پرش به محتوا

آثار اعتقاد به مهدویت چیستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: زیباسازی
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبع‌شناسی جامع}} +{{منبع جامع}}))
جز (ربات: زیباسازی)
خط ۱۱: خط ۱۱:
}}
}}
'''آثار اعتقاد به [[مهدویت]] چیستند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
'''آثار اعتقاد به [[مهدویت]] چیستند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:11760.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی حسینی خامنه‌ای]]]]
[[پرونده:11760.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[سید علی حسینی خامنه‌ای]]]]
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی خامنه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی خامنه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''تکامل فردی انسان:''' در قضیه ولادت آن بزرگوار و اعتقادی که به این حقیقت است، اگر انسان در دو ناحیه و در دو جهت جستجو کند، آثار عظیمی را مشاهده می‌کند: از جهت معنوی و روحی و تقرب الی الله و جهات تکامل فردی انسان است. کسی که اعتقاد به این مسأله دارد، چون با مرکز تفضلات الهی و نقطه اصلی و کانون شعاعِ رحمت حق، رابطه‌ای روحی برقرار می‌کند، توفیق بیشتری برای برخورداری از وسایل عروج روحی و تقرب الی الله دارد. به همین خاطر است که اهل معنا و باطن، در توسلات معنوی خود، این بزرگوار را مورد توجه و نظر دائمی قرار می‌دهند و به آن حضرت توسل می‌جویند و توجه می‌کنند. نفسْ پیوند قلبی و تذکر و توجه روحی به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالی، انسان را عروج و رشد میدهد و وسیله پیشرفت انسان را -روحاً و معناً- فراهم می‌کند.این، یک میدان وسیع است. هر کس که در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجه به کانون نور، باید توجه حقیقی باشد. لقلقه زبان در این زمینه، تأثیر چندانی ندارد. اگر انسان، روحاً متوجه و متوسل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. این، یک میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است.
# «'''تکامل فردی انسان:''' در قضیه ولادت آن بزرگوار و اعتقادی که به این حقیقت است، اگر انسان در دو ناحیه و در دو جهت جستجو کند، آثار عظیمی را مشاهده می‌کند: از جهت معنوی و روحی و تقرب الی الله و جهات تکامل فردی انسان است. کسی که اعتقاد به این مسأله دارد، چون با مرکز تفضلات الهی و نقطه اصلی و کانون شعاعِ رحمت حق، رابطه‌ای روحی برقرار می‌کند، توفیق بیشتری برای برخورداری از وسایل عروج روحی و تقرب الی الله دارد. به همین خاطر است که اهل معنا و باطن، در توسلات معنوی خود، این بزرگوار را مورد توجه و نظر دائمی قرار می‌دهند و به آن حضرت توسل می‌جویند و توجه می‌کنند. نفسْ پیوند قلبی و تذکر و توجه روحی به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالی، انسان را عروج و رشد میدهد و وسیله پیشرفت انسان را -روحاً و معناً- فراهم می‌کند.این، یک میدان وسیع است. هر کس که در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجه به کانون نور، باید توجه حقیقی باشد. لقلقه زبان در این زمینه، تأثیر چندانی ندارد. اگر انسان، روحاً متوجه و متوسل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. این، یک میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است.
#'''امیدبخشی به جوامع و ملت‌ها:''' جهت و وجهه دوم عبارت است از میدان زندگی اجتماعی و عمومی و آن چه مربوط به سرنوشت بشر و ملتهاست. در این زمینه، اعتقاد به قضیه [[مهدی]] و موضوع [[ظهور]] و فرج و [[انتظار]]، گنجینه عظیمی است که ملتها می‌توانند از آن بهره‌های فراوانی ببرند. شما کشتیای را در یک دریای توفانی فرض کنید! اگر کسانی که در این کشتی هستند، عقیده داشته باشند که اطرافشان تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلی وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکی داشته باشند، چه کار می‌کنند؟ آیا هیچ تصور می‌شود که اینها برای آن که حرکت کنند و کشتی را پیش ببرند، تلاشی بکنند؟ نه؛ چون به نظر خودشان، مرگشان حتمی است. وقتی انسان مرگش حتمی است، دیگر چه حرکت و تاشی باید بکند؟ امید و افقی وجود ندارد. یکی از کارهایی که می‌توانند انجام دهند، این است که در این مجموعه کوچک، هر کس به کار خودش سرگرم شود. آن کسی که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آن که اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا آن که چند ساعتی بیشتر زنده بماند. طور دیگر هم این است که کسانی که در همین کشتی هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکی‌شان ساحلی وجود دارد. این که آن ساحل دور و یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آن برسند، معلوم نیست؛ اما قطعاً ساحلی که در دسترس آنهاست، وجود دارد. این افراد چه کار می‌کنند؟ تاش می کنند که خود را به آن ساحل برسانند و اگر یک ساعت هم به آنها وقت داده شود، از آن یک ساعت برای حرکت و تلاش صحیح و جهت‌دار، استفاده خواهند برد و فکرشان را روی هم خواهند ریخت و تلاششان را یکی خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند. امید، چنین نقشی دارد. همین قدر که امیدی در دل انسان به وجود آمد، مرگ بال‌های خود را جمع می‌کند و کنار می‌رود. امید موجب میشود انسان تلاش و حرکت کند، پیش ببرد، مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتی در زیر سلطه ظالمانه قدرت مسلطی قرار دارد و هیچ امیدی هم ندارد. این ملت مجبور است تسلیم شود. اگر تسلیم نشد، کارهای کور و بی‌جهتی انجام می‌دهد. اما اگر این ملت و جماعت، امیدی در دلشان باشد و بدانند که عاقبتِ خوبی حتماً وجود دارد، چه می کنند؟ طبیعی است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعی در راه مبارزه وجود داشته باشد، آن را برطرف خواهند کرد<ref>بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۷/۱۰/۱۳۷۴</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]؛ [[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]، ص۳۰، ۳۱.</ref>.
# '''امیدبخشی به جوامع و ملت‌ها:''' جهت و وجهه دوم عبارت است از میدان زندگی اجتماعی و عمومی و آن چه مربوط به سرنوشت بشر و ملتهاست. در این زمینه، اعتقاد به قضیه [[مهدی]] و موضوع [[ظهور]] و فرج و [[انتظار]]، گنجینه عظیمی است که ملتها می‌توانند از آن بهره‌های فراوانی ببرند. شما کشتیای را در یک دریای توفانی فرض کنید! اگر کسانی که در این کشتی هستند، عقیده داشته باشند که اطرافشان تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلی وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکی داشته باشند، چه کار می‌کنند؟ آیا هیچ تصور می‌شود که اینها برای آن که حرکت کنند و کشتی را پیش ببرند، تلاشی بکنند؟ نه؛ چون به نظر خودشان، مرگشان حتمی است. وقتی انسان مرگش حتمی است، دیگر چه حرکت و تاشی باید بکند؟ امید و افقی وجود ندارد. یکی از کارهایی که می‌توانند انجام دهند، این است که در این مجموعه کوچک، هر کس به کار خودش سرگرم شود. آن کسی که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آن که اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا آن که چند ساعتی بیشتر زنده بماند. طور دیگر هم این است که کسانی که در همین کشتی هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکی‌شان ساحلی وجود دارد. این که آن ساحل دور و یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آن برسند، معلوم نیست؛ اما قطعاً ساحلی که در دسترس آنهاست، وجود دارد. این افراد چه کار می‌کنند؟ تاش می کنند که خود را به آن ساحل برسانند و اگر یک ساعت هم به آنها وقت داده شود، از آن یک ساعت برای حرکت و تلاش صحیح و جهت‌دار، استفاده خواهند برد و فکرشان را روی هم خواهند ریخت و تلاششان را یکی خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند. امید، چنین نقشی دارد. همین قدر که امیدی در دل انسان به وجود آمد، مرگ بال‌های خود را جمع می‌کند و کنار می‌رود. امید موجب میشود انسان تلاش و حرکت کند، پیش ببرد، مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتی در زیر سلطه ظالمانه قدرت مسلطی قرار دارد و هیچ امیدی هم ندارد. این ملت مجبور است تسلیم شود. اگر تسلیم نشد، کارهای کور و بی‌جهتی انجام می‌دهد. اما اگر این ملت و جماعت، امیدی در دلشان باشد و بدانند که عاقبتِ خوبی حتماً وجود دارد، چه می کنند؟ طبیعی است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعی در راه مبارزه وجود داشته باشد، آن را برطرف خواهند کرد<ref>بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۷/۱۰/۱۳۷۴</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]؛ [[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]، ص۳۰، ۳۱.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۲۵: خط ۲۳:
| تصویر = 11518.jpg
| تصویر = 11518.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید منذر حکیم
| پاسخ‌دهنده = سید منذر حکیم
| پاسخ = آیت الله [[سید منذر حکیم]] در مقاله ''«[[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]»'' در اين باره گفته است:
| پاسخ = آیت الله [[سید منذر حکیم]] در مقاله ''«[[مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]»'' در اين باره گفته است:


«نخستین فایده این [[ایمان]] عبارت است از مقاومت پیوسته و درونی انسان در برابر ستم و ستمگران، در زمانی‌که زمین از ستم پر شده باشد، این انسان با [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در برابر ستم گسترده جهان‌ شمول، [[ایمان]] دارد که ستم باید ریشه‌کن شود و در نتیجه در برابر ستم و ستمگران ایستادگی و مقاومت می‌نماید، حداقل این [[ایمان]] او را در برابر ستم توانمند و مقتدر قرار می‌دهد و او را از این نظر بیمه می‌کند. و از انفعال و تسلیم شدن در برابر ستم‌گران باز می‌دارد. پس، این [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در حقیقت منبعی سرشار برای مبارزه درونی و برونی باظلم و ستم خواهد بود.
«نخستین فایده این [[ایمان]] عبارت است از مقاومت پیوسته و درونی انسان در برابر ستم و ستمگران، در زمانی‌که زمین از ستم پر شده باشد، این انسان با [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در برابر ستم گسترده جهان‌ شمول، [[ایمان]] دارد که ستم باید ریشه‌کن شود و در نتیجه در برابر ستم و ستمگران ایستادگی و مقاومت می‌نماید، حداقل این [[ایمان]] او را در برابر ستم توانمند و مقتدر قرار می‌دهد و او را از این نظر بیمه می‌کند. و از انفعال و تسلیم شدن در برابر ستم‌گران باز می‌دارد. پس، این [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در حقیقت منبعی سرشار برای مبارزه درونی و برونی باظلم و ستم خواهد بود.
خط ۳۱: خط ۲۹:
دومین فایده این [[ایمان]] عبارت است از زایندگی یک نیروی مستمر و نامتناهی پدید می‌آید؛ یأ‌س و ناامیدی را در درون انسان می‌زداید و امیدواری به پیروزی [[حق]] بر باطل، و [[عدالت]] بر ستم را در درون او روشن نگه می‌دارد. [[ایمان]] به روز موعود، [[ایمان]] به گسترش عدل و داد و پیروزی آن بر ستم -در گستره جهان- می‌باشد؛ زیرا که ستم یک واقعیت باطل و یک انحراف است و [[عدالت]] یک اصل طبیعی و یک حقیقت مطلوب است و باطل همیشه در برابر حقیقت گریزان و فراری است. باطل هر قدر که بزرگ جلوه‌گر شود و بر مقدرات جهان و جهانیان چیره شده باشد، رفتنی خواهد بود. بنابراین، هر انسان مظلوم و هر امت مظلوم -چنان‌چه به قیام موعود جهانی [[ایمان]] داشته باشد- امیدوار است که ستم رخت بربندد و جهان بر اساس [[عدالت]] به [[حیات]] خود ادامه دهد.
دومین فایده این [[ایمان]] عبارت است از زایندگی یک نیروی مستمر و نامتناهی پدید می‌آید؛ یأ‌س و ناامیدی را در درون انسان می‌زداید و امیدواری به پیروزی [[حق]] بر باطل، و [[عدالت]] بر ستم را در درون او روشن نگه می‌دارد. [[ایمان]] به روز موعود، [[ایمان]] به گسترش عدل و داد و پیروزی آن بر ستم -در گستره جهان- می‌باشد؛ زیرا که ستم یک واقعیت باطل و یک انحراف است و [[عدالت]] یک اصل طبیعی و یک حقیقت مطلوب است و باطل همیشه در برابر حقیقت گریزان و فراری است. باطل هر قدر که بزرگ جلوه‌گر شود و بر مقدرات جهان و جهانیان چیره شده باشد، رفتنی خواهد بود. بنابراین، هر انسان مظلوم و هر امت مظلوم -چنان‌چه به قیام موعود جهانی [[ایمان]] داشته باشد- امیدوار است که ستم رخت بربندد و جهان بر اساس [[عدالت]] به [[حیات]] خود ادامه دهد.


و اینک به ترجمه سخن [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] توجه می‌نماییم: دین در حالی‌که به این احساس درونی همگانی استواری و قوت می‌بخشد، با تأ‌کید بر این عقیده که زمین، همان‌گونه که از ظلم و ستم پر شود، از [[عدالت]] و دادگری آکنده خواهد شد. به این احساس ارزشی عینی بخشیده و آن‌را به باوری قاطع نسبت به آینده روشن بشریت دگرگون می‌سازد. چنین ایمانی، تنها مایه دلداری و شکیبایی نبوده، بلکه منبعی سرشار از الهام بخشی و توانمندی خواهد بود. [[الهام]] بخشی آن این‌گونه است که [[ایمان]] به [[مهدی موعود]] [[ایمان]] به ستم ستیزی است، حتی آن‌جا که تمام دنیا را ستم فرا گرفته باشد، [[مهدی موعود]] زیر بار این ستم نمی‌رود. منبع توان‌بخشی و نیروسازی و پویایی است؛ چرا که چراغی است در برابر تاریکی‌های ناامیدی و شعله‌ای است که امید را در دل انسان روشن نگه می‌دارد، هر چند که ستمکاران، جهان را پر از ظلم و ستم کرده باشند؛ زیرا که روز موعود ثابت می‌کند که [[عدالت]] می‌تواند جهان پر از ستم را زیر و رو کند و آن‌را از نو بسازد کوهسارهای انباشته از ستم هر قدر که بزرگ‌تر شوند یک حالت استثنایی و غیر طبیعی هستند که باید نابود گردند. و نابودیِ ستم -در حالی‌ که در اوج خود باشد- امری حتمی است، و این حقیقت و این بینش امید بزرگی فراروی ستمدیده‌ای قرار می‌دهد خود را در ایجاد یک دگرگونی ریشه‌ای، و در بازسازی مجدد جهان بر اساس عدالت، توانمند و مقتدر می‌بیند<ref>بحث حول المهدی، صص۵۴ - ۵۵.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]؛ [[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>.
و اینک به ترجمه سخن [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] توجه می‌نماییم: دین در حالی‌که به این احساس درونی همگانی استواری و قوت می‌بخشد، با تأ‌کید بر این عقیده که زمین، همان‌گونه که از ظلم و ستم پر شود، از [[عدالت]] و دادگری آکنده خواهد شد. به این احساس ارزشی عینی بخشیده و آن‌را به باوری قاطع نسبت به آینده روشن بشریت دگرگون می‌سازد. چنین ایمانی، تنها مایه دلداری و شکیبایی نبوده، بلکه منبعی سرشار از الهام بخشی و توانمندی خواهد بود. [[الهام]] بخشی آن این‌گونه است که [[ایمان]] به [[مهدی موعود]] [[ایمان]] به ستم ستیزی است، حتی آن‌جا که تمام دنیا را ستم فرا گرفته باشد، [[مهدی موعود]] زیر بار این ستم نمی‌رود. منبع توان‌بخشی و نیروسازی و پویایی است؛ چرا که چراغی است در برابر تاریکی‌های ناامیدی و شعله‌ای است که امید را در دل انسان روشن نگه می‌دارد، هر چند که ستمکاران، جهان را پر از ظلم و ستم کرده باشند؛ زیرا که روز موعود ثابت می‌کند که [[عدالت]] می‌تواند جهان پر از ستم را زیر و رو کند و آن‌را از نو بسازد کوهسارهای انباشته از ستم هر قدر که بزرگ‌تر شوند یک حالت استثنایی و غیر طبیعی هستند که باید نابود گردند. و نابودیِ ستم -در حالی‌ که در اوج خود باشد- امری حتمی است، و این حقیقت و این بینش امید بزرگی فراروی ستمدیده‌ای قرار می‌دهد خود را در ایجاد یک دگرگونی ریشه‌ای، و در بازسازی مجدد جهان بر اساس عدالت، توانمند و مقتدر می‌بیند<ref>بحث حول المهدی، صص۵۴ - ۵۵.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]؛ [[مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۱: خط ۳۹:
#'''[[نقش آفرینی در عرصه‌های اجتماعی]]''': بشارت‌ها و نویدهای قرآن کریم و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ظهور یکی منجی مصلح به نام [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از همان آغاز تأثیرات بسیاری در حرکت‌ها و قیام‌ها و تحولات در تاریخ [[اسلام]] داشته است که برخی جنبۀ مثبت و برخی نیز همانند یاوه‌های مدعیان [[مهدویت]] و متمهدیان جنبۀ منفی داشته‌اند. برای نمونه مختار ثقفی دریافت که اگر بخواهد به تنهایی حرکت خویش را به خونخواهی [[امام حسین]]{{ع}} استمرار بخشد، مردم تحت رهبری او قرار نمی‌گیرند؛ از این رو تلاش کرد با بیان اینکه محمد بن حنفیه، [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} بوده و او نمایندۀ ایشان است، حرکت خود را موجه سازد و بدین‌سان بسیاری با این باور به یاری مختار شتافتند. همچنین آن‌گاه که نفس زکیه نیز قیام کرد، بسیاری به پندار اینکه او [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است با او بیعت کردند، بدین‌سان قیام او گسترده‌تر گشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۳.</ref>. از دیگر تأثیرات اندیشۀ [[مهدویت]] در تاریخ [[اسلام]] می‌توان به ایجاد فرقه‌ها و نحله‌ها اشاره کرد؛ برای نمونه آن‌گاه که [[امامان]] [[معصوم]] از دنیا می‌رفتند، برخی از پیروان آنان می‌پنداشتند آن [[امام]] همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که دار دنیا را وداع نکرده و تنها از دیدگان پنهان گشته است و از این روی شاهد پدید آمدن فرقه‌های متعددی همچون واقفیه، ناووسیه، پس از شهادت آن بزرگواران هستیم. در دوران اخیر نیز در اقصای عالم هر از چندگاهی کسانی همانند احمد قادیانیه و احمد باب ادعای [[مهدویت]] کرده و برخی گرد آنها جمع و با آنها همراه می‌شدند و در نتیجه فرقه‌هایی چون بابیت و بهاییت و... به‌وجود آمدند.البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در پدید آمدن فرقه‌ها و نحله‌ها، غالباً از اندیشۀ [[مهدویت]] به‌عنوان نقاب بهره گرفته شده و این اندیشه در پشت علل و عوامل مادی و سیاسی نقش اساسی داشته است و به‌ویژه در ظهور فرقه‌های [[واقفیه]] و [[بابیه]] که صرفاً اعتقاد به [[مهدویت]] منشأ به‌وجود آمدن این فرقه‌ها نبوده است»<ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۱۸-۲۲.</ref>.
#'''[[نقش آفرینی در عرصه‌های اجتماعی]]''': بشارت‌ها و نویدهای قرآن کریم و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ظهور یکی منجی مصلح به نام [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از همان آغاز تأثیرات بسیاری در حرکت‌ها و قیام‌ها و تحولات در تاریخ [[اسلام]] داشته است که برخی جنبۀ مثبت و برخی نیز همانند یاوه‌های مدعیان [[مهدویت]] و متمهدیان جنبۀ منفی داشته‌اند. برای نمونه مختار ثقفی دریافت که اگر بخواهد به تنهایی حرکت خویش را به خونخواهی [[امام حسین]]{{ع}} استمرار بخشد، مردم تحت رهبری او قرار نمی‌گیرند؛ از این رو تلاش کرد با بیان اینکه محمد بن حنفیه، [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} بوده و او نمایندۀ ایشان است، حرکت خود را موجه سازد و بدین‌سان بسیاری با این باور به یاری مختار شتافتند. همچنین آن‌گاه که نفس زکیه نیز قیام کرد، بسیاری به پندار اینکه او [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است با او بیعت کردند، بدین‌سان قیام او گسترده‌تر گشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۳.</ref>. از دیگر تأثیرات اندیشۀ [[مهدویت]] در تاریخ [[اسلام]] می‌توان به ایجاد فرقه‌ها و نحله‌ها اشاره کرد؛ برای نمونه آن‌گاه که [[امامان]] [[معصوم]] از دنیا می‌رفتند، برخی از پیروان آنان می‌پنداشتند آن [[امام]] همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که دار دنیا را وداع نکرده و تنها از دیدگان پنهان گشته است و از این روی شاهد پدید آمدن فرقه‌های متعددی همچون واقفیه، ناووسیه، پس از شهادت آن بزرگواران هستیم. در دوران اخیر نیز در اقصای عالم هر از چندگاهی کسانی همانند احمد قادیانیه و احمد باب ادعای [[مهدویت]] کرده و برخی گرد آنها جمع و با آنها همراه می‌شدند و در نتیجه فرقه‌هایی چون بابیت و بهاییت و... به‌وجود آمدند.البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در پدید آمدن فرقه‌ها و نحله‌ها، غالباً از اندیشۀ [[مهدویت]] به‌عنوان نقاب بهره گرفته شده و این اندیشه در پشت علل و عوامل مادی و سیاسی نقش اساسی داشته است و به‌ویژه در ظهور فرقه‌های [[واقفیه]] و [[بابیه]] که صرفاً اعتقاد به [[مهدویت]] منشأ به‌وجود آمدن این فرقه‌ها نبوده است»<ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۱۸-۲۲.</ref>.
}}
}}
== پرسش‌های وابسته ==


== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش