تفسیر عرفانی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==انواع تفسیر عرفانی== | ==انواع تفسیر عرفانی== | ||
از آنجا که [[عرفان]] به دو نوع نظری و عملی قسمت میشود؛ [[تفسیر]] پژوهانی چون [[ذهبی]] تفسیر عرفانی را به دو نوع تفسیر فیضی ـ اشاری (عملی) و تفسیر مبتنی بر عرفان نظری تقسیم کردهاند<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۳۵۲. </ref>؛ اما از نظر [[آیة الله]] [[معرفت]]، این تقسیم صحیح نیست؛ زیرا تفاوت این دو نوع تفسیر تنها به شدت و [[ضعف]] تأویلات آنهاست نه چیز دیگر<ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۵۳۸ - ۵۳۹. </ref>. | از آنجا که [[عرفان]] به دو نوع نظری و عملی قسمت میشود؛ [[تفسیر]] پژوهانی چون [[ذهبی]] تفسیر عرفانی را به دو نوع تفسیر فیضی ـ اشاری (عملی) و تفسیر مبتنی بر عرفان نظری تقسیم کردهاند<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۳۵۲. </ref>؛ اما از نظر [[آیة الله]] [[محمد هادی معرفت]]، این تقسیم صحیح نیست؛ زیرا تفاوت این دو نوع تفسیر تنها به شدت و [[ضعف]] تأویلات آنهاست نه چیز دیگر<ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۵۳۸ - ۵۳۹. </ref>. | ||
در تفسیر فیضی ـ اشاری، [[عارفان]]، [[آیات قرآنی]] را بر معنایی مغایر با مفاهیم ظاهری و به مقتضای اشارات پنهانی و رمزی [[تأویل]] میکنند. در اغلب موارد تفسیر بر اساس این روش تلاشی است برای جمع بین ظاهر و [[باطن]] یا [[شریعت]] و [[حقیقت]]. اگر [[تأویل قرآن]] در [[شیوه تفسیری]] فیضی ـ اشاری با ظاهر [[کتاب و سنت]] [[مخالفت]] نداشته باشد [[پسندیده]] است<ref>سر نی، ج ۱، ص۳۴۸. </ref>. از همین روست که [[زرقانی]] برای [[تفسیر اشاری]] شرایطی قائل است<ref>مناهل العرفان، ج ۲، ص۸۹. </ref>. ذهبی اساس این شیوه تفسیری را [[مجاهدت]] و [[ریاضت]] [[نفسانی]] عارفان دانسته که محصول آن [[کشف]] و [[شهود عرفانی]] است و نیل به معانی باطنی [[قرآن]] از رهگذر همین کشف یا [[شهود]] پدید میآید<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۳۸۱ - ۳۸۲. </ref>. تفسیر مبتنی بر عرفان نظری، تحت تأثیر [[مکتب]] و آثار [[عرفانی]] [[ابن عربی]] بهویژه آموزه [[وحدت وجود]] پدید آمد. [[صدرالدین قونوی]] [[شاگرد]] و پسر خوانده ابن عربی و [[عبدالرزاق کاشانی]] در [[تفسیر قرآن]] از روش ابن عربی [[پیروی]] کردند. | در تفسیر فیضی ـ اشاری، [[عارفان]]، [[آیات قرآنی]] را بر معنایی مغایر با مفاهیم ظاهری و به مقتضای اشارات پنهانی و رمزی [[تأویل]] میکنند. در اغلب موارد تفسیر بر اساس این روش تلاشی است برای جمع بین ظاهر و [[باطن]] یا [[شریعت]] و [[حقیقت]]. اگر [[تأویل قرآن]] در [[شیوه تفسیری]] فیضی ـ اشاری با ظاهر [[کتاب و سنت]] [[مخالفت]] نداشته باشد [[پسندیده]] است<ref>سر نی، ج ۱، ص۳۴۸. </ref>. از همین روست که [[زرقانی]] برای [[تفسیر اشاری]] شرایطی قائل است<ref>مناهل العرفان، ج ۲، ص۸۹. </ref>. ذهبی اساس این شیوه تفسیری را [[مجاهدت]] و [[ریاضت]] [[نفسانی]] عارفان دانسته که محصول آن [[کشف]] و [[شهود عرفانی]] است و نیل به معانی باطنی [[قرآن]] از رهگذر همین کشف یا [[شهود]] پدید میآید<ref>التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۳۸۱ - ۳۸۲. </ref>. تفسیر مبتنی بر عرفان نظری، تحت تأثیر [[مکتب]] و آثار [[عرفانی]] [[ابن عربی]] بهویژه آموزه [[وحدت وجود]] پدید آمد. [[صدرالدین قونوی]] [[شاگرد]] و پسر خوانده ابن عربی و [[عبدالرزاق کاشانی]] در [[تفسیر قرآن]] از روش ابن عربی [[پیروی]] کردند. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
# قرینه ای در جای دیگر قرآن آن را [[تأیید]] کند. | # قرینه ای در جای دیگر قرآن آن را [[تأیید]] کند. | ||
[[آیة الله]] [[معرفت]]<ref>التفسیر و المفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴ و ۲۸. </ref> رعایت مناسبت میان ظاهر و باطن [[کلام]] و مراعات [[نظم]] و دقت در الغای خصوصیت و تنقیح مناط را شرط [[صحت]] تأویل و بطن یابی صحیح دانسته است. اگر [[رهیافت]] به معنای [[باطنی]] از طریق تأویل بر اساس هیچ قاعده عقلایی و [[قرآنی]] [[استوار]] نگردد پذیرفتنی نمینماید<ref>[[محسن قاسمپور|قاسمپور، محمد]]، [[تفسیر عرفانی - قاسمپور (مقاله)|مقاله «تفسیر عرفانی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>. | [[آیة الله]] [[محمد هادی معرفت]]<ref>التفسیر و المفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۴ و ۲۸. </ref> رعایت مناسبت میان ظاهر و باطن [[کلام]] و مراعات [[نظم]] و دقت در الغای خصوصیت و تنقیح مناط را شرط [[صحت]] تأویل و بطن یابی صحیح دانسته است. اگر [[رهیافت]] به معنای [[باطنی]] از طریق تأویل بر اساس هیچ قاعده عقلایی و [[قرآنی]] [[استوار]] نگردد پذیرفتنی نمینماید<ref>[[محسن قاسمپور|قاسمپور، محمد]]، [[تفسیر عرفانی - قاسمپور (مقاله)|مقاله «تفسیر عرفانی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>. | ||
==ریشهها و اصول نظری [[تفسیر عرفانی]] در قرآن== | ==ریشهها و اصول نظری [[تفسیر عرفانی]] در قرآن== | ||
آیاتی از قرآن: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بیگمان خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> که به کار [[استوار]] کردن طرز تلقی [[صوفیه]] میآمده، زمینه ای برای [[تفسیری]] [[عرفانی]] شدند<ref>اللمع، ص۱۴۷ ـ ۱۴۹، الموافقات فی اصول الشریعه، ج ۳، ص۲۴۳ ـ ۲۴۵، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۲۰۴ ـ ۲۰۶. </ref>. بنابر این [[آیات]]، [[عارفان]] معتقدند نباید به معنای ظاهری آیات بسنده کرد؛ زیرا نیل به | آیاتی از قرآن: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بیگمان خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> که به کار [[استوار]] کردن طرز تلقی [[صوفیه]] میآمده، زمینه ای برای [[تفسیری]] [[عرفانی]] شدند<ref>اللمع، ص۱۴۷ ـ ۱۴۹، الموافقات فی اصول الشریعه، ج ۳، ص۲۴۳ ـ ۲۴۵، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۲۰۴ ـ ۲۰۶. </ref>. بنابر این [[آیات]]، [[عارفان]] معتقدند نباید به معنای ظاهری آیات بسنده کرد؛ زیرا نیل به مرتبهای از [[معرفت]]، فراتر از [[ظواهر]] سطحی آیات، مورد تأکید [[قرآن]] است؛ همچنین به نظر آنان در برخی از این گونه [[آیات]]، نوعی [[دعوت]] به [[استنباط]] وجود دارد. استنباط که عبارت از [[آشکار کردن]] امری پنهان است، مستلزم قول به وجود معنای [[باطنی]] و مخفی (ورای ظاهر) برای آیات و الفاظ است<ref>اللمع، ۱۴۷ - ۱۴۹. </ref>. | ||
برخی دیگر با استفاده از این آیات بر این باورند که تحت هر حرفی از حروف [[قرآن]] فهمها و معانی متعددی نهفته است و تحصیل این معانی برای [[اهل]] آن به فراخور [[درک]] و مرتبه ای است که به لحاظ [[شخصیت معنوی]] آن را دارند<ref>لطایف الاشارات، ج ۱، ص۵۶. </ref>. همچنین استعارات، کنایات و تشبیهات پر رمز و رازی در قرآن هستند که از آن میان میتوان به استعاره [[حیات]] برای [[علم]]: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زندهاش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه میرود، چون داستان کسی است در تیرگیها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدینگونه آنچه کافران میکردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>. <ref>زادالمسیر، ج ۲، ص۷۳ - ۷۴؛ منهج الصادقین، ج ۳، ص۴۶۲. </ref> یا استعاره آب ـ که مایه حیات است ـ برای [[شریعت]]: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref>. <ref>نک، مجمع البیان، ج ۶، ص۴۴۱؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۲۳ - ۳۲۴.</ref> و تشبیهاتی چون [[تشبیه]] زوجین به [[لباس]]: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«آمیزش با زنانتان در شب روزهداری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی میورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (میتوانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیدهدم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (میتوانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کردهاید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن میگرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref> و تشبیه برخی [[دلها]] به سنگ: {{متن قرآن|ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«باز از پس آن، دلهایتان به سختیگرایید چونان سنگها بلکه سختتر زیرا بیگمان از برخی سنگها جویبارها فرا میجوشد و برخی میشکافد و از آن آب بیرون میزند و برخی از بیم خداوند فرو میغلتد و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۷۴.</ref> به عنوان نمونه اشاره کرد<ref>[[محسن قاسمپور|قاسمپور، محمد]]، [[تفسیر عرفانی - قاسمپور (مقاله)|مقاله «تفسیر عرفانی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>. | برخی دیگر با استفاده از این آیات بر این باورند که تحت هر حرفی از حروف [[قرآن]] فهمها و معانی متعددی نهفته است و تحصیل این معانی برای [[اهل]] آن به فراخور [[درک]] و مرتبه ای است که به لحاظ [[شخصیت معنوی]] آن را دارند<ref>لطایف الاشارات، ج ۱، ص۵۶. </ref>. همچنین استعارات، کنایات و تشبیهات پر رمز و رازی در قرآن هستند که از آن میان میتوان به استعاره [[حیات]] برای [[علم]]: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زندهاش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه میرود، چون داستان کسی است در تیرگیها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدینگونه آنچه کافران میکردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>. <ref>زادالمسیر، ج ۲، ص۷۳ - ۷۴؛ منهج الصادقین، ج ۳، ص۴۶۲. </ref> یا استعاره آب ـ که مایه حیات است ـ برای [[شریعت]]: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref>. <ref>نک، مجمع البیان، ج ۶، ص۴۴۱؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۲۳ - ۳۲۴.</ref> و تشبیهاتی چون [[تشبیه]] زوجین به [[لباس]]: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«آمیزش با زنانتان در شب روزهداری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی میورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (میتوانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیدهدم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (میتوانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کردهاید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن میگرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref> و تشبیه برخی [[دلها]] به سنگ: {{متن قرآن|ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«باز از پس آن، دلهایتان به سختیگرایید چونان سنگها بلکه سختتر زیرا بیگمان از برخی سنگها جویبارها فرا میجوشد و برخی میشکافد و از آن آب بیرون میزند و برخی از بیم خداوند فرو میغلتد و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۷۴.</ref> به عنوان نمونه اشاره کرد<ref>[[محسن قاسمپور|قاسمپور، محمد]]، [[تفسیر عرفانی - قاسمپور (مقاله)|مقاله «تفسیر عرفانی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>. |