رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۵ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۳
، ۵ آوریل ۲۰۱۸←پاسخهای دیگر
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50082/7/30 تفسیر نمونه]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50082/7/30 تفسیر نمونه]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«پیرامون [[اسم اعظم]] روایات گوناگونى وارد شده و از آنها چنین استفاده مىشود که هرکس از این اسم باخبر باشد، نه فقط دعایش مستجاب است، بلکه با استفاده از آن مىتواند به فرمان خدا، در جهان طبیعت تصرف کند و کارهاى مهمى انجام دهد. در اینکه [[اسم اعظم]]، کدام یک از اسماء خداوند است، بسیارى از دانشمندان اسلامى بحث کردهاند و غالباً بحثها بر محور این دور مىزند که از میان نامهاى خدا نامى را بیابند که این خاصیت عجیب و بزرگ را داشته باشد. ولى ما فکر مىکنیم آنچه بیشتر باید از آن جستوجو کرد، این است که نام و صفاتى را بیابیم که با پیاده کردن مفهوم آن در وجود خودمان، آنچنان تکامل روحى بیابیم که آن آثار بر آن مترتب گردد؛ به تعبیر دیگر، مسئله مهم، تخلق به این صفات و واجد شدن این مفاهیم و متصف شدن به این اوصاف است؛ وگرنه یک شخص آلوده و پست با دانستن یک کلمه چگونه ممکن است، مستجاب الدعوة و همانند آن شود و اگر مىشنویم که "بلعم" داراى این اسم اعظم بود و آن را از دست داد، مفهومش این است که بر اثر خودسازى و ایمان و آگاهى و پرهیزگارى به چنان مرحلهاى از تکامل معنوى رسیده بود که دعایش نزد خدا رد نمىشد ولى بر اثر لغزشها که در هر حال آدمى از آنها مصون نیست و به خاطر هواپرستى و قرار گرفتن در خدمت فراعنه و طاغوتهاى زمان، آن روحیه را به کلى از دست داد و از آن مرحله سقوط کرد، و منظور از فراموش کردن [[اسم اعظم]] نیز ممکن است همین معنى باشد و نیز اگر مىخوانیم که پیامبران و پیشوایان بزرگ از [[اسم اعظم]] آگاه بودند، مفهومش این است که حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجود خودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایى به آنها داده بود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/7/30تفسیر نمونه، ج٧، صص٣۰ و ٣۱.]</ref>. | ::::::«پیرامون [[اسم اعظم]] روایات گوناگونى وارد شده و از آنها چنین استفاده مىشود که هرکس از این اسم باخبر باشد، نه فقط دعایش مستجاب است، بلکه با استفاده از آن مىتواند به فرمان خدا، در جهان طبیعت تصرف کند و کارهاى مهمى انجام دهد. در اینکه [[اسم اعظم]]، کدام یک از اسماء خداوند است، بسیارى از دانشمندان اسلامى بحث کردهاند و غالباً بحثها بر محور این دور مىزند که از میان نامهاى خدا نامى را بیابند که این خاصیت عجیب و بزرگ را داشته باشد. ولى ما فکر مىکنیم آنچه بیشتر باید از آن جستوجو کرد، این است که نام و صفاتى را بیابیم که با پیاده کردن مفهوم آن در وجود خودمان، آنچنان تکامل روحى بیابیم که آن آثار بر آن مترتب گردد؛ به تعبیر دیگر، مسئله مهم، تخلق به این صفات و واجد شدن این مفاهیم و متصف شدن به این اوصاف است؛ وگرنه یک شخص آلوده و پست با دانستن یک کلمه چگونه ممکن است، مستجاب الدعوة و همانند آن شود و اگر مىشنویم که "بلعم" داراى این اسم اعظم بود و آن را از دست داد، مفهومش این است که بر اثر خودسازى و ایمان و آگاهى و پرهیزگارى به چنان مرحلهاى از تکامل معنوى رسیده بود که دعایش نزد خدا رد نمىشد ولى بر اثر لغزشها که در هر حال آدمى از آنها مصون نیست و به خاطر هواپرستى و قرار گرفتن در خدمت فراعنه و طاغوتهاى زمان، آن روحیه را به کلى از دست داد و از آن مرحله سقوط کرد، و منظور از فراموش کردن [[اسم اعظم]] نیز ممکن است همین معنى باشد و نیز اگر مىخوانیم که پیامبران و پیشوایان بزرگ از [[اسم اعظم]] آگاه بودند، مفهومش این است که حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجود خودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایى به آنها داده بود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/7/30تفسیر نمونه، ج٧، صص٣۰ و ٣۱.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین فاضل لنکرانی؛}} | |||
[[پرونده:11736.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | |||
:::::«خود [[ائمه]]{{عم}} تصریح فرمودند که از ۷۳ حرف [[اسم اعظم]] ۷۲ حرف به ما داده شده و یک حرف مختص به خدای تبارک و تعالی است! که از آن تعبیر به اسم مستأثر میکنند. این را هم عرض کنم که فکر نکنید بین ۷۲ و ۷۳، فقط یک حرف فاصله است. چه بسا این یک حرف صدها برابر آن ۷۲ حرف اثر داشته باشد که همینطور هم هست، طبق این بیان ما دو جور علم داریم، علمٌ لا یعلمه إلا الله. علمی که احدی جز خدا بر آن آگاهی ندارد. که همین علم مستأثر است و دوم علمی است که خداوند به ملائکه و انبیاء و [[ائمه]] داده است و این همان نتیجهای است که ما در جمع بین آیات گرفتیم»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||