پرش به محتوا

ویژگی‌های منتظران راستین امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - 'پرسش\sوابسته\}\} (.*) (.*) (.*) (.*) (.*) (.*) (.*) (.*) \{\{پایان\}\} \{\{پایان\}\}' به 'پرسش وابسته}} $1 $2 $3 $4 $5 $6 $7 $8 {{پایان پرسش وابسته}}')
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:
*[[شناخت امام زمان]]{{ع}}: یکی از ویژگی‌های مهم [[زمینه‌سازان ظهور]]، [[شناخت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. البته [[شناخت امام]] در هر زمان بر [[پیروان]]، لازم و ضروری است؛ ولی آنچه [[شناخت]] [[امام دوازدهم]] را از اهمیتی دو چندان برخوردار می‌سازد، شرایط ویژه او (مثل ولادت [[پنهان]]، [[زندگی]] پنهانی، امتحانات سخت و دشوار، و…) است. [[امام]] خویش را به [[بهترین]] وجه می‌شناسند و این [[شناخت]] آگاهانه در تمام وجودشان [[رسوخ]] کرده است. بنابراین [[زمینه‌سازی برای ظهور]] آن [[حضرت]]، بدون [[شناخت]] آن بزرگوار امکان پذیر نخواهد بود. در [[روایات]] آمده است: {{متن حدیث|"… مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَهً جَاهِلیهً"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۰۹؛ و نیز نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۸، ح۲.</ref>؛ هر کس بمیرد و [[امام زمان]] خویش را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] خواهد مرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"…اِعرِفْ اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرکَ؛ تَقَدمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخرَ… فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِی فُسْطاطِ القائِمِ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۳۳۱، ح۷.</ref>؛ [[امام زمان]] خویش را بشناس، پس وقتی او را شناختی، پیش افتادن و یا تأخیر این امر ([[ظهور]])، آسیبی به تو نمی‌رساند… پس هر آن کس که [[امام]] خویش را بشناسد، مانند کسی است که در [[خیمه]] [[قائم]]{{ع}} باشد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} هر چند در پس پرده [[غیبت]] است؛ ولی هرگز [[جمال]] وجودش برای انسان‌های [[مهدی]] [[باور]] و [[مهدی]] [[یاور]] [[پنهان]] نبوده است. اگر [[معرفت]] به آن [[حضرت]] نباشد، دیدن ظاهری ایشان نیز سودی در بر نخواهد داشت؛ چنان که کسانی بودند که همواره [[جمال]] دلنشین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{ع}} را [[زیارت]] می‌کردند، ولی بهره معرفتی چندانی از آن اسوه‌های [[آفرینش]] نمی‌بردند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"… وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُم ماتَ قَبْلَ اَنْ یَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَهِ مَنْ کانَ قاعِداً فِی عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَهِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح۲.</ref>؛ هر آن کس که امامش را نشناسد و پیش از [[قیام]] [[صاحب]] این امر از [[دنیا]] برود، بسان کسی است که در [[سپاه]] آن [[حضرت]] [[خدمت]] گزاری خواهد کرد؛ نه بلکه مانند کسی است که زیر [[پرچم]] آن [[حضرت]] است. [[امام صادق]]{{ع}} با تأکید، [[شیعیان]] را به [[شناخت خداوند]]، [[پیامبر]] و [[حجت‌های الهی]] فرا خوانده، از جمله در [[دوران غیبت]] [[خواندن]] دعای زیرا را سفارش فرموده است: {{عربی|"اَللهُم عَرفْنی نَفْسَکَ فَاِنکَ اِنْ لَم تُعَرفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیکَ، اَللهُم عَرفْنی رَسُولَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجتَکَ، اَللهُم عَرفْنی حُجتَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح۵؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۲، ح۲۴؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۶۶، ح۶.</ref>؛ خدایا! خود را به من بشناسان. پس همانا اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمی‌شناسم. پروردگارا! فرستاده ات را به من بشناسان پس به درستی که اگر پیامبرت را به من نشاسانی حجتت را نمی‌شناسم. خداوندا! [[حجت]] خود را به من بشناسان، پس اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی از دینم [[گمراه]] شده‌ام.
*[[شناخت امام زمان]]{{ع}}: یکی از ویژگی‌های مهم [[زمینه‌سازان ظهور]]، [[شناخت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. البته [[شناخت امام]] در هر زمان بر [[پیروان]]، لازم و ضروری است؛ ولی آنچه [[شناخت]] [[امام دوازدهم]] را از اهمیتی دو چندان برخوردار می‌سازد، شرایط ویژه او (مثل ولادت [[پنهان]]، [[زندگی]] پنهانی، امتحانات سخت و دشوار، و…) است. [[امام]] خویش را به [[بهترین]] وجه می‌شناسند و این [[شناخت]] آگاهانه در تمام وجودشان [[رسوخ]] کرده است. بنابراین [[زمینه‌سازی برای ظهور]] آن [[حضرت]]، بدون [[شناخت]] آن بزرگوار امکان پذیر نخواهد بود. در [[روایات]] آمده است: {{متن حدیث|"… مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَهً جَاهِلیهً"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۰۹؛ و نیز نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۸، ح۲.</ref>؛ هر کس بمیرد و [[امام زمان]] خویش را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] خواهد مرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"…اِعرِفْ اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرکَ؛ تَقَدمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخرَ… فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِی فُسْطاطِ القائِمِ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۳۳۱، ح۷.</ref>؛ [[امام زمان]] خویش را بشناس، پس وقتی او را شناختی، پیش افتادن و یا تأخیر این امر ([[ظهور]])، آسیبی به تو نمی‌رساند… پس هر آن کس که [[امام]] خویش را بشناسد، مانند کسی است که در [[خیمه]] [[قائم]]{{ع}} باشد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} هر چند در پس پرده [[غیبت]] است؛ ولی هرگز [[جمال]] وجودش برای انسان‌های [[مهدی]] [[باور]] و [[مهدی]] [[یاور]] [[پنهان]] نبوده است. اگر [[معرفت]] به آن [[حضرت]] نباشد، دیدن ظاهری ایشان نیز سودی در بر نخواهد داشت؛ چنان که کسانی بودند که همواره [[جمال]] دلنشین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{ع}} را [[زیارت]] می‌کردند، ولی بهره معرفتی چندانی از آن اسوه‌های [[آفرینش]] نمی‌بردند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"… وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُم ماتَ قَبْلَ اَنْ یَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَهِ مَنْ کانَ قاعِداً فِی عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَهِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح۲.</ref>؛ هر آن کس که امامش را نشناسد و پیش از [[قیام]] [[صاحب]] این امر از [[دنیا]] برود، بسان کسی است که در [[سپاه]] آن [[حضرت]] [[خدمت]] گزاری خواهد کرد؛ نه بلکه مانند کسی است که زیر [[پرچم]] آن [[حضرت]] است. [[امام صادق]]{{ع}} با تأکید، [[شیعیان]] را به [[شناخت خداوند]]، [[پیامبر]] و [[حجت‌های الهی]] فرا خوانده، از جمله در [[دوران غیبت]] [[خواندن]] دعای زیرا را سفارش فرموده است: {{عربی|"اَللهُم عَرفْنی نَفْسَکَ فَاِنکَ اِنْ لَم تُعَرفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیکَ، اَللهُم عَرفْنی رَسُولَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجتَکَ، اَللهُم عَرفْنی حُجتَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح۵؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۲، ح۲۴؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۶۶، ح۶.</ref>؛ خدایا! خود را به من بشناسان. پس همانا اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمی‌شناسم. پروردگارا! فرستاده ات را به من بشناسان پس به درستی که اگر پیامبرت را به من نشاسانی حجتت را نمی‌شناسم. خداوندا! [[حجت]] خود را به من بشناسان، پس اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی از دینم [[گمراه]] شده‌ام.


'''۲. ویژگی‌های [[رفتاری]]:''' در این بخش به اموری اشاره می‌شود که نمادهای [[رفتاری]] یک [[منتظر]] [[توانمند]] است. این ویژگی‌ها به طور عمده تحت عنوان "[[اطاعت]] محض از [[خداوند]] و اولیای او" گرد می‌آیند؛ زیرا [[شناخت خداوند]] و [[امام زمان]]{{ع}} و [[اعتقاد]] به آنان، باید عملی شود و تبلور [[حقیقی]] آن در [[اطاعت]] محض از آن [[انوار]] [[پاک]] ظاهر گردد. همسو کردن رفتارها، نیت‌ها و جهت گیری‌ها، طبق خواست [[رهبر]] [[الهی]]، از مهم‌ترین ویژگی‌های رهروان [[راستین]] است و این به خوبی در [[یاران امام مهدی]]{{ع}} وجود دارد. اگر کسی در مرحله [[شناخت]]، در حد ممکن [[معرفت]] کسب کرد، در مرحله [[اطاعت]] دچار [[تردید]] نخواهد شد. اگر کسی در آن مرحله دچار [[تردید]] و یا نقصان معرفتی باشد، در مرحله [[اطاعت]] هرگز پیرو خوبی نخواهد بود. امروزه که [[حضرت مهدی]]{{ع}} در پس پرده [[غیبت]] است، باید به [[اراده]] و فرمانش گردن نهاد و اگر کسی اکنون از [[دستورات]] آن [[حضرت]] [[اطاعت]] کند، در [[زمان ظهور]] نیز چنین خواهد بود. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در این‌باره فرمود: {{متن حدیث|"طوُبی لِمَنْ اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَیْتی وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ یَتَولی وَلیهُ وَیَتَبرأُ مِنْ عَدُوهِ وَیَتَوَلی الاَئِمهَ الهادِیَهَ مِنْ قَبْلِهِ اوُلئِک رُفَقائی وَ ذَوُو وُدی وَ مَوَدتی وَاَکْرَمُ اُمتی عَلَی"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص ۲۸۶، ح ۲و ۳؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۵۶.</ref>؛ خوشا به حال کسی که، [[قائم اهل بیت]] مرا [[درک]] کند؛ حال آنکه پیش از [[قیام]] او نیز پیرو او باشد. با [[دوست]] او [[دوست]] و با [[دشمن]] او [[دشمن]] و با [[رهبران]] و [[پیشوایان]] [[هدایتگر]] پیش از او نیز [[دوست]] باشد. اینان همنشین و [[دوستان]] من و [[گرامی‌ترین امت]] من، در نزد من هستند.  
'''۲. ویژگی‌های [[رفتاری]]:''' در این بخش به اموری اشاره می‌شود که نمادهای [[رفتاری]] یک [[منتظر]] [[توانمند]] است. این ویژگی‌ها به طور عمده تحت عنوان "[[اطاعت]] محض از [[خداوند]] و اولیای او" گرد می‌آیند؛ زیرا [[شناخت خداوند]] و [[امام زمان]]{{ع}} و [[اعتقاد]] به آنان، باید عملی شود و تبلور [[حقیقی]] آن در [[اطاعت]] محض از آن [[انوار]] [[پاک]] ظاهر گردد. همسو کردن رفتارها، نیت‌ها و جهت گیری‌ها، طبق خواست [[رهبر]] [[الهی]]، از مهم‌ترین ویژگی‌های رهروان [[راستین]] است و این به خوبی در [[یاران امام مهدی]]{{ع}} وجود دارد. اگر کسی در مرحله [[شناخت]]، در حد ممکن [[معرفت]] کسب کرد، در مرحله [[اطاعت]] دچار [[تردید]] نخواهد شد. اگر کسی در آن مرحله دچار [[تردید]] و یا نقصان معرفتی باشد، در مرحله [[اطاعت]] هرگز پیرو خوبی نخواهد بود. امروزه که [[حضرت مهدی]]{{ع}} در پس پرده [[غیبت]] است، باید به [[اراده]] و فرمانش گردن نهاد و اگر کسی اکنون از [[دستورات]] آن [[حضرت]] [[اطاعت]] کند، در [[زمان ظهور]] نیز چنین خواهد بود. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در این‌باره فرمود: {{متن حدیث|"طوُبی لِمَنْ اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَیْتی وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ یَتَولی وَلیهُ وَیَتَبرأُ مِنْ عَدُوهِ وَیَتَوَلی الاَئِمهَ الهادِیَهَ مِنْ قَبْلِهِ اوُلئِک رُفَقائی وَ ذَوُو وُدی وَ مَوَدتی وَاَکْرَمُ اُمتی عَلَی"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص ۲۸۶، ح ۲و ۳؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۵۶.</ref>؛ خوشا به حال کسی که، [[قائم اهل بیت]] مرا [[درک]] کند؛ حال آنکه پیش از [[قیام]] او نیز پیرو او باشد. با [[دوست]] او [[دوست]] و با [[دشمن]] او [[دشمن]] و با [[رهبران]] و [[پیشوایان]] [[هدایتگر]] پیش از او نیز [[دوست]] باشد. اینان همنشین و [[دوستان]] من و [[گرامی‌ترین امت]] من، در نزد من هستند.
::::::[[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[خداوند]] و [[حجت]] او در عناوین زیر قابل بررسی است:
 
[[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[خداوند]] و [[حجت]] او در عناوین زیر قابل بررسی است:
*'''[[آمادگی]] روحی و روانی:''' اساسی‌ترین ویژگی در بخش [[رفتار]] ایجاد "[[آمادگی]] روحی و روانی" در خود است. برای [[درک]] [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}. این امرِ مهم، فقط با عمل به [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] حاصل می‌شود. [[زمینه‌ساز]] [[راستین]] به خوبی می‌داند که محبوب‌ترین [[کارها]] نزد [[امام زمان]]، "انجام [[واجبات]] [[دینی]]" و "ترک [[محرمات]]" است. او به درجه‌ای از [[ایمان]] می‌رسد که [[توفیق]] در عمل به [[واجبات]] و ترک [[کارهای حرام]] را [[بهترین]] لذت‌های [[زندگی]] می‌داند. [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} نیز هرگاه از حالت انسان‌های دوران غیبتت یاد می‌کردند، به مناسبت، از انجام [[واجبات]] و [[پروای الهی]] سخن می‌گفتند. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|"إِن لِصَاحِبِ هَذَا الأَمرِ غَیبَه فَلیتقِ اللهَ عَبدٌ وَ لیتَمَسک بِدِینِهِ…"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۵، ح۱.</ref>؛ همانا برای صاحبِ این امر، غیبتی است؛ پس باید [[انسان]] [[تقوا]] پیشه نماید و به [[دین]] خود چنگ زند…. کسانی که [[صاحب]] [[آمادگی]] روحی و روانی بالایی نشوند، هرگز نمی‌توانند [[یار]] و [[یاور]] خوبی برای آن [[حضرت]] باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری که برایشان وارد می‌شود، عرصه را خالی می‌کنند. بی‌گمان برای [[حضرت مهدی]]{{ع}} یارانی هست که [[قوت]] و [[قدرت]] بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر [[دشمنان]] چیره شوند. لازم به یادآوری است که افزون بر انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] "رعایت [[آموزه‌های اخلاقی]]" نیز اهمیت والایی دارد، [[امام صادق]]{{ع}} در این‌باره می‌فرماید: {{متن حدیث|"… مَن سُر أَن یکُونَ من أَصحَابِ القَائِمِ فَلینتَظِر وَ لیعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الأخلَاقِ وَ هُوَ مُنتَظِر…"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۰۰، ح۱۶.</ref>؛ هر کسی که شادمان می‌شود از اینکه از [[یاران قائم]] باشد، پس باید [[منتظر]] باشد، [[پرهیزگاری]] پیشه کند و نیکویی‌های [[اخلاق]] را انجام دهد؛ در حالی که [[منتظر]] است…. [[پروای الهی]] در همه زمان‌ها [[واجب]] است؛ اما به [[دلیل]] شرایط خاص، در [[دوران غیبت]] اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این زمان عوامل فراوانی دست به دست هم داده تا [[انسان‌ها]] را به [[بیراهه]] بکشاند و [[گمراه]] سازد.
*'''[[آمادگی]] روحی و روانی:''' اساسی‌ترین ویژگی در بخش [[رفتار]] ایجاد "[[آمادگی]] روحی و روانی" در خود است. برای [[درک]] [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}. این امرِ مهم، فقط با عمل به [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] حاصل می‌شود. [[زمینه‌ساز]] [[راستین]] به خوبی می‌داند که محبوب‌ترین [[کارها]] نزد [[امام زمان]]، "انجام [[واجبات]] [[دینی]]" و "ترک [[محرمات]]" است. او به درجه‌ای از [[ایمان]] می‌رسد که [[توفیق]] در عمل به [[واجبات]] و ترک [[کارهای حرام]] را [[بهترین]] لذت‌های [[زندگی]] می‌داند. [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} نیز هرگاه از حالت انسان‌های دوران غیبتت یاد می‌کردند، به مناسبت، از انجام [[واجبات]] و [[پروای الهی]] سخن می‌گفتند. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|"إِن لِصَاحِبِ هَذَا الأَمرِ غَیبَه فَلیتقِ اللهَ عَبدٌ وَ لیتَمَسک بِدِینِهِ…"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۵، ح۱.</ref>؛ همانا برای صاحبِ این امر، غیبتی است؛ پس باید [[انسان]] [[تقوا]] پیشه نماید و به [[دین]] خود چنگ زند…. کسانی که [[صاحب]] [[آمادگی]] روحی و روانی بالایی نشوند، هرگز نمی‌توانند [[یار]] و [[یاور]] خوبی برای آن [[حضرت]] باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری که برایشان وارد می‌شود، عرصه را خالی می‌کنند. بی‌گمان برای [[حضرت مهدی]]{{ع}} یارانی هست که [[قوت]] و [[قدرت]] بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر [[دشمنان]] چیره شوند. لازم به یادآوری است که افزون بر انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] "رعایت [[آموزه‌های اخلاقی]]" نیز اهمیت والایی دارد، [[امام صادق]]{{ع}} در این‌باره می‌فرماید: {{متن حدیث|"… مَن سُر أَن یکُونَ من أَصحَابِ القَائِمِ فَلینتَظِر وَ لیعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الأخلَاقِ وَ هُوَ مُنتَظِر…"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۰۰، ح۱۶.</ref>؛ هر کسی که شادمان می‌شود از اینکه از [[یاران قائم]] باشد، پس باید [[منتظر]] باشد، [[پرهیزگاری]] پیشه کند و نیکویی‌های [[اخلاق]] را انجام دهد؛ در حالی که [[منتظر]] است…. [[پروای الهی]] در همه زمان‌ها [[واجب]] است؛ اما به [[دلیل]] شرایط خاص، در [[دوران غیبت]] اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این زمان عوامل فراوانی دست به دست هم داده تا [[انسان‌ها]] را به [[بیراهه]] بکشاند و [[گمراه]] سازد.
*'''[[آمادگی]] [[اقتصادی]]:''' [[آمادگی]] [[اقتصادی]] به عنوان یکی از مؤلفه‌های [[زمینه‌سازی]] به دو گونه قابل [[تفسیر]] است:
*'''[[آمادگی]] [[اقتصادی]]:''' [[آمادگی]] [[اقتصادی]] به عنوان یکی از مؤلفه‌های [[زمینه‌سازی]] به دو گونه قابل [[تفسیر]] است:
خط ۲۲۵: خط ۲۲۶:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالرحمن انصاری]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار خورشید ولایت (کتاب)|در انتظار خورشید ولایت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالرحمن انصاری]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار خورشید ولایت (کتاب)|در انتظار خورشید ولایت]]»'' در این‌باره گفته است:


«بر اساس [[بینش]] [[الهی]]، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه خود را از نظر [[فکری]]، [[علمی]] و [[اخلاقی]] [[اصلاح]] می‌کنند و [[قلب]] و [[دل]] خود را به صفات [[پسندیده]] زینت می‌دهند، در برابر نابسامانی‌های [[اجتماعی]] نیز [[ایستادگی]] می‌کنند و به امر معروف و [[نهی از منکر]] به عنوان یک فریضه مهم [[الهی]] که تحقق سایر [[دستورات]] [[خدا]] به آن بستگی دارد، می‌نگرند و معتقدند که باید در راه [[اصلاح جامعه]] [[تلاش]] کرد، چون [[اصلاحات]] [[اجتماعی]] هر چند به صورت جزئی و آرام آرام صورت گیرد، به نوبه خود در [[پیروزی]] به نظر نهایی [[حق]] مؤثر است و حرکت [[تاریخ]] را به سود طرفداران [[حق]]، جهت می‌دهد. به نظر آنها [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} حلقه‌ای است از حلقه‌های مبارزه [[حق]] بر علیه [[باطل]] که در طول [[تاریخ]] استمرار داشته و این آخرین حلقه آن [[مبارزه]] است که به [[پیروزی]] نهایی [[حق]] می‌انجامد. سهیم بودن یک فرد در این کار بزرگ بستگی به این دارد که وی در عمل جزو گروه [[حق طلبان]] باشد و بر ضد [[باطل]] با نهایت [[تلاش]]، [[ستیز]] کند.  
«بر اساس [[بینش]] [[الهی]]، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه خود را از نظر [[فکری]]، [[علمی]] و [[اخلاقی]] [[اصلاح]] می‌کنند و [[قلب]] و [[دل]] خود را به صفات [[پسندیده]] زینت می‌دهند، در برابر نابسامانی‌های [[اجتماعی]] نیز [[ایستادگی]] می‌کنند و به امر معروف و [[نهی از منکر]] به عنوان یک فریضه مهم [[الهی]] که تحقق سایر [[دستورات]] [[خدا]] به آن بستگی دارد، می‌نگرند و معتقدند که باید در راه [[اصلاح جامعه]] [[تلاش]] کرد، چون [[اصلاحات]] [[اجتماعی]] هر چند به صورت جزئی و آرام آرام صورت گیرد، به نوبه خود در [[پیروزی]] به نظر نهایی [[حق]] مؤثر است و حرکت [[تاریخ]] را به سود طرفداران [[حق]]، جهت می‌دهد. به نظر آنها [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} حلقه‌ای است از حلقه‌های مبارزه [[حق]] بر علیه [[باطل]] که در طول [[تاریخ]] استمرار داشته و این آخرین حلقه آن [[مبارزه]] است که به [[پیروزی]] نهایی [[حق]] می‌انجامد. سهیم بودن یک فرد در این کار بزرگ بستگی به این دارد که وی در عمل جزو گروه [[حق طلبان]] باشد و بر ضد [[باطل]] با نهایت [[تلاش]]، [[ستیز]] کند.
::::::بنابراین، [[انتظار]] چنین تحوّلی مستلزم یک [[جهاد]] وسیع و دامنه‌دار است که سراسر [[گیتی]] را در بر گیرد، چون [[منتظر]] به کسی اطلاق می‌شود که از وضع موجود ناراحت حاصل است و برای تحقق وضع بهتر [[تلاش]] می‌کند. برای مثال، [[بیماری]] که [[منتظر]] است بهبودی کند و از [[بیماری]] خود در [[رنج]] است، برای رسیدن به وضع مطلوب، [[تلاش]] می‌کند که خود است را به پزشک ماهری برساند و طبق [[دستور]] او عمل کند. پس [[انتظار واقعی]] دارای دو عنصر است، یکی عنصر نفی و دیگری عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات، [[تلاش]] جهت رسیدن به وضع بهتر است.
 
بنابراین، [[انتظار]] چنین تحوّلی مستلزم یک [[جهاد]] وسیع و دامنه‌دار است که سراسر [[گیتی]] را در بر گیرد، چون [[منتظر]] به کسی اطلاق می‌شود که از وضع موجود ناراحت حاصل است و برای تحقق وضع بهتر [[تلاش]] می‌کند. برای مثال، [[بیماری]] که [[منتظر]] است بهبودی کند و از [[بیماری]] خود در [[رنج]] است، برای رسیدن به وضع مطلوب، [[تلاش]] می‌کند که خود است را به پزشک ماهری برساند و طبق [[دستور]] او عمل کند. پس [[انتظار واقعی]] دارای دو عنصر است، یکی عنصر نفی و دیگری عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات، [[تلاش]] جهت رسیدن به وضع بهتر است.
 
این دو جنبه اگر در عمق [[جان]] [[انسان]] [[رسوخ]] کند، منشأ دو رشته [[اعمال]] خواهد شد. این دو رشته [[اعمال]] عبارت است از: [[خودسازی]] و تزکیه [[نفس]] و ایجاد [[آمادگی]] جسمی و روحی جهت تحقق آن تحول بزرگ و فراگیر از یکسو و [[مبارزه]] با عوامل [[فساد]] و [[ظلم]] و [[گناه]] و آلودگی از سوی دیگر. [[روایات]] بسیاری که در رابطه با [[انتظار فرج]] وارد شده، ممکن است اشاره به مراحل متفاوت [[انتظار فرج]] باشد، چون همان طور که [[میزان]] [[فداکاری]] [[مجاهدان]] [[راه خدا]] در [[یاری دین]] [[حق]] با هم متفاوت است، [[میزان]] [[انتظار]] و [[خودسازی]] و [[آمادگی]] [[منتظران]] نیز درجات متفاوتی دارد. روشن است کسی که در خیمه [[رهبر]] آن [[انقلاب]] بزرگ جای دارد، نمی‌تواند یک فرد غافل و بی‌تفاوت باشد؛ آنجا جای هر کسی نیست، جای کسانی است که در اوج خود سازی و [[آمادگی]] جسمی و روحی قرار دارند. آنان باید [[بهترین]] افراد روی [[زمین]] باشند.


این دو جنبه اگر در عمق [[جان]] [[انسان]] [[رسوخ]] کند، منشأ دو رشته [[اعمال]] خواهد شد. این دو رشته [[اعمال]] عبارت است از: [[خودسازی]] و تزکیه [[نفس]] و ایجاد [[آمادگی]] جسمی و روحی جهت تحقق آن تحول بزرگ و فراگیر از یکسو و [[مبارزه]] با عوامل [[فساد]] و [[ظلم]] و [[گناه]] و آلودگی از سوی دیگر. [[روایات]] بسیاری که در رابطه با [[انتظار فرج]] وارد شده، ممکن است اشاره به مراحل متفاوت [[انتظار فرج]] باشد، چون همان طور که [[میزان]] [[فداکاری]] [[مجاهدان]] [[راه خدا]] در [[یاری دین]] [[حق]] با هم متفاوت است، [[میزان]] [[انتظار]] و [[خودسازی]] و [[آمادگی]] [[منتظران]] نیز درجات متفاوتی دارد. روشن است کسی که در خیمه [[رهبر]] آن [[انقلاب]] بزرگ جای دارد، نمی‌تواند یک فرد غافل و بی‌تفاوت باشد؛ آنجا جای هر کسی نیست، جای کسانی است که در اوج خود سازی و [[آمادگی]] جسمی و روحی قرار دارند. آنان باید [[بهترین]] افراد روی [[زمین]] باشند.
[[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} در رابطه با [[منتظران]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} می‌فرماید: "همانا کسانی که در [[زمان غیبت]] به سر می‌برند و به [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}} [[ایمان]] دارند و [[انتظار]] ظهورش را می‌کشند، [[بهترین]] [[مردم]] تمام زمان‌ها هستند، زیرا خدای بلند مرتبه، چنان [[عقل]] و [[فهم]] و معرفتی به آنها عطا کرده که گویا [[امام زمان]] خود را مشاهده می‌کنند. آنها همانند کسانی هستند که در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} با [[شمشیر]] می‌جنگند. آنها مخلصین واقعی و [[شیعیان]] [[صادق]] هستند. آنها در پنهانی و [[آشکار]]، دیگران را به [[دین خدا]] [[دعوت]] می‌کنند. سپس فرمود: [[منتظر فرج]] بودن در واقع، خودگشایش بزرگی است."<ref>{{متن حدیث|إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛  
::::::[[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} در رابطه با [[منتظران]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} می‌فرماید: "همانا کسانی که در [[زمان غیبت]] به سر می‌برند و به [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}} [[ایمان]] دارند و [[انتظار]] ظهورش را می‌کشند، [[بهترین]] [[مردم]] تمام زمان‌ها هستند، زیرا خدای بلند مرتبه، چنان [[عقل]] و [[فهم]] و معرفتی به آنها عطا کرده که گویا [[امام زمان]] خود را مشاهده می‌کنند. آنها همانند کسانی هستند که در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} با [[شمشیر]] می‌جنگند. آنها مخلصین واقعی و [[شیعیان]] [[صادق]] هستند. آنها در پنهانی و [[آشکار]]، دیگران را به [[دین خدا]] [[دعوت]] می‌کنند. سپس فرمود: [[منتظر فرج]] بودن در واقع، خودگشایش بزرگی است."<ref>{{متن حدیث|إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛  
::::::از دقت در جملات [[روایت]] بالا، [[منتظران واقعی]] [[ظهور]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} به روشنی شناخته می‌شوند»<ref>[[عبدالرحمن انصاری|ان‍ص‍اری‌؛ع‍ب‍دال‍رح‍م‍ن‌]]، [[در انتظار خورشید ولایت (کتاب)|در انتظار خورشید ولایت]]، ص ۱۲۶.</ref>.
::::::از دقت در جملات [[روایت]] بالا، [[منتظران واقعی]] [[ظهور]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} به روشنی شناخته می‌شوند»<ref>[[عبدالرحمن انصاری|ان‍ص‍اری‌؛ع‍ب‍دال‍رح‍م‍ن‌]]، [[در انتظار خورشید ولایت (کتاب)|در انتظار خورشید ولایت]]، ص ۱۲۶.</ref>.
}}
}}
خط ۳۴۹: خط ۳۵۲:


«در بحث [[انتظار]] معیارهای بزرگ و اصول گوناگون [[مکتب]] ([[دین]]) وجود دارد، هم اصول و معیارهای فردی و هم اصول و معیارهای [[اجتماعی]].  
«در بحث [[انتظار]] معیارهای بزرگ و اصول گوناگون [[مکتب]] ([[دین]]) وجود دارد، هم اصول و معیارهای فردی و هم اصول و معیارهای [[اجتماعی]].  
*'''معیارهای فردی''': از قلمروهای مهم و زیربنایی [[انتظار]]، بُعد [[توحیدی]] آن است. [[انسان]] [[منتظر]] همیشه متوجه [[خداوند]] و به وجودآورنده تمام هستی‌هاست، زیرا همواره چشم به راه فرجی است که به [[اراده خداوند]] تحقق خواهد یافت. و قهرمان و [[کارگزار]] آن [[انسان]] الاهی و [[بنده]] فرمانبردار [[دستور]] [[حق]] است و [[خلیفه]] [[خدا]] و [[ولی امر]] او در [[زمین]] و اجتماعات انسانی می‌باشد. [[انسان]] [[منتظر]] چشم به راه کسی است که، [[بنده]] و [[خلیفه]] خداست و به امر [[خدا]] برای به [[اجرا]] درآوردن آن خدایی و [[نجات]] [[جامعه بشری]] [[قیام]] خواهد کرد. پس [[فرج]] و رهایی به دست خداست و [[نجات‌بخش]] و فرج‌رسان [[مأمور]] ویژه الاهی است. بنابراین، [[منتظر]] در همه حال متوجه [[خداوند متعال]] است و این معیار [[توحیدی]] [[انتظار]] است، که در درون و [[اندیشه]] [[انسان]] [[منتظر]] به ژرفی نفوذ کرده است.  
*'''معیارهای فردی''': از قلمروهای مهم و زیربنایی [[انتظار]]، بُعد [[توحیدی]] آن است. [[انسان]] [[منتظر]] همیشه متوجه [[خداوند]] و به وجودآورنده تمام هستی‌هاست، زیرا همواره چشم به راه فرجی است که به [[اراده خداوند]] تحقق خواهد یافت. و قهرمان و [[کارگزار]] آن [[انسان]] الاهی و [[بنده]] فرمانبردار [[دستور]] [[حق]] است و [[خلیفه]] [[خدا]] و [[ولی امر]] او در [[زمین]] و اجتماعات انسانی می‌باشد. [[انسان]] [[منتظر]] چشم به راه کسی است که، [[بنده]] و [[خلیفه]] خداست و به امر [[خدا]] برای به [[اجرا]] درآوردن آن خدایی و [[نجات]] [[جامعه بشری]] [[قیام]] خواهد کرد. پس [[فرج]] و رهایی به دست خداست و [[نجات‌بخش]] و فرج‌رسان [[مأمور]] ویژه الاهی است. بنابراین، [[منتظر]] در همه حال متوجه [[خداوند متعال]] است و این معیار [[توحیدی]] [[انتظار]] است، که در درون و [[اندیشه]] [[انسان]] [[منتظر]] به ژرفی نفوذ کرده است.
::::::معیار دیگر [[انتظار]]، معیار نبوتی آن، و توجه به [[پیامبران]] و [[مکتب]] آنان می‌باشد. [[انسان]] [[منتظر]] همیشه چشم به [[قیام]] و [[ظهور]] [[پیشوایی]] دوخته است که دارای [[صفات پیامبران]] است و در ژرف‌نگری، [[استواری]]، نستوهی، [[خستگی‌ناپذیری]]، هدف‌گرایی، دین‌باوری، انسان‌دوستی، [[ایثار]] و [[فداکاری]] چون آنان است، هر کس [[دوست]] دارد [[آدم]] و [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] و [[داوود]] و... و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را ببیند، می‌تواند آنان را در [[مهدی]]{{ع}} ببیند و راه و روش و [[اندیشه]] و عمل این [[رهبران]] خدایی را در [[اندیشه]] و عمل [[امام موعود]] بی‌کم و کاست بنگرد، زیرا که [[امام مهدی]]{{ع}} تجسم راستینِ همه انسان‌های [[برتر]] و الاهی و تجلی دوباره رهبرانِ به [[حق]] خدایی است.
 
معیار دیگر [[انتظار]]، معیار نبوتی آن، و توجه به [[پیامبران]] و [[مکتب]] آنان می‌باشد. [[انسان]] [[منتظر]] همیشه چشم به [[قیام]] و [[ظهور]] [[پیشوایی]] دوخته است که دارای [[صفات پیامبران]] است و در ژرف‌نگری، [[استواری]]، نستوهی، [[خستگی‌ناپذیری]]، هدف‌گرایی، دین‌باوری، انسان‌دوستی، [[ایثار]] و [[فداکاری]] چون آنان است، هر کس [[دوست]] دارد [[آدم]] و [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] و [[داوود]] و... و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را ببیند، می‌تواند آنان را در [[مهدی]]{{ع}} ببیند و راه و روش و [[اندیشه]] و عمل این [[رهبران]] خدایی را در [[اندیشه]] و عمل [[امام موعود]] بی‌کم و کاست بنگرد، زیرا که [[امام مهدی]]{{ع}} تجسم راستینِ همه انسان‌های [[برتر]] و الاهی و تجلی دوباره رهبرانِ به [[حق]] خدایی است.
 
محور مهم دیگر [[انتظار]]، توجه به [[کتاب خداوند]]، [[قرآن]]، می‌باشد. زیرا که [[مهدی]]{{ع}} [[دانا]] به [[اسرار]] و رموز [[قرآن]] و [[زنده‌کننده]] همه [[احکام]] و برنامه‌های آن است و انسانی که [[منتظر ظهور]] او می‌باشد، [[منتظر]] روزی است که [[احکام]] [[قرآن]] جهانگیر شود و بر سراسر [[جهان]] [[حاکمیت]] یابد و [[کتاب آسمانی]] برنامه [[زندگی]] [[انسان]] گردد. و به همه راه‌ها و برنامه‌هایی که غیر [[قرآنی]] باشد و یا ناسازگار با [[تعالیم]] [[وحی]]، پشت می‌کند و آنها را پوک و بیهوده می‌انگارد. و این توجه به [[قرآن کریم]] و [[هدایت]] آن است. ره‌آورد این [[بینش]]، گرایشِ اصولی به [[قرآن]] و [[حاکمیت]] بخشیدن به [[تعالیم]] آن در همه پهنه‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] است. معیار حیاتی دیگر [[انتظار]]، [[اعتقاد به امامت]] و [[رهبری]] است. [[مهدی]]{{ع}} [[وصی]] و آخرین [[جانشین پیامبر]] است. تمامی [[امامان]] او را یاد کرده‌اند<ref>به فصل نخست (مفهوم انتظار) مراجعه شود.</ref>. او [[فرزند]] و یادگار آنان و ادامه‌دهنده راه‌شان است و [[انتظار ظهور]] او بزرگترین تأکید بر اصل [[امامت]] و [[رهبری]] است.
 
محور دیگر [[انتظار]]، بُعد [[عدل]] و [[دادگری]] است. انسانی که چشم به [[راه مهدی]]{{ع}} است، [[منتظر ظهور]] [[عدل]]، عدلی فراگیر و جهانی است و [[مهدی]] [[مظهر]] اسماء الاهی می‌باشد. که یکی از اسماء و صفات الاهی «[[عدل]] و [[عادل]]» است. و اوست که جهانِ سرشارِ از [[بیداد]] را سرشار از داد می‌سازد و عدلِ الاهی را در سراسر [[جهان]] سایه گستر می‌کند. پس [[انتظار]] یعنی [[منتظر]] انسانی بودن که با [[قیام]] او [[عدل و داد]] تمامی [[جهان]] را فرا خواهد گرفت، پس از آن‌که از [[ظلم]] و [[بیداد]] پر شده باشد. نتیجه اصولی و بنیادیِ این [[اندیشه]]، رویکرد جدی به اصول [[عدالت اجتماعی]] است برای [[زمینه‌سازی]] [[عدالت]] مطلقِ [[مهدوی]].
 
بُعد دیگر [[انتظار]]، [[اعتقاد]] به [[معاد]] و بازگشت [[انسان]] به نزد [[خداوند]] و پایان این [[زندگی]] و شروع زندگیِ اصلی می‌باشد و این مسأله در سه جهت نمایان است:
 
جهت اول: اینکه [[مهدی]]{{ع}} به [[هنگام ظهور]] [[ستمگران]] و [[ظالمان]] را به سزای [[اعمال]] زشت‌شان می‌رساند و به [[مؤمنان]] و [[صالحان]] [[رحمت]] الاهی را می‌چشاند و این نمونه‌ای از چگونگی [[معاد]] و [[قیامت]] است.
 
جهت دوم: اینکه به [[هنگام ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} گروهی که از [[نیکان]] و ناپاکان به [[جهان]] باز می‌گردند و این خود [[قیامت]] کوچکی است و برپا شده و نشانه‌ای برای آن [[رستاخیز]] و [[قیامت]] بزرگ است.
 
جهت سوم: اینکه [[ظهور مهدی]]{{ع}} از شرایط و نشانه‌های حتمیِ قیامِ [[قیامت]] است. او قبل از [[رستاخیز]] می‌آید و تا او نیاید و [[حکومت عدل]] را برپا ندارد [[قیامت]] برپا نمی‌گردد.
 
و این است رابطه عمیق میان [[انتظار]] و ابعاد فردی ([[عقیدتی]]) [[مکتب]].
*'''معیارهای [[اجتماعی]]''': از ویژگی‌های [[انسان]] [[منتظر]]، گرایش اصولی به [[دینداری]] و دین‌باوری است. [[انسان]] در [[دوران غیبت]]، در [[اندیشه]] [[نگهداری دین]] خویش است و با کوششی ژرف در [[اعمال]] و [[رفتار]] خود پاسدار [[دینداری]] و صحت [[اعمال]] خود می‌باشد و حل همه مشکلات را از [[دین]] می‌جوید و راه و روش زیست فردی و [[خانوادگی]] و گروهی را از مرام و [[مکتب]] خود می‌طلبد. از این رو، همواره و با توجه و [[توسل]] به [[امام]] و مقتدای خود، خود را از [[انحراف]] و کج‌روی و [[کج‌اندیشی]] نگاه می‌دارد.
 
یکی از ویژگی‌های برجسته در [[تشیع]] و [[انتظار]] [[شیعه]]، [[مقید]] بودن به [[مکتب]] و خط [[مکتب]] است. در مکتبی که با [[خون]] سرخ [[شهیدان]] [[استوار]] گشته است، هیچ خراشی و رگه غیراصیلی پذیرفته نیست و [[دوست]] داشتن [[امامان]] ([[تولی]]) و دوری جستن از [[دشمنان]] آنان ([[تبری]])، چیزی جُز متابعت عاشقانه از [[حق]] و [[رهبر]] [[حق]] و [[مخالفت]] خصمانه با ناحق و [[رهبر]] ناحق نیست.
 
این تقید مکتبی و [[استواری]] [[اعتقادی]] و [[سازش‌ناپذیری]] خطی، از ویژگی‌های رهروان راهِ سرخِ [[تشیع]] [[علوی]] در تمامی دوران‌ها و در طول اعصار و قرون بوده است. زیرا [[دوستی]] [[علی]] و [[خاندان]] ایشان، [[دوستی]] [[انسان]] و [[انسانیت]] است و [[دشمنی]] با [[علی]] و [[آل علی]]، [[دشمنی]] با [[انسان]] و [[انسانیت]] است. و [[انسان]] [[منتظر]] در خط [[رهبران]] [[راستین]] [[بشریت]] است و دشمنِ هر راه و خط دیگر با هر نام و ادعا<ref>رجوع شود به فصل نخست (مفهوم انتظار)، سخن پیامبر اکرم{{صل}}.</ref>.
 
[[انسان]] [[منتظر]] به [[حاکمیت]] اصل [[دین]] و اجرای یکایک [[تعالیم]] آن نیز چشم دوخته است و با تمامی وجود و از ژرفای [[جان]] [[دوست]] دارد هر چه [[اسلامی]] است تحقق یابد و هر چه غیر [[اسلامی]] است زوال پذیرد و نابود گردد. از این رو، به دو [[مسؤولیت]] بزرگِ [[دینی]] روی می‌آورد و به [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست می‌زند. با این دو عمل است که [[احکام]] الاهی تحقق می‌یابد و [[جامعه دینی]] از [[انحراف]] رها می‌گردد، پس [[انتظار]] به معنی چشم به راهِ [[اجرای احکام]] الاهی بودن و اجرای نیکی‌ها «معروف‌ها» است و همچنین زدایش پلیدی‌ها و «منکرها» و نامردمی‌ها؛ بنابراین انسانِ [[منتظر]] نمی‌تواند در این باره بی‌تفاوت باشد و به ولی خود و آن کس که [[منتظر]] ظهورش می‌باشد [[اقتدا]] نکند. زیرا که او در روزگار [[ظهور]]، بزرگترین امرکننده به همه معروف‌ها و نهی‌کننده از همه منکرهاست. پس چگونه ممکن است که [[جامعه منتظر]]، [[خشنودی]] [[مهدی]]{{ع}} را نخواهد، و بر راه پیشوای خود نرود، و با او هم‌آوا و هماهنگ نگردد. و در راه و کارش یاری‌گرِ [[راستین]] او نباشد و تنها به زبان بسنده کند و بگوید: {{متن حدیث|"نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ"}}: «[[یاری]] من آمده و در [[خدمت]] شماست». و حال آن‌که در عمل نه به معروف توجهی داشته باشد و نه از منکر روی گرداند. و نه در [[جامعه]] در [[اندیشه]] جدی احیای معروف و میرش منکرها و ناانسانی‌ها باشد.
 
از محورها و ویژگی‌های بنیادیِ دیگر [[انتظار]] و [[جامعه منتظر]] بُعد [[اخلاقی]] آن است. [[جامعه منتظر]]، جامعه‌ای [[اسلامی]] است و بزرگترین وجه تمایز [[جامعه اسلامی]]، از دیگر جامعه‌ها، [[اخلاق]] [[نورانی]] [[اسلام]] و [[تربیت]] [[شیعی]] است. [[جامعه منتظر]] باید جامعه‌ای سرشار از [[اخلاق]] انسانیِ [[اسلام]] باشد و در این صورت است که همواره مایه [[خرسندی]] و افتخار و آبرو برای [[امامان]] و [[رهبران]] خویش است و آن‌گاه که این همانندی [[تربیتی]] و انسانی و [[اخلاق]] [[علوی]] در کار نباشد، [[انتظار]] و [[امید]] [[ظهور]] در [[جامعه مهدوی]] چگونه ممکن است به پیدایی آید.


محور مهم دیگر [[انتظار]]، توجه به [[کتاب خداوند]]، [[قرآن]]، می‌باشد. زیرا که [[مهدی]]{{ع}} [[دانا]] به [[اسرار]] و رموز [[قرآن]] و [[زنده‌کننده]] همه [[احکام]] و برنامه‌های آن است و انسانی که [[منتظر ظهور]] او می‌باشد، [[منتظر]] روزی است که [[احکام]] [[قرآن]] جهانگیر شود و بر سراسر [[جهان]] [[حاکمیت]] یابد و [[کتاب آسمانی]] برنامه [[زندگی]] [[انسان]] گردد. و به همه راه‌ها و برنامه‌هایی که غیر [[قرآنی]] باشد و یا ناسازگار با [[تعالیم]] [[وحی]]، پشت می‌کند و آنها را پوک و بیهوده می‌انگارد. و این توجه به [[قرآن کریم]] و [[هدایت]] آن است. ره‌آورد این [[بینش]]، گرایشِ اصولی به [[قرآن]] و [[حاکمیت]] بخشیدن به [[تعالیم]] آن در همه پهنه‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] است. معیار حیاتی دیگر [[انتظار]]، [[اعتقاد به امامت]] و [[رهبری]] است. [[مهدی]]{{ع}} [[وصی]] و آخرین [[جانشین پیامبر]] است. تمامی [[امامان]] او را یاد کرده‌اند<ref>به فصل نخست (مفهوم انتظار) مراجعه شود.</ref>. او [[فرزند]] و یادگار آنان و ادامه‌دهنده راه‌شان است و [[انتظار ظهور]] او بزرگترین تأکید بر اصل [[امامت]] و [[رهبری]] است.
[[قدرت جسمانی]] و [[آمادگی نظامی]] نیز از محورهای قابل توجه در بحث [[انتظار]] است. انسانی که [[منتظر]] قیامی خونین و انقلابی بزرگ می‌‌باشد، آیا ممکن است که خود هیچ‌گونه [[آمادگی]] برای حضور در این [[انقلاب]] و [[قیام]] نداشته باشد؟ [[مسلمان]] باید همیشه [[آمادگی نظامی]] داشته باشد تا در آن هنگام که نخستین درخشش [[حق]] آغاز شد به صف [[باران]] [[حق]] بپیوندد و در رکاب [[مهدی]]{{ع}} قرار گیرد و در آن [[نبرد]] و [[پیکار]] بزرگِ [[حق]] علیه [[باطل]] شرکت کند و برای [[پیروزی]] [[عدل]] و برپا شدن [[حماسه]] آفریند و حضوری جدی و مؤثر داشته باشد.
::::::محور دیگر [[انتظار]]، بُعد [[عدل]] و [[دادگری]] است. انسانی که چشم به [[راه مهدی]]{{ع}} است، [[منتظر ظهور]] [[عدل]]، عدلی فراگیر و جهانی است و [[مهدی]] [[مظهر]] اسماء الاهی می‌باشد. که یکی از اسماء و صفات الاهی «[[عدل]] و [[عادل]]» است. و اوست که جهانِ سرشارِ از [[بیداد]] را سرشار از داد می‌سازد و عدلِ الاهی را در سراسر [[جهان]] سایه گستر می‌کند. پس [[انتظار]] یعنی [[منتظر]] انسانی بودن که با [[قیام]] او [[عدل و داد]] تمامی [[جهان]] را فرا خواهد گرفت، پس از آن‌که از [[ظلم]] و [[بیداد]] پر شده باشد. نتیجه اصولی و بنیادیِ این [[اندیشه]]، رویکرد جدی به اصول [[عدالت اجتماعی]] است برای [[زمینه‌سازی]] [[عدالت]] مطلقِ [[مهدوی]].
::::::بُعد دیگر [[انتظار]]، [[اعتقاد]] به [[معاد]] و بازگشت [[انسان]] به نزد [[خداوند]] و پایان این [[زندگی]] و شروع زندگیِ اصلی می‌باشد و این مسأله در سه جهت نمایان است:


جهت اول: اینکه [[مهدی]]{{ع}} به [[هنگام ظهور]] [[ستمگران]] و [[ظالمان]] را به سزای [[اعمال]] زشت‌شان می‌رساند و به [[مؤمنان]] و [[صالحان]] [[رحمت]] الاهی را می‌چشاند و این نمونه‌ای از چگونگی [[معاد]] و [[قیامت]] است.
اینکه در و [[تعالیم]] ما رسیده است که با آئین [[جنگ]] و [[جهاد]] آشنا شوید و [[مسلمان]] دین‌باور باید به [[سلاح]] مجهز باشد و در دوران [[پیش از ظهور]] ابزار [[جنگ]] و [[دفاع]] را در دسترس قرار دهد، برای رشد و خروشان‌سازی همین [[روحیه]] رزم‌آوری و [[مرزبانی]] و پاسداری است. [[امام صادق]]{{ع}}: - باید هر یک از شما برای [[خروج قائم]] اسلحه تهیه کند،  هر چند یک نیزه. چون وقتی [[خداوند]] ببیند کسی به [[نیت]] [[یاری]] [[مهدی]] اسلحه تهیه کرده است، [[امید]] است [[عمر]] او را دراز کند تا [[ظهور]] را [[درک]] نماید و از [[یاوران مهدی]] باشد [یا برای این [[آمادگی]]، به [[ثواب]] [[درک]] [[ظهور]] [[یاوران]] برسد].
::::::جهت دوم: اینکه به [[هنگام ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} گروهی که از [[نیکان]] و ناپاکان به [[جهان]] باز می‌گردند و این خود [[قیامت]] کوچکی است و برپا شده و نشانه‌ای برای آن [[رستاخیز]] و [[قیامت]] بزرگ است.  
::::::جهت سوم: اینکه [[ظهور مهدی]]{{ع}} از شرایط و نشانه‌های حتمیِ قیامِ [[قیامت]] است. او قبل از [[رستاخیز]] می‌آید و تا او نیاید و [[حکومت عدل]] را برپا ندارد [[قیامت]] برپا نمی‌گردد.  
::::::و این است رابطه عمیق میان [[انتظار]] و ابعاد فردی ([[عقیدتی]]) [[مکتب]].
*'''معیارهای [[اجتماعی]]''': از ویژگی‌های [[انسان]] [[منتظر]]، گرایش اصولی به [[دینداری]] و دین‌باوری است. [[انسان]] در [[دوران غیبت]]، در [[اندیشه]] [[نگهداری دین]] خویش است و با کوششی ژرف در [[اعمال]] و [[رفتار]] خود پاسدار [[دینداری]] و صحت [[اعمال]] خود می‌باشد و حل همه مشکلات را از [[دین]] می‌جوید و راه و روش زیست فردی و [[خانوادگی]] و گروهی را از مرام و [[مکتب]] خود می‌طلبد. از این رو، همواره و با توجه و [[توسل]] به [[امام]] و مقتدای خود، خود را از [[انحراف]] و کج‌روی و [[کج‌اندیشی]] نگاه می‌دارد.
::::::یکی از ویژگی‌های برجسته در [[تشیع]] و [[انتظار]] [[شیعه]]، [[مقید]] بودن به [[مکتب]] و خط [[مکتب]] است. در مکتبی که با [[خون]] سرخ [[شهیدان]] [[استوار]] گشته است، هیچ خراشی و رگه غیراصیلی پذیرفته نیست و [[دوست]] داشتن [[امامان]] ([[تولی]]) و دوری جستن از [[دشمنان]] آنان ([[تبری]])، چیزی جُز متابعت عاشقانه از [[حق]] و [[رهبر]] [[حق]] و [[مخالفت]] خصمانه با ناحق و [[رهبر]] ناحق نیست.
::::::این تقید مکتبی و [[استواری]] [[اعتقادی]] و [[سازش‌ناپذیری]] خطی، از ویژگی‌های رهروان راهِ سرخِ [[تشیع]] [[علوی]] در تمامی دوران‌ها و در طول اعصار و قرون بوده است. زیرا [[دوستی]] [[علی]] و [[خاندان]] ایشان، [[دوستی]] [[انسان]] و [[انسانیت]] است و [[دشمنی]] با [[علی]] و [[آل علی]]، [[دشمنی]] با [[انسان]] و [[انسانیت]] است. و [[انسان]] [[منتظر]] در خط [[رهبران]] [[راستین]] [[بشریت]] است و دشمنِ هر راه و خط دیگر با هر نام و ادعا<ref>رجوع شود به فصل نخست (مفهوم انتظار)، سخن پیامبر اکرم{{صل}}.</ref>.


[[انسان]] [[منتظر]] به [[حاکمیت]] اصل [[دین]] و اجرای یکایک [[تعالیم]] آن نیز چشم دوخته است و با تمامی وجود و از ژرفای [[جان]] [[دوست]] دارد هر چه [[اسلامی]] است تحقق یابد و هر چه غیر [[اسلامی]] است زوال پذیرد و نابود گردد. از این رو، به دو [[مسؤولیت]] بزرگِ [[دینی]] روی می‌آورد و به [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست می‌زند. با این دو عمل است که [[احکام]] الاهی تحقق می‌یابد و [[جامعه دینی]] از [[انحراف]] رها می‌گردد، پس [[انتظار]] به معنی چشم به راهِ [[اجرای احکام]] الاهی بودن و اجرای نیکی‌ها «معروف‌ها» است و همچنین زدایش پلیدی‌ها و «منکرها» و نامردمی‌ها؛ بنابراین انسانِ [[منتظر]] نمی‌تواند در این باره بی‌تفاوت باشد و به ولی خود و آن کس که [[منتظر]] ظهورش می‌باشد [[اقتدا]] نکند. زیرا که او در روزگار [[ظهور]]، بزرگترین امرکننده به همه معروف‌ها و نهی‌کننده از همه منکرهاست. پس چگونه ممکن است که [[جامعه منتظر]]، [[خشنودی]] [[مهدی]]{{ع}} را نخواهد، و بر راه پیشوای خود نرود، و با او هم‌آوا و هماهنگ نگردد. و در راه و کارش یاری‌گرِ [[راستین]] او نباشد و تنها به زبان بسنده کند و بگوید: {{متن حدیث|"نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ"}}: «[[یاری]] من آمده و در [[خدمت]] شماست». و حال آن‌که در عمل نه به معروف توجهی داشته باشد و نه از منکر روی گرداند. و نه در [[جامعه]] در [[اندیشه]] جدی احیای معروف و میرش منکرها و ناانسانی‌ها باشد.
و این [[تعلیم]] والا خشونت‌طلبی و [[خونریزی]] نیست، بلکه برای [[دفاع]] از [[حقوق]] انسان‌های [[مظلوم]] است که زیر فشار دژخیمان خون‌آشام نابود شده‌اند و جز پوست و استخوانی از آنان باقی نمانده است. همان مدعیان [[حقوق]] بشری است که [[انسان‌ها]] را در راه [[منافع]] خویش به آسانی [[فدا]] می‌کنند و خون‌آشامان هر لحظه خونی تازه می‌ریزند. و هر کس از [[حق]] خود یا محرومی [[دفاع]] کند، او را به [[خشونت]] متهم می‌کنند. آری، [[مهدی]] باوران، خون‌آشامان چپاول‌گر و غاصب را از دم [[شمشیر]] خویش می‌گذرانند و انسان‌های [[شریف]] و [[مظلوم]] را [[یاری]] می‌رسانند و رهایی می‌بخشند<ref>برای روشن‌تر شدن این مطلب، به بخش آینده (مرزبانی و سنگربانی) مراجعه شود.</ref>. [[منتظران]] باید چنین بیندیشند و با چنین گفتمانی [[زندگی]] کنند»<ref>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۳۵.</ref>.
::::::از محورها و ویژگی‌های بنیادیِ دیگر [[انتظار]] و [[جامعه منتظر]] بُعد [[اخلاقی]] آن است. [[جامعه منتظر]]، جامعه‌ای [[اسلامی]] است و بزرگترین وجه تمایز [[جامعه اسلامی]]، از دیگر جامعه‌ها، [[اخلاق]] [[نورانی]] [[اسلام]] و [[تربیت]] [[شیعی]] است. [[جامعه منتظر]] باید جامعه‌ای سرشار از [[اخلاق]] انسانیِ [[اسلام]] باشد و در این صورت است که همواره مایه [[خرسندی]] و افتخار و آبرو برای [[امامان]] و [[رهبران]] خویش است و آن‌گاه که این همانندی [[تربیتی]] و انسانی و [[اخلاق]] [[علوی]] در کار نباشد، [[انتظار]] و [[امید]] [[ظهور]] در [[جامعه مهدوی]] چگونه ممکن است به پیدایی آید.
::::::[[قدرت جسمانی]] و [[آمادگی نظامی]] نیز از محورهای قابل توجه در بحث [[انتظار]] است. انسانی که [[منتظر]] قیامی خونین و انقلابی بزرگ می‌‌باشد، آیا ممکن است که خود هیچ‌گونه [[آمادگی]] برای حضور در این [[انقلاب]] و [[قیام]] نداشته باشد؟ [[مسلمان]] باید همیشه [[آمادگی نظامی]] داشته باشد تا در آن هنگام که نخستین درخشش [[حق]] آغاز شد به صف [[باران]] [[حق]] بپیوندد و در رکاب [[مهدی]]{{ع}} قرار گیرد و در آن [[نبرد]] و [[پیکار]] بزرگِ [[حق]] علیه [[باطل]] شرکت کند و برای [[پیروزی]] [[عدل]] و برپا شدن [[حماسه]] آفریند و حضوری جدی و مؤثر داشته باشد.
::::::اینکه در و [[تعالیم]] ما رسیده است که با آئین [[جنگ]] و [[جهاد]] آشنا شوید و [[مسلمان]] دین‌باور باید به [[سلاح]] مجهز باشد و در دوران [[پیش از ظهور]] ابزار [[جنگ]] و [[دفاع]] را در دسترس قرار دهد، برای رشد و خروشان‌سازی همین [[روحیه]] رزم‌آوری و [[مرزبانی]] و پاسداری است. [[امام صادق]]{{ع}}: - باید هر یک از شما برای [[خروج قائم]] اسلحه تهیه کند،  هر چند یک نیزه. چون وقتی [[خداوند]] ببیند کسی به [[نیت]] [[یاری]] [[مهدی]] اسلحه تهیه کرده است، [[امید]] است [[عمر]] او را دراز کند تا [[ظهور]] را [[درک]] نماید و از [[یاوران مهدی]] باشد [یا برای این [[آمادگی]]، به [[ثواب]] [[درک]] [[ظهور]] [[یاوران]] برسد].
::::::و این [[تعلیم]] والا خشونت‌طلبی و [[خونریزی]] نیست، بلکه برای [[دفاع]] از [[حقوق]] انسان‌های [[مظلوم]] است که زیر فشار دژخیمان خون‌آشام نابود شده‌اند و جز پوست و استخوانی از آنان باقی نمانده است. همان مدعیان [[حقوق]] بشری است که [[انسان‌ها]] را در راه [[منافع]] خویش به آسانی [[فدا]] می‌کنند و خون‌آشامان هر لحظه خونی تازه می‌ریزند. و هر کس از [[حق]] خود یا محرومی [[دفاع]] کند، او را به [[خشونت]] متهم می‌کنند. آری، [[مهدی]] باوران، خون‌آشامان چپاول‌گر و غاصب را از دم [[شمشیر]] خویش می‌گذرانند و انسان‌های [[شریف]] و [[مظلوم]] را [[یاری]] می‌رسانند و رهایی می‌بخشند<ref>برای روشن‌تر شدن این مطلب، به بخش آینده (مرزبانی و سنگربانی) مراجعه شود.</ref>. [[منتظران]] باید چنین بیندیشند و با چنین گفتمانی [[زندگی]] کنند»<ref>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۳۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش