پرش به محتوا

چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. ')
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:


«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش چند نکته اساسی را باید مورد توجه قرار داد:  
«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش چند نکته اساسی را باید مورد توجه قرار داد:  
*ارتباط [[امام]] [[معصوم]] با [[حجت خدا]]: "[[ولایت]]" و "[[امامت]]" رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است و [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از سایر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]] پذیریش [[ولایت]] [[معصومین]]{{عم}} و به طور کلی [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه فضلیت‌ها و شرط اساسی قبولی همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکات در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و عدم [[حضور ظاهری امام]] در [[جامعه]] به نوعی اعلام پذیریش [[ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است و همین [[انتظار]] موجب می‌شود که ارتباط [[شیعیان]] با امامشان، اگرچه به صورت ارتباط قبلی و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.  
*ارتباط [[امام]] [[معصوم]] با [[حجت خدا]]: "[[ولایت]]" و "[[امامت]]" رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است و [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از سایر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]] پذیریش [[ولایت]] [[معصومین]]{{عم}} و به طور کلی [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه فضلیت‌ها و شرط اساسی قبولی همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکات در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و عدم [[حضور ظاهری امام]] در [[جامعه]] به نوعی اعلام پذیریش [[ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است و همین [[انتظار]] موجب می‌شود که ارتباط [[شیعیان]] با امامشان، اگرچه به صورت ارتباط قبلی و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.
::::::در روایتی که از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده، آن [[حضرت]] ضمن [[پیش‌بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم{{صل}} کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کنند و [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌دانند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: «[[غیبت]] دوازهمین [[ولی خدا]] - [[صاحب]] [[عزت و جلال]] - از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - و [[امامان]] بعد از او، به درازا می‌کشد. ای ابا خالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند [[برترین]] [[مردم]] در همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] - که گرامی و بلندمرتبه است - چنان [[خرد]]، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] {و عدم [[حضور امام]]} برای آنها همانند مشاهده {و [[حضور امام]]} است. [[خداوند]] [[مردم]] این زمان را به مانند کسانی قرار داده که با [[شمشیر]] در پیشگاه [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - [[جهاد]] ‌می کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند»<ref>{{متن حدیث|"ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً"}} شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۲۰؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.
 
در روایتی که از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده، آن [[حضرت]] ضمن [[پیش‌بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم{{صل}} کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کنند و [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌دانند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: «[[غیبت]] دوازهمین [[ولی خدا]] - [[صاحب]] [[عزت و جلال]] - از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - و [[امامان]] بعد از او، به درازا می‌کشد. ای ابا خالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند [[برترین]] [[مردم]] در همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] - که گرامی و بلندمرتبه است - چنان [[خرد]]، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] {و عدم [[حضور امام]]} برای آنها همانند مشاهده {و [[حضور امام]]} است. [[خداوند]] [[مردم]] این زمان را به مانند کسانی قرار داده که با [[شمشیر]] در پیشگاه [[رسول خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - [[جهاد]] ‌می کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند»<ref>{{متن حدیث|"ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً"}} شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۲۰؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.


بنابراین اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکاتب باقی نخواهد ماند؛ البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید به ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم{{صل}}؛ هم او که در حال حاضر [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] و ناملایمات است.  
بنابراین اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکاتب باقی نخواهد ماند؛ البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید به ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم{{صل}}؛ هم او که در حال حاضر [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] و ناملایمات است.  
*[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسانها]]: [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]] معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست؛ تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری تا بگویم کیستی". آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند حکایت از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها می‌کند. به عکس آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد.  
*[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسانها]]: [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]] معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست؛ تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری تا بگویم کیستی". آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند حکایت از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها می‌کند. به عکس آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد.
::::::[[آرزوها]] [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمند‌تر باشد حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخودار خواهد بود. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: {{متن حدیث|"قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ"}}<ref>«"[[ارزش]] مرد به اندازه همیت اوست"» سید شریف رضی، نهج البلاغه، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیرالمؤمنان{{ع}} ترجمه: مرحوم دشتی، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>.   
 
[[آرزوها]] [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمند‌تر باشد حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخودار خواهد بود. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: {{متن حدیث|"قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ"}}<ref>«"[[ارزش]] مرد به اندازه همیت اوست"» سید شریف رضی، نهج البلاغه، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیرالمؤمنان{{ع}} ترجمه: مرحوم دشتی، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>.   
::::::و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|"قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ"}}<ref>«"مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"» همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. پس از این مقدمه می‌توان گفت که چون [[انسان]] [[منتظر]] بر‌ترین و ارزشمند‌ترین [[آمال]] و آرزوهای نهایی [[انسان]] منتظ، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه شدن دست [[ظالمان]] و [[مستکبران]] از گوشه گوشه [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در جای جای کره [[خاک]] است؛ یعنی آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. قطعاً چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضلیتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
::::::و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|"قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ"}}<ref>«"مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"» همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. پس از این مقدمه می‌توان گفت که چون [[انسان]] [[منتظر]] بر‌ترین و ارزشمند‌ترین [[آمال]] و آرزوهای نهایی [[انسان]] منتظ، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه شدن دست [[ظالمان]] و [[مستکبران]] از گوشه گوشه [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در جای جای کره [[خاک]] است؛ یعنی آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. قطعاً چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضلیتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
*[[انتظار]] عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع: [[انتظار]] نقش مهمی در [[سازندگی]]، [[پویایی]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]] دارد، و اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که در بخش آخر این رساله بر شمرده خواهد شد عمل کند به الگوی مطلوب [[انسان]] دیندار دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخودار می‌شوند. و به عبارت دیگر [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به همان ‌شأن و منزلتی که مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] است، رسیده و به بالاترین نقطه کامل نائل می‌شود"<ref>ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نباید‌ها، ص ۲۴.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۶۸.</ref>.
*[[انتظار]] عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع: [[انتظار]] نقش مهمی در [[سازندگی]]، [[پویایی]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]] دارد، و اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که در بخش آخر این رساله بر شمرده خواهد شد عمل کند به الگوی مطلوب [[انسان]] دیندار دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخودار می‌شوند. و به عبارت دیگر [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به همان ‌شأن و منزلتی که مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] است، رسیده و به بالاترین نقطه کامل نائل می‌شود"<ref>ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نباید‌ها، ص ۲۴.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۶۸.</ref>.
خط ۲۰۴: خط ۲۰۶:
«بر اساس [[عقاید]] حقه [[شیعه]] که برگرفته از [[قرآن]] و فرموده‌های [[حضرت رسول]] {{صل}} است، [[رفتار]] و گفتار [[ائمه]] {{ع}} فراخور شخصیت ارجمندشان، بسیار متعالی، برجسته و دارای اهمیت راهبردی است. از طرفی آن بزرگواران، [[امام]] خلائق‌اند و دیگران [[وظیفه]] [[تبعیت]]، [[تقلید]] و [[پیروی]] از ایشان را دارند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>.
«بر اساس [[عقاید]] حقه [[شیعه]] که برگرفته از [[قرآن]] و فرموده‌های [[حضرت رسول]] {{صل}} است، [[رفتار]] و گفتار [[ائمه]] {{ع}} فراخور شخصیت ارجمندشان، بسیار متعالی، برجسته و دارای اهمیت راهبردی است. از طرفی آن بزرگواران، [[امام]] خلائق‌اند و دیگران [[وظیفه]] [[تبعیت]]، [[تقلید]] و [[پیروی]] از ایشان را دارند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>.


اوج [[بندگی]] یک فرد، ولایتمداری اوست؛ زیرا [[اطاعت]] تام از [[قرآن]] و فرامین [[رسول الله]] {{صل}} که مساوی با [[بندگی]] است، این اقتضا را دارد که هیچ چیز بدون [[ولایت]]، معنادار نباشد. لذا باید در وقف و سکون، پیرو [[اهل بیت]] {{ع}} بود تا در این رهگذر [[برترین عمل]] را نصیب خود کنیم. چون عمل آنان مطابق [[هدایت الهی]] و [[برترین عمل]] است. از جمله [[اعمال]] آن بزرگواران، [[انتظار فرج]] است.
اوج [[بندگی]] یک فرد، ولایتمداری اوست؛ زیرا [[اطاعت]] تام از [[قرآن]] و فرامین [[رسول الله]] {{صل}} که مساوی با [[بندگی]] است، این اقتضا را دارد که هیچ چیز بدون [[ولایت]]، معنادار نباشد. لذا باید در وقف و سکون، پیرو [[اهل بیت]] {{ع}} بود تا در این رهگذر [[برترین عمل]] را نصیب خود کنیم. چون عمل آنان مطابق [[هدایت الهی]] و [[برترین عمل]] است. از جمله [[اعمال]] آن بزرگواران، [[انتظار فرج]] است.
::::::در [[کتاب خصال]]، روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که ایشان راه و روش [[ائمه اطهار]]{{ع}} را برمی‌‌شمرند و [[انتظار فرج]] به همراه [[صبر]] را یکی از فرازهای [[زندگی]] خود می‌دانند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۳۲، به نقل از خصال: {{متن حدیث|فِي خَبَرِ الْأَعْمَشِ قَالَ الصَّادِقُ {{ع}} مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ إِلَى قَوْلِهِ وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}.</ref>.


[[برترین]] فضیلتی که ‌‌برای [[انتظار فرج]] می‌‌توان برشمرد، همین است که [[سیره اهل بیت]] {{ع}} و اقتداء [[شیعیان]] به موالیانشان در این موضوع مصداقی از ولایت‌مداری آن‌ها است و فضیلتی بزرگ برای آنان محسوب می‌‌شود.  
در [[کتاب خصال]]، روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که ایشان راه و روش [[ائمه اطهار]]{{ع}} را برمی‌‌شمرند و [[انتظار فرج]] به همراه [[صبر]] را یکی از فرازهای [[زندگی]] خود می‌دانند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۳۲، به نقل از خصال: {{متن حدیث|فِي خَبَرِ الْأَعْمَشِ قَالَ الصَّادِقُ {{ع}} مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ إِلَى قَوْلِهِ وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}.</ref>.
::::::در کتاب [[شریف]] کافی باب دعائم الاسلام [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده که در آن از [[انتظار فرج]] به عنوان یکی از ستون‌های [[دین]] و در زمره [[ارکان دین]] یاد شده است. شخصی از [[امام]] {{ع}} از [[دینی]] سؤال می‌‌کند که عمل فرد، با [[اعتقاد]] به آن [[دین]] مورد قبول است. [[امام]] {{ع}} در پاسخ وی می‌‌فرمایند: "[[شهادت]] به [[وحدانیت]] و بی‌شریک بودن [[خدای تعالی]] و [[شهادت]] به [[بندگی]] و [[رسالت]] [[حضرت]] ختمی [[مرتبت]] {{صل}} و [[اقرار]] به صحت آنچه از جانب [[خدا]] آمده و [[اقرار]] به [[ولایت]] ما [[اهل بیت]] و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[اطاعت]] از [[اوامر]] ما و [[پرهیزگاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما. پس همانا برای ما [[دولت]] و [[حکومتی]] است که هرگاه [[خداوند]] بخواهد، می‌‌آید"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۷۶.</ref>. در [[کتاب الغیبه]] [[نعمانی]] به [[حدیثی]] برمی‌‌خوریم که گویی [[انتظار فرج]] را سیمای بیرونی و عملی برای [[تولی]] و [[تبری]] به شمار آورده و آن را وسیله‌ای برای تقویت [[روحیه]] [[فرمانبرداری]] از [[اولیا]] و کفرستیزی با [[طاغوت]] دانسته است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "هنگامی که صبح و [[شام]] یک روز بر تو گذشت و امامی از [[آل محمد]] {{صل}} را در آن روز ندیدی، هر آنچه [[دوست]] داری، [[دوست]] داشته باش ([[محبت]] [[اهل بیت]] را در [[دل]] زنده نگه دار) و از هر آنچه نفرت داری متنفر باش و بر [[ولایت]] موالیانت [[استوار]] باش و [[فرج]] را هر صبح و [[شام]] [[انتظار]] بکش"<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۱۵۸، ح۳: {{متن حدیث|إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ يَوْماً لَا تَرَى فِيهِ إِمَاماً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَأَحْبِبْ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ وَ وَالِ مَنْ كُنْتَ تُوَالِي وَ انْتَظِرِ الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً}}.</ref>.
 
[[برترین]] فضیلتی که ‌‌برای [[انتظار فرج]] می‌‌توان برشمرد، همین است که [[سیره اهل بیت]] {{ع}} و اقتداء [[شیعیان]] به موالیانشان در این موضوع مصداقی از ولایت‌مداری آن‌ها است و فضیلتی بزرگ برای آنان محسوب می‌‌شود.
 
در کتاب [[شریف]] کافی باب دعائم الاسلام [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده که در آن از [[انتظار فرج]] به عنوان یکی از ستون‌های [[دین]] و در زمره [[ارکان دین]] یاد شده است. شخصی از [[امام]] {{ع}} از [[دینی]] سؤال می‌‌کند که عمل فرد، با [[اعتقاد]] به آن [[دین]] مورد قبول است. [[امام]] {{ع}} در پاسخ وی می‌‌فرمایند: "[[شهادت]] به [[وحدانیت]] و بی‌شریک بودن [[خدای تعالی]] و [[شهادت]] به [[بندگی]] و [[رسالت]] [[حضرت]] ختمی [[مرتبت]] {{صل}} و [[اقرار]] به صحت آنچه از جانب [[خدا]] آمده و [[اقرار]] به [[ولایت]] ما [[اهل بیت]] و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[اطاعت]] از [[اوامر]] ما و [[پرهیزگاری]] و [[فروتنی]] و [[انتظار قائم]] ما. پس همانا برای ما [[دولت]] و [[حکومتی]] است که هرگاه [[خداوند]] بخواهد، می‌‌آید"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۷۶.</ref>. در [[کتاب الغیبه]] [[نعمانی]] به [[حدیثی]] برمی‌‌خوریم که گویی [[انتظار فرج]] را سیمای بیرونی و عملی برای [[تولی]] و [[تبری]] به شمار آورده و آن را وسیله‌ای برای تقویت [[روحیه]] [[فرمانبرداری]] از [[اولیا]] و کفرستیزی با [[طاغوت]] دانسته است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "هنگامی که صبح و [[شام]] یک روز بر تو گذشت و امامی از [[آل محمد]] {{صل}} را در آن روز ندیدی، هر آنچه [[دوست]] داری، [[دوست]] داشته باش ([[محبت]] [[اهل بیت]] را در [[دل]] زنده نگه دار) و از هر آنچه نفرت داری متنفر باش و بر [[ولایت]] موالیانت [[استوار]] باش و [[فرج]] را هر صبح و [[شام]] [[انتظار]] بکش"<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۱۵۸، ح۳: {{متن حدیث|إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ يَوْماً لَا تَرَى فِيهِ إِمَاماً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَأَحْبِبْ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ وَ وَالِ مَنْ كُنْتَ تُوَالِي وَ انْتَظِرِ الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً}}.</ref>.


با توجه به [[حدیثی]] که از [[اصول کافی]] آوردیم و برداشتی که از [[حدیث]] الغیبه داشتیم [[یقین]] حاصل می‌‌کنیم که [[انتظار فرج]] از ستون‌های نگه دارنده [[دین]] و گوهری گران‌قیمت در [[حد ]] [[ارکان دین]] است»<ref>[[وحید کاشانی‌ادیب|کاشانی‌ادیب، وحید]]، [[فضیلت انتظار و جایگاه منتظران در قرآن کریم و روایات (مقاله)|فضیلت انتظار و جایگاه منتظران در قرآن کریم و روایات]]، ص۱۷۸.</ref>.
با توجه به [[حدیثی]] که از [[اصول کافی]] آوردیم و برداشتی که از [[حدیث]] الغیبه داشتیم [[یقین]] حاصل می‌‌کنیم که [[انتظار فرج]] از ستون‌های نگه دارنده [[دین]] و گوهری گران‌قیمت در [[حد ]] [[ارکان دین]] است»<ref>[[وحید کاشانی‌ادیب|کاشانی‌ادیب، وحید]]، [[فضیلت انتظار و جایگاه منتظران در قرآن کریم و روایات (مقاله)|فضیلت انتظار و جایگاه منتظران در قرآن کریم و روایات]]، ص۱۷۸.</ref>.
خط ۲۶۲: خط ۲۶۶:
| پاسخ = آقای '''[[سید مهدی موسوی کاشمری]]'''، در مقاله ''«[[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)|امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[سید مهدی موسوی کاشمری]]'''، در مقاله ''«[[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)|امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:


«'''[[انتظار]] [[مکتب]] عمل:''' در [[حدیثی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌‌فرماید: [[برترین عمل]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] داشتن است<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}.</ref>. [[پیامبر]] در این بیان خود "[[انتظار فرج]]" را عمل به حساب آورده است، درحالی‌ که‌‎ دست روی دست گذاشتن و خود را بی‌خاصیت و مهمل بارآوردن، در گوشه خانه خزیدن و‌‎ ‎تن به [[ظلم]] دادن و در آرزوی [[ظهور امام زمان]] به سر بردن تا آن [[حضرت]] با نیروی غیبی امور را‌‎ ‎اصلاح کند نه‌تنها [[انتظار]] نیست بلکه خود ضد [[انتظار]] است.  
«'''[[انتظار]] [[مکتب]] عمل:''' در [[حدیثی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌‌فرماید: [[برترین عمل]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] داشتن است<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}.</ref>. [[پیامبر]] در این بیان خود "[[انتظار فرج]]" را عمل به حساب آورده است، درحالی‌ که‌‎ دست روی دست گذاشتن و خود را بی‌خاصیت و مهمل بارآوردن، در گوشه خانه خزیدن و‌‎ ‎تن به [[ظلم]] دادن و در آرزوی [[ظهور امام زمان]] به سر بردن تا آن [[حضرت]] با نیروی غیبی امور را‌‎ ‎اصلاح کند نه‌تنها [[انتظار]] نیست بلکه خود ضد [[انتظار]] است.
::::::گذشته از این،در این [[حدیث]] "[[انتظار فرج]]" [[برترین عمل]] شمرده شده و سر آن هم این‌‎ ‎است که "[[انتظار فرج]]" حرکت و عمل در جهت ایجاد [[جامعه]] و [[حکومتی]] مبتنی بر [[دین]] و‌‎ ‎ارزش‌های [[اسلامی]] و [[عدالت اجتماعی]] است و چنین اقدامی [[برترین]] عمل‌هاست زیرا مقدمه و‌‎ ‎تلاش برای تحقق [[حکومت]] و [[نظام اسلامی]] و [[ولایت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} است. و‌‎ ‎بر طبق [[روایت]] از [[امام]] این خود [[افضل]] [[اعمال]] است، زیرا وسیله آن است که سایر فرایض و‌‎ ‎احکام [[الهی]] عینیت یافته و عملی می‌‌گردد. و در [[حقیقت]] "[[انتظار فرج]]" برای ما که در [[عصر‌‎ ‎غیبت]] واقعیم نوعی [[آماده‌سازی]] و مهیا شدن برای [[یاری]] رساندن به [[نهضت]] جهانی حضرت‌‎ ‎مهدی{{ع}} و این جز با [[مبارزه]] و تلاش مستمر و [[جهاد]] بی‌امان با مظاهر [[شرک]] و [[طاغوت]] و‌‎ ‎ایجاد [[آمادگی]] صد در صد و همیشگی میسّر نیست»<ref>[[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)|امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]، ص۴۰۴.</ref>.
 
گذشته از این،در این [[حدیث]] "[[انتظار فرج]]" [[برترین عمل]] شمرده شده و سر آن هم این‌‎ ‎است که "[[انتظار فرج]]" حرکت و عمل در جهت ایجاد [[جامعه]] و [[حکومتی]] مبتنی بر [[دین]] و‌‎ ‎ارزش‌های [[اسلامی]] و [[عدالت اجتماعی]] است و چنین اقدامی [[برترین]] عمل‌هاست زیرا مقدمه و‌‎ ‎تلاش برای تحقق [[حکومت]] و [[نظام اسلامی]] و [[ولایت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} است. و‌‎ ‎بر طبق [[روایت]] از [[امام]] این خود [[افضل]] [[اعمال]] است، زیرا وسیله آن است که سایر فرایض و‌‎ ‎احکام [[الهی]] عینیت یافته و عملی می‌‌گردد. و در [[حقیقت]] "[[انتظار فرج]]" برای ما که در [[عصر‌‎ ‎غیبت]] واقعیم نوعی [[آماده‌سازی]] و مهیا شدن برای [[یاری]] رساندن به [[نهضت]] جهانی حضرت‌‎ ‎مهدی{{ع}} و این جز با [[مبارزه]] و تلاش مستمر و [[جهاد]] بی‌امان با مظاهر [[شرک]] و [[طاغوت]] و‌‎ ‎ایجاد [[آمادگی]] صد در صد و همیشگی میسّر نیست»<ref>[[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)|امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]، ص۴۰۴.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۷۲: خط ۲۷۷:


«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش باید به چند نکته اساسی توجه کرد:  
«برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش باید به چند نکته اساسی توجه کرد:  
*'''[[انتظار]]، حلقه پیوند [[شیعه]] با [[امام]] [[معصوم]]''': چنان‌که می‌دانید، "[[ولایت]]" و "[[امامت]]"، رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است. [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان، از مهم‌ترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از دیگر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]]، [[پذیرش ولایت]] [[معصومین]] {{عم}} و به طور کلی، [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه [[فضیلت‌ها]] و شرط اساسی پذیرش همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکته‌ها در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و حضور نداشتن ظاهری [[امام]] در [[جامعه]]، به نوعی اعلام [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است. همین [[انتظار]] موجب می‌شود ارتباط [[شیعیان]] با امام‌شان، هر چند به صورت [[ارتباط قلبی]] و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.  
*'''[[انتظار]]، حلقه پیوند [[شیعه]] با [[امام]] [[معصوم]]''': چنان‌که می‌دانید، "[[ولایت]]" و "[[امامت]]"، رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است. [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان، از مهم‌ترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از دیگر مکتب‌هاست. از دیدگاه [[شیعه]]، [[پذیرش ولایت]] [[معصومین]] {{عم}} و به طور کلی، [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همه [[فضیلت‌ها]] و شرط اساسی پذیرش همه [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکته‌ها در می‌یابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و حضور نداشتن ظاهری [[امام]] در [[جامعه]]، به نوعی اعلام [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است. همین [[انتظار]] موجب می‌شود ارتباط [[شیعیان]] با امام‌شان، هر چند به صورت [[ارتباط قلبی]] و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند.
::::::بر همین اساس است که برخی صاحب‌نظران فرموده‌اند: [[انسان]] در [[عصر غیبت]] یا [[منتظر]] است یا گرفتار [[جاهلیت]]. ما در [[عصر غیبت]]، قسم سوم نداریم. یا [[مردم]] [[منتظران راستین]] [[ظهور ولی عصر]] {{ع}} ‌اند یا اگر [[منتظر]] نشدند، در [[جاهلیت]] به سر می‌برند<ref>عبدالله جوادی آملی، "امام زمان {{ع}} خلیفه خداست نه وکیل مردم"، موعود، سال دوازدهم، شماره ۸٤، بهمن ۱۳۸۶.</ref>.
 
بر همین اساس است که برخی صاحب‌نظران فرموده‌اند: [[انسان]] در [[عصر غیبت]] یا [[منتظر]] است یا گرفتار [[جاهلیت]]. ما در [[عصر غیبت]]، قسم سوم نداریم. یا [[مردم]] [[منتظران راستین]] [[ظهور ولی عصر]] {{ع}} ‌اند یا اگر [[منتظر]] نشدند، در [[جاهلیت]] به سر می‌برند<ref>عبدالله جوادی آملی، "امام زمان {{ع}} خلیفه خداست نه وکیل مردم"، موعود، سال دوازدهم، شماره ۸٤، بهمن ۱۳۸۶.</ref>.


در روایتی که از [[امام سجاد]] {{ع}} [[نقل]] شده است، آن [[حضرت]] با [[پیش بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم {{عم}}، کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] این [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کند. [[امام سجاد]] {{ع}}، [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌داند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی ندارد و همسان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند، در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: [[غیبت]] دوازدهمین ولی [[خداوند]] [[صاحب]] [[عزت و جلال]] از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - و [[امامان]] پس از او به درازا می‌کشد. ای اباخالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] که گرامی و بلندمرتبه است، چنان خرَد، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] [و حضور نداشتن [[امام]]] برای آنها همانند مشاهده [و [[حضور امام]]] است. [[خداوند]]، [[مردم]] این زمان را مانند کسانی قرار داده است که با [[شمشیر]] در پیش‌گاه [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - [[جهاد]] می‌کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.
در روایتی که از [[امام سجاد]] {{ع}} [[نقل]] شده است، آن [[حضرت]] با [[پیش بینی]] [[دوران غیبت]] [[دوازدهمین امام]] از سلسله [[جانشینان پیامبر]] اکرم {{عم}}، کسانی را که در [[زمان غیبت]]، [[امامت]] این [[امام]] را پذیرا می‌شوند و در [[انتظار]] او به سر می‌برند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها معرفی می‌کند. [[امام سجاد]] {{ع}}، [[دلیل]] این [[برتری]] را این می‌داند که برای آنها [[غیبت]] و حضور هیچ تفاوتی ندارد و همسان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند، در [[زمان غیبت]] انجام می‌دهند: [[غیبت]] دوازدهمین ولی [[خداوند]] [[صاحب]] [[عزت و جلال]] از سلسله [[جانشینان]] [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - و [[امامان]] پس از او به درازا می‌کشد. ای اباخالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند، [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] که گرامی و بلندمرتبه است، چنان خرَد، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] [و حضور نداشتن [[امام]]] برای آنها همانند مشاهده [و [[حضور امام]]] است. [[خداوند]]، [[مردم]] این زمان را مانند کسانی قرار داده است که با [[شمشیر]] در پیش‌گاه [[رسول خدا]] - [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - [[جهاد]] می‌کنند. آنها [[مخلصان]] واقعی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوت‌کنندگان به سوی [[دین خدا]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] هستند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۴.</ref>.


بنابراین، اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم، تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکتب‌ها باقی نخواهد ماند. البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید]] داشتن به [[ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم {{صل}}، همو که در حال حاضر، [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] است.  
بنابراین، اگر "[[انتظار]]" را از [[مکتب]] [[شیعه]] بگیریم، تفاوت چندانی میان این [[مکتب]] و دیگر مکتب‌ها باقی نخواهد ماند. البته [[انتظار]] به همان مفهوم درست آن؛ یعنی [[امید]] داشتن به [[ظهور]] و [[قیام]] [[عدالت‌گستر]] [[دوازدهمین امام]] [[معصوم]] از [[خاندان پیامبر]] اکرم {{صل}}، همو که در حال حاضر، [[حجت خدا]]، [[واسطه فیض الهی]]، زنده و [[شاهد]] و ناظر [[اعمال شیعیان]] خود و [[فریادرس]] آنها در [[گرفتاری‌ها]] است.  
*'''[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسان‌ها]]''': [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]]، معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری، تا بگویم کیستی." آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها حکایت می‌کند. به عکس، آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش، نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد. [[آرزوها]]، [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی، هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمندتر باشد، حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخوردار خواهد بود. [[امام علی]] {{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: "[[ارزش]] مرد به اندازه [[همت]] اوست"<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیر مؤمنان علی {{ع}}، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>. و در جای دیگر می‌فرماید: "مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"<ref>همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. بدین ترتیب، می‌توان گفت چون [[انسان]] [[منتظر]]، [[برترین]] و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی، از [[بهترین]] و والاترین [[ارزش‌ها]] نیز برخوردار است.  
*'''[[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسان‌ها]]''': [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسان‌ها]]، معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست تا آنجا که برخی می‌گویند: "بگو چه آرزویی داری، تا بگویم کیستی." آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها حکایت می‌کند. به عکس، آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بی‌ارزش، نشان از بی‌همتی و رشدنیافتگی افراد دارد. [[آرزوها]]، [[انسان]] را به حرکت وا می‌دارد و به طور طبیعی، هر چه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمندتر باشد، حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخوردار خواهد بود. [[امام علی]] {{ع}} در همین زمینه می‌فرماید: "[[ارزش]] مرد به اندازه [[همت]] اوست"<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیر مؤمنان علی {{ع}}، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>. و در جای دیگر می‌فرماید: "مرد را آن بهاست که در دیده‌اش زیباست"<ref>همان، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>. بدین ترتیب، می‌توان گفت چون [[انسان]] [[منتظر]]، [[برترین]] و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی، از [[بهترین]] و والاترین [[ارزش‌ها]] نیز برخوردار است.
::::::آرزوی نهایی [[انسان]] [[منتظر]]، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] {{عم}} بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه‌شدن دست ستم‌کاران و [[مستکبران]] از [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در همه جای کره خاکی است؛ آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. به [[یقین]]، چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضیلتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود، از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
 
*'''[[انتظار]]، عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع''': چنان‌که از مطالب بعدی و در بحث از "[[وظایف منتظران]]" و "[[نقش سازنده انتظار]]" روشن خواهد شد، [[انتظار]] در [[سازندگی]]، [[پویایی]] و [[اصلاح]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]]، نقش مهمی دارد. اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که برای او شمرده شده است، عمل کند، به الگوی مطلوب [[انسان]] [[دین‌دار]] دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخوردار می‌شود. به عبارت دیگر، [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به [[شأن]] و [[منزلت]] مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] می‌رسد و به بالاترین نقطه کمال دست می‌یابد.  
آرزوی نهایی [[انسان]] [[منتظر]]، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]] {{عم}} بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاه‌شدن دست ستم‌کاران و [[مستکبران]] از [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در همه جای کره خاکی است؛ آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. به [[یقین]]، چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضیلتی وصف‌ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود، از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند.  
::::::با توجه به آنچه گفته شد، به رمز برشمردن [[فضایل]] بی‌شمار برای [[منتظران]] پی می‌بریم و درمی‌یابیم که چرا از نظر [[اسلام]]، [[انسان]] [[منتظر]] از چنین [[مقام]] و مرتبه بلندی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۵۱-۵۵.</ref>.
*'''[[انتظار]]، عامل [[پویایی]] و [[سازندگی]] فرد و اجتماع''': چنان‌که از مطالب بعدی و در بحث از "[[وظایف منتظران]]" و "[[نقش سازنده انتظار]]" روشن خواهد شد، [[انتظار]] در [[سازندگی]]، [[پویایی]] و [[اصلاح]] فرد و [[جامعه]] در [[زمان غیبت]]، نقش مهمی دارد. اگر [[انسان]] [[منتظر]] به وظایفی که برای او شمرده شده است، عمل کند، به الگوی مطلوب [[انسان]] [[دین‌دار]] دست می‌یابد و از [[جایگاه]] و مرتبه والایی برخوردار می‌شود. به عبارت دیگر، [[انسان]] [[منتظر]] با رعایت همه شرایط [[انتظار]] به [[شأن]] و [[منزلت]] مورد [[انتظار]] [[دین اسلام]] می‌رسد و به بالاترین نقطه کمال دست می‌یابد.
 
با توجه به آنچه گفته شد، به رمز برشمردن [[فضایل]] بی‌شمار برای [[منتظران]] پی می‌بریم و درمی‌یابیم که چرا از نظر [[اسلام]]، [[انسان]] [[منتظر]] از چنین [[مقام]] و مرتبه بلندی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۵۱-۵۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۱۳: خط ۳۲۱:
«[[انتظار فرج]] را گاهی از [[کارها]] شمردن، و زمانی از عبادت‌ها دانستن، بر آن دلالت دارد که [[انتظار]]، عملی عبادی است. چرا که اقتضای جمع عرفی میان این دو گونه تعبیر، آن است که [[انتظار]] را از میان کارهای عبادی و غیر عبادی، از جمله کارهای عبادی به‌شمار آوریم. و این خود بر [[جایگاه]] والای [[انتظار]] دلالت می‌‌کند، زیرا که کارهای عبادی در [[معارف اسلامی]] و [[شیعه]]، [[برتر]] از کارهای غیرعبادی به حساب می‌آید.
«[[انتظار فرج]] را گاهی از [[کارها]] شمردن، و زمانی از عبادت‌ها دانستن، بر آن دلالت دارد که [[انتظار]]، عملی عبادی است. چرا که اقتضای جمع عرفی میان این دو گونه تعبیر، آن است که [[انتظار]] را از میان کارهای عبادی و غیر عبادی، از جمله کارهای عبادی به‌شمار آوریم. و این خود بر [[جایگاه]] والای [[انتظار]] دلالت می‌‌کند، زیرا که کارهای عبادی در [[معارف اسلامی]] و [[شیعه]]، [[برتر]] از کارهای غیرعبادی به حساب می‌آید.


[[دلیل]] این امر آن است که [[عبادت]] با [[خدا]] پیوند دارد، آن‌چنان پیوندی که اگر لحظه‌ای بریده شود، بنیادش برافکنده می‌‌گردد. همین حساسیت بالا و پیوند والا، فضیلت‌ساز است. اگر [[انتظار]]، چنین پیوندی را با [[خدا]] نداشت، هیچ فضیلتی هم نداشت. در [[فرهنگ]] [[معارف اسلامی]]، همین پیوند [[مبارک]] است که کیمیاگری می‌‌کند و عملی ساده و بی‌ارزش را تا اوج بالا می‌‌کشد.  
[[دلیل]] این امر آن است که [[عبادت]] با [[خدا]] پیوند دارد، آن‌چنان پیوندی که اگر لحظه‌ای بریده شود، بنیادش برافکنده می‌‌گردد. همین حساسیت بالا و پیوند والا، فضیلت‌ساز است. اگر [[انتظار]]، چنین پیوندی را با [[خدا]] نداشت، هیچ فضیلتی هم نداشت. در [[فرهنگ]] [[معارف اسلامی]]، همین پیوند [[مبارک]] است که کیمیاگری می‌‌کند و عملی ساده و بی‌ارزش را تا اوج بالا می‌‌کشد.
::::::"[[افضل]]" که معادل [[فارسی]] آن واژه "[[برترین]]" است و در متن بیشتر روایاتی که از [[فضیلت انتظار]] سخن می‌‌گوید، قرار دارد، از ماده "[[فضل]]" گرفته شده است. خود این ماده، بر ارجمندی و [[برتری]] دلالت دارد و آنگاه که به صورت «[[افضل]]» یعنی اسم تفضیل در می‌‌آید، برتری‌سنجی میان دو یا چند چیز را که در [[وصف]] یا حالتی همانندی دارند، گزارش می‌‌کند و از این جهت، [[برتری]] مطلق یا نسبی آنچه را این واژه در مورد آن آمده است، می‌‌فهماند. بنابراین، [[افضل]] نشان می‌دهد که [[انتظار فرج]]، عمل و عبادتی عادی و معمولی نیست، بلکه نسبت به [[اعمال]] و عبادت‌های دیگر [[برتری]] و رجحان دارد. اضافه شدن [[افضل]] به واژه‌هایی همچون "العبادة"، "أعمال أمتی" و مانند آن بر [[برتری]] مطلق [[انتظار فرج]] بر هر کار عبادی دیگری دلالت دارد. توضیح آنکه اسم تفضیل در [[ادبیات عرب]] در قالب‌ها و جمله‌های مختلفی به کار می‌‌رود که به طور کلی از لحاظ معنایی بر دو معنا بیشتر دلالت ندارد؛ تفضیل نسبی و تفضیل مطلق.  
 
::::::تفضیل نسبی آن است که میان دو یا چند چیز محدود که افراد دیگری نیز دارند و در [[وصف]] یا حالتی با همدیگر مشترک هستند، فضیلت‌سنجی شود و [[برتری]] آن [[فضیلت]] در یکی از آن دو یا چند چیز گزارش شود. در این صورت به جهت محدودیت افرادی که میان آنان فضیلت‌سنجی شده است، تفضیل نسبی حاصل خواهد شد. و ایرادی نیست که در همین سنجش میان فرد [[برتر]] با افراد دیگر، نتیجه‌ای متفاوت به دست آید. به عنوان مثال اگر میان افراد یک مجموعه در [[میزان]] بهره‌مندی آنان از آگاهی‌ها و دانستنی‌ها مقایسه گردد و شخصی از آن میان، [[برتر]] تشخیص داده شود، [[برتری]] او در این صورت، نسبی و محدود به همان مجموعه مورد سنجش است. چیزی که می‌‌تواند در مقایسه آن شخص با مجموعه‌ای دیگر [[صادق]] نباشد.  
"[[افضل]]" که معادل [[فارسی]] آن واژه "[[برترین]]" است و در متن بیشتر روایاتی که از [[فضیلت انتظار]] سخن می‌‌گوید، قرار دارد، از ماده "[[فضل]]" گرفته شده است. خود این ماده، بر ارجمندی و [[برتری]] دلالت دارد و آنگاه که به صورت «[[افضل]]» یعنی اسم تفضیل در می‌‌آید، برتری‌سنجی میان دو یا چند چیز را که در [[وصف]] یا حالتی همانندی دارند، گزارش می‌‌کند و از این جهت، [[برتری]] مطلق یا نسبی آنچه را این واژه در مورد آن آمده است، می‌‌فهماند. بنابراین، [[افضل]] نشان می‌دهد که [[انتظار فرج]]، عمل و عبادتی عادی و معمولی نیست، بلکه نسبت به [[اعمال]] و عبادت‌های دیگر [[برتری]] و رجحان دارد. اضافه شدن [[افضل]] به واژه‌هایی همچون "العبادة"، "أعمال أمتی" و مانند آن بر [[برتری]] مطلق [[انتظار فرج]] بر هر کار عبادی دیگری دلالت دارد. توضیح آنکه اسم تفضیل در [[ادبیات عرب]] در قالب‌ها و جمله‌های مختلفی به کار می‌‌رود که به طور کلی از لحاظ معنایی بر دو معنا بیشتر دلالت ندارد؛ تفضیل نسبی و تفضیل مطلق.
::::::اما تفضیل مطلق آن است که میان یک چیز با تمام افراد مشابه با آن فضیلت‌سنجی شود و [[حکم]] به [[برتری]] آن چیز از آن میان گردد. در این حالت [[برتری]] به دست آمده در هیچ مقایسه دیگری نقض نخواهد شد و تفضیل به صورت مطلق خود در همه موارد و نسبت به همه افراد [[صادق]] خواهد بود، مگر آنکه قرینه خارجی آن را نقض کند.  
 
::::::آنچه از نگاه به نحوه چینش الفاظ در روایاتی که از [[فضیلت انتظار]] سخن می‌‌گوید، به روشنی برای آگاهان از [[ادبیات عرب]] هویدا می‌‌شود آن است که این تفضیل، تفضیل مطلق است، چرا که از میان همه عبادت‌ها [[حکم]] به [[برتری]] [[انتظار فرج]] شده است، و از میان تمامی [[اعمال]] از [[برتری]] [[انتظار فرج]] سخن به میان آمده است و نتیجه آن می‌‌شود که در میان عبادت‌ها و [[اعمال امت]] [[اسلام]]، عملی و عبادتی دیگر وجود ندارد که [[برتر]] و بالاتر از [[انتظار فرج]] باشد.  
تفضیل نسبی آن است که میان دو یا چند چیز محدود که افراد دیگری نیز دارند و در [[وصف]] یا حالتی با همدیگر مشترک هستند، فضیلت‌سنجی شود و [[برتری]] آن [[فضیلت]] در یکی از آن دو یا چند چیز گزارش شود. در این صورت به جهت محدودیت افرادی که میان آنان فضیلت‌سنجی شده است، تفضیل نسبی حاصل خواهد شد. و ایرادی نیست که در همین سنجش میان فرد [[برتر]] با افراد دیگر، نتیجه‌ای متفاوت به دست آید. به عنوان مثال اگر میان افراد یک مجموعه در [[میزان]] بهره‌مندی آنان از آگاهی‌ها و دانستنی‌ها مقایسه گردد و شخصی از آن میان، [[برتر]] تشخیص داده شود، [[برتری]] او در این صورت، نسبی و محدود به همان مجموعه مورد سنجش است. چیزی که می‌‌تواند در مقایسه آن شخص با مجموعه‌ای دیگر [[صادق]] نباشد.
::::::مطلق بودن [[عبادت]] و نیز عمل در [[روایات]] مورد بحث و شمول آن نسبت به عبادت‌ها و [[اعمال]] مستحبی و [[واجب]] می‌‌طلبد تا به [[حق]]، [[انتظار فرج]] را [[برترین عمل]] عبادی [[واجب]] به‌شمار آوریم، زیرا که این عمل‌ها [[برتر]] از عمل‌های عبادی [[مستحب]] هستند و با [[برتری]] [[انتظار فرج]] نسبت به [[اعمال عبادی]] [[واجب]]، [[برتری]] آن نسبت به [[مستحب]] نیز محفوظ می‌‌ماند.  
 
::::::[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که آن [[حضرت]] روزی فرمود: "آیا شما را از چیزهایی با خبر نسازم که [[خداوند]] [[عزیز]] و [[جلیل]] کاری را از [[بندگان]] جز به سبب آن‌ها نمی‌پذیرد؟ گفتم: آری، فرمود: [[شهادت]] به این‌که هیچ معبودی جز [[الله]] نیست، و این که [[محمد]] [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] به آنچه [[خداوند]] به آن [[فرمان]] داده است، و [[دوستی]] با ما، و [[بیزاری از دشمنان]] ما،... و [[انتظار قائم]]..."<ref>{{متن حدیث|أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ {{ع}}}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۰۰، باب ۱۱، حدیث ۱۶.</ref>. این [[روایت]]، به خوبی و روشنی فرازمندی [[انتظار فرج]] و به طور مشخص و خاص، [[فرج حضرت مهدی]] {{ع}} را در [[معارف]] [[شیعه]] نشان می‌‌دهد و آن را یکی از شرایط [[قبولی اعمال]] نزد [[خداوند]] می‌‌شمارد.  
اما تفضیل مطلق آن است که میان یک چیز با تمام افراد مشابه با آن فضیلت‌سنجی شود و [[حکم]] به [[برتری]] آن چیز از آن میان گردد. در این حالت [[برتری]] به دست آمده در هیچ مقایسه دیگری نقض نخواهد شد و تفضیل به صورت مطلق خود در همه موارد و نسبت به همه افراد [[صادق]] خواهد بود، مگر آنکه قرینه خارجی آن را نقض کند.
::::::[[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} همچون [[توحید]]، [[نبوت]] و [[تولی]] و [[تبری]] و در شمار آن‌ها نقش محوری و کلیدی در [[زندگی]] [[بنده]] [[مؤمن]] دارد. در همه کارهای عبادی او حضور و [[ظهور]] دارد و نبود آن به منزله فقدان یکی از شرایط تحقق کار عبادی است، آن هم نه شرطی عادی، بلکه شرط قبول؛ یعنی شرطی که بدون وجود آن، عمل از درجه اعتبار و قبول نزد [[خداوند]] ساقط است و [[عبادت]] به‌شمار نمی‌رود و [[طاعت]] به حساب نمی‌آید و هیچ ارزشی از جهت استحقاق [[پاداش]] ندارد.  
 
::::::چه مناسبت [[زیبایی]] دارد یادآوری سخنی از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در مورد اهمیت قبول عمل نزد [[خداوند]]! آن [[حضرت]] می‌‌فرماید: "به قبولی عمل بیشتر توجه داشته باشید تا به خود عمل"<ref>{{متن حدیث|كُونُوا عَلَى قَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَايَةً مِنْكُمْ عَلَى الْعَمَلِ}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۱۲، باب ۵۸، ح۱۱.</ref>.
آنچه از نگاه به نحوه چینش الفاظ در روایاتی که از [[فضیلت انتظار]] سخن می‌‌گوید، به روشنی برای آگاهان از [[ادبیات عرب]] هویدا می‌‌شود آن است که این تفضیل، تفضیل مطلق است، چرا که از میان همه عبادت‌ها [[حکم]] به [[برتری]] [[انتظار فرج]] شده است، و از میان تمامی [[اعمال]] از [[برتری]] [[انتظار فرج]] سخن به میان آمده است و نتیجه آن می‌‌شود که در میان عبادت‌ها و [[اعمال امت]] [[اسلام]]، عملی و عبادتی دیگر وجود ندارد که [[برتر]] و بالاتر از [[انتظار فرج]] باشد.
 
مطلق بودن [[عبادت]] و نیز عمل در [[روایات]] مورد بحث و شمول آن نسبت به عبادت‌ها و [[اعمال]] مستحبی و [[واجب]] می‌‌طلبد تا به [[حق]]، [[انتظار فرج]] را [[برترین عمل]] عبادی [[واجب]] به‌شمار آوریم، زیرا که این عمل‌ها [[برتر]] از عمل‌های عبادی [[مستحب]] هستند و با [[برتری]] [[انتظار فرج]] نسبت به [[اعمال عبادی]] [[واجب]]، [[برتری]] آن نسبت به [[مستحب]] نیز محفوظ می‌‌ماند.
 
[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که آن [[حضرت]] روزی فرمود: "آیا شما را از چیزهایی با خبر نسازم که [[خداوند]] [[عزیز]] و [[جلیل]] کاری را از [[بندگان]] جز به سبب آن‌ها نمی‌پذیرد؟ گفتم: آری، فرمود: [[شهادت]] به این‌که هیچ معبودی جز [[الله]] نیست، و این که [[محمد]] [[بنده]] و فرستاده اوست، و [[اقرار]] به آنچه [[خداوند]] به آن [[فرمان]] داده است، و [[دوستی]] با ما، و [[بیزاری از دشمنان]] ما،... و [[انتظار قائم]]..."<ref>{{متن حدیث|أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ {{ع}}}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۰۰، باب ۱۱، حدیث ۱۶.</ref>. این [[روایت]]، به خوبی و روشنی فرازمندی [[انتظار فرج]] و به طور مشخص و خاص، [[فرج حضرت مهدی]] {{ع}} را در [[معارف]] [[شیعه]] نشان می‌‌دهد و آن را یکی از شرایط [[قبولی اعمال]] نزد [[خداوند]] می‌‌شمارد.
 
[[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} همچون [[توحید]]، [[نبوت]] و [[تولی]] و [[تبری]] و در شمار آن‌ها نقش محوری و کلیدی در [[زندگی]] [[بنده]] [[مؤمن]] دارد. در همه کارهای عبادی او حضور و [[ظهور]] دارد و نبود آن به منزله فقدان یکی از شرایط تحقق کار عبادی است، آن هم نه شرطی عادی، بلکه شرط قبول؛ یعنی شرطی که بدون وجود آن، عمل از درجه اعتبار و قبول نزد [[خداوند]] ساقط است و [[عبادت]] به‌شمار نمی‌رود و [[طاعت]] به حساب نمی‌آید و هیچ ارزشی از جهت استحقاق [[پاداش]] ندارد.
 
چه مناسبت [[زیبایی]] دارد یادآوری سخنی از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در مورد اهمیت قبول عمل نزد [[خداوند]]! آن [[حضرت]] می‌‌فرماید: "به قبولی عمل بیشتر توجه داشته باشید تا به خود عمل"<ref>{{متن حدیث|كُونُوا عَلَى قَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَايَةً مِنْكُمْ عَلَى الْعَمَلِ}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۱۲، باب ۵۸، ح۱۱.</ref>.


یکی از [[اصحاب امام]] [[باقر]]{{ع}} از آن [[حضرت]] خواست تا [[دینی]] را که آن [[حضرت]] و اهل‌بیتش به وسیله آن، [[خدا]] را می‌‌پرستند، برای او بازگو کند تا او نیز بتواند [[خدای بزرگ]] را با آن، [[دینداری]] کند.
یکی از [[اصحاب امام]] [[باقر]]{{ع}} از آن [[حضرت]] خواست تا [[دینی]] را که آن [[حضرت]] و اهل‌بیتش به وسیله آن، [[خدا]] را می‌‌پرستند، برای او بازگو کند تا او نیز بتواند [[خدای بزرگ]] را با آن، [[دینداری]] کند.
خط ۳۲۷: خط ۳۴۳:
[[امام]] در پاسخ او فرمود: "به [[خدا]] [[دین]] خود و [[دین]] پدرانم را که به وسیله آن خدای [[عزیز]] و [[جلیل]] را می‌‌پرستیم برایت بازگو می‌‌کنم. [[شهادت]] به این‌که هیچ معبودی جز [[الله]] نیست، و این‌که [[محمد]] {{صل}} فرستاده خداست، و [[اقرار]] به آنچه او از جانب [[خداوند]] آورده، و [[ولایت]] برای ولی ما، و بیزاری از دشمنمان، و گردن نهادن به [[فرمان]] ما، و [[انتظار قائم]] ما، و کوشش در امر [[دین]] و [[پرهیزگاری]]"<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ الَّذِي نَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صوَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةَ لِوَلِيِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۱، باب دعائم الاسلام، ح۱۰.</ref>.
[[امام]] در پاسخ او فرمود: "به [[خدا]] [[دین]] خود و [[دین]] پدرانم را که به وسیله آن خدای [[عزیز]] و [[جلیل]] را می‌‌پرستیم برایت بازگو می‌‌کنم. [[شهادت]] به این‌که هیچ معبودی جز [[الله]] نیست، و این‌که [[محمد]] {{صل}} فرستاده خداست، و [[اقرار]] به آنچه او از جانب [[خداوند]] آورده، و [[ولایت]] برای ولی ما، و بیزاری از دشمنمان، و گردن نهادن به [[فرمان]] ما، و [[انتظار قائم]] ما، و کوشش در امر [[دین]] و [[پرهیزگاری]]"<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ الَّذِي نَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صوَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةَ لِوَلِيِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۱، باب دعائم الاسلام، ح۱۰.</ref>.


بر اساس این [[روایت]]، [[انتظار]] [[قیام]] [[آخرین امام معصوم]] {{ع}} در ردیف [[شهادت]] به [[یگانگی خداوند]]، [[رسالت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[اقرار]] به آنچه [[پیامبر]]{{صل}} از نزد [[خدا]] آورده است، نیز در کنار [[پذیرش ولایت]] [[امامان معصوم]]{{ع}} و [[بیزاری از دشمنان]] آنان و [[تسلیم]] در برابر فرمانشان، از پایه‌های اساسی [[دین]] [[امامان]] و [[تشیع]] به‌شمار است.  
بر اساس این [[روایت]]، [[انتظار]] [[قیام]] [[آخرین امام معصوم]] {{ع}} در ردیف [[شهادت]] به [[یگانگی خداوند]]، [[رسالت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[اقرار]] به آنچه [[پیامبر]]{{صل}} از نزد [[خدا]] آورده است، نیز در کنار [[پذیرش ولایت]] [[امامان معصوم]]{{ع}} و [[بیزاری از دشمنان]] آنان و [[تسلیم]] در برابر فرمانشان، از پایه‌های اساسی [[دین]] [[امامان]] و [[تشیع]] به‌شمار است.
::::::[[نیک]] پیداست که [[امام باقر]] {{ع}} در این سخن [[نورانی]] درصدد گفتن تمام آنچه [[دین]] [[ائمه]] را تشکیل می‌‌داده، نبوده است و تنها به مقتضای حال و مقال در [[مقام]] بیان و روشن کردن اساسی‌ترین پایه‌های آن بوده است.  
 
::::::[[جایگاه]] والای [[انتظار مهدی]] {{ع}} و نقش تعیین‌کننده آن در شکل‌گیری [[دین]] و راه و رسم درست [[خداپرستی]]، بنابر آنچه [[روایت]] یاد شده گویای آن است، [[نیازمند]] هیچ توضیح اضافی نیست. قرار گرفتن [[ظهور]] آخرین [[جانشین پیامبر]] {{صل}} در ردیف بنیادی‌ترین [[باورها]] و رفتارهای [[دینی]] با توجه به آنچه گذشت و آنچه در پی خواهد آمد هیچ تعجبی ندارد و هیچ انکاری را برنمی‌تابد.
[[نیک]] پیداست که [[امام باقر]] {{ع}} در این سخن [[نورانی]] درصدد گفتن تمام آنچه [[دین]] [[ائمه]] را تشکیل می‌‌داده، نبوده است و تنها به مقتضای حال و مقال در [[مقام]] بیان و روشن کردن اساسی‌ترین پایه‌های آن بوده است.
 
[[جایگاه]] والای [[انتظار مهدی]] {{ع}} و نقش تعیین‌کننده آن در شکل‌گیری [[دین]] و راه و رسم درست [[خداپرستی]]، بنابر آنچه [[روایت]] یاد شده گویای آن است، [[نیازمند]] هیچ توضیح اضافی نیست. قرار گرفتن [[ظهور]] آخرین [[جانشین پیامبر]] {{صل}} در ردیف بنیادی‌ترین [[باورها]] و رفتارهای [[دینی]] با توجه به آنچه گذشت و آنچه در پی خواهد آمد هیچ تعجبی ندارد و هیچ انکاری را برنمی‌تابد.


[[آگاهی]] از [[جایگاه]] و [[فضیلت]] [[جهاد]] در [[معارف]] [[شیعه]]، بلندی [[جایگاه]] و [[فضیلت انتظار فرج]] در این [[سخن پیامبر]] {{صل}} را روشن می‌سازد که می‌‌فرماید: "[[برترین]] [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ بحرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۳۷.</ref>.
[[آگاهی]] از [[جایگاه]] و [[فضیلت]] [[جهاد]] در [[معارف]] [[شیعه]]، بلندی [[جایگاه]] و [[فضیلت انتظار فرج]] در این [[سخن پیامبر]] {{صل}} را روشن می‌سازد که می‌‌فرماید: "[[برترین]] [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ بحرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۳۷.</ref>.


به حساب آوردن [[انتظار فرج]] در شمار [[برترین]] جهادها تأکیدی دیگر باره است بر آنکه [[انتظار]] از جنس عمل است، آن هم نه عملی عادی بلکه عملی بس طاقت‌فرسا و همراه با [[خون]] و خطر.  
به حساب آوردن [[انتظار فرج]] در شمار [[برترین]] جهادها تأکیدی دیگر باره است بر آنکه [[انتظار]] از جنس عمل است، آن هم نه عملی عادی بلکه عملی بس طاقت‌فرسا و همراه با [[خون]] و خطر.
::::::به هر حال این [[روایت]] هم [[جایگاه]] بلند [[انتظار]] را در عبارتی کوتاه بیان می‌‌کند و ضمن مقایسه آن با [[جهاد]]، با ظرافت خاصی روشن می‌‌سازد که آن [[جایگاه]] بلند تنها و تنها به [[انتظار توانمند]] اختصاص دارد. بسان روایتی که [[نقل]] شد، [[روایات]] بسیار دیگری در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] به چشم می‌خورد که از زاویه‌ای دیگر و با بیانی متفاوت، همانندی و [[برتری]] [[انتظار فرج]] نسبت به [[جهاد]] در [[راه خدا]] را یادآور می‌‌شود. روایاتی که [[منتظران واقعی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} را به [[سپاهیان]] آن [[حضرت]] و [[مجاهدان]] [[سپاه]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} و نیز شهدای در [[خون]] تپیده [[اسلام]] [[تشبیه]] می‌‌کند و به این وسیله به [[جایگاه]] رفیع [[انتظار]] و [[توانمندی]] آن اشاره می‌‌نماید.  
 
::::::[[علی]] {{ع}} می‌فرماید: "[[منتظر]] [[دولت ما]]، مانند تپیده در [[خون]] خود در راه خداست"<ref>{{متن حدیث|الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۶۱۶.</ref>.
به هر حال این [[روایت]] هم [[جایگاه]] بلند [[انتظار]] را در عبارتی کوتاه بیان می‌‌کند و ضمن مقایسه آن با [[جهاد]]، با ظرافت خاصی روشن می‌‌سازد که آن [[جایگاه]] بلند تنها و تنها به [[انتظار توانمند]] اختصاص دارد. بسان روایتی که [[نقل]] شد، [[روایات]] بسیار دیگری در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] به چشم می‌خورد که از زاویه‌ای دیگر و با بیانی متفاوت، همانندی و [[برتری]] [[انتظار فرج]] نسبت به [[جهاد]] در [[راه خدا]] را یادآور می‌‌شود. روایاتی که [[منتظران واقعی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} را به [[سپاهیان]] آن [[حضرت]] و [[مجاهدان]] [[سپاه]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} و نیز شهدای در [[خون]] تپیده [[اسلام]] [[تشبیه]] می‌‌کند و به این وسیله به [[جایگاه]] رفیع [[انتظار]] و [[توانمندی]] آن اشاره می‌‌نماید.
 
[[علی]] {{ع}} می‌فرماید: "[[منتظر]] [[دولت ما]]، مانند تپیده در [[خون]] خود در راه خداست"<ref>{{متن حدیث|الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۶۱۶.</ref>.


از [[امام سجاد]]{{ع}} [[روایت]] است که خطاب به یکی از [[یاران]] خود به نام ابوخالد با اشاره به [[طولانی بودن غیبت حضرت مهدی]] {{ع}} فرمود:"ای ابوخالد! اهل [[زمان غیبت]] او، قائلان به امامتش و [[منتظران]] ظهورش [[برترین]] اهل هر زمانی هستند زیرا [[خداوند]] بلندمرتبه به آنان از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]] آن اندازه بخشیده است که به سبب آن، [[غیبت]] نزدشان به مانند مشاهده گردیده است، و [[خداوند]] آنان را در آن زمان همچون [[مجاهدان]] با [[شمشیر]] در پیش‌روی [[پیامبر خدا]] {{صل}} قرار داده است"<ref>{{متن حدیث| يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ...}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲، باب ۲۲ ح۴.</ref>.
از [[امام سجاد]]{{ع}} [[روایت]] است که خطاب به یکی از [[یاران]] خود به نام ابوخالد با اشاره به [[طولانی بودن غیبت حضرت مهدی]] {{ع}} فرمود:"ای ابوخالد! اهل [[زمان غیبت]] او، قائلان به امامتش و [[منتظران]] ظهورش [[برترین]] اهل هر زمانی هستند زیرا [[خداوند]] بلندمرتبه به آنان از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]] آن اندازه بخشیده است که به سبب آن، [[غیبت]] نزدشان به مانند مشاهده گردیده است، و [[خداوند]] آنان را در آن زمان همچون [[مجاهدان]] با [[شمشیر]] در پیش‌روی [[پیامبر خدا]] {{صل}} قرار داده است"<ref>{{متن حدیث| يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ...}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲، باب ۲۲ ح۴.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش