پرش به محتوا

رابطه علم‌الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]]] :::::: +]]]] ))
جز (جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۶۷: خط ۶۷:
| تصویر = 11607.jpg
| تصویر = 11607.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غيب و علم لدنی پيامبر]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غيب و علم لدنی پيامبر]]»'' در این‌باره گفته‌است:
::::::«[[امام خمینی|امام]]، در کتاب شرح دعای سحر در بحث کلمات تام الهی، یک قاعده کلی برای تمام بودن هر چیزی، ذکر می­‌کند و از آن برای جامعیت وجود [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} بهره می­‌گیرد، بیان امام چنین است: "تمام بودن هرچیزی بر حسب ذات خود آن چیز و متناسب با آن است. مثلاً تمام بودن علم به آن است که حقایق آن چنان منکشف گردد که هیچ جهل و پوشیدگی و حجاب در آن نباشد و..."<ref>شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۸.</ref> این‌که برخی از کلمات کتاب الهی تمام است و برخی تمام‌تر و برخی ناقص است و برخی ناقص‌تر و ناقص بودن و یا تمام بودن کلمات این کتاب از جهت "مِرآتیت"؛ آیینه بودن و نمودار بودن آن از [[عالم غیب]] الهی و سر مکنون و کنز مخفی است.<ref>همان</ref> [[امام خمینی]] پس از این زمینه‌سازی‌ها و با توجه به این که وی [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} را مظهر اسم اعظم "الله" و بقیه [[انبیا|پیامبران]] را مظهر اسامی چون: رحمن و... می‌دانست، درباره انسان کامل که مصداق بارز آن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است می‌فرماید: "ولی انسان کامل از آن‌جا که کون جامع و آیینه تمام‌نمای همه اسما و صفات الهیه است از این‌رو، تمام‌ترین کلمات الهیه است. بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است". <ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۹</ref> به نظر می‌رسد که آیینه تمام‌ نما بودن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به عنوان انسان کامل و کتاب الهی، تعبیر عرفانی از [[علم لدنی]] و یا [[علم غیب]] است که خداوند به او افاضه کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی و همه آنچه را انبیای الهی آورده‌اند و داشتند در کتاب وجود او جمع است و [[پیامبران]] هر کدام به‌اندازه‌ای که حق‌نما و مرئات عالم غیب هستند، به‌همان میزان از [[علم لدنی]] الهی برخوردارند و [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} از همه جامع‌تر و علم او نیز محیط‌‌‌تر از علوم همه است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
 
«[[امام خمینی|امام]]، در کتاب شرح دعای سحر در بحث کلمات تام الهی، یک قاعده کلی برای تمام بودن هر چیزی، ذکر می­‌کند و از آن برای جامعیت وجود [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} بهره می­‌گیرد، بیان امام چنین است: "تمام بودن هرچیزی بر حسب ذات خود آن چیز و متناسب با آن است. مثلاً تمام بودن علم به آن است که حقایق آن چنان منکشف گردد که هیچ جهل و پوشیدگی و حجاب در آن نباشد و..."<ref>شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۸.</ref> این‌که برخی از کلمات کتاب الهی تمام است و برخی تمام‌تر و برخی ناقص است و برخی ناقص‌تر و ناقص بودن و یا تمام بودن کلمات این کتاب از جهت "مِرآتیت"؛ آیینه بودن و نمودار بودن آن از [[عالم غیب]] الهی و سر مکنون و کنز مخفی است.<ref>همان</ref> [[امام خمینی]] پس از این زمینه‌سازی‌ها و با توجه به این که وی [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} را مظهر اسم اعظم "الله" و بقیه [[انبیا|پیامبران]] را مظهر اسامی چون: رحمن و... می‌دانست، درباره انسان کامل که مصداق بارز آن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است می‌فرماید: "ولی انسان کامل از آن‌جا که کون جامع و آیینه تمام‌نمای همه اسما و صفات الهیه است از این‌رو، تمام‌ترین کلمات الهیه است. بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است". <ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۹</ref> به نظر می‌رسد که آیینه تمام‌ نما بودن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به عنوان انسان کامل و کتاب الهی، تعبیر عرفانی از [[علم لدنی]] و یا [[علم غیب]] است که خداوند به او افاضه کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی و همه آنچه را انبیای الهی آورده‌اند و داشتند در کتاب وجود او جمع است و [[پیامبران]] هر کدام به‌اندازه‌ای که حق‌نما و مرئات عالم غیب هستند، به‌همان میزان از [[علم لدنی]] الهی برخوردارند و [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} از همه جامع‌تر و علم او نیز محیط‌‌‌تر از علوم همه است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۹:
| تصویر = 11946.jpg
| تصویر = 11946.jpg
| پاسخ‌دهنده = حمید محسنی عسگرانی
| پاسخ‌دهنده = حمید محسنی عسگرانی
| پاسخ = آقای '''[[حمید محسنی عسگرانی]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/194823/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-(2)/ محدوده علم امام به نقل از قرآن]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = آقای '''[[حمید محسنی عسگرانی]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/194823/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-(2)/ محدوده علم امام به نقل از قرآن]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«قرآن فرموده: {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: بالاترین گواهی، گواهی کیست؟ (و خودت پاسخ بده و) بگو: خداوند ، گواه میان من و شماست»؛ سوره انعام، آیه۱۹.</ref> در اینکه مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} چه کسی می‌باشد تفاسیر مختلف و مصادیق متعددی بیان شده است که حضرت علامه آن مصادیق را تلویحا مورد نقد و بررسی قرار داده است لکن نکته‌ای که باید عرض بنمایم این است که تمامی مصادیق مذکور با مسئله کامل بودن علم امام قابل تطبیق است مگر تفسیر جناب زمخشری در کشاف که گفته‌اند منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} خداوند متعال می‌باشد، که بطلان این نظر با فرمایشات جناب علامه معلوم گردید. اما مصادیق دیگری که برای آن ذکر شده است هیچکدام با اصل بحث امامت و علم امام ناسازگار نیست.اما سؤال اینجاست که چگونه می‌توان از آیه مذکور علم امام را ثابت و محدوده آن را مشخص کرد؟ در پاسخ باید بگوئیم که کسی که علم کتاب نزد اوست یا امام است یا غیر امام اگر بگوییم که این علم نزد امام است که مدعا ثابت و مطلوب حاصل شده است و آن علم بی‌حد و حصر امام است و اگر چنین علمی که صاحب آن علم می‌تواند گواه بر نبوت محمد مصطفی{{صل}} باشد و شهادت او در کنار شهادت خدا قرار گیرد نزد غیر امام باشد پس باید بگوییم که علم امام باید بسیار بالاتر از علم الکتاب باشد یا در حد او زیرا دانستیم که امام بالاترین مخلوقات و برترین ایشان از هر حیث می‌باشد و معنا ندارد که علم کسی از علم امام که برتر از اوست بیشتر باشد و الا لازم می‌آمد که او امام باشد نه آن کس که ما او را امام فرض کرده‌ایم»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/194823/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-(2)/ محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>.
 
«قرآن فرموده: {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: بالاترین گواهی، گواهی کیست؟ (و خودت پاسخ بده و) بگو: خداوند ، گواه میان من و شماست»؛ سوره انعام، آیه۱۹.</ref> در اینکه مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} چه کسی می‌باشد تفاسیر مختلف و مصادیق متعددی بیان شده است که حضرت علامه آن مصادیق را تلویحا مورد نقد و بررسی قرار داده است لکن نکته‌ای که باید عرض بنمایم این است که تمامی مصادیق مذکور با مسئله کامل بودن علم امام قابل تطبیق است مگر تفسیر جناب زمخشری در کشاف که گفته‌اند منظور از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} خداوند متعال می‌باشد، که بطلان این نظر با فرمایشات جناب علامه معلوم گردید. اما مصادیق دیگری که برای آن ذکر شده است هیچکدام با اصل بحث امامت و علم امام ناسازگار نیست.اما سؤال اینجاست که چگونه می‌توان از آیه مذکور علم امام را ثابت و محدوده آن را مشخص کرد؟ در پاسخ باید بگوئیم که کسی که علم کتاب نزد اوست یا امام است یا غیر امام اگر بگوییم که این علم نزد امام است که مدعا ثابت و مطلوب حاصل شده است و آن علم بی‌حد و حصر امام است و اگر چنین علمی که صاحب آن علم می‌تواند گواه بر نبوت محمد مصطفی{{صل}} باشد و شهادت او در کنار شهادت خدا قرار گیرد نزد غیر امام باشد پس باید بگوییم که علم امام باید بسیار بالاتر از علم الکتاب باشد یا در حد او زیرا دانستیم که امام بالاترین مخلوقات و برترین ایشان از هر حیث می‌باشد و معنا ندارد که علم کسی از علم امام که برتر از اوست بیشتر باشد و الا لازم می‌آمد که او امام باشد نه آن کس که ما او را امام فرض کرده‌ایم»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/194823/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-(2)/ محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش