علم مکفوف و علم مبذول به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش +{{جعبه اطلاعات پرسش))
خط ۶۱: خط ۶۱:
«[[صفار]] به تقسیم علم خداوند به دو دسته "علم مبذول" (علم عام) و "علم مکفوف" مکنون / علم خاص)، بهره [[ائمه]]{{ع}} از آنها یا به دیگر سخن، گستره علوم [[ائمه]]{{ع}} آنها را تحلیل کرده است:
«[[صفار]] به تقسیم علم خداوند به دو دسته "علم مبذول" (علم عام) و "علم مکفوف" مکنون / علم خاص)، بهره [[ائمه]]{{ع}} از آنها یا به دیگر سخن، گستره علوم [[ائمه]]{{ع}} آنها را تحلیل کرده است:


الف. '''علم مبذول''': با بهره از بصائر الدرجات می‌توان این علم را چنین تعریف کرد: علم مبذول یا علم عام، علمی است که خداوند [[ملائکه]]، رسولان و انبیای خویش را بر آن آگاه ساخته  یا به دیگر سخن، علمی است که خدا در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است<ref>بصائرالدرجات ص۱۳۳ ح۱.</ref> و [[ائمه]]{{ع}} همه آن را می‌دانند. [[صفار]] با نقل روایاتی علم مبذول [[ائمه]]{{ع}} را به سه دسته "ماضی"، "غابر" و "حادث" تقسیم می‌کند.<ref>همان، ص ۱۳۳۸ - ۳۳۹، ح ۱. ۱۶۸. همان، ص۱۴۷.</ref> با توجه به درون مایه احادیث می‌توان علوم "ماضی" و "غابر" را در قالب {{عربی|"علم ما کان وما یکون"}} آورد و علم مبذول [[ائمه]]{{ع}} را از دیدگاه [[صفار]] در این دو بخش برسید.  
# '''علم مبذول''': با بهره از بصائر الدرجات می‌توان این علم را چنین تعریف کرد: علم مبذول یا علم عام، علمی است که خداوند [[ملائکه]]، رسولان و انبیای خویش را بر آن آگاه ساخته  یا به دیگر سخن، علمی است که خدا در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است<ref>بصائرالدرجات ص۱۳۳ ح۱.</ref> و [[ائمه]]{{ع}} همه آن را می‌دانند. [[صفار]] با نقل روایاتی علم مبذول [[ائمه]]{{ع}} را به سه دسته "ماضی"، "غابر" و "حادث" تقسیم می‌کند.<ref>همان، ص ۱۳۳۸ - ۳۳۹، ح ۱. ۱۶۸. همان، ص۱۴۷.</ref> با توجه به درون مایه احادیث می‌توان علوم "ماضی" و "غابر" را در قالب {{عربی|"علم ما کان وما یکون"}} آورد و علم مبذول [[ائمه]]{{ع}} را از دیدگاه [[صفار]] در این دو بخش برسید.  
::::::۱. {{عربی|"علم ما کان وما یکون"}}: [[ائمه]]{{ع}} از آنچه در گذشته بوده (ماکان)، و آنچه در آینده تا قیامت، رخ خواهد داد (ما یکون) آگاه‌اند. علم آنان به گذشته، "علم ماضی" نیز خوانده می‌شود که علمی تفسیر شده است و علم به آینده یا "علم غابر" هم دانشی مکتوب و نگاشته شده است.<ref>همان، ص ۳۳۸، ح۱، ص۳۳۸ - ۳۳۹، ح۲، ص۳۳۹، ح ۳.</ref> [[صفار]] منشأ این دو علم میراث [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} می‌داند. تا هر چند در روایاتی از بصائرگاه سرچشمه این علم را کتاب، {{عربی|"تبیان کل شئ"}} دانسته شده است، اما اینها با یکدیگر منافاتی ندارد، زیرا کتاب هم میراثی از [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} است. [[صفار]] از این علم به مرتبت و جایگاه [[ائمه]]{{ع}} هم نقبی زده است و آنها را به علت داشتن چنین علیم، از انبیای اولی العزم و افرادی چون [[خضر]]{{ع}} که تنها از "ما کان" آگاه‌اند، اعلم دانسته است؛ چه [[ائمه]]{{ع}} به تبیان کل شئ (کتاب)، علم دارند؛ حال آن که انبیای اولی العزم و دیگران تنها بخشی از علم کتاب را در اختیار داشته‌اند.
##. {{عربی|"علم ما کان وما یکون"}}: [[ائمه]]{{ع}} از آنچه در گذشته بوده (ماکان)، و آنچه در آینده تا قیامت، رخ خواهد داد (ما یکون) آگاه‌اند. علم آنان به گذشته، "علم ماضی" نیز خوانده می‌شود که علمی تفسیر شده است و علم به آینده یا "علم غابر" هم دانشی مکتوب و نگاشته شده است.<ref>همان، ص ۳۳۸، ح۱، ص۳۳۸ - ۳۳۹، ح۲، ص۳۳۹، ح ۳.</ref> [[صفار]] منشأ این دو علم میراث [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} می‌داند. تا هر چند در روایاتی از بصائرگاه سرچشمه این علم را کتاب، {{عربی|"تبیان کل شئ"}} دانسته شده است، اما اینها با یکدیگر منافاتی ندارد، زیرا کتاب هم میراثی از [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} است. [[صفار]] از این علم به مرتبت و جایگاه [[ائمه]]{{ع}} هم نقبی زده است و آنها را به علت داشتن چنین علیم، از انبیای اولی العزم و افرادی چون [[خضر]]{{ع}} که تنها از "ما کان" آگاه‌اند، اعلم دانسته است؛ چه [[ائمه]]{{ع}} به تبیان کل شئ (کتاب)، علم دارند؛ حال آن که انبیای اولی العزم و دیگران تنها بخشی از علم کتاب را در اختیار داشته‌اند.


۲. '''علم حادث''': این همان علم حاصل از فرایند تحدیث است که پیش از این، از آن سخن گفتیم و بنابر روایات بصائر الدرجات برترین علم [[ائمه]]{{ع}} است. [[صفار]] افزون بر کلیات پیش گفته، کوشیده تا علم مبذول [[ائمه]]{{ع}} را در مصادیقی جزئی‌تر نیز به نمایش بگذارد. از این رو، حجم قابل توجهی از روایات مربوط به علم [[امام]] را به بیان جلوه‌های این علم اختصاص داده است. سیاهه این جلوه‌ها به شرح زیر است: علم به حلال و حرام، {{عربی|"هذا علم انساب عرب و مولد اسلام"}} (علم ائمه نسبت به دوستان و دشمنان خود)، علم منایا و بلایا (زمان مرگ و ابتلائات شیعیان)،<ref>همان، ص ۱۳۸ - ۱۴۰، ح ۱ - ۴، ص۲۸۶ - ۲۸۹ ، ح۱ - ۱۶، ص۲۱۹ - ۲۲۲، ح ۱ - ۶.</ref> فصل الخطاب قضاوت وحکم)، علم وصایا، علم به بهشت، دوزخ و آسمان و زمین و اخبار آن، علم به ملکوت آسمان و زمین، علم به ضمیر و واگویه‌های نفسانی افراد، علم به افعال، سر و کارهای نهانی شیعیان، علم به بیماری و حزن شیعیان، علم به کسانی که بردرخانه آنان اند و مکان آنها پیش از اذن گرفتن، علم به زمین های سرسبزوپرگیاه و زمین های خشک و بی گیاه، علم به هدایت یافتگان و گمراهان تا روز قیامت، علم به زیادت و نقصان حق و باطل برزمین، علم به تمامی زبان‌ها و تکلم به آنها، علم به اسامی اشیا، علم به زمان مرگ خود پیش از فرا رسیدن آن (از دیدگاه [[صفار]] همزمان با فرا رسیدن اجل، خداوند [[امام]]{{ع}} را دچار نسیان می‌کند تا حکم الهی جاری شود)، آگاهی از زمان به [[امامت]] رسیدن خود و علم به وصی خود.
## '''علم حادث''': این همان علم حاصل از فرایند تحدیث است که پیش از این، از آن سخن گفتیم و بنابر روایات بصائر الدرجات برترین علم [[ائمه]]{{ع}} است. [[صفار]] افزون بر کلیات پیش گفته، کوشیده تا علم مبذول [[ائمه]]{{ع}} را در مصادیقی جزئی‌تر نیز به نمایش بگذارد. از این رو، حجم قابل توجهی از روایات مربوط به علم [[امام]] را به بیان جلوه‌های این علم اختصاص داده است. سیاهه این جلوه‌ها به شرح زیر است: علم به حلال و حرام، {{عربی|"هذا علم انساب عرب و مولد اسلام"}} (علم ائمه نسبت به دوستان و دشمنان خود)، علم منایا و بلایا (زمان مرگ و ابتلائات شیعیان)،<ref>همان، ص ۱۳۸ - ۱۴۰، ح ۱ - ۴، ص۲۸۶ - ۲۸۹ ، ح۱ - ۱۶، ص۲۱۹ - ۲۲۲، ح ۱ - ۶.</ref> فصل الخطاب قضاوت وحکم)، علم وصایا، علم به بهشت، دوزخ و آسمان و زمین و اخبار آن، علم به ملکوت آسمان و زمین، علم به ضمیر و واگویه‌های نفسانی افراد، علم به افعال، سر و کارهای نهانی شیعیان، علم به بیماری و حزن شیعیان، علم به کسانی که بردرخانه آنان اند و مکان آنها پیش از اذن گرفتن، علم به زمین های سرسبزوپرگیاه و زمین های خشک و بی گیاه، علم به هدایت یافتگان و گمراهان تا روز قیامت، علم به زیادت و نقصان حق و باطل برزمین، علم به تمامی زبان‌ها و تکلم به آنها، علم به اسامی اشیا، علم به زمان مرگ خود پیش از فرا رسیدن آن (از دیدگاه [[صفار]] همزمان با فرا رسیدن اجل، خداوند [[امام]]{{ع}} را دچار نسیان می‌کند تا حکم الهی جاری شود)، آگاهی از زمان به [[امامت]] رسیدن خود و علم به وصی خود.
 
# '''علم مکفوف''': [[صفار]] علم مکفوف، علم خاص، علم مکنون یا [[علم غیب]] را علمی می‌داند که خداوند هیچ کس، حتی ملائک مقرب، رسولان و [[انبیا]] را از آن آگاه نساخته،<ref>همان، ص ۱۲۹، ح ۱، ص۱۳۰، ح ۴، ص۱۳۱، ح ۹، ص۱۳۱، ح۱۲ - ۱۳، ص۱۳۲، ح ۱۶.</ref> بلکه تنها به خود او ویژه است. از دیدگاه او علم مکفوف درام الکتاب نزد پروردگار قرار دارد. میان تعریف پیش گفته و مفاد آیه {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>(او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند* جز فرستاده‌ای را که بپسندد)، سوره مبارکه جن، آیات ۲۶ و ۲۷.</ref> تعارضی پدید می‌آید. راهکارن محور [[صفار]] این است که علم مکفوف را گاه خداوند امضا کرده و در ظرف تقدیر می‌ریزد. به دیگر سخن، این علم از جایگاه خویش یعنی ام‌الکتاب خارج می‌گردد. در این صورت، این علم نافذ بوده و به [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} خواهد رسید. با این توضیح، تعارض میان درون مایه روایات و آیه وجود نخواهد داشت. البته چنان که روایات بصائر می‌گویند، گاه خداوند علم مکفوف را امضا نکرده و در ظرف تقدیر نمی‌ریزد، بلکه در آن بدا ایجاد می‌کند. البته خداوند خود علمی را که در آن بدا رخ داده، نیز بر [[امام]] حاضر و سلف او عرضه می‌کند. بدین ترتیب، صاراز خلال روشن داشت علم مکفوف، از بدا و چگونگی آن هم سخن می‌گوید»<ref>[[باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم (مقاله)|باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم]]، ص ۱۲۳ الی ۱۲۶.</ref>.
ب. '''علم مکفوف''': [[صفار]] علم مکفوف، علم خاص، علم مکنون یا [[علم غیب]] را علمی می‌داند که خداوند هیچ کس، حتی ملائک مقرب، رسولان و [[انبیا]] را از آن آگاه نساخته،<ref>همان، ص ۱۲۹، ح ۱، ص۱۳۰، ح ۴، ص۱۳۱، ح ۹، ص۱۳۱، ح۱۲ - ۱۳، ص۱۳۲، ح ۱۶.</ref> بلکه تنها به خود او ویژه است. از دیدگاه او علم مکفوف درام الکتاب نزد پروردگار قرار دارد. میان تعریف پیش گفته و مفاد آیه {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>(او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند* جز فرستاده‌ای را که بپسندد)، سوره مبارکه جن، آیات ۲۶ و ۲۷.</ref> تعارضی پدید می‌آید. راهکارن محور [[صفار]] این است که علم مکفوف را گاه خداوند امضا کرده و در ظرف تقدیر می‌ریزد. به دیگر سخن، این علم از جایگاه خویش یعنی ام‌الکتاب خارج می‌گردد. در این صورت، این علم نافذ بوده و به [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} خواهد رسید. با این توضیح، تعارض میان درون مایه روایات و آیه وجود نخواهد داشت. البته چنان که روایات بصائر می‌گویند، گاه خداوند علم مکفوف را امضا نکرده و در ظرف تقدیر نمی‌ریزد، بلکه در آن بدا ایجاد می‌کند. البته خداوند خود علمی را که در آن بدا رخ داده، نیز بر [[امام]] حاضر و سلف او عرضه می‌کند. بدین ترتیب، صاراز خلال روشن داشت علم مکفوف، از بدا و چگونگی آن هم سخن می‌گوید»<ref>[[باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم (مقاله)|باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم]]، ص ۱۲۳ الی ۱۲۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۱: خط ۹۰:
| پاسخ‌دهنده = علی رضا بهشادفر
| پاسخ‌دهنده = علی رضا بهشادفر
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی رضا بهشادفر]]'''، در مقاله ''«[http://www.8tag.ir/news/1485362957460487745-2058320525853622111 بدا در نصوص وحیانی و آرای فلسفیان]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی رضا بهشادفر]]'''، در مقاله ''«[http://www.8tag.ir/news/1485362957460487745-2058320525853622111 بدا در نصوص وحیانی و آرای فلسفیان]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«بر اساس نصوص وحیانی، خدا را دو علم است: علمی که ذاتیِ اوست و علمی که فعل خداوند است. در روایات، از [[علم ذاتی]]، به [[علم مکفوف]]، [[علم مخزون]]، [[علم مکنون]]، [[علم خاص]] تعبیر کرده‌اند، و از علم دوم به [[علم محمول]]، [[علم‌‌‌‌‌‌‌ مبذول]]، [[علم عام]]. علم اول هیچ نسبتی با آفریدگان ندارد، زیرا عین ذات خداوند است که قدّوس و مقدّس و منزّه از هرگونه حدّ و تعیّن است. اما علم دوم را به ملائکه آموخته و پیش از آن به چهارده نور پاک تعلیم فرموده است.<ref>بنگرید: مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۸۵ به بعد، صدوق، توحید، ص۱۳۸.</ref>این حقیقت در برخی از آیات قرآن بیان شده است. در اینجا فقط به یک آیه می‌پردازیم.
*'''[[علم مخزون]]:''' در چندین آیه برای خدای حکیم، صفت {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} آمده است.<ref>انعام ۷۳، توبه ۹۴ و ۱۰۵، رعد ۹، مؤمنون ۹۲، سجده ۶، زمر ۶، حشر ۲۲، جمعه ۸، تغابن ۱۸، جن ۲۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح آیه فرمود: {{عربی|"اَلْغَيْبُ: مَا لَمْ يَكُنْ، وَ اَلشَّهَادَةُ مَا قَدْ كَانَ"}}<ref>صدوق، معانی، ص ۱۴۶؛ مجلسی ج ۴، ص ۸۰.</ref> عبارت {{عربی|"مَا لَمْ يَكُنْ"}} را به هر معنایی بگیریم آنچه رای خدای تعالی بدان تعلّق نگرفته یا آنچه در گذشته نبوده یعنی مقدر بود ولی [[بداء]] به آن تعلق گرفت و محو شد تا تقدیر بعدی اثبات شود. به هر حال، بر علم غیر محمول دلالت دارد.<ref>علم الهدی، ص ۵۴ و ۵۵.</ref> در حدیث آمده که شخصی در محضر [[امام صادق]]{{ع}} گفت: {{عربی|" الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ مُنْتَهَى‏ عِلْمِه‏‏ ‏‏"}}. [[امام]]{{ع}} فرمود: چنین مگو، زیرا علم خدا را منتهی نیست.<ref>حر عاملی، ج ۷، ص ۱۳۶.</ref> در حدیث دیگر افزوده که امام فرمود: بگو: {{عربی|"الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى رِضَاهُ"}}.<ref>حرانی، ص ۴۰۸، مجلسی ج ۱۰، ص ۲۴۶.</ref> ظاهراً این حدیث، ناظر به همین [[علم ذاتی]] است، زیرا علم فعلی پایانی دارد.
*'''[[علم محمول]]:''' در این مورد به دو آیه اشاره می‌شود که بر علم محمول صراحت دارند:


۱. {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> کلام به روشنی می‌رساند که خداوند حکیم، هر کسی را که بپسندد، از [[علم غیب]] خود آگاه می‌کند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ "}}<ref>کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref>
«بر اساس نصوص وحیانی، خدا را دو علم است: علمی که ذاتیِ اوست و علمی که فعل خداوند است. در روایات، از [[علم ذاتی]]، به [[علم مکفوف]]، [[علم مخزون]]، [[علم مکنون]]، [[علم خاص]] تعبیر کرده‌اند، و از علم دوم به [[علم محمول]]، [[علم‌‌‌‌‌‌‌ مبذول]]، [[علم عام]]. علم اول هیچ نسبتی با آفریدگان ندارد، زیرا عین ذات خداوند است که قدّوس و مقدّس و منزّه از هرگونه حدّ و تعیّن است. اما علم دوم را به ملائکه آموخته و پیش از آن به چهارده نور پاک تعلیم فرموده است.<ref>بنگرید: مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۸۵ به بعد، صدوق، توحید، ص۱۳۸.</ref>این حقیقت در برخی از آیات قرآن بیان شده است. در اینجا فقط به یک آیه می‌پردازیم.
::::::۲. {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>«و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است»؛ آیه ۵۹ سوره انعام.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} "[[کتاب مبین]]" را به "[[امام مبین]]" تفسیر فرموده است.<ref>مجلسی ج ۴، ص ۸۰ و ۹۰.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در زمینه ارتباط علم الهی با بداء فرمود: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَخْبَرَ مُحَمَّداً{{صل}} بِمَا کَانَ مُنْذُ کَانَتِ الدُّنْیَا وَ بِمَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ الدُّنْیَا وَ اَخْبَرَهُ بِالْمَحْتُومِ  مِنْ  ذَلِکَ وَ اسْتَثْنَى عَلَیْهِ فِیمَا سِوَاهُ"}}<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص ۱۴۸.</ref>»<ref>[http://www.8tag.ir/news/1485362957460487745-2058320525853622111 کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام].</ref>.
 
'''[[علم مخزون]]:''' در چندین آیه برای خدای حکیم، صفت {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} آمده است.<ref>انعام ۷۳، توبه ۹۴ و ۱۰۵، رعد ۹، مؤمنون ۹۲، سجده ۶، زمر ۶، حشر ۲۲، جمعه ۸، تغابن ۱۸، جن ۲۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح آیه فرمود: {{عربی|"اَلْغَيْبُ: مَا لَمْ يَكُنْ، وَ اَلشَّهَادَةُ مَا قَدْ كَانَ"}}<ref>صدوق، معانی، ص ۱۴۶؛ مجلسی ج ۴، ص ۸۰.</ref> عبارت {{عربی|"مَا لَمْ يَكُنْ"}} را به هر معنایی بگیریم آنچه رای خدای تعالی بدان تعلّق نگرفته یا آنچه در گذشته نبوده یعنی مقدر بود ولی [[بداء]] به آن تعلق گرفت و محو شد تا تقدیر بعدی اثبات شود. به هر حال، بر علم غیر محمول دلالت دارد.<ref>علم الهدی، ص ۵۴ و ۵۵.</ref> در حدیث آمده که شخصی در محضر [[امام صادق]]{{ع}} گفت: {{عربی|" الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ مُنْتَهَى‏ عِلْمِه‏‏ ‏‏"}}. [[امام]]{{ع}} فرمود: چنین مگو، زیرا علم خدا را منتهی نیست.<ref>حر عاملی، ج ۷، ص ۱۳۶.</ref> در حدیث دیگر افزوده که امام فرمود: بگو: {{عربی|"الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى رِضَاهُ"}}.<ref>حرانی، ص ۴۰۸، مجلسی ج ۱۰، ص ۲۴۶.</ref> ظاهراً این حدیث، ناظر به همین [[علم ذاتی]] است، زیرا علم فعلی پایانی دارد.
 
'''[[علم محمول]]:''' در این مورد به دو آیه اشاره می‌شود که بر علم محمول صراحت دارند:
 
# {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> کلام به روشنی می‌رساند که خداوند حکیم، هر کسی را که بپسندد، از [[علم غیب]] خود آگاه می‌کند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ "}}<ref>کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref>
#{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>«و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است»؛ آیه ۵۹ سوره انعام.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} "[[کتاب مبین]]" را به "[[امام مبین]]" تفسیر فرموده است.<ref>مجلسی ج ۴، ص ۸۰ و ۹۰.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در زمینه ارتباط علم الهی با بداء فرمود: {{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَخْبَرَ مُحَمَّداً{{صل}} بِمَا کَانَ مُنْذُ کَانَتِ الدُّنْیَا وَ بِمَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ الدُّنْیَا وَ اَخْبَرَهُ بِالْمَحْتُومِ  مِنْ  ذَلِکَ وَ اسْتَثْنَى عَلَیْهِ فِیمَا سِوَاهُ"}}<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص ۱۴۸.</ref>»<ref>[http://www.8tag.ir/news/1485362957460487745-2058320525853622111 کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۳: خط ۱۱۵:


«بداء از [[علم مخزون مکنون]] است، در علمی که رسولان و ملائکه‌اش را حامل آن قرار داده، واقع می‌شود. و آن همان مشیّت است. بنابراین بداء در آنچه که اراده نموده و ملائکه‌اش را حامل آن نهاده واقع می‌شود، نه در علمی که هیچ کس را بر آن مطلع نساخته و آن عین ذاتش می‌باشد.<ref>میرزای اصفهانی، معارف القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref> (...)
«بداء از [[علم مخزون مکنون]] است، در علمی که رسولان و ملائکه‌اش را حامل آن قرار داده، واقع می‌شود. و آن همان مشیّت است. بنابراین بداء در آنچه که اراده نموده و ملائکه‌اش را حامل آن نهاده واقع می‌شود، نه در علمی که هیچ کس را بر آن مطلع نساخته و آن عین ذاتش می‌باشد.<ref>میرزای اصفهانی، معارف القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref> (...)
::::::[[میرزا مهدی اصفهانی]] در مورد علم خداوند تعالی نیز بر اساس روایات [[اهل بیت]]{{عم}}: علم الهی را به ذاتی و محمول تقسیم می‌کند. او با اشاره به بداء و رأی الهی، آن را از علم ذاتی خداوند دانسته که در دسترس هیچ مخلوقی نیست. و از همین علم است که در علم محمول - که ملائکه و انبیاء تغییراتی پدید می‌آورد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1182177/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی]، مجله سفینه، ش۵۳، ص ۱۱۱ ـ ۱۲۱.</ref>
 
[[میرزا مهدی اصفهانی]] در مورد علم خداوند تعالی نیز بر اساس روایات [[اهل بیت]]{{عم}}: علم الهی را به ذاتی و محمول تقسیم می‌کند. او با اشاره به بداء و رأی الهی، آن را از علم ذاتی خداوند دانسته که در دسترس هیچ مخلوقی نیست. و از همین علم است که در علم محمول - که ملائکه و انبیاء تغییراتی پدید می‌آورد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1182177/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی]، مجله سفینه، ش۵۳، ص ۱۱۱ ـ ۱۲۱.</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۲: خط ۱۲۵:


«[[علم مبذول]] یا [[علم عام]]، علمی است که خداوند [[ملائکه]]، رسولان و انبیای خویش را بر آن آگاه ساخته<ref>بصائرالدرجات، ص۱۲۹، ح۱ - ۲. برای دیدن احادیث هم مضمون، ر.ک: همان، ص۱۲۹ - ۱۳۲، ح۳ - ۱۸.</ref> یا به دیگر سخن، علمی است که خدا در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است<ref>بصائرالدرجات، ص۱۳۳، ح۱.</ref> و [[ائمه]]{{عم}} همه آن را می‌دانند. صفار با نقل روایاتی علم مبذول [[ائمه]]{{عم}} را به سه دسته "ماضی"، "غابر" و "حادث" تقسیم می‌کند<ref>بصائرالدرجات، ص۳۳۸ - ۳۳۹، ح۱.</ref> (...)
«[[علم مبذول]] یا [[علم عام]]، علمی است که خداوند [[ملائکه]]، رسولان و انبیای خویش را بر آن آگاه ساخته<ref>بصائرالدرجات، ص۱۲۹، ح۱ - ۲. برای دیدن احادیث هم مضمون، ر.ک: همان، ص۱۲۹ - ۱۳۲، ح۳ - ۱۸.</ref> یا به دیگر سخن، علمی است که خدا در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است<ref>بصائرالدرجات، ص۱۳۳، ح۱.</ref> و [[ائمه]]{{عم}} همه آن را می‌دانند. صفار با نقل روایاتی علم مبذول [[ائمه]]{{عم}} را به سه دسته "ماضی"، "غابر" و "حادث" تقسیم می‌کند<ref>بصائرالدرجات، ص۳۳۸ - ۳۳۹، ح۱.</ref> (...)
::::::صفّار [[علم مکفوف]]، [[علم خاص]]، [[علم مکنون]] یا [[علم غیب]] را علمی می‌داند که خداوند هیچ کس، حتّی ملائک مقرَّب، رسولان و انبیا را از آن آگاه نساخته،<ref>بصائرالدرجات، ص۱۲۹، ح۲، ص۱۳۰، ح۵ و ص۱۳۲، ح۱۵، ص۱۳۰، ح۶ - ۷، ص۱۳۱.</ref> بلکه تنها به خودِ او ویژه است. از دیدگاه او علم مکفوف در امّ الکتاب نزد پروردگار قرار دارد.  
 
::::::میان تعریف پیش‌گفته و مفاد آیه {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> تعارضی پدید می‌آید. راهکار نصّ‌محور صفّار این است که علم مکفوف را گاه خداوند امضا کرده و در ظرف تقدیر می‌ریزد<ref>بصائرالدرجات،، ص۱۳۳، ح۱.</ref> به دیگر سخن، این علم از جایگاه خویش یعنی [[ام الکتاب]] خارج می‌گردد. در این صورت، این علم نافذ بوده و به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} خواهد رسید. با این توضیح، تعارض میان درون مایه روایات و آیه وجود نخواهد داشت. البته چنان که روایات بصائر می‌گویند، گاه خداوند علم مکفوف را امضا نکرده و در ظرف تقدیر نمی‌ریزد، بلکه در آن بدا ایجاد می‌کند. البته خداوند خود علمی را که در آن بدا رخ داده، نیز بر امام حاضر و سلف او عرضه می‌کند. بدین ترتیب، صفّار از خلال روشن داشتِ علم مکفوف، از بدا و چگونگی آن هم سخن می‌گوید»<ref>[http://hadith.net/post/55204/%D9%81%D8%B5%D9%84%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%8777/p122/ پایگاه اطلاع‌رسانی شیعه]</ref>.
صفّار [[علم مکفوف]]، [[علم خاص]]، [[علم مکنون]] یا [[علم غیب]] را علمی می‌داند که خداوند هیچ کس، حتّی ملائک مقرَّب، رسولان و انبیا را از آن آگاه نساخته،<ref>بصائرالدرجات، ص۱۲۹، ح۲، ص۱۳۰، ح۵ و ص۱۳۲، ح۱۵، ص۱۳۰، ح۶ - ۷، ص۱۳۱.</ref> بلکه تنها به خودِ او ویژه است. از دیدگاه او علم مکفوف در امّ الکتاب نزد پروردگار قرار دارد.
 
میان تعریف پیش‌گفته و مفاد آیه {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> تعارضی پدید می‌آید. راهکار نصّ‌محور صفّار این است که علم مکفوف را گاه خداوند امضا کرده و در ظرف تقدیر می‌ریزد<ref>بصائرالدرجات،، ص۱۳۳، ح۱.</ref> به دیگر سخن، این علم از جایگاه خویش یعنی [[ام الکتاب]] خارج می‌گردد. در این صورت، این علم نافذ بوده و به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} خواهد رسید. با این توضیح، تعارض میان درون مایه روایات و آیه وجود نخواهد داشت. البته چنان که روایات بصائر می‌گویند، گاه خداوند علم مکفوف را امضا نکرده و در ظرف تقدیر نمی‌ریزد، بلکه در آن بدا ایجاد می‌کند. البته خداوند خود علمی را که در آن بدا رخ داده، نیز بر امام حاضر و سلف او عرضه می‌کند. بدین ترتیب، صفّار از خلال روشن داشتِ علم مکفوف، از بدا و چگونگی آن هم سخن می‌گوید»<ref>[http://hadith.net/post/55204/%D9%81%D8%B5%D9%84%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%8777/p122/ پایگاه اطلاع‌رسانی شیعه]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۱: خط ۱۳۶:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://dorenajaf.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=LIST&code=1194&RADIF=33 مؤسسه تحقیقاتی ولیعصر]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://dorenajaf.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=LIST&code=1194&RADIF=33 مؤسسه تحقیقاتی ولیعصر]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:


«آنچه در همه جهان پهناور هستی و آفاق بیکران وجود، تحقق پذیرفته است، همه و همه، مصداق‌های علم مبذول است، یعنی علمی که متعلق آن مورد مشیت و اراده قرار گرفته و از طریق تعین ارادی و مشیتی در "وعاء مشیت"، در خارج -در ظرف عالم خود هر جا هست- تحقق یافته است. و آنچه سپس نیز اتفاق بیفتد و تحقق بیابد، در قلمرو مصداق‌های [[علم مبذول]] جای دارد و همین سیر را خواهد داشت. و علم مبذول -به تمام و کمال- به انسان هادی تفویض گشته است. در اینجا تعلیمی رسیده است در حدیثی صحیح، که در خور ژرف‌اندیشی بسیار است. حدیث از حضرت [[امام باقر|امام محمد باقر]]{{ع}} است: خدای را دو گونه علم است: [[علم مبذول]] (عطا شده به غیر) و [[علم مکفوف]] (ویژه ذات متعال). علم مبذول چنان است که هر چه به همه فرشتگان و پیامبران داده باشند به ما نیز داده‏اند. و علم مکفوف چنان است که نزد ذات الهی است. و آن علم هر گاه به بروز آید، تحقق یابد.<ref>ان لله- عزوجل- علمین: علم مبذول و علم مکفوف، فاما المبذول فانه لیس من شی‏ء تعلمه الملائکه و الرسل الا نحن نعلمه، و اما المکفوف فهو الذی عند الله -عز و جل- فی ام الکتاب، اذا خرج نفذ.«اصول کافی» ج۱، ص ۲۵۶ -۲۵۵.</ref>  
«آنچه در همه جهان پهناور هستی و آفاق بیکران وجود، تحقق پذیرفته است، همه و همه، مصداق‌های علم مبذول است، یعنی علمی که متعلق آن مورد مشیت و اراده قرار گرفته و از طریق تعین ارادی و مشیتی در "وعاء مشیت"، در خارج -در ظرف عالم خود هر جا هست- تحقق یافته است. و آنچه سپس نیز اتفاق بیفتد و تحقق بیابد، در قلمرو مصداق‌های [[علم مبذول]] جای دارد و همین سیر را خواهد داشت. و علم مبذول -به تمام و کمال- به انسان هادی تفویض گشته است. در اینجا تعلیمی رسیده است در حدیثی صحیح، که در خور ژرف‌اندیشی بسیار است. حدیث از حضرت [[امام باقر|امام محمد باقر]]{{ع}} است: خدای را دو گونه علم است: [[علم مبذول]] (عطا شده به غیر) و [[علم مکفوف]] (ویژه ذات متعال). علم مبذول چنان است که هر چه به همه فرشتگان و پیامبران داده باشند به ما نیز داده‏اند. و علم مکفوف چنان است که نزد ذات الهی است. و آن علم هر گاه به بروز آید، تحقق یابد.<ref>ان لله- عزوجل- علمین: علم مبذول و علم مکفوف، فاما المبذول فانه لیس من شی‏ء تعلمه الملائکه و الرسل الا نحن نعلمه، و اما المکفوف فهو الذی عند الله -عز و جل- فی ام الکتاب، اذا خرج نفذ.«اصول کافی» ج۱، ص ۲۵۶ -۲۵۵.</ref>
::::::مقصود از جمله اخیر حدیث "هرگاه به بروز آید تحقق یابد" این است که هر آن که از مرتبه غیب ذات بر آمد و متعلق مشیت فعلیه قرار گرفت، وجود خارجی یافته است. این علم، ویژه غیوب ذات و عوالم لایتناهی و بی‌اسم و نشانه حضرت کبریائی است. ولکن باید توجه داشت که این علم نیز هر گاه بروز کند و متعلق مشیت فعلیه قرار گیرد، بطبع از نوع "علم مبذول" شود و به "وعاء مشیت" برسد و تحقق یابد. این است که در حدیث دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: خدای متعال را دو گونه علم است: یکی آن علم که فرشتگان (مقرب) و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز به خوبی می‌‏دانیم. دوم آن علم که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمی‏داند ([[علم مستأثر]]، [[علم مکفوف]]). لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد. و امامان پیشین را نیز از آن آگاه سازد.<ref>ان لله- تبارک و تعالی- علمین: علما اظهر علیه ملائکته و انبیاءه و رسله، فما اظهر علیه ملائکته و رسله و انبیاءه فقد علمناه، و علما استاثربه، فاذا بدا لله فی شی‏ء منه، اعلمنا ذلک، و عرض علی الائمه الذین کانوا قبلنا. «شرح اصول کافی»، [[ملا صالح مازندرانی]]، ج۶، ص ۲۶، «اصول کافی» ج۱، ص۲۵۵.</ref>  
 
::::::پس بنا بر آنچه بصراحت در این‌گونه احادیث آمده است، آنچه از ازل تا ابد، در ارتباط با ایجاد و تکوین، و اعطا و تقدیر، و حکمت و تشریع، و سلوک و تهذیب، و ادب و قرب... به فرشتگان و پیمبران رسیده و عطا شده است، همه و همه در نزد انسان هادی ([[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه طاهرین]]{{عم}}) نیز هست»<ref>[http://dorenajaf.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=LIST&code=1194&RADIF=33 پایگاه اطلاع‌رسانی شیعه]</ref>.
مقصود از جمله اخیر حدیث "هرگاه به بروز آید تحقق یابد" این است که هر آن که از مرتبه غیب ذات بر آمد و متعلق مشیت فعلیه قرار گرفت، وجود خارجی یافته است. این علم، ویژه غیوب ذات و عوالم لایتناهی و بی‌اسم و نشانه حضرت کبریائی است. ولکن باید توجه داشت که این علم نیز هر گاه بروز کند و متعلق مشیت فعلیه قرار گیرد، بطبع از نوع "علم مبذول" شود و به "وعاء مشیت" برسد و تحقق یابد. این است که در حدیث دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: خدای متعال را دو گونه علم است: یکی آن علم که فرشتگان (مقرب) و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز به خوبی می‌‏دانیم. دوم آن علم که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمی‏داند ([[علم مستأثر]]، [[علم مکفوف]]). لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد. و امامان پیشین را نیز از آن آگاه سازد.<ref>ان لله- تبارک و تعالی- علمین: علما اظهر علیه ملائکته و انبیاءه و رسله، فما اظهر علیه ملائکته و رسله و انبیاءه فقد علمناه، و علما استاثربه، فاذا بدا لله فی شی‏ء منه، اعلمنا ذلک، و عرض علی الائمه الذین کانوا قبلنا. «شرح اصول کافی»، [[ملا صالح مازندرانی]]، ج۶، ص ۲۶، «اصول کافی» ج۱، ص۲۵۵.</ref>
 
پس بنا بر آنچه بصراحت در این‌گونه احادیث آمده است، آنچه از ازل تا ابد، در ارتباط با ایجاد و تکوین، و اعطا و تقدیر، و حکمت و تشریع، و سلوک و تهذیب، و ادب و قرب... به فرشتگان و پیمبران رسیده و عطا شده است، همه و همه در نزد انسان هادی ([[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه طاهرین]]{{عم}}) نیز هست»<ref>[http://dorenajaf.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=LIST&code=1194&RADIF=33 پایگاه اطلاع‌رسانی شیعه]</ref>.
}}
}}


۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش