ابان بن تغلب: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل وابسته}} +{{پایان مدخل وابسته}})) |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
«ابوسعید» («ابوامیمه») [[ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی]] فقیهی عالی [[مقام]]، مفسری بزرگ، [[امام]] در قرائت، ادیبی توانا، محدثی برجسته و از [[دانشمندان]] [[امامیه]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۳.</ref> از اینکه به «کوفی» [[لقب]] یافته، گویی از آنجا و از [[موالی]] [[بنی جریر | «ابوسعید» («ابوامیمه») [[ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی]] فقیهی عالی [[مقام]]، مفسری بزرگ، [[امام]] در قرائت، ادیبی توانا، محدثی برجسته و از [[دانشمندان]] [[امامیه]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۳.</ref> از اینکه به «کوفی» [[لقب]] یافته، گویی از آنجا و از [[موالی]] [[بنی جریر بن بکر بن وائل]] بود<ref>الوافی بالوفیات ۵/۳۰۰.</ref> و لقب «جُریری» و «بکریاش» از همین روست. او از [[اصحاب]] [[امام سجاد]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}} بود و دانشهای متداول را در محضر آن سه بزرگوار فرا گرفت و به مقامی دست یافت که امام باقر{{ع}} به او فرمود تا در [[مسجد]] [[مدینه]] بنشیند و در مسائل [[دینی]] [[فتوا]] دهد؛ چرا که [[دوست]] دارد افرادی چون او در میان [[شیعیان]] دیده شوند | ||
او همچنین مورد [[عنایت ویژه]] امام صادق{{ع}} بود، چنان که طبق روایتی از [[محمد بن ابان]] که خود از [[شاگردان]] امام است، [[روزی]] با پدرش بر آن [[حضرت]] وارد شدند و امام با دیدن ابان [[دستور]] داد تا فرشی برای او گستردند و پس از [[مصافحه]] و معانقه، به گرمی و [[احترام]] از او [[پذیرایی]] کرد و به یارانش فرمود: ابان سی هزار [[روایت]] از من آموخته است آنها را از او بیاموزید و روایت کنید. [[سلیم بن ابی حیه ]] و یا ([[مسلم بن ابی حیه]] ) میگوید: زمانی که میخواستم از [[خدمت]] امام بروم، از او خواستم تا مطلبی بگوید که توشه راهم باشد. آن حضرت فرمود: نزد ابان برو که او از من [[احادیث]] بسیار دارد و هر چه بگوید از من شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۴ به بعد.</ref> | او همچنین مورد [[عنایت ویژه]] امام صادق{{ع}} بود، چنان که طبق روایتی از [[محمد بن ابان]] که خود از [[شاگردان]] امام است، [[روزی]] با پدرش بر آن [[حضرت]] وارد شدند و امام با دیدن ابان [[دستور]] داد تا فرشی برای او گستردند و پس از [[مصافحه]] و معانقه، به گرمی و [[احترام]] از او [[پذیرایی]] کرد و به یارانش فرمود: ابان سی هزار [[روایت]] از من آموخته است آنها را از او بیاموزید و روایت کنید. [[سلیم بن ابی حیه ]] و یا ([[مسلم بن ابی حیه]] ) میگوید: زمانی که میخواستم از [[خدمت]] امام بروم، از او خواستم تا مطلبی بگوید که توشه راهم باشد. آن حضرت فرمود: نزد ابان برو که او از من [[احادیث]] بسیار دارد و هر چه بگوید از من شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۴ به بعد.</ref> |