پرش به محتوا

دوران امیرالامرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مقدمه== پیدایش منصب امیرالامرایی که تحولی عظیم در نظام اداری و سیاسی [...» ایجاد کرد)
 
خط ۱: خط ۱:
==مقدمه==
==مقدمه==
پیدایش [[منصب امیرالامرایی]] که تحولی [[عظیم]] در [[نظام اداری]] و سیاسی [[دستگاه خلافت]] [[عباسی]] ایجاد کرد، حاصل نابه‌سامانی و فسادی بود که در [[سازمان]] [[اداری]] و [[تشکیلات]] دولتی [[عباسیان]] و به دنبال [[سلطه]] شوم [[ترکان]] بر دستگاه خلافت به وجود آمد. چنانکه دانستیم یکی از عوامل مهم [[پیروزی]] و [[اقتدار]] [[عباسیان]]، وجود [[دولتمردان]] و [[کارگزاران]] [[با کفایت]] و شایسته‌ای نظیر [[ابوسلمه]]، ابومسلم [[خاندان]] [[برمک]] و خاندان [[سهل]] بود؛ اما از اواسط [[قرن سوم هجری]]، که اقتدار [[خلفای عباسی]] به دنبال استیلای [[ترکان]] دچار زوال گردید، [[مناصب]] مهم دولتی را گروهی نالایق و [[ناتوان]] اشغال کردند. بدین‌سان، بیشتر [[وزرا]] و [[کارگزاران دولت]] به جای آنکه حامی و [[پشتیبان]] [[خلافت]] باشند، موجب خطر و مایه [[تهدید]] آن شدند؛ زیرا پس از آنکه خلفای بی‌کفایت [[عباسی]] برای تأمین مخارج فراوان مجالس عیش و بزم و پرداخت باج‌های گزاف به [[سرداران]] خویش، [[اموال]] و [[دارایی]] عمال و وزرا را [[مصادره]] کردند، مناصب دولتی در معرض [[خرید و فروش]] و مزایده قرار گرفت<ref>نک: صاحبی نخجوانی، هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان، ص۲۰۵.</ref>. از آن پس، کسانی که متولی این پست‌های حساس می‌شدند، جز به [[اندوختن ثروت]] و [[چپاول]] [[مردم]] نمی‌اندیشیدند. به استناد برخی [[روایات]]، در این دوره بسیاری از کارگزاران [[بنی‌عباس]] از پیش، رشوه‌ای به [[خلیفه]] می‌پرداختند و [[منصب]] [[وزارت]] یا دیگر مناصب دولتی را از وی می‌خریدند<ref>الفخری، ص۲۸۰.</ref>. چنین وزرا و کارگزارانی هیچ کس را به کار نمی‌گماشتند، جز آنکه رشوه‌ای از وی گرفته باشند؛ همچنان‌که آن افراد نیز آنچه می‌پرداختند از طریق مالیات‌های مضاعف و سنگین، از مردم ستمدیده می‌گرفتند. برای مثال، به ستمگری‌های [[علی بن عیسی بن ماهان]] اشاره می‌کنیم که در تمام مدت [[حکومت]] دیرپای خویش با [[زورگویی]] و [[ستمگری]] در [[خراسان]] [[حکمرانی]] کرد و با آنکه بهره‌کشی‌های ظالمانه‌اش [[اعتراض]] همگان را برانگیخته بود، [[هارون]] الرشید همچنان از او [[حمایت]] می‌کرد؛ زیرا علی بن عیسی علاوه بر آنکه [[خزانه]] خود را از این چپاول‌ها می‌انباشت، مبالغ فراوانی برای خلیفه و دیگر دولتمردان بانفوذ دربار ارسال می‌کرد و بدین ترتیب، جواز ستمگری خود را دریافت می‌نمود.
پیدایش [[منصب امیرالامرایی]] که تحولی [[عظیم]] در [[نظام اداری]] و سیاسی [[دستگاه خلافت عباسی]] ایجاد کرد، حاصل نابه‌سامانی و فسادی بود که در [[سازمان]] [[اداری]] و [[تشکیلات]] دولتی [[عباسیان]] و به دنبال [[سلطه]] شوم [[ترکان]] بر دستگاه خلافت به وجود آمد. چنانکه دانستیم یکی از عوامل مهم [[پیروزی]] و [[اقتدار]] [[عباسیان]]، وجود [[دولتمردان]] و [[کارگزاران]] [[با کفایت]] و شایسته‌ای نظیر [[ابوسلمه]]، ابومسلم [[خاندان]] [[برمک]] و خاندان [[سهل]] بود؛ اما از اواسط [[قرن سوم هجری]]، که اقتدار [[خلفای عباسی]] به دنبال استیلای [[ترکان]] دچار زوال گردید، [[مناصب]] مهم دولتی را گروهی نالایق و [[ناتوان]] اشغال کردند. بدین‌سان، بیشتر [[وزرا]] و [[کارگزاران دولت]] به جای آنکه حامی و [[پشتیبان]] [[خلافت]] باشند، موجب خطر و مایه [[تهدید]] آن شدند؛ زیرا پس از آنکه خلفای بی‌کفایت [[عباسی]] برای تأمین مخارج فراوان مجالس عیش و بزم و پرداخت باج‌های گزاف به [[سرداران]] خویش، [[اموال]] و [[دارایی]] عمال و وزرا را [[مصادره]] کردند، مناصب دولتی در معرض [[خرید و فروش]] و مزایده قرار گرفت<ref>نک: صاحبی نخجوانی، هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان، ص۲۰۵.</ref>. از آن پس، کسانی که متولی این پست‌های حساس می‌شدند، جز به [[اندوختن ثروت]] و [[چپاول]] [[مردم]] نمی‌اندیشیدند. به استناد برخی [[روایات]]، در این دوره بسیاری از کارگزاران [[بنی‌عباس]] از پیش، رشوه‌ای به [[خلیفه]] می‌پرداختند و [[منصب]] [[وزارت]] یا دیگر مناصب دولتی را از وی می‌خریدند<ref>الفخری، ص۲۸۰.</ref>. چنین وزرا و کارگزارانی هیچ کس را به کار نمی‌گماشتند، جز آنکه رشوه‌ای از وی گرفته باشند؛ همچنان‌که آن افراد نیز آنچه می‌پرداختند از طریق مالیات‌های مضاعف و سنگین، از مردم ستمدیده می‌گرفتند. برای مثال، به ستمگری‌های [[علی بن عیسی بن ماهان]] اشاره می‌کنیم که در تمام مدت [[حکومت]] دیرپای خویش با [[زورگویی]] و [[ستمگری]] در [[خراسان]] [[حکمرانی]] کرد و با آنکه بهره‌کشی‌های ظالمانه‌اش [[اعتراض]] همگان را برانگیخته بود، [[هارون]] الرشید همچنان از او [[حمایت]] می‌کرد؛ زیرا علی بن عیسی علاوه بر آنکه [[خزانه]] خود را از این چپاول‌ها می‌انباشت، مبالغ فراوانی برای خلیفه و دیگر دولتمردان بانفوذ دربار ارسال می‌کرد و بدین ترتیب، جواز ستمگری خود را دریافت می‌نمود.


پیدایش منصب امیرالامرایی را بیش از هر چیز، باید حاصل تباه شدن منصب وزارت دانست. نگاهی اجمالی به کارنامه [[وزیران]] [[دستگاه خلافت]] [[عباسی]] در دوره [[سلطه ترکان]]، [[خاصه]] از [[زمان]] [[خلافت]] [[مقتدر]] (۲۹۵-۳۲۰ق) به بعد، نشان می‌دهد که چگونه این [[منصب]] مهم بازیچه دست [[خلفا]] و سوداگران [[مناصب]] [[حکومتی]] قرار گرفته بود. یکی از این وزیران، [[علی بن فرات]] است که سه بار در زمان مقتدر به [[وزارت]] رسید<ref>الفخری، ص۲۶۵.</ref> و جمعاً شش سال وزارت کرد و پس از معزول شدن، میلیون‌ها دینار زر [[نقد]] داشت که همه را از [[مصادره]] [[اموال]] [[مردم]] و از محل فروش پست‌های دولتی به دست آورده بود<ref>نک: تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، ص۱۱۷ و ۱۳۳ و ۱۳۴ و ۱۳۹.</ref>. یکی دیگر از این وزیران، [[محمد بن عبیدالله]] خاقانی]] است. وی مردی کوته [[فکر]] و عامی بود و به سبب [[نادانی]] و سفاهتش، ملعبه و مضحکه کسان شده بود. وی به‌سرعت [[عزل]] و [[نصب]] می‌کرد؛ چنانکه در یک [[روز]]، [[نظارت]] [[شهر کوفه]] را به نوزده کس داد و از هر کدام رشوه‌ای گرفت<ref>تجارب السلف، ص۲۰۵.</ref>. بنابر [[روایت]] عریب بن سعد، خاقانی در مدت یازده روز، یازده بار عامل بادوریا را عوض کرد<ref>قرطبی، عریب بن سعد، صلة تاریخ الطبری، ص۳۹؛ و قس: تجارب الأمم، ج۱، ص۲۳.</ref>. دیگر، [[حامد بن عباس]] است که به [[سال ۳۰۶ق]]. در سن هشتاد سالگی به وزارت رسید؛ اما از [[امور اداری]] اطلاعی نداشت و [[علی بن عیسی]] را به [[نیابت]] خود [[برگزیده]] بود و از این‌رو ملعبه [[شاعران]] بود<ref>تجارب الامم، ج۱، ص۵۹؛ الفخری، ص۲۶۸.</ref>. یکی دیگر از وزرای [[قرن چهارم]]، [[ابوالعباس]] [[خصیبی]] است که در تمام دوران وزارتش شبانه روز مست بود. به گفته [[ابوعلی مسکویه]]، خصیبی در [[هشیاری]] نیز مار بود و حالی برای کار نداشت و امور مهم را به دیوان‌ها واگذاشته بود و فقط فهرست کوتاهی از نامه‌های خیلی مهم را بررسی می‌کرد و دیگر [[کارها]] را به [[ابوالفرج]] [[اسرائیل]] [[نصرانی]] سپرده بود و او به سلیقه خود دستور می‌داد و متهورانه [[اموال]] [[مردم]] را [[مصادره]] می‌کرد<ref>تجارب الامم، ج۱، ص۱۴۳- ۱۴۴.</ref>. از آنچه گذشت در می‌یابیم که تنها صفت مشترک وزرای اواخر [[قرن سوم]] و اوایل [[قرن چهارم هجری]]، که حساس‌ترین دور [[خلافت عباسی]] است، خیانت‌کاری و تاراج [[بیت‌المال]] و مصادره اموال مردم ستمدیده بود. با این حال، [[زندگی]] بیشتر [[وزیران]] همواره در دغدغه و [[پریشانی]] می‌گذشت؛ زیرا نه فقط [[خلفا]] آنان را مصادره می‌کردند، بلکه [[لشکریان]]، خصوصاً [[سپاه]] ترک، مکرر می‌شوریدند و اموال آنها را [[غارت]] می‌کردند و به جای [[مستمری]] و [[ارزاق]] و مواجب خویش - که معمولاً به سبب دست درازی خلفا و [[وزرا]] به تأخیر می‌افتاد - بر می‌داشتند. بدین‌گونه، چون [[خزانه]] بیت‌المال و اموال وزیران همواره عرصه [[تجاوز]] و تطاول [[خلیفه]] و [[کارگزاران]] بود، چیزی باقی نمی‌ماند تا شکم‌های گرسنه لشکریان را که بیشترشان [[غلامان]] [[حریص]] ترک بودند [[سیر]] کند. در چنین اوضاعی هر امیری که [[سپاهیان]] را [[راضی]] می‌کرد، می‌توانست آنان را مانند حربه‌ای [[قاطع]] بر [[ضد]] [[دستگاه خلافت]] به کار اندازد و [[قدرت]] خلیفه و دولتمردانش را محدود کند.
پیدایش منصب امیرالامرایی را بیش از هر چیز، باید حاصل تباه شدن منصب وزارت دانست. نگاهی اجمالی به کارنامه [[وزیران]] [[دستگاه خلافت عباسی]] در دوره [[سلطه ترکان]]، [[خاصه]] از [[زمان]] [[خلافت]] [[مقتدر]] (۲۹۵-۳۲۰ق) به بعد، نشان می‌دهد که چگونه این [[منصب]] مهم بازیچه دست [[خلفا]] و سوداگران [[مناصب]] [[حکومتی]] قرار گرفته بود. یکی از این وزیران، [[علی بن فرات]] است که سه بار در زمان مقتدر به [[وزارت]] رسید<ref>الفخری، ص۲۶۵.</ref> و جمعاً شش سال وزارت کرد و پس از معزول شدن، میلیون‌ها دینار زر [[نقد]] داشت که همه را از [[مصادره]] [[اموال]] [[مردم]] و از محل فروش پست‌های دولتی به دست آورده بود<ref>نک: تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، ص۱۱۷ و ۱۳۳ و ۱۳۴ و ۱۳۹.</ref>. یکی دیگر از این وزیران، [[محمد بن عبیدالله]] خاقانی]] است. وی مردی کوته [[فکر]] و عامی بود و به سبب [[نادانی]] و سفاهتش، ملعبه و مضحکه کسان شده بود. وی به‌سرعت [[عزل]] و [[نصب]] می‌کرد؛ چنانکه در یک [[روز]]، [[نظارت]] [[شهر کوفه]] را به نوزده کس داد و از هر کدام رشوه‌ای گرفت<ref>تجارب السلف، ص۲۰۵.</ref>. بنابر [[روایت]] عریب بن سعد، خاقانی در مدت یازده روز، یازده بار عامل بادوریا را عوض کرد<ref>قرطبی، عریب بن سعد، صلة تاریخ الطبری، ص۳۹؛ و قس: تجارب الأمم، ج۱، ص۲۳.</ref>. دیگر، [[حامد بن عباس]] است که به [[سال ۳۰۶ق]]. در سن هشتاد سالگی به وزارت رسید؛ اما از [[امور اداری]] اطلاعی نداشت و [[علی بن عیسی]] را به [[نیابت]] خود [[برگزیده]] بود و از این‌رو ملعبه [[شاعران]] بود<ref>تجارب الامم، ج۱، ص۵۹؛ الفخری، ص۲۶۸.</ref>. یکی دیگر از وزرای [[قرن چهارم]]، [[ابوالعباس]] [[خصیبی]] است که در تمام دوران وزارتش شبانه روز مست بود. به گفته [[ابوعلی مسکویه]]، خصیبی در [[هشیاری]] نیز مار بود و حالی برای کار نداشت و امور مهم را به دیوان‌ها واگذاشته بود و فقط فهرست کوتاهی از نامه‌های خیلی مهم را بررسی می‌کرد و دیگر [[کارها]] را به [[ابوالفرج]] [[اسرائیل]] [[نصرانی]] سپرده بود و او به سلیقه خود دستور می‌داد و متهورانه [[اموال]] [[مردم]] را [[مصادره]] می‌کرد<ref>تجارب الامم، ج۱، ص۱۴۳- ۱۴۴.</ref>. از آنچه گذشت در می‌یابیم که تنها صفت مشترک وزرای اواخر [[قرن سوم]] و اوایل [[قرن چهارم هجری]]، که حساس‌ترین دور [[خلافت عباسی]] است، خیانت‌کاری و تاراج [[بیت‌المال]] و مصادره اموال مردم ستمدیده بود. با این حال، [[زندگی]] بیشتر [[وزیران]] همواره در دغدغه و [[پریشانی]] می‌گذشت؛ زیرا نه فقط [[خلفا]] آنان را مصادره می‌کردند، بلکه [[لشکریان]]، خصوصاً [[سپاه]] ترک، مکرر می‌شوریدند و اموال آنها را [[غارت]] می‌کردند و به جای [[مستمری]] و [[ارزاق]] و مواجب خویش - که معمولاً به سبب دست درازی خلفا و [[وزرا]] به تأخیر می‌افتاد - بر می‌داشتند. بدین‌گونه، چون [[خزانه]] بیت‌المال و اموال وزیران همواره عرصه [[تجاوز]] و تطاول [[خلیفه]] و [[کارگزاران]] بود، چیزی باقی نمی‌ماند تا شکم‌های گرسنه لشکریان را که بیشترشان [[غلامان]] [[حریص]] ترک بودند [[سیر]] کند. در چنین اوضاعی هر امیری که [[سپاهیان]] را [[راضی]] می‌کرد، می‌توانست آنان را مانند حربه‌ای [[قاطع]] بر [[ضد]] [[دستگاه خلافت]] به کار اندازد و [[قدرت]] خلیفه و دولتمردانش را محدود کند.


حاصل این [[آشفتگی]] در [[دارالخلافه]] این بود که امیرانی در نواحی دوردستی نظیر [[خراسان]] و ماوراءالنهر و شمال افریقا قدرت یابند و با ایجاد [[نظم]] و [[امنیت]]، توجه و [[رضایت]] [[عامه]] را جلب کنند و داعیه‌دار [[استقلال]] شوند و از [[پشتیبانی]] مردم برخوردار گردند. گروهی از [[اقطاع]] داران نیز توانستند در حوزه [[ولایت]] خویش در نتیجه [[ضعف]] بنیه [[مالی]] و [[سیاسی]] دستگاه خلافت، قدرت [[واقعی]] را به دست گیرند و به بهانه پرداخت مواجب و مستمری لشکریان مقیم در حوزه [[امارت]] خود، ولی در واقع با [[هدف]] کسب پشتیبانی و [[حمایت]] سپاه خود، از ارسال [[مالیات]] به دارالخلافه سرباز زنند و به‌تدریج، داعیه استقلال یابند. خصوصاً، در ولایاتی که از مرکز [[خلافت]] دور‌تر بود اقطاع داران آسان‌تر می‌توانستند از [[فرمان]] خلیفه گردن کشند؛ زیرا اولاً، خود را از [[سخط]] و [[انتقام]] خلیفه در [[امان]] می‌دیدند؛ ثانیاً، [[دستگاه خلافت]] را فاقد آن مایه توان [[مالی]] می‌دیدند که بتواند [[سپاه]] [[قدرتمندی]] به دفع آنان گسیل کند. بنابراین، در [[عهد]] [[خلافت]] [[راضی]] (۳۲۹-۳۳۲ق). از [[امپراتوری]] پهناور [[عباسی]]، جز [[بغداد]] و اطراف آن، چیزی برای [[خلیفه]] باقی نمانده بود<ref>الکامل، ج۸، ص۳۲۳-۳۲۴.</ref> و دیگر نواحی، میان [[امیران]] [[قدرتمند]] و اقطاع‌داران بزرگی که داعیه‌دار [[استقلال]] بودند تقسیم گردید.
حاصل این [[آشفتگی]] در [[دارالخلافه]] این بود که امیرانی در نواحی دوردستی نظیر [[خراسان]] و ماوراءالنهر و شمال افریقا قدرت یابند و با ایجاد [[نظم]] و [[امنیت]]، توجه و [[رضایت]] [[عامه]] را جلب کنند و داعیه‌دار [[استقلال]] شوند و از [[پشتیبانی]] مردم برخوردار گردند. گروهی از [[اقطاع]] داران نیز توانستند در حوزه [[ولایت]] خویش در نتیجه [[ضعف]] بنیه [[مالی]] و [[سیاسی]] دستگاه خلافت، قدرت [[واقعی]] را به دست گیرند و به بهانه پرداخت مواجب و مستمری لشکریان مقیم در حوزه [[امارت]] خود، ولی در واقع با [[هدف]] کسب پشتیبانی و [[حمایت]] سپاه خود، از ارسال [[مالیات]] به دارالخلافه سرباز زنند و به‌تدریج، داعیه استقلال یابند. خصوصاً، در ولایاتی که از مرکز [[خلافت]] دور‌تر بود اقطاع داران آسان‌تر می‌توانستند از [[فرمان]] خلیفه گردن کشند؛ زیرا اولاً، خود را از [[سخط]] و [[انتقام]] خلیفه در [[امان]] می‌دیدند؛ ثانیاً، [[دستگاه خلافت]] را فاقد آن مایه توان [[مالی]] می‌دیدند که بتواند [[سپاه]] [[قدرتمندی]] به دفع آنان گسیل کند. بنابراین، در [[عهد]] [[خلافت]] [[راضی]] (۳۲۹-۳۳۲ق). از [[امپراتوری]] پهناور [[عباسی]]، جز [[بغداد]] و اطراف آن، چیزی برای [[خلیفه]] باقی نمانده بود<ref>الکامل، ج۸، ص۳۲۳-۳۲۴.</ref> و دیگر نواحی، میان [[امیران]] [[قدرتمند]] و اقطاع‌داران بزرگی که داعیه‌دار [[استقلال]] بودند تقسیم گردید.


راضی چون اوضاع را چنین دید، به [[گمان]] خود در صدد برآمد تا با پدید آوردن [[منصب]] امیرالامرایی که صاحب آن، دارای [[قدرت]] و اختیاری افزون‌تر بود، [[سازمان]] [[اداری]] دستگاه خلافت را سامان بخشد؛ زیرا در [[زمان]] خلافت کوتاه او نیز [[وزیران]] پی در پی [[عزل]] و [[نصب]] می‌شدند و بعضی از آنان برای رسیدن به آن [[مقام]]، مبالغی گزاف می‌پرداختند. چنانکه ابن مقله وقتی برای بار سوم به [[وزارت]] رسید، پانصد هزار دینار به راضی [[رشوه]] داد<ref>تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۷.</ref>، اما وزارتش نپایید؛ زیرا [[سپاهیان]] بشوریدند و فتنه‌هایی برپا شد که به عزل وی انجامید و راضی وزارت را به [[عبدالرحمن بن عیسی]] داد. لیکن، کار عبدالرحمن نیز رو به [[پریشانی]] نهاد و چندان طول نکشید و از وزارت استعفا کرد و خلیفه، این بار، وزارت را به [[محمد بن قاسم کرخی]] داد. وی مردی [[ضعیف]] و بی‌کفایت بود و همواره از [[بیم]] [[آزار]] سپاهیان متواری می‌شد؛ از این‌رو راضی وزارت را به [[سلیمان بن مخلد]] داد. سلیمان نیز کاری از پیش [[نبرد]]؛ زیرا [[سرداران سپاه]]، خصوصاً [[فرماندهان]] ترک، [[جسارت]] بسیار یافته بودند و به هر بهانه‌ای می‌شوریدند و [[خانه]] [[وزیر]] و [[خزانه]] او را [[غارت]] می‌کردند. چون اوضاع چنین آشفته شد، راضی [[تصمیم]] خود را عملی ساخت و برای نخستین بار، مقام امیرالامرایی را به [[ابن رائق]] واگذار کرد.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۵۳.</ref>.
راضی چون اوضاع را چنین دید، به [[گمان]] خود در صدد برآمد تا با پدید آوردن [[منصب]] امیرالامرایی که صاحب آن، دارای [[قدرت]] و اختیاری افزون‌تر بود، [[سازمان]] [[اداری]] دستگاه خلافت را سامان بخشد؛ زیرا در [[زمان]] خلافت کوتاه او نیز [[وزیران]] پی در پی [[عزل]] و [[نصب]] می‌شدند و بعضی از آنان برای رسیدن به آن [[مقام]]، مبالغی گزاف می‌پرداختند. چنانکه ابن مقله وقتی برای بار سوم به [[وزارت]] رسید، پانصد هزار دینار به راضی [[رشوه]] داد<ref>تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۷.</ref>، اما وزارتش نپایید؛ زیرا [[سپاهیان]] بشوریدند و فتنه‌هایی برپا شد که به عزل وی انجامید و راضی وزارت را به [[عبدالرحمن بن عیسی]] داد. لیکن، کار عبدالرحمن نیز رو به [[پریشانی]] نهاد و چندان طول نکشید و از وزارت استعفا کرد و خلیفه، این بار، وزارت را به [[محمد بن قاسم کرخی]] داد. وی مردی [[ضعیف]] و بی‌کفایت بود و همواره از [[بیم]] [[آزار]] سپاهیان متواری می‌شد؛ از این‌رو راضی وزارت را به [[سلیمان بن مخلد]] داد. سلیمان نیز کاری از پیش [[نبرد]]؛ زیرا [[سرداران سپاه]]، خصوصاً [[فرماندهان]] ترک، [[جسارت]] بسیار یافته بودند و به هر بهانه‌ای می‌شوریدند و [[خانه]] [[وزیر]] و [[خزانه]] او را [[غارت]] می‌کردند. چون اوضاع چنین آشفته شد، راضی [[تصمیم]] خود را عملی ساخت و برای نخستین بار، مقام امیرالامرایی را به [[ابن رائق]] واگذار کرد.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۵۳.</ref>.
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش