پرش به محتوا

ولایتعهدی امام رضا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{مدخل‌های وابسته}} +{{مدخل‌ وابسته}}))
جز (جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی')
خط ۶۰: خط ۶۰:
[[ابوالفرج]] در [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]] نوشته است که: «مأمون، [[فضل بن سهل]] و [[حسن بن سهل]] را فرستاد نزد [[حضرت رضا]]{{ع}} و این دو، موضوع را مطرح کردند. حضرت [[امتناع]] کرد و قبول نکرد. گفتند: این قضیه اختیاری نیست، ما [[مأموریت]] داریم که اگر امتناع کنی همین‌جا گردنت را بزنیم. باز هم حضرت قبول نکرد. بار دیگر خود مأمون با حضرت [[مذاکره]] کرد و باز [[تهدید]] به [[قتل]] کرد. گفت: چرا قبول نمی‌کنی؟! مگر جدّت [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} در [[شورا]] شرکت نکرد؟! یعنی خواست بگوید که این با [[سنّت]] شما [[خاندان]] منافات ندارد؛ زیرا وقتی [[علی]]{{ع}} در شورا شرکت کرد و در امر [[انتخاب خلیفه]] دخالت نمود، معنایش این بود که عجالتاً از حقی که از جانب [[خدا]] برای خودش قائل بود صرف‌نظر کرد و [[تسلیم]] اوضاع شد تا ببیند شرایط و اوضاع از نظر [[مردم]] چطور است؟ کار به او واگذار می‌شود یا نه؟ پس اگر شورا [[خلافت]] را به پدرت علی می‌داد، قبول می‌کرد. تو هم باید قبول کنی. حضرت آخرش تحت عنوان تهدید به قتل که اگر قبول نکند کشته می‌شود قبول کرد»<ref>به نقل از: مقاتل الطالبیین.</ref>.
[[ابوالفرج]] در [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]] نوشته است که: «مأمون، [[فضل بن سهل]] و [[حسن بن سهل]] را فرستاد نزد [[حضرت رضا]]{{ع}} و این دو، موضوع را مطرح کردند. حضرت [[امتناع]] کرد و قبول نکرد. گفتند: این قضیه اختیاری نیست، ما [[مأموریت]] داریم که اگر امتناع کنی همین‌جا گردنت را بزنیم. باز هم حضرت قبول نکرد. بار دیگر خود مأمون با حضرت [[مذاکره]] کرد و باز [[تهدید]] به [[قتل]] کرد. گفت: چرا قبول نمی‌کنی؟! مگر جدّت [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} در [[شورا]] شرکت نکرد؟! یعنی خواست بگوید که این با [[سنّت]] شما [[خاندان]] منافات ندارد؛ زیرا وقتی [[علی]]{{ع}} در شورا شرکت کرد و در امر [[انتخاب خلیفه]] دخالت نمود، معنایش این بود که عجالتاً از حقی که از جانب [[خدا]] برای خودش قائل بود صرف‌نظر کرد و [[تسلیم]] اوضاع شد تا ببیند شرایط و اوضاع از نظر [[مردم]] چطور است؟ کار به او واگذار می‌شود یا نه؟ پس اگر شورا [[خلافت]] را به پدرت علی می‌داد، قبول می‌کرد. تو هم باید قبول کنی. حضرت آخرش تحت عنوان تهدید به قتل که اگر قبول نکند کشته می‌شود قبول کرد»<ref>به نقل از: مقاتل الطالبیین.</ref>.


بعد از اینکه امام بالاجبار ولایتعهدی مأمون را پذیرفتند، روزی خاص، برای علنی نمودن این مهم اعلام گردید و از [[رجال]] [[سیاسی]]، شخصیت‌های [[علمی]]، [[فرماندهان]] نظامی، [[شاعران]] و... [[دعوت]] شد تا در آن محفل حضور یابند. بعد از یک اجلاس کوچک که در آن فضل بن سهل، امام{{ع}} را به عنوان ولایتعهد به [[کارگزاران دولتی]] معرفی نمود، [[مجلسی]] با [[شکوه]] ترتیب یافت که در آن، جایگاه ویژه‌ای برای مأمون و حضرت رضا{{ع}} تعیین شده بود. دعوت‌شدگان با لباس‌های سبز رنگ و پرچم‌هایی در دست، با [[نظم]] و ترتیبی خاص به تالار تشریفات وارد شدند<ref>الامام الرضا{{ع}}، ولی‌عهد مأمون، ص۶۳.</ref>. [[ریاست]] این اجلاس بر عهده یکی از [[وزیران]] [[مأمون]] به نام ثابت بن [[یحیی]] بن [[یسار]] [[رازی]]، معروف به «ابو عبّاد» بود. او پس از ادای [[احترام]] به [[خلیفه]] و بیان اوصافی چند از [[امام]]، [[انگیزه]] همایش را تشریح کرد و از [[مردم]] خواست تا با رعایت مراتب با امام{{ع}} به عنوان [[ولی‌عهد]] [[بیعت]] نمایند.
بعد از اینکه امام بالاجبار ولایتعهدی مأمون را پذیرفتند، روزی خاص، برای علنی نمودن این مهم اعلام گردید و از [[رجال]] [[سیاسی]]، شخصیت‌های [[علمی]]، [[فرماندهان]] نظامی، [[شاعران]] و... [[دعوت]] شد تا در آن محفل حضور یابند. بعد از یک اجلاس کوچک که در آن فضل بن سهل، امام{{ع}} را به عنوان ولایتعهد به [[کارگزاران دولتی]] معرفی نمود، [[مجلسی]] با [[شکوه]] ترتیب یافت که در آن، جایگاه ویژه‌ای برای مأمون و حضرت رضا{{ع}} تعیین شده بود. دعوت‌شدگان با لباس‌های سبز رنگ و پرچم‌هایی در دست، با [[نظم]] و ترتیبی خاص به تالار تشریفات وارد شدند<ref>الامام الرضا{{ع}}، ولی‌عهد مأمون، ص۶۳.</ref>. [[ریاست]] این اجلاس بر عهده یکی از [[وزیران]] [[مأمون]] به نام ثابت بن [[یحیی]] بن [[یسار]] رازی، معروف به «ابو عبّاد» بود. او پس از ادای [[احترام]] به [[خلیفه]] و بیان اوصافی چند از [[امام]]، [[انگیزه]] همایش را تشریح کرد و از [[مردم]] خواست تا با رعایت مراتب با امام{{ع}} به عنوان [[ولی‌عهد]] [[بیعت]] نمایند.


[[ریان بن شبیب]] نقل کرده است: «در [[اجتماع]] آن [[روز]]، قصد خلیفه آن بود تا مردم با شخص وی به عنوان [[امیرالمؤمنین]] و با [[حضرت رضا]]{{ع}} به عنوان [[جانشین]] پس از او و با [[فضل بن سهل]] به عنوان [[وزیر]] بیعت کنند؛ برای این منظور، سه [[کرسی]] ترتیب داده بودند. مردم نیز موظف بودند تا ضمن بیعت با هر یک، [[مسئولیت]] هر یک را مورد [[تأیید]] قرار دهند»<ref>مقاتل الطالبین، ص۳۷۳.</ref>.
[[ریان بن شبیب]] نقل کرده است: «در [[اجتماع]] آن [[روز]]، قصد خلیفه آن بود تا مردم با شخص وی به عنوان [[امیرالمؤمنین]] و با [[حضرت رضا]]{{ع}} به عنوان [[جانشین]] پس از او و با [[فضل بن سهل]] به عنوان [[وزیر]] بیعت کنند؛ برای این منظور، سه [[کرسی]] ترتیب داده بودند. مردم نیز موظف بودند تا ضمن بیعت با هر یک، [[مسئولیت]] هر یک را مورد [[تأیید]] قرار دهند»<ref>مقاتل الطالبین، ص۳۷۳.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش