پرش به محتوا

آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. ')
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
خط ۴۸: خط ۴۸:
«در ده‌ها [[حدیث]] از [[رسول اکرم]] {{صل}} از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] شده که آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شده در این [[امّت]] نیز واقع خواهد شد. ما در این‌جا برخی [[آیات]] مربوط‍‌ به وقوع [[رجعت]] در میان پیشینیان را می‌آوریم:
«در ده‌ها [[حدیث]] از [[رسول اکرم]] {{صل}} از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] شده که آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شده در این [[امّت]] نیز واقع خواهد شد. ما در این‌جا برخی [[آیات]] مربوط‍‌ به وقوع [[رجعت]] در میان پیشینیان را می‌آوریم:


{{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>سوره بقره، ۵۶.</ref>؛ "آن‌گاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم تا شاید سپاسگزار باشید". این [[آیه]] در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان [[قوم]] [[حضرت موسی]] {{ع}} است که [[حضرت موسی]]{{ع}} آنها را از میان [[قوم]] خود برگزید و با خود به‌طور سینا برد تا بر جریان مکالمه‌اش با [[خدا]] و گرفتن [[الواح]] از جانب [[خدا]] [[شاهد]] باشند، و در نتیجه [[بنی اسرائیل]] صدور [[الواح]] را از جانب [[خدا]] [[تکذیب]] نکنند. چون به "طور" رسیدند و مکالمه [[حضرت موسی]] را با [[خدا]] مشاهده کردند، گفتند: "ای [[موسی]]! ما به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم مگر این‌که [[خداوند]] را آشکارا به ما بنمایانی"، هرچه [[حضرت موسی]] آنها را از این خواسته جاهلانه منع کرد، ان‌ها بر خواهش خود اصرار ورزیدند تا سرانجام [[صاعقه]] آمد و همه آنها را نابود کرد. [[حضرت موسی]]{{ع}} عرضه داشت بار پروردگارا! اگر این هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوی [[قوم]] بروم‌؟ آنها مرا به [[قتل]] متّهم خواهند کرد. [[خداوند]] بر او منّت نهاد و آنها را زنده کرد و همراه [[حضرت موسی]] به سوی خانه و کاشانه خود بازگشتند. در مورد سرگذشت این هفتاد نفر هیچ اختلافی نیست و صریح [[قرآن]] است که آنها در اثر [[صاعقه]] [[جان]] سپردند و به درخواست [[حضرت موسی]]{{ع}} از نو زنده شدند که معنای "[[رجعت]]" چیزی جز زنده شدن پس از [[مرگ]] نیست. در این [[آیه]]، [[قرآن کریم]] تعبیر "[[مرگ]]" را به کار برده تا تصوّر نشود که آنها مثلا به [[خواب]] رفته بودند و یا غشّ‌ کرده بودند، بلکه صریحا می‌فرماید: "شما را پس از مرگتان برانگیختیم".  
{{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>سوره بقره، ۵۶.</ref>؛ "آن‌گاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم تا شاید سپاسگزار باشید". این [[آیه]] در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان [[قوم]] [[حضرت موسی]] {{ع}} است که [[حضرت موسی]]{{ع}} آنها را از میان [[قوم]] خود برگزید و با خود به‌طور سینا برد تا بر جریان مکالمه‌اش با [[خدا]] و گرفتن [[الواح]] از جانب [[خدا]] [[شاهد]] باشند، و در نتیجه [[بنی اسرائیل]] صدور [[الواح]] را از جانب [[خدا]] [[تکذیب]] نکنند. چون به "طور" رسیدند و مکالمه [[حضرت موسی]] را با [[خدا]] مشاهده کردند، گفتند: "ای [[موسی]]! ما به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم مگر این‌که [[خداوند]] را آشکارا به ما بنمایانی"، هرچه [[حضرت موسی]] آنها را از این خواسته جاهلانه منع کرد، ان‌ها بر خواهش خود اصرار ورزیدند تا سرانجام [[صاعقه]] آمد و همه آنها را نابود کرد. [[حضرت موسی]]{{ع}} عرضه داشت بار پروردگارا! اگر این هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوی [[قوم]] بروم‌؟ آنها مرا به [[قتل]] متّهم خواهند کرد. [[خداوند]] بر او منّت نهاد و آنها را زنده کرد و همراه [[حضرت موسی]] به سوی خانه و کاشانه خود بازگشتند. در مورد سرگذشت این هفتاد نفر هیچ اختلافی نیست و صریح [[قرآن]] است که آنها در اثر [[صاعقه]] [[جان]] سپردند و به درخواست [[حضرت موسی]]{{ع}} از نو زنده شدند که معنای "[[رجعت]]" چیزی جز زنده شدن پس از [[مرگ]] نیست. در این [[آیه]]، [[قرآن کریم]] تعبیر "[[مرگ]]" را به کار برده تا تصوّر نشود که آنها مثلا به [[خواب]] رفته بودند و یا غشّ‌ کرده بودند، بلکه صریحا می‌فرماید: "شما را پس از مرگتان برانگیختیم".
::::::[[عبدالله بن ابی بکر یشکری]] به [[خدمت]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} عرض کرد: گروهی از [[اصحاب]] شما [[خیال]] می‌کنند که پس از [[مرگ]] یک بار دیگر زنده شده به این [[جهان]] بازمی‌گردند. [[امیر مؤمنان]] به استناد آیاتی از [[قرآن کریم]]، در مورد [[رجعت]] [[استدلال]] نمودند و در پایان فرمودند: این هفتاد نفر برگزیدگان [[حضرت موسی]] پس از [[مرگ]] زنده شدند و به خانه‌های خود بازگشتند، ان‌گاه مدّتی [[زندگی]] کردند، غذا خوردند، [[ازدواج]] کردند، [[صاحب]] [[اولاد]] شدند و پس از فرا رسیدن اجلشان از [[دنیا]] رفتند<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۷۳ و ۱۲۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۰۱ و تفسیر صافی، ج ۴، ص ۷۷.</ref>.
 
[[عبدالله بن ابی بکر یشکری]] به [[خدمت]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} عرض کرد: گروهی از [[اصحاب]] شما [[خیال]] می‌کنند که پس از [[مرگ]] یک بار دیگر زنده شده به این [[جهان]] بازمی‌گردند. [[امیر مؤمنان]] به استناد آیاتی از [[قرآن کریم]]، در مورد [[رجعت]] [[استدلال]] نمودند و در پایان فرمودند: این هفتاد نفر برگزیدگان [[حضرت موسی]] پس از [[مرگ]] زنده شدند و به خانه‌های خود بازگشتند، ان‌گاه مدّتی [[زندگی]] کردند، غذا خوردند، [[ازدواج]] کردند، [[صاحب]] [[اولاد]] شدند و پس از فرا رسیدن اجلشان از [[دنیا]] رفتند<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۷۳ و ۱۲۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۰۱ و تفسیر صافی، ج ۴، ص ۷۷.</ref>.


[[آیه شریفه]] به خوبی [[امکان رجعت]] را اثبات می‌کند، به خصوص که [[امیر مؤمنان]] در [[حدیث]] فوق با این [[آیه]] به [[امکان رجعت]] [[استدلال]] نموده است<ref>تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>.
[[آیه شریفه]] به خوبی [[امکان رجعت]] را اثبات می‌کند، به خصوص که [[امیر مؤمنان]] در [[حدیث]] فوق با این [[آیه]] به [[امکان رجعت]] [[استدلال]] نموده است<ref>تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۶:
  {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>سوره بقره، ۷۲، ۷۳.</ref>؛ "به یاد آورید هنگامی را که فردی را به [[قتل]] رساندید. سپس درباره [[قاتل]] او به [[نزاع]] پرداختید و [[خداوند]] آن‌چه را که مخفی می‌کردید آشکار می‌سازد. پس گفتیم که قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و [[قاتل]] خود را معرفی کند) [[خداوند]] این‌گونه مردگان را زنده می‌کند و [[آیات]] خود را به شما نشان می‌دهد، شاید [[عقل]] خود را به کار ببرید".
  {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>سوره بقره، ۷۲، ۷۳.</ref>؛ "به یاد آورید هنگامی را که فردی را به [[قتل]] رساندید. سپس درباره [[قاتل]] او به [[نزاع]] پرداختید و [[خداوند]] آن‌چه را که مخفی می‌کردید آشکار می‌سازد. پس گفتیم که قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و [[قاتل]] خود را معرفی کند) [[خداوند]] این‌گونه مردگان را زنده می‌کند و [[آیات]] خود را به شما نشان می‌دهد، شاید [[عقل]] خود را به کار ببرید".


این [[آیات]] در پیرامون حادثه قبلی است که در [[بنی اسرائیل]] روی داد و به امر [[خدا]] گاوی [[ذبح]] گردید و قسمتی از [[بدن]] گاو به مقتول زده شد و مقتول زنده شد و [[قاتل]] خود را معرّفی کرد. داستان از این قرار است: در میان [[بنی اسرائیل]] پیرمردی بود که ثروتی سرشار و نعمتی بی‌شمار و پسری یگانه داشت که پس از [[مرگ]] [[پدر]] همه آن [[ثروت]] به او منتقل می‌شد، ولی عموزاده‌گانش که تهی‌دست بودند بر او [[حسد]] کردند و او را به [[قتل]] رسانیدند و جسدش را در محله قومی دیگر انداختند و تهمت [[قتل]] را به آنها بستند و به [[خونخواهی]] برخاستند. [[اختلاف]] شدیدی پدید آمد و کار [[پیکار]] به محضر [[حضرت موسی]] {{ع}} کشیده شد تا در میان آنها [[داوری]] کند.  
این [[آیات]] در پیرامون حادثه قبلی است که در [[بنی اسرائیل]] روی داد و به امر [[خدا]] گاوی [[ذبح]] گردید و قسمتی از [[بدن]] گاو به مقتول زده شد و مقتول زنده شد و [[قاتل]] خود را معرّفی کرد. داستان از این قرار است: در میان [[بنی اسرائیل]] پیرمردی بود که ثروتی سرشار و نعمتی بی‌شمار و پسری یگانه داشت که پس از [[مرگ]] [[پدر]] همه آن [[ثروت]] به او منتقل می‌شد، ولی عموزاده‌گانش که تهی‌دست بودند بر او [[حسد]] کردند و او را به [[قتل]] رسانیدند و جسدش را در محله قومی دیگر انداختند و تهمت [[قتل]] را به آنها بستند و به [[خونخواهی]] برخاستند. [[اختلاف]] شدیدی پدید آمد و کار [[پیکار]] به محضر [[حضرت موسی]] {{ع}} کشیده شد تا در میان آنها [[داوری]] کند.
::::::[[حضرت موسی]] {{ع}} به [[وحی]] [[خدا]] فرمود تا ماده گاوی [[ذبح]] کنند و زبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد و [[قاتل]] خود را معرّفی کند.  
 
::::::هر گاو ماده‌ای را که [[ذبح]] می‌کردند [[کفایت]] می‌کرد، ولی با پرسش‌های بیجا کار خود را دشوار ساختند و در هربار نشانه‌هائی گفته شد که آن نشانه فقط‍‌ با یک گاو تطبیق نمود که از آن [[کودکی]] [[یتیم]] بود. به ناگزیر آن را به قیمت بسیار گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از [[بدن]] گاو را به [[بدن]] مقتول زدند، او با [[قدرت الهی]] زنده شد و گفت: ای [[پیامبر خدا]]! مرا پسرعمویم به [[قتل]] رسانیده است، نه آنها که به [[قتل]] متّهم شده‌اند. [[حضرت موسی]] {{ع}} امر فرمود پسرعمویش را قصاص کردند<ref>تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۰۸-۱۱۲؛ نور الثقلین، ج ۱، ص ۸۷-۸۹؛ تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۲۴-۱۳۰؛ المیزان، ج ۱، ص ۲۰۴.</ref>. از [[امام حسن عسکری]] {{ع}} [[روایت]] شده که شخص مقتول ٦٠ سال داشت. هنگامی که به [[اذن]] [[خدا]] زنده شد، [[خدای تبارک و تعالی]] ٧٠ سال دیگر به او [[عمر]] داد و ١٣٠ سال [[عمر]] کرد و تا پایان [[عمر]] از نشاط‍‌ و تندرستی و [[سلامتی]] حواسّ‌ برخوردار بود<ref>تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۲۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۱۰.</ref>. در این [[آیه]] تصریح شده که آن مقتول پس از کشته شدن یک بار دیگر زنده شد و طبق [[اخبار]]، ٧٠ سال دیگر [[زندگی]] کرد و "[[رجعت]]" چیزی جز این نیست. این [[آیه]] [[دلیل]] روشنی بر [[امکان رجعت]] و امکان [[آفرینش]] مجدّد [[انسان]] در [[رجعت]] و [[قیامت]] است.
[[حضرت موسی]] {{ع}} به [[وحی]] [[خدا]] فرمود تا ماده گاوی [[ذبح]] کنند و زبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد و [[قاتل]] خود را معرّفی کند.
 
هر گاو ماده‌ای را که [[ذبح]] می‌کردند [[کفایت]] می‌کرد، ولی با پرسش‌های بیجا کار خود را دشوار ساختند و در هربار نشانه‌هائی گفته شد که آن نشانه فقط‍‌ با یک گاو تطبیق نمود که از آن [[کودکی]] [[یتیم]] بود. به ناگزیر آن را به قیمت بسیار گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از [[بدن]] گاو را به [[بدن]] مقتول زدند، او با [[قدرت الهی]] زنده شد و گفت: ای [[پیامبر خدا]]! مرا پسرعمویم به [[قتل]] رسانیده است، نه آنها که به [[قتل]] متّهم شده‌اند. [[حضرت موسی]] {{ع}} امر فرمود پسرعمویش را قصاص کردند<ref>تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۰۸-۱۱۲؛ نور الثقلین، ج ۱، ص ۸۷-۸۹؛ تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۲۴-۱۳۰؛ المیزان، ج ۱، ص ۲۰۴.</ref>. از [[امام حسن عسکری]] {{ع}} [[روایت]] شده که شخص مقتول ٦٠ سال داشت. هنگامی که به [[اذن]] [[خدا]] زنده شد، [[خدای تبارک و تعالی]] ٧٠ سال دیگر به او [[عمر]] داد و ١٣٠ سال [[عمر]] کرد و تا پایان [[عمر]] از نشاط‍‌ و تندرستی و [[سلامتی]] حواسّ‌ برخوردار بود<ref>تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۲۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۱۰.</ref>. در این [[آیه]] تصریح شده که آن مقتول پس از کشته شدن یک بار دیگر زنده شد و طبق [[اخبار]]، ٧٠ سال دیگر [[زندگی]] کرد و "[[رجعت]]" چیزی جز این نیست. این [[آیه]] [[دلیل]] روشنی بر [[امکان رجعت]] و امکان [[آفرینش]] مجدّد [[انسان]] در [[رجعت]] و [[قیامت]] است.


  {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>سوره بقره، ۲۴۳.</ref>؛ "آیا ندیدی آنان را که از [[بیم]] [[مرگ]] از خانه‌های خود بیرون رفتند و آنها هزاران تن بودند، پس [[خداوند]] به آنها گفت: بمیرید. سپس آنان را زنده کرد، بی‌گمان [[خدا]] بر [[مردم]] [[صاحب]] [[فضل]] است و لکن بسیاری از [[مردم]] سپاسگزاری نمی‌کنند". این [[آیه]] در مورد قومی است که از [[ترس]] [[طاعون]] از وطن خود گریختند و [[خداوند]] آنها را مدّتی طولانی بمیراند و به سبب دعای یکی از [[پیامبران]] به نام "حزقیل" همه آنها را زنده کرد و روزگاری [[زندگی]] کردند و به اجل طبیعی از [[دنیا]] رفتند<ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۳؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۳۴؛ و روضه کافی، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>.
  {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>سوره بقره، ۲۴۳.</ref>؛ "آیا ندیدی آنان را که از [[بیم]] [[مرگ]] از خانه‌های خود بیرون رفتند و آنها هزاران تن بودند، پس [[خداوند]] به آنها گفت: بمیرید. سپس آنان را زنده کرد، بی‌گمان [[خدا]] بر [[مردم]] [[صاحب]] [[فضل]] است و لکن بسیاری از [[مردم]] سپاسگزاری نمی‌کنند". این [[آیه]] در مورد قومی است که از [[ترس]] [[طاعون]] از وطن خود گریختند و [[خداوند]] آنها را مدّتی طولانی بمیراند و به سبب دعای یکی از [[پیامبران]] به نام "حزقیل" همه آنها را زنده کرد و روزگاری [[زندگی]] کردند و به اجل طبیعی از [[دنیا]] رفتند<ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۳؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۳۴؛ و روضه کافی، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>.
خط ۷۹: خط ۸۲:
#آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شود، در [[امّت]] [[اسلامی]] نیز واقع خواهد شد.
#آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شود، در [[امّت]] [[اسلامی]] نیز واقع خواهد شد.
#ده‌ها [[آیه]] از [[قرآن کریم]] از وقوع [[رجعت]] در [[امّت]] [[اسلامی]] خبر داده است.
#ده‌ها [[آیه]] از [[قرآن کریم]] از وقوع [[رجعت]] در [[امّت]] [[اسلامی]] خبر داده است.
#چند مورد در [[امّت]] [[اسلامی]] واقع شده و هزاران مورد دیگر پس از [[قیام قائم]] {{ع}} واقع خواهد شد.  
#چند مورد در [[امّت]] [[اسلامی]] واقع شده و هزاران مورد دیگر پس از [[قیام قائم]] {{ع}} واقع خواهد شد.
::::::روی این بیان هرکس به [[قرآن]] و آورنده آن [[ایمان]] داشته باشد راهی ندارد جز این‌که "[[رجعت]]" را نیز [[باور]] کند»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۵۳-۳۵۷.</ref>.
 
روی این بیان هرکس به [[قرآن]] و آورنده آن [[ایمان]] داشته باشد راهی ندارد جز این‌که "[[رجعت]]" را نیز [[باور]] کند»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۵۳-۳۵۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش