رنج حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخهها
←رنجها و مصیبتهای رحلت پیامبر اکرم{{صل}}
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[شیخ مفید]] میافزاید: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} داخل [[قبر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شد و گرههای [[کفن]] را گشود و پرده از رخسارش برداشت؛ آنگاه گونه راست [[حضرت]] را رو به [[قبله]] بر [[خاک]] نهاد؛ با خشت، لحد را چید و بر روی آن خاک ریخت... فاطمه{{س}} ناله میکرد و میگفت: «چه بامداد شوم و نامبارکی!» [[ابوبکر]] ناله و [[شیون]] [[فاطمه]]{{س}} را شنید؛ رو به آن حضرت کرد و گفت: به [[راستی]] بامداد تو، بامداد شوم و نامبارکی است<ref>ارشاد، ص۱۰۰.</ref>. | [[شیخ مفید]] میافزاید: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} داخل [[قبر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شد و گرههای [[کفن]] را گشود و پرده از رخسارش برداشت؛ آنگاه گونه راست [[حضرت]] را رو به [[قبله]] بر [[خاک]] نهاد؛ با خشت، لحد را چید و بر روی آن خاک ریخت... فاطمه{{س}} ناله میکرد و میگفت: «چه بامداد شوم و نامبارکی!» [[ابوبکر]] ناله و [[شیون]] [[فاطمه]]{{س}} را شنید؛ رو به آن حضرت کرد و گفت: به [[راستی]] بامداد تو، بامداد شوم و نامبارکی است<ref>ارشاد، ص۱۰۰.</ref>. | ||
۲. [[ابن سعد]] با واسطه از انس [[روایت]] کرده است که گفت: هنگامی که [[زمان]] [[احتضار]] فرا رسید و | ۲. [[ابن سعد]] با واسطه از انس [[روایت]] کرده است که گفت: هنگامی که [[زمان]] [[احتضار]] فرا رسید و [[بیماری پیامبر اکرم]]{{صل}} سنگین شد، [[غم]] و اندوهی سخت، آن حضرت را فرا گرفت. فاطمه{{س}} که چنین دید، فرمود: وه که چه [[اندوه]] جانکاهی پدرم را در برگرفته است! پیامبر اکرم{{صل}} رو به فاطمه{{س}} کرد و فرمود: پس از امروز، دیگر برای پدرت غم و اندوهی نیست. | ||
پس از درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}}، فاطمه{{س}} گفت: ای [[پدر]] [[مهربان]]! ای کسی که [[دعوت]] پروردگارش را پاسخ داد! ای پدر نازنین! ای کسی که اکنون [[بهشت]] برین، [[منزل]] او شد! ای پدر بزرگوار! ای کسی که خبر رحلتش را به [[جبرئیل امین]] میدهیم! او چقدر به پروردگارش نزدیک است. | پس از درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}}، فاطمه{{س}} گفت: ای [[پدر]] [[مهربان]]! ای کسی که [[دعوت]] پروردگارش را پاسخ داد! ای پدر نازنین! ای کسی که اکنون [[بهشت]] برین، [[منزل]] او شد! ای پدر بزرگوار! ای کسی که خبر رحلتش را به [[جبرئیل امین]] میدهیم! او چقدر به پروردگارش نزدیک است. |