چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۰
، ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::'''' به '؟ '''') |
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و دهها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه میگیرد، قانونی که بر بافت و سلولهای [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل بهتدریج سلولها سخت شده و [[توانایی]] کاریاش کم میگردد و در نهایت از فعالیت باز میماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافتها و سلولها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروبها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود میآید؟ | اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و دهها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه میگیرد، قانونی که بر بافت و سلولهای [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل بهتدریج سلولها سخت شده و [[توانایی]] کاریاش کم میگردد و در نهایت از فعالیت باز میماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافتها و سلولها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروبها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود میآید؟ | ||
::::::این پرسشی است که امروزه [[علم]] از خود میکند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جوابهای [[علمی]] زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر [[علمی]] را بپذیریم که میگوید [[ناتوانی]] و [[پیری]]، نتیجه [[نبرد]] و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این میشود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافتهای تشکیلدهنده [[جسم]] [[انسان]] را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، [[حیات]] طولانی شود و در نهایت بر پدیده [[پیری]] فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که میگوید [[پیری]] یک [[قانون]] طبیعی برای سلولها و بافتهای زنده است؛ به این نتیجه میرسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل میکنند و زمانی به مرحله [[ناتوانی]] و [[پیری]] رسیده و در نهایت میمیرند. ولی ما میگوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این [[قانون]] طبیعی انعطافپذیر نباشد بلکه این [[قانون]] برفرض ثبوت، [[قانون]] انعطافپذیری است؛ زیرا ما در [[زندگی]] خود میبینیم و [[دانشمندان]] در آزمایشگاههای [[علمی]] خود مشاهده میکنند که [[پیری]] یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا میرسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری [[آشکار]] میشود. | ::::::این پرسشی است که امروزه [[علم]] از خود میکند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جوابهای [[علمی]] زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر [[علمی]] را بپذیریم که میگوید [[ناتوانی]] و [[پیری]]، نتیجه [[نبرد]] و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این میشود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافتهای تشکیلدهنده [[جسم]] [[انسان]] را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، [[حیات]] طولانی شود و در نهایت بر پدیده [[پیری]] فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که میگوید [[پیری]] یک [[قانون]] طبیعی برای سلولها و بافتهای زنده است؛ به این نتیجه میرسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل میکنند و زمانی به مرحله [[ناتوانی]] و [[پیری]] رسیده و در نهایت میمیرند. ولی ما میگوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این [[قانون]] طبیعی انعطافپذیر نباشد بلکه این [[قانون]] برفرض ثبوت، [[قانون]] انعطافپذیری است؛ زیرا ما در [[زندگی]] خود میبینیم و [[دانشمندان]] در آزمایشگاههای [[علمی]] خود مشاهده میکنند که [[پیری]] یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا میرسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری [[آشکار]] میشود. | ||
گاهی فردی بسیار مسن، نشانهای از [[پیری]] بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند.<ref>پزشکان و تحقیقات پزشکی شاهد این موضوعاند و شواهد زیادی در این زمینه در دست دارند و احتمالا همین مسأله بوده است که آنان را واداشته تا دست به تلاشهای جدّی در زمینه طولانی کردن عمر طبیعی برای انسان بزنند و چنانچه مرسوم است در ابتدا آزمایشها روی حیوانات صورت گرفته است؛ زیرا انجام این آزمایشها بر روی حیوانات هم بهراحتی امکانپذیر است و هم موانعی که باعث عدم اجرای آنها بر روی انسانهای میگردد، وجود ندارد.</ref> بلکه [[دانشمندان]] توانستهاند عملا از انعطافپذیری این [[قانون]] که تصور میرود طبیعی باشد، بهره برده و [[عمر]] برخی حیوانات را صدها بار نسبت به [[عمر]] طبیعیشان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینهها و عواملی بوده است که کاربری [[قانون]] [[پیری]] را به تأخیر میاندازد. | |||
پس ثابت شد که تأخیر عملکرد این [[قانون]] با ایجاد زمینهها و عوامل مشخص از نظر [[علمی]]، ممکن است. گرچه هنوز [[علم]] نتوانسته است نسبت به [[انسان]] این تأخیر را پیاده کند و این هم فقط بهخاطر این است که [[انسان]] نسبت به دیگر جانوران، مشکل خاص خود را دارد و این بدان معناست که از جهت [[علمی]] با توجه به موضعگیریهای پویای [[دانش]] امروزی، هرگز مانعی در راه وقوع [[طول عمر]] [[انسان]]، وجود ندارد، چه اینکه [[پیری]] نتیجه کشمکش و برخورد با عوامل خارجی باشد و چه نتیجه [[قانون]] طبیعی سلولها که خود راه فنا میپیمایند. | پس ثابت شد که تأخیر عملکرد این [[قانون]] با ایجاد زمینهها و عوامل مشخص از نظر [[علمی]]، ممکن است. گرچه هنوز [[علم]] نتوانسته است نسبت به [[انسان]] این تأخیر را پیاده کند و این هم فقط بهخاطر این است که [[انسان]] نسبت به دیگر جانوران، مشکل خاص خود را دارد و این بدان معناست که از جهت [[علمی]] با توجه به موضعگیریهای پویای [[دانش]] امروزی، هرگز مانعی در راه وقوع [[طول عمر]] [[انسان]]، وجود ندارد، چه اینکه [[پیری]] نتیجه کشمکش و برخورد با عوامل خارجی باشد و چه نتیجه [[قانون]] طبیعی سلولها که خود راه فنا میپیمایند. | ||
خط ۳۲۰: | خط ۳۲۱: | ||
«درباره طول عمر [[حضرت مهدی]] {{ع}} سخنهای بسیاری گفتهاند. مهمترین مسأله دخیل در طول عمر حضرت، قدرت الهی است. اگر کسی به کتب آسمانی بهویژه قرآن کریم آشنایی داشته باشد، میداند که کارهای خارق العاده بسیاری در عالَم واقع شده و معجزات بسیاری صادر گردیده که همگی حاکی از قدرت لایزال الهی است؛ از قبیل: توفان نوح<ref>سوره هود، ۳۸ تا ۴۸.</ref>، سرد شدن آتش برای ابراهیم {{ع}}<ref>سوره انبیاء، ۶۹.</ref>، عصای موسی {{ع}} و تبدیل شدن به اژدها<ref>سوره قصص، ۳۲ و طه، ۲۰ و شعرا، ۳۲.</ref>، بیپدر متولد شدن [[حضرت عیسی]] {{ع}}<ref>سوره انبیاء، ۹۱.</ref>، و سخن گفتن او در گهواره<ref>سوره مریم، ۲۷ تا ۳۴.</ref>، و امثال اینها. اگر خداوند قادر است این کارهای خارق العاده را انجام دهد، قادر است حجت و ولی خود را نیز سالهای متمادی نگه دارد<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ۹۹.</ref>. | «درباره طول عمر [[حضرت مهدی]] {{ع}} سخنهای بسیاری گفتهاند. مهمترین مسأله دخیل در طول عمر حضرت، قدرت الهی است. اگر کسی به کتب آسمانی بهویژه قرآن کریم آشنایی داشته باشد، میداند که کارهای خارق العاده بسیاری در عالَم واقع شده و معجزات بسیاری صادر گردیده که همگی حاکی از قدرت لایزال الهی است؛ از قبیل: توفان نوح<ref>سوره هود، ۳۸ تا ۴۸.</ref>، سرد شدن آتش برای ابراهیم {{ع}}<ref>سوره انبیاء، ۶۹.</ref>، عصای موسی {{ع}} و تبدیل شدن به اژدها<ref>سوره قصص، ۳۲ و طه، ۲۰ و شعرا، ۳۲.</ref>، بیپدر متولد شدن [[حضرت عیسی]] {{ع}}<ref>سوره انبیاء، ۹۱.</ref>، و سخن گفتن او در گهواره<ref>سوره مریم، ۲۷ تا ۳۴.</ref>، و امثال اینها. اگر خداوند قادر است این کارهای خارق العاده را انجام دهد، قادر است حجت و ولی خود را نیز سالهای متمادی نگه دارد<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ۹۹.</ref>. | ||
و '''اما طول عمر از نظر ادیان''': همه ادیان از عمر طولانی جمعی از افراد بشر خبر دادهاند، به عنوان مثال در اصحاح (سوره) پنجم از سفر تکوین تورات، آیات ۵، ۸، ۱۱، ۱۴، ۱۷، ۲۰، ۲۷، ۳۱ در اصحاح نهم، آیه ۲۹ و اصحاح یازده آیه ۱۰ تا ۱۷ و در موارد دیگر، افرادی را از پیامبران و دیگران نام برده و عمرهای طولانی هریک را که متجاوز از ۴۰۰، ۶۰۰، ۷۰۰، ۸۰۰ و ۹۰۰ سال بوده به صراحت بیان داشته است. ادیان باستانی دیگر مانند زرتشتی، بودایی، برهمایی و... نیز از عمرهای طولانی جمعی از افراد بشر مخصوصا رهبرانشان خبر دادهاند و همه قائل به طول عمر، بلکه بقای حیات اشخاص تا این زمان هستند<ref>امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۷۳.</ref>. و مسیحیها عموما معتقدند که [[حضرت عیسی]] {{ع}} پس از قتل زنده شده و تاکنون زنده است. | و '''اما طول عمر از نظر ادیان''': همه ادیان از عمر طولانی جمعی از افراد بشر خبر دادهاند، به عنوان مثال در اصحاح (سوره) پنجم از سفر تکوین تورات، آیات ۵، ۸، ۱۱، ۱۴، ۱۷، ۲۰، ۲۷، ۳۱ در اصحاح نهم، آیه ۲۹ و اصحاح یازده آیه ۱۰ تا ۱۷ و در موارد دیگر، افرادی را از پیامبران و دیگران نام برده و عمرهای طولانی هریک را که متجاوز از ۴۰۰، ۶۰۰، ۷۰۰، ۸۰۰ و ۹۰۰ سال بوده به صراحت بیان داشته است. ادیان باستانی دیگر مانند زرتشتی، بودایی، برهمایی و... نیز از عمرهای طولانی جمعی از افراد بشر مخصوصا رهبرانشان خبر دادهاند و همه قائل به طول عمر، بلکه بقای حیات اشخاص تا این زمان هستند<ref>امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۷۳.</ref>. و مسیحیها عموما معتقدند که [[حضرت عیسی]] {{ع}} پس از قتل زنده شده و تاکنون زنده است. | ||
'''طول عمر از دیدگاه [[قرآن]]''': با مراجعه به قرآن کریم معلوم میشود که بعضیها از عمر طولانی برخوردار بوده و هستند، به عنوان نمونه درباره [[حضرت نوح]] {{ع}} میخوانیم که قبل از توفان، ۹۵۰ سال در میان قوم خود بوده<ref>سوره عنکبوت، ۱۴.</ref> و پس از توفان نیز زنده بود. در تاریخ تا ۲۵۰۰ سال درباره طول عمر آن حضرت نوشتهاند. همچنین درباره [[حضرت عیسی]] {{ع}} وقتی یهودیان گفتند: ما او را به دار آویخته و کشتهایم، قرآن کریم نظر آنان را مردود دانسته و فرمود: خداوند او را به آسمان برده است<ref>سوره نساء، ۱۵۸.</ref>. لذا در [[روایات]] داریم که [[حضرت عیسی]] {{ع}} زنده و در آسمان است و پس از ظهور [[حضرت مهدی]] {{ع}} از آسمان نازل شده و پشت سر حضرت نماز میخواند. در مورد زندگی [[حضرت خضر]] {{ع}} گرچه در قرآن ذکر نشده، اما در داستان [[حضرت موسی]] {{ع}}<ref>سوره کهف، ۶۵ تا ۸۲.</ref>، و پیر مراد و معلم او در [[روایات]] آمده که آن رجل الهی حضرت خضر بوده و همچنان زنده است. پس طبق آیات قرآن و روایات، داشتن عمر طولانی امری ممکن و قابل تحقق است. | |||
'''طول عمر از منظر تاریخ''': در بیشتر کتبی که دانشمندان درباره زندگی و وجود [[امام زمان]] {{ع}} نوشتهاند، بابی را به "معمّرین" اختصاص داده و اسامی افرادی را که عمر طولانی داشتهاند، ضبط کردهاند که ما اسامی برخی از آنان را در باب "معمّرین" آوردهایم. | |||
'''طول عمر در تحقیقات جهان پزشکی''': از نظر پزشکی، عمر انسان محدود به هفتاد و هشتاد سال نیست، بلکه تمام اعضای بدن انسان، جداگانه برای یک عمر طولانی ساخته شده است. یکی از دانشمندان در مقام مقایسه عمر انسان با سایر موجودات، مطالعات فراوانی نموده و بالاخره ثابت کرد که بدن آدمی برای آن ساخته شده که هزاران سال عمر کند<ref>اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۲، ص ۲۲۰.</ref>. یکی از پزشکان میگوید: برای مدت زندگانی انسان، حدی که تجاوز از آن محال باشد، معین نشده است<ref>مصلح جهانی، ص ۶۷.</ref>. یکی دیگر از دانشمندان میگوید: اگر میتوانستیم نیم پایین رودهها را از تفاله پاک نگهداریم و نگذاریم بدن از آن ناحیه مسموم شود، مرگ را جواب میگفتیم و بعض دیگر این ادعا را درباره جهازات دیگر کردهاند<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۳۷.</ref>. چیزی که تاکنون ثابت شده است، این است که علت اصلی مرگ، امراض و عوارضی است که به یکی از اعضاء، عارض شده، در نتیجه آن عضو را از انجام کار بازمیدارد و بهواسطه ارتباط و اتصالی که میان اعضاء برقرار است، از مرگ آن عضو، مرگ سایر اعضاء نیز فرامیرسد. امروزه بشر در این فکر است که به کرات دوردست آسمانی که احتمالا صدها و یا هزارها سال وقت میخواهد سفر کند، و چون عمر کوتاه انسان با این نوع مسافرتهای طولانی وفق نمیدهد در این صدد برآمدهاند که برای رسیدن به کرات آسمانی، اول باید عمر انسان را زیادتر کرد. لذا امروز در دانشگاههای مهم دنیا، کرسی دو علم جدید "ژریاتری" و "جرونتولوژی" به همین منظور مشغول فعالیت است و دانشمندان پیشبینی میکنند که روزی خواهد رسید که بشر، هم عمر خود را به هزاران سال میرساند و هم به کرات دوردست آسمانی سفر میکند. لذا عمر انسان از نظر علمی حد ثابت و معینی ندارد، بلکه انسان قابلیت آن را دارد که هزاران سال عمر کند. | |||
و اما حضرت آیت الله [[وحید خراسانی]] درباره کلمه "[[امام زمان]]" میگوید: اگر درباره کلمه "[[امام زمان]]" و "صاحب الزمان" دقت کنید میبینید آن حضرت، جلوی زمان است و زمان، پشت سر اوست. آن حضرت، امام و صاحب زمان است و چون مقدم بر زمان است، بر زمان هم [[امامت]] میکند. اگر کسی عمق این مطلب را بفهمد، خواهد دانست که چرا [[امام زمان]] {{ع}} پیر نمیشود<ref>پیام [[امام زمان]]، حجازی، ص ۱۷۳.</ref>. پس با اینهمه، طول عمر هم امکان دارد و هم واقع شده است»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۷۱-۴۷۳.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۳۷: | خط ۳۴۲: | ||
توضیح اینکه که تا به امروز هیچ دلیلی اقامه نشده که ممکن نیست [[انسان]] با [[عمر]] این چنین طولانی زندگی کند، بلکه شواهد نشان میدهد که انسانهای پیشین [[عمری]] بسیار زیادتر از [[عمر]] طبیعی انسانهای امروز داشته اند، مانند [[حضرت نوح]] {{ع}} که [[قرآن کریم]] دلالت میکند که [[عمری]] بس دراز داشته و تنها بعد از بعثتش و تا قبل از حادثه طوفان ۹۵۰ سال [[قوم]] خود را به سوی [[خدای سبحان]] [[دعوت]] کرد<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» (عنکبوت:۱۴).</ref>. | توضیح اینکه که تا به امروز هیچ دلیلی اقامه نشده که ممکن نیست [[انسان]] با [[عمر]] این چنین طولانی زندگی کند، بلکه شواهد نشان میدهد که انسانهای پیشین [[عمری]] بسیار زیادتر از [[عمر]] طبیعی انسانهای امروز داشته اند، مانند [[حضرت نوح]] {{ع}} که [[قرآن کریم]] دلالت میکند که [[عمری]] بس دراز داشته و تنها بعد از بعثتش و تا قبل از حادثه طوفان ۹۵۰ سال [[قوم]] خود را به سوی [[خدای سبحان]] [[دعوت]] کرد<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» (عنکبوت:۱۴).</ref>. | ||
البته علامه در [[المیزان]] نسبت به [[عمر طولانی]] [[حضرت نوح]] {{ع}} از بعضی از [[مفسرین]] [[نقل]] میکند که گفتهاند [[طول عمر]] [[نوح]] {{ع}} روی جریان عادی و طبیعی نبوده بلکه مانند سایر [[معجزات]] جنبه خارق عادت داشته و ثعلبی در قصص الانبیا در خصوص [[نوح]] {{ع}} گفته: وی از همه [[انبیاء]] بیشتر [[عمر]] کرده و به همین جهت او را اکبر الانبیا و [[شیخ]] المرسلین میگفتهاند و [[خدای تعالی]] [[معجزه]] او را همین [[طول عمر]] او قرار داده بود چون آنجناب هزار سال [[عمر]] کرده بود در حالی که نه یک دندان و نه هیچ یک از قوای بدنی خود را از دست نداده بود. | البته علامه در [[المیزان]] نسبت به [[عمر طولانی]] [[حضرت نوح]] {{ع}} از بعضی از [[مفسرین]] [[نقل]] میکند که گفتهاند [[طول عمر]] [[نوح]] {{ع}} روی جریان عادی و طبیعی نبوده بلکه مانند سایر [[معجزات]] جنبه خارق عادت داشته و ثعلبی در قصص الانبیا در خصوص [[نوح]] {{ع}} گفته: وی از همه [[انبیاء]] بیشتر [[عمر]] کرده و به همین جهت او را اکبر الانبیا و [[شیخ]] المرسلین میگفتهاند و [[خدای تعالی]] [[معجزه]] او را همین [[طول عمر]] او قرار داده بود چون آنجناب هزار سال [[عمر]] کرده بود در حالی که نه یک دندان و نه هیچ یک از قوای بدنی خود را از دست نداده بود. | ||
ایشان ابتدا این احتمال را تضعیف و به توجیه طبیعی موضوع میپردازد ولی در پایان این بحث مجددا احتمال [[معجزه]] بودن را مطرح و میگوید: {{عربی|[[علی]] ان الاعتراض [[علی]] کتاب الله فی مثل [[عمر]] [[نوح]] {{ع}} و هو یذکر من [[معجزات]] الانبیاء الخارقه للعاده شیئا کثیرا لعجیب}}<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۱.</ref> | |||
::::::از لحاظ تحلیل و اعتبار عقلی نیز دارا بودن [[عمر طولانی]] در میان انسانهای گذشته کاملا قابل پذیرش است چرا که زندگی آنان زندگی ساده و غم و [[اندوه]] شان بسیار کم و قهرا بیماریهایشان نیز محدود بوده و از این همه انواع بیماری و عوامل ویرانگری که امروز گریبانگیر [[بشر]] شده را نداشتهاند و [[شاهد]] آن اینکه در همین زمان نیز زندگی کسانی که بیش از ۱۰۰ سال [[عمر]] کردهاند را بررسی مینیم میبینیم زندگی ساده و هم و غم اندک و ناچیزی داشته و به طور کلی دغدغههای کمتری داشتهاند و بسیاری از صحنهها که دیگران را پریشان میکند آنها را پریشان نمیکرده است. با این حساب هیچ بُعدی ندارد که [[عمر]] بعضی از افراد به صدها سال بالغ شود<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۰.</ref> و در نتیجه راز [[عمر طولانی]] [[امام عصر]] {{ع}} نیز همین مسئله طبیعی باشد<ref>خصوصاً که امام {{ع}} علم به همه امور دارد و لذا میتواند همه عوامل کوتاه شدن عمر و طولانی شدن آن را شناسایی و بر اساس آن زندگی کند. «مولف».</ref> | ::::::از لحاظ تحلیل و اعتبار عقلی نیز دارا بودن [[عمر طولانی]] در میان انسانهای گذشته کاملا قابل پذیرش است چرا که زندگی آنان زندگی ساده و غم و [[اندوه]] شان بسیار کم و قهرا بیماریهایشان نیز محدود بوده و از این همه انواع بیماری و عوامل ویرانگری که امروز گریبانگیر [[بشر]] شده را نداشتهاند و [[شاهد]] آن اینکه در همین زمان نیز زندگی کسانی که بیش از ۱۰۰ سال [[عمر]] کردهاند را بررسی مینیم میبینیم زندگی ساده و هم و غم اندک و ناچیزی داشته و به طور کلی دغدغههای کمتری داشتهاند و بسیاری از صحنهها که دیگران را پریشان میکند آنها را پریشان نمیکرده است. با این حساب هیچ بُعدی ندارد که [[عمر]] بعضی از افراد به صدها سال بالغ شود<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۰.</ref> و در نتیجه راز [[عمر طولانی]] [[امام عصر]] {{ع}} نیز همین مسئله طبیعی باشد<ref>خصوصاً که امام {{ع}} علم به همه امور دارد و لذا میتواند همه عوامل کوتاه شدن عمر و طولانی شدن آن را شناسایی و بر اساس آن زندگی کند. «مولف».</ref> | ||
*'''پاسخ دوم''': زندگی و [[طول عمر]] [[امام زمان]] {{ع}} از طریق خارق عادت و [[معجزه]] است. این پاسخ در صورتی مطرح میشود که جواب اول مورد پذیرش قرار نگیرد. برای روشن شدن این پاسخ، باید به چند مطلب توجه داشت: | *'''پاسخ دوم''': زندگی و [[طول عمر]] [[امام زمان]] {{ع}} از طریق خارق عادت و [[معجزه]] است. این پاسخ در صورتی مطرح میشود که جواب اول مورد پذیرش قرار نگیرد. برای روشن شدن این پاسخ، باید به چند مطلب توجه داشت: |