پرش به محتوا

ویژگی‌های اخلاقی و تربیتی منتظران راستین چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حجت الاسلام و المسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین'
جز (جایگزینی متن - 'مهدویت]]. {{پایان}} {{پایان}} == پانویس == {{پانویس}}' به 'مهدویت]]. {{پایان منبع جامع}} == پانویس == {{پانویس}}')
جز (جایگزینی متن - 'حجت الاسلام و المسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین')
خط ۴۳: خط ۴۳:
| تصویر = 136863.JPG
| تصویر = 136863.JPG
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' و مقاله ''«[[بایسته‌های عصر چشم به راهی (مقاله)|بایسته‌های عصر چشم به راهی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' و مقاله ''«[[بایسته‌های عصر چشم به راهی (مقاله)|بایسته‌های عصر چشم به راهی]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[انسان‌ها]]، معمار [[سرنوشت]] [[جامعه]] و تاریخ‌اند. ایشان، محور دگرگونی اوضاع [[اجتماعی]] هستند. با خود آنان است که بتوانند [[جامعه]] خویش را از وضع بد و نامناسب به خوب و مناسب برسانند و یا بر عکس. با دقت در [[آیات قرآن کریم]] و بررسی سرگذشت [[ملت‌ها]] و امت‌های پیشین، به روشنی درمی‌یابیم که [[سنت الهی]] چنین بوده که پدید‌آمدن هر گونه دگرگونی و تحولی برای جامعه‌های انسانی، به دست و [[اراده]] خود آنان شدنی است. همان‌گونه که [[سرنوشت]] یک [[انسان]]، در گرو چگونگی [[رفتار]] و کارهای او است، [[سرنوشت]] یک [[جامعه]] نیز بستگی فراوانی به کارکرد گروهی افراد دارد. [[خداوند]] بزرگ در آیه‌ا‌ی تأکید کرده [[سرنوشت]] هیچ [[قوم]] و ملتی را دچار دگرگونی نمی‌کند مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند<ref>رعد (۱۳)، آیه ۱۱.</ref>. و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: نعمتی را که به گروه و امتی داده، تغییر نمی‌دهد؛ جز آنکه آنان، خودشان را تغییر دهند<ref>انفال (۸)، آیه ۵۳.</ref>.  
«[[انسان‌ها]]، معمار [[سرنوشت]] [[جامعه]] و تاریخ‌اند. ایشان، محور دگرگونی اوضاع [[اجتماعی]] هستند. با خود آنان است که بتوانند [[جامعه]] خویش را از وضع بد و نامناسب به خوب و مناسب برسانند و یا بر عکس. با دقت در [[آیات قرآن کریم]] و بررسی سرگذشت [[ملت‌ها]] و امت‌های پیشین، به روشنی درمی‌یابیم که [[سنت الهی]] چنین بوده که پدید‌آمدن هر گونه دگرگونی و تحولی برای جامعه‌های انسانی، به دست و [[اراده]] خود آنان شدنی است. همان‌گونه که [[سرنوشت]] یک [[انسان]]، در گرو چگونگی [[رفتار]] و کارهای او است، [[سرنوشت]] یک [[جامعه]] نیز بستگی فراوانی به کارکرد گروهی افراد دارد. [[خداوند]] بزرگ در آیه‌ا‌ی تأکید کرده [[سرنوشت]] هیچ [[قوم]] و ملتی را دچار دگرگونی نمی‌کند مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند<ref>رعد (۱۳)، آیه ۱۱.</ref>. و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: نعمتی را که به گروه و امتی داده، تغییر نمی‌دهد؛ جز آنکه آنان، خودشان را تغییر دهند<ref>انفال (۸)، آیه ۵۳.</ref>.  
خط ۵۸: خط ۵۸:
| تصویر = Pic259.jpg
| تصویر = Pic259.jpg
| پاسخ‌دهنده = عبدالمجید زهادت
| پاسخ‌دهنده = عبدالمجید زهادت
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:


«انسان در بُعد فردی هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلت‌های [[اخلاقی]] روی می‌آورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی می‌پردازد تا نیروی کارآمد برای جبهه [[نور]] باشد. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: کسی که [[دوست]] دارد از [[یاران قائم]] باشد، باید [[منتظر]] باشد و در حال [[انتظار]]، [[پرهیزگاری]] پیشه کند و به [[اخلاق نیکو]]، آراسته شود<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۲.</ref>.
«انسان در بُعد فردی هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلت‌های [[اخلاقی]] روی می‌آورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی می‌پردازد تا نیروی کارآمد برای جبهه [[نور]] باشد. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: کسی که [[دوست]] دارد از [[یاران قائم]] باشد، باید [[منتظر]] باشد و در حال [[انتظار]]، [[پرهیزگاری]] پیشه کند و به [[اخلاق نیکو]]، آراسته شود<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۲.</ref>.
خط ۸۲: خط ۸۲:
| تصویر = 1100794.jpg
| تصویر = 1100794.jpg
| پاسخ‌دهنده = مهدی علی‌زاده
| پاسخ‌دهنده = مهدی علی‌زاده
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[مهدی علی‌زاده]]'''، در کتاب ''«[[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[مهدی علی‌زاده]]'''، در کتاب ''«[[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:


«فرد [[منتظر]] باید یک متدین [[راستین]] بوده، به زیور [[عدالت]]، [[تقوا]] و [[پارسایی]] آراسته باشد. پیرو واقعی و [[صدیق]] [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} کسی است که [[رفتار]] و [[مکتب]] آن جناب را الگوی عملی خود قرار دهد. [[قیام]] مولا و تمامی زحمات [[جان]] فرسای ایشان و همه مجاهدت‌ها و رشادت‌ها و شهادت‌های پدران بزرگوار وی {{عم}} در راه [[تربیت]] [[نفوس]] و پرورش دینداران واقعی بوده است. طبعاً [[انصار]] و [[یاران]] حضرتش که در این مهم وی را مدد می‌رسانند، با [[رهبر]] خود هم سنخی روحی و رفتاری خواهند داشت. منتظرانِ گوش به فرمانِ وی که در رکابش حاضر می‌شوند، عاملانِ به [[فرمان]] الهی: {{متن قرآن|اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ}}<ref>آل عمران، ۱۰۲.</ref>؛ "  "آن‌گونه که [[حق]] [[تقوا]] و [[پرهیزگاری]] است، از [[خدا]] بپرهیزید" می‌باشند. نشانه بارز کسانی که در دوره [[غیبت]] [[امام مهدی|حجت قائم]] {{ع}} "[[انتظار]]" پیشه می‌کنند، به روشنی در [[کلام نبوی]] ذکر شده است. [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}، در [[تجلیل]] از [[مقام]] شامخ "[[منتظران]] [[آخر الزمان]]" خطاب به [[صحابه]] فرمود: "شما [[اصحاب]] من هستید، لکن برادران من مردمی هستند که در [[آخرالزمان]] می‌آیند". آنگاه در [[مقام]] توصیف اوج [[مجاهدت]] و تدین ایشان می‌فرماید: {{متن حدیث| لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى‏}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.</ref>؛ "هر یک از ایشان بیش از کسی که بر زجر [پوست کندن درخت خار با دست خالی در شب تاریک یا نگاهداری [[آتش]] سوزان چوب درخت تاغ در [[کف دست]] [[صبر]] می‌کند، در [[دینداری]] خود [[استقامت]] و [[پایداری]] می‌ورزد. به [[راستی]] که آنان چراغ‌های [[هدایت]] در شب‌های ظلمانی هستند". در [[اسلام]]، رابطه تنگاتنگی میان [[عدالت]] فردی و [[اجتماعی]] وجود دارد. از دیدگاه [[اسلام]]، پیدایش [[عدالت]] فراگیر [[اجتماعی]] در گرو تحقق [[عدالت]] فردی در آحاد [[جامعه]] است؛ این بدان معناست که برآیند [[تعادل]] مهره‌های یک مجموعه به [[تعادل]] کل آن منتهی می‌شود. [[عدل]] مقابل [[ظلم]] است (به قول منطقیان این دو عدم و ملکه‌اند) کسی که [[ظالم]] باشد، [[عادل]] نیست و از آنجا که "ارتکاب [[معصیت]]" [[ظلم]] به [[نفس]] تلقی می‌شود، فرد گناهکار برای هر گونه [[ظلم]] [[اجتماعی]] [[آمادگی]] روانی لازم را خواهد داشت. زیرا معمولاً کسی که [[حقوق]] خودش را پاس نمی‌دارد، [[حقوق]] دیگران را نیز ارزشمند نمی‌شمرد. آنجا که حتی [[حس]] صیانت [[نفس]] هم نمی‌تواند جلودار خوی تجاوزگری و سرکشی حیوانی [[انسان]] باشد، اهرم‌های کنترل این [[تعدی]] طلبی نسبت به دیگران، چندان کارآ نمی‌نماید. براین اساس، رتبه "تحقق [[عدالت]] فردی" بر "ایجاد [[عدالت اجتماعی]]" مقدم است؛ یعنی حصول "[[عدالت]] أنفسی" پیش نیاز وصول به "[[عدالت]] آفاقی" است. از این‌رو، اگر فردی با اجتناب از [[معاصی]] و رعایت پروای الهی، بتواند ملکه [[عدالت]] را در خود پدید آورد و با ایجاد [[تعادل]] در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات [[اخلاقی]] را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه می‌تواند در عصر [[ظهور]] که عصر استقرار [[عدل]] [[ناب]] و مطلق است، خویشتن را با شرایط نوین [[تمدن]] توحیدی [[مهدوی]] هماهنگ کند؛ اما در غیر این صورت، هاضمه شخصیت فرد، [[قدرت]] جذب مؤلفه‌های فرهنگِ عدالت‌محور [[دولت کریمه]] را نخواهد داشت. طبعاً چنین شخصی با شرایط و ملاک‌های جدید هماهنگ نمی‌شود و این تعارض در پایانْ وی را به بن بست می‌کشاند. نمونه تاریخی چنین شرایطی را در زمان [[حکومت]] نورانی [[علوی]] می‌توان یافت. [[حضرت]] از آغاز امر می‌دانست که [[نفوس]] غیر مهذب و [[تربیت]] نشده که از ملکه [[عدالت]] فاصله گرفته بودند، [[عدالت]] وی را بر نمی‌تابند، از این‌رو از پذیرش [[خلافت]] سرباز زد تا آنجا که [[حجت]] را بر آنان تمام کرد، و پس از استقرار [[حکومت]] وَلَوی همان شد که مولا پیش‌بینی فرمود؛ یعنی بسیاری از کسانی که او را بر [[حق]] می‌دانستند و قلبشان با او بود، بر وی [[شمشیر]] کشیدند و سرانجام فرق [[عدالت]] در محراب [[عبادت]] شکافت؛ {{متن حدیث| قُتِلَ فِي مِحْرَابِهِ لِشدة عدله }}.  باری هر کس بخواهد در شمار [[منتظران حقیقی]] آن "عدلِ مُنتظر" باشد، باید [[پارسایی]] پیشه کند<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴.</ref> و متخلق به [[مکارم اخلاق]] گردد<ref>پیشین، بر پایه روایتی از امام جعفربن محمد الصادق {{عم}}.</ref> و به معنای دقیق کلمه، انسانی مکتبی باشد»<ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار]]، ص۷۹-۹۰</ref>.
«فرد [[منتظر]] باید یک متدین [[راستین]] بوده، به زیور [[عدالت]]، [[تقوا]] و [[پارسایی]] آراسته باشد. پیرو واقعی و [[صدیق]] [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} کسی است که [[رفتار]] و [[مکتب]] آن جناب را الگوی عملی خود قرار دهد. [[قیام]] مولا و تمامی زحمات [[جان]] فرسای ایشان و همه مجاهدت‌ها و رشادت‌ها و شهادت‌های پدران بزرگوار وی {{عم}} در راه [[تربیت]] [[نفوس]] و پرورش دینداران واقعی بوده است. طبعاً [[انصار]] و [[یاران]] حضرتش که در این مهم وی را مدد می‌رسانند، با [[رهبر]] خود هم سنخی روحی و رفتاری خواهند داشت. منتظرانِ گوش به فرمانِ وی که در رکابش حاضر می‌شوند، عاملانِ به [[فرمان]] الهی: {{متن قرآن|اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ}}<ref>آل عمران، ۱۰۲.</ref>؛ "  "آن‌گونه که [[حق]] [[تقوا]] و [[پرهیزگاری]] است، از [[خدا]] بپرهیزید" می‌باشند. نشانه بارز کسانی که در دوره [[غیبت]] [[امام مهدی|حجت قائم]] {{ع}} "[[انتظار]]" پیشه می‌کنند، به روشنی در [[کلام نبوی]] ذکر شده است. [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}، در [[تجلیل]] از [[مقام]] شامخ "[[منتظران]] [[آخر الزمان]]" خطاب به [[صحابه]] فرمود: "شما [[اصحاب]] من هستید، لکن برادران من مردمی هستند که در [[آخرالزمان]] می‌آیند". آنگاه در [[مقام]] توصیف اوج [[مجاهدت]] و تدین ایشان می‌فرماید: {{متن حدیث| لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى‏}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.</ref>؛ "هر یک از ایشان بیش از کسی که بر زجر [پوست کندن درخت خار با دست خالی در شب تاریک یا نگاهداری [[آتش]] سوزان چوب درخت تاغ در [[کف دست]] [[صبر]] می‌کند، در [[دینداری]] خود [[استقامت]] و [[پایداری]] می‌ورزد. به [[راستی]] که آنان چراغ‌های [[هدایت]] در شب‌های ظلمانی هستند". در [[اسلام]]، رابطه تنگاتنگی میان [[عدالت]] فردی و [[اجتماعی]] وجود دارد. از دیدگاه [[اسلام]]، پیدایش [[عدالت]] فراگیر [[اجتماعی]] در گرو تحقق [[عدالت]] فردی در آحاد [[جامعه]] است؛ این بدان معناست که برآیند [[تعادل]] مهره‌های یک مجموعه به [[تعادل]] کل آن منتهی می‌شود. [[عدل]] مقابل [[ظلم]] است (به قول منطقیان این دو عدم و ملکه‌اند) کسی که [[ظالم]] باشد، [[عادل]] نیست و از آنجا که "ارتکاب [[معصیت]]" [[ظلم]] به [[نفس]] تلقی می‌شود، فرد گناهکار برای هر گونه [[ظلم]] [[اجتماعی]] [[آمادگی]] روانی لازم را خواهد داشت. زیرا معمولاً کسی که [[حقوق]] خودش را پاس نمی‌دارد، [[حقوق]] دیگران را نیز ارزشمند نمی‌شمرد. آنجا که حتی [[حس]] صیانت [[نفس]] هم نمی‌تواند جلودار خوی تجاوزگری و سرکشی حیوانی [[انسان]] باشد، اهرم‌های کنترل این [[تعدی]] طلبی نسبت به دیگران، چندان کارآ نمی‌نماید. براین اساس، رتبه "تحقق [[عدالت]] فردی" بر "ایجاد [[عدالت اجتماعی]]" مقدم است؛ یعنی حصول "[[عدالت]] أنفسی" پیش نیاز وصول به "[[عدالت]] آفاقی" است. از این‌رو، اگر فردی با اجتناب از [[معاصی]] و رعایت پروای الهی، بتواند ملکه [[عدالت]] را در خود پدید آورد و با ایجاد [[تعادل]] در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات [[اخلاقی]] را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه می‌تواند در عصر [[ظهور]] که عصر استقرار [[عدل]] [[ناب]] و مطلق است، خویشتن را با شرایط نوین [[تمدن]] توحیدی [[مهدوی]] هماهنگ کند؛ اما در غیر این صورت، هاضمه شخصیت فرد، [[قدرت]] جذب مؤلفه‌های فرهنگِ عدالت‌محور [[دولت کریمه]] را نخواهد داشت. طبعاً چنین شخصی با شرایط و ملاک‌های جدید هماهنگ نمی‌شود و این تعارض در پایانْ وی را به بن بست می‌کشاند. نمونه تاریخی چنین شرایطی را در زمان [[حکومت]] نورانی [[علوی]] می‌توان یافت. [[حضرت]] از آغاز امر می‌دانست که [[نفوس]] غیر مهذب و [[تربیت]] نشده که از ملکه [[عدالت]] فاصله گرفته بودند، [[عدالت]] وی را بر نمی‌تابند، از این‌رو از پذیرش [[خلافت]] سرباز زد تا آنجا که [[حجت]] را بر آنان تمام کرد، و پس از استقرار [[حکومت]] وَلَوی همان شد که مولا پیش‌بینی فرمود؛ یعنی بسیاری از کسانی که او را بر [[حق]] می‌دانستند و قلبشان با او بود، بر وی [[شمشیر]] کشیدند و سرانجام فرق [[عدالت]] در محراب [[عبادت]] شکافت؛ {{متن حدیث| قُتِلَ فِي مِحْرَابِهِ لِشدة عدله }}.  باری هر کس بخواهد در شمار [[منتظران حقیقی]] آن "عدلِ مُنتظر" باشد، باید [[پارسایی]] پیشه کند<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴.</ref> و متخلق به [[مکارم اخلاق]] گردد<ref>پیشین، بر پایه روایتی از امام جعفربن محمد الصادق {{عم}}.</ref> و به معنای دقیق کلمه، انسانی مکتبی باشد»<ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار]]، ص۷۹-۹۰</ref>.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
| تصویر = 11192.jpg
| تصویر = 11192.jpg
| پاسخ‌دهنده = عسکر دیرباز
| پاسخ‌دهنده = عسکر دیرباز
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عسکر دیرباز ]]'''، در مقاله ''«[[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکر دیرباز ]]'''، در مقاله ''«[[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[انسان]] با توجه به نیروی [[تفکر]] و [[توانایی]] نگه‌داری و انتقال تجربه‌ها همواره می‌تواند در مسیر‌ رشد‌ [[فکری]] و تعالی [[معنوی]] و اخلاقی‌ گام‌ بردارد و گاه این طی طریق، جهشی و باشتاب باشد. با این حال، به [[دلیل]] ظرفیت‌های بسیار فراوان انسانی می‌توان توقع داشت روزگاری بیابد که با توجه به فراهم بودن زمینه، با‌ امدادهای‌ [[الهی]] و وجود [[رهبری الهی]]، این تعالی، جهشی بسیار فراگیر داشته باشد، به‌طوری که نه تنها معادل رشد تمام دوره‌های [[تاریخ]] [[بشر]] باشد، بلکه آن‌گونه که در [[احادیث]] آمده<ref>{{متن حدیث| الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً}} (منتخب الانوار، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶).</ref>، تعالی‌ معنوی‌ و [[عقلی]] بشر‌ در آن روزگار، چندین برابر کل رشد [[بشر]] در دوران حیات خود شود. شاید [[ضرورت]] عینیت یافتن‌ این تعالی همان تجلّی اسماء و [[صفات الهی]] باشد. همان‌گونه که هستی‌، جلوه‌ای‌ از‌ تجلیات اوست، این جلوه -در مورد [[انسان]] -قبل از مرحله [[قیامت]] کبرا می‌تواند در حد استعداد ممکنات ‌‌ظهور‌ و بروز تامّی بیابد. در [[انتظار]] این وضعیت به سر بردن، خود عاملی است‌ برای‌ تلاش‌ مضاعف در جهت رسیدن به آن. ارتقای [[عقلانیت]]، [[حکمت]] و [[معرفت]]، بسط و کمال [[علم]]، توسعه دیانت‌، [[معنویت]] و [[اخلاق]] از جمله شاخص‌های [[جامعه موعود]] است<ref>{{متن حدیث|إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهَا أَخْلَاقَهُمْ}} (الخرائج و الجرائج‌، ج۲، ص۸۴۱، ح۷۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۶). {{متن حدیث|تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ}}‌ (الغیبة للحجة، ص۲۳۸، ح۳۰؛ بحارالانوار، ج۵۲‌، ص۲۵۲‌).</ref>»<ref>[[عسکر دیرباز|دیرباز، عسکر]]، [[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]، ص۱۱۸.</ref>.
«[[انسان]] با توجه به نیروی [[تفکر]] و [[توانایی]] نگه‌داری و انتقال تجربه‌ها همواره می‌تواند در مسیر‌ رشد‌ [[فکری]] و تعالی [[معنوی]] و اخلاقی‌ گام‌ بردارد و گاه این طی طریق، جهشی و باشتاب باشد. با این حال، به [[دلیل]] ظرفیت‌های بسیار فراوان انسانی می‌توان توقع داشت روزگاری بیابد که با توجه به فراهم بودن زمینه، با‌ امدادهای‌ [[الهی]] و وجود [[رهبری الهی]]، این تعالی، جهشی بسیار فراگیر داشته باشد، به‌طوری که نه تنها معادل رشد تمام دوره‌های [[تاریخ]] [[بشر]] باشد، بلکه آن‌گونه که در [[احادیث]] آمده<ref>{{متن حدیث| الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً}} (منتخب الانوار، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶).</ref>، تعالی‌ معنوی‌ و [[عقلی]] بشر‌ در آن روزگار، چندین برابر کل رشد [[بشر]] در دوران حیات خود شود. شاید [[ضرورت]] عینیت یافتن‌ این تعالی همان تجلّی اسماء و [[صفات الهی]] باشد. همان‌گونه که هستی‌، جلوه‌ای‌ از‌ تجلیات اوست، این جلوه -در مورد [[انسان]] -قبل از مرحله [[قیامت]] کبرا می‌تواند در حد استعداد ممکنات ‌‌ظهور‌ و بروز تامّی بیابد. در [[انتظار]] این وضعیت به سر بردن، خود عاملی است‌ برای‌ تلاش‌ مضاعف در جهت رسیدن به آن. ارتقای [[عقلانیت]]، [[حکمت]] و [[معرفت]]، بسط و کمال [[علم]]، توسعه دیانت‌، [[معنویت]] و [[اخلاق]] از جمله شاخص‌های [[جامعه موعود]] است<ref>{{متن حدیث|إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهَا أَخْلَاقَهُمْ}} (الخرائج و الجرائج‌، ج۲، ص۸۴۱، ح۷۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۶). {{متن حدیث|تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ}}‌ (الغیبة للحجة، ص۲۳۸، ح۳۰؛ بحارالانوار، ج۵۲‌، ص۲۵۲‌).</ref>»<ref>[[عسکر دیرباز|دیرباز، عسکر]]، [[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]، ص۱۱۸.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش