|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
| <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[احترام و تکریم انسان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | | <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[احترام و تکریم انسان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> |
|
| |
|
| انسان از بُعد فردی موجودی است که بهطور ذاتی و [[فطری]] دوستدار کرامت و [[نیازمند]] احترام است. اعطای کرامت از سوی خداوند به انسانها، [[اختیار]] و [[اراده]] را از آنان سلب نمیکند؛ بدین سبب ممکن است انسان به خواسته خود از [[دستورهای الهی]] سر بپیچد و با [[کفر]] ورزیدن، کوشش در راه گمراه کردن [[مردم]] و ... باعث رسوایی و [[خواری]] خود شده، زمینه بیاحترامی خویش را فراهم سازد؛ چنانکه میتواند با [[اعمال ناشایست]] [[اخلاقی]]، [[احترام]] خویش را از بین برده، حیثیّت و آبروی خود را در [[دنیا]] و [[آخرت]] هتک کند. [[تکریم]] [[انسان]] از سوی [[خداوند]]، نشاندهنده محترم بودن او است.
| | ==مقدمه== |
| | [[سیره پیامبران]] در [[رفتار]] با [[انسان]] [[سیره]] موسوی است. آنان [[کریم]] بودند و در [[روابط اجتماعی]] و تعامل [[انسانی]] بر مبنای [[کرامت]] رفتار میکردند. انسان تا کریم نباشد نمیتواند [[تکریم]] کند، و [[رسول خدا]]{{صل}} باکرامتترین [[انسانها]] بود، چنان که [[سیرهنویسان]] در [[وصف]] آن [[حضرت]] نوشتهاند: {{متن حدیث|كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ}}<ref>«[پیامبر] باکرامتترین مردمان بود». سیرة ابنکثیر، ج۲، ص۶۱۴؛ و نیز ر.ک: شمائل الرسول، ص۹۱.</ref>. |
|
| |
|
| ==احترام [[انسان]]==
| | و [[علی]]{{ع}} در توصیف این [[شأن پیامبر]] چنین فرموده است: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}... أَكْرَمُهُمْ عَشِيرَةً}}<ref>«رسول خدا{{صل}} گرامیترین شخص خاندانش بود». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۵۵؛ مکارم الاخلاق، ص۱۸؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۴۷۱.</ref>. |
| انسان از بُعد فردی موجودی است که بهطور ذاتی و [[فطری]] دوستدار کرامت، [[شخصیّت]]، [[آبرو]] و [[نیازمند]] احترام است. درخواست [[عزیز مصر]] از [[یوسف]] برای صرف نظر از [[اقدام]] [[ناشایست]] همسرش {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بیگمان از خطاکاران بودهای» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref> و درخواست [[لوط]] از [[قوم]] خود که متعرّض میهمانان وی نشده، او را شرمنده نکنند {{متن قرآن|قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ}}<ref>«(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید!» سوره حجر، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ}}<ref>«و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!» سوره حجر، آیه ۶۹.</ref>، نمونههایی از [[تمایل]] انسان به [[حفظ حرمت]] خویش است. اعطای کرامت از سوی خداوند به انسانها، [[اختیار]] و [[اراده]] را از آنان سلب نمیکند؛ بدین سبب ممکن است انسان به خواسته خود، از [[دستورهای الهی]] سر بپیچد و با [[کفر]] ورزیدن {{متن قرآن|فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ}}<ref>«چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و خداوند رسواگر کافران است» سوره توبه، آیه ۲.</ref>، [[کوشش]] در [[راه]] [[گمراه کردن]] [[مردم]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که درباره خداوند بیهیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنیبخش، چالش میورزد» سوره حج، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«(در حالی که از تکبّر) شانه بالا میاندازد تا (مردم را) از راه خداوند گمراه کند؛ او را در این جهان خواری است و در رستخیز عذاب سوزان را به او میچشانیم» سوره حج، آیه ۹.</ref>، سعی در جلوگیری از تحقّق [[آیین الهی]] {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمیگذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها میکوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref>، [[تحریف]] دستورهای [[دینی]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref> و [[تکذیب]] [[آیات]] روشن [[الهی]] {{متن قرآن|كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«کسانی که پیش از آنان بودند (پیامبران را) دروغگو شمردند آنگاه عذاب از جایی که در نمییافتند به سراغشان آمد» سوره زمر، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه خداوند در زندگانی این جهان به آنان خواری چشانید و اگر میدانستند عذاب جهان واپسین بزرگتر است» سوره زمر، آیه ۲۶.</ref> باعث [[رسوایی]] و [[خواری]] خود شده، زمینه بیاحترامی خویش را فراهم سازد؛ چنانکه میتواند با [[اعمال ناشایست]] [[اخلاقی]]، [[احترام]] خویش را از بین برده، حیثیّت و آبروی خود را در [[دنیا]] و [[آخرت]] هتک کند. {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) میزنند سپس چهار گواه نمیآورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بیخبر مؤمن، تهمت (زنا) میزنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شدهاند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> [[تکریم]] [[انسان]] از سوی [[خداوند]]، نشاندهنده محترم بودن او است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم » سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> خداوند، [[انسان]] را به [[بهترین]] صورت [[آفریده]]: {{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref>«که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریدهایم،» سوره تین، آیه ۴.</ref>، و خود را با [[آفریدن]] او أحسن الخالقین خوانده است: {{متن قرآن| فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>« خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref> [[سجده]] ملائکهای که خود، موجودات محترمی هستند {{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ}}<ref>«و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند» سوره انبیاء، آیه ۲۶.</ref>، برای انسان: {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>، اعطای [[مقام خلافت الهی]] به وی: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[پیمان]] گرفتن خداوند از وی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> و مسخّر ساختن آنچه در [[آسمانها]] و [[زمین]] است برای انسان: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref> نیز [[حرمت]] و [[کرامت انسان]] را نشان میدهد.
| |
|
| |
|
| افزون بر این، آیات بسیاری که در آن، [[حرمت]] "[[جان]]" [[آدمی]] {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>، "[[مال]]" {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>، و "عرض و آبروی" وی {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بیخبر مؤمن، تهمت (زنا) میزنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شدهاند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> مطرح شده یا به سخن [[نیکو]] با مردم [[دستور]] داده {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref> و در این جهات احکامی نیز [[تشریع]] کرده است، به [[تکریم]] [[انسان]] از سوی [[خداوند]] و اهمیت آن اشاره میکند؛<ref> الکشاف، ج۱، ص۶۲۷؛ فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۲۵.</ref> البتّه همه [[انسانها]] در برخورداری از [[احترام]] در یک حد نیستند؛ چنانکه [[ایمان]] [[مؤمنان]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ}}<ref>«آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند» سوره سجده، آیه ۱۸.</ref>، پروای [[پرهیزکاران]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>، [[علم]] [[دانشمندان]] {{متن قرآن| أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref> و [[عبادت]] [[نمازگزاران]] و معتکفان {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> سبب برخورداری آنان از احترام بیشتری در مقایسه با دیگران میشود؛ آیاتی از [[قرآن]] نیز، به احترام انسانها در [[بهشت]] اشاره میکند؛ ازجمله: پرواپیشگان و [[نیکان]] {{متن قرآن|لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ}}<ref>«اما کسانی را که از پروردگارشان پروا کردهاند، بوستانهایی است که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، به پذیرایی از نزد خداوند و آنچه نزد خداوند است برای نیکوکاران بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۸.</ref>، [[شهید]] [[سوره یس]] ([[حبیب]] نجّار)<ref>روضالجنان، ج۱۶، ص۱۴۵.</ref> {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ}}<ref>«گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) میدانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۷.</ref>، [[بندگان]] [[مخلص]] [[خدا]] {{متن قرآن|إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«مگر بندگان ناب خداوند،» سوره صافات، آیه ۴۰.</ref>، مقرّبان {{متن قرآن|إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا}}<ref>«(هیچ سخنی نشنوند) جز گفته: درود، درود» سوره واقعه، آیه ۲۶.</ref> و نمازگزاران {{متن قرآن|إِلَّا الْمُصَلِّينَ}}<ref>«جز نمازگزاران،» سوره معارج، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ}}<ref>«و آنان که بر نماز خویش نگهداشت دارند» سوره معارج، آیه ۳۴.</ref>.
| | پیامآور [[کرامت انسانی]]، خود گرامیترین [[خلق]] [[خدا]] بود، که [[خدای سبحان]] در [[قرآن]] به وجود آن حضرت [[سوگند]] یاد کرده و فرموده است: {{متن قرآن|لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«(امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند» سوره حجر، آیه ۷۲.</ref>. |
| | [[قاضی]] [[عیاض]] پس از ذکر این [[آیه شریفه]] و بیان این که [[خداوند]] در اینجا نهایت [[تعظیم]] و تکریم را نسبت به آن وجود [[عزیز]] عنوان فرموده، از قول [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: {{متن حدیث|مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى وَمَا ذَرَأَ، وَمَا بَرَأَ نَفْسًا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنْ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَمَا سَمِعْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَقْسَمَ بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرِهِ}}<ref>«خدای متعال وجودی را گرامیتر از محمد{{صل}} نیافرید و لباس هستی نپوشانید، و من نشنیدهام که خداوند جز به وجود [گرامی] او به کس دیگری سوگند یاد کرده باشد». دلائل النبوة أبی نعیم الاصبهانی، ج۱، ص۶۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.</ref>. |
|
| |
|
| رعایت احترام دیگران و بیاحترامی به آنان دارای آثار وضعی و تکلیفی و [[پاداش]] و [[کیفر]] خاصّی است. در برخی [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاء لَضَالُّونَ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الأَرَائِكِ يَنظُرُونَ هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ }}<ref>«بیگمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان میخندیدند و چون از کنار آنان میگذشتند به یکدیگر با چشم اشاره میکردند، و چون به نزد خویشان خود میرفتند، خندهزنان میرفتند، و چون آنان را میدیدند میگفتند: اینان بیگمان گمراهند، حال آنکه اینان را بر آنان نگهبان نفرستاده بودند، اما امروز این مؤمناناند که به کافران میخندند. (نشسته) بر سریرهای آراسته مینگرند. آیا کافران به کیفر آنچه میکردند رسیدند؟» سوره مطففین، آیه ۲۹-۳۶.</ref> و [[روایات]]، اثر وضعی بیاحترامی، [[اهانت]] و [[تحقیر]] خودشخص و [[رسوایی]] او در [[آخرت]] دانسته شده است؛<ref>الکافی، ج ۲، ص۳۳۷ ـ ۳۳۸.</ref> چنانکه [[منفعت]] و خیر احترام نیز به احترامگزار باز میگردد. {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> نوع و شیوه احترام نزد انسانها با قومیّتها و ملّیّتهای مختلف و در [[زمان]] و مکان متفاوت، یکسان نیست؛ بلکه متنوّع و گاهی متضادّ است. یکی از نمونههای احترام انسانها تحیّت آنان به یکدیگر است. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بیگمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه ۸۶.</ref>، سفارش میکند که هر تحیّت را به تحیّت بهتر یا همسان پاسخ دهید.
| | شبیه به همین سخن از ابو الجوزاء<ref>او اوس بن عبدالله ربعی بصری است که از ابن عباس، عایشه، عبدالله بن عمر، ابوهریرة و صفوان بن عسال روایت کرده است و عدهای از جمله قتاده، عمرو بن مالک، بدیل بن میسرة و ابو اشهب از او روایت کردهاند و چنان که حاکم گفته از راویان ثقه است. وی در سال ۸۳ هجری از دنیا رفته است. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۳-۲۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۷۸-۸۲؛ صلاح الدین خلیل بن ایبک الصفدی، الوافی بالوفیات، دار النشر فرانز شتاینر بقیسبادن، ۱۴۰۱ ق. ج۹، ص۴۴۶؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref> نیز نقل شده است<ref>{{متن حدیث|مَا أَقْسَمَ اللَّهُ تَعَالَى بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرَ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ مَا سَمِعْتُ اللهَ تَعَالی أَقْسَمَ بِحَیَاةِ أَحَدٍ غَیْرِهِ}}. الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.</ref>. |
| | [[رسول خدا]]{{صل}} «اکرم [[خلق]]» بود و بیشترین [[تکریم]] را در رفتارش با خلق [[خدا]] داشت. او که مزین به [[وصف]] {{متن حدیث|لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ}}<ref>السید حیدر الآملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، با تصحیحات و مقدمه هانری کربن و عثمان یحیی، چاپ دوم، انجمن ایرانشناسی ایران و فرانسه و شرکت علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ ش. ص۹ و ۳۸۱؛ و همراه آن از همو: رسالة نقد النقود فی معرفة الوجود، ص۷۰۶؛ همو، اسرار الشریعة و اطوار الطریقة و انوار الحقیقة، مقدمه و تصحیح محمد خواجوی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، ۱۳۶۲ ش. ص۶۴؛ تاج الدین حسین بن حسن خوارزمی، شرح فصوص الحکم، به اهتمام نجیب مایل هروی، انتشارات مولی، ۱۳۶۴ ش. ج۱، ص۶۸؛ صدرالدین محمد بن ابراهیم الشیرازی (صدر المتألهین)، مفاتیح الغیب، مع تعلیقات للمولی علی النوری، صححه و قدم له محمد خواجوی، چاپ اول، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ ش. ص۱۴.</ref> بود، در [[روابط]] اجتماعیاش کاملا بیپیرایه و عاری از هر [[تکلف]] بود، بدون هیچ مزیت مانند همگان<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ}} «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>، و [[سیره]] اجتماعیاش بر تکریم [[مردمان]] [[استوار]] بود و آن چنان آنان را [[احترام]] میکرد و گرامی میداشت و [[شخصیت]] میبخشید که تصورش نیز برای بسیاری دشوار مینمود. [[حضرت حسین]]{{ع}} گوید از پدرم [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} از مجلس رسول خدا{{صل}} [[پرسش]] کردم، فرمود: {{متن حدیث|يُعْطِي كُلَّ جُلَسَائِهِ نَصِيبَهُ حَتَّى لَا يَحْسِبُ جَلِیسَهُ أَنَّ أَحَداً أَكْرَمُ عَلَيْهِ مِنْهُ... مَجْلِسُهُ مَجْلِسُ حِلْمٍ وَ حَيَاءٍ وَ صِدْقٍ وَ أَمَانَةٍ لَا تُرْفَعُ فِيهِ الْأَصْوَاتُ وَ لَا تُؤْبَنُ فِيهِ الْحُرَمُ وَ لَا تُثْنَى فَلَتَاتُهُ مُتَعَادِلِينَ مُتَوَاصِلِينَ فِيهِ بِالتَّقْوَى مُتَوَاضِعِينَ يُوَقِّرُونَ الْكَبِيرَ وَ يَرْحَمُونَ الصَّغِيرَ وَ يُؤْثِرُونَ ذَا الْحَاجَةِ وَ يَحْفَظُونَ أَوْ یَحُوطُونَ الْغَرِيبَ}}<ref>«بهره هر یک از همنشینانش را ادا میکرد تا آنجا که همنشین او گمان نمیکرد کسی نزد رسول خدا از او گرامیتر باشد... مجلس او مجلس شکیبایی و حیا و راستی [و بردباری] و امانتداری بود، و در آن، نه صدایی بلند میشد و نه سخن زشتی بر زبان رانده میشد و نه خطاهای این و آن گفته میشد. همه [در مجلس او] برابر بودند و باتقوا بر یکدیگر برتری داده میشدند، و فروتن بودند و بزرگترها را گرامی میداشتند و با کوچکترها مهربان بودند و نیازمند را بر خود ترجیح میدادند و بیگانه را پاس میداشتند». منابع پانوشت ۲، ص۱۷-۱۹.</ref>. |
|
| |
|
| به گفته برخی، [[اعراب]] پیش از [[اسلام]]، تحیّت را در قالب کلمه {{عربی|"حياك الله"}} ابراز میکردهاند؛ امّا پس از اسلام، کلمه کاملتر {{عربی|"سلام عليكم"}} جایگزین آن شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۲۰۹.</ref> [[سجده]] [[خویشاوندان]] [[یوسف]] برای وی {{متن قرآن|وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا}}<ref>« همه برای او به فروتنی در افتادند» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref> را نیز نوعی تحیّت دانستهاند که در آن [[زمان]] مرسوم بوده است؛<ref>جامعالبیان، مج۸، ج۱۳، ص۹۰؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۴۰۵.</ref> چنانکه در آن زمان، تحیّت به شکل [[خم]] شدن و دست روی دست بر سینه گذاشتن نیز معمول بوده است.<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۴۰۵.</ref> [[مفسّران]] و [[محدّثان]]، ذیل [[آیه]] تحیّت به انواع دیگر آن ازجمله: اشاره با سر یا با دست، برخاستن، [[دست]] دادن، روبوسی و معانقه، بوسیدن سر، [[پیشانی]]، صورت و دست یا پا اشاره میکنند<ref> المیزان، ج۵، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۱۹ـ۴۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیحزاده|ذبیحزاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیحزاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | | [[رفتار پیامبر]] با [[مردم]] به تمام معنا کرامتآمیز بود. آن [[حضرت]] با [[خوشرویی]] بسیار با مردم رو به رو میشد، و هرگز سخنی [[زشت]] بر زبان نیاورد، و هیچگاه کسی را [[سرزنش]] ننمود، و [[عیب]] کسی را جستجو نکرد، و هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه از حد گذشته باشد که در آن صورت با [[نهی]] و یا برخاستن سخن او را میبرید<ref>منابع پانوشت ۲، ص۱۷-۱۹.</ref>. |
| | [[رسول خدا]]{{صل}} در زمانهای مختلف و به بیانهای گوناگون بر [[روابط اجتماعی]] کرامتآمیز تأکید میکرد و از جمله میفرمود: {{متن حدیث|وَ مَنْ أَكْرَمَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ فَإِنَّمَا يُكْرِمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>«هر کس برادر مسلمانش را تکریم کند، بیگمان خدای عز و جل را تکریم کرده است». المطالب العالیة، ج۲، ص۳۶۹؛ قریب به همین: الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۸۰؛ و از امام صادق{{ع}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ}} الکافی، ج۲، ص۲۰۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۹۰-۵۹۱.</ref>. |
| | |
| | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به هیچ وجه اجازه [[تحقیر]] کردن کسی را نمیداد و از این که در [[جامعه]] [[مردمان]] یکدیگر را [[تحقیر]] کنند سخت [[پرهیز]] میداد و میفرمود: {{متن حدیث|لَا تُحَقِّرَنَ أَحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِيرٌ}}<ref>«مبادا فردی از مسلمانان را کوچک بشمارید و تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است». تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۱؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۶ [{{متن حدیث|صَغِیرَ الْمُسْلِمِينَ}} آمده است].</ref>. |
| | |
| | در تمام [[رفتارهای پیامبر]] [[تکریم]] جلوه داشت، چنان که گوشهای از آن در خبر [[ابن شهر آشوب]] گزارش شده است: {{متن حدیث|[کَانَ] يَبْدَأُ مَنْ لَقِيَهُ بِالسَّلَامِ وَ مَنْ رَامَهُ بِحَاجَةٍ صَابَرَهُ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُنْصَرِفَ مَا أَخَذَ أَحَدٌ يَدَهُ فَيُرْسِلَ يَدَهُ حَتَّى يُرْسِلَهَا وَ إِذَا لَقِيَ مُسْلِماً بَدَأَهُ بِالْمُصَافَحَةِ... وَ كَانَ لَا يَجْلِسُ إِلَيْهِ أَحَدٌ وَ هُوَ يُصَلِّي إِلَّا خَفَّفَ صَلَاتَهُ وَ أَقْبَلَ عَلَيْهِ وَ قَالَ أَ لَكَ حَاجَةٌ... وَ كَانَ يُكْرِمُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهِ حَتَّى رُبَّمَا بَسَطَ ثَوْبَهُ وَ يُؤْثِرُ الدَّاخِلَ بِالْوِسَادَةِ الَّتِي تَحْتَهُ}}<ref>«[رسول خدا] به هر کس میرسید ابتدا سلام میکرد و هر کس برای خواستهای نزد او میآمد در انجام دادن کار وی بردباری میکرد [تا خواستهاش برآورده شود] و یا آن شخص خود منصرف گردد. هرگز نشد کسی دست پیامبر را بگیرد و آن حضرت جلوتر از طرف، دست خود را از دست وی بکشد و چون به مرد مسلمانی میرسید ابتدا با او مصافحه میکرد و چون مشغول نماز بود و کسی در کنارش مینشست نماز خود را کوتاه میساخت و به او رو میکرد و میفرمود: آیا حاجتی داری؟ هرکس بر وی داخل میشد او را تکریم میکرد چنان که گاهی لباس خود را زیر او پهن میکرد و یا او را بر تشک خود مینشاند». مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۸.</ref>. |
| | |
| | این موارد، نمونههای روشنی است از جلوههای [[رفتار اجتماعی]] [[پیامبر]] در تکریم [[مردم]]. [[رسول خدا]]{{صل}} با این که [[کراهت]] داشت که جلوی پایش بلند شوند<ref>انس بن مالک گوید: {{متن حدیث|لَمْ يَكُنْ شَخْصٌ أَحَبَّ إِلَيْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ كَانُوا إِذَا رَأَوْهُ لَمْ يَقُومُوا إِلَيْهِ لِمَا يَعْرِفُونَ مِنْ كَرَاهِيَتِهِ}} (هیچ شخصیتی نزد مسلمانان محبوبتر از رسول خدا{{صل}} نبود، با وجود این هنگامی که او را میدیدند پیش پایش برنمیخاستند زیرا میدانستند که این کار را نمیپسندد). الشمائل النبویة، ص۱۶۶؛ مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.</ref>، و [[دوست]] داشت که با او بدون [[تکلف]] و تصنع و به [[راحتی]] [[رفتار]] کنند، اما خود از سر [[تکریم]] [[مردمان]] چنان احترامشان میکرد که موجب [[شگفتی]] است. صحنه [[زیبایی]] را نقل کردهاند که مردی وارد [[مسجد]] شد در حالی که [[پیامبر]] به [[تنهایی]] نشسته بود. با وارد شدن آن مرد، [[حضرت]] بلند شد و جا باز کرد. [[مرد]][در شگفت شد و] گفت: ای [[رسول خدا]] جا که بسیار است! پیامبر فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ حَقَّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ إِذَا رَآهُ يُرِيدُ الْجُلُوسَ إِلَيْهِ أَنْ يَتَزَحْزَحَ لَهُ}}<ref>«حق مسلمان بر مسلمان است که اگر دید برادرش میخواهد بنشیند [احترامش کند و] بلند شود و برایش جا باز کند». مکارم الاخلاق، ص۲۵؛ سفینة البحار، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. |
| | |
| | [[ارزش]] دادن به [[انسان]] در جای جای [[رفتار اجتماعی]] پیامبر تجلی داشت، چنان که [[انس بن مالک]] گوید: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَعُودُ الْمَرِيضَ وَ يَتْبَعُ الْجَنَازَةَ وَ يُجِيبُ دَعْوَةَ الْمَمْلُوكِ}}<ref>«[عادت پیامبر چنین بود که] بیمار را عیادت میکرد و جنازه را مشایعت مینمود و دعوت برده را اجابت میکرد». مکارم الاخلاق، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.</ref>. |
| | |
| | [[حرمت]] قائل شدن برای همه [[انسانها]] و تکریم نمودن آنها [[راه و رسم]] پیامآور [[رحمت]] و [[عدالت]] بود. هنگامی که [[پیامبر اکرم]] در [[تشییع جنازه]] یکی از [[یهودیان]] [[مدینه]] شرکت کرد، گروهی از [[صحابه]] نیز از آن حضرت [[تبعیت]] کردند و در [[تشییع]] شرکت نمودند، ولی بالاخره [[ناخشنودی]] خود را ابراز داشتند، پیامبر در پی ابراز ناخشنودی از این عمل، ایشان را مخاطب قرار داد و پرسید: «آیا این [[یهودی]] انسان نبوده است؟» و [[اصحاب]] خاموش شدند<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۵۵۹.</ref>. |
| | [[کرامت]] مداری در [[زندگی]] [[رسول خدا]]{{صل}} تا بدان پایه بود که آن [[حضرت]] از هر صورت و سیرتی که نمادی از زیر پا گذاشتن [[کرامت]] و [[منزلت]] و [[حرمت]] [[مردمان]] در آن وجود داشت، [[برائت]] میجست و آن را رسما به زیر پا میگذاشت. [[پیامبر اکرم]] از هرگونه [[رفتاری]] که از آن بوی تفرعن و [[خوی]] [[تکبر]] استشمام میشد [[بیزاری]] میجست و از هر حرکتی که تشبه به اشرافیت و [[سلطنت]] داشت متنفر بود و [[پرهیز]] مینمود، چنان که از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[سیره پیامبر]] اینگونه [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|كَانَ يَكْرَهُ أَنْ يَتَشَبَّهَ بِالْمُلُوكِ}}<ref>«[پیامبر] بد میدانست که تشبه به سلاطین داشته باشد». الکافی، ج۶، ص۲۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.</ref>. |
| | |
| | آن پیامآور [[کرامت انسانی]] اجازه نمیداد کسی او را با پای پیاده [[همراهی]] کند در حالی که خود سواره بود، مگر این که وی آن فرد را همراه خود سوار میکرد و اگر نمیپذیرفت میفرمود: پیش برو و در فلان مکان [[منتظر]] باش و اگر کاری داری در آنجا یکدیگر را [[ملاقات]] میکنیم<ref>{{متن حدیث|وَ رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} لَا يَدَعُ أَحَداً يَمْشِي مَعَهُ إِذَا كَانَ رَاكِباً حَتَّى يَحْمِلَهُ مَعَهُ فَإِنْ أَبَى قَالَ تَقَدَّمْ أَمَامِي وَ أَدْرِكْنِي فِي الْمَكَانِ الَّذِي تُرِيدُ}} مکارم الاخلاق، ص۲۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>. |
| | رسول خدا{{صل}} جز این را [[استخفاف]] [[انسانها]] میدانست؛ و آنکه با کرامت است، با [[رفتار]] خلاف کرامت تعامل [[انسانی]] نمیکند. فرعونان و [[سلاطین]] و مترفاناند که برای کسب اعتبار نیاز به تفرعن و [[تحقیر]] مردمان دارند، نه [[پیامبری]] که گرامیترین انسانهاست و نه آنان که از کرامت ذاتی خود تهی نشدهاند. |
| | پیامبر اکرم{{صل}} حتی در نگاه کردن به افراد هم تکریمشان میکرد و همیشه با لبخندی سراسر [[رحمت]] و [[محبت]] و کرامت با مردمان رو به رو میشد و پذیرایشان میگردید، چنان که [[جریر بن عبد الله]] نقل کرده است: نشد که با آن حضرت رویاروی شوم و او به من [[تبسم]] ننماید<ref>{{متن حدیث|وَلَا رَآنِي إِلَّا تَبَسَّمَ}}. الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. [[سیرهنویسان]] دراینباره نوشتهاند: {{متن حدیث|كَانَ أَكْثَرَ النَّاسِ تَبَسُّماً}}<ref>«[پیامبر] بیش از هر کس متبسم بود». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۵۸؛ تهذیبالکمال، ج۱، ص۲۳۲؛ سفینة البحار، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. |
| | |
| | [[رسول خدا]]{{صل}} نگاه پررحمت و [[کرامت]] خود را از هیچ کس دریغ نمیکرد و حتی از سر [[تکریم]] [[یاران]] خویش نگاهش را میان آنان تقسیم میکرد و [[منزلت]] همگان را رعایت مینمود، چنان که [[امام صادق]]{{ع}} دراینباره فرمود: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ}}<ref>«رسول خدا{{صل}} نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به این و آن به مساوات نگاه میکرد». الکافی، ج۸، ص۲۶۸؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۸۰.</ref>. |
| | |
| | آن [[رسول]] [[کرامت انسان]]، به منظور [[احترام]] [[مردمان]] در نام بردن و خطاب کردن آنان نیز نهایت [[لطافت]] [[رفتاری]] را جلوه میداد. در خبر [[انس بن مالک]] دراینباره آمده است: {{متن حدیث|يُكَنِّي أَصْحَابَهُ وَ يَدْعُوهُم بِأَحَبِّ أَسْمَائِهِمْ تَكْرِمَةً لَهُمْ؛ وَ لَا يَقْطَعُ عَلَى أَحَدٍ حَدِيثَهُ}}<ref>«[پیامبر] اصحاب خود را با کنیه خطاب میکرد و از سر تکریمشان آنان را به نامی میخواند که بیشتر دوست داشتند؛ و سخن هیچ کس را قطع نمیکرد». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۲۲؛ عیون الاثر، ج۲، ص۴۲۴؛ سفینة البحار، ج۱، ص۴۱۵.</ref>. |
| | |
| | این نمونهها بیانگر آن است که [[راه و رسم پیامبر اکرم]]{{صل}} بر اساس [[منطق]] [[قرآن کریم]]، تکریم همه انسانهاست، زیرا در [[اندیشه]] [[قرآنی]] - [[نبوی]] [[راه رشد]] و [[تربیت]] [[آدمی]] از مسیر کرامت میگذرد؛ و با همین سمتگیری است که مجموعهای از [[دستورات]] و سفارشهای [[تربیتی]] سامان یافته است: کرامت در نگاه، کرامت در [[رفتار]]، کرامت در گفتار. [[خدای سبحان]] به پیامبرش چنین فرموده است: {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>. |
| | قرآن کریم میآموزد که به [[نیکوترین]] وجه سخن گفته شود تا کرامت و منزلت و [[حرمتها]] [[حفظ]] شود؛ و نیز چنین میآموزد: {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}<ref>«و با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. |
| | [[امام باقر]]{{ع}} درباره این [[آیه]] چنین [[آموزش]] داده است: {{متن حدیث|قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُقَالَ لَكُمْ}}<ref>«به بهترین و پسندیدهترین وجهی که دوست دارید با شما سخن بگویند با مردم سخن بگویید». الکافی، ج۲، ص۱۶۵؛ روضة الواعظین، ص۴۰۵.</ref>. |
| | |
| | امام باقر{{ع}} بر اساس همین [[آموزههای قرآنی]] - [[نبوی]] به [[یاران]] خود میفرمود: {{متن حدیث|عَظِّمُوا أَصْحَابَكُمْ وَ وَقِّرُوهُمْ وَ لَا يَتَهَجَّمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ}}<ref>«دوستان خود را گرامی بدارید و با آنان با احترام رفتار کنید، و [بر خلاف ادب] متعرض یکدیگر نشوید». الکافی، ج۲، ص۶۳۷؛ زین الدین بن علی بن احمد العاملی (الشهید الثانی)، کشف الریبة عن أحکام الغیبة، المکتبة المرتضویه، طهران، ص۹۶-۹۷ [{{متن حدیث|بَعْضُكُمْ بَعْضَاً}} آمده است]؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۰۴.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۷۳-۸۱.</ref> |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |
خط ۲۱: |
خط ۴۹: |
| * [[استهزا]] | | * [[استهزا]] |
| * [[توهین]] | | * [[توهین]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
| | |
| | ==پرسش مستقیم== |
| | *[[سیره عملی پیامبر خاتم در تکریم مردم چه بوده است؟ (پرسش)]] |
| {{پایان مدخل وابسته}} | | {{پایان مدخل وابسته}} |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| # [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[محمد هادی ذبیحزاده|ذبیحزاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیحزاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']] | | # [[پرونده:1100683.jpg|22px]] [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۲''']] |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
| | |
| | [[رده:مدخل]] |