پرش به محتوا

امام جواد علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۱: خط ۶۱:
{{اصلی|کرامات امام جواد}}
{{اصلی|کرامات امام جواد}}
از [[امام جواد]] {{ع}} کرامت‌ها و امور خارق العاده‌ای دیده شده که هر یک می‌تواند به عنوان نشانه و علامت مقام و [[منصب الهی]] آن حضرت باشد مانند اینکه "ابن حجر هیتمی" [[کرامت]] عجیبی را از [[امام جواد]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: مأمون بازهای شکاری داشت و هنگامی که از شهر خارج شد یکی از آنها را برای شکار فرستاد و باز از چشم‌ها دور شد و از هوا برگشت در حالی که در منقارش ماهی کوچکی بود که هنوز زنده بود. مأمون بسیار تعجب کرد و به سمت شهر برگشت و بچه‌ها هنوز مشغول بازی بودند و [[امام جواد]] {{ع}} نیز نزد آنها بود و باز هم بچه‌ها فرار کردند جز [[امام جواد]] {{ع}}. مأمون به او نزدیک شد و گفت: در دستت چیست؟ [[امام]] فرمود: [[خداوند متعال]] در دریای [[قدرت]] خود، ماهیان کوچکی را آفریده است که بازهای شکاری [[پادشاهان]] و [[خلفا]] آنها را شکار می‌کند و به وسیله این ماهی‌ها سلاله [[اهل بیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} را [[آزمایش]] می‌کنند. مأمون گفت: {{عربی|"أَنْتَ ابْنُ الرِّضَا حَقّاً"}}؛ تو به‌راستی که [[فرزند]] [[علی بن موسی الرضا]] هستی!<ref>الصواعق المحرقة علی أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج ۲، ص ۵۹۷.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۰.</ref>
از [[امام جواد]] {{ع}} کرامت‌ها و امور خارق العاده‌ای دیده شده که هر یک می‌تواند به عنوان نشانه و علامت مقام و [[منصب الهی]] آن حضرت باشد مانند اینکه "ابن حجر هیتمی" [[کرامت]] عجیبی را از [[امام جواد]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: مأمون بازهای شکاری داشت و هنگامی که از شهر خارج شد یکی از آنها را برای شکار فرستاد و باز از چشم‌ها دور شد و از هوا برگشت در حالی که در منقارش ماهی کوچکی بود که هنوز زنده بود. مأمون بسیار تعجب کرد و به سمت شهر برگشت و بچه‌ها هنوز مشغول بازی بودند و [[امام جواد]] {{ع}} نیز نزد آنها بود و باز هم بچه‌ها فرار کردند جز [[امام جواد]] {{ع}}. مأمون به او نزدیک شد و گفت: در دستت چیست؟ [[امام]] فرمود: [[خداوند متعال]] در دریای [[قدرت]] خود، ماهیان کوچکی را آفریده است که بازهای شکاری [[پادشاهان]] و [[خلفا]] آنها را شکار می‌کند و به وسیله این ماهی‌ها سلاله [[اهل بیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} را [[آزمایش]] می‌کنند. مأمون گفت: {{عربی|"أَنْتَ ابْنُ الرِّضَا حَقّاً"}}؛ تو به‌راستی که [[فرزند]] [[علی بن موسی الرضا]] هستی!<ref>الصواعق المحرقة علی أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج ۲، ص ۵۹۷.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۸۰.</ref>
==افضلیت امام جواد {{ع}}==
{{اصلی|افضلیت امام جواد}}
[[برتری]] و تقدیم [[امام جواد]] {{ع}} بر دیگران در کمالاتی که لازمه [[امامت]] است مستند به سخنان [[امام رضا]] {{ع}} و اعتراف دیگران است. در این زمینه صنعانی می‌گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} بودم که پسر کودکش [[ابی جعفر]] {{ع}} را آوردند فرمود: این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به [[شیعیان]] ما متولد نشده است<ref>{{متن حدیث|فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ}}؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
همچنین [[ابن حجر]] هیتمی درباره [[امام جواد]] {{ع}} جریان برخورد زیرکانه آن حضرت در سن کودکی با مأمون را [[نقل]] می‌کند: پس از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، روزی مأمون از یکی از کوچه‌های [[بغداد]] عبور می‌کرد و [[امام جواد]] که کودک ۹ ساله بود، [[ایستاده]] بود و دیگر بچه‌ها بازی می‌کردند. همین که مأمون رسید غیر از [[امام جواد]] {{ع}} دیگر کودکان فرار کردند ولی او همچنان باقی بود مامون از او پرسید تو چرا فرار نکردی؟ [[امام]] به سرعت جواب داد: راه تنگ نبود تا برای شما راه باز می‌کردم و جرمی مرتکب نشده بودم تا از شما می‌ترسیدم و در [[حق]] شما نیز [[حسن ظن]] داشتم که به کسی که جرمی ندارد آسیبی نمی‌رسانید. مأمون از سخنان و صورت زیبای او خیلی خوشش آمد و از او پرسید: اسمت چیست و [[فرزند]] چه کسی هستی؟ [[امام]] جواب داد: من [[محمد بن علی بن موسی الرضا]] {{ع}} هستم. مأمون برای [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} از [[خداوند]] طلب [[مغفرت]] کرد و به راه خود ادامه داد<ref>ر.ک: الصواعق، ج ۲، ص ۵۳۱.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۷۷-۷۹.</ref>


==[[شبهه]] خردسالی [[امام]]==
==[[شبهه]] خردسالی [[امام]]==
۱۱۷٬۲۲۵

ویرایش