پرش به محتوا

آیا غیر معصوم می‌تواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۶: خط ۳۶:
آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در ''«[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D درس تفسیر]»'' و در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم]»'' در این‌باره گفته است:
آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در ''«[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D درس تفسیر]»'' و در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«وحی الهی به جمادات: در جریان مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} فرمود ما مستقیماً به او وحی فرستادیم چه اینکه به دریا دستور دادیم چه اینکه به زمین هم گاهی دستور می‌دهیم {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا* بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}.<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید*زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است»؛ سوره زلزله، آیه ۴و۵.</ref> این وحی به زمین هم می‌رسد برای اینکه بر اساس آن پنج طایفه آیات الهی همه موجودات آگاه‌اند بنده خدایند مطیع خدایند ساجد خدایند مُسلِم و منقادند مسبّح‌اند یک سلسله آیاتی است که از اسلامِ موجودات دم می‌زند طایفه دوم آیاتی بودند که از تسبیح موجودات سخن می‌گویند طایفه سوم آیات سجده‌اند که {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ}}﴾}}.<ref>سوره نحل، آیه ۴۹.</ref> طایفه چهارم آیه تسبیح همراه با تمحید است که {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}}﴾}}.<ref>سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref> طایفه پنجم طایفه اطاعت و فرمانبرداری است {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}﴾}}.<ref>سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref> خب این طوایف خمسه نشان می‌دهد که هر موجودی مسلم است و مسبّح است و ساجد است و منقاد است و مطیع چنین موجودی صلاحیّت آن را دارد در حدّ خود که وحی الهی که مناسب با اوست دریافت کند فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}.<ref>سوره زلزال، آیه۵.</ref> این نازل‌ترین مرحله وحی است که به جمادات هم می‌رسد حالا آن {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ}}﴾}}.<ref>سوره نحل، آیه۶۸.</ref> در سورهٴ مبارکه نحل گذشت.
::::::«وحی الهی به جمادات: در جریان مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} فرمود ما مستقیماً به او وحی فرستادیم چه اینکه به دریا دستور دادیم چه اینکه به زمین هم گاهی دستور می‌دهیم {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا* بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}.<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید*زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است»؛ سوره زلزله، آیه ۴و۵.</ref> این وحی به زمین هم می‌رسد برای اینکه بر اساس آن پنج طایفه آیات الهی همه موجودات آگاه‌اند بنده خدایند مطیع خدایند ساجد خدایند مُسلِم و منقادند مسبّح‌اند یک سلسله آیاتی است که از اسلامِ موجودات دم می‌زند طایفه دوم آیاتی بودند که از تسبیح موجودات سخن می‌گویند طایفه سوم آیات سجده‌اند که {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ}}﴾}}.<ref>سوره نحل، آیه ۴۹.</ref> طایفه چهارم آیه تسبیح همراه با تمحید است که {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}}﴾}}.<ref>سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref> طایفه پنجم طایفه اطاعت و فرمانبرداری است {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}﴾}}.<ref>سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref> خب این طوایف خمسه نشان می‌دهد که هر موجودی مسلم است و مسبّح است و ساجد است و منقاد است و مطیع چنین موجودی صلاحیّت آن را دارد در حدّ خود که وحی الهی که مناسب با اوست دریافت کند فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}.<ref>سوره زلزال، آیه۵.</ref> این نازل‌ترین مرحله وحی است که به جمادات هم می‌رسد حالا آن {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ}}﴾}}.<ref>سوره نحل، آیه۶۸.</ref> در سورهٴ مبارکه نحل گذشت.
::::::تأثیر وحی الهی در مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}: اما این وحی برتر است که به مادر موسی رسید هم بخش عملی او را بالاصاله تأمین کرد هم بخش آگاهی او را تأمین کرد و طوری فضای نفس او را روشن کرده است که سهمگین‌ترین خطر را با مِیل خود استقبال کرده است خب چه کسی است که آن بچه نازپرورده خودش را بیندازد در دریا برای اینکه به دست دشمن نیفتد فرمود ما گفتیم او هم گفت چشم! بدون معطّلی این کار را کرد دیگر فکر نکرد که دریا انداختن یعنی چه، تا آنجا که ممکن است بچه را شیر بدهد همین که احساس خطر کردی احساس کردی که مأموران آل‌فرعون در راهند، این را بینداز در صندوق بینداز در دریا تو بینداز به دریا این امر حاضر، دریا باید بیندازد به ساحل، آن امر غایب، آل‌فرعون باید بگیرند، آ‌ن هم یک مأموریت، این مجموعه را خدای سبحان مرتب دارد امر و نهی می‌کند این آن کار را بکند او آن کار را بکند در سورهٴ مبارکه طه گذشت که {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ}}﴾}} این امر حاضر، {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}}﴾}} تو این کار را بکن او این کار را بکند خب این امر غایب به چه کسی متوجه است؟ در سورهٴ مبارکهٴ طه که ملاحظه فرمودید این بود {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّكَ ما يُوحَى أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}}﴾}}.<ref>«آن هنگام که به مادرت آنچه بایست وحی می‌شد وحی کردیم که او را در صندوقی بگذار و در دریا بیفکن! آنگاه دریا باید او را به ساحل اندازد تا دشمن من و دشمن او [[فرعون]] او را بر دارد و بر تو از خویش مهری افکندم و خواستم تا زیر نظر من پرورده شوی»سوره طه، آیه ۳۸و۳۹.</ref> تو این کار را بکن دریا این کار را بکند خب اینها امر و نهی است این امر و نهی از طرف ذات اقدس الهی یک امر تشریعی که نیست این امر از راه وحی وقتی وارد صحنه قلب مادر موسی شد هم فضای عزم و اراده و طلب و نیّت و اخلاص او را تقویت کرد هم بخش‌های علمی او را.
::::::تأثیر وحی الهی در مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}: اما این وحی برتر است که به مادر موسی رسید هم بخش عملی او را بالاصاله تأمین کرد هم بخش آگاهی او را تأمین کرد و طوری فضای نفس او را روشن کرده است که سهمگین‌ترین خطر را با مِیل خود استقبال کرده است خب چه کسی است که آن بچه نازپرورده خودش را بیندازد در دریا برای اینکه به دست دشمن نیفتد فرمود ما گفتیم او هم گفت چشم! بدون معطّلی این کار را کرد دیگر فکر نکرد که دریا انداختن یعنی چه، تا آنجا که ممکن است بچه را شیر بدهد همین که احساس خطر کردی احساس کردی که مأموران آل‌فرعون در راهند، این را بینداز در صندوق بینداز در دریا تو بینداز به دریا این امر حاضر، دریا باید بیندازد به ساحل، آن امر غایب، آل‌فرعون باید بگیرند، آ‌ن هم یک مأموریت، این مجموعه را خدای سبحان مرتب دارد امر و نهی می‌کند این آن کار را بکند او آن کار را بکند در سورهٴ مبارکه طه گذشت که {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ}}﴾}} این امر حاضر، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}}﴾}} تو این کار را بکن او این کار را بکند خب این امر غایب به چه کسی متوجه است؟ در سورهٴ مبارکهٴ طه که ملاحظه فرمودید این بود {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّكَ ما يُوحَى أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمِّ بِالسَّاحِلِ}}﴾}}.<ref>«آن هنگام که به مادرت آنچه بایست وحی می‌شد وحی کردیم که او را در صندوقی بگذار و در دریا بیفکن! آنگاه دریا باید او را به ساحل اندازد تا دشمن من و دشمن او [[فرعون]] او را بر دارد و بر تو از خویش مهری افکندم و خواستم تا زیر نظر من پرورده شوی»سوره طه، آیه ۳۸و۳۹.</ref> تو این کار را بکن دریا این کار را بکند خب اینها امر و نهی است این امر و نهی از طرف ذات اقدس الهی یک امر تشریعی که نیست این امر از راه وحی وقتی وارد صحنه قلب مادر موسی شد هم فضای عزم و اراده و طلب و نیّت و اخلاص او را تقویت کرد هم بخش‌های علمی او را.
