پرش به محتوا

خطبه فدکیه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'زهرای مرضیه' به 'زهرای مرضیه'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زهرای مرضیه' به 'زهرای مرضیه')
خط ۹: خط ۹:


==خطبه [[حضرت فاطمه]] در [[مسجد پیامبر]]{{صل}}‌==
==خطبه [[حضرت فاطمه]] در [[مسجد پیامبر]]{{صل}}‌==
زمانی که [[حکومت]] غاصب [[تصمیم]] گرفت [[فاطمه]] را از [[فدک]] [[محروم]] سازد و این خبر به گوش زهرای [[مرضیه]]{{س}} رسید، تصمیم گرفت رهسپار [[مسجد پیامبر]] شده و با ایراد خطابه‌ای مهم در جمع [[مردم]]، [[مظلومیت]] خویش را [[اعلان]] دارد، این خبر در [[مدینه]] پیچید که پاره تن و گل رخشنده [[نبیّ اکرم]]{{صل}} قصد دارد در مسجد [[پدر]] در جمع مردم، سخن بگوید مدینه از شنیدن این خبر به خود لرزید و مردم در مسجد گرد آمدند تا به سخنان مهم [[زهرا]] گوش بسپارند.
زمانی که [[حکومت]] غاصب [[تصمیم]] گرفت [[فاطمه]] را از [[فدک]] [[محروم]] سازد و این خبر به گوش [[زهرای مرضیه]]{{س}} رسید، تصمیم گرفت رهسپار [[مسجد پیامبر]] شده و با ایراد خطابه‌ای مهم در جمع [[مردم]]، [[مظلومیت]] خویش را [[اعلان]] دارد، این خبر در [[مدینه]] پیچید که پاره تن و گل رخشنده [[نبیّ اکرم]]{{صل}} قصد دارد در مسجد [[پدر]] در جمع مردم، سخن بگوید مدینه از شنیدن این خبر به خود لرزید و مردم در مسجد گرد آمدند تا به سخنان مهم [[زهرا]] گوش بسپارند.


"عبد الله بن حسن"، از پدران بزرگوارش{{عم}} نمایی از این [[خطابه]] را [[روایت]] کرده و می‌گوید: هنگامی که [[ابوبکر]] و [[عمر]] با [[هماهنگی]] تصمیم گرفتند فاطمه{{س}} را از فدک محروم سازند و این خبر به آن مخدّره رسید، روسری بر سر افکند و چادر به تن نمود و به اتفاق جمعی از خدمتگزاران خود و [[زنان]] [[بنی هاشم]] رهسپار مسجد شد، از فرط [[ناراحتی]] دامن چادرش به پای مبارکش می‌پیچید، به گونه‌ای راه می‌رفت که گویی [[رسول خدا]]{{صل}} گام بر می‌دارد و بر ابوبکر که در جمع عدّه‌ای از [[مهاجر]] و [[انصار]] و دیگر [[مسلمانان]] قرار داشت، وارد شد. به [[احترام]] فاطمه{{س}} پرده‌ای میان زنان و مردان در مسجد کشیده شد و آن بزرگ بانو پشت پرده قرار گرفت وقتی نشست آهی سوزان از ژرفای [[دل]] دردمندش برکشید که همه به [[گریه]] افتادند و مجلس به لرزه درآمد، دخت گرامی [[رسول اکرم]]{{صل}} لحظه‌ای درنگ کرد تا گریه و [[شیون]] و [[جوش]] و [[خروش]] مردم فرونشست، سپس با [[حمد]] و [[ستایش خدا]] و نثار [[درود]] و [[سلام]] به روان [[پاک]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} آغاز سخن کرد، بار دیگر مردم به گریه درآمدند، پس از آنکه آرام گرفتند، مجدّدا سخن خویش را آغاز نمود و فرمود:
"عبد الله بن حسن"، از پدران بزرگوارش{{عم}} نمایی از این [[خطابه]] را [[روایت]] کرده و می‌گوید: هنگامی که [[ابوبکر]] و [[عمر]] با [[هماهنگی]] تصمیم گرفتند فاطمه{{س}} را از فدک محروم سازند و این خبر به آن مخدّره رسید، روسری بر سر افکند و چادر به تن نمود و به اتفاق جمعی از خدمتگزاران خود و [[زنان]] [[بنی هاشم]] رهسپار مسجد شد، از فرط [[ناراحتی]] دامن چادرش به پای مبارکش می‌پیچید، به گونه‌ای راه می‌رفت که گویی [[رسول خدا]]{{صل}} گام بر می‌دارد و بر ابوبکر که در جمع عدّه‌ای از [[مهاجر]] و [[انصار]] و دیگر [[مسلمانان]] قرار داشت، وارد شد. به [[احترام]] فاطمه{{س}} پرده‌ای میان زنان و مردان در مسجد کشیده شد و آن بزرگ بانو پشت پرده قرار گرفت وقتی نشست آهی سوزان از ژرفای [[دل]] دردمندش برکشید که همه به [[گریه]] افتادند و مجلس به لرزه درآمد، دخت گرامی [[رسول اکرم]]{{صل}} لحظه‌ای درنگ کرد تا گریه و [[شیون]] و [[جوش]] و [[خروش]] مردم فرونشست، سپس با [[حمد]] و [[ستایش خدا]] و نثار [[درود]] و [[سلام]] به روان [[پاک]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} آغاز سخن کرد، بار دیگر مردم به گریه درآمدند، پس از آنکه آرام گرفتند، مجدّدا سخن خویش را آغاز نمود و فرمود:
خط ۴۸: خط ۴۸:
#"به هوش باشید! گفتنی‌ها را به شما گفتم، هرچند می‌دانم ترک [[یاری]] [[حق]] با گوشت و پوست شما درآمیخته و [[پیمان‌شکنی]]، قلبتان را فراگرفته است، ولی اندکی از غم‌های [[دل]] پر اندوهم بیرون ریخت، تا با شما [[اتمام حجت]] کرده باشم، و عذری برای کسی باقی نماند. اکنون، این مرکب [[خلافت]] و آن هم [[فدک]]، همه از آن شما، آن را بگیرید و رها مسازید، امّا پشت این مرکب زخم و کف پایش شکافته است و با آن نمی‌توانید خود را به سرمنزل مقصود برسانید! داغ [[ننگ و عار]] بر آن خورده و علامتش [[خشم]] خداست، [[رسوایی]] [[ابدی]] را همراه دارد و سرانجام به [[آتش]] برافروخته [[خشم الهی]] که از [[دل‌ها]] سر برمی‌کشد، خواهد پیوست! آن‌چه انجام می‌دهید در محضر خداست. و [[ستمگران]] به زودی پی خواهند برد به چه سرنوشتی گرفتار می‌شوندمن دخت [[پیامبری]] هستم که شما را از [[عذاب شدید الهی]] [[بیم]] داد، اکنون آن چه از دستتان برمی‌آید انجام دهید، ما نیز به [[وظیفه الهی]] خود عمل خواهیم کرد، شما [[منتظر]] باشید و ما نیز در [[انتظار]] خواهیم بود!"<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ قَدْ قُلْتُ مَا قُلْتُ هَذَا عَلَى مَعْرِفَةٍ مِنِّي بِالْجِذْلَةِ الَّتِي خَامَرَتْكُمْ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِي اسْتَشْعَرَتْهَا قُلُوبُكُمْ وَ لَكِنَّهَا فَيْضَةُ النَّفْسِ وَ نَفْثَةُ الْغَيْظِ وَ خَوَرُ الْقَنَاةِ وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ فَدُونَكُمُوهَا فَاحْتَقِبُوهَا دَبِرَةَ الظَّهْرِ نَقِبَةَ الْخُفِ بَاقِيَةَ الْعَارِ مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنَارِ الْأَبَدِ مَوْصُولَةً بِنَارِ {{متن قرآن|نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ}}. فَبِعَيْنِ اللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}} وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِيرٍ {{متن قرآن|لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ}} فَاعْمَلُوا {{متن قرآن|إِنَّا عَامِلُونَ * وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}‌}}</ref>.
#"به هوش باشید! گفتنی‌ها را به شما گفتم، هرچند می‌دانم ترک [[یاری]] [[حق]] با گوشت و پوست شما درآمیخته و [[پیمان‌شکنی]]، قلبتان را فراگرفته است، ولی اندکی از غم‌های [[دل]] پر اندوهم بیرون ریخت، تا با شما [[اتمام حجت]] کرده باشم، و عذری برای کسی باقی نماند. اکنون، این مرکب [[خلافت]] و آن هم [[فدک]]، همه از آن شما، آن را بگیرید و رها مسازید، امّا پشت این مرکب زخم و کف پایش شکافته است و با آن نمی‌توانید خود را به سرمنزل مقصود برسانید! داغ [[ننگ و عار]] بر آن خورده و علامتش [[خشم]] خداست، [[رسوایی]] [[ابدی]] را همراه دارد و سرانجام به [[آتش]] برافروخته [[خشم الهی]] که از [[دل‌ها]] سر برمی‌کشد، خواهد پیوست! آن‌چه انجام می‌دهید در محضر خداست. و [[ستمگران]] به زودی پی خواهند برد به چه سرنوشتی گرفتار می‌شوندمن دخت [[پیامبری]] هستم که شما را از [[عذاب شدید الهی]] [[بیم]] داد، اکنون آن چه از دستتان برمی‌آید انجام دهید، ما نیز به [[وظیفه الهی]] خود عمل خواهیم کرد، شما [[منتظر]] باشید و ما نیز در [[انتظار]] خواهیم بود!"<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ قَدْ قُلْتُ مَا قُلْتُ هَذَا عَلَى مَعْرِفَةٍ مِنِّي بِالْجِذْلَةِ الَّتِي خَامَرَتْكُمْ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِي اسْتَشْعَرَتْهَا قُلُوبُكُمْ وَ لَكِنَّهَا فَيْضَةُ النَّفْسِ وَ نَفْثَةُ الْغَيْظِ وَ خَوَرُ الْقَنَاةِ وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ فَدُونَكُمُوهَا فَاحْتَقِبُوهَا دَبِرَةَ الظَّهْرِ نَقِبَةَ الْخُفِ بَاقِيَةَ الْعَارِ مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنَارِ الْأَبَدِ مَوْصُولَةً بِنَارِ {{متن قرآن|نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ}}. فَبِعَيْنِ اللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}} وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِيرٍ {{متن قرآن|لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ}} فَاعْمَلُوا {{متن قرآن|إِنَّا عَامِلُونَ * وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}‌}}</ref>.


با پایان یافتن سخنان زهرای [[مرضیه]]{{س}}، [[ابوبکر]] با [[توسّل]] به [[فریبکاری]] و استفاده از [[غفلت]] [[مردم]] کوشید تا وضعیت را به حالت عادی بازگرداند و به [[فاطمه]]{{س}} عرضه داشت: ای دخت [[رسول اکرم]]{{صل}}! پدرت نسبت به [[مؤمنان]] [[دلسوز]] و [[مهربان]] و بر [[کافران]] عذابی دردناک به‌شمار می‌آمد، اگر نسبتش را بسنجیم، او پدر تو بود نه پدر دیگران، [[برادر]] پسر عمو و شوهرت علی بود، نه برادر دیگر مردان، [[پیامبر]]{{صل}}، وی را بر دیگر [[خویشان]] و [[نزدیکان]]، [[برگزیده]] و [[برتر]] می‌دانست و او نیز در هر کار بزرگ و مهمّی، پدرت را [[یاری]] می‌نمود، سعادتمندان، [[دوستدار]] شما و تیره‌بختان، [[دشمنان]] شمایند. شما [[عترت]] [[پاک]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[برگزیدگان]] نجیب و [[راهنمایان]] خیر و [[نیکی]] و رهنمون‌گران ما به [[بهشت]] جاودانید.
با پایان یافتن سخنان [[زهرای مرضیه]]{{س}}، [[ابوبکر]] با [[توسّل]] به [[فریبکاری]] و استفاده از [[غفلت]] [[مردم]] کوشید تا وضعیت را به حالت عادی بازگرداند و به [[فاطمه]]{{س}} عرضه داشت: ای دخت [[رسول اکرم]]{{صل}}! پدرت نسبت به [[مؤمنان]] [[دلسوز]] و [[مهربان]] و بر [[کافران]] عذابی دردناک به‌شمار می‌آمد، اگر نسبتش را بسنجیم، او پدر تو بود نه پدر دیگران، [[برادر]] پسر عمو و شوهرت علی بود، نه برادر دیگر مردان، [[پیامبر]]{{صل}}، وی را بر دیگر [[خویشان]] و [[نزدیکان]]، [[برگزیده]] و [[برتر]] می‌دانست و او نیز در هر کار بزرگ و مهمّی، پدرت را [[یاری]] می‌نمود، سعادتمندان، [[دوستدار]] شما و تیره‌بختان، [[دشمنان]] شمایند. شما [[عترت]] [[پاک]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[برگزیدگان]] نجیب و [[راهنمایان]] خیر و [[نیکی]] و رهنمون‌گران ما به [[بهشت]] جاودانید.


ای [[برترین]] بانو! و ای دخت برترین [[پیامبران]]! راست و صادقانه سخن گفتی و در [[عقل]] و [[خرد]]، گوی [[سبقت]] از دیگران ربودی، کسی تو را از حقّت بازنداشت و بر تو [[تهمت]] [[دروغ]] نبستند. به [[خدا]] [[سوگند]]! من بر خلاف نظر رسول خدا{{صل}} عمل نمی‌کنم و جز با اجازه‌اش کاری انجام نخواهم داد، پیشرو [[قبیله]] هیچ‌گاه به مردم قبیله‌اش دروغ نمی‌گوید، خدا را [[گواه]] می‌گیرم! و هم او بر گواهی‌ام بسنده است که خود از رسول خدا شنیدم می‌فرمود: ما پیامبران درهم و دینار و [[خانه]] و مزرعه‌ای به [[میراث]] نمی‌نهیم، آنچه از ما می‌ماند کتاب و [[حکمت]] و [[دانش]] و [[نبوّت]] است و هرچه [[دارایی]] داریم مربوط به [[ولیّ أمر]] پس از ماست که هرگونه خواست در آن [[حکم]] کند.
ای [[برترین]] بانو! و ای دخت برترین [[پیامبران]]! راست و صادقانه سخن گفتی و در [[عقل]] و [[خرد]]، گوی [[سبقت]] از دیگران ربودی، کسی تو را از حقّت بازنداشت و بر تو [[تهمت]] [[دروغ]] نبستند. به [[خدا]] [[سوگند]]! من بر خلاف نظر رسول خدا{{صل}} عمل نمی‌کنم و جز با اجازه‌اش کاری انجام نخواهم داد، پیشرو [[قبیله]] هیچ‌گاه به مردم قبیله‌اش دروغ نمی‌گوید، خدا را [[گواه]] می‌گیرم! و هم او بر گواهی‌ام بسنده است که خود از رسول خدا شنیدم می‌فرمود: ما پیامبران درهم و دینار و [[خانه]] و مزرعه‌ای به [[میراث]] نمی‌نهیم، آنچه از ما می‌ماند کتاب و [[حکمت]] و [[دانش]] و [[نبوّت]] است و هرچه [[دارایی]] داریم مربوط به [[ولیّ أمر]] پس از ماست که هرگونه خواست در آن [[حکم]] کند.
خط ۶۴: خط ۶۴:
این نخستین تلاش ابوبکر بود که طی آن توانست با [[فریب]] و [[تظاهر]] به خیر و [[صلاح]] و [[پیروی]] از [[سنّت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[عواطف]] و [[احساسات مردم]] را فروبنشاند و دیدگاه آنان را از [[اندیشه]] [[یاری رساندن]] فاطمه [[زهرا]] [[منحرف]] سازد.
این نخستین تلاش ابوبکر بود که طی آن توانست با [[فریب]] و [[تظاهر]] به خیر و [[صلاح]] و [[پیروی]] از [[سنّت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[عواطف]] و [[احساسات مردم]] را فروبنشاند و دیدگاه آنان را از [[اندیشه]] [[یاری رساندن]] فاطمه [[زهرا]] [[منحرف]] سازد.


سپس زهرای [[مرضیه]] متوجّه [[مردم]] شد و فرمود:
سپس [[زهرای مرضیه]] متوجّه [[مردم]] شد و فرمود:
[[مسلمانان]]! شما برای سخنان [[بیهوده]]، شتابانید و [[کردار زشت]] و [[ناپسند]] را نادیده می‌انگارید، آیا در [[قرآن]] به دقّت نمی‌نگرید؟ یا بر دل‌هایتان مهر نهاده شده است؟ چنین نیست، بلکه تیره‌گی [[اعمال]] ناپسندی که مرتکب شده‌اید، بر دل‌هایتان پرده زده و کر و کورتان ساخته است. چه [[نکوهیده]] است آنجا که به [[تأویل قرآن]] پرداختید و پیشنهاد نامناسبی دادید و [[معامله]] ناپسندی به انجام رساندید، به [[خدا]] [[سوگند]]! [[تحمّل]] این‌بار برایتان سنگین و فرجامش پر از [[رنج]] و [[گرفتاری]] است، آن‌گاه که پرده‌ها کنار رود و نهان‌ها پدیدار شود و آن‌چه را به حساب نمی‌آوردید، آشکار گردد، مشخص خواهد شد که [[باطل]] گرایان زیان می‌بینند<ref>{{متن حدیث|مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِينَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِيلِ الْبَاطِلِ الْمُغْضِيَةَ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِيحِ الْخَاسِرِ {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}، {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ}} مَا أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ- فَأَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ أَبْصَارِكُمْ وَ لَبِئْسَ مَا تَأَوَّلْتُمْ وَ سَاءَ مَا بِهِ أَشَرْتُمْ وَ شَرُّ مَا مِنْهُ اغْتَصَبْتُمْ لَتَجِدُنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقِيلًا وَ غِبَّهُ وَبِيلًا إِذَا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطَاءُ وَ بَانَ بإورائه [بِإِدْرَائِهِ‌] الضَّرَّاءُ وَ بَدَا لَكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ {{متن قرآن|وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ}}}}</ref>.
[[مسلمانان]]! شما برای سخنان [[بیهوده]]، شتابانید و [[کردار زشت]] و [[ناپسند]] را نادیده می‌انگارید، آیا در [[قرآن]] به دقّت نمی‌نگرید؟ یا بر دل‌هایتان مهر نهاده شده است؟ چنین نیست، بلکه تیره‌گی [[اعمال]] ناپسندی که مرتکب شده‌اید، بر دل‌هایتان پرده زده و کر و کورتان ساخته است. چه [[نکوهیده]] است آنجا که به [[تأویل قرآن]] پرداختید و پیشنهاد نامناسبی دادید و [[معامله]] ناپسندی به انجام رساندید، به [[خدا]] [[سوگند]]! [[تحمّل]] این‌بار برایتان سنگین و فرجامش پر از [[رنج]] و [[گرفتاری]] است، آن‌گاه که پرده‌ها کنار رود و نهان‌ها پدیدار شود و آن‌چه را به حساب نمی‌آوردید، آشکار گردد، مشخص خواهد شد که [[باطل]] گرایان زیان می‌بینند<ref>{{متن حدیث|مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِينَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِيلِ الْبَاطِلِ الْمُغْضِيَةَ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِيحِ الْخَاسِرِ {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}، {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ}} مَا أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ- فَأَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ أَبْصَارِكُمْ وَ لَبِئْسَ مَا تَأَوَّلْتُمْ وَ سَاءَ مَا بِهِ أَشَرْتُمْ وَ شَرُّ مَا مِنْهُ اغْتَصَبْتُمْ لَتَجِدُنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقِيلًا وَ غِبَّهُ وَبِيلًا إِذَا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطَاءُ وَ بَانَ بإورائه [بِإِدْرَائِهِ‌] الضَّرَّاءُ وَ بَدَا لَكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ {{متن قرآن|وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ}}}}</ref>.


۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش