جهاد در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←شرایط وجوب جهاد ابتدایی
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
===شرایط [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]]=== | ===شرایط [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]]=== | ||
[[واجب]] شدن جهاد ابتدایی به شرایط خاصی وابسته است و کسانی که یکی از این شرایط را نداشته باشند از شرکت کردن در جهاد معافاند. عمدهترین این شرایط عبارتاند از: | [[واجب]] شدن جهاد ابتدایی به شرایط خاصی وابسته است و کسانی که یکی از این شرایط را نداشته باشند از شرکت کردن در جهاد معافاند. عمدهترین این شرایط عبارتاند از: | ||
'''#[[اسلام]]:''' بسیاری از [[فقها]] یکی از شرایط [[وجوب جهاد]] را [[مسلمان]] بودن دانستهاند. <ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۹؛ الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.</ref> از جمله مستندات آنها، آیاتی است که در آنها «[[مؤمنان]]» به جهاد [[مأمور]] شدهاند؛<ref>الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.</ref> مانند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref> در برابر، بیشتر [[فقهای شیعه]]، اسلام را شرط ندانسته و [[کافران]] را نیز به [[احکام اسلام]] از جمله جهاد [[مکلف]] دانستهاند. <ref>تحریر الاحکام، ج ۲، ص۱۳۱؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۱۲.</ref> | |||
بسیاری از [[فقها]] یکی از شرایط [[وجوب جهاد]] را [[مسلمان]] بودن دانستهاند. <ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۹؛ الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.</ref> از جمله مستندات آنها، آیاتی است که در آنها «[[مؤمنان]]» به جهاد [[مأمور]] شدهاند؛<ref>الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.</ref> مانند | #'''[[بلوغ]] و [[عقل]]:''' دو شرط مهم دیگر وجوب، بلوغ و عقلاند،<ref>تحریر الاحکام، ج ۲، ص۱۳۰؛ الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۲۷۳.</ref> از اینرو اطفال و دیوانگان به جهاد مکلف نیستند. این دو شرط افزون بر [[ادله]] عام ثبوت [[تکلیف]]، از آیه {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵.</ref> که {{متن قرآن|الضُّعَفَاءِ}} را از جهاد معاف دانسته استفاده میشوند: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref>؛ زیرا طفل، [[ضعف]] بدنی و دیوانه، ضعف [[عقلی]] دارد. <ref>الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱؛ التحفة السنیه، ص۱۹۸.</ref> [[احادیث]] هم بر شرط بودن [[بلوغ]] و [[عقل]] دلالت دارند. <ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۷۸.</ref> | ||
#'''[[حریت]]:''' بر این اساس [[جهاد]] از بردگان ساقط است. <ref>تحریرالاحکام، ج ۲، ص۱۳۱؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۳؛ المغنی، ج ۱۰، ص۳۶۶.</ref> برخی از جمله مستندات این شرط را آیاتی دانستهاند که [[مؤمنان]] را به [[جهاد با جان]] و [[مال]] [[فرمان]] داده است؛ مانند {{متن قرآن|تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.</ref>؛ زیرا برده نه مالک [[جان]] خود است، نه [[مالی]] دارد که با آن جهاد کند. <ref>الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.</ref> برخی این شرط را از [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref> که جهاد را از عهده [[فقرا]] ساقط دانسته، استفاده کردهاند <ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۳؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۷۸.</ref> برخی نیز شرط حریت را لازم ندانستهاند. <ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۴؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۲.</ref> | |||
دو شرط مهم دیگر وجوب، بلوغ و عقلاند،<ref>تحریر الاحکام، ج ۲، ص۱۳۰؛ الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۲۷۳.</ref> از اینرو اطفال و دیوانگان به جهاد مکلف نیستند. این دو شرط افزون بر [[ادله]] عام ثبوت [[تکلیف]]، از آیه ۹۵ | #'''ذکوریت:''' بر اساس این شرط، [[وجوب جهاد]] از [[زنان]] ساقط است. <ref>المغنی، ج ۱۰، ص۳۶۶.</ref>) بسیاری از [[مفسران]]، زنان را از مصادیق {{متن قرآن|الْخَالِفِينَ}} در آیه {{متن قرآن|فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ}}<ref>«و اگر خداوند تو را نزد دستهای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچگاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کنارهجویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپسماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.</ref>.<ref>التبیان، ج ۵، ص۲۷۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۹۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۲۱۷ ـ ۲۱۸.</ref> و {{متن قرآن|الضُّعَفَاءِ}} در آیه {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref><ref>تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۲۹۲.</ref> دانستهاند که جهاد از آنان ساقط شده است. برخی این شرط را از آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ}}<ref>«ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز» سوره انفال، آیه ۶۵.</ref> استفاده کردهاند؛ با این [[استدلال]] که واژه {{متن قرآن|الْمُؤْمِنِينَ}} تنها مردان را دربرمیگیرد؛<ref>الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱.</ref> همچنین نقل شده که آیه {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref> پس از [[پرسش]] [[زنان]] درباره شرکت نکردنشان در [[جهاد]] نازل شد <ref>اسباب النزول، ص۹۹؛ التبیان، ج ۳، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ الدر المنثور، ج ۲، ص۱۴۹.</ref> و دیگر [[اعمال]] و [[عبادات]] زنان را دارای پاداشی معادل جهاد دانست. در این باره به [[سیره پیامبر]]{{صل}} <ref>فقه الصادق علیه السلام، ج ۱۳، ص۲۵؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۲.</ref> و برخی [[روایات]] <ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۷؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۲؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۱.</ref> نیز استناد شده است. با این همه، هرچند جهاد بر زنان [[واجب]] نیست، شرکت در جهاد و کمک به جهادگران برای آنان جایز است،<ref>المدونة الکبری، ج ۲، ص۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۱۳؛ فقه الصادق علیه السلام، ج ۱۳، ص۲۷.</ref> چنانکه در [[جنگهای صدر اسلام]] زنان برای درمان مجروحان و کارهایی دیگر در [[جنگها]] شرکت میکردند. <ref>مسند احمد، ج ۶، ص۳۵۸؛ الجهاد فی سبیل الله، ص۱۰۸.</ref> | ||
#'''[[توانایی]] بدنی:''' شرط دیگر [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]]، توان بدنی است،<ref>بدائع الصنائع، ج ۷، ص۹۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۳۸۲.</ref> از اینرو جهاد ابتدایی بر [[ناتوانان]] و [[بیماران]] واجب نیست: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref> [[مفسران]] از جمله مصادیق {{متن قرآن|الضُّعَفَاءِ}} را در [[آیه]]، افراد زمینگیر <ref>التبیان، ج ۵، ص۲۷۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۰۴.</ref> و [[پیران]] <ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۳۲۹؛ الصافی، ج ۲، ص۳۶۷.</ref> دانستهاند؛ همچنین نابینایان و افراد لنگ به سبب [[ناتوانی]]، از شرکت در جهاد معافاند: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست » سوره نور، آیه ۶۱.</ref> البته [[بیماری]] خفیف و نیز معلولیتی که مانع حمل [[سلاح]] نشود از اسباب [[سقوط]] [[تکلیف]] نیستند. <ref>الاقناع، ج ۲، ص۲۱۱؛ تذکرهالفقهاء، ج ۹، ص۱۱ - ۱۲.</ref> شرط توانایی بدنی برای [[وجوب جهاد]] را میتوان از [[آیات]] [[نفی حرج]] در [[دین]] نیز استفاده کرد؛<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۹.</ref> همچنین نابینایان، بیماران یا پیران از مصادیق {{متن قرآن|الْخَالِفِينَ}} در آیات {{متن قرآن|فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ}}<ref>«و اگر خداوند تو را نزد دستهای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچگاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کنارهجویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپسماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ}}<ref>«راضی شدهاند که با واپسماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دلهایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمییابند» سوره توبه، آیه ۸۷.</ref> <ref>التبیان، ج ۵، ص۲۷۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۹۹؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۵۳.</ref> و {{متن قرآن|الْقَاعِدِينَ}} در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ}}<ref>«اگر (به راستی) میخواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم میآوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا} مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ }<ref>«و چون سورهای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه میگیرند و میگویند: بگذار تا ما با خانهنشینان بمانیم» سوره توبه، آیه ۸۶.</ref> به شمار رفتهاند که از [[جهاد ابتدایی]] معاف شدهاند. | |||
