سنت: تفاوت میان نسخهها
←پیروی از سنت و آثار آن
(←منابع) |
|||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#'''[[پیروزی]] [[عظیم]]:''' {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>، | #'''[[پیروزی]] [[عظیم]]:''' {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>، | ||
#'''ورود به [[بهشت]] با نهرهای روان و جاویدان بودن در آن:''' {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref> | #'''ورود به [[بهشت]] با نهرهای روان و جاویدان بودن در آن:''' {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref> | ||
==توجه اهل بیت به سنت نبوی== | |||
علی{{ع}} میفرماید: | |||
{{متن حدیث|وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} مَنْ كَانَ يَسْأَلُهُ وَ يَسْتَفْهِمُهُ حَتَّى إِنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ الْأَعْرَابِيُّ وَ الطَّارِئُ فَيَسْأَلَهُ{{ع}} حَتَّى يَسْمَعُوا وَ كَانَ لَا يَمُرُّ بِي مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۰، بند ۱۷.</ref>. | |||
همه [[اصحاب]] چنان نبودند که از [[پیامبر]]{{صل}} چیزی بپرسند و بخواهند بفهمند تا جایی که عدهای [[دوست]] میداشتند که [[عربی]] یا رهگذری از راه برسد و چیزی بپرسد تا آنها بشنوند اما من هرچه از خاطرم میگذشت، میپرسیدم و آن را [[حفظ]] میکردم. | |||
روزی [[حضرت فاطمه]]{{س}} به [[کنیز]] خود فرمود: «آن ورقهای را که [[حدیث]] پیامبر{{صل}} بر آن نوشته شده است، بیاور». کنیز گشت، ولی آن را نیافت. [[حضرت]]{{س}} فرمود: «وای بر تو! حتماً باید آن را پیدا کنی؛ زیرا آن ورقه به اندازه حسن و حسینم [[ارزش]] دارد». کنیز پس از جستوجوی فراوان، آن را پیدا کرد. در آن کاغذ نوشته شده بود: | |||
{{متن حدیث|قَالَ مُحَمَّدٌ النَّبِيُّ{{صل}} لَيْسَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَمْ يَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَهُ وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ يَسْكُتُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْخَيِّرَ الْحَلِيمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْبَذَّاءَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ إِنَّ الْحَيَاءَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانَ فِي الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْفُحْشَ مِنَ الْبَذَاءِ وَ الْبَذَاءُ فِي النَّارِ}}<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۸۰ و ۸۱.</ref>. | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: از [[مؤمنین]] نیست کسی که همسایهاش از [[آزار]] وی در [[امان]] نباشد. هر کس به [[خدا]] و [[روز قیامت]] [[ایمان]] دارد، نباید همسایهاش را [[اذیت]] کند باید سخن خوب بگوید؛ وگرنه ساکت باشد. [[خدای متعال]] خیر بردبار [[عفیف]] را دوست میدارد و شخص بدزبان و [[بخیل]] بسیار درخواست کننده [[مصر]] را [[دشمن]] میدارد. [[حیا]] از ایمان است و صاحب ایمان در [[بهشت]] است و [[فحش]] از [[زشت]] گفتاری است، و زشت گفتار هم در [[آتش]] است. | |||
مقایسه تعبیر [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[اضطراب]] و [[نگرانی]] او از گم شدن تنها یک [[حدیث]]، با [[آتش]] زدن پانصد حدیث به دست [[ابوبکر]]، به بهانهای واهی، با آنکه قاعدتاً بعضی از آن [[احادیث]] پانصدگانه را از افراد [[موثق]] و برخی را خودش مستقیماً از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده بود، گویای بسیاری از [[حقایق]] است<ref>جوادی آملی، ادب فنای مهربان، ج۴، ص۲۸۷.</ref>. | |||
[[ائمه اطهار]]{{عم}}، تلاش میکردند در هر مناسبت و هر مجلس و نشستی، [[سخنان رسول خدا]]{{صل}} را برای [[مسلمانان]] نقل و شرح دهند. بخش عمده [[سیره]]، [[غزوهها]] و سفرهای پیامبر{{صل}}، به ویژه [[سفر]] [[حجةالوداع]]، توسط [[امام علی]]{{ع}}، [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} برای [[مردم]] بیان شده است<ref>عدهای از علماء، الأصول الستة عشر، ص۱۵۰.</ref>؛ چنان که [[امام رضا]]{{ع}}، در سفر [[خراسان]]، در شهرهای بین راه، روایتهای پیامبر{{صل}} را به استناد [[پدران]] خود، برای مردم [[حجاز]]، [[عراق]] و خراسان نقل میفرمود<ref>ر.ک: ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۸۳.</ref>. | |||
بنابر آنچه گذشت، بیهیچ تردیدی میتوان گفت احادیث امام علی{{ع}} و دیگر ائمه{{عم}} [[حجت]]، و در [[حقیقت]] همان [[سنت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است که از طریق [[اهل بیت]]{{عم}}، با اسناد سلسلةالذهب، به ما رسیده است. | |||
بر همین اساس، [[اصحاب]] ائمه اطهار{{عم}}، از همان ابتدا، بدون توجه به منع [[دستگاه خلافت]] از نقل، ضبط و [[تدوین حدیث]]، بر ثبت و تدوین احادیث آنان [[همت]] گماشتهاند؛ به همین دلیل بود که از [[ابن عباس]]، به اندازه بار یک شتر، کتاب به جای ماند<ref>ابن عماد عکری، شذرات الذهب، ج۱، ص۳۹۵.</ref>. [[سعید بن جبیر]] میگوید: در سفری که با ابن عباس در راه [[مکه]] میرفتیم، او حدیث نقل میکرد و من تا صبح مینوشتم<ref>دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۴۳۸.</ref>. وقتی نوشتافزار به پایان میرسید، روی [[کفش]] مینوشتم»<ref>دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۴۳۹.</ref>. | |||
بزرگان و برجستگان اصحاب ائمه{{عم}}، مانند [[اصبغ بن نباته]]، [[عباد الله بن ابی رافع]]، [[حرث بن عبدالله أعور همدانی]]، [[ربیعة بن سمیع]]، [[سلیم بن قیس]]، [[علی بن ابی رافع]]، [[میثم تمار]]، [[عبیدالله بن حر جعفی]]، [[محمد بن قیس بجلی]]، [[یعلی بن مرة]] و... کسانی هستند که به عنوان [[راویان]] طبقه اول از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[روایت]] نقل کرده و آن را نوشتهاند. | |||
[[جابر بن یزید جعفی]]، [[زید بن علی بن حسین]]، [[حسین بن ثور]]، [[زیاد بن منذر]] و... در طبقه دوماند که از [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{عم}} روایت نقل کرده و به جمعآوری [[احادیث]] و تألیف کتاب پرداختهاند. | |||
پس از نابودی [[قدرت]] [[بنیامیه]] و [[بیثباتی]] [[بنیعباس]] بر قدرت، [[امام صادق]]{{ع}}، برای بهرهوری هر چه بیشتر از توان و ظرفیت، به [[تربیت شاگرد]] پرداخت؛ به گونهای که برای آن [[حضرت]] چهار هزار [[شاگرد]] ذکر کردهاند<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹. </ref>. همه این [[شاگردان]] کتاب نوشتهاند و یادگار از خود به جا گذاشتهاند<ref>مجلسی، روضة المتفین، ج۱، ص۸۶.</ref>. [[وشّاء]] میگوید: «تنها در [[مسجد کوفه]]، نهصد شیخ حدیثگو را دیدم که حدتنی [[جعفر بن محمد]] میگفتند»<ref>مجلسی، روضة المتفین، ج۱، ص۸۷.</ref>. | |||
[[شاگردان امام صادق]]{{ع}} کتابهای فراوانی از احادیث [[امامان معصوم]]{{عم}} نوشتند که از میان آنها چهار صد کتاب، از چهارصد نویسنده،از [[شاگردان امام باقر]]{{ع}} و امام صادق{{ع}} و دیگر [[ائمه]]{{عم}}، [[شهرت]] ویژهای یافتند و «اصول اربعمأئه» نام گرفتند<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۲، ص۱۲۶.</ref>. برخی از آن اصول، هم اکنون نیز وجود دارد؛ ولی بسیاری از آنها، هنگام آتشسوزی کتابخانه [[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسی]] از بین رفت<ref>مجلسی، روضة المتفین، ج۱، ص۸۷.</ref>. آن اصول «چهارصدگانه» به «اصول چهارگانه» منتقل شد که عبارتانداز: [[الکافی]] (اصول، [[فروع]] و [[روضه]])، [[من لایحضره الفقیه]] که به اختصار «[[فقیه]]» یا «من لا یحضر» نامیده میشود، تھذیب الأحکام که شرح [[روایی]] [[شیخ الطائفه]] بر کتاب مقنعه استادش، شیخ مفید، است و الاستبصار فیما اختلف من الأخبار که مشتمل بر تأملات شیخ الطائفه، برای رفع [[تعارض]] [[روایات]] با یکدیگر، است.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[شیعه و سنت نبوی (مقاله)| مقاله «شیعه و سنت نبوی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۲۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |