پرش به محتوا

معتمد عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۸۸۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۱۲: خط ۱۲:


==[[تأسیس دولت طولونی]] در [[مصر]] (۲۵۴-۲۹۲ ق.)==
==[[تأسیس دولت طولونی]] در [[مصر]] (۲۵۴-۲۹۲ ق.)==
[[دولت طولونی]] نخستین [[حکومت]] نیمه مستقل ترک در قلمرو [[مسلمانان]] است. بنیادگذار این [[دولت]] کم‌دوام، [[احمد بن طولون]]، یکی از [[غلامان]] ترک، بود. طولون خود از جمله غلامانی بود که [[نوح بن اسد سامانی]] - عامل [[بخارا]]- او را به رسم [[هدیه]] نزد [[مأمون]] فرستاده بود<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. وی با بهره گرفتن از [[استعداد]] و [[کاردانی]] خویش خیلی زود در [[بغداد]] و [[سامرا]] به [[مشاغل]] بزرگ دست یافت. پس از [[مرگ]] طولون، فرزندش احمد، [[مقام]] او را به دست آورد و در ردیف [[فرماندهان]] بزرگ جای گرفت. با این همه کار احمد در دور [[خلافت]] [[معتز]] رونق بیشتری یافت؛ زیرا این خلیفه، بایکباک ترک را به [[امارت مصر]] برگزید و او نیز احمد را به [[نیابت]] خود به آن دیار فرستاد<ref>الکامل، ج۷، ص۱۸۷.</ref> و خود در پایتخت بماند. احمد در سال ۲۵۳ با سپاهی فراوان به مصر رسید و برای [[غلبه]] بر قلمرو خویش و رفع موانع و مشکلاتی که بر سر راه داشت [[زحمت]] بسیار کشید و مدعیان و [[مخالفان]] را منکوب کرد. پس از مرگ بایکباک، یکی دیگر از [[ترکان]] به نام یارجوخ، که احمد بن طولون داماد وی بود، به امارت مصر رسید. وی احمد را در مقام خود ابقا کرد و دامنه [[قدرت]] او را بیفزود تا آنکه به [[سال ۲۵۹ ق]]. یارجوخ نیز درگذشت و خلیفه، احمد بن طولون را مستقیماً بر مصر گمارد. از آن پس، احمد دولت نیمه مستقل [[طولونی]] را به وجود آورد و [[عزل]] و [[نصب قضات]] و [[والیان]] و [[امیران]] [[سپاه]] را شخصاً بر عهده گرفت. از [[بخت]] [[نیک]] احمد، در این [[زمان]] موفق، [[برادر]] [[خلیفه]]، که [[حکمران]] [[واقعی]] [[دستگاه خلافت]] به شمار می‌رفت، سرگرم [[سرکوب]] کردن [[شورشیان]] زنگ بود؛ از این‌رو مجال مناسبی برای جاه‌طلبی‌های احمد فراهم آمد، به گونه‌ای که با استفاده از این [[فرصت]]، به سال ۲۶۴، [[شام]] و [[فلسطین]] را نیز به قلمرو خود ملحق کرد. گسترش سریع قلمرو طولونیان نه تنها موفق، بلکه والیان [[موصل]] و [[عراق]] و طرسوس را به [[وحشت]] انداخت. بدین سبب آنان، به رغم [[روابط]] نیکوی [[معتمد]] با احمد بن طولون، خلیفه را واداشتند تا [[فرمان]] [[لعن]] او را در [[مسجدالحرام]] و دیگر ولایات صادر کند. از این‌رو، کار احمد رو به [[ضعف]] نهاد؛ چنانکه مدتی بعد، سپاه او در طرسوس [[شکست]] خورد و چون عده‌ای از سپاه او نیز از شدت سرما تلف شدند، ناچار به شام بازگشت و در همان جا بر اثر یک [[بیماری]] سخت در [[سال ۲۷۰ ق]]. [[جان]] سپرد<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۷۴؛ کتاب الولاة والقضاة، ص۲۳۱؛ الکامل، ج۷، ص۴۰۸.</ref>. پس از [[مرگ]] احمد، [[یاران]] و سپاهیانش خُمارویه، فرزند دلیر وی، را به [[امارت]] برداشتند. خمارویه در کوتاه زمانی بر اوضاع نا آرام [[مصر]] و شام چیره گردید و در پاسخ به [[گستاخی]] موفق، که خلیفه را بر لعن [[پدر]] وی واداشته بود، فرمان داد تا او را بر [[منابر]] لعن کنند. وقتی موفق چنین دید، به [[یاری]] سپاهیانی که والیان موصل و ارمنستان و جبال به کمک او فرستاده بودند، [[دمشق]] را [[تصرف]] کرد؛ اما خمارویه خیلی زود دمشق را بازپس گرفت و موصل و بخش‌هایی از جزیره را نیز به قلمرو خود افزود و موفق را ناچار به پذیرش [[صلح]] کرد، به شرط آنکه [[امارت شام]] و مصر برای سی سال در [[اختیار]] خمارویه و فرزندانش قرار گیرد<ref>کتاب الولاة والقضاة، ص۲۳۷- ۲۳۸.</ref>. [[فراغت]] خمارویه از درگیری‌های داخلی، مجالی برای وی فراهم کرد تا بارها به قلمرو [[رومیان]] [[حمله]] کند و پیروزی‌های مهمی به دست آورد. در همین حال، [[مرگ]] موفق و ابن کنداج، [[والی]] [[موصل]]، به [[سال ۲۷۸ ق]]. و مرگ [[معتمد]] به [[سال ۲۷۹ ق]]. راه را برای گسترش [[نفوذ]] و [[سلطه]] طولونیان باز کرد؛ زیرا خمارویه با برقراری روابطی [[نیکو]] با [[جانشین]] معتمد، [[امارت]] استیلای خود را تداوم بخشید، [[خاصه]] آنکه این تفاهم و [[دوستی]] با [[ازدواج]] المعتضد با قطر الندی، دختر خمارویه، [[استحکام]] بیشتری یافت<ref>مروج الذهب، ج۴، ص۲۳۳۔۲۳۴؛ الخطط، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. پس از مرگ خمارویه به [[سال ۲۸۲ ق]]. [[دولت طولونی]] دچار [[ضعف]] و زوال گردید؛ زیرا دوران ده ساله سه تن از [[جانشینان]] وی، یکسره با [[هرج و مرج]] و [[آشوب]] همراه بود. [[سپاهیان]] مکرر بشوریدند و درگیری و [[رقابت]] داخلی در [[خاندان]] [[طولونی]] به وجود آمد و مدعیان [[قدرت]] از اطراف و اکناف سر بر آوردند تا آنکه سپاهیان [[مکتفی]] (۲۸۹-۲۹۵ ق.) که در تعقیب [[قرامطه]] به [[شام]] آمده بودند هم شام و هم [[مصر]] را [[تصرف]] کردند و پس از [[تسخیر]] [[فسطاط]]، پایتخت طولونیان، باقیمانده افراد آن خاندان را به [[بغداد]] انتقال دادند و در نتیجه، [[دولت]] نیمه مستقل طولونی پس از ۳۸ سال پایان یافت<ref>نک: مروج الذهب، ج۲، ص۲۴۶-۲۴۷؛ سلسله‌های اسلامی، ص۷۶۔ ۷۸.</ref>.
گروهی از محققان دوره [[حکومت]] طولونیان را در مصر، یکی از اعصار طلایی [[تاریخ]] آن [[سرزمین]] می‌دانند<ref>سلسله‌های اسلامی، ص۷۷.</ref>؛ زیرا در دوران حکومت آنان فُسطاط از نظر بزرگی و [[عظمت]] و [[ثروت]] ممتاز بود. افزون بر آن، آثار [[هنری]] و معماری فراوانی چون پادگان وسیع القطائع، جامع ابن طولون و ساختمان‌های عام‌المنفعه‌ای که آنان تأسیس کردند، آوازه [[شکوه]] و جلال آن خاندان را در همه جا [[گسترش داد]].<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۲۶.</ref>.


==[[تأسیس دولت صفاری]] (۲۵۲-۲۹۸ ق.)==
==[[تأسیس دولت صفاری]] (۲۵۲-۲۹۸ ق.)==
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش