پرش به محتوا

شورش خوارج پس از جنگ نهروان: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵: خط ۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
آن‌گاه که نهروانیان کشته شدند، [[اشرس بن عوف شیبانی]] در دَسْکره، با دویست تن بر [[علی]]{{ع}} شورید و به [[انبار]] روانه شد. [[علی]]{{ع}}، [[ابرش بن حسان]] را با سیصد تن به سوی وی فرستاد و او با ایشان به [[نبرد]] پرداخت و اشرس در [[ربیع]] ثانی سال ۳۸ [هجری‌] کشته شد. سپس [[هلال بن عُلفه]] از [قبیله‌] [[تیم الرباب]]، همراه برادرش مُجالد، بر آشوبید و به ماسَبَذان‌<ref>ماسَبَذان، از شهرهای پیشکوه در استان لرستان از ایران است که به آن سیروان گویند و شهری است‌کهن میان کوه‌ها و دره‌ها، با چشمه‌هایی که درون شهر جاری است (تقویم البلدان، ص ۴۱۵).</ref> درآمد. [[علی]]{{ع}}، [[معقل بن قیس ریاحی]] را به جانبش روانه ساخت و معقل، او و یارانش را که بیش از دویست تن بودند، بکشت. [[قتل]] اینان در [[جمادی]] اول به سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد. آن‌گاه، [[اشهب بن بشر]] (وگفته شده: [[اشعث بن بشر]]) از [قبیله‌] بُجَلیه، با یکصد و هشتاد تن [[شورش]] کرد و به همان عرصه درآمد که هلال [بن عُلفه‌] و یارانش از پای درآمده بودند. پس بر ایشان [[نماز]] گزارْد و به [[قدر]] توان، آنان را [[دفن]] کرد. پس [[علی]]{{ع}}، جاریة بن قُدامه [[سعدی]] (و گفته شده: حُجْر بن عَدی) را به سوی ایشان‌روانه کرد. پس‌اشهب به جانب آنان برون شد و در جَرجَرایا<ref>جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیک دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین (تقویم البلدان، ص ۳۰۵).</ref> از منطقه جوخا<ref>جوخا، نام رودخانه‌ای است در اطراف بغداد، که آبادی بزرگی بر کناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۹).</ref> به [[نبرد]] پرداختند و اشهب و یارانش در [[جمادی]] ثانی سال ۳۸ [هجری‌] از پای‌درآمدند.
در کتاب [[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]] چنین آمده است: آن‌گاه که نهروانیان کشته شدند، [[اشرس بن عوف شیبانی]] در دَسْکره، با دویست تن بر [[علی]]{{ع}} شورید و به [[انبار]] روانه شد. [[علی]]{{ع}}، [[ابرش بن حسان]] را با سیصد تن به سوی وی فرستاد و او با ایشان به [[نبرد]] پرداخت و اشرس در [[ربیع]] ثانی سال ۳۸ هجری‌ کشته شد. سپس [[هلال بن عُلفه]] از [قبیله‌] [[تیم الرباب]]، همراه برادرش مُجالد، بر آشوبید و به ماسَبَذان‌<ref>ماسَبَذان، از شهرهای پیشکوه در استان لرستان از ایران است که به آن سیروان گویند و شهری است‌کهن میان کوه‌ها و دره‌ها، با چشمه‌هایی که درون شهر جاری است (تقویم البلدان، ص ۴۱۵).</ref> درآمد. [[علی]]{{ع}}، [[معقل بن قیس ریاحی]] را به جانبش روانه ساخت و معقل، او و یارانش را که بیش از دویست تن بودند، بکشت. [[قتل]] اینان در [[جمادی]] اول به سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد. آن‌گاه، [[اشهب بن بشر]] (وگفته شده: [[اشعث بن بشر]]) از [قبیله‌] بُجَلیه، با یکصد و هشتاد تن [[شورش]] کرد و به همان عرصه درآمد که هلال [بن عُلفه‌] و یارانش از پای درآمده بودند. پس بر ایشان [[نماز]] گزارْد و به قدر توان، آنان را [[دفن]] کرد. پس [[علی]]{{ع}}، جاریة بن قُدامه [[سعدی]] (و گفته شده: حُجْر بن عَدی) را به سوی ایشان‌روانه کرد. پس‌اشهب به جانب آنان برون شد و در جَرجَرایا<ref>جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیک دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین (تقویم البلدان، ص ۳۰۵).</ref> از منطقه جوخا<ref>جوخا، نام رودخانه‌ای است در اطراف بغداد، که آبادی بزرگی بر کناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۹).</ref> به [[نبرد]] پرداختند و اشهب و یارانش در [[جمادی]] ثانی سال ۳۸ [هجری‌] از پای‌درآمدند.


آن‌گاه، [[سعید بن قفل تیمی]]، از [قبیله‌] [[تیم الله بن ثعلبه]]، در [[ماه رجب]]، همراه‌ دویست مرد در بندنیجین [[شورش]] کرد و به درزنجان<ref>در مأخذ چنین آمده، اما درستِ آن، چنان که در أنساب الاشراف و معجم البلدان آمده، درزیجان است که‌روستای بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر کسراها به شمار می‌رفته و نام اصلی‌اش درزبندان بوده است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۵۰).</ref>، در دو فرسنگی [[مدائن]]، درآمد. [[سعد بن مسعود]] به جانب ایشان روان شد و در [[رجب]] [[سال]] ۳۸ [[هجری]]، هلاکشان ساخت.
آن‌گاه، [[سعید بن قفل تیمی]]، از [قبیله‌] [[تیم الله بن ثعلبه]]، در [[ماه رجب]]، همراه‌ دویست مرد در بندنیجین [[شورش]] کرد و به درزنجان<ref>در مأخذ چنین آمده، اما درستِ آن، چنان که در أنساب الاشراف و معجم البلدان آمده، درزیجان است که‌روستای بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر کسراها به شمار می‌رفته و نام اصلی‌اش درزبندان بوده است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۵۰).</ref>، در دو فرسنگی [[مدائن]]، درآمد. [[سعد بن مسعود]] به جانب ایشان روان شد و در [[رجب]] [[سال]] ۳۸ [[هجری]]، هلاکشان ساخت.
خط ۱۱: خط ۱۱:
سپس [[ابو مریم سعدی]] تمیمی [[خروج]] کرد و به شهرزور<ref>شهری میان موصل و همدان است که زور بن ضحاک آن را ساخته و اکنون به نام زور شناخته می‌شود ودر جنوب شرقی سلیمانیه، در نزدیکی مرزهای ایران و عراق قرار دارد (ر.ک: تقویم البلدان، ص ۴۱۳).</ref> درآمد. بیشینه همراهان وی، از [[عجم]] بودند و گفته شده که همراه وی جز شش تن [[عرب]] نبودند که او، خود، یکی از ایشان بود. با وی دویست و به [[نقلی]] چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حرکت کرد تا به پنج فرسنگی [[کوفه]] رسید.
سپس [[ابو مریم سعدی]] تمیمی [[خروج]] کرد و به شهرزور<ref>شهری میان موصل و همدان است که زور بن ضحاک آن را ساخته و اکنون به نام زور شناخته می‌شود ودر جنوب شرقی سلیمانیه، در نزدیکی مرزهای ایران و عراق قرار دارد (ر.ک: تقویم البلدان، ص ۴۱۳).</ref> درآمد. بیشینه همراهان وی، از [[عجم]] بودند و گفته شده که همراه وی جز شش تن [[عرب]] نبودند که او، خود، یکی از ایشان بود. با وی دویست و به [[نقلی]] چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حرکت کرد تا به پنج فرسنگی [[کوفه]] رسید.


پس [[علی]]{{ع}} سفیری نزد وی فرستاد و او را به [[بیعت]] و داخل شدن در [[کوفه]] فرا خواند. او نپذیرفت و گفت: میان ما، جز [[جنگ]] نیست. آن‌گاه، [[علی]]{{ع}}، [[شریح بن هانی]] را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. [[خوارج]] بر شُرَیح و یارانش [[هجوم]] آوردند و اینان از هم گسیختند و [[شریح]] با دویست تن باقی ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقی‌مانده آنان به [[کوفه]] درآمدند. پس [[علی]]{{ع}}، خود، حرکت کرد و پیشاپیش، [[جاریة بن قدامه سعدی]] را فرستاد. جاریه، [[خوارج]] را به [[فرمانبرداری]] از [[علی]]{{ع}} فرا خواند و از کشته شدن بیمشان داد؛ اما [[اجابت]] نکردند. [[علی]]{{ع}} هم به آنان پیوست و دعوتشان کرد؛ اما ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس [[یاران علی]]{{ع}}، آنها را کشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند که [[امان]] خواستند و [[علی]]{{ع}} امانشان داد. در میان [[خوارج]] [[چهل]] مجروح افتاده بودند که [[علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد تا ایشان را به کوفه‌ آوردند و مداوا کردند تا بهبود یافتند. [[قتل]] آن گروه از [[خوارج]] در [[ماه رمضان]] [[سال]] ۳۸ [هجری‌] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ [[خوارج]] بودند و از سر بی‌باکی‌شان، به [[کوفه]] نزدیک شده بودند<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۳.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۵۰۷.</ref>.
پس [[علی]]{{ع}} سفیری نزد وی فرستاد و او را به [[بیعت]] و داخل شدن در [[کوفه]] فرا خواند. او نپذیرفت و گفت: میان ما، جز [[جنگ]] نیست. آن‌گاه، [[علی]]{{ع}}، [[شریح بن هانی]] را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. [[خوارج]] بر شُرَیح و یارانش [[هجوم]] آوردند و اینان از هم گسیختند و [[شریح]] با دویست تن باقی ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقی‌مانده آنان به [[کوفه]] درآمدند. پس [[علی]]{{ع}}، خود، حرکت کرد و پیشاپیش، [[جاریة بن قدامه سعدی]] را فرستاد. جاریه، [[خوارج]] را به [[فرمانبرداری]] از [[علی]]{{ع}} فرا خواند و از کشته شدن بیمشان داد؛ اما [[اجابت]] نکردند. [[علی]]{{ع}} هم به آنان پیوست و دعوتشان کرد؛ اما ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس [[یاران علی]]{{ع}}، آنها را کشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند که [[امان]] خواستند و [[علی]]{{ع}} امانشان داد. در میان [[خوارج]] [[چهل]] مجروح افتاده بودند که [[علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد تا ایشان را به کوفه‌ آوردند و مداوا کردند تا بهبود یافتند. [[قتل]] آن گروه از [[خوارج]] در [[ماه رمضان]] [[سال]] ۳۸ [هجری‌] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ [[خوارج]] بودند و از سر بی‌باکی‌شان، به [[کوفه]] نزدیک شده بودند<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۵۰۷.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۰۷٬۱۹۴

ویرایش