پرش به محتوا

ویژگی‌های امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حجت الاسلام و المسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین'
جز (جایگزینی متن - 'مهدویت]]. {{پایان}} {{پایان}} == پانویس == {{پانویس}}' به 'مهدویت]]. {{پایان منبع جامع}} == پانویس == {{پانویس}}')
جز (جایگزینی متن - 'حجت الاسلام و المسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین')
خط ۵۰: خط ۵۰:
| تصویر = 152012.jpg
| تصویر = 152012.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد محمدی اشتهاردی
| پاسخ‌دهنده = محمد محمدی اشتهاردی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:


«[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "[[مهدی]]{{ع}} از فرزندان من دارای [[چهل]] سال است (هنگام [[خروج]] همچون مرد [[چهل]] ساله است) صورتش همچون [[ستاره درخشان]] است، در گونه راستش خال سیاهی است و دو عبای [[قطوانی]] بر دوش دارد، قیافه‌اش همانند مردان‌ [[بنی اسرائیل]] (زمان [[حضرت موسی]]{{ع}}) است، گنج‌ها را استخراج کند، کشورهای [[شرک]] را [[فتح]] کرده و تحت [[رهبری]] خود درمی‌آورد"<ref>{{عربی|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَ‏ وَجْهَهُ‏ كَوْكَبٌ‏ دُرِّيٌ‏ فِي خَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِيَّتَانِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَ يَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْك‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۵؛ المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۲؛ ۷۰۳.</ref>.
«[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "[[مهدی]]{{ع}} از فرزندان من دارای [[چهل]] سال است (هنگام [[خروج]] همچون مرد [[چهل]] ساله است) صورتش همچون [[ستاره درخشان]] است، در گونه راستش خال سیاهی است و دو عبای [[قطوانی]] بر دوش دارد، قیافه‌اش همانند مردان‌ [[بنی اسرائیل]] (زمان [[حضرت موسی]]{{ع}}) است، گنج‌ها را استخراج کند، کشورهای [[شرک]] را [[فتح]] کرده و تحت [[رهبری]] خود درمی‌آورد"<ref>{{عربی|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَ‏ وَجْهَهُ‏ كَوْكَبٌ‏ دُرِّيٌ‏ فِي خَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِيَّتَانِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَ يَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْك‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۵؛ المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۲؛ ۷۰۳.</ref>.
خط ۶۸: خط ۶۸:
| تصویر = 1368231.jpg
| تصویر = 1368231.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین ایرانی
| پاسخ‌دهنده = حسین ایرانی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[حسین ایرانی]]'''، در کتاب ''«[[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین ایرانی]]'''، در کتاب ''«[[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[امام علی]] می‌فرماید: "به [[راستی]] که او سپر و [[زره]] [[حکمت]] را به بر کرده (یعنی با داشتن مراتب [[عالی]] [[علم]] و [[عصمت]]، از تیرهای [[تمایلات نفسانی]] و علایق مادی مصون می‌باشد) و [[حکمت]] را با تمام آدابش داراست که عبارتند از اقبال و توجّه به آن، و [[معرفت]] کامل به آن، و فارغ شدن برای آن؛ به گونه‌ای که [[حکمت]] گمشده او بوده و همواره آن را می‌طلبد و [[آرزو]] و [[نیاز]] اوست که پیوسته (به خاطر شدت [[اشتیاق]] به [[حکمت]]) جویای آن است. پس آن [[رهبر موعود]]، [[غربت]] و [[غیبت]] [[اختیار]] کند هنگامی که [[اسلام]] [[غریب]]، و در غروب باشد و همانند شتر [[رنج‌دیده]] و در راه مانده، دم خود را به حرکت درآورد و سینه‌اش را به [[زمین]] چسباند<ref>در بین عرب‌ها این ضرب المثل بوده و کنایه از درماندگی و ناتوانی از قیام و حرکت است و علی{{ع}} با تشبیه اسلام به شتر آسیب دیده و خفته که حیات و حضور ظاهری دارد ولی بی‌تحرک و بی‌فایده مانده استنهایت ضعف و ناتوان شدنش را در آخرالزمان می‌رساند.</ref> او باقیمانده [[حجت‌های خدا]] و آخرین [[خلیفه]] از [[جانشینان]] [[پیامبران خدا]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ مِنها: قَدْ لَبِسَ لِلْحِكْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِيعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَيْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِيَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِي يَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِي يَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِيَّةٌ مِنْ بَقَايَا حُجَّتِهِ خَلِيفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِيَائِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.</ref>
«[[امام علی]] می‌فرماید: "به [[راستی]] که او سپر و [[زره]] [[حکمت]] را به بر کرده (یعنی با داشتن مراتب [[عالی]] [[علم]] و [[عصمت]]، از تیرهای [[تمایلات نفسانی]] و علایق مادی مصون می‌باشد) و [[حکمت]] را با تمام آدابش داراست که عبارتند از اقبال و توجّه به آن، و [[معرفت]] کامل به آن، و فارغ شدن برای آن؛ به گونه‌ای که [[حکمت]] گمشده او بوده و همواره آن را می‌طلبد و [[آرزو]] و [[نیاز]] اوست که پیوسته (به خاطر شدت [[اشتیاق]] به [[حکمت]]) جویای آن است. پس آن [[رهبر موعود]]، [[غربت]] و [[غیبت]] [[اختیار]] کند هنگامی که [[اسلام]] [[غریب]]، و در غروب باشد و همانند شتر [[رنج‌دیده]] و در راه مانده، دم خود را به حرکت درآورد و سینه‌اش را به [[زمین]] چسباند<ref>در بین عرب‌ها این ضرب المثل بوده و کنایه از درماندگی و ناتوانی از قیام و حرکت است و علی{{ع}} با تشبیه اسلام به شتر آسیب دیده و خفته که حیات و حضور ظاهری دارد ولی بی‌تحرک و بی‌فایده مانده استنهایت ضعف و ناتوان شدنش را در آخرالزمان می‌رساند.</ref> او باقیمانده [[حجت‌های خدا]] و آخرین [[خلیفه]] از [[جانشینان]] [[پیامبران خدا]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ مِنها: قَدْ لَبِسَ لِلْحِكْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِيعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَيْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِيَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِي يَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِي يَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِيَّةٌ مِنْ بَقَايَا حُجَّتِهِ خَلِيفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِيَائِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.</ref>
خط ۸۷: خط ۸۷:
| تصویر = 11411.jpg
| تصویر = 11411.jpg
| پاسخ‌دهنده = عزالدین رضانژاد
| پاسخ‌دهنده = عزالدین رضانژاد
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیت‌های [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان می‌کوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایه‌های گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار می‌ساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفه وقت، در محاصره و زندان به سر می‌بردند، حرکت‌ها، هدایت‌ها و رهبری‌هایشان محدودیت‌های فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل‌ بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را می‌خواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواری‌های خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم می‌دیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} می‌شتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] می‌بردند و می‌آزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگ‌تر می‌شد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیری‌ها به شمار می‌آمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایین‌ترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانه‌های معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک می‌نمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر می‌پروراندند. بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئه‌های [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید می‌داد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت می‌فرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی می‌داشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاه‌های دولتی، در خانواده‌های منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرت‌مندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بی‌درنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>.
«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیت‌های [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان می‌کوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایه‌های گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار می‌ساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفه وقت، در محاصره و زندان به سر می‌بردند، حرکت‌ها، هدایت‌ها و رهبری‌هایشان محدودیت‌های فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل‌ بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را می‌خواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواری‌های خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم می‌دیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} می‌شتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] می‌بردند و می‌آزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگ‌تر می‌شد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیری‌ها به شمار می‌آمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایین‌ترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانه‌های معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک می‌نمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر می‌پروراندند. بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئه‌های [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید می‌داد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت می‌فرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی می‌داشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاه‌های دولتی، در خانواده‌های منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرت‌مندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بی‌درنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>.
خط ۹۵: خط ۹۵:
| تصویر = 151974.jpg
| تصویر = 151974.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید نذیر حسنی
| پاسخ‌دهنده = سید نذیر حسنی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[امام مهدی]] {{ع}} نیز مانند پدرانش آراسته به مهم‌ترین صفت و ویژگی اشخاص دگرگون‌کننده و اصلاح‌گر است و آن هم [[صفت علم]] و احاطه کامل به [[حقیقت]] و واقعیت همه امور است و از این صفت، صفت [[عصمت]] که از جمله امور و شرایط لازم برای [[آگاهی]] از [[حقیقت]] و واقعیت اشیاء است، سرچشمه گرفته است و به همین [[دلیل]] است که [[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: او بزرگ‌ترین پناه‌دهنده و [[داناترین]] شما است و از همه شما بیشتر صله ارحام می‌کند<ref>النعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.</ref>.
«[[امام مهدی]] {{ع}} نیز مانند پدرانش آراسته به مهم‌ترین صفت و ویژگی اشخاص دگرگون‌کننده و اصلاح‌گر است و آن هم [[صفت علم]] و احاطه کامل به [[حقیقت]] و واقعیت همه امور است و از این صفت، صفت [[عصمت]] که از جمله امور و شرایط لازم برای [[آگاهی]] از [[حقیقت]] و واقعیت اشیاء است، سرچشمه گرفته است و به همین [[دلیل]] است که [[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: او بزرگ‌ترین پناه‌دهنده و [[داناترین]] شما است و از همه شما بیشتر صله ارحام می‌کند<ref>النعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.</ref>.
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
| تصویر = 783993038.jpg
| تصویر = 783993038.jpg
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
*«در بینش اعتقادی [[شیعه]]، [[امام زمان]]{{ع}} و دیگر اوصیای الهی، همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از [[علم]]، [[عصمت]] و [[امامت]].
*«در بینش اعتقادی [[شیعه]]، [[امام زمان]]{{ع}} و دیگر اوصیای الهی، همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از [[علم]]، [[عصمت]] و [[امامت]].
#'''[[علم لدنی]]:''' [[علم امام]]، همانند [[علم پیامبر]]{{صل}}، [[لدنی]]<ref>برگرفته از آیه {{متن قرآن|مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}؛ (سوره هود، آیه ۱).</ref> است و گستره آن، [[غیب]] و [[شهود]] و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در [[روایات]] بسیاری بدان تصریح شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "همه [[علوم]] گذشته و آینده تا [[قیامت]] به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} همه آن [[علوم]] را از او به [[ارث]] برده‌ایم"<ref>{{عربی|"إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وِرَاثَةً"}}؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref>؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه [[وحی]] و [[قرآن کریم]] منبع همه [[علوم]] است<ref>{{متن قرآن|لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).</ref>، [[امام]] بر تمامی [[علوم]] [[شریعت]] و رموز [[قرآن کریم]]، مشرف و به تمامی مراتب [[قرآن]]، [[آگاه]] است. در این زمینه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه [[قرآن]] را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار [[دروغگو]]. بلکه احدی [[قرآن]] را همان‌گونه که [[خداوند]] نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او"<ref>{{عربی|" مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{ع}}"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود: "احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه [[قرآن]]، از ظاهر و [[باطن]]، نزد او است، جز [[اوصیاء]]"<ref>{{عربی|" مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>. [[سلمه بن محرز]] [[نقل]] کرده است که شنیدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، [[تفسیر]] [[قرآن]] و [[احکام]] آن است و [[علم]] تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه [[خدا]] خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"<ref>{{عربی|"إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "}}</ref>؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب [[تحمل]] حقایق را داشتند و اگر [[مردم]] نکته [[فهم]] و رازداری پیدا می‌شدند که [[مذاکره]] با آنها وسیله [[آسایش]] خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و [[خدا]] یاور ما است<ref> {{عربی|" وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>؛ [[عبدالأعلی مولی آل سام]] نیز گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود: "به [[خدا]]، من [[کتاب خدا]] را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در [[کف دست]] من قرار دارد. خبر [[آسمان]] و [[زمین]] و آن چه خواهد بود، در آن است و [[خدای عزوجل]] فرمود: در آن شرح هر چیزی است"<ref>{{عربی|" وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ [[احمد بن اسحاق قمی]] [[نقل]] کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت [[امام عسکری]]{{ع}} رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "[[ابن اسحاق]]! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم [[حلال]] و [[حرام]] آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر [[قم]] است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش [[زمین]] سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود [[ارث]] برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را [[راهنمایی]] کن که کدام [[حرام]] است. کودک با دقت تمام، سکه‌های [[حرام]] را مشخص کرد و علت [[حرام]] بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت [[صاحب]] آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن [[اموال]] را یک به یک بیان کرد! آن گاه [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.</ref>.
#'''[[علم لدنی]]:''' [[علم امام]]، همانند [[علم پیامبر]]{{صل}}، [[لدنی]]<ref>برگرفته از آیه {{متن قرآن|مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}؛ (سوره هود، آیه ۱).</ref> است و گستره آن، [[غیب]] و [[شهود]] و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در [[روایات]] بسیاری بدان تصریح شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "همه [[علوم]] گذشته و آینده تا [[قیامت]] به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} همه آن [[علوم]] را از او به [[ارث]] برده‌ایم"<ref>{{عربی|"إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وِرَاثَةً"}}؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref>؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه [[وحی]] و [[قرآن کریم]] منبع همه [[علوم]] است<ref>{{متن قرآن|لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).</ref>، [[امام]] بر تمامی [[علوم]] [[شریعت]] و رموز [[قرآن کریم]]، مشرف و به تمامی مراتب [[قرآن]]، [[آگاه]] است. در این زمینه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه [[قرآن]] را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار [[دروغگو]]. بلکه احدی [[قرآن]] را همان‌گونه که [[خداوند]] نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او"<ref>{{عربی|" مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{ع}}"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود: "احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه [[قرآن]]، از ظاهر و [[باطن]]، نزد او است، جز [[اوصیاء]]"<ref>{{عربی|" مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>. [[سلمه بن محرز]] [[نقل]] کرده است که شنیدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، [[تفسیر]] [[قرآن]] و [[احکام]] آن است و [[علم]] تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه [[خدا]] خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"<ref>{{عربی|"إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "}}</ref>؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب [[تحمل]] حقایق را داشتند و اگر [[مردم]] نکته [[فهم]] و رازداری پیدا می‌شدند که [[مذاکره]] با آنها وسیله [[آسایش]] خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و [[خدا]] یاور ما است<ref> {{عربی|" وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>؛ [[عبدالأعلی مولی آل سام]] نیز گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود: "به [[خدا]]، من [[کتاب خدا]] را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در [[کف دست]] من قرار دارد. خبر [[آسمان]] و [[زمین]] و آن چه خواهد بود، در آن است و [[خدای عزوجل]] فرمود: در آن شرح هر چیزی است"<ref>{{عربی|" وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ [[احمد بن اسحاق قمی]] [[نقل]] کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت [[امام عسکری]]{{ع}} رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "[[ابن اسحاق]]! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم [[حلال]] و [[حرام]] آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر [[قم]] است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش [[زمین]] سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود [[ارث]] برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را [[راهنمایی]] کن که کدام [[حرام]] است. کودک با دقت تمام، سکه‌های [[حرام]] را مشخص کرد و علت [[حرام]] بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت [[صاحب]] آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن [[اموال]] را یک به یک بیان کرد! آن گاه [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.</ref>.
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
| تصویر = 151986.jpg
| تصویر = 151986.jpg
| پاسخ‌دهنده = صفر فلاحی
| پاسخ‌دهنده = صفر فلاحی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[صفر فلاحی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[صفر فلاحی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]»'' در این‌باره گفته است:
*«[[امام زمان]] {{ع}} در [[سیرت]] [[رفتار]] و شخصیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به بعض آنها اشاره می‌کنیم:  
*«[[امام زمان]] {{ع}} در [[سیرت]] [[رفتار]] و شخصیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به بعض آنها اشاره می‌کنیم:  
#'''[[بنده]] [[خدا]]''' از بزرگترین صفات [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] که در [[قرآن]] به آن بسیار توجه شده است "[[عبودیت]]" و "[[بندگی]]" ایشان است، طوری که نامی از [[پیامبری]] به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان [[بنده]] = [[عبد]] معرفی کرده است. [[امام مهدی]]{{ع}} که خاتم اولیاست، در برابر [[خدا]] بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی [[خاشع]] است. [[خدا]] و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است. همواره [[بیم]] [[خدا]] به [[دل]] دارد و به [[مقام]] تقربی که نزد [[خدا]] دارد، مغرور نمی‌شود. در [[حکومت]] او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>.
#'''[[بنده]] [[خدا]]''' از بزرگترین صفات [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] که در [[قرآن]] به آن بسیار توجه شده است "[[عبودیت]]" و "[[بندگی]]" ایشان است، طوری که نامی از [[پیامبری]] به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان [[بنده]] = [[عبد]] معرفی کرده است. [[امام مهدی]]{{ع}} که خاتم اولیاست، در برابر [[خدا]] بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی [[خاشع]] است. [[خدا]] و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است. همواره [[بیم]] [[خدا]] به [[دل]] دارد و به [[مقام]] تقربی که نزد [[خدا]] دارد، مغرور نمی‌شود. در [[حکومت]] او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>.
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
| تصویر = 11773.jpg
| تصویر = 11773.jpg
| پاسخ‌دهنده = رسول رضوی
| پاسخ‌دهنده = رسول رضوی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[احادیث]] و روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} به دست ما رسیده، از حیث [[سند]] و دلالت، مختلف هستند. برخی از آن‌ها، [[متواتر]] و برخی، [[مستفیض]] یا [[خبر واحد]] هستند و از جهتی، برخی، صحیح و برخی دیگر، [[حسن]] به شمار می‌آیند و برخی نیز به [[دلیل]] مجهول بودن [[راوی حدیث]] یا [[غیر موثق]] بودن [[راوی]]، ضعیف شمرده می‌شوند. [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از دیدگاه [[علم حدیث]]، هریک از [[جایگاه]] جداگانه‌ای برخوردار هستند، ولی با این همه، برخی از مطالب، در بیش‌تر این [[احادیث]]، مشترک هستند و در اکثر [[احادیث]] به این مطالب اشاره شده، به همین [[دلیل]] می‌توان ادعا کرد که این مطالب مشترک اگرچه [[متواتر]] لفظی نباشند، [[متواتر]] معنوی هستند. بنابراین، بدون کم‌ترین شبهه‌ای، می‌توان به این مطالب استناد کرد:
«[[احادیث]] و روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} به دست ما رسیده، از حیث [[سند]] و دلالت، مختلف هستند. برخی از آن‌ها، [[متواتر]] و برخی، [[مستفیض]] یا [[خبر واحد]] هستند و از جهتی، برخی، صحیح و برخی دیگر، [[حسن]] به شمار می‌آیند و برخی نیز به [[دلیل]] مجهول بودن [[راوی حدیث]] یا [[غیر موثق]] بودن [[راوی]]، ضعیف شمرده می‌شوند. [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از دیدگاه [[علم حدیث]]، هریک از [[جایگاه]] جداگانه‌ای برخوردار هستند، ولی با این همه، برخی از مطالب، در بیش‌تر این [[احادیث]]، مشترک هستند و در اکثر [[احادیث]] به این مطالب اشاره شده، به همین [[دلیل]] می‌توان ادعا کرد که این مطالب مشترک اگرچه [[متواتر]] لفظی نباشند، [[متواتر]] معنوی هستند. بنابراین، بدون کم‌ترین شبهه‌ای، می‌توان به این مطالب استناد کرد:
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
| تصویر = 152021.jpg
| تصویر = 152021.jpg
| پاسخ‌دهنده = فرج‌الله هدایت‌نیا
| پاسخ‌دهنده = فرج‌الله هدایت‌نیا
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:


*«در مجموعه سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] به تعدادی از آنها اشاره شده است که با ذکر بخشی از آنها متبرک می‌شویم:
*«در مجموعه سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] به تعدادی از آنها اشاره شده است که با ذکر بخشی از آنها متبرک می‌شویم:
۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش