احمر مولی امسلمه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم'
جز (جایگزینی متن - ':2.jpg' به ':IM009658.jpg') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[احمر مولی امسلمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[لقب]] وی «سفینه»<ref>بخاری، ج۴، ص۲۰۹؛ ابن حبان، ص۷۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۳۲۴؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۱؛ ذهبی، ج۳، ص۱۷۳.</ref> و از [[موالیان]] [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>ابن | [[لقب]] وی «سفینه»<ref>بخاری، ج۴، ص۲۰۹؛ ابن حبان، ص۷۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۳۲۴؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۱؛ ذهبی، ج۳، ص۱۷۳.</ref> و از [[موالیان]] [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>ابن ابیحاتم، ج۴، ص۳۲۰؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۶ و ج۲، ص۲۹۶.</ref> یا [[أم سلمه]]، [[همسر]] آن [[حضرت]] است <ref>طبرانی، ج۲۳، ص۳۰۵؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳.</ref>. سپس [[ام سلمه]] او را [[آزاد]] کرد به شرطی که در [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} باشد<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۴؛ مزی، ج۱۱، ص۲۰۴؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. | ||
برای او بیش از بیست نام گفتهاند که برخی از آنها عبارتاند از: «مهران»، «رومان رومی»، «عبس»<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۷.</ref>، «طهمان»، «مروان»، «نجران»، «ذکوان»، «کیسان»، «سلیمان»، «سنه»<ref>یا شنبه: مزی، ج۱۱، ص۲۰۵.</ref>، «ایمن»، «مرقنه»، [[احمد]]، [[رباح]]، «مفلح»، [[عمیر]]، «معتب»، [[قیس]] و [[عیسی]]<ref>ابن حجر، ج۳، ص۱۱۱.</ref> به همین مناسبت برخی صحابهنگاران شرح حال او را ذیل مدخل احمر، سفینه و رومان آوردهاند<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۵۳ و ج۲، ص۱۹۰، ۳۲۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۸۷ و ج۳، ص۱۱۱ و ج۲، ص۴۱۵.</ref>. «ابوعبدالرحمان» [[کنیه]] مشهور اوست<ref>ابن حبان، ص۷۱؛ ابن معین، ج۱، ص۳۸؛ ابن | برای او بیش از بیست نام گفتهاند که برخی از آنها عبارتاند از: «مهران»، «رومان رومی»، «عبس»<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۷.</ref>، «طهمان»، «مروان»، «نجران»، «ذکوان»، «کیسان»، «سلیمان»، «سنه»<ref>یا شنبه: مزی، ج۱۱، ص۲۰۵.</ref>، «ایمن»، «مرقنه»، [[احمد]]، [[رباح]]، «مفلح»، [[عمیر]]، «معتب»، [[قیس]] و [[عیسی]]<ref>ابن حجر، ج۳، ص۱۱۱.</ref> به همین مناسبت برخی صحابهنگاران شرح حال او را ذیل مدخل احمر، سفینه و رومان آوردهاند<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۵۳ و ج۲، ص۱۹۰، ۳۲۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۸۷ و ج۳، ص۱۱۱ و ج۲، ص۴۱۵.</ref>. «ابوعبدالرحمان» [[کنیه]] مشهور اوست<ref>ابن حبان، ص۷۱؛ ابن معین، ج۱، ص۳۸؛ ابن ابیحاتم، ج۴، ص۳۲۰؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳.</ref> و [[ابوالبختری]] هم گفتهاند<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳.</ref>. | ||
درباره منشأ و نژادش چند قول است: یکی آنکه وی در میان [[اعراب]] به [[دنیا]] آمد و در بطن نخله<ref>در ناحیه مکه به نام بستان عامر: یاقوت حموی، ج۵، ص۱۲۵.</ref> ساکن بود<ref>ابن عساکر، ج۴، ص۲۶۶؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۴؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. قول دیگر آنکه وی از [[فرزندان]] [[فارس]] ([[عجم]]) و نامش [[سقیة بن مارفنّه]] بود<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۴.</ref> که شاید سفینه، تصحیف همین نام باشد. [[ابن منده]] او را از [[اسیران]] بلخ دانسته که به [[روم]] نسبت داده شده است؛ در حالی که بلخ و روم در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} [[فتح]] نشده بود<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۶.</ref>. | درباره منشأ و نژادش چند قول است: یکی آنکه وی در میان [[اعراب]] به [[دنیا]] آمد و در بطن نخله<ref>در ناحیه مکه به نام بستان عامر: یاقوت حموی، ج۵، ص۱۲۵.</ref> ساکن بود<ref>ابن عساکر، ج۴، ص۲۶۶؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۴؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. قول دیگر آنکه وی از [[فرزندان]] [[فارس]] ([[عجم]]) و نامش [[سقیة بن مارفنّه]] بود<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۴.</ref> که شاید سفینه، تصحیف همین نام باشد. [[ابن منده]] او را از [[اسیران]] بلخ دانسته که به [[روم]] نسبت داده شده است؛ در حالی که بلخ و روم در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} [[فتح]] نشده بود<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۶.</ref>. | ||
درباره نام سفینه چند وجه تسمیه گفته شده است: | درباره نام سفینه چند وجه تسمیه گفته شده است: | ||
#سفینه گوید: رسول خدا{{صل}} نام من را سفینه گذاشت؛ زیرا در سفری که با آن [[حضرت]] بودم، بعضی از افراد [[درمانده]] شده بودند و [[شمشیر]]، سپر و نیزه آنان را من حمل کردم. از این رو آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|انت سفینة}}؛ و این اسم بر من باقی ماند<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۲؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳.</ref>. | # سفینه گوید: رسول خدا {{صل}} نام من را سفینه گذاشت؛ زیرا در سفری که با آن [[حضرت]] بودم، بعضی از افراد [[درمانده]] شده بودند و [[شمشیر]]، سپر و نیزه آنان را من حمل کردم. از این رو آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|انت سفینة}}؛ و این اسم بر من باقی ماند<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۲؛ ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳.</ref>. | ||
#وزن [[باری]] که او میتوانست حمل کند یک یا دو یا سه یا چهار تا هفت شتر شمردهاند <ref>ذهبی، ج۳، ص۱۷۳.</ref>. گرچه احتمال [[مبالغه]] در این گزارشها وجود دارد، ولی گویای [[قدرت]] بدنی او بوده است. | # وزن [[باری]] که او میتوانست حمل کند یک یا دو یا سه یا چهار تا هفت شتر شمردهاند <ref>ذهبی، ج۳، ص۱۷۳.</ref>. گرچه احتمال [[مبالغه]] در این گزارشها وجود دارد، ولی گویای [[قدرت]] بدنی او بوده است. | ||
#در گزارشی دیگر آمده است که او در [[جنگها]] کنار [[رسول خدا]]{{صل}} بود و در بیابان یا نهری که میگذشتند، [[مردم]] را به آن طرف رود میبرد و حضرت فرمود: تو سفینهای<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۶؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۸۷.</ref> همچنین حضرت برای او [[دعا]] کرد تا فرزندانش از [[شر]] [[شیطان]] محفوظ بمانند<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۳.</ref>. | # در گزارشی دیگر آمده است که او در [[جنگها]] کنار [[رسول خدا]] {{صل}} بود و در بیابان یا نهری که میگذشتند، [[مردم]] را به آن طرف رود میبرد و حضرت فرمود: تو سفینهای<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۶؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۸۷.</ref> همچنین حضرت برای او [[دعا]] کرد تا فرزندانش از [[شر]] [[شیطان]] محفوظ بمانند<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۳.</ref>. | ||
[[طبرانی]]<ref>طبرانی، ج۷، ص۸۱.</ref>، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۲.</ref> و [[اصبهانی]]<ref>اصبهانی، ص۱۶۳.</ref> گزارش دیگری درباره برخورد او با شیر نقل کردهاند که احتمال ساختگی بودن آن است. وی روایاتی از رسول خدا{{صل}} نقل کرده است<ref>احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۰.</ref> از جمله: [[حدیث]] «طیر مشوی» که از [[فضایل]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}است، توسط او [[روایت]] شده است. [[سفینه]] گوید: برای رسول خدا{{صل}} پرندگانی [[هدیه]] آوردند و من بعضی از آنها را بریان کردم و صبح برای آن حضرت بردم. فرمود: اینها از کجا آمده است. گفتم: کسی که دیشب نزد شما آمده بود، آنها را آورده است. آن حضرت فرمود: مگر نگفتم [[غذا]] را برای فردا [[ذخیره]] نکن که برای هر [[روز]]، روزیای است. سپس حضرت دعا کرد: خدایا! [[دوست]] داشتنیترین [[خلقت]] را نزد من وارد کن که با او طعام بخورم. در این هنگام [[حضرت علی]]{{ع}}وارد شد<ref>طبرانی، ج۷، ص۸۲؛ هیثمی، ج۹، ص۱۲۶.</ref>. | [[طبرانی]]<ref>طبرانی، ج۷، ص۸۱.</ref>، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۲.</ref> و [[اصبهانی]]<ref>اصبهانی، ص۱۶۳.</ref> گزارش دیگری درباره برخورد او با شیر نقل کردهاند که احتمال ساختگی بودن آن است. وی روایاتی از رسول خدا {{صل}} نقل کرده است<ref>احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۰.</ref> از جمله: [[حدیث]] «طیر مشوی» که از [[فضایل]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}}است، توسط او [[روایت]] شده است. [[سفینه]] گوید: برای رسول خدا {{صل}} پرندگانی [[هدیه]] آوردند و من بعضی از آنها را بریان کردم و صبح برای آن حضرت بردم. فرمود: اینها از کجا آمده است. گفتم: کسی که دیشب نزد شما آمده بود، آنها را آورده است. آن حضرت فرمود: مگر نگفتم [[غذا]] را برای فردا [[ذخیره]] نکن که برای هر [[روز]]، روزیای است. سپس حضرت دعا کرد: خدایا! [[دوست]] داشتنیترین [[خلقت]] را نزد من وارد کن که با او طعام بخورم. در این هنگام [[حضرت علی]] {{ع}}وارد شد<ref>طبرانی، ج۷، ص۸۲؛ هیثمی، ج۹، ص۱۲۶.</ref>. | ||
وی از رسول خدا{{صل}} روایاتی درباره مقدار آب برای [[غسل]] کردن و [[وضو]] گرفتن، حجامت کردن<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۳.</ref> و دعای بعد از [[نماز]]<ref>طبرانی، ج۷، ص۸۳ و ج۲۳، ص۳۰۵.</ref> نقل کرده است. همو [[حدیث]] {{متن حدیث|الْخِلَافَةَ فِي أُمَّتِي ثَلَاثُونَ سَنَةً ثُمَّ مَلَكٍ بَعْدَ ذَلِكَ}}؛ را [[روایت]] کرده است<ref>طبرانی، ج۱، ص۸۹؛ ذهبی، ج۳، ص۱۵۷.</ref> که مجموع [[خلافت]] [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]]{{ع}} سی سال بود. این روایت را تنها او نقل کرده است. گفته شده که [[بنی امیه]] [[گمان]] دارند [[خلافت]] میان آنان است. [[سفینه]] گفت: [[فرزندان]] بنوزرقاء دورغ میگویند و آنان [[پادشاهان]] فاسدی هستند<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳.</ref>. همو نقل کرده است که [[رسول خدا]]{{صل}} نشسته بود. در این حال مردی بر او عبور کرد که سوار بر شتر بود در حالی که قائدی افسار شترش را میکشید و کسی هم از عقب آن را میراند. آن [[حضرت]] [[قائد]] و سائق و راکب را [[لعنت]] کرد<ref>هیثمی، ج۱، ص۱۱۳.</ref> که مقصود آن حضرت [[ابوسفیان]]، [[معاویه]] و [[یزید]] بود<ref>طبری، ج۱۰، ص۵۸.</ref>. | وی از رسول خدا {{صل}} روایاتی درباره مقدار آب برای [[غسل]] کردن و [[وضو]] گرفتن، حجامت کردن<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۳۹۳.</ref> و دعای بعد از [[نماز]]<ref>طبرانی، ج۷، ص۸۳ و ج۲۳، ص۳۰۵.</ref> نقل کرده است. همو [[حدیث]] {{متن حدیث|الْخِلَافَةَ فِي أُمَّتِي ثَلَاثُونَ سَنَةً ثُمَّ مَلَكٍ بَعْدَ ذَلِكَ}}؛ را [[روایت]] کرده است<ref>طبرانی، ج۱، ص۸۹؛ ذهبی، ج۳، ص۱۵۷.</ref> که مجموع [[خلافت]] [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]] {{ع}} سی سال بود. این روایت را تنها او نقل کرده است. گفته شده که [[بنی امیه]] [[گمان]] دارند [[خلافت]] میان آنان است. [[سفینه]] گفت: [[فرزندان]] بنوزرقاء دورغ میگویند و آنان [[پادشاهان]] فاسدی هستند<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۰۳.</ref>. همو نقل کرده است که [[رسول خدا]] {{صل}} نشسته بود. در این حال مردی بر او عبور کرد که سوار بر شتر بود در حالی که قائدی افسار شترش را میکشید و کسی هم از عقب آن را میراند. آن [[حضرت]] [[قائد]] و سائق و راکب را [[لعنت]] کرد<ref>هیثمی، ج۱، ص۱۱۳.</ref> که مقصود آن حضرت [[ابوسفیان]]، [[معاویه]] و [[یزید]] بود<ref>طبری، ج۱۰، ص۵۸.</ref>. | ||
او از [[ام سلمه]] و علی{{ع}} روایت کرده است، و دو فرزندش «عبدالرحمان» و«عمر»، [[سالم بن عبدالله بن عمر]]، [[ابو ریحانه]]، [[حسن بصری]]، [[سعید بن جمهان]] و دیگران از او روایت کردهاند<ref>مزی، ج۱۱، ص۲۰۵؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. وی به سال هفتاد درگذشت<ref>ذهبی، ج۳، ص۱۷۳.</ref> | او از [[ام سلمه]] و علی {{ع}} روایت کرده است، و دو فرزندش «عبدالرحمان» و«عمر»، [[سالم بن عبدالله بن عمر]]، [[ابو ریحانه]]، [[حسن بصری]]، [[سعید بن جمهان]] و دیگران از او روایت کردهاند<ref>مزی، ج۱۱، ص۲۰۵؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. وی به سال هفتاد درگذشت<ref>ذهبی، ج۳، ص۱۷۳.</ref><ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «احمر مولی امسلمه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۵.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[سفینه مولی رسول الله]] | * [[سفینه مولی رسول الله]] | ||
* [[امسلمه]] | * [[امسلمه]] | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] |