بر این اساس [[جهاد]] از بردگان ساقط است. <ref>تحریرالاحکام، ج ۲، ص۱۳۱؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۸۳؛ المغنی، ج ۱۰، ص۳۶۶.</ref> برخی از جمله مستندات این شرط را آیاتی دانستهاند که [[مؤمنان]] را به [[جهاد با جان]] و [[مال]] [[فرمان]] داده است؛ مانند | #'''[[توانایی مالی]]:''' از جمله شرایط [[وجوب جهاد]] توانایی مالی است، از اینرو [[جهاد]] بر عهده کسانی نیست که از تأمین هزینه [[خانواده]] و مخارج [[سفر]] و خرید [[سلاح]] ناتواناند:{{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref><ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۹، ص۷۹؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۳.</ref>؛ همچنین هرگاه [[حکومت]] [[توانایی]] فرستادن [[مجاهدان]] را به صحنه [[نبرد]] نداشته باشد جهاد از آنان ساقط است: {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ}}<ref>«و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی گفتی چیزی نمییابم تا بر آن سوارتان کنم؛ بازگشتند در حالی که چشمهاشان لبریز از اشک بود از غم اینکه چیزی نمییافتند تا (در این راه) ببخشند» سوره توبه، آیه ۹۲.</ref> با وجود این، معذور بودن اینان مشروط به آن است که در پشت [[جبهه]] برای [[خدا]] و [[پیامبر]] [[خیرخواهی]] کنند: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref>؛ بدین معنا که به خدا [[ایمان]] داشته باشند و از خدا و پیامبرش [[پیروی]] کنند <ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۶۵؛ الصافی، ج ۲، ص۳۶۷.</ref> و از [[خیانت]] به [[مسلمانان]] بپرهیزند و همچون [[منافقان]] در پی [[فساد]] و نشر [[شایعات]] نباشند. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۱۶۰؛ المیزان، ج ۹، ص۳۶۲.</ref> برخی گفتهاند: مراد [[آیه]] آن است که هرچند اینان از کار نظامی عاجزند، باید با بهرهگیری از سلاح زبان به [[ترغیب]] دیگران به جهاد و تقویت [[روحیه]] جهادگران و [[تضعیف]] روحیه [[دشمن]] بپردازند <ref>الامثل، ج ۶، ص۱۶۴.</ref> که در این صورت [[گناهکار]] نیستند:{{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.</ref> و پاداشی معادل [[پاداش]] مجاهدان نیز دارند {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵.</ref>.<ref> الدرالمنثور، ج ۳، ص۳۶۷.</ref>، چنانکه در [[حدیثی]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمده است. <ref>مسند احمد، ج ۳، ص۱۰۳، ۱۸۲؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص۲۱۳؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص۲۴۸.</ref> | ||
#'''[[حضور امام]] [[عادل]]:''' یکی از شرایط [[جهاد ابتدایی]] به نظر بسیاری از فقهای امامی، [[حضور امام معصوم]] یا فرد [[منصوب]] از سوی اوست. <ref> النهایه، ص۲۹۰؛ الوسیله، ص۱۹۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۱.</ref> بر اساس این نظر، [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی در عصر غیبت]] از [[ذمه]] همگان ساقط است؛ اما برخی [[فقها]] [[اجازه امام]] [[معصوم]] را در [[عصر غیبت]] شرط ندانسته و برآناند که اجازه [[نایب عام]] [[امام]] معصوم نیز موجب [[مشروعیت]] و [[وجوب جهاد]] است؛ زیرا در غیر این صورت، [[جهاد]] که از [[ارکان اسلام]] به شمار میرود تعطیل خواهد شد. <ref>منهاج الصالحین، ج ۱، ص۳۶۴ ـ ۳۶۶؛ الجهاد، فضلاللّه، ص۱۳۳.</ref> به نظر برخی از اینان، مراد از امام [[عادل]] در تعابیر [[احادیث]]، مفهومی متقابل با امام [[فاجر]] است و مراد، صرفا امام معصوم نیست. <ref>جهاد در اسلام، ص۶۴ - ۶۵؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۹.</ref> افزون بر این، [[آیات قرآن]] جهاد را با اهداف مهمی چون [[دفاع از مظلومان]]، دفع [[فتنه]] و [[فساد]] و [[دعوت]] [[انسانها]] به [[توحید]] [[مشروع]] دانسته که به زمانی خاص منحصر نبوده، شامل عصر غیبت نیز میشوند. <ref> فقه اهل بیت، ش ۵۳، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰، «جهاد ابتدائی در عصر غیبت».</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[جهاد - رضوی (مقاله)|مقاله «جهاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۱۰.</ref> | |||
بر اساس این شرط، [[وجوب جهاد]] از [[زنان]] ساقط است. <ref>المغنی، ج ۱۰، ص۳۶۶.</ref>) بسیاری از [[مفسران]]، زنان را از مصادیق | |||
از | |||
=== وجوب دعوت [[کافران]] به [[اسلام]]=== | === وجوب دعوت [[کافران]] به [[اسلام]]=== | ||
قبل از آغاز [[جهاد]] باید کافران را به اسلام فراخواند. <ref>المدونة الکبری، ج ۲، ص۲؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۱۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵۱.</ref> در اینباره فقها به [[آیات]] متعددی استناد کردهاند؛ از جمله آیاتی که در آن [[کیفر الهی]] پیش از [[ارسال رسولان]] و [[آگاه]] شدن افراد از [[پیام الهی]] منتفی دانسته شده است؛<ref>المجموع، ج ۱۹، ص۲۸۵؛ المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص۶؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۱۰.</ref> مانند «و ما کُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبعَثَ رَسولا». ([[اسراء]] / ۱۷، ۱۵؛ نیز طه / ۲۰، ۳۲) برخی [[آیه]] ۱۶ [[فتح]] / ۴۸: «سَتُدعَونَ اِلی قَومٍ اولی بَأسٍ شَدیدٍ تُقـتِلونَهُم اَو یُسلِمونَ» را دال بر وجوب دعوت دانستهاند. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳؛ الجهاد، فضلاللّه، ص۲۴۲.</ref> برخی نیز با استناد به [[آیه]] ۱۲۵ نحل / ۱۶ که در آن [[پیامبر]] به [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]] با گفتار [[نیک]] [[مأمور]] شده، برآناند که باید کافران را با [[حکمت]] و [[موعظه]] [[نیکو]] و [[جدال احسن]] و با رعایت [[استعداد]] و [[فهم]] مخاطب به اسلام فرا خواند: «اُدعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وجـدِلهُم بِالَّتی هِیَ اَحسَن.».. <ref>تفسیر شاهی، ج ۲، ص۹۰؛ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص۳۴۳؛ ادوار فقه، ج ۲، ص۹۰.</ref>. در این باره به [[احادیث]] متعدد نیز استناد شده است؛<ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵۱؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳ ـ ۵۸۵۴؛ الجهاد، فضلاللّه، ص۲۴۳.</ref> اما نظر دیگر این است که دعوت مطلقا [[واجب]] نیست و برخی نیز دعوت را تنها درباره کافرانی لازم دانستهاند که [[پیام اسلام]]، پیشتر به آنان نرسیده است. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳؛ الجهاد، فضلاللّه، ص۲۴۲.</ref> هنگام دعوت، اگر فرد یا گروهی از کافران قانع نشوند و خواستار مهلتی بیشتر برای تحقیق درباره اسلام گردند باید مهلت داده شوند. ([[توبه]] / ۹، ۹) (أمان) | قبل از آغاز [[جهاد]] باید کافران را به اسلام فراخواند. <ref>المدونة الکبری، ج ۲، ص۲؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۱۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵۱.</ref> در اینباره فقها به [[آیات]] متعددی استناد کردهاند؛ از جمله آیاتی که در آن [[کیفر الهی]] پیش از [[ارسال رسولان]] و [[آگاه]] شدن افراد از [[پیام الهی]] منتفی دانسته شده است؛<ref>المجموع، ج ۱۹، ص۲۸۵؛ المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص۶؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۱۰.</ref> مانند «و ما کُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبعَثَ رَسولا». ([[اسراء]] / ۱۷، ۱۵؛ نیز طه / ۲۰، ۳۲) برخی [[آیه]] ۱۶ [[فتح]] / ۴۸: «سَتُدعَونَ اِلی قَومٍ اولی بَأسٍ شَدیدٍ تُقـتِلونَهُم اَو یُسلِمونَ» را دال بر وجوب دعوت دانستهاند. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳؛ الجهاد، فضلاللّه، ص۲۴۲.</ref> برخی نیز با استناد به [[آیه]] ۱۲۵ نحل / ۱۶ که در آن [[پیامبر]] به [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]] با گفتار [[نیک]] [[مأمور]] شده، برآناند که باید کافران را با [[حکمت]] و [[موعظه]] [[نیکو]] و [[جدال احسن]] و با رعایت [[استعداد]] و [[فهم]] مخاطب به اسلام فرا خواند: «اُدعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وجـدِلهُم بِالَّتی هِیَ اَحسَن.».. <ref>تفسیر شاهی، ج ۲، ص۹۰؛ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص۳۴۳؛ ادوار فقه، ج ۲، ص۹۰.</ref>. در این باره به [[احادیث]] متعدد نیز استناد شده است؛<ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۵۱؛ الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳ ـ ۵۸۵۴؛ الجهاد، فضلاللّه، ص۲۴۳.</ref> اما نظر دیگر این است که دعوت مطلقا [[واجب]] نیست و برخی نیز دعوت را تنها درباره کافرانی لازم دانستهاند که [[پیام اسلام]]، پیشتر به آنان نرسیده است. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۸۵۳؛ الجهاد، فضلاللّه، ص۲۴۲.</ref> هنگام دعوت، اگر فرد یا گروهی از کافران قانع نشوند و خواستار مهلتی بیشتر برای تحقیق درباره اسلام گردند باید مهلت داده شوند. ([[توبه]] / ۹، ۹) (أمان) |