عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۱
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
«'''[[عصمت]] در لغت''' به معنای منع کردن و باز داشتن است؛ البته منع کردن میتواند به دو صورت انجام گیرد: | «'''[[عصمت]] در لغت''' به معنای منع کردن و باز داشتن است؛ البته منع کردن میتواند به دو صورت انجام گیرد: | ||
#کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او سلب [[اختیار]] شود. | |||
#وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با اختیار خویش از انجام کاری [[امتناع]] ورزد. ابن [[فارس]] در مقاییس اللغه میگوید: {{عربی|و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به }}<ref>مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.</ref>. | |||
به تعبیر دیگر وقتی کسی میگوید: "من فلانی را از کاری بازداشتم"، هم با این میسازد که وی را با [[قهر]] و [[اجبار]] از انجام کاری باز داشته باشد و هم میتواند به این معنا باشد که مثلاً او را [[نصیحت]] کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: غرر و درر، سید مرتضی.</ref>. | به تعبیر دیگر وقتی کسی میگوید: "من فلانی را از کاری بازداشتم"، هم با این میسازد که وی را با [[قهر]] و [[اجبار]] از انجام کاری باز داشته باشد و هم میتواند به این معنا باشد که مثلاً او را [[نصیحت]] کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: غرر و درر، سید مرتضی.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
باید توجه داشت که واژه [[عصمت]] و مشتقات آن در [[آیات قرآنی]] و بسیاری از [[روایات]] در همین معنای لغوی استعمال شده است. به عنوان نمونه چند مورد را ذیلاً ذکر میکنیم: | باید توجه داشت که واژه [[عصمت]] و مشتقات آن در [[آیات قرآنی]] و بسیاری از [[روایات]] در همین معنای لغوی استعمال شده است. به عنوان نمونه چند مورد را ذیلاً ذکر میکنیم: | ||
#{{متن قرآن|لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ}}<ref>«امروز هیچ پناهی از "امر" خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳.</ref>. امروز هیچ کس را از [[قهر خدا]] جز به [[لطف]] او [[پناه]] نیست. [تنها [[رحمت]] او مانع از [[عذاب]] میگردد]. | |||
#{{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>. | |||
#عن [[علی]]{{ع}}: {{متن حدیث|الاعتبار یفید العصمة}}<ref>میزان الحکمة، ج۶، ص۳۴۲، به نقل از: غررالحکم.</ref>؛ [[عبرت]] گرفتن [از عواقب کارهای باد دیگران] موجب [[مصونیت]] [[انسان]] [از [[مبتلا]] شدن به چنان کارهایی] میگردد. | |||
#عن علی{{ع}}: {{متن حدیث|إِنَّ التَّقْوَى عِصْمَةٌ لَكَ فِي حَيَاتِكَ}}<ref>میزان الحکمة، ج۶، ص۳۴۳، به نقل از: غررالحکم</ref>؛ همانا که [[تقوای الهی]] شما را در [[دنیا]] [از [[آلودگی]] به [[گناهان]]] باز میدارد. | |||
'''عصمت در اصطلاح''': در اصطلاح [[دینی]] [[مسلمانان]]، عصمت به مصونیت خاصی اطلاق میشود و آن، مصونیت [[پیامبران]] و [[امامان]] در مقابل [[گناه]] و یا خطاست. ولی سخن در این است که این [[مقام معنوی]] و [[روحی]] که [[انبیای الهی]] و یا اشخاص دیگری از آن برخوردارند - و در بحثهای [[آینده]] روشن خواهد شد که جزو ضروریترین شروط [[نبوّت]] و [[امامت]] است - چگونه [[مقام]] و منزلتی است؟ ماهیت و [[حقیقت]] آن چیست؟ در این باره، نظرات گوناگونی از سوی [[اندیشمندان اسلامی]] ارائه شده است. فرقههای مختلف [[کلامی]]، متناسب با اصول پذیرفته [[مکتب]] خویش، برداشت خاصی از [[مقام عصمت]] داشتهاند»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۱.</ref>. | '''عصمت در اصطلاح''': در اصطلاح [[دینی]] [[مسلمانان]]، عصمت به مصونیت خاصی اطلاق میشود و آن، مصونیت [[پیامبران]] و [[امامان]] در مقابل [[گناه]] و یا خطاست. ولی سخن در این است که این [[مقام معنوی]] و [[روحی]] که [[انبیای الهی]] و یا اشخاص دیگری از آن برخوردارند - و در بحثهای [[آینده]] روشن خواهد شد که جزو ضروریترین شروط [[نبوّت]] و [[امامت]] است - چگونه [[مقام]] و منزلتی است؟ ماهیت و [[حقیقت]] آن چیست؟ در این باره، نظرات گوناگونی از سوی [[اندیشمندان اسلامی]] ارائه شده است. فرقههای مختلف [[کلامی]]، متناسب با اصول پذیرفته [[مکتب]] خویش، برداشت خاصی از [[مقام عصمت]] داشتهاند»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۱.</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
تعریف اصطلاحی عصمت: | تعریف اصطلاحی عصمت: | ||
#در تعریف گذشته، عصمت [[ملکه]] [[اجتناب از گناه]] و [[خطا]] ذکر شده است. این تعریف، کوتاه و روشن و جالب، آیا تعریف جامع و مانع و بیاشکالی هست؟ برای پاسخ به این [[پرسش]]، باید به چند پرسش دیگر پاسخ داد، از جمله: آیا عصمت ملکه است؟ آیا انسانهای عادی نمیتوانند چنین ملکهای را کسب کنند، چنانکه ملکه [[عدالت]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] و... را کسب میکنند؟ در این صورت چه تفاوتی است بین انسانهای عادی و [[معصومین]]{{عم}}؟ آیا هرکس در خود ملکه اجتناب از گناه و خطا را ایجاد کرد [[معصوم]] است؟ آیا در مورد کسی که از هنگام [[تولد]] معصوم است میتوان گفت ملکه عصمت را کسب کرده است؟ و...؟ در پاسخ باید گفت: هرگاه صفتی در [[انسان]] [[ثبات]] و دوام و بقا پیدا کند میگویند: این صفت در او «ملکه» شده است. توضیح اینکه، اگر کسی یکبار که زمینه [[گناه]] برایش فراهم شد، از ارتکاب آن اجتناب ورزید، هرچند گناه نکرده است امّا او را دارای ملکه «عدالت» نمیدانند؛ بلکه زمانی او را [[عادل]] میدانند که خودداری از گناه برایش به صورت یک «[[عادت]] ثانویه» در آمده باشد، طوری که به صورت [[ثابت]] و به شکل خود به خود از همه موارد گناه [[پرهیز]] کند. این امر با تمرین حاصل میشود. یعنی پس از آنکه انسان در کاری تمرین و تکرار داشت، کمکم آن کار و آن [[صنعت]] در او مستقر میشود. همانند یک راننده و یا شناگر که با تمرین و تکرار، رانندگی و شناگری به صورت صفت ثابتی در آنها در میآید. حال آیا با این توضیح میتوان عصمت را از جنس ملکه دانست؟ پاسخ منفی است؛ زیرا معصوم هیچ گاه بر اثر تمرین و ممارست این صفت را به دست نمیآورد، بلکه از ابتدای [[تولد]] در او وجود دارد. دیگر این که، بر فرض که انسانهای عادی [[ملکه]] [[اجتناب از گناه]] و [[اشتباه]] را کسب کنند هرگز به عنوان [[معصوم]] قلمداد نمیشوند. همچنین در هر صاحب ملکهای عمل برخلاف ملکه، امری ممکن است؛ در حالی که [[ارتکاب گناه]] و [[خطا]] از سوی معصوم محال است. | |||
#در عرف متکلّمین [[عصمت]] عبارت است از، نیرویی که [[انسان]] را از ارتکاب گناه و وقوع در خطا باز میدارد<ref>المیزان، ج۸، ص۱۴۲؛ الالهیات، ج۳، ص۱۵۸.</ref>. در این تعریف نیز کلمه نیرو ([[قوه]]) [[مبتلا]] به همان ایرادهای گذشته میباشد؛ زیرا قوای موجود در انسان مشخص است و... | |||
#در تعریف دیگر گفته شده است: عصمت عبارت است از لطفی که [[خداوند]] درباره مکلّف معمول میدارد، تا با وجود آن انگیزهای نسبت به ترک [[طاعت]] یا انجام [[معصیت]] نداشته باشد، در حالی که [[قدرت]] برآن دارد<ref>المیزان، ج۸، ص۱۴۲، این تعریف از ارشاد الطالبین نقل شده، ولی سایر کتب کلامی مانند کشف المراد نیز آن را پذیرفتهاند.</ref>. بر این تعریف نیز چند اشکال وارد است: اول این که، این تعریف تنها شامل [[عصمت عملی]] میشود و [[عصمت علمی]] از محدوده آن خارج است. (جامع افراد نیست) دوم این که، [[لطف]] بر حسب تعریف آن در [[کلام]] اعم از عصمت است و فصل تعریف نیز [[قادر]] نیست این عمومیّت را از بین ببرد. (تعریف مانع اغیار نیست) سوم این که، جنس لطف - برحسب تعریف [[کلامی]] آن - با جنس عصمت متفاوت است. چون در تعریف لطف گفتهاند: آنچه انسان را به [[اطاعت]] نزدیک و از [[گناه]] دور میکند و... در حالی که در عصمت بحث نزدیک شدن به طاعت یا دور شدن از معصیت مطرح نیست. | |||
#خلاصه در تعریف عصمت میتوان گفت: «عصمت عبارت است از آن چه که انسان را از گناه و اشتباه مصون میدارد». این تعریف حاوی نکات لازم هست و [[محاسن]] تعاریف فوق را در بردارد. البته تعریفهای دیگری نیز ارائه شده است که هریک در جای خود قابل توجه و [[تأمل]] است»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص ۶-۱۲.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |