دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۷
، ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۸←پاسخهای دیگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛}} | {{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛}} | ||
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«در اسلام، [[علم غیب]] انبیا بر دو محور است؛ یکی [[علم غیب]] انبیا در احکام و مسائل دینی است که همه علما و مذاهب اسلامی حتی وهابیون در این باره هماهنگ بوده، که علاوه بر خداوند، انبیا نیز از غیب آنها اطلاع دارند، چون جهل به آنها موجب نقص در رتبه و نقض غرض خواهد بود<ref>[[سید عبدالحسین نجفی لاری]]، [[المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته (کتاب)|المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته]]، ص:۷.</ref>. [[سید قطب]] میگوید: داننده [[غیب]]، خداوند است و هیچکس را بر غیبِ خود آگاه نمیسازد. فقط یک مورد استثنا شده است؛ آن هم آگاهی رسولان از غیب در حدود چیزی که در تبلیغ دعوت خداوند به مردمان کمک کند و این بخشی از غیبِ خداوند است<ref>شاذلی، فی ظلال القرآن، ج۶، ص:۳۷.</ref> دیگری [[علم غیب]] انبیا، در موضوعات خارجی است که مورد نزاع علما و مذاهب اسلامی، مخصوصاً نزد عامه است و دارای سه دیدگاه متفاوت است: | |||
::::::'''دیدگاه اول:''' نظرِ برخی اشخاص و فرقههای اهل تسنن مثل وهابیت، منکرِ [[علم غیب]] انبیا، هرچند تبعی هستند و میگویند: غیب را جز خدای متعال، افراد دیگری ولو نبی مرسل، نمیداند و معتقدانِ آن را بر غیر خداوند، به کفر و شرک متهم میکنند، چون اعتقاد به آگاهی افراد دیگر از غیب، مستلزمِ این است که برای خدا در صفت "عالم به غیب" بودن، شریک قرار داده شود<ref>ابن عبدالوهاب، مجموعة المؤلفات، ص:۴۱؛ ابن باز، مجموع فتاوی، ج۳، ص:۹۷ و ج۲،ص:۲۲.</ref> عمده دلیل پیروان این دیدگاه که منکرِ [[علم غیب]] انبیا هستند و قائلان آن را متهم به شرک و کفر میکنند، آیاتی از قرآن کریم است که آنها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: | |||
::::::'''دسته اول:''' آیاتیاند که [[علم غیب]] را مختص خداوند دانسته و از دیگران نفی میکنند<ref>سوره نمل، آیه:۶۵ و سوره انعام، آیه:۵۹.</ref>. | |||
::::::'''دسته دوم:''' آیاتیاند که انبیا، [[علم غیب]] را از خودشان نفی کردهاند<ref>سوره هود، آیه:۳۱؛ سوره انعام، آیه: ۵۰؛ سوره اعراف، آیه:۱۸۸.</ref>. | |||
::::::با این دسته آیات نمیتوان [[علم غیب]] را از انبیا نفی کرد، چون: | |||
::::::'''اولاً،''' این آیات با آیات دیگری سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹ و سوره جن، آیه: ۲۶ ـ ۲۷؛ که [[علم غیب]] را برای انبیا اثبات میکنند، معارض است. شوکانی ذیل آیات سوره جن در پاسخ از سؤالی به اینکه: آیا به این دلیلِ قرآنی رسولان میتوانند برای برخی از امتشان از غیب خبر دهند؟ گفته است: بلی و هیچ مانعی ندارد، و این اخبار از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} ثابت است و این امر بر افراد آگاه به سنت مطهر پوشیده نیست که [[رسول اکرم]]{{صل}} از بعضی حوادث، اتفاقات و فتنههایی که تا روز قیامت رخ میدهد، خبر داده است<ref>شوکانی، فتح القدیر، ج۵، ص:۳۷۴ .</ref>. بنابراین، جمع بین این آیات معارض به این است که [[علم غیب]]، اصالتاً و ذاتاً مال خداوند است و او مالک حقیقی آن است و او هر کس را بخواهد، تعلیم میدهد؛ لذا اختصاص داشتن [[علم غیب]] به خداوند، با تعلیم آن به برخی بندگان خود، هیچگونه منافاتی وجود ندارد. چنانچه [[ابن حجر هیتمی]] گفته است: بین این آیات و علم انبیا به پارهای از غیب، هیچگونه منافاتی نیست، زیرا علمِ آنان به اعلان از جانب خداوند متعال است و این غیر از آن علمی است که از صفات ازلی و ابدی خداوند میباشد که از تغییر و تحول منزه است <ref>هیتمی، الفتاوی الحدیثیه، ص:۲۲۳.</ref>. | |||
::::::'''ثانیاً،''' این آیات پاسخ از اندیشههای باطل و بیاساس کفار است که توقع بینیازی مطلق، قدرت کامله و علم تمام و ذاتی بدون تعلیم و [[وحی]] الهی از انبیا داشتند و پیامبران این امور را از خود نفی میکردند و نفی این امور، هیچگونه منافاتی با حصول آنها در توان انسانیت ندارد<ref>زحیلی، تفسير المنير في العقيدة و الشريعة، ج۱۲، ص: ۵۸.</ref>. | |||
::::::'''ثالثاً،''' پیامبران علم و آگاهی محدود خودشان را با علم و آگاهی بیپایان خداوند مقایسه میکنند و علم خودشان را در برابر علم و آگاهی نامحدود خداوند ناچیز میبینند؛ لذا هر نوع علم و آگاهی را از خودشان نفی میکنند<ref>رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص:۱۶۳.</ref>، چون علم و آگاهی کامل از چیزی این است که از مجموع عللی که در طول زمان مایه پیدایش حادثهای گردیده و حوادثی که فعلاً با آن همگام و همزمان است، آگاهی پیدا شود و چنین علمی از توانایی بشر بیرون است<ref>سبحانی، منشور جاويد، ج۱۰، ص:۱۲۳.</ref> و خداوند درباره علم بشر فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً}}﴾}} <ref> و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند؛ سوره اسراء، آیه: ۸۵.</ref> لذا صحیح است که پیامبران در برابر علم الهی خضوع کنند و بگویند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ عِلْمَ لَنَا }}﴾}} <ref> ما دانشی نداریم؛ سوره بقره، آیه: ۳۲.</ref> و اگر علمی دارند در پرتو علم نامحدود الهی است. لذا منظورشان از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ عِلْمَ لَنَا }}﴾}}، نفی علم در برابر علم و آگاهی نامحدود الهی است، نه اینکه کلّاً فاقد هر گونه علم غیبی باشند. | |||
::::::'''دیدگاه دوم:''' پیروان این دیدگاه نیز برخی علمای عامه، مثل: [[ابن جریر طبری]] <ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص:۷۶.</ref>، [[قرطبی]]<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۹، ص:۱۸.</ref> و برخی علمای وهابی <ref>نخبةالعلما، اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنة، ص:۸۹ ـ۹۱.</ref> است که از طرفی آگاهی از غیبِ غیر خداوند در ذائقهشان تلخ بوده و از طرفی هم گزارشهای قطعی پیامبران از غیب در موضوعات خارجی در مرئی و منظر آنها قرار گرفته است؛ لذا گفتهاند: تنها غیبی که بر آدمیان آشکار میگردد، غیبی است که انبیا آن را در غالب [[وحی]] دریافت میکنند. در صحیح بخاری باب هشتم از کتاب "اعتصام" آمده است: اگر از [[پیامبر]]{{صل}} سؤالی میشد و [[وحی]] در آن مورد بر وی نازل نشده بود، میفرمود: "نمیدانم"، یا پاسخ نمیداد تا آنکه بر آن حضرت [[وحی]] نازل میشد <ref>بخاری، صحیح بخاری، ص:۱۲۱۹.</ref> عمده دلیل این دیدگاه برای ادعای خودشان عبارت است از: | |||
:::::#آیاتی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}﴾}}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷</ref>. از قرآن کریم که آنان این آیات را طوری معنا کردهاند که غیب در آنها به معنای [[وحی]] است و از آن نتیجه گرفتهاند که آگاهی پیامبران از غیب، منحصر به [[وحی]] است. قائلان این قول گویند: '''اولاً'''، این آیات دلالت میکند که خداوند قسمتی از اسرار نهان را از طریق [[وحی]] در اختیار برخی رسولان برگزیده خود میگذارد تا مورد پذیرش قرار گیرند و برهانی برای گروههای منکر پیامآوران باشند. بنابراین، پیامبران به وسیله [[وحی]] از امور پنهانی گزارش میدهند<ref>مراد، عالم الغیب بین الوحی و العقل: ۳۱۵</ref>. و آنچه مورد انکار قرار گرفته، آگاهی به غیر از وحی است. '''ثانیاً'''، قرآن مجید پس از بیان سرگذشت همسر عمران و تولد [[حضرت مریم]]{{س}} چنین میگوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}﴾}}<ref>این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref>. و همچنین بعد از بیان سرگذشت نوح و دعوت قوم خویش و مأموریت او برای ساختن کشتی و... میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}﴾}}<ref>این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref>. و نیز پس از بیان داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}}﴾}}<ref>(اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مىكنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود همداستان شدند و نيرنگ مىباختند نزد آنها نبودى؛ سوره یوسف، آیه:۱۰۲.</ref>. در این صورت، مقصود از [[غیب]] در آیات مورد بحث، به قرینه این آیات همان وحی است. [[ابن منذور]] و [[ابن مردویه]] روایتی از [[ابن عباس]] درباره آیات سوره جن نقل میکنند که او گفت: خداوند رسولانش را با [[وحی]] از [[غیب]] آگاه میسازد و این را غیر از خدا نمیداند <ref>سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص:۲۷۵.</ref>، واضحترین و آشکارترین دلیل است که آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} از [[غیب]] با [[وحی]] بود. | |||
::::::'''ادله دیدگاه دوم، از جهاتی مردود است:''' | |||
::::::'''اولاً:''' قائلان این دیدگاه [[غیب]] را در آیات، به معنای وحی گرفتهاند و حال آنکه در لغت عرب، [[غیب]] به معنای وحی نیامده است. [[غیب]] در لغت عرب به معنای "امر پنهان از حس" است و در کلمات قرآن هم به همین معنا استعمال شده است و اگر گاهی بر کلمه [[غیب]]، [[وحی]] اطلاق میشود، برای این نیست که معنای مستقیمِ [[غیب]]، [[وحی]] است، بلکه به خاطر این است که [[وحی]] از حواس مردم پوشیده و یکی از مصادیق و افراد غیب به شمار میآید. این از قبیل اشتباه مصداق به مفهوم است؛ یعنی تصور شده است که غیب به معنای وحی است، در صورتی که [[وحی]] یکی از مصادیق آن است، نه اینکه معنای [[غیب]]، [[وحی]] باشد، و اینکه پیامبران گزارشات غیبی به مردم دادهاند، آن گزارشات بر آنها پوشیده بود و انبیا به وسیله [[وحی]] آنها را آگاه کردند؛ پس در حقیقت، [[وحی]] وسیله رسیدن به غیب است، نه اینکه غیب به معنای [[وحی]] باشد<ref>سبحانی، منشور جاوید، ج۱۰، ص: ۱۴۴.</ref>. | |||
::::::'''ثانیاً:''' دلایل قرآنی وجود دارد که [[پیامبر]]{{صل}} به غیر [[وحی]]، از امور نهانی آگاه شده است. "معراج" یکی از نمونههای آنهاست؛ قرآن به صراحت میگوید: همه این سفر برای این بود که {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا}}﴾}} <ref> تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم ؛ سوره اسراء، آیه: ۱.</ref>؛ تا به او به طور حضوری، آیات هستی و جهان کائنات را نشان دهیم. پس سفر معراج برای آموزش، تعلیم و تحصیل علم و بررسی و مطالعه عینی از جهان هستی بود که برای مردم پنهان و مخفی بود؛ با وجود این، چگونه میتوان علمِ [[پیامبر]]{{صل}} را محدود به آمدوشد جبرئیل کرد؟! | |||
::::::'''دیدگاه سوم:''' نظر فیلسوفان، متکلمان، مفسران و دانشمندان شیعه و عده کثیری از دانشوران و محققان اهلسنت چون: [[فخر رازی]]، [[ابن حجر هیتمی]]، [[ابن تیمیه]] و... است که [[علم غیب]] را حقیقتاً و مستقلاً از آنِ خدای سبحان میدانند و احدی از آن خبر ندارد، ولی جایز است این علم که بالذّات از آن خداوند است، به انبیاء نیز داده شود؛ البته آگاهی از غیبِ آنها بالذّات نخواهد بود، بلکه به تعلیم و موهبت الهی بدون اکتساب خواهد بود. و این [[علم غیب]] از ضروریات رسالت آنهاست، تا دلیل بر صدق نبوتشان باشد و آنها هم در زمانها و مکانهای مختلف، آگاهی از غیب را از خودشان نشان دادهاند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۵۴ - ۵۸.]</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛}} | |||
[[پرونده:1368238.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری]]]] | [[پرونده:1368238.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری|نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری|نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۷۲: | خط ۹۱: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۴. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11792.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[منصف علی مطهری]]]] | [[پرونده:11792.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[منصف علی مطهری]]]] | ||
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)| علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)| علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۹۰: | خط ۱۰۹: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۵. خانم پارسانسب؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[گلافشان پارسانسب]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[گلافشان پارسانسب]]]] | ||
::::::خانم '''[[گلافشان پارسانسب]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::خانم '''[[گلافشان پارسانسب]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۲۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۶. پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن.}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%D9%8A%D8%A8-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85--#_ftn1 وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ::::::پژوهشگران ''«[http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%D9%8A%D8%A8-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85--#_ftn1 وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: |