حضرت فاطمه در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
←سفارش پیامبر{{صل}} به فاطمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
[[امام علی]]{{ع}} فرمود: [[پناه]] بر [[خدا]]! تو بانوی [[بزرگواری]] هستی و آگاهتر، پرهیزگارتر، وارستهتر و خدا ترستر از آنی که سرزنشت کنم یا از نافرمانیات آزرده شوم<ref>روضة الواعظین، ص۱۳۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۸.</ref> | [[امام علی]]{{ع}} فرمود: [[پناه]] بر [[خدا]]! تو بانوی [[بزرگواری]] هستی و آگاهتر، پرهیزگارتر، وارستهتر و خدا ترستر از آنی که سرزنشت کنم یا از نافرمانیات آزرده شوم<ref>روضة الواعظین، ص۱۳۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۸.</ref> | ||
==حوادث غیرمترقبه== | |||
[[عایشه]] [[روایت]] میکند: [[رسول خدا]] به [[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: [[جبرئیل]] به من خبر داد، هیچ [[زن]] [[مسلمانی]] بیش از تو [[مصیبت]] نخواهد دید، پس مبادا صبرت کمتر از آنان باشد<ref>فتح الباری، شهاب الدین بن حجر عسقلانی، ج۹، ص۲۰۱.</ref>. | |||
[[پیامبر]] به [[فاطمه]]{{س}} فرمود: بعد از من همسرت [[گرفتاریها]] و مصائبی میبیند. | |||
آنگاه مصائبی را که [[امیرالمؤمنین]] بعد از پیامبر خواهد دید به فاطمه{{س}} خبر داد. فاطمه{{س}} عرض کرد: ای رسول خدا آیا از [[خدا]] درخواست نمیکنید آن گرفتاریها را از او برگرداند؟ | |||
پیامبر فرمود: آن را برای علی{{ع}} درخواست کردم. بعد فرمود: علی{{ع}} گرفتار و [[امتحان]] میشود و دیگران به وسیله او امتحان میشوند. جبرئیل نازل شد و این [[آیه]] را آورد: «[[خداوند]] سخن آن کس را که درباره همسرش با تو [[گفتگو]] کرد و به خدا [[شکوه]] نمود، شنید و خداوند گفتگوی شما را میشنود. خداوند شنونده و [[بینا]] است». شکوه فاطمه{{س}} به خاطر علی{{ع}} بود و شکوه از علی{{ع}} یا بر علیه علی{{ع}} نبود<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۴، ص۲۳۰.</ref>. | |||
میگویند پیامبر روزی در حال [[مرگ]] چنان گریست که محاسنش از اشکتر شد. علت [[گریه]] را از او پرسیدند، فرمود: | |||
{{متن حدیث|أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي، وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي، كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ ابْنَتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي وَ هِيَ تُنَادِي" يَا أَبَتَاهْ، يَا أَبَتَاهْ" فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي}}<ref>در مکتب فاطمه{{س}}، علی قائمی، ص۹۹.</ref>؛ «برای [[نسل]] و ذریهام میگریم که شروران امتم پس از من با آنها چه خواهند کرد. گویی فاطمه{{س}} را میبینم که [[مظلوم]] واقع شده و فریاد یا ابتاه (ای [[پدر]]) او بلند است و کسی از امتم او را [[یاری]] نمیکند». | |||
پیامبر فرمود: اما دخترم فاطمه! او [[سرور زنان]] عالمیان از اولین و آخرین است و او پاره تن من و [[نور]] چشم من و میوه [[قلب]] من و [[روح]] میان دو پهلوی من و [[حوراء انسیه]] است. هرگاه در [[محراب]] در پیشگاه پروردگارش میایستد، نورش برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] میدرخشد، چنانچه [[نور]] [[ستارگان]] برای [[اهل]] [[زمین]] میتابد. [[خداوند عزوجل]] به [[فرشتگان]] میفرماید: ای فرشتگان من، به کنیزم [[فاطمه]]{{س}}، [[سرور]] کنیزانم بنگرید که در برابر من ایستاده و از [[خوف]] من تار و پودش میلرزد و از [[قلب]] و [[جان]] به [[عبادت]] من روی آورده است. [[شاهد]] باشید که شیعیانش را از [[آتش]] [[امان]] دادم. من وقتی او را میبینم، آنچه پس از من برای او پیش میآید، یادآور میشوم؛ مثل اینکه میبینم داخل خانهاش شدهاند و حرمتش هتک و حقش [[غصب]] و از ارثش منع شده و پهلویش شکسته و [[کودک]] در رحمش سقط شده و فریاد میزند: «یا محمداه» و جواب داده نمیشود و کمک میخواهد و کسی به دادش نمیرسد. بعد از من همواره محزون و غمناک و گریان است. گاهی قطع شدن [[وحی]] از خانهاش را به یاد میآورد و گاهی جدایی و هجران مرا متذکر میشود و در [[تاریکی]] شب از فقدان صدای من که از [[بیداری]] شب با [[قرآن]] میشنید، [[وحشت]] میکند. سپس خود را که در دوران [[پدر]] [[عزیز]] بود، [[خوار]] و [[ذلیل]] میبیند و در این هنگام [[خداوند]] او را با فرشتگان مأنوس میکند و او را با آنچه به [[مریم دختر عمران]] گفتند، ندا میدهند: ای فاطمه! خداوند تو را برگزید و [[پاک]] گردانید و تو را بر [[زنان]] عالم برگزید. | |||
ای فاطمه، برای پروردگارت دست به [[دعا]] بردار و [[سجده]] کن و با [[رکوع]] کنندگان، رکوع به جا آور. آنگاه درد و [[رنج]] او شروع میشود و [[بیمار]] میگردد و خداوند [[مریم]] دخترعمران را میفرستد که از او [[پرستاری]] کند و در [[بیماری]] انیس و مونس او گردد. در این هنگام میگوید: پروردگارا من از [[زندگی]] خستهام و از اهل [[دنیا]] ملول و ناراحتم؛ مرا به پدرم ملحق کن. خداوند هم او را به من ملحق میکند. او اول کس از اهل من است که به من ملحق میگردد و با حال [[حزن]] و [[ناراحتی]] و [[غم]] و با [[حق]] [[غصب]] شده و [[شهید]] بر من وارد میشود. آنگاه میگویم: بار الها! کسی که به او [[ستم]] کرده، [[لعنت]] کن و کسی که حق او را [[غضب]] کرده، [[عقاب]] کن و کسی که او را [[ذلیل]] کرده، ذلیل گردان و کسی که آن چنان به پهلوی او زده که سقط جنین کرده، در [[آتش جهنم]] [[مخلد]] ساز و [[فرشتگان]] به این [[دعاها]] آمین میگویند<ref>در آستان فاطمه{{س}} (اما دخترم فاطمه)، ب. ام نرجس ج۲، ص۱۱۵؛ أمالی الصدوق، شیخ صدوق، ج۲، مجلس ۲۴. </ref>. | |||
به اتفاق علمای خاص و [[عامه]] [[حضرت]] [[صدیقه]]{{س}} در حین [[وفات]] از آزارگران خشمناک بود. از «[[صحیح بخاری]]» و بعضی دیگر از کتب عامه منقول است: | |||
{{متن حدیث|ماتت فاطمه و کانت ساخطه علیهما}}؛ «[[فاطمه]]{{س}} وفات کرد در حالی که بر ایشان ([[عمر]] و [[ابوبکر]]) خشمناک بود»<ref>صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، ج۵، ص۱۷۷.</ref>. | |||
حضرت در دعایی فرمودند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّهُمَا ظَلَمَا ابْنَةَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ حَقَّهَا فَاشْدُدْ وَطْأَتَكَ عَلَيْهِمَا}}<ref>صحیفة الزهراء{{س}}، محمد جواد قیومی اصفهانی، ص۱۷۶.</ref>؛ «پروردگارا! این دو نفر به حق دختر پیامبرت ستم کردهاند، پس غضب خود را بر آنان شدت بخش». | |||
پس از [[رحلت پیامبر]] دیری نگذشت که [[اخبار]] [[رسول الله]] در [[حق اهل بیت]] تحقق یافت. اما {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«و آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>. | |||
[[امیرالمؤمنین]] از رسول الله [[روایت]] میکند که فرمود: در [[روز قیامت]] [[سر امام حسین]]{{ع}} در حالی که آغشته به [[خون]] است، برای [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} ممثل میشود. فاطمه{{س}} چون این را میبیند فریاد میزند: {{متن حدیث|یا ولداه، یا ثمرة فؤداه!}} از [[صیحه]] او فرشتگان مدهوش میشوند و [[اهل]] [[قیامت]] ندا میکنند: ای فاطمه! [[خدا]] بکشد کشنده فرزندت را؛ در آن وقت [[خدای تعالی]] میفرماید: | |||
هر کس این [[ظلم]] را بر حسین{{ع}} و [[فرزندان]] او کرده است او را عذابی بنمایم که احدی را چنین عذابی نکرده باشم! در آن وقت [[فاطمه]]{{س}} بر شتری سوار میشود که از ناقههای [[بهشت]] است و صفت او چنین است: «پهلوهای آن به وسیله حریرهای بهشتی [[زینت]] شده، صورت آن [[زیبا]]، چشمانش شهلا و میشی، سرش از طلا، گردنش از [[مشک]] و عنبر، مهارش از زبرجد سبز، جهازش از مروارید که با جواهر زینت شده باشد خواهد بود! بر پشت آن [[ناقه]] هودجی [[نصب]] شده که پردهاش از [[نور خدا]]، وسط آن پر از [[رحمت]] [[پروردگار]]، بلندی مهار آن به قدر یک فرسخ از فرسخهای [[دنیا]] خواهد بود. تعداد هفتاد هزار [[ملک]] اطراف هودج آن بانو را احاطه خواهند کرد که به [[تسبیح]] و [[تهلیل]] و [[تکبیر]] [[حضرت]] پروردگار مشغول خواهند بود. سپس منادی از طرف خدای رؤف ندا میکند: ای [[اهل]] [[قیامت]]! چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر [[حضرت محمد]]{{صل}} از [[صراط]] عبور نماید. آنگاه پس از آن بانوی معظمه، [[شیعیان]] و دوستانش مانند برق جهنده از صراط میگذرند. | |||
[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[دشمنان]] آن حضرت و دشمنان [[ذریه]] او به [[دوزخ]] افکنده میشوند»<ref>{{متن حدیث|مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَيْنِ وَاضِحَةَ الْخَدَّيْنِ شَهْلَاءَ الْعَيْنَيْنِ رَأْسُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْمُصَفَّى وَ أَعْنَاقُهَا مِنَ الْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ خِطَامُهَا مِنَ الزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ رَحَائِلُهَا دُرٌّ مُفَضَّضٌ بِالْجَوْهَرِ عَلَى النَّاقَةِ هَوْدَجٌ غِشَاؤُهَا مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ حَشْوُهَا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ خِطَامُهَا فَرْسَخٌ مِنْ فَرَاسِخِ الدُّنْيَا يَحُفُّ بِهَوْدَجِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ بِالتَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ وَ التَّهْلِيلِ وَ التَّكْبِيرِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ يَا أَهْلَ الْقِيَامَةِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ فَهَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} تَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ فَتَمُرُّ فَاطِمَةُ{{س}} وَ شِيعَتُهَا عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ قَالَ النَّبِيُّ{{صل}} وَ يُلْقَى أَعْدَاؤُهَا وَ أَعْدَاءُ ذُرِّيَّتِهَا فِي جَهَنَّمَ}}؛ ریاحین الشریعة، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج۱، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ج۵ ص ۱۶۶۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |