانند است، [[رهبر]] آن نیز میبایست دارای ویژگیهای برجسته و متناسب با آن باشد. گفتنی است انسا نها ناگزیر از [[زندگی]] اجتماعیاند که در آن برای برپایی [[قانون]]، [[نیازمند]] [[رهبر]] و [[حاکم]] هستند<ref>امیر مؤمنان علی{{ع}}، درباره اهمیت وجود رهبر در هر جامعه فرمود: {{متن حدیث|"…وَ إِنهُ لَا بُد لِلناسِ مِنْ أَمِیرٍ بَر أَوْ فَاجِر…"}}؛ "… و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار…": سید رضی، نهج البلاغه، خطبه۴۰.</ref>. البته اگر در [[زندگی]] به دنبال [[سعادت]] باشند، ناگزیر این [[رهبر]] باید دارای ویژگیها و شایستگیهایی باشد. بنابراین، این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم میشود: | ||
#وجود [[رهبر]] برای این [[نهضت]] جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمیافتد. | |||
#این [[رهبر]] باید [[شایستگی]] [[رهبری]] در سطح یک [[حکومت جهانی]] را داشته باشد. | |||
:::::۳. '''وجود گروهی از انسانهای [[پاکدل]] و [[فداکار]]''': با توجه به گستره [[انقلاب مهدوی]]، باید انسانهای [[توانمندی]] باشند که [[رهبر]] [[انقلاب]] را در رسیدن به [[هدف]] [[یاری]] کنند؛ آنان در اوج [[تقوا]] به سر میبرند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه [[امام]] [[آمادگی]] دارند؛ چرا که بنای [[خداوند]] بر آن است که به جز مواردی که خود [[صلاح]] میداند، امور بر مجرای طبیعی جریان یابد. به عبارت روشن تر: از [[سنتهای الهی]] است که همواره [[مردم]] را در [[یاری]] [[رهبران]] و [[پیامبران]] خود شریک و سهیم کند؛ از اینرو [[پیامبران الهی]]{{ع}} در رساندن [[پیام]] خویش به [[مردم]]، از یارانی [[کمک]] گرفتهاند. در [[آیات قرآن]] به نمونههای فراوانی از این [[یاری]] گری اشاره شده است<ref>نک: آل عمران، آیه ۵۲ و ۸۱؛ صف، آیه ۱۴؛ محمد، آیه ۷.</ref>. یکی از دلیلهایی که عموم [[پیشوایان معصوم]]، دست به [[اقدام]] جدی برای برپایی [[حکومت]] نزدند، نبود [[یاران]] کافی برای [[همراهی]] ایشان در این مسیر بود. به عنوان مثال [[امیر مؤمنان]]{{ع}} ۲۵ سال [[سکوت]] تلخ و [[طاقت]] فرسا را [[تحمل]] کرد؛ [[امام مجتبی]]{{ع}} ناگزیر تن به [[صلح]] داد؛ [[امام حسین]]{{ع}} مظلومانه در سختترین شرایط به [[شهادت]] رسید؛ [[امام سجاد]] و [[امامان]] پس از وی تا [[امام عسکری]]{{ع}}، همگی از [[حق]] [[حاکمیت]] خود بر [[جامعه]] [[محروم]] ماندند و هرگز برای بازپس گیری [[خلافت ظاهری]] و به عهده گرفتن [[حکومت]] و [[هدایت]] [[جامعه]]، [[اقدام]] [[نظامی]] و [[قیام]] آشکار انجام ندادند. در این دوران فقط به دو مرحله میتوان اشاره کرد که با حضور جمعی از [[یاران]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} دست به اقدامی محدود زدند: نخست دوران پنج ساله [[حکومت]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و دیگر [[قیام]] [[تاریخی]] [[امام حسین]]{{ع}} است. آنان خود میفرمودند: اگر یارانی [[استوار]] داشتند هرگز از [[قیام]] بر علیه [[ستم]] و [[ستمگران]] باز نمینشستند. البته منظور از [[یاران]]، همانا [[شیعیان راستین]] و [[ثابت قدم]] بود که در [[حمایت]] از [[امامان معصوم]]{{ع}} و اهداف ایشان، از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و این گونه [[یاران]] بس اندک بودند. [[مأمون]] رقی میگوید: [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} بودم، ناگهان، سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] وارد شد و بر [[امام]] [[سلام]] کرد و گوشهای نشست، سپس عرض کرد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[رأفت]] و [[رحمت]] از آن شماست و شما [[اهل بیت]]، سزاوار [[پیشوایی]] و [[امامت]] هستید؛ چه چیز شما را در جهت [[دفاع]] از [[حق]] خود بازمیدارد. در حالی که یکصد هزار [[شمشیر]] [[زن]] دارید؟ [[حضرت]] به وی فرمود: "بنشین." سپس [[دستور]] داد تنور را روشن کنند. به او [[فرمان]] داد، تا وارد تنور شود و میان شعلههای آن بنشیند. [[خراسانی]]، عذر آورد و عرض کرد: سرورم! مرا در [[آتش]]، معذب مگردان و ببخش و از آنچه گفتم، معاف دار. [[حضرت]] او را معاف داشت. در این میان، [[هارون مکی]] یکی از [[یاران]] [[حضرت]] که کفش خود را به دست گرفته بود وارد شد و به [[حضرت]] عرض [[سلام]] کرد. [[امام]] به او فرمود: کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و در آن بنشین. او نیز [[اطاعت]] کرده و بیدرنگ وارد تنور شد و در آن نشست. [[حضرت]]، به سخن خود با مرد [[خراسانی]] ادامه داد و اوضاع خطه [[خراسان]] را چنان برای [[خراسانی]] تشریح میکرد که گویی [[حضرت]] خود، در آنجا حضور داشته است. سپس به آن شخص فرمود: برخیز و داخل تنور را بنگر. آن شخص میگوید: وقتی به داخل تنور نگاه افکندم، [[یار]] [[امام]] را صحیح و سالم دیدم که راحت در آن نشسته است! سپس از تنور خارج شد و بر ما [[سلام]] کرد. [[امام]]، به مرد [[خراسانی]] فرمود: چند نفر همانند این شخص ([[هارون مکی]]) در [[خراسان]] یافت میشود؟ عرض کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]! حتی یک نفر نیز وجود ندارد. فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا إِنا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ"}}<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص۲۳۷؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! تا آن زمان که حتی [[پنج تن]] [[یاور]] نداشته باشیم، هرگز دست به [[قیام]] نخواهیم زد؛ ما آگاهتر از شماییم که چه زمانی [[قیام]] کنیم. در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} همچون همه حرکتهای [[اصلاح]] گرایانه، بهره مندی از [[یاران]]، امری ناگزیر خواهد بود؛ چرا که [[خداوند]] [[اراده]] فرموده آن [[قیام جهانی]] را به طور عمده در مجرای طبیعی و اسباب و [[علل]] عادی جریان دهد<ref>در بحث امدادهای غیبی اشاره خواهد شد.</ref>. این [[یاران]] و [[یاوران]] در [[روایات]] با ویژگیهایی معرفی شدهاند<ref>به دلیل اهمیت این بحث در آینده به طور مفصل به آن میپردازیم.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|"لا یخرج القائم{{ع}} فی أَقَلَّ مِنْ الفئه وَ لَا یکون الفئه أَقَلَّ مِنْ عُشْرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۴، شماره ۴۴۴.</ref>؛ [[قائم]] با کمتر از "فئه" [[خروج]] نمیکند و فئه کمتر از ده هزار نیست. [[ابو بصیر]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ{{ع}} حَتی یَکُونَ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۳۰۷، ح۲.</ref>؛ [[قائم]] [[خروج]] نخواهد کرد، مگر حلقه [[سپاه]] به کمال و تمام رسیده، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود، چقدر است؟ فرمود: ده هزار است<ref>این روایت نگرانی کسانی که میگویند با توجه به شمار اندک ۳۱۳ بعید مینماید ما در شمار یاران خاص آن حضرت باشیم را بر طرف میکند چرا که آن حضرت پس از ۳۱۳ نفر شمار فراوانی یاور خواهد داشت.</ref>. [[عبد العظیم حسنی]] گوید: به [[امام جواد]]{{ع}}گفتم: امیدوارم شما [[قائم]] [[اهل البیت]] [[محمد]]{{ع}} باشید. کسی که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید؛ همچنان که آکنده از [[ظلم و جور]] شده باشد. فرمود: ای أبو القاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است. اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] میکند و آن را پر از [[عدل و داد]] میکند؛ کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان نهان… و از اصحابش [[سیصد و سیزده]] تن به تعداد [[اصحاب بدر]]، از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند و این همان قول [[خدای تعالی]] است که فرمود: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بقره، آیه ۱۴۸.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم آیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد و چون "[[عقد]]" که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] کند و [[دشمنان]] [[خدا]] را بکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>. بر این اساس تعداد ۳۱۳ تن شاید اشاره به [[شرط ظهور]] باشد و پس از آنکه [[ظهور]] اتفاق افتاد، فراهم آمدن [[یاوران]]، سرآغازی بر [[قیام جهانی]] آن [[حضرت]] خواهد بود. | :::::۳. '''وجود گروهی از انسانهای [[پاکدل]] و [[فداکار]]''': با توجه به گستره [[انقلاب مهدوی]]، باید انسانهای [[توانمندی]] باشند که [[رهبر]] [[انقلاب]] را در رسیدن به [[هدف]] [[یاری]] کنند؛ آنان در اوج [[تقوا]] به سر میبرند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه [[امام]] [[آمادگی]] دارند؛ چرا که بنای [[خداوند]] بر آن است که به جز مواردی که خود [[صلاح]] میداند، امور بر مجرای طبیعی جریان یابد. به عبارت روشن تر: از [[سنتهای الهی]] است که همواره [[مردم]] را در [[یاری]] [[رهبران]] و [[پیامبران]] خود شریک و سهیم کند؛ از اینرو [[پیامبران الهی]]{{ع}} در رساندن [[پیام]] خویش به [[مردم]]، از یارانی [[کمک]] گرفتهاند. در [[آیات قرآن]] به نمونههای فراوانی از این [[یاری]] گری اشاره شده است<ref>نک: آل عمران، آیه ۵۲ و ۸۱؛ صف، آیه ۱۴؛ محمد، آیه ۷.</ref>. یکی از دلیلهایی که عموم [[پیشوایان معصوم]]، دست به [[اقدام]] جدی برای برپایی [[حکومت]] نزدند، نبود [[یاران]] کافی برای [[همراهی]] ایشان در این مسیر بود. به عنوان مثال [[امیر مؤمنان]]{{ع}} ۲۵ سال [[سکوت]] تلخ و [[طاقت]] فرسا را [[تحمل]] کرد؛ [[امام مجتبی]]{{ع}} ناگزیر تن به [[صلح]] داد؛ [[امام حسین]]{{ع}} مظلومانه در سختترین شرایط به [[شهادت]] رسید؛ [[امام سجاد]] و [[امامان]] پس از وی تا [[امام عسکری]]{{ع}}، همگی از [[حق]] [[حاکمیت]] خود بر [[جامعه]] [[محروم]] ماندند و هرگز برای بازپس گیری [[خلافت ظاهری]] و به عهده گرفتن [[حکومت]] و [[هدایت]] [[جامعه]]، [[اقدام]] [[نظامی]] و [[قیام]] آشکار انجام ندادند. در این دوران فقط به دو مرحله میتوان اشاره کرد که با حضور جمعی از [[یاران]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} دست به اقدامی محدود زدند: نخست دوران پنج ساله [[حکومت]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و دیگر [[قیام]] [[تاریخی]] [[امام حسین]]{{ع}} است. آنان خود میفرمودند: اگر یارانی [[استوار]] داشتند هرگز از [[قیام]] بر علیه [[ستم]] و [[ستمگران]] باز نمینشستند. البته منظور از [[یاران]]، همانا [[شیعیان راستین]] و [[ثابت قدم]] بود که در [[حمایت]] از [[امامان معصوم]]{{ع}} و اهداف ایشان، از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و این گونه [[یاران]] بس اندک بودند. [[مأمون]] رقی میگوید: [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} بودم، ناگهان، سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] وارد شد و بر [[امام]] [[سلام]] کرد و گوشهای نشست، سپس عرض کرد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[رأفت]] و [[رحمت]] از آن شماست و شما [[اهل بیت]]، سزاوار [[پیشوایی]] و [[امامت]] هستید؛ چه چیز شما را در جهت [[دفاع]] از [[حق]] خود بازمیدارد. در حالی که یکصد هزار [[شمشیر]] [[زن]] دارید؟ [[حضرت]] به وی فرمود: "بنشین." سپس [[دستور]] داد تنور را روشن کنند. به او [[فرمان]] داد، تا وارد تنور شود و میان شعلههای آن بنشیند. [[خراسانی]]، عذر آورد و عرض کرد: سرورم! مرا در [[آتش]]، معذب مگردان و ببخش و از آنچه گفتم، معاف دار. [[حضرت]] او را معاف داشت. در این میان، [[هارون مکی]] یکی از [[یاران]] [[حضرت]] که کفش خود را به دست گرفته بود وارد شد و به [[حضرت]] عرض [[سلام]] کرد. [[امام]] به او فرمود: کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و در آن بنشین. او نیز [[اطاعت]] کرده و بیدرنگ وارد تنور شد و در آن نشست. [[حضرت]]، به سخن خود با مرد [[خراسانی]] ادامه داد و اوضاع خطه [[خراسان]] را چنان برای [[خراسانی]] تشریح میکرد که گویی [[حضرت]] خود، در آنجا حضور داشته است. سپس به آن شخص فرمود: برخیز و داخل تنور را بنگر. آن شخص میگوید: وقتی به داخل تنور نگاه افکندم، [[یار]] [[امام]] را صحیح و سالم دیدم که راحت در آن نشسته است! سپس از تنور خارج شد و بر ما [[سلام]] کرد. [[امام]]، به مرد [[خراسانی]] فرمود: چند نفر همانند این شخص ([[هارون مکی]]) در [[خراسان]] یافت میشود؟ عرض کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]! حتی یک نفر نیز وجود ندارد. فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا إِنا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ"}}<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص۲۳۷؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! تا آن زمان که حتی [[پنج تن]] [[یاور]] نداشته باشیم، هرگز دست به [[قیام]] نخواهیم زد؛ ما آگاهتر از شماییم که چه زمانی [[قیام]] کنیم. در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} همچون همه حرکتهای [[اصلاح]] گرایانه، بهره مندی از [[یاران]]، امری ناگزیر خواهد بود؛ چرا که [[خداوند]] [[اراده]] فرموده آن [[قیام جهانی]] را به طور عمده در مجرای طبیعی و اسباب و [[علل]] عادی جریان دهد<ref>در بحث امدادهای غیبی اشاره خواهد شد.</ref>. این [[یاران]] و [[یاوران]] در [[روایات]] با ویژگیهایی معرفی شدهاند<ref>به دلیل اهمیت این بحث در آینده به طور مفصل به آن میپردازیم.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|"لا یخرج القائم{{ع}} فی أَقَلَّ مِنْ الفئه وَ لَا یکون الفئه أَقَلَّ مِنْ عُشْرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۴، شماره ۴۴۴.</ref>؛ [[قائم]] با کمتر از "فئه" [[خروج]] نمیکند و فئه کمتر از ده هزار نیست. [[ابو بصیر]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ{{ع}} حَتی یَکُونَ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۳۰۷، ح۲.</ref>؛ [[قائم]] [[خروج]] نخواهد کرد، مگر حلقه [[سپاه]] به کمال و تمام رسیده، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود، چقدر است؟ فرمود: ده هزار است<ref>این روایت نگرانی کسانی که میگویند با توجه به شمار اندک ۳۱۳ بعید مینماید ما در شمار یاران خاص آن حضرت باشیم را بر طرف میکند چرا که آن حضرت پس از ۳۱۳ نفر شمار فراوانی یاور خواهد داشت.</ref>. [[عبد العظیم حسنی]] گوید: به [[امام جواد]]{{ع}}گفتم: امیدوارم شما [[قائم]] [[اهل البیت]] [[محمد]]{{ع}} باشید. کسی که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید؛ همچنان که آکنده از [[ظلم و جور]] شده باشد. فرمود: ای أبو القاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است. اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] میکند و آن را پر از [[عدل و داد]] میکند؛ کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان نهان… و از اصحابش [[سیصد و سیزده]] تن به تعداد [[اصحاب بدر]]، از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند و این همان قول [[خدای تعالی]] است که فرمود: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بقره، آیه ۱۴۸.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم آیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد و چون "[[عقد]]" که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] کند و [[دشمنان]] [[خدا]] را بکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>. بر این اساس تعداد ۳۱۳ تن شاید اشاره به [[شرط ظهور]] باشد و پس از آنکه [[ظهور]] اتفاق افتاد، فراهم آمدن [[یاوران]]، سرآغازی بر [[قیام جهانی]] آن [[حضرت]] خواهد بود. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
«مقصود از [[شرایط ظهور]]، همان شرایطی است که تحقّق روز [[موعود]] متوقّف بر آنها است، و گسترش [[عدالت]] جهانی به آنها وابستگی دارد. و میتوان تعداد شرایط را سه چیز دانست: | «مقصود از [[شرایط ظهور]]، همان شرایطی است که تحقّق روز [[موعود]] متوقّف بر آنها است، و گسترش [[عدالت]] جهانی به آنها وابستگی دارد. و میتوان تعداد شرایط را سه چیز دانست: | ||
#'''شرط اوّل''': وجود طرح و برنامه عادلانه کاملی، که [[عدالت]] [[خالص]] واقعی را در برداشته باشد، و بتوان آن را در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای [[انسانیت]] [[سعادت]] و خوشی به بار آورد، و تضمین کننده [[سعادت]] دنیوی و اخروی [[انسان]] باشد. روشن است که بدون وجود چنین برنامه و نقشه جامعی، [[عدالت]] [[کامل]] متحقق نخواهد شد. | |||
#'''شرط دوّم''': وجود [[رهبر]] و [[پیشوایی]] [[شایسته]] و بزرگ که [[شایستگی]] [[رهبری]] همهجانبه آن روز را داشته باشد، که وجود دارد. | |||
#'''شرط سوّم''': وجود [[یاران]] همکار و همفکر و پایدار، در رکاب آن [[رهبر]] واحد. برای پیاده کردن جهانی نیاز به یار و پشتیبان میباشد تا با همکاری آنان بتوان به صورتی طبیعی و عادی به گسترش [[عدل]] و داد پرداخت. ویژگیهایی را که این افراد میبایست واجد باشند، در همین شرط نهفته است. زیرا این افراد باید دارای خصوصیات معینی باشند تا بتوانند آن کار مهمّ را انجام دهند، وگرنه هرگونه پشتیبانی [[کفایت]] نمیکند. | |||
#'''شرط چهارم''': وجود تودههای مردمی که در سطحی کافی از [[فرهنگ]] و شعور اجتماعی و روحیه [[فداکاری]] باشند، تا در نخستین مرحله [[موعود]] گروههای اوّلیه [[پیروان]] [[حضرت مهدی|امام مهدی]] {{ع}} را تشکیل دهند. زیرا آن افراد با [[اخلاص]] درجه یک که شرط سوّم باوجود آنها محقّق میشد، گروه پیشرو جبهه [[جنگ]] جهانی هستند؛ ولی چنانچه بخواهند آن نقشه [[عدالت جهانی]] را پیاده کنند، میبایست جمعیت بیشتری داشته باشند تا در آغاز، زمینهای برای پذیرش آن برنامه باشند و از [[جامعه]] آنان شروع شود. | |||
لازم به ذکر است که شرایط چهارگانه فوق، مربوط به پیاده کردن [[عدالت]] [[خالص]] در روز [[موعود]] است، ولی چنانچه نسبت به [[شرایط ظهور]] بسنجیم، یکی از آنها که وجود [[رهبر]] باشد کم میشود و سه شرط دیگر باقی میماند، زیرا معنی [[ظهور]] آن است که فرد آماده [[قیام]] در آنروز، وجود دارد که میخواهد ظاهر شود و با گفتن این کلمه شرط دوّم را ضمنی پذیرفتهایم و خواهناخواه سه شرط بیشتر باقی نمیماند. | لازم به ذکر است که شرایط چهارگانه فوق، مربوط به پیاده کردن [[عدالت]] [[خالص]] در روز [[موعود]] است، ولی چنانچه نسبت به [[شرایط ظهور]] بسنجیم، یکی از آنها که وجود [[رهبر]] باشد کم میشود و سه شرط دیگر باقی میماند، زیرا معنی [[ظهور]] آن است که فرد آماده [[قیام]] در آنروز، وجود دارد که میخواهد ظاهر شود و با گفتن این کلمه شرط دوّم را ضمنی پذیرفتهایم و خواهناخواه سه شرط بیشتر باقی نمیماند. | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
«[[روایات]] شیعه [[ظهور]] را در شرایطی ذکر کردهاند که در آن به دو نکته باید توجه شود: | «[[روایات]] شیعه [[ظهور]] را در شرایطی ذکر کردهاند که در آن به دو نکته باید توجه شود: | ||
#'''امکانات روز:''' غرض این است که وضع به گونهای باشد که در آن محیط برای [[ظهور]] مساعد گردد و وسایل برای [[فتح]] و [[ظفر]] و [[سازندگی]] فراهم شود. وقوع چنین امکانی در عین حال به هنگامی خواهد بود که [[فسادها]] در [[جامعه]] عملی گردد، ناسازگاریها به اوج رسد، [[مردم]] از وضع نابسامان در [[رنج]] و [[عذاب]] باشند و بالاخره زمینه برای انفجار فراهم شود. [[مردم]] باید دریابند که جنبشهای اصلاحی [[قادر]] به [[اصلاح]] وضع نیست و روز به روز بر شدت اوضاع و وخامت آن افزونتر، [[بدعتها]] فراوانتر و [[شرور]] مقاومتر میگردند. | |||
#'''[[آمادگی مردم]]:''' برای [[ظهور]] [[مردم]] نیز باید [[آمادگی]] یابند. هم به صورت فردی و هم به صورت جمعی. [[آمادگی]] فردی بدین معنی که در افراد زمینهای پیدا شود که [[مصلح]] را بپذیرند، با او همگام شوند و هم [[هدف]] گردند. حاضر باشند در راه [[هدف]] او که [[هدف]] همه [[انبیاء]] و [[مصلحان]] [[جهان]] است [[جان]] قربان کنند. در جنبه جمعی غرض این است که این طرز [[فکر]] همهگیر و پردامنه شود. شعاع نفوذش در همه [[دلها]] گسترده گردد. همه حاضر گردند در زیر [[علم]] [[توحید]] گرد هم آیند. [[جهانبینی]] [[مردم]] تغییر کند. بینششان عوض شود. همه خود را اعضای یک [[جامعه]] و یک پیکر بدانند و برای انجام [[رسالت]] عظیمی که بر عهده دارند مهیا گردند. [[جان]] و تن را برای شرکتی فعال در نهضتی [[عظیم]] که زمینه آن را خود فراهم کردهاند [[سرمایه]] بگذارند و [[رهبری]] و بهرهبرداری از آن را به دست [[امام]] بسپارند... در چنین صورتی شرایط مهیاست و زمینه برای [[ظهور]] فراهم»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص99-100.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
«مراد، پیشامدها و حوادثی است که زمینه [[ظهور امام زمان]] {{ع}} را فراهم میسازند. این شرایط به گونه کامل بر ما روشن نیستند؛ زیرا [[ظهور]] همانند [[غیبت]] از [[اسرار الهی]] است که تنها وقتی پیش آید، بر ما روشن میگردد<ref>بحارالانوار، ۵۲/ ۹۱.</ref>. با این حال، میتوان برخی از این شرایط را به گونه مجمل در [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} بازیافت: | «مراد، پیشامدها و حوادثی است که زمینه [[ظهور امام زمان]] {{ع}} را فراهم میسازند. این شرایط به گونه کامل بر ما روشن نیستند؛ زیرا [[ظهور]] همانند [[غیبت]] از [[اسرار الهی]] است که تنها وقتی پیش آید، بر ما روشن میگردد<ref>بحارالانوار، ۵۲/ ۹۱.</ref>. با این حال، میتوان برخی از این شرایط را به گونه مجمل در [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} بازیافت: | ||
#وجود [[مؤمنان]] [[پاکدل]] و [[بصیر]] و [[فداکار]] که خود را برای جانفشانی و پاکبازی آماده ساختهاند. روایاتی در دستاند که از ویژگیهای [[یاران خاص]] [[امام زمان]] {{ع}} و نقشی که در [[قیام]] و [[دولت مهدوی]] ایفا میکنند، پرده بر میدارند. | |||
#[[آمادگی مردم]] [[جهان]] برای رهایی از [[ستم]] و [[فساد]]. در بسیاری از [[روایات]] آمده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[جهان]] را پر از داد میکند پس از آنکه پر از [[ستم]] میشود<ref>کمال الدین، ۲- ۱/ ۲۸۷، ۲۸۹ و ۳۱۸.</ref>. [[امامان معصوم]] {{عم}} پارهای حوادث مهم را که [[قبل از ظهور]] تحقق مییابند در [[روایات]] بیان کردهاند. علمای [[شیعه]] نیز کتبی در این باره نوشتهاند؛ همانند کتاب الملاحم والفتن تألیف [[علی بن طاووس]]. "[[ملاحم]]" جمع "مَلْحَمَه" به معنای [[کشتار]] بزرگ در [[جنگ]] است<ref>خورشید مغرب، ۳۰۱.</ref>. برخی [[شیعیان]] میپندارند که برای نزدیک ساختن [[ظهور]] باید در تحقق این شرط کوشید و [[فساد]] را رواج داد یا دست کم راه [[سکوت]] و سکون در پیش گرفت و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[مبارزه]] با [[فساد]] دست کشید<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۸/ ۱۸۷؛ خورشید مغرب، ۳۳۱.</ref>. علمای [[شیعه]] در برابر این دیدگاه نادرست معتقدند که مراد [[روایات]] از رواج [[فساد]] در [[عصر ظهور]] آن نیست که باید دست به [[گناه]] و [[زشتی]] و [[فساد]] زد و از [[وظایف دینی]] شانه خالی کرد. مراد این است که وضعیت [[ناهنجار]] [[جامعه انسانی]] در آن عصر، به گونه قهری [[جهان]] را بدین سو خواهد کشاند و اینکه رواج [[فساد]] در [[جهان]]، [[شرط ظهور]] است بدین معنا نیست که باید به دست خود این شرط را فراهم آوریم. در [[عصر غیبت]] هیچ یک از [[تکالیف]] و [[واجبات]] ساقط نمیشوند. [[مؤمنین]] به رغم فسادی که روز به روز [[جهان]] را در خود میگیرد، باید خویشتن و [[جامعه انسانی]] را برای [[یاری امام]] {{ع}} آماده سازند. | |||
#[[ظهور]] [[قیامها]] و انقلابهایی که زمینه [[قیام جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} را پیش میآورند. [[روایات]] فراوانی از بزرگان [[معصوم]] {{ع}}، از بروز قیامهای مردمی [[در آستانه ظهور]] خبر میدهند. در برخی از این [[روایات]] آمده است که [[حکومتی]] به دست [[رهبری]] [[صالح]] در [[شرق]] [[جهان]] پای میگیرد که تا [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} دوام مییابد<ref>بحارالانوار، ج ۵۲/ ۲۴۳ و ج ۵۱/ ۸۴؛ الملاحم و الفتن، ابن طاووس/ ۶۶.</ref>. برخی از علمای روزگار معاصر، معتقدند که این [[حکومت]]، همان است که پس از [[انقلاب اسلامی]] در [[کشور]] [[ایران]] بنیان نهاده شد. هر چند نخستین بار نیست که علمای [[شیعه]] قیامی را مصداق [[قیام]] مذکور در [[روایات]] دانستهاند، اما هیچ قیامی در [[تاریخ شیعه]] دارای وسعت و [[عظمت]] [[انقلاب اسلامی]] نبوده است. از این رو، احتمال اینکه مراد از [[دولت]] زمینهساز، [[انقلاب اسلامی ایران]] باشد بسیار است<ref>فرهنگ نامه مهدویت، ۲۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۹۹.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۰۱: | خط ۳۰۱: | ||
آنگاه برای [[معنویت]] و [[عدالت]] بپا خواهند خاست و هر نوع [[فساد]] و بی[[عدالت]] ی را محکوم و برای [[عدالت]] [[فداکاری]] خواهند کرد. در این زمان میتوان گفت زمینه برای [[ظهور]] فراهم شده است و [[مردم]] حاضرند [[حکومت مهدوی]] را بپذیرند. البته نباید گمان کرد که چنین چیزی به این زودیها اتفاق نمیافتد، زیرا نشانههایی وجود دارد که [[مردم]] هر روز بیشتر و بیشتر تشنه [[عدالت]] میشوند و به دنبال افراد [[عادل]] میگردند»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۶۹.</ref>. | آنگاه برای [[معنویت]] و [[عدالت]] بپا خواهند خاست و هر نوع [[فساد]] و بی[[عدالت]] ی را محکوم و برای [[عدالت]] [[فداکاری]] خواهند کرد. در این زمان میتوان گفت زمینه برای [[ظهور]] فراهم شده است و [[مردم]] حاضرند [[حکومت مهدوی]] را بپذیرند. البته نباید گمان کرد که چنین چیزی به این زودیها اتفاق نمیافتد، زیرا نشانههایی وجود دارد که [[مردم]] هر روز بیشتر و بیشتر تشنه [[عدالت]] میشوند و به دنبال افراد [[عادل]] میگردند»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۶۹.</ref>. | ||
*«مقصود از ظهور، تحقق حکومت [[عدل]] جهانی است که پیدایی آن، چهار شرط دارد: | *«مقصود از ظهور، تحقق حکومت [[عدل]] جهانی است که پیدایی آن، چهار شرط دارد: | ||
#وجود رهبر جهانی؛ | |||
#برنامه و استراتژی حرکت و حکومت؛ | |||
#یاوران؛ | |||
#پذیرش جهانی. | |||
هر حکومتی به رهبری شایسته نیاز دارد که توانایی اداره نظام را داشته باشد و نیز برنامهای جامع لازم است که همه نیازهای جامعه را برآورد. در [[حکومت جهانی]] مهدی {{ع}}، هم رهبر شایسته و هم برنامه جامع، فراهم گردیده است؛ زیرا [[قرآن]] که عالیترین نسخه حکومت و حکومتداری را بیان کرده، برنامه حکومت مهدی {{ع}} است. [[امام مهدی]] {{ع}} که نماینده خدا و آخرین جانشین پیامبر {{صل}} است رهبری حکومت را برعهده دارد. | هر حکومتی به رهبری شایسته نیاز دارد که توانایی اداره نظام را داشته باشد و نیز برنامهای جامع لازم است که همه نیازهای جامعه را برآورد. در [[حکومت جهانی]] مهدی {{ع}}، هم رهبر شایسته و هم برنامه جامع، فراهم گردیده است؛ زیرا [[قرآن]] که عالیترین نسخه حکومت و حکومتداری را بیان کرده، برنامه حکومت مهدی {{ع}} است. [[امام مهدی]] {{ع}} که نماینده خدا و آخرین جانشین پیامبر {{صل}} است رهبری حکومت را برعهده دارد. |