::::::بشارت دادن مربوط به عقل عملی است که انسان خوشحال می‌شود آرام می‌شود مصمّم می‌شود مطمئن می‌شود اینها بخش‌های عملی نفس است آن بخش‌های تصور و تصدیق و ادراک و جزم و قطع و یقین و اینها بخش‌های علمی است یک وقت است که نوری به این بدن بیمار افاضه می‌شود که این هم چشم و گوشش را درمان می‌کند هم دست و پای فلج را، مگر معجزه این طور نیست؟! این با یک اشاره با یک دعا با یک حمد با یک {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ}}﴾}}<ref> و از قرآن فرو می‌فرستیم؛ سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref> هم چشم نابینا، بینا می‌شود که مجرای ادراک است هم دست فلج به کار می‌افتد که مجرای حرکت است کاری در صحنه روح انجام می‌شود که هم مشکل علمی حل می‌شود انسان آگاه می‌شود هم مشکل تصمیم و عمل و اراده و عزم حل می‌شود انسان می‌شود مصمّم این دو کار را فرمود ما درباره مادر موسی انجام دادیم»<ref>[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D وبگاه بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء]</ref>.
::::::بشارت دادن مربوط به عقل عملی است که انسان خوشحال می‌شود آرام می‌شود مصمّم می‌شود مطمئن می‌شود اینها بخش‌های عملی نفس است آن بخش‌های تصور و تصدیق و ادراک و جزم و قطع و یقین و اینها بخش‌های علمی است یک وقت است که نوری به این بدن بیمار افاضه می‌شود که این هم چشم و گوشش را درمان می‌کند هم دست و پای فلج را، مگر معجزه این طور نیست؟! این با یک اشاره با یک دعا با یک حمد با یک {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ}}﴾}}<ref> و از قرآن فرو می‌فرستیم؛ سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref> هم چشم نابینا، بینا می‌شود که مجرای ادراک است هم دست فلج به کار می‌افتد که مجرای حرکت است کاری در صحنه روح انجام می‌شود که هم مشکل علمی حل می‌شود انسان آگاه می‌شود هم مشکل تصمیم و عمل و اراده و عزم حل می‌شود انسان می‌شود مصمّم این دو کار را فرمود ما درباره مادر موسی انجام دادیم»<ref>[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D وبگاه بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء]</ref>.
::::::گرچه روح از جهان تجرّد و غیب است و در رهن زمان و مکان نیست، ولی اگر اشتغال آن به عالم طبیعت کم شود، می‌تواند از [[جهان غیب]] به اجازه خدا مطلع شود و اگر در راه درست تربیت شده و از راه درست، از عالم طبیعت منصرف گردد، می‌تواند به غیب آشنا شده و از آن خبر دهد. افزون بر این، اگر کسی از راه باطل هم روح خود را تقویت کند و برای رسیدن به جاه و مقام و کسب شهرت، ریاضت‌هایی را تحمل کند، باز هم می‌تواند به برخی از حقایق عالم مثال برسد و از آینده جهان طبیعت در محدوده عالم مثال باخبر گردد. گرچه بر اثر غیر معصوم بودن، روحش ممکن است گاهی خطا کند و گزارش نادرست بدهد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم] جلد پنجم</ref>.
::::::گرچه روح از جهان تجرّد و غیب است و در رهن زمان و مکان نیست، ولی اگر اشتغال آن به عالم طبیعت کم شود، می‌تواند از [[جهان غیب]] به اجازه خدا مطلع شود و اگر در راه درست تربیت شده و از راه درست، از عالم طبیعت منصرف گردد، می‌تواند به غیب آشنا شده و از آن خبر دهد. افزون بر این، اگر کسی از راه باطل هم روح خود را تقویت کند و برای رسیدن به جاه و مقام و کسب شهرت، ریاضت‌هایی را تحمل کند، باز هم می‌تواند به برخی از حقایق عالم مثال برسد و از آینده جهان طبیعت در محدوده عالم مثال باخبر گردد. گرچه بر اثر غیر معصوم بودن، روحش ممکن است گاهی خطا کند و گزارش نادرست بدهد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم] جلد پنجم</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
::::::«ما منکر نمى‌شویم که ممکن است بعضى [[علم غیب]] داشته باشند، ولى علم‌هایى که افراد معمولى به غیب دارند، دایره‌اش نمى‌تواند مطلق باشد؛ یعنى نمى‌توانند بگویند که ما همه چیز را مى‌دانیم، علم آن‌ها به تعبیر ما موجبه جزئیه است، مى‌توانند بگویند بعضى از مطالبى که شما نمى‌دانید و براى شما غیب است، ما مى‌دانیم، وگرنه [[غیب مطلق]] براى خداى متعال و کسى است که دلیل اثباتى داشته باشیم که خدا آن را در اختیار او گذاشته است؛ مثل مسأله [[عصمت]]»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالش‌هاى فکرى در بحث امامت و عصمت، نشریه معرفت شماره ۰۳۷ - آذر و دی ۱۳۷۹]</ref>.
::::::«ما منکر نمى‌شویم که ممکن است بعضى [[علم غیب]] داشته باشند، ولى علم‌هایى که افراد معمولى به غیب دارند، دایره‌اش نمى‌تواند مطلق باشد؛ یعنى نمى‌توانند بگویند که ما همه چیز را مى‌دانیم، علم آن‌ها به تعبیر ما موجبه جزئیه است، مى‌توانند بگویند بعضى از مطالبى که شما نمى‌دانید و براى شما غیب است، ما مى‌دانیم، وگرنه [[غیب مطلق]] براى خداى متعال و کسى است که دلیل اثباتى داشته باشیم که خدا آن را در اختیار او گذاشته است؛ مثل مسأله [[عصمت]]»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالش‌هاى فکرى در بحث امامت و عصمت، نشریه معرفت شماره ۰۳۷ - آذر و دی ۱۳۷۹]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۴. آیت‌الله مصباح یزدی؛}}
{{جمع شدن|۴. آیت‌الله مصباح یزدی؛}}
[[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]]
[[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]]
آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در دو کتاب ''«[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی]»'' و ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 انسان‌شناسی]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در دو کتاب ''«[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی]»'' و ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 انسان‌شناسی]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::*«در روایتی چنین آمده که در زمان [[امام صادق]] {{ع}} شخصی وارد مسجد [[پیامبر]] {{صل}} شد و مدعی بود که هر کس هر چه را می‌خواهد در دستش پنهان کند و من به او خبر می‌دهم که آن چیست. مردم دور او جمع شدند و هرکس چیزی را در دستش می‌گرفت و از آن شخص سؤال می‌کرد که این چیست؟ او نیز همه پاسخ‌ها را درست می‌داد و حتی در یک مورد نیز اشتباه نمی‌کرد. در مسجد همهمه‌إی بود و مردم از سر و روی یکدیگر بالا می‌رفتند و می‌خواستند ببینند این شخص کیست که از [[غیب]] خبر می‌دهد. در این اثنا [[امام صادق]] {{ع}} وارد مسجد شدند و هنگامی که آن سر و صدا و ازدحام را دیدند از علت آن سؤال کردند. مردم گفتند: شخصی آمده و چنین ادعایی کرده و هر کس هم او را می‌آزماید پاسخ درست می‌دهد. حضرت جلو رفتند و چیزی را در دست‌شان پنهان کردند و از آن مرد سؤال کردند این چیست که در دست من است؟ او تأملی کرد و سپس در حالی که آثار حیرت و تعجب در چهره‌أش نمایان بود به حضرت نگریست. [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: چرا تعجب کردی، آیا نمی‌توانی بگویی در دست من چیست؟ آن مرد گفت: چرا می‌دانم در دست شما چیست، ولی تعجب من از این است که شما چگونه آن را به دست آورده‌إید؟ حضرت فرمودند: مگر در دست من چیست؟ گفت: من الآن نگاه کردم و دیدم همه چیز در عالم سر جای خودش قرار دارد؛ تنها تغییری که رخ داده این است که پرنده‌إی در جزیره‌إی دو عدد تخم گذاشته بود و الآن یکی از آنها نیست و باید در دست شما باشد! حضرت فرمودند: درست گفتی؛ و سپس دست‌شان را باز کردند و آن تخم پرنده را به او و همه مردم حاضر در مسجد نشان دادند. سپس [[امام صادق]] {{ع}} رو کردند به آن شخص و پرسیدند: از کجا این علم و توانایی را به دست آورده‌ای؟ گفت: با هوای نفسم مخالفت کردم و هر چه دلم خواست، خلاف آن انجام دادم. حضرت فرمودند: دلت می‌خواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: تو خودت الآن گفتی هر چه دلم بخواهد خلاف آن عمل می‌کنم؛ چرا در این‌جا با نفست مخالفت نمی‌کنی؟ آن مرد که محکوم شده بود و پاسخی نداشت، قبول کرد و مسلمان شد. پس از آن‌که اسلام آورد مردم باز از او خواستند که بگوید در دست آنها چیست. این بار هر چه کرد، نتوانست جواب آنها را بدهد. مردم و خود آن شخص بسیار تعجب کردند. گفتند مثل این‌که همان دین و راه و روش قبلی درست و بر حق بود؛ چرا که به محض قبول اسلام، آن همه علم و قدرت عجیب و غریب از بین رفت و تمام شد. [[امام صادق]] {{ع}} به آن مرد فرمود: تا به حال زحمتی کشیده بودی و خداوند مزد آن را در همین دنیا به تو داده بود؛ چون بر باطل بودی و در آخرت نصیبی نداشتی که بخواهند آن‌جا چیزی به تو بدهند. اکنون که مسلمان شدی بهترین و بزرگ‌ترین نعمت و پاداش را گرفتی و از این رو آن پاداش و نعمت قبلی از تو سلب شد. از این پس نیز هر زحمتی که بکشی و در راه خدا با نفست مخالفت کنی پاداش آن را برای آخرتت ذخیره خواهند کرد»<ref>[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی، ص۳۱۳ الی ۳۱۵.]</ref>.
:::::*«در روایتی چنین آمده که در زمان [[امام صادق]] {{ع}} شخصی وارد مسجد [[پیامبر]] {{صل}} شد و مدعی بود که هر کس هر چه را می‌خواهد در دستش پنهان کند و من به او خبر می‌دهم که آن چیست. مردم دور او جمع شدند و هرکس چیزی را در دستش می‌گرفت و از آن شخص سؤال می‌کرد که این چیست؟ او نیز همه پاسخ‌ها را درست می‌داد و حتی در یک مورد نیز اشتباه نمی‌کرد. در مسجد همهمه‌إی بود و مردم از سر و روی یکدیگر بالا می‌رفتند و می‌خواستند ببینند این شخص کیست که از [[غیب]] خبر می‌دهد. در این اثنا [[امام صادق]] {{ع}} وارد مسجد شدند و هنگامی که آن سر و صدا و ازدحام را دیدند از علت آن سؤال کردند. مردم گفتند: شخصی آمده و چنین ادعایی کرده و هر کس هم او را می‌آزماید پاسخ درست می‌دهد. حضرت جلو رفتند و چیزی را در دست‌شان پنهان کردند و از آن مرد سؤال کردند این چیست که در دست من است؟ او تأملی کرد و سپس در حالی که آثار حیرت و تعجب در چهره‌أش نمایان بود به حضرت نگریست. [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: چرا تعجب کردی، آیا نمی‌توانی بگویی در دست من چیست؟ آن مرد گفت: چرا می‌دانم در دست شما چیست، ولی تعجب من از این است که شما چگونه آن را به دست آورده‌إید؟ حضرت فرمودند: مگر در دست من چیست؟ گفت: من الآن نگاه کردم و دیدم همه چیز در عالم سر جای خودش قرار دارد؛ تنها تغییری که رخ داده این است که پرنده‌إی در جزیره‌إی دو عدد تخم گذاشته بود و الآن یکی از آنها نیست و باید در دست شما باشد! حضرت فرمودند: درست گفتی؛ و سپس دست‌شان را باز کردند و آن تخم پرنده را به او و همه مردم حاضر در مسجد نشان دادند. سپس [[امام صادق]] {{ع}} رو کردند به آن شخص و پرسیدند: از کجا این علم و توانایی را به دست آورده‌ای؟ گفت: با هوای نفسم مخالفت کردم و هر چه دلم خواست، خلاف آن انجام دادم. حضرت فرمودند: دلت می‌خواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: تو خودت الآن گفتی هر چه دلم بخواهد خلاف آن عمل می‌کنم؛ چرا در این‌جا با نفست مخالفت نمی‌کنی؟ آن مرد که محکوم شده بود و پاسخی نداشت، قبول کرد و مسلمان شد. پس از آن‌که اسلام آورد مردم باز از او خواستند که بگوید در دست آنها چیست. این بار هر چه کرد، نتوانست جواب آنها را بدهد. مردم و خود آن شخص بسیار تعجب کردند. گفتند مثل این‌که همان دین و راه و روش قبلی درست و بر حق بود؛ چرا که به محض قبول اسلام، آن همه علم و قدرت عجیب و غریب از بین رفت و تمام شد. [[امام صادق]] {{ع}} به آن مرد فرمود: تا به حال زحمتی کشیده بودی و خداوند مزد آن را در همین دنیا به تو داده بود؛ چون بر باطل بودی و در آخرت نصیبی نداشتی که بخواهند آن‌جا چیزی به تو بدهند. اکنون که مسلمان شدی بهترین و بزرگ‌ترین نعمت و پاداش را گرفتی و از این رو آن پاداش و نعمت قبلی از تو سلب شد. از این پس نیز هر زحمتی که بکشی و در راه خدا با نفست مخالفت کنی پاداش آن را برای آخرتت ذخیره خواهند کرد»<ref>[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی، ص۳۱۳ الی ۳۱۵.]</ref>.
:::::*«ساره، همسر ابراهیم{{ع}}، در حالی به "اسحاق" باردار شد که خود پیرزنی نازا و شوهرش پیرمردی بود و به گفته خود وی: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}}﴾}} <ref>هود ۱۱، بی‌گمان این چیزی شگرف است!</ref> و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ}}﴾}} <ref>ذاریات ۲۹ و همسرش فریادکنان پیش آمد و به چهره خود کوفت و گفت من پیرزنی سترونم!</ref> یحیی نیز زمانی پای به جهان گذاشت که مادرش نازا بود{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ}}﴾}} <ref> آل‌عمران ۴۰، گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند.</ref> و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا*قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۵ و ۸، و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! * گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام.</ref> و پدرش زکریا کهن‌سال،{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ}}﴾}} <ref> آل‌عمران ۴۰، گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند.</ref> سست استخوان و سپید موی {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ}}﴾}} <ref>مریم ۴۰،بی‌گمان ما زمین و هر که را بر آن است به ارث می‌بریم و (همگان) به سوی ما بازگردانده می‌شوند.</ref> و فرتوت {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا }}﴾}} <ref>مریم ۸، گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام.</ref> بود. همچنین زنان نیز گه‌گاه مشمول الهامات الهی، که در قرآن کریم از آنها تعبیر به وحی می‌شود، واقع شده‌أند و از [[عالم غیب]] و حوادث آینده خبر داده‌أند. در مورد مادر حضرت موسی{{ع}}، در دو آیه از قرآن کریم سخن از وحی الاهی به او آمده است. همین بانو از طریق وحی (= الهام) الهی خبردار می‌شود که در آینده دریا (یعنی رود نیل) فرزندش را به ساحل خواهد انداخت و یکی از دشمنان خدای متعال او را خواهد گرفت{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}﴾}} <ref>طه ۳۸، آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم.</ref> و خدای متعال او را به مادرش باز می‌گرداند و به پیامبری بر‌ می‌گزیند.{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}} <ref>قصص ۷، و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد.</ref> در مورد حضرت مریم{{ع}} از این گونه کرامات خوارق عادات و الهامات در قرآن کریم فراوان نقل شده است: هر گاه زکریا{{ع}} در محراب نزد او می‌رفت، غذای مخصوصی در آنجا می‌دید، از او می‌پرسید: ای مریم! این غذا از کجا برای تو آمده است؟ مریم پاسخ می‌داد: این از سوی خدای متعال است.{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ}}﴾}} <ref>آل‌عمران ۳۷، پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد.</ref> بدون اینکه انسانی با او تماس بگیرد پسری به دنیا آورد. از پیش می‌دانست که خداوند به او پسری به نام "عیسی مسیح" عنایت می‌کند که در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان (به خدای متعال) است و با مردم در گهواره و در بزرگی سخن می‌گوید و خدای متعال به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل خواهد آموخت و او یکی از پیامبران بنی اسرائیل است، با خدای متعال مکالمه داشت و ملائکه با او سخن می‌گفتند.{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ * وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}﴾}} <ref>آل‌عمران ۴۲ و ۴۹، و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد * و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید.</ref> حضرت مریم{{ع}} با جبرئیل (روح القدس) نیز گفت‌وگو می‌کرد.{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا * قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۱۷ و ۲۱، و از چشم آنان پنهان شد و ما روح خود را به سوی او فرو فرستادیم که چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت * گفت: چنین است؛ پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است و (بر آنیم) تا او را نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از سوی خویش گردانیم و این کاری انجام شدنی است.</ref>  فرزندش عیسی پیش از به دنیا آمدن یا به محض ولادت با وی سخن گفت{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا * فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۲۴ و ۲۶، پس او را از فرو دست وی ندا داد که: غمگین مباش، خداوند از بن (پای) تو جویباری روان کرده است * پس (از این خرما) بخور و (از آب آن جویبار) بنوش و دیده (به فرزند) روشن دار و اگر از مردم «1» کسی را دیدی بگو برای (خداوند) بخشنده روزه‌ای نذر کرده‌ام و امروز به هیچ روی با کسی سخن نمی‌گویم.</ref>  و پس از آنکه مادرش (مریم) او را به نزد قوم خود آورد، زبان به سخن گشود تا گواه عصمت و پاکی او باشد.{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا * وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۳۰ و ۳۳،  (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است * و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد.</ref>»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 انسان‌شناسی، ص۴۰۶.]</ref>.
:::::*«ساره، همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، در حالی به "اسحاق" باردار شد که خود پیرزنی نازا و شوهرش پیرمردی بود و به گفته خود وی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}}﴾}} <ref>هود ۱۱، بی‌گمان این چیزی شگرف است!</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ}}﴾}} <ref>ذاریات ۲۹ و همسرش فریادکنان پیش آمد و به چهره خود کوفت و گفت من پیرزنی سترونم!</ref> یحیی نیز زمانی پای به جهان گذاشت که مادرش نازا بود{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ}}﴾}} <ref> آل‌عمران ۴۰، گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۵ و ۸، و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام.</ref> و پدرش زکریا کهن‌سال،{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ}}﴾}} <ref> آل‌عمران ۴۰، گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند.</ref> سست استخوان و سپید موی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ}}﴾}} <ref>مریم ۴۰،بی‌گمان ما زمین و هر که را بر آن است به ارث می‌بریم و (همگان) به سوی ما بازگردانده می‌شوند.</ref> و فرتوت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا }}﴾}} <ref>مریم ۸، گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام.</ref> بود. همچنین زنان نیز گه‌گاه مشمول الهامات الهی، که در قرآن کریم از آنها تعبیر به وحی می‌شود، واقع شده‌أند و از [[عالم غیب]] و حوادث آینده خبر داده‌أند. در مورد مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}، در دو آیه از قرآن کریم سخن از وحی الاهی به او آمده است. همین بانو از طریق [[وحی]] = [[الهام]] الهی خبردار می‌شود که در آینده دریا یعنی رود نیل فرزندش را به ساحل خواهد انداخت و یکی از دشمنان خدای متعال او را خواهد گرفت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}﴾}} <ref>طه ۳۸، آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم.</ref> و خدای متعال او را به مادرش باز می‌گرداند و به پیامبری بر‌ می‌گزیند.{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}} <ref>قصص ۷، و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد.</ref> در مورد حضرت مریم{{ع}} از این گونه کرامات خوارق عادات و الهامات در قرآن کریم فراوان نقل شده است: هر گاه زکریا{{ع}} در محراب نزد او می‌رفت، غذای مخصوصی در آنجا می‌دید، از او می‌پرسید: ای مریم! این غذا از کجا برای تو آمده است؟ مریم پاسخ می‌داد: این از سوی خدای متعال است.{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ}}﴾}} <ref>آل‌عمران ۳۷، پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد.</ref> بدون اینکه انسانی با او تماس بگیرد پسری به دنیا آورد. از پیش می‌دانست که خداوند به او پسری به نام "عیسی مسیح" عنایت می‌کند که در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان (به خدای متعال) است و با مردم در گهواره و در بزرگی سخن می‌گوید و خدای متعال به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل خواهد آموخت و او یکی از پیامبران بنی اسرائیل است، با خدای متعال مکالمه داشت و ملائکه با او سخن می‌گفتند.{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ * وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}﴾}} <ref>آل‌عمران ۴۲ و ۴۹، و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید.</ref> [[حضرت مریم]]{{ع}} با جبرئیل (روح القدس) نیز گفت‌وگو می‌کرد {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۱۷ و ۲۱، و از چشم آنان پنهان شد و ما روح خود را به سوی او فرو فرستادیم که چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت گفت: چنین است؛ پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است و (بر آنیم) تا او را نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از سوی خویش گردانیم و این کاری انجام شدنی است.</ref>  فرزندش عیسی پیش از به دنیا آمدن یا به محض ولادت با وی سخن گفت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۲۴ و ۲۶، پس او را از فرو دست وی ندا داد که: غمگین مباش، خداوند از بن (پای) تو جویباری روان کرده است پس (از این خرما) بخور و (از آب آن جویبار) بنوش و دیده (به فرزند) روشن دار و اگر از مردم کسی را دیدی بگو برای (خداوند) بخشنده روزه‌ای نذر کرده‌ام و امروز به هیچ روی با کسی سخن نمی‌گویم.</ref>  و پس از آنکه مادرش (مریم) او را به نزد قوم خود آورد، زبان به سخن گشود تا گواه عصمت و پاکی او باشد.{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا}}﴾}} <ref>مریم ۳۰ و ۳۳،  (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد.</ref>»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 انسان‌شناسی، ص۴۰۶.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۵. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛}}
{{جمع شدن|۵. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛}}
[[پرونده:11212121.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن غرویان]]]]
[[پرونده:11212121.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن غرویان]]]]
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«با نظر در آیات [[قرآن کریم]] می‌بینیم که مسئله [[وحی]] در رابطه با افرادی غیر از [[انبیاء]] نیز مطرح شده است و این خود حاکی از امکان [[علم غیب]] در حق این گونه افراد است. به عنوان نمونه در مورد مادر [[حضرت موسی]] آمده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ٧ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ...]]}}﴾}}<ref>سوره قصص، آیه ٧.</ref> <sub>ما به مادر حضرت موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر ده و هرگاه که بر جان او ترسیدی، او را به دریا بیانداز...  
::::::«با نظر در آیات [[قرآن کریم]] می‌بینیم که مسئله [[وحی]] در رابطه با افرادی غیر از [[انبیاء]] نیز مطرح شده است و این خود حاکی از امکان [[علم غیب]] در حق این گونه افراد است. به عنوان نمونه در مورد مادر [[حضرت موسی]] آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ٧ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ...]]}}﴾}}<ref>سوره قصص، آیه ٧.</ref> <sub>ما به مادر حضرت موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر ده و هرگاه که بر جان او ترسیدی، او را به دریا بیانداز...  
</sub>
</sub>
::::::در مورد [[حضرت مریم]] اگر چه کلمه [[وحی]] به کار گرفته نشده، اما در آیات ۴۵ و ۴۶ آل عمران چنین می‌خوانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ]]}}﴾}}<ref>چون فرشتگان مریم را گفتند که خداوند ترا به کلمه‌ای که نامش مسیح (عیسی) پسر مریم است بشارت می‌دهد که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه الهی است و با مردم در گهواره - چونان ایام بزرگی- سخن می‌گوید و از جمله صالحان است؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵ و ۴۶.</ref> این آیات نظیر آیات ۴۲ و ۴۳ همین سوره به خوبی می‌رسانند که خداوند به وسیله [[فرشتگان]] خویش بعضی [[امور غیبی]] را به [[حضرت مریم]] تعلیم داده، او را نسبت به آینده – که دیگران هرگز از آن اطلاعی نداشته‌اند – آگاه می‌ساخته است»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص٢٨</ref>.
::::::در مورد [[حضرت مریم]] اگر چه کلمه [[وحی]] به کار گرفته نشده، اما در آیات ۴۵ و ۴۶ آل عمران چنین می‌خوانیم: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ]]}}﴾}}<ref>چون فرشتگان مریم را گفتند که خداوند ترا به کلمه‌ای که نامش مسیح (عیسی) پسر مریم است بشارت می‌دهد که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه الهی است و با مردم در گهواره - چونان ایام بزرگی- سخن می‌گوید و از جمله صالحان است؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵ و ۴۶.</ref> این آیات نظیر آیات ۴۲ و ۴۳ همین سوره به خوبی می‌رسانند که خداوند به وسیله [[فرشتگان]] خویش بعضی [[امور غیبی]] را به [[حضرت مریم]] تعلیم داده، او را نسبت به آینده – که دیگران هرگز از آن اطلاعی نداشته‌اند – آگاه می‌ساخته است»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص٢٨</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش