زیاد بن ابیه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
جز (جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در این هنگام زیاد برخاست و گفت: ای [[مردم]]، آنچه را این [[شاهد]] گفت، شنیدید و من درست و [[نادرست]] آن را نمیدانم؛ [[عبید]] برای من [[سرپرست]] شایستهای بود و [[گواهان]] آنچه را میگویند بهتر میدانند". آنگاه [[یونس بن عبید]] که [[برادر]] [[صفیه]]، دختر [[عبید بن اسد بن علاج ثقفی]] بود و صفیه [[خواهر]] او از بستگان سمیه بود، به پاخاست و گفت: "ای [[معاویه]]، [[پیامبر خدا]] [[حکم]] کرده فرزند از آن بستر است و نصیب [[زنا]] کار، سنگ است و تو برخلاف [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر خدا]] به [[شهادت]] ابومریم درباره زنای ابوسفیان، میگویی که فرزند از آن زنا کار است و نصیب بستر، سنگ است؟" معاویه به او گفت: "ای یونس، به خدا اگر ادامه دهی، بلایی به سرت میآورم که در داستانها بنویسند". یونس گفت: "مگر نه اینکه آن وقت پیش خدا میروم". معاویه گفت: "چرا" یونس گفت: "از خدا [[آمرزش]] میخواهم"<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۷-۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۸۷.</ref>. | در این هنگام زیاد برخاست و گفت: ای [[مردم]]، آنچه را این [[شاهد]] گفت، شنیدید و من درست و [[نادرست]] آن را نمیدانم؛ [[عبید]] برای من [[سرپرست]] شایستهای بود و [[گواهان]] آنچه را میگویند بهتر میدانند". آنگاه [[یونس بن عبید]] که [[برادر]] [[صفیه]]، دختر [[عبید بن اسد بن علاج ثقفی]] بود و صفیه [[خواهر]] او از بستگان سمیه بود، به پاخاست و گفت: "ای [[معاویه]]، [[پیامبر خدا]] [[حکم]] کرده فرزند از آن بستر است و نصیب [[زنا]] کار، سنگ است و تو برخلاف [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر خدا]] به [[شهادت]] ابومریم درباره زنای ابوسفیان، میگویی که فرزند از آن زنا کار است و نصیب بستر، سنگ است؟" معاویه به او گفت: "ای یونس، به خدا اگر ادامه دهی، بلایی به سرت میآورم که در داستانها بنویسند". یونس گفت: "مگر نه اینکه آن وقت پیش خدا میروم". معاویه گفت: "چرا" یونس گفت: "از خدا [[آمرزش]] میخواهم"<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۷-۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۸۷.</ref>. | ||
همچنین زیاد چهار [[شاهد]] آورد و یکی از ایشان [[گواهی]] داد که [[علی بن ابی طالب]] به او گفته است آنان نزد [[عمر بن خطاب]] نشسته بودند که زیاد [[پیام]] [[ابوموسی اشعری]] را برای او آورد. سپس زیاد سخن گفت و [[خلیفه]] خوشش آمد و به او گفت: "آیا روی [[منبر]] هم با [[مردم]] چنین سخن میگفتهای؟" و او گفت: "ای [[امیر مؤمنان]]، من در برابر آنان راحتترم". [[ابوسفیان]] گفت: "او از [[قریش]] است و من او را در | همچنین زیاد چهار [[شاهد]] آورد و یکی از ایشان [[گواهی]] داد که [[علی بن ابی طالب]] به او گفته است آنان نزد [[عمر بن خطاب]] نشسته بودند که زیاد [[پیام]] [[ابوموسی اشعری]] را برای او آورد. سپس زیاد سخن گفت و [[خلیفه]] خوشش آمد و به او گفت: "آیا روی [[منبر]] هم با [[مردم]] چنین سخن میگفتهای؟" و او گفت: "ای [[امیر مؤمنان]]، من در برابر آنان راحتترم". [[ابوسفیان]] گفت: "او از [[قریش]] است و من او را در رحم مادرش گذاشتهام". و [[علی]]{{ع}} به او گفت: "چرا او را فرزند خود نمینامی؟" و ابوسفیان پاسخ داد: "از این [[مرد]] ([[عمر]]) میترسم؛ مبادا رگ گردنم را [[قطع]] کند"<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۱۸؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۵۶-۱۵۷؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۶۵-۵۶۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۲.</ref> | ||
===[[اعتراض]] [[مسلمانان]] بر کار [[معاویه]]=== | ===[[اعتراض]] [[مسلمانان]] بر کار [[معاویه]]=